آغاز آفرینش

از دیر باز این پرسش ذهن و اندیشه بشر را به خود مشغول داشته که آفرینش از کی و از کجا آغاز شده است؟ آیا ممکن است روزی بشر به این راز دست یازد و بداند این کهکشانها، ستارگان، سیارات، دنباله دارها، ماه و خورشیدهای بی شمار، زمین، صحرا، کوهها، جنگل، حیوانات، حشرات، انسانها، ماهیان و... از کجا و چگونه پدید آمدند؟

آیا می توان به آغاز آفرینش پی برد؟

از دیر باز این پرسش ذهن و اندیشه بشر را به خود مشغول داشته که آفرینش از کی و از کجا آغاز شده است؟ آیا ممکن است روزی بشر به این راز دست یازد و بداند این کهکشانها، ستارگان، سیارات، دنباله دارها، ماه و خورشیدهای بی شمار، زمین، صحرا، کوهها، جنگل، حیوانات، حشرات، انسانها، ماهیان و... از کجا و چگونه پدید آمدند؟

قرآن در پاسخ به این پرسش ها از طرفی چند رهنمود کلی ارائه کرده و کاوش و پژوهش در این باره را به عهده انسان گذاشته تا با سعی و تلاش به این راز دست یابد.

از طرف دیگر ساختار انسان به گونه ای است که می تواند این قفل را بگشاید، چرا که ذاتا و طبعا کنجکاو، پژوهشگر، پیشرو و رازگشا است.

قرآن نخست برای این که بفهماند همه آفرینش به دست قدرت او آغاز گشته گاهی می فرماید: خداوند کسی است که آسمانها و زمین را بدون وجود ماده قبلی پدید آورده است: ««بدیع السماوات والارض...»» (1) و گاهی با اشاره به وجود ماده و مایه پیشین می فرماید: خداوند آفریننده آسمانها و زمین است ««...فاطر السماوات والارض...»» . (2)

در پی این امر از یک منظر در رهنمود کلی نخست پیرامون پیدایش حیات بر روی کره زمین می فرماید:««او لم یرالذین کفروا ان السماوات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما وجعلنا من الماء کل شی ء حی...»» (3) .

«آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده را از آب پدید آوردیم ».

بنابراین نخست کره زمین و اجرام آسمانی همه به هم پیوسته بوده و مایه اصلی آنها یکی بوده است، سپس از هم جدا شده اند، آن گاه آبی که مایه پیدایش حیات است پدید آمده و حیات در پی آن به وقوع پیوسته است.

در رهنمود کلی دوم به جستاری همه سویه و کاوش و کنکاش همه جانبه تشویق و ترغیب نموده می فرماید:««او لم یروا کیف یبدی الله الخلق ثم یعیده ان ذلک علی الله یسیر× قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدا الخلق...»» . (4)

«آیا ندیده اند که خداوند چگونه آفرینش را آغاز می کند سپس آن را باز می گرداند، در حقیقت این کار بر خدا آسان است، بگو در زمین بگردید و بنگرید چگونه آفرینش را آغاز کرده است ».

بنابراین بین گردش و جستجو در زمین و بین پی بردن به راز آفرینش یک ارتباط تنگاتنگ وجود دارد، و این یکی از وظایف انسان جستجوگر است، زیرا فرمان می دهد بگردید و بنگرید ««سیروا فی الارض فانظروا»» .

بر این اساس کاوشگران و زمین پژوهان از همین راه، با بررسی آثار باستانی، دل و لایه های زمین، اعماق دریاها، فسیل ها، سنگواره ها توانستند گامهای تازه بردارند، و به رازهای آفرینش آغازین، عمر زمین و پیدایش آب و حیات دست یازند.

