برخی از محققان و اندیشمندان در بیان علل گسترش و تشدید دین پژوهی در قرن نوزدهم، این علل و عوامل را بدین ترتیب برشمرده اند: 1. گسترش فتوحات استعماری، 2. انتشار نظریه ی داروین، 3. پیشرفتهای مردم شناسی، 4. پیشرفتهای باستان شناسی و زبانشناسی، 5. پیدایش نظریات جدید در باب منشا دین. (1)
نوشتار حاضر نیز در راستای کلی پاسخ به پرسش اصلی یعنی علل گسترش دین پژوهی در صدد آن است تا تاملی در ریشه یابی گسترش دین پژوهی و عوامل تشدید آن در قرن بیستم داشته باشد.
قرن بیستم وارث قرن نوزدهم بود. عواملی که در قرن نوزدهم در باب تشدید دین پژوهی مؤثر واقع شده بود، اکثرا پا برجا بود و به حیات خود ادامه می داد. لیکن در قرن بیستم وقایعی رخ داد و پدیده هایی ظهور کرد که به طور مستقل اسباب توجه دین پژوهان را به دین جلب کرده و زمینه ی پژوهشها و تحقیقات دامنه داری را فراهم آورد. دین پژوهی در قرن بیستم هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی تحولات چشمگیری را به خود دیده است. یکی از متفکران در مورد عمق این تحول چنین می نویسد:
«شیوه ی نگاه ما به مسایل تغییر کرده است، از این رو هنگامی که به مطالعه ی کتابی در باب موضوع پژوهش حاضر تفکر دینی که در اوایل این قرن نگاشته شده است، می پردازیم، به نوعی با آن احساس بیگانگی می کنیم. البته این که این تغییر را باید به فال نیک گرفت یا نه، به طور حتم نمی توان سخن گفت. لیکن در این نکته تردیدی نیست که تغییری بالنسبه بنیادین روی داده است...» . (2)
عوامل مؤثر در گسترش، تشدید و تحول دین پژوهی را در قرن بیستم می توان به طور کلی به عوامل «عملی » و عوامل «نظری » تقسیم کرد. مراد از عوامل عملی، تحولات و پدیده های اجتماعی و سیاسی است و مراد از عوامل نظری، پیدایش جریانهای فکری و مکاتب و اندیشه ها و آرای جدید و... می باشد.
الف: عوامل عملی: اجتماعی و سیاسی
برخی از عوامل اجتماعی و سیاسی را که به نوعی در تحول و بسط دین پژوهی دخیل بوده اند می توان بدین ترتیب نام برد:
1. جنگهای جهانی اول و دوم
جنگهای عظیم و ویرانگر جهانی اول و دوم، هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم، تاثیراتی را در امر دین پژوهی و دین شناسی به بار آورد. از میان مسایل و تاملات عدیده ای که پس از این دو جنگ به اذهان متفکران راه یافت و یا حتی در میان توده ی مردم مطرح گشت مسایلی از قبیل امکان خود بسندگی انسان، مساله شرور، نیروهای مخرب درونی و بیرونی انسان، غایت زندگی و معنای آن و... بودند که هر یک به نوعی با مباحث دین شناسی مرتبط بوده و سبب ایجاد بحثها و تاملات دامنه داری در این حوزه می گردیدند.
از طرف دیگر یکی از تغییرهایی که در باب علل جنگ مطرح می شد تهی شدن ارزشهای دینی بود، همان که نیچه در بیان نمادین (سمبولیک) خود از آن با عنوان «خدا مرده است » نام برد. تفاسیری از این دست زمینه را برای تاملات دین شناختی فراهم می کرد.
از سوی دیگر هم، جنگهای جهانی، با ایجاد زمینه برای پیدایش و ظهور یا تقویت مکاتب خاص فکری و عملی از قبیل مکتب اگزیستانسیالیسم و... به طور غیر مستقیم حرکتها و جریانهایی را در عالم دین پژوهی به وجود آوردند.
2. به قدرت رسیدن مکاتب ضد دینی
از جمله ی عوامل تشدید و تحول دین پژوهی و از جمله ی حوادث بی نظیر تاریخ به قدرت رسیدن مکاتب ضد دینی، در سطح بسیار وسیع، در جهان بود. به قدرت رسیدن تفکر مارکسیستی در روسیه و نیز حاکم شدن تفکر مائوئیستی که گونه ای تفسیر خاص از تفکر مارکسیستی بود در چین و بسط این اندیشه ها در اروپای شرقی و کشورهای آسیای جنوب شرقی وخاورمیانه و آفریقا و آمریکای لاتین، زمینه ی رویارویی عظیمی را میان علاقمندان به دین و غیر دینداران فراهم آورده بود. یکی از صحنه های عظیم و پر برخورد و عمیق این رویارویی مربوط به چالشهای عمیق نظری میان این دو دیدگاه بود. چالشهایی که در طی سالهای متمادی رخ داد سبب تحولات و گسترش قابل ملاحظه ای در امر دین پژوهی گردید. برای مثال در کشور خودمان که در معرض جدی ترین امواج ضد دینی قرار داشت مساعی عمده ی علمای دین و روشنفکران دینی معطوف به تحلیل دقیق دین و پاسخگویی به مشکلات نظری ای بود که از طرف مارکسیستها مطرح می شد. در همین عرصه ی برخورد و کشمکش های نظری بود که کلام و الهیات و نیز روشهای دین پژوهی غنای کیفی و گسترش کمی می یافت. بهترین آثار و عمیق ترین آنها در حوزه ی مباحث دینی مانند اصول فلسفه و روش رئالیسم و... در همین دوره شکل گرفت. روشهای دین پژوهی از حالت سنتی فراتر رفت، زبان الهی دانان از تعقید سنتی پیراسته شده، رویکردهای نوینی به متون دینی صورت گرفت و .... کاملا روشن است که بنا به قاعده ی عرفت شناختی معروف که: «تعرف الاشیاء باضدادها او باغیارها» ، دینداران آن گاه که برای نقد تفکر مارکسیستی مجبور به شناسایی آن می شدند و آنگاه پس از ابطال آن ره به سوی بیان آرای خود می سپردند، رای خودی جایگاه، موقعیت و وضوح تازه ای به خود می گرفت و زوایای جدیدی از آن آشکار می گردید و حتی گاهی این غیر خودی سبب اختلاف نظرهایی در میان خودی ها در باب نحوه ی تفسیر دیدگاه دینی می گردید. عالم مسیحیت نیز چنین بود.
3. دخالت دین در عرصه ی تحولات و حرکتهای اجتماعی و سیاسی
از نیمه ی دوم قرن نوزدهم به این طرف، حرکتها و جریانهایی در سطح اجتماعی و سیاسی به وقوع پیوست که عمدتا و اساسا به پشتوانه ی دین و با الهام از دین صورت می گرفت. برای مثال حرکتهای سید جمال الدین اسد آبادی در مصر، افغانستان و ایران و...، محمد عبده، قاسم امین، رشید رضا، حسن البنا، سید قطب و... در مصر، جنبش اسلامی در هند، لیبی، سوریه، پاکستان و... از این قبیلند. در سرتاسر این سالها ما شاهد نهضتها و حرکتهای اجتماعی و سیاسی چشمگیری بودیم که نشات گرفته از متن دین و یا الهام گرفته از شریعت بوده است برای مثال حادثه تحریم تنباکو، جریان مشروطیت و... از این قبیلند.
