سه مجلس مناظره اسلامی مسیحی
(برگزار شده در حدود سالهای 66-1665 در گرجستان)
فرانسیس ریشار
ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم
گروه ترجمه فرانسه
آرچیل پسر وختانگ پنجم به سال 1074 هجری (4-1663 میلادی) - و بدون تردید در سن 17 سالگی، زمانی که به یابت سلطنت گرجستان برگزیده شد - رسما به دین مبین اسلام گروید و لقب شاه نظرخان دریافت کرد. (1) به نظر می رسد که پیشنماز شیعه مذهب این نایب السلطنه جدید کسی بوده که در فن مناظره و جدل استادی بی نظیر بوده است. ظاهرا این شخص یعنی ظهیرالدین علی بن ملا مراد تفرشی که فرزند فقیه شیعی مذهب مشهوری بوده خود فردی دانشمند و آگاه بوده است. او با عنوان ناظر و پیشنماز، شهر اصفهان را در معیت شاه نظرخان - که شاه عباس دوم حکومت گرجستان را به او سپرده بود - ترک کرده است.
با این همه به نظر نمی رسد آثاری که از ظهیرالدین تفرشی - که اشعار خود را با نام «ظهیرا» امضا می کرده - برجای مانده، رابطه مستقیمی با گرجستان داشته باشد، (2) مگر دو متن که علیه مسیحیت نگاشته شده، یکی به زبان عربی و دیگری به فارسی. (3)
کتابخانه حرم مطهر حضرت رضا(ع) در مشهد (کتابخانه آستان قدس) ذیل شماره حکمت 257 نسخه ای به فارسی در اختیار دارد که فاقد عنون است و در کاتالوگ (4) با عنوان «رد مسیحیان » معرفی شده است. این رساله که تاریخ نیز ندارد اثر ظهیرالدین تفرشی است. نویسنده پس از مقدمه ای در مدح سلاطین صفوی - که با سبکی بسیار ادیبانه نوشته شده - اشاره می کند که قبلا آن را به زبان عربی و زیر عنوان «نصرت الحق » نگاشته است. او می گوید این رساله را «به فرمان شاه نظرخان والی گرجستان کاخت » برای پاسخگویی به رساله ای که کشیش گابریل دوشینون (پادری جبرائیل افرنگی) در تبریز نوشته تالیف کرده است. نسخه عربی رساله را نویسنده در قزوین (دارالسلطنه قزوین) به شاه سلیمان عرضه داشته است. (5) از سویی می دانیم که این فرمانروا برای مسیحیان همان احترامی را که سلاطین قبلی داشته اند، قایل نبوده است و در عهد سلطنت او سیاست ضد مسیحی سختی اعمال می شده است. در هر حال از شاه عباس کبیر به بعد سلاطین ایران می کوشیده اند گرجستان و بویژه کاخت را به زور یا به رضا به اسلام سوق دهند.
روایت فارسی اثر تفرشی که در نسخه مشهد ضبط شده شامل مقدمه ای است مفصل. طرح اثر، همان گونه که در آغاز اشاره شد، به شرح زیر است: یک «آغاز» که در آن شرح «مجالس » مناظره آمده است; سه «مقدمه » و سپس دو «مقاله » و یک «انجام ». این نسخه متاسفانه در قسمت پایان ناقص است.
شرحی که در «آغاز» آمده برای ما اهمیت بسیار دارد زیرا نویسنده در آنها سه مجلس بحث و جدل را گزارش کرده که در آنها سهم فعال داشته است.
او می گوید اولین مجلس با حضور ماکاریوس حلبی، بطریق اهل فرقه ملکیت انطاکیه و «دیگر نقاط امپراتوری عثمانی » برگزار شد. می دانیم که ماکاریوس بن زعیم (متوفا به سال 1672) (6) به هنگام دومین مسافرتش به روسیه در حدود سال 1665 از گرجستان عبور کرده و مدتی در آن جا اقامت داشته است. او در گرجستان با استقبال گرم مواجه شده زیرا در گذشته روابط نزدیکی با کاتولیکوس ماکسیم (متوفا به سال 1656) (7) برقرار کرده است. بطریق ماکاریوس در معیت پسرش آرشید یاکر پل سفر می کرده و یکی از دلایل سفرش لزوم جمع آوری پول برای بازپرداخت وامهای سنگینی بوده که بطریق قبلی برجای گذاشته بوده است. و همین می رساند چرا تفرشی می نویسد که بطریق در زمان اقامتش «در گرجستان چه در کارتیل (کارتلی) و چه در کاخت (کاختی)» ثروت زیادی جمع آوری کرده است. او همچنین تایید می کند که بطریق مذکور بسیاری از مسلمانان را - بدون شک کسانی که بتازگی مسلمان شده و به آیین اجداد خود پیوسته بودند - از اسلام رویگردان کرده است.