از این روی، در یک نظریه در جنوب آفریقا در ناحیه ترانسوال در حدود 19 تا 20 کیلومتر سنگ رسوبی در سطح زمین دیده می شود، عمر عمیق ترین لایه این سنگ از طریق «رادیو اکتیویته » اندازه گیری شده و عددی در حدود 36/3 میلیارد سال به دست آمده است، که این یکی از قدیم ترین سنگ های زمین به شمار می رود، در نزدیکی این لایه ها، سنگهایی که در آنها آثار موجودات زنده به چشم می خورد نیز با عمری برابر 2/3 میلیارد سال (سه میلیارد و دویست میلیون) به دست آمده اند این موجودات زنده انواعی از «باکتری » و گیاهان پست اند - نظیر جلبکهای آبی (سبز فعلی) - اینها نخستین جانداران ساکن دریاهای کره جوان زمین بوده اند.

در لایه های بالاتر رسوبات نامبرده بالا، آثاری از حیوانات دریایی یافت می شود.

انسان قبل از این که تاریخچه زمین را بازسازی کند از وجود «فسیل ها اطلاع داشت به طوری که در حدود 900 سال قبل از میلاد مسیح یک فیلسوف یونانی فسیل یک ماهی را پیدا کرده و آن را نماینده مراحل ابتدایی زندگی در سطح زمین دانسته است.

سپس در حدود 300 سال پیش یک زمین شناس دانمارکی پیشنهاد کرد که هر لایه زمین که شامل فسیلی متفاوت با فسیل لایه زیرین و زبرین است نماینده یک دوره مشخص در کره زمین است.

«ویلیام اسمیت » در حدود 1800 میلادی ثابت کرد که امکان دارد بعضی از فسیلها در نقاط بسیار دور از یکدیگر یافت شوند، این فسیل ها عموما با فسیلهای دورانهای بعدی و قبلی تفاوت دارند. عده ای از حیوانات پس از زمانی از بین می روند، وحیوانات دیگری به وجود می آیند.

«ژرژ کوویه » پس از اسمیت با استفاده از روش اسمیت، در قرن نوزدهم دورانها را طبقه بندی کرد، دورانها نماینده تغییرات آب و هوا و موجودات قدیمی روی زمین اند:

1. دوران پرکامبرین(تا 600 میلیون سال پیش) - موجودات زنده میکروسکوپی و سپس قارچها و جلبکها در این دوران به وجود آمدند.

2. دوران پالئوزوئیک - (از 600 میلیون سال پیش تا 225 میلیون سال پیش) - زندگی ابتدا در دریا و سپس در خشکی توسعه یافت، اولین جنگل ها در دوره «دونین » و اولین حشرات و خزندگان در دوره «پنسیلوانین » به وجود آمدند.

3. دوران مزوزوئیک(از 225 میلیون سال پیش تا 70 میلیون سال پیش) که پستانداران، خزندگان دریایی، گیاهان گلدار ظاهر شدند.

4. دوران سنوزوئیک(از 70 میلیون سال پیش تا 000،10 سال پیش)پستانداران جدید رو به تکامل رفتند و اولین آثار از انسان و سپس تکامل آن آغاز گردید». (5)

این نظریه گرچه از ناحیه آمار و ارقام داده شده در زمینه پیدایش حیات مورد خدشه قرار می گیرد لیکن از ناحیه «روش شناختی » با قرآن هماهنگ است، و به احتمال قوی کوتاهترین راه است.

آغاز آفرینش از منظر دیگر

آفرینش از دیدگان محدثان، فقیهان، حکیمان و عارفان از مجردات آغاز شده، وهمه در این عقیده اتفاق نظر دارند، اما این که نخستین آفریده چیست مورد اختلاف است، از این رو گاهی چند معنا را به یک تفسیر ارجاع می دهند، علت این اختلاف تعبیرهای مختلفی است که در متون دینی وارد شده است از جمله:

1. نخستین آفریده عرش است: امام رضا علیه السلام می فرماید: خداوند عرش، آب و فرشتگان را قبل از آسمان و زمین آفرید، سپس آسمانها و زمین را در شش روز به تدریج خلق کرد. (6)