حرکتهای اجتماعی و سیاسی ملهم از دین تنها به جهان اسلام اختصاص ندارد، بلکه در جهان مسیحیت نیز این وضع تکرار شده است. یکی از حرکتهای چشمگیری که در دامن مسیحیت صورت گرفته است با نام الهیات رهایی بخش Li bration TheolojyLi خوانده می شود. این نهضتی است که در آمریکای لاتین از متن کلیسا برای رویارویی با ظلم و بی عدالتی های جامعه ی آمریکای لاتین ایجاد شده است. از جهتی در باب دیدگاه این جنبش باید گفت : در عین حال که این حرکت از شیوه ها و یافته های مکاتب بشری وحتی الحادی مانند مارکسیسم سود می برد لیکن این رویه تنها مربوط به حوزه ی عمل است و در مقام نظر و جنبه ی نظری و اعتقادی کاملا صبغه ی دینی داشته و اساسا معتقد به باورهای دینی است . این جنبش سوسیالیسم و... را صرفا یک نوع راه حل عملی برای حل معضلات اقتصادی و اجتماعی جامعه آمریکای لاتین تلقی می کند. (3)
قرن بیستم شاهد یک تحول قابل توجه سیاسی و اجتماعی دیگری نیز که ملهم از دین بود، شد و آن به استقلال رسیدن هندوستان بود. مهاتما گاندی در هند توانست با تکیه بر شعارهایی دینی از قبیل «بی باکی » ، «حقیقت جویی » و «عدم خشونت » (4) و عمل بدانها، که محورهای مهم دینی وی و هندی ها را تشکیل می داد، تحول بزرگی در هندوستان ایجاد کند و حرکت عظیمی را رهبری و به انجام رساند.
تحول اجتماعی و سیاسی شگرفی که به نام و با صبغه ی کاملا دینی در این قرن اتفاق افتاد، انقلاب اسلامی ایران بود که به دست امام خمینی رحمه الله رخ داد. به نظر می رسد که در میان تحولات اجتماعی و سیاسی دینی، انقلاب اسلامی ایران بیشترین تاثیر را از دین پذیرفته باشد. انقلاب دینی ایران و پیامدهای آن بیشترین تلاطم و حرکت و مساله آفرینی را در اذهان متفکران و دین پژوهان سبب گردیده است. برای مثال حتی متفکران و فلسفی اندیشان پست مدرنه چون میشل فوکو نیز به دنبال تحلیل و حل و تبیین ماجرای اجتماعی و سیاسی جدیدی بودند که با نام دین در ایران شکل گرفته بود. (5)
حاصل آن که تحولات اجتماعی و سیاسی که به نام دین و ملهم از آن صورت گرفته است، زمینه یا زمینه های مساعدی را برای پژوهشهای عمیق و گسترده در باب دین فراهم آورده است. امروز دین پژوهان و دین شناسان با مقولات عدیده و متنوعی که مرتبط با دین می باشند، مواجهند و در مورد آنها به تاملات درون دینی یا بیرون دینی جدی و عمیق اشتغال دارند. مسایلی مانند دین و سیاست، دین و حکومت، دین و اقتصاد، دین و تعلیم و تربیت، دین و حقوق بشر، دین و انقلاب و اصلاح، دین و دانشگاه، دین و فرهنگ، دین و ورزش، دین و سکولاریسم و ... از این قبیلند. بسیاری از این عناوین و موضوعات و مقولات دیگر تحت تاثیر دخالت دین در شؤون اجتماعی و سیاسی انسانها مطرح شده است و مورد تحقیق واقع می گردند.
ب: عوامل نظری: پیدایش مکاتب و نگرشهای نوین
بخش دیگری از عوامل بسط، تحول و پویایی دین شناسی مربوط به تغییر نگرشها و ایجاد مکاتب فکری و عملی متعدد در قرن بیستم می باشد.
پیدایش مکاتبی مانند پراگماتیسم، پوزیتیویسم، مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم یا فلسفه ی وجودی، فلسفه ی تحلیلی و دیدگاههایی چون پدیدار شناسی و نگرشهای نوین در لیبرالیسم از یک طرف و از طرف دیگر تحول و رشد روز افزون در علوم انسانی مانند جامعه شناسی، روانشناسی، اقتصاد، حقوق، تاریخ و... و نیز تحولات شگرفی که در علوم تجربی رخ داده است، به خصوص در فیزیک و زیست شناسی، زمینه های تحول و گسترش دین پژوهی را فراهم آورده است.
برای نمونه اگر چنان که نظری به مکتب فلسفه ی وجودی یا اگزیستانسیالیسم بیفکنیم و تاثیرات آن را در مطالعات مربوط به دین جویا شویم خواهیم دید که این مکتب که خود در باب مقولاتی انسانی چون هستی اصیل، فهم، فرا فکنی، زبان، احساس، اختیار، تصمیم و انتخاب، مرگ، گناه و تقصیر، غربت وجدان، انسانیت حقیقی، تاریخ، جامعه، فرجام فرد و ... بحث می کند، اثر قابل توجهی در دیدگاه های دین پژوهان و متکلمان و الهی دانان و ... گذاشته است، اثری که زوایای متعددی از دین پژوهی را، اعم از قالب، محتوی، روش و... تحت تاثیر قرار داده است. یکی از محققان در این باب می نویسد:
«فلسفه وجودی در دهه های اخیر در واقع نوعی فلسفه ی پر نفوذ در میان متکلمان بوده است. شاید بتوان گفت که مقدار معتنابهی از مبتکرترین تفکر کلامی این قرن از مواجهه ی با فلسفه وجودی سرچشمه گرفته است » . (6)
علاوه بر چالشها و داد و ستدهایی که میان معرفت دینی و مکاتب فلسفی، علوم انسانی و علوم تجربی رخ داده و توجه دین پژوهان را با شدت و گستردگی تام به خود جلب نموده است، مسایل دیگری نیز در قرن بیستم رخ داده است که به نظر می رسد آن نیز در امر دین پژوهی مؤثر بوده است و توجه پژوهشگران را به خود جلب نموده است:
1. قرن بیستم قرنی هست که مطلق بودن دانش تجربی رفته رفته به زیر سؤال برده شده است و این نگرش که دانش تجربی رمز پیشرفت مادی و معنوی است، تغییر یافته است و برخی صریحا ادعا می کنند که:
«نمی توان گفت که امید به پیشرفت اخلاقی و عقلانی یا مادی در آینده [فقط] به موفقیتهای دانش تجربی وابسته است ». (7)
بدین ترتیب تامل در دیگر عناصر فرهنگ بشری و از جمله دین، در این قرن، مورد توجه قرار می گیرد و تحقیق در زوایای آن و آشکار نمودن عناصر و مقولات ادیان، به جد و با روشهای متعدد مورد عنایت قرار می گیرد.
2. ظهور جریان پست مدرنیسم و طرح مباحثی چون نقد مدرنیسم، ایدئولوژیکی بودن خود مدرنیسم، نقد ناپذیری و نا ارجحیت فرهنگها، گفتمانها و... ، طرح مساله عقلانیت و عقلانیت تاریخی، نفوذ ایدئولوژی در تمام عرصه ها اعم از دینی یا غیر دینی و ... سبب طرح مسایل جدید شده و علایق نو و چالشهای بی سابقه ای را در عرصه ی دین پژوهی دامن زده است.
پی نوشت ها:
1. فنایی، ابوالقاسم، درآمدی بر فلسفه ی دین و کلام جدید، اشراق، سال 75، ص 21 25.
2. مک کواری، جان، تفکر دینی در قرن بیستم، ترجمه ی بهزاد سالکی، امیرکبیر، سال 78، ص 26.
3. برای آگاهی بیشتر ر.ک: مصطفی کاشانی، لیلی، کلیاتی درباره ی الهیات رهایی بخش، مؤسسه بین المللی کتاب، سال 67.
4. لعل نهرو، جواهر، کشف هند، ج 2، ترجمه ی محمود تفضلی، امیر کبیر، سال 61، ص 597 598، 604 605.
5. ر.ک: فوکو، میشل، ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟ ، ترجمه حسین معصومی همدانی، هرمس، سال 77.
6. مک کواری، جان، فلسفه ی وجودی، ترجمه ی محمد سعید حنایی کاشانی، هرمس، سال 77، ص 276.
7. همان، ص 34.