نویسنده به ما نمی گوید مجلس مناظره در کجا برگزار شده، اما احتمال دارد در تفلیس بوده باشد. او تایید می کند این واقعیت که از مطالب کتاب مقدس مسیحیان با اطلاع بوده - چرا که قبلا یک نسخه از انجیل و یک نسخه از مزامیر و هر دو به زبان عربی در اختیار داشته - خیلی به او کمک کرده است. و همین آشنایی به او امکان داده بحث را با این سؤال از بطریق آغاز کند که آیا او انجیل را کتاب آسمانی می داند یا نه. جریان مناظره که طی چند جمله گزارش شده در مورد اعتقادات مسیحیان بوده است. فی المثل تفرشی به آن بخش از مطالب انجیل متی که مخالف انجیل یوحناست اشاره کرده است. بطریق در هنگام دفاع دچار خشم و عصبانیت شده اما در نهایت در مقابل دلایل و استدلالات تفرشی جوابی نیافته است. یکی از همراهان او نیز از این امر بسیار منقلب شده است.
در نتیجه چند روز بعد در نشست خصوصی (مجلس خاص) شاه نظرخان - یعنی نایب السلطنه گرجستان، وختانگ پنجم - او و دیوان بیگی اش به نام اردشیربیک تایید کرده اند که نویسنده کتاب در مناظره با بطریق پیروز شده است.
مجلس دوم چند روز پس از این مجلس برگزار شده زمانی که شاه نظرخان در معیت نویسنده به صوب ییلاق (چراگاه تابستانی) لیلاد در کاخت عزیمت کرده بوده است. (8) شاه نظرخان به همسفرش گفته در این حوالی کلیسایی است و فردای آن روز یکی از اعیاد مسیحی است. مردم کثیری در این جشن شرکت می کنند بویژه یک کشیش «رومی الاصل که فردی باسواد و مطلع است » حضور دارد.
در واقع، فردای آن روز پس از مراسم مذهبی، کشیش مذکور به دیدن والی کاخت می آید. در این موقع به او می گویند که بطریق در مقابل چه سؤالی قادر به پاسخگویی نبوده است.
ظهیرالدین تفرشی به زبان ترکی سخن می گفته و والی مطالب او را برای کشیش به گرجستانی ترجمه می کرده است. این کشیش نیز در خصوص سؤال مربوط به یوحنا فرزند زاکاری و این که آیا بابتیست همان الیاس بوده یا نه نتوانست پاسخی بدهد. نویسنده در تایید ادعای خود به کتاب نظم الجواهر - اثری سالنامه ای که در قرن دهم از سوی سعیدبن بطریق نوشته شده - اشاره می کند. (9)
مجلس سوم - که قبلا اما با کمی اختلاف و با تفصیل کمتر در آغاز نصرت الحق روایت شده - مجلسی است که در آن ظهیرالدین تفرشی رودرروی کشیش کاپوسن فرانسوی گابریل دوشینون (جبرائیل فرنگی) قرار گرفته است. به ادعای نویسنده، پدر گابریل «یکی از فرنگیهایی که دنیا را زیر پا می گذارند و با افراد مذاهب مختلف بویژه با مسلمانان معاشرت و گفتگو می کنند پس از سالها اقامت در مصر، مدتی در اصفهان و چند سالی در آذربایجان، در تبریز»، (10) در سال چهارم اقامتش در گرجستان به تفلیس آمد. این کشیش «عربی و ترکی می دانسته، بخوبی به زبان فارسی تکلم می کرده و با قرآن و اسلام آشنایی داشته است ». و تفرشی می گوید با مطالعاتی که داشته درصدد توجیه مسیحیت بوده است. او در تبریز رساله ای به عربی نوشته (11) و در آن کوشیده از کیان دین مسیح دفاع کند. ادعاهای او براساس دلایل و اقوال (و تصحیح آن به ادله و نقلیه نوشته بود) بوده است. تفرشی پس از خواندن این رساله معتقد شده که در هر یک از «مقدمات » و «مطالب » این «رساله » نکته ای برای بحث و مناظره، چه در مجلس خاص و چه عام، وجود دارد.