2. قلم: مفسران ذیل ««ن× والقلم »» طبق روایات زیادی می نویسند: نخستین چیزی که خداوند آفرید قلم است، سپس به او فرمان رسید بنویس به آنچه تا روز قیامت واقع خواهد شد، پس از قلم ابر رقیق و نازکی آفرید که بالا و پایین آن هوا بود، خداوند عرش خود را بر آب یعنی بر همان ابر رقیق مستقر ساخت ««...وکان عرشه علی الماء...»» (7) برخی گفته اند بعد از قلم کرسی را آفرید سپس عرش را و بعد از آن هوا را; در برخی روایات بعد از قلم، نون آفریده شده و نون را بعضی دوات و گاهی لوح محفوظ به نگارش آورده، آن سان که قلم را از نور می دانند و بعد از آفرینش قلم و نون، عقل را آفرید. (8)

شیخ صدوق و علامه مجلسی بنا به نقل روایتی لوح و قلم را دو فرشته روحانی دانسته اند (9) چنان که فارابی نیز قلم را فرشته روحانی به حساب آورده و گفته است:«ظلت الاحدیة فکان قلما». (10) لیکن شارح فصوص فارابی، به پیروی از قونوی و ابن فناری گفته فارابی را بنا به مشرب اهل تحقیق (عرفا) ناتمام دانسته و معتقد است نخستین ظل و سایه احدیت وجود منبسط است که از آن به نفس رحمانی، هباء، عماء، تجلی ساری، نور مرشوش، رق منشور، اصل اصول، هیولای عوالم غیر متناهی، ماده تعینات، و اسم اعظم تعبیر می آورند، که فوق مرتبه قلم اعلی است. (11)

3. قلم و ماهی: سیوطی بنا به روایتی ابتدای آفرینش را از قلم و ماهی (حوت) دانسته است. (12)

4. یاقوت: خداوند در آغاز یاقوت سبزی آفرید، سپس از روی هیبت به آن نظر افکند آب شد بعد باد را آفرید و آب را در متن باد قرار داد، آن گاه عرش را بر آب مستقر ساخت، بنابراین عرش و آب قبل از آسمانها و زمین وجود داشته اند. (13)

5. آتش: نخستین مخلوق آتش است. (14)

6. لوح: خدا بود و چیزی بر او نبود (کان الله ولم یکن معه شی ء) سپس لوح را آفرید. (15)

7. هوا: خداوند نخست هوا و سپس قلم را آفرید، به قلم فرمان داد بنویس به آنچه واقع خواهد شد، آن گاه، نور، ظلمت، آب، عرش، باد و آتش را از هوا آفرید، و سایر پدیده ها از این شش پدید آمدند. (16)

8. حجاب ها: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خدای عزوجل در آغاز حجاب هایی آفرید و بر ارکان آنها نوشت: لااله الاالله...سپس عرش، زمین و لوح را آفرید. (17)

9. هباء: ابن عربی، معتقد است اول ما خلق الله هباء است، وی بر این باور است که حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام چون دید این گوهر در همه صورتها پراکنده است نام آن را به عنوان نخستین موجود عالم «هباء» گذاشت، هباء به منزله طرح و رنگ نقشه ساختمان است، از این رو صاحبان فکر (فلاسفه) آن را «هیولای کل » می دانند، به گونه ای که همه جهان هستی در آن بالقوه موجود است و نزدیکترین موجود به هباء «حقیقت محمدیه » که «عقل » نام گرفته است می باشد، از این رو وجود محمد صلی الله علیه و آله و سلم از نور الهی، از هباء که حقیقت کلیه است بوده و نزدیکترین مردم به او حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام و اسرار همه انبیا است، بنابر این پیدایش هر صورت (حقیقت) به وسیله این گوهر(هباء) است. (18)

کاشانی در تعریف هباء می نویسد: ماده ای است که خداوند صورتهای همه جهان را در آن باز کرد و آن «عنقاء» و نامش «هیولا» است. (19)

علامه مجلسی در مقام واژه شناسی هباء می گوید: هباء چیزی است که با شعاع آفتاب از روزنه و پنجره به درون می آید (20) لیکن مراد عرفا و فلاسفه امر مادی نیست.

10. آب: امام باقر علیه السلام فرمود: نخستین آفریده آب است، این آب، همه چیز است و همه چیز از آب است. (21)

«ثالیس ملطی » (زاده 624ق م) از مشاهیر حکما گفته است: باری تعالی عنصری ابداع کرد که در آن صورتهای جمیع موجودات ومعلومات جهان وجود داشت و آن را «نخستین پدیده » یا «عنصر اول » و یا «آب » نامید، همه انواع جواهر آسمان و زمین و آنچه در میان آنها است از این عنصر پدید آمد، زمین از جامد گردیدن آب تکون یافت، از حل شدن آب، هوا پدیدار گشت، از صافی آن آتش و از دود و بخار آن آسمان آفریده شد.

«انکسیمانس ملطی » نیز به روشنی می نویسد: نخست « عنصر اول » پدید آمد و سپس «عقل ».

صدرالمتالهین در تفسیر عنصر اول می گوید: این همان چیزی است که در زبان شریعت «قلم اعلی » نام گرفته است. (22)

عرفا معتقدند، منظور از آبی که اصل و ریشه حیات همه چیز به شمار رفته ««وجعلنا من الماء کل شی ء حی »» عبارت است از «نفس رحمانی » که «هیولای کلی » و گوهر اصلی است، این همان آبی است که عرش خدا بر آن استوار است ««وکان عرشه علی الماء»» چنان که «عقل اول » نیز همین آب است، اما آبی که در جهان عناصر از آن سخن به میان می آید مثال و مظهر آن آب است. (23)

11. نور: امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: نخستین آفریده خداوند، نور بوده است. این نور از چیزی پدید نیامده، و خداوند از آن یاقوتی به اندازه ضخامت آسمانها و زمین پدید آورد، این یاقوت آب شد و عرش را بر آن آب مستقر ساخت.

نیز فرمود: آفرینش از نور آغاز شد، سپس آسمانها از بخار آب، زمین از کف آب و کوهها از امواج آن پدیدار گشتند. (24)

در حدیث دیگری می خوانیم: خداوند به کلمه ای تکلم فرمود که نور شد، و از آن نور، حضرت محمد و علی و عترت علیهم السلام آفریده شدند. (25)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :حق تعالی نخست نور و روح را آفرید و از آمیزه آنها من، علی، فاطمه، حسن و حسین را آفرید، آن گاه نور مرا شکافت و از آن عرش را آفرید، نور علی را باز کرد و از آن فرشتگان را خلق نمود، نور فاطمه را شکافت و از آن آسمانها و زمین را به وجود آورد، از نور حسن خورشید و ماه را پدید آورد، و از نور حسین بهشت و حور را آفرید. (26)

12. نور و ظلمت: نخستین آفریده نور و ظلمت بوده است. (27)

13. نور محمدصلی الله علیه و آله و سلم: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آغاز آفرینش حق تعالی با نور من بود، و از نور من علی علیه السلام آفریده شد و سپس عرش و لوح. (28) و بنا به روایت دیگر: آفرینش از نور پیامبر آغاز و عرش از آن نور آفریده شد «اول ما خلق الله نوری...». (29)

عرفا درباره حدیث مشهور نبوی صلی الله علیه و آله و سلم «اول ما خلق الله نوری » معتقدند: نخستین چیزی که خداوند آفرید نور محمد صلی الله علیه و آله و سلم بود که به صورت آدم علیه السلام و سپس با سایر پیامبران ظاهر شد، این نور همان روح الهی است که در آدم دمیده شد، بنابراین حقیقت محمدی صلی الله علیه و آله و سلم مبدا حیات و روح همه چیز، حیات آنها، واسطه فیض بین خدا و بندگان و منبع فیض عارفان است. (30)

14. «اول ما خلق الله محمد» است، او قبل از آفرینش آب، عرش، کرسی، آسمانها، زمین، لوح، قلم، بهشت و دوزخ، فرشتگان، آدم حوا آفریده شد. (31)