مشکل از آنجا ناشی می شده که پدر گابریل که «به طبابت نیز اشتغال داشته » مدت زیادی در یک جا نمی مانده است. ظهیرالدین تفرشی پس از انتخاب یکی از «مقدمات » که «مقاله »اش براساس آن بنیان نهاده شده بود، از کشیش کاپوسن خواست برای مناظره حاضر شود.
گرچه کشیش با این مناظره موافق نبوده اما کمی بعد فرصتی مناسب پیش آمده است. کشیش که چندین بار طفره رفته بوده مجبور می شود مناظره را بپذیرد. این مناظره در همان ییلاق لیلا دو در «عالی مجلس » برگزار شده که از سوی والی کاخت یعنی شاه نظرخان ترتیب یافته بود، در این مجلس «گروهی کثیر از مسلمانان، امرای گرجستان، کشیش ها، عالی و دانی، پیر و جوان، حضور داشتند». در این هنگام نویسنده به والی می گوید که «پادری » [کشیش] حاضر در جلسه که طبابت می کند در گذشته رساله ای نوشته و در آن عقاید خود را توجیه کرده است. والی از پیشنمازش می خواهد دلایل خود را در رد آنها اقامه کند. بنابراین کشیش نمی تواند از بحث و مناظره با نویسنده درباره کلیه نکات این رساله طفره رود.
این مناظره به زبان ترکی برگزار می شود اما بسیاری از حاضران در جلسه با این زبان آشنا بوده اند. به علاوه نویسنده، به حضور یک مسیحی اهل حلب به نام شاهین اشاره می کند که «به همه زبانها آشنا بوده است ». در حین مناظره پیرامون «مقدمات » و درباره نکاتی چون طبیعت انسان، تولد و تجسد خدا در جسم مسیح (Incarnation) ، کشیش گابریل از پاسخگویی به مطالب مطروحه از سوی تفرشی ناتوان می نماید و در نهایت با یاس و اندوه از استدلال بازمی ماند.
ظهیرالدین تفرشی احترام چندانی برای مخاطب خود قائل نشده و ادامه می دهد که او قادر به تحمل شکست بیشتر نبوده است، همو که در تبریز با انتشار رساله و گفتارهای خود بسیاری از «اکابر و طالب علمان » را مجاب کرده است; کسانی که بدون اعتراض دلایل او را پذیرفته اند. کشیش از این زمان اعتبار خود را در محل از دست می دهد و نویسنده می گوید بعد از این واقعه بلافاصله به ایروان می رود «جایی که یک سال بعد در آن فوت می کند». (12)
نکاتی که تفرشی به آنها اشاره کرده از بسیاری جهات جالب توجه اند. آنها مؤید این عقیده اند که پدر گابریل در خصوص مناظره مذهبی در ملا عام خودش شرکت می کرده: این گونه مباحثات در ایران عملی بسیار خطرناک بوده و برای میسیونرها عاقبت خوشی نداشته است. (13) از سوی دیگر بوضوح مشاهده می شود که ماموریت مذهبی پدر گابریل در تبریز چندان بی نتیجه نبوده است. او که مورد حمایت بزرگان از جمله ناظر مشهور آذربایجان میرزا ابراهیم (14) بوده، از الطاف آنها برخوردار بوده و به نظر می رسد روابطی با فلاسفه و دانشمندان شهر داشته است. احتمالا رد پای «دانشمند مشهور اسلامی » را که - احتمالا در خفا - حدود سال 1670 در تبریز غسل تعمید داده شده، باید در میان اطرافیان یا شاگردان (15) شیخ حاجی میر محمد لاله، جستجو کرد.
در هر حال، می توان در نگرش و گفتار «پیشنماز» نایب السلطنه گرجستان، نمونه ای از طرز رفتار یک فقیه شیعه مذهب متعصب، که هم خود را مصروف تبلیغ مذهب رسمی اسلام در گرجستان کرده، مشاهده کرد. او ظاهرا بخوبی به خطر حضور مردانی چون بطریق والامقام مسیحی و پدر گابریل دوشینون، میسیونر باهوش، متدین و پرحرارت، در گرجستان واقف بوده است و به هر قیمتی شده باید اقدامات آنها را خنثی می کرده است. وانگهی، تفرشی مناظره گری ارزشمند بوده و از اقامه دلایل «پست و حقیر» نفرت داشته است، مضافا که در میان امرایی بوده که بسیاری از آنها علی رغم همه چیز قلبا مسیحی باقی مانده بودند. سرانجام آن که آثار او تنها مورد توجه و خوشامد دربار شاه سلیمان بوده است.
در مورد بقیه مطالب کتاب، نسخه موجود در مشهد تفاوت چندانی با روایت عربی آن موسوم به نصرت الحق - که در رد رساله پدر گابریل نوشته شده - ندارد و به نظر می رسد کم و بیش ترجمه ای از آن است، احتمالا کمی مفصل تر.
نسخه مشهد فاقد شماره صفحات است و به خط نسخ در صفحات 17 سطری نوشته شده است; این نسخه که بدون نام و تاریخ است - چرا که فاقد قسمت آخر است - ظاهرا در قرن هفدهم استنساخ شده، مثل بخش اول آن که حاوی رساله ای دیگر است به نام «مصقل صفا» از سید احمد عاملی.
هر چند پایان رساله استنساخ نشده یا روایت فارسی «نصرت الحق » ناتمام مانده (؟) اما متنی است کمی مفصل تر از روایت عربی آن ظهیرالدین تفرشی حدود بیست صفحه مانده به پایان رساله این عقیده را که به حسب آن اناجیل بعد از وفات حضرت مسیح نگاشته شده (انجیل متی 6 تا9 سال بعد از عروج، انجیل مرقس 12 سال بعد و به زبان فرنگی [کذا]، انجیل لوقا 20 تا 22 سال بعد و انجیل یوحنا 30 سال بعد) بررسی کرده و می گوید بنابراین بسیاری از گفته های مسیح از قلم افتاده است; او به دیگر منابع مسیحی (رساله های حواریون، سنت ایگناس و غیره) و شوراهای کلیسایی اشاره می کند تا ثابت کند تفاوتهای بنیادی میان مسیحیت و اسلام وجود دارد. رساله به طور ناگهانی در جریان مطالبی قطع می شود که در آن نویسنده یادآور می شود مسیح از حواریون خواسته بود در جلیله منتظر او باشند در حالی که نخستین ظهور او ظاهرا در نزدیکی بیت المقدس بوده و غیرممکن است در یک روز واحد هم در بیت المقدس باشد و هم در جلیله، و از سویی سن توماس به هنگام این ظهور غایب بوده است...
فایده این مناظره ها در هر حال به تصویر کشیدن (16) برخی از وجوه تاریخ مذهبی گرجستان «عهد صفویه » به یاری مثالهای ملموس و عینی بوده. می بینیم تا چه حد موضعگیری یک نایب السلطنه (شاه نواز یا پسرش شاه نظر) - که هم والی مسلمان و هم فرمانروای یک سرزمین مسیحی بوده - ظریف و خطیر بوده است.
فرانسیس ریشار-کتابدار مسؤول نسخ فارسی بخش دستنوشته های کتابخانه ملی [پاریس]
پی نوشتها و مآخذ
1- رک: «عباس نامه » نوشته محمدظاهر وحید، نسخه موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، تحت شماره F 5314، V 313.
2- ما خواننده را به مقاله «مسیحیت و اسلام شیعی در «قرن بزرگ »: درباره اسنادی چند مربوط به میسیون های کاتولیک و ایران قرن هفدهم » ارجاع می دهیم، بویژه به صفحات 362 پانوشت 72 و363 پانوشت 75. در این مختصر ما کوشیده ایم اطلاعاتی کتابشناختی درباره زندگی تفرشی گردآوریم. می توان به فهرست نوشته های او رساله ای به عربی با عنوان «جواب الشبهتین »، موجود در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و دو قطعه ادبی به فارسی در مجموعه شماره 4727 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (که توصیفی است از همایون تپه در مازندران که شاه عباس دوم بنا کرده) و متن دیگری به نثر تحت عنوان «تعریف سخن » را اضافه کرد. [لازم به یادآوری است ترجمه بخشی از این مقاله با عنوان «مسیحیت و اسلام در قرن هفدهم...» در مشکوه 54-55 صفحات 64 به بعد چاپ شده است.]
3- در مقاله ای که قبلا یاد شد فرصت معرفی یکی از این دو متن، دست داده است، یعنی رساله ای به زبان عربی تحت عنوان «نصرت الحق ».
4- اوکتای «فهرست کتب کتابخانه مبارکه آستان قدس رضوی » ج 1، 1305 هجری، ص 83. اجازه می خواهم در این جا سپاس و امتنان خود را از کتابداران این کتابخانه برای مهمان نوازی هایی که در ژوئن 1981 از اینجانب شد، ابراز دارم.
5- این پادشاه در سال 1668 با عنوان سلیمان در اصفهان تاجگذاری کرده است. یادآور می شویم که نسخه شماره 2145 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران حاوی متنی به زبان عربی است (صص 4-5) مربوط به صدرالممالک شاه صفی، میرزا حبیب الله حسینی (که از سال 1042 هجری تا زمان مرگش در سال 1063 هجری بر سر کار بوده) که احتمالا در قزوین اما به سال 1086 هجری و از سوی ظهیرالدین تفرشی نوشته شده است.
6-Ibid, Graf "Geschichte der Christlichen Arabischen Literatur" Rome, 1944-53,III, p. 95-96.
پل تاماراتی (P. Tamarati)) «کلیسای گرجستان از آغاز تاکنون...» رم 1910، ص 399. در این کتاب آمده که این شخص در 1664 در گرجستان اقامت داشته و سپس در موقع بازگشت به سال 1669 از آن جا گذشته است. نویسنده بر کوششهایی که او برای گستردن حق قضاوت خود بر گرجستان انجام داده و اقدامات او در جلوگیری از سوءاستفاده ها و زیاده روی ها با دادن آگاهی به مردم تاکید کرده است (رک: «تاریخ گرویدن مردم گرجستان به مسیحیت به یاری بطریق انطاکیه ») بازنویسی و ترجمه ا. دو لبه دیو (O. de Le؛be؛dew) ، رم 1905.
7- کاتولیکوس سیمون در آن زمان (حدود سال 1665) والی مین گرلی بوده در حالی که کاتولیکوس دومنتی سوم بر متزختا، کارتلی و کاختی حکومت می کرد.
8- به نظر می رسد چندین محل در شرق تفلیس به اسم لیلو وجود دارد.
9- G. Graf, Ibid, p 32-35.
10- پدر گابریل پس از مدتی اقامت در بغداد و اصفهان در سال 1656 به تبریز آمد. او به دعوت نایب السلطنه شاه نوازخان به سال 1666 به گرجستان رفته و در آنجا با موفقیت های زیادی روبرو شده است. پ. تاماراتی (همان، ص 566 تا567) به نامه ای نوشته پ. کارلو. ام. دوسان مارینو، مورخ 10 اکتبر1666 از ارزالروم اشاره می کند که در آن به کوششهای پدر گابریل در میانجیگری برای اتحاد کلیسای کاتولیک رم با کلیسای گرجستان، اشاره شده است.
11- این رساله تا آنجا که ما می دانیم یافته و شناخته نشده است.
12- در واقع او در ماه دسامبر1666 سعی می کند یک میسیون در ایروان تاسیس کند اما از سوی روحانیون ارمنی مورد تعقیب و آزار واقع می شود; او که از پا درآمده روز دوم مارس 1668 از دنیا می رود.
13- رک: [ Relations nouvelles du Levant...] لیون 1671، ص 180.
14- میرزا محمد ابراهیم با فرمان همایونی ذوالحجه 1095 هجری ( نوامبر - دسامبر 1684) از منصب وزارت آذربایجان به سمت مستوفی الممالک تغییر شغل می دهد (رک: نسخه 2591 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ص 9-218). به فرمان سلطنتی دیگری در همین تاریخ، پسرش میرزا محمد طاهر به جای او منصوب می شود، با حقوق سالانه سیصد تومان.
15- ولی قلی شاملو، نویسنده «قصاص خاقانی » که در سال 1076 هجری /1666 میلادی نوشته شده، در خصوص شیخ درویش گنجعلی تبریزی - که در آن هنگام وفات کرده بوده - می گوید که او نزد حاجی میر محمد لاله «که یکی از شیوخ بزرگ تبریز بوده » درس خوانده است.
16- محمدتقی دانش پژوه در مقاله ای که در مجله ایرانی «نسخه های خطی » ( VIII 1979، ص 193) چاپ شده به نسخه ای فارسی در کتابخانه انستیتوی شرق شناسی فرهنگستان علوم گرجستان در تفلیس اشاره می کند که حاوی یک (یا دو) «رد مسیحیان از سوی یک مسلمان » است. سطور اولیه و توضیحات متن که در ج IX ،1979 همین مجله آمده، نشان می دهد که رساله ظهیرالدین تفرشی نیست بلکه اثری است که هنوز هویت آن معلوم نیست.