به گفته ابن عربی، نزد عرفا نخستین موجودی که پا به عرصه هستی گذاشت حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله و سلم است و اهل حکمت (حکما) او را عقل اول می نامند، عقل اول همان قلم اعلی است که حق تعالی از لا شی ء آفرید. (32)

15. محمد وعترت : پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «خداوند متعال پیش از آن که آدم را بیافریند من و اهل بیت مرا از یک نور آفرید». (33)

امام صادق علیه السلام نیز می فرماید: محمد و علی علیمها السلام از یک نور آفریده شدند، آفرینش آنان قبل از خلقت آسمانها، زمین وعرش صورت گرفت. (34)

امام سجاد علیه السلام نیز می فرماید: خداوند، محمد، علی و پاکان از ذریه آنان را از نور عظمت خود قبل از سایر مخلوقات آفرید. (35)

امام باقر علیه السلام می فرماید: آفرینش جهان هستی از محمد وعترت او علیهم السلام آغاز شد. (36)

امام جواد علیه السلام فرمود: خداوند هماره به وحدانیت یکتا بود، سپس محمد، علی و فاطمه را آفرید، آن گاه پس از هزار دهر[کنایه از مدتی بسیار طولانی] همه اشیا را آفرید. (37)

در برخی روایات اول ما خلق الله محمد و عترت او تا حضرت مهدی ائمه اثنی عشر به شمار آمده اند. (38)

16. ارواح: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم - خطاب به علی علیه السلام - فرمود: نخستین چیزی که خدا خلق کرد ارواح ما بود و بعد از ما فرشته ها را آفرید. (39)

17. نفوس مقدس: خداوند نفوس مقدس و پاکی را در ابتدای خلقت آفرید. (40)

18. مروارید سپید: نخستین چیزی که آفریده شد «درة بیضاء» (مروارید سپید) بوده است. (41)

کاشانی «درة بیضاء» را عقل اول - به عنوان نخستین مخلوق خداوند - دانسته است. (42)

19. فرشته کروبی: برخی از دانشمندان نخستین آفریده پروردگار را چیزی به نام فرشته کروبی قلمداد کرده اند. (43)

20. عقل: خداوند در آغاز خلقت عقل را آفریده است:«اول ما خلق الله العقل » این حدیث شریف را ابن بابویه درکتاب گرانسنگ «من لا یحضره الفقیه » و مجلسی اول (ملا محمد تقی) در کتاب ارزشمند «روضة المتقین » و ابن ابی الجمهور در غوالی اللئالی ذکر کرده اند.

تعجب از مجلسی دوم رحمه الله (ملا محمد باقر) است که در بحار می نویسد: و اما خبر «اول ما خلق الله العقل » فلم اجده فی طرقنا وانما هی فی طرق العامة »: حدیث «اول ما خلق الله العقل » را من در طرق و مستندات شیعه نیافتم و تنها از طریق اهل سنت وارد شده است. (44)

به روایت کلینی رحمه الله این عقل نخستین چیزی است که از روحانیون و قبل از آنها آفریده شده و بر آنها تقدم دارد. (45)

دیدگاه عرفا و حکما درباره عقل

«انکساغورس » معتقد است نخستین چیزی که آفریده شد«عقل فعال » است. (46)

«عقل فعال » عبارت است از جوهری بسیط، روحانی، نور محض، در نهایت کمال و تمامیت، حقیقت همه اشیا از آن و در او است، بعد از عقل فعال رتبه نفس کلی و آن گاه هیولای اول به ترتیب پدید آمده اند. (47)

حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز در این باره چنین می سراید:

نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جان است و آن سپاس خرد افسر شهریاران بود؟ خرد زیور نامداران بود خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دو سرای خرد چشم جان است چون بنگری تو بی چشم جان آن جهان نسپری خرد را و جان را که یارد ستود و گر من ستایم که یارد شنود (48)

ادامه دارد

پی نوشت ها:

1. بقره/117; انعام/101.

2. زمر/46.

3. انبیاء/30.

4. عنکبوت/19-20.

5. ر.ک: زیستگاه انسان، سیاره زمین، ص 73.

6. توحید صدوق، ص 320; بحار:54/74، 309 و ابن اثیر، الکامل:1/23.

7.هود/7.

8. ر.ک : تفسیر قمی، ص 536; تفسیر قرطبی:18/223; حاکم نیشابوری:2/452 ذیل ن و القلم; بحار:54/309، 336 و 362; تفسیر نور الثقلین:5/389; کامل ابن اثیر:1/16، 17، 20، 21 و 29; در المنثور سیوطی، ذیل ن و القلم.

9. معانی الاخبار، ص 22; بحار :54/368، 370 وج 89/374.

10. فارابی، فصوص الحکم، فص 16.

11. حسن زاده، شرح فصوص الحکم، ذیل فص 16; مصباح الانس، ص 69.

12. در المنثور ذیل ن والقلم.

13. تفسیر کبیر، رازی:17/187 ذیل هود/7; بحار:24/16و ج 54/29.

14. بحار:54/309.

15. تفسیر رازی:19/66 ذیل رعد/39; بحار:54/67.

16. تفسیر قمی:1/322 ذیل هود/7; بحار :54/308.

17. خزاز قمی، کفایة الاثر، نشر بیدار قم، ص 71; بحار:36/341 وج 54/309.

18.ابن عربی، فتوحات مکیه، باب 6 در معرفت آغاز آفرینش روحانی:1/118- 122.

19. عبدالرزاق کاشانی، اصطلاحات صوفیه، ص 44.

20. بحار:7/120 و ج 70/293.

21. کلینی، روضه کافی:1/189 و 190; مسعودی، مروج الذهب:1/38; بحار:54/67، 98 و 309.

22. ر.ک: شهرستانی، ملل ونحل:2/370- 377; ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه:1/85; خویی، منهاج البراعة:1/381; اسفار:5/208- 210.

23. عبدالرزاق کاشانی، شرح فصوص، ص 206; داوود قیصری، شرح فصوص، ص 389، انتشارات بیدار.

24. مجموعه ورام:2/5; بحار:54/73 و 90.

25. بحار:25/23.

26. بحار:54/193.

27. کامل ابن اثیر:1/16-20.

28. غوالی اللئالی، ابن ابی الجمهور:4/99; بحار:1/97 و ج 54/170- 175.

29. بحار:25/16 و 192.

30. شرح اصطلاحات تصوف، سید صادق گوهرین:4/261.

31. بحار:15/25; 61/142; 54/198 و 202.

32. فتوحات:1/94 و 118.

33. خزاز قمی، ص 71.

34. اصول کافی: 1/440.

35. بحار:54/336.

36. اصول کافی:1/442; عیون اخبار الرضا:1/622.

37. اصول کافی:1/441; بحار:54/12.

38. ر.ک: مروج الذهب، مسعودی:11/42; توحید صدوق 436; عیون اخبار الرضا:1/173; بحار:54/197، 212، 312، 50، 169 و 193.

39. علل الشرایع، ص 50; بحار:18/345; 26/335; 57/58.

40. اعتقادات صدوق، باب 15; بحار:6/294; 61/78.

41. بحار:54/376.

42 اصطلاحات صوفیه، ص 44.

43. شرح اصول کافی، صدر المتالهین، ص 17; نصوص الحکم در شرح فصول الحکم، ص 17، حسن زاده، از اربعین قاضی سعید.

44. ر.ک: من لا یحضره الفقیه:4/369; روضة المتقین:12/234;غوالی اللئالی:4/99; بحار:54/309 باب حدوث العالم; ابن عربی، فتوحات:1/125;کاشانی، همان، ص 122.

45. اصول کافی:1، حدیث 14.

46. شهرستانی، ملل و نحل:2/375.

47. رسائل اخوان الصفا:3/196، 202 و 203.

48. شاهنامه:1/2.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر