جهانی شدن و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی

امنیت ملی کشورها تحت تأثیر متغیرهای بین المللی و منطقه ای که کانونهای بحران محسوب می شود همواره مورد تهدید قرار دارد هر چه بردامنه ی گسترش جهانی شدن و ابعاد آن افزوده می شود، نسبت به آن دسته از کشورهایی که آسیب پذیری بیشتری دارند این تهدیدات در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تشدید خواهد شد

چکیده

امنیت ملی کشورها تحت تأثیر متغیرهای بین المللی و منطقه ای که کانونهای بحران محسوب می شود همواره مورد تهدید قرار دارد هر چه بردامنه ی گسترش جهانی شدن و ابعاد آن افزوده می شود، نسبت به آن دسته از کشورهایی که آسیب پذیری بیشتری دارند این تهدیدات در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تشدید خواهد شد. بنابراین پدیده جهانی شدن به مثابه تهدیدی بر امنیت ملی کشورها قابل بررسی کارشناسی است. این مطلب موجب طرح سؤالات بسیاری خواهد بود که برخی از سؤالات به ماهیت جهانی شدن و ابعاد آن مربوط می شود که در این مقاله متغیر مستقل فرضیه ی تبیینی خواهد بود و برخی به شرایط امکانات و موقعیت جغرافیایی و فرهنگی جوامع در تقابل با جهانی شدن. در این باره سؤال این است که جهانی شدن چگونه و در چه سطحی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تأثیر می گذارد. مؤلفه هایی چون تنوع و تعدد بازیگران جهانی شدن یا جهانی سازی، انتزاعی بودن تعابیری که از مفهوم جهانی شدن استنباط می شود، وجود منافع و محدودیتها، نیتها و پروژه هایی برای اهداف مشخص و اینکه جهانی شدن را در چارچوب تئوریکی با سه رویکرد پروژه، پروسه و پدیده مورد توجه قرار داده می شود. از سویی موقعیت منطقه ای و بین المللی ایران، شرایط اقتصادی، قرابتهای فرهنگی، موقعیت ژئوپلتیک سبب می شود رهیافتهای مختلفی در پاسخ به سؤال فوق پیش روی مخاطب خواهد بود که این امر بستگی دارد به مرتبط ساختن فرض های احتمالی مورد نظر در دو متغیر مستقل و وابسته ی موضوع جهانی شدن و امنیت ملی جمهوری اسلامی.

در این مقاله سعی شده است با توجه به پاسخ سؤال اصلی فرضیه ی طراحی و ارائه شده تحت عنوان ذیل معرفی شود.

جهانی شدن چه به مثابه پروسه و پروژه و یا پدیده بر امنیت ملی جمهوری اسلامی تأثیر گذار است. این تأثیرات بستگی به ایفای نقش بازیگران و نخبگان جمهوری اسلامی و سیستم مدیریتی کلان کشور دارد.

با توجه به زمینه های مناسب و امکانات فرهنگی، سیاسی، ژئوپلیتکی ایران، جهانی شدن می تواند فرصتهای جدی و مناسبی که تضمینی است بر امنیت ملی را برای کشور فراهم کند. در غیر این صورت به حذف فرصتها و تهدید امنیت ملی جمهوری اسلامی منجر خواهد شد.

مقدمه

منطقه گرایی راهبردی میانه در حد فاصل ناسیونالیسم اقتصادی و جهانی شدن از سوی دیگر است، به طوری که منطقه گرایی و جهانی شدن یکدیگر را به طور متقابل تقویت می کنند. دولتها از طریق وارد شدن در اتحادیه های اقتصادی و تجاری منطقه ای توان رقابتی و قدرت اتصال و تولید ملی را پیش از پیش افزایش می دهند تا بتوانند با وضعیت و قابلیت بهتر در سطح جهانی ایفای نقش نمایند.

این در حالی است که انواع جدیدی از تقسیم کار منطقه ای در حال ظهور است مثلث رشد (جوهور در مالزی، ریود در اندونزی و دولت شهر سنگاپور) هلال شکوفایی (ژاپن، چین، تایوان، لائوس و...)(2)

اگر قسمتی از جهانی شدن یا راهکاری برای استفاده از آن را منطقه گرایی بدانیم در آن صورت ایران دارای امتیاز خاصی است. واقع شدن بین در منطقه حساس جهان و اتصال چندین منطقه (خلیج فارس، قفقاز، آسیای میانه، شبه قاره هند، آسیای صغیر) که هر کدام دارای مباحث خاص خود هستند ایران را از حساسیت منطقه ای بالایی برخوردار ساخته است. از سویی ایران دارای اشتراکات تاریخی، قرابت فرهنگی در عرصه مذهب، زبان، موقعیت ژئوپلتیکی با همسایگان خود می باشد همسایگانی که از نظر تعداد و تنوع کم نظیر است.

در برابر چنین شرایطی تهدیدات منطقه ای را برای ایران فراهم کرده است تا جائیکه مرکز مطالعات امنیتی استراتژیک کاخ سفید در جهت اجرای طرح امنیتی تازه (امنیت انرژی) این موضوع را به عنوان یک دستور کار عمده در سایت خارجی مورد تأکید قرار دادهاست و به تهدیدات علیه ایران افزوده است.

در برابر همه تهدیدات منطقه ای و جهانی سازی عوامل جغرافیایی در خلیج فارسی به سود ایران است. بیشترین جمعیت، طویل ترین کرانه ساحلی، کنترل برآبراه با جزایر متعدد، عظمت حضور جغرافیایی، استراتژیک و اقتصادی و... نمونه هایی از اهمیت استراتژیک ایران است. در چنین شرایطی ابعاد مختلف جهانی شدن با حضور بازیگران جهانی تهدیه های جدی را برای ایران فراهم کرده است. در این مقاله ضمن بستر سازی عوامل و زمینه سازی تهدید ناشی از فرایند جهانی شدن تأثیر روند جهانی شدن بر امنیت ملی ایران بررسی خواهد شد.

آشنایی با مفهوم و کارکرد جهانی شدن

در آغاز بحث جهانی شدن چندان دشوار به نظر نمی رسد چرا که با توجه به گستردگی آن به نظر می رسد هر نقطه ای را می توان به عنوان مدخل برگزید و عملاً نیز با توجه به علائق و دلمشغولیهای مختلف پژوهشگران، این موضوع از منظرهای مختلف به بحث گذاشته شده است.

اما آیا چنین رویکردهایی مفید، کافی و مناسب نظام بین المللی می باشند؟ چنین شرایطی از بحث جهانی شدن مطلوب نیست، چرا که به افوتی بدل گشته که برای موافق و مخالفتش توامان هم مفید و هم زیانبار است. هم مخالفان از آن بهره می برند و هم موافقان متحمل خسارت می شوند و در این میان آنچه که مسأله ساز گشته نه جهانی شدن (سازی) بلکه بازیگران به طور کلی اعم از افراد و ملت دولتها می باشند.

این موقعیت و توانایی بازیگران است که موضوع را طرح و توصیف می کند و بعد نسبت به چگونگی رابطه اش با آن استدلال می نماید. لذا بسته به تنوع و تعدد بازیگران، جهانی شدن یا جهانی سازی خواهیم داشت. همچنانکه انبوه ادبیاتی که تاکنون در مورد این موضوع پدید آمده، تائیدی بر این مدعاست.

از سویی در بحث جهانی شدن با یک موضوع هم روبرو نیستیم بلکه با مجموعه موضوعات مشابهی مواجهیم که در کل به آنها جهانی شدن گفته می شود و ما به جای آنکه به اصل موضوع شناخت پیدا کنیم با موقعیتها و تأثیرات وارد بر آن آشنا می شویم و هر پژوهشگری از دریچه ای محدود به بررسی آن می پردازد. لذا به طور خلاصه می توان گفت ضعف عمده ای که سبب عدم کفایت تلاشهای نظری در این خصوص گشته همانا فراموشی «نسبیت» پدیده های اجتماعی در معنای کلان آن می باشد. نتیجه آنکه تمایلات، خواسته ها، ضعفها و ناتوانیها به عنوان واقعیت جهانی شدن (سازی) ارائه و معرفی می شوند.

همین ابهام و تضاد در آن علت جذابیت و کثرت استعمال این مفهوم می باشد. ابهام و تضادی که در مفاهیم منتج از دوران مدرن همواره وجود داشته است. علاوه بر این مفهوم جهانی شدن به لحاظ سطح تحلیل از چنان گستردگی برخوردار گشته که قابلیت تحلیلی آن را زیر سؤال می برد.

در مجموع، گستردگی و بی حدی سطح تحلیل و بی توجهی به نسبیت مفاهیم علوم اجتماعی در برخی موارد، این مفهوم را در عین برخورداری از محتوا، تهی و پوچ می نمایاند آنچنانکه یک نوع عدم تشخص در بررسی موضوع به چشم می خورد و واقعیت جهانی شدن همچون توهم و خیال جلوه گر می شود.

این حالت نیز نشان دهنده ی خصیصه سیالیت این فرآیند بوده که باعث شده، موضوع دائما از زیر نگاه کالبد شکافانه ی محققان بگریزد و هر لحظه صورتی از خود را به نمایش بگذارد و مانع از ارائه یک نگاه جامع، دقیق و فراگیر شود. مروری بر ادبیات موضوع نشان می دهد که یکی شدن جهان مورد پذیرش اکثریت پژوهشگران می باشد. جهانی شدن و جهانی سازی دو روی یک سکه، مفهومی نو برای فرآیندی کهن است.

گویی جهان با تمام فزایش از خرد تا کلان مسیری غیر قابل پیشگیری را طی می کند و بحثها و بر سر چرایی و فرجام آن اگر قابل تصور باشد بوده لاکن فراتر از همه ی این بحثها، این شدن چه در معنای فرایند یا پروژه اجباری و تحمیلی از سوی برخی قدرتها مسیر خود را می پیماید و توقفی برای آن متصور نیست.

با این اوصاف می توان گفت جهانی شدن (سازی) یک مفهوم انتزاعی است که برای مشخص نمودن روند کلان سیاستهای فنی، علمی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و زیست محیطی در سطح جهان وضع شده است. جهانی شدن یا جهانی سازی در واقع مفهومی ذهنی است و واقعیت بیرونی مشخص ندارد بلکه صرفا از طریق آثار و تبعات آن روند کلان به این مفهوم استناد می شود.

مثلاً اگر جهانی سازی را تشدید روابط اجتماعی میان انسانهای کره ارض بدانیم در این صورت پدیده ی اینترنت برای ما خیلی جالب توجه و تأمل خواهد بود. اما نمی توانیم بگوییم، جهانی سازی مساوی با اینترنت است در حالیکه می توان گفت اینترنت زمینه ساز و وسیله ای برای تشدید روابط اجتماعی است. همچنین در نگاه منفی به جهانی شدن که در مفهوم جهانی سازی مستتر است احساس می شود که نیتها و پروژه هایی برای اهداف کاملاً مشخص در دست اجرا می باشد که به مجموعه ی آنها جهانی سازی اطلاع می شود، اما از این منظر نیز با توجه به نشانه های عینی و اثرات بیرونی آن روند کلان مثلاً گفته می شود که جهانی سازی یعنی گسترش فقر در جهان و افزایش فاصله ی دارا و ندار، در حالیکه فقر و گسترش آن در سطح جهان معلول آن روندهای کلان بوده و لذا نمی توان ادعا کرد جهانی سازی مساوی با گسترش فقر است.

در نتیجه تعاریفی از این دست نمی تواند از غرضهای پژوهشگر برکنار بماند و نتیجه آن بیشتر توجیه یا تقبیح این پدیده را مدنظر دارد. از این رو می توان اذعان داشت که جهانی شدن (جهانی سازی) در مفهوم جدید می باشند اما نو بودنشان به معنای تازگی این پدیده نیست و به نظر ما اینها صرفا مفاهیمی نو برای فرایندی کهن هستند.

جهانی شدن آرمان همیشگی بشر بوده و همواره برای تحقق آن تلاش کرده، هر چند که با موانع بسیاری روبرو بوده است. این کوششها و فعالیتها از زمانی که بشر قدرت مقابله ی جدی با طبیعت و تغییر در آن را پیدا کرد به صورت جهانی سازی جلوه کرده است.

به این معنی که وجود منافع و محدودیتها، بازیگران را به برنامه ریزی وا می دارد اما روند تغییرات به گونه ای فرابرنامه ای خود را به برنامه ها تحمیل می نماید که در این وضعیت بازیگران نهایت تلاش خود را به کار می برند که از وضعیتهای جدید و احیانا پیش بینی نشده، حداکثر بهره برداری را بنماید.

از همین روست که مفاهیم جدیدی از مدیریت ارائه می گردد و پیشنهاداتی در خصوص تغییر معنای مدیریت و حدود و وظایف آن در جهت سازگاری بیشتر و توان بهره برداری افزون تر از موقعیتها داده می شود. این چالش (چالش توانایی و سازگاری) سابقه ای طولانی دارد و گذر موفقیت آمیز از این چالشها به عنوان رمز بقای هر بازیگر است.

به هر صورت چه قایل به جهانی سازی باشیم و چه موافق جهانی شدن، بی تردید کارگزار آن اراده، فعل و برنامه ی انسان است هر چند که نمی توان فارغ از برخی محدودیتها باشد. بنابراین شاید بهتر باشد که در تحلیهایمان در عرصه ی جهانی شدن بیشتر به کارگزاران روند کلان آنها توجه شود و در این راستا از تقسیم بندیهای بی فایده دست برداشت.

از آنجا که موتور محرکه پدیده ی جهانی شدن چه در معنای مثبت و چه در معنای منفی آن یکی علم است و دیگری منافع (اقتصادی) و عملاً نفع اقتصادی با رشد علمی گره خورده است بنابراین در یک تحلیل می توان نفع اقتصادی را متغیر مستقل دانست و تحولات نظامهای فرهنگی را متغیر وابسته آن دانست. به عبارت دیگر گسترانیده شدن نفع اقتصادی گره خورده به علم در سراسر جهان آثار متفاوتی بر جای می گذارد که از آنها با عنوان جهانی شدن یا جهانی سازی یاد می شود و امروزه این پدیده، خود به عنوان یک «داده» برای نظامهای مختلف منطقه ای بین المللی تلقی می شود. و پاسخ بسیاری از سؤالات موجود با ملاحظه ی تحلیل فوق نتایج روشن و آینده نگرانه ای بدنبال دارد.

با توجه به تحلیل فوق از مفهوم جهانی شدن در قالب نظریه سازی سه رویکرد را برای آن ارائه داده اند و «پروژه» و «پروسه» و «پدیده». مطالعه هر یک از رویکردها نشان می دهد که جهانی شدن به سان شمشیر دو دم عمل می کند. همین دوگانگی از ارزیابی جهانی شدن تردیدی است بر اینکه امنیت سوز یا امنیت ساز است. برای مطالعه جهانی شدن رهیافتی چند بعدی ضروری است چرا که رهیافت تک بعدی جهانی را توصیف می کند که یا خوب است یا بد، مثبت یا منفی است. اما رهیافت چند بعدی منطق علی واحد را رد می کند.

این اصطلاح جهانی شدن که برانگیزنده واکنشهای ابهام انگیزی شده، چالش ها خطرها و فرصت هایی را پیش آورد که نه مطلقا جذب و نه صرفا بد هستند، و این اراده و خواست ملتها و دولتهاست که جهانی شدن را رقم خواهد زد. با این توضیح تجزیه و تحلیل تأثیر جهانی شدن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی میسر می باشد. براین اساس فرضیه مقاله چنین است.

تأثیر جهانی شدن بر امنیت جمهوری اسلامی ایران از سویی متأثر از کارکرد مفهوم جهانی شدن از سوی دولتها، قدرتها و جامعه جهانی و از سوی دیگر اراده ملت ایران در استفاده از مناسب از امکانات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خویش است.

امنیت و امنیت ملی(3)

امنیت و امنیت ملی از جمله مفاهیمی هستند که پس از پیدایش دولتهای ملی رایج شده اند. استفاده از این واژه در ادبیات سیاسی همواره متداول بوده است اما منجر به تعریف مشخص نگردیده است. پس از جنگ جهانی دوم پژوهشگران علوم سیاسی به عنوان یک واژه کاربردی به مطالعه ی آن روی آوردند و در قالب نظریه های مختلف مسأله امنیت ملی را کارشناسی بررسی کردند.

بسیاری از پژوهشگران امنیت ملی را «توانایی یک کشور در حفظ ارزشهای فردی در برابر تهدیدهای خارجی» می دانند.(4) به تعبیری امنیت ملی یعنی دستیابی به شرایطی که به یک کشور امکان می دهد از تهدیدهای بالقوه یا بالفعل خارجی و نفوذ سیاسی و اقتصادی بیگانه در امان باشد و در راه پیشبرد امر توسعه اقتصادی، اجتماعی، انسانی و تأمین وحدت و موجودیت کشور و رفاه عامه فارغ از مداخله بیگانگان گام بردارد. حفاظت یک ملت در مقابل انواع تجاوزات خارجی، جاسوسی، عملیات شناسایی، خرابکاری و...(5) تعریف دیگری است که امنیت ملی شده است.

امروزه مفهوم اصلی امنیت ملی برای بسیاری از کشورها حاکی از نیاز به حفظ استقلال و تمامیت ارضی، حفظ شیوه ی زندگی ملی و جلوگیری از مداخله بیگانه در امور داخلی کشور از طریق افزایش توان نظامی است.

به هر حال پس از جنگ جهانی دوم تهدیدات گسترده ای که جهان را فرا گرفت مسأله امنیت ملی را به مخاطره انداخت خصوصا خلیج فارس که دائما مواجه با جنگهای فیزیکی و روانی قرار داشت و تلاش دولتها دائما در ایجاد طرح های امنیتی معطوف بود. اما هیچگاه نتوانسته اند امنیت را به ارمغان آورند. دخالت و رقابت دولتهای خارجی در جهت حفظ منافع و مطامع بین المللی خود موجب ناامنی و بی ثباتی گردید.

بروز ناامنیهای منطقه ای از دیدگاه کشورهای منطقه با توجه به برداشتهای متفاوت هر یک از مفهوم امنیت قابل تحلیل می باشد به طوری که امنیت هر یک از دولتهای منطقه ای می تواند با ناامنی دیگر کشورها تعریف شود و هر کشوری با تعریف خاص امنیت ملی خود با امکانات و منابع موجود در چارچوبی که از تعریف منطقه وارند، دفاع کنند.

امنیت ملی با تمامیت ارضی رابطه مستقیم دارد و در نهایت به دفاع ملی منتهی می شود. استراتژی های دراز مدت اقتصادی، نظامی و سیاسی می تواند مرزهای امنیت ملی را تا حد مناطق نفوذ یک کشور وسعت بخشد و ظرفیتهای اقتصادی یک کشور که سرچشمه تمام قدرتهای اوست باضافه وضع نمادهای سیاسی و حقوقی کشور می تواند در تحکیم امنیت ملی بسیار مؤثر باشد از سویی به قول والترلیپمن امنیت ملی در معنی عام کلمه همیشه همراه با قدرت نظامی خواهد بود. به طوری که بود و نبود امنیت وابسته به توانایی کشور در رفع و از بین بردن حمله نظامی است.(6)

«گزارش کمیسیون ویژه زمامداری جهانی» معتقد است که تحولات عرصه بین الملل به تولید مفهوم «امنیت مشترک» Common Security و به امنیت دسته جمعی Collective Securiy و سپس به «امنیت فراگیر» Compre nensire secrity و در نهایت به «امنیت جهانی» دست یافت. البته امنیت همواره در بحث جهانی شدن مورد توجه قرار داده شده است. «اسویر لودگارد» Swere Lodgrd یکی از شاخصه های اصلی فضای امنیتی جهان معاصر را در «تولید انبوه ناامنی»(7) داشته است. با این توضیح که زندگی انسان معاصر از حیث امنیتی بسیار آسیب پذیر می نماید و ما با هر قدمی که در جهت توسعه به جلو برمی داریم به صورت مستقیم تهدید تازه ای را برای خود پدید می آوریم.

به عقیده «رامونه» این تهدید فقط مختص به پیرامون نیست بلکه جوامع غربی نیز آینده روشنی را در آئینه زمان نمی بینند، آنها نگران بیکاری، بهت از عدم اطمینان، وحشت زده به لحاظ تکنولوژیهای جدید، مشوش از جهانی شدن اقتصاد، دلمشغولی صدمات محیط زیست و فساد لجام گسیخته شدیدا مأیوس و ناامید هستند.(8)

امنیت ملی در عرصه ی جهانی شدن

امروزه در دنیای جهانی شده، امنیت ملی با سطوح فردی، منطقه ای و بین الملل(9) در ارتباط است و بدون آن محقق نمی شود. یک عامل مهمل نما (Paradoxica) در امنیت سیاسی، فرهنگی این است که خود تهدیدها، اغلب موجب تقویت و تحکیم همان هویت های مورد تهاجم می گردد. چنانکه درجه وفاداری نسبت به برخی باورها نیز احتمالاً در واکنش به فشارهای خارجی افزایش می یابد.(10) دولت برای تحقق امنیت نیاز به وضعیتی دارد که جامعه به سطح قابل قبولی از اطمینان برای تحصیل و پاسداری از منافع ملی اش دست یافته باشد.

جامعه ما دارای امتیازاتی است که باعث توسعه سیاسی گردید و همچنین حکومت همگام با تغییرات و تحولات دست به تغییر و تحول جهت دستیابی به ثبات و دوام زده است. این شاخصها هر چند وجود داشته و به ماهیت تحولات ساختار اجتماعی جامعه مرتبط بوده است اما جهانی شدن باعث آگاهی و توجه به آنها شده است و نظام چند قطبی اش ناشی از جهانی شدن به ما کمک می کند که بدور از سلطه تک قطبی یا دوقطبی به تلاش جهت انطباق توانائیهای خود را نظام بین الملل برآمده است. در روند جهانی شدن کشورهائیکه نتوانند خود را با شرایط جهانی وفق دهند محکوم به نابودی هستند چرا که وسایل و نهادهای غیردولتی با دور زدن حکومتها به مردم آگاهی داده و آنها را به تحرک وادار می کنند یا دولتهایی که آگاهانه می کوشند جهان را به گونه ای که بود مجددا مستقر کنند به حاشیه رانده می شوند یا می کوشند از طریق تلاشهایی برای حصار کشیدن به دور خود به درجه ای از خودبسندگی دست یابند که اکثرا موفق نمی شوند.

در این صورت به گفته اندیشمندان حوزه جهانی شدن دولت ملت از بین می روند. اما کشورهائیکه از دولت و ملتی قوی برخوردارند قادر خواهند بود تندبادهای جهانی شدن را با موفقیت پشت سر بگذارند. چنین دولتهایی در عرصه جهانی می توانند به بازیگری فعال تبدیل شوند. به عقیده «باری بوزان» کشورهائیکه دارای «قدرت محدود» ولی «انجام و پشتوانه مردمی» داشته باشند هر چند دامنه حاکمیت ملی کاهش می یابد ولی این کشورها فعالانه وارد بازی جهانی شدن می گردند و آگاهانه نسبت به سازوکارهای آن عکس العمل نشان می دهند و دارای «مزیت» خواهد بود.

دولت های یاد شده با تن دادن به اصطلاحات رفتاری موجودیت خود را در تحولات آتی همچنان با استحکام و اقتدار حفظ خواهند کرد. این دولتها که برخوردار از بالاترین و ارزشمندترین سرمایه اجتماعی یعنی انسجام ملی هستند مناسب ترین وضع را در مواجهه با جهانی شدن خواهند داشت.(11) جمهوری اسلامی ایران در همین قسم از دولتها قرار دارد که بخاطر پشتوانه مردمی نه تنها زوال پذیر نیست بلکه به همراهی و ایفای نقش در روند جاری می پردازد.

اندیشه «مردم سالاری دینی» امکانات و پتانسیل لازم و منطقی را برای مواجهه فعالانه با شاخصهای مطرح شده از سوی طرفداران جهانی شدن داراست. شیوه مردم سالاری دینی متضمن پویایی های فراوانی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران است به نحوی که آن را برخوردار از توانایی «انعطاف» و «انطباق» با شرایط متغیر، متحول بیرونی و بین المللی می سازد. برای ساختارهای مردم سالارانه تنها تهدید نیست بلکه فرصت بالقوه نیز فراهم می سازد.

هر چند اجماع کلی در مورد مردم سالاری دینی از طرف نخبگان وجود ندارد و جامعه دچار انتخاباتی است اما در حال ثبات یافتن می باشد تا بتواند ضمن آرامش و تعادل و انرژی و تحرک هر چه بیشتر و با استفاده از محیط جدید بین المللی ضمن کمال جویی در توسعه سیاسی، از فرصت های موجود نهایت بهره برداری را به عمل آورد.(12)

چرا که ما مسالمت جوتر از همسایگان در منطقه خلیج فارس هستیم بنابراین انعطاف پذیر عمل می کنیم. دولت می تواند با تکنولوژیهای ارتباطی بر قدرت خویش بیفزاید با دولت های همسطح به تشکیل ایده های مشترک دست بزند و در نهایت با جو اقتصادی حاکم بر جهان به همکاری بیشتر اقدام کند تا در مقابل تهدیدات دچار ضربه پذیری می شود.

سایت خارجی امروزه در ارتباط با جهان دچار تغییرات سیاسی شده است که ما را به اهداف نزدیک تر می کند. اقداماتی نظیر تنش زدایی با شعار «عزت، حکمت و مصلحت» نگرش «دیپلماسی تجاری» به روابط بین الملل بجای سیاست و ایدئولوژی صرف، ایجاد ارتباط با ملل مختلف و ایفای نقش های متعدد و...

این تغییرات در طی دو دهه گذشته نظیر گروگانهای امریکایی، جنگ تحمیلی، بحران خلیج فارس و افغانستان، دستگاه دیپلماسی را عمیقا ورزیده و مستحکم نموده است.

بنابراین جمهوری اسلامی با برخورداری از شاخصهای متعدد انسجام ملی موقعیت استراتژیک، ذخایر غنی نفت و گاز، شور و حرارت ایدئولوژیک، میل شدید به استقلال خواهی، بازار اقتصادی وسیع، نسل انقلاب دیده، طعم جنگ چشیده، تجربه تاریخی، فرهنگ و ادب غنی، نسل جوان تحصیل کرده و... نه تنها در حال قوام بخشیدن به مردم سالاری دینی است بلکه اغراق نخواهد بود اگر بگوییم «هژمون منطقه ای» و یکی از بازیگران بالقوه عرصه جهانی می باشد. چرا که از مهم ترین خصلت یک موجود زنده، یعنی تغییر و دگرگونی برخوردار است و مطابق نظام بین الملل حرکت می کند.

امنیت ملی و آسیب پذیری اقتصادی

شاید وجود هیچ گسستی به اندازه شکاف اقتصادی از حیث روانی برای شهروندان کشورهای مختلف تأثیر سوء بر جای نگذاشته است. ملاحظات اقتصادی نظیر گسست فقر و غنا، عدم استفاده از قابلیتهای انسانی، استفاده بی رویه از طبیعت و ملاحظات سازمانی و قانونی است که باری بوزان می گوید: «جهانی شدن دچار طاعون ابهام است».

مهمترین تهدید امنیت ملی در بعد اقتصادی قابل تأمل می باشد. اگر چه جهانی شدن اقتصاد امکانات جدیدی را برای همه کشورها فراهم ساخته است و برخی مصادیق وجود دارد که کشورهایی که نظام جهانی را پذیرفته اند و سعی در سهم خواهی با آن برآمدند توانستند به اوضاع اقتصادی خود سامان دهند و مطالعه ی کشورهای آسیایی جنوب شرقی و برخی کشورهای امریکایی نشان می دهد که در طی سالهای گذشته رشد اقتصادی به مراتب بیشتر از کشورهای غربی داشتند.(13)

آمارها نشان می دهد که در نظام اقتصاد جهانی به روی کشورها بسته نیست و جهانی شدن اقتصاد امکانات جدیدی را برای همه کشورها فراهم ساخته است. از سویی ایران همانند برخی کشورهای جهان سوم دچار اغتشاش و بحرانهای شدید اقتصادی نمی شود. اما برای رسیدن به جایگاه خاص خود نیاز به همکاری جهانی است.

جمهوری اسلامی از طرفی دارای منابع عظیم زیرزمینی جمعیت زیاد و هوش و استعداد ایرانی می باشد و اگر محور اصلی اقتصاد جهانی شده را دانش و اطلاعات بدانیم و ثروت را هوش و استعداد انسانی، امکان ورود ایران به صحنه فن آوری مبتنی بر دانش باز است و ایران توانایی آن را نیز دارد.

بنابراین، تهدید امنیت ملی ناشی از اقتصاد از در حاشیه قرار دادن ایران از سوی مخالفان جمهوری اسلامی است. تهدید اصلی زمانی است که حاشیه نشینی جمهوری اسلامی بیشتر شود. فشار جهانی شدن باعث گرایش ایران به حضور فعال در عرصه بین المللی و ایجاد همکاری با کشورهای همسایه و کسب منافع وادار شد.

سیاست ایران در عرصه جهانی شدن به مثابه سوار شدن بر کشتی جهانی شده می ماند. به طوری که باید از آن استفاده کرد هر چند در بدترین نقطه آن جای داشت چرا که سوار نشدن به کشتی ممکن است ما را دچار طوفانهای مهیب گرداند. کسب موفقیت های بسیار از نظر وجهه بین المللی، قراردادهای مختلف، پذیرش سرمایه گذاری، مذاکرات مختلف و تأمین امنیت سرمایه گذاری، کاهش موانع گمرکی، تأمین خسارت صادرکنندگان، روابط با کشورهای همسایه قابل توجه و اندازه گیری است.

ایران از نظر اقتصادی توانایی کسب سود را دارا می باشد و سعی در شفافیت سیاستهای اقتصادی، هماهنگی با اقتصاد جهانی و رقابت در عضویت «سازمان تجارت جهانی» فعال کردن مناطق آزاد تجاری، صادرات غیرنفتی، اعطای اعتبار به خریداران کالاهای ایرانی در خارج، تقویت شبکه بانکی در جهت تأمین اعتبار، تقویت شبکه اطلاع رسانی بازرگانی، گسترش فرهنگ صادراتی و... عکس العمل ایران در قبال تأثیرات جهانی شدن است.

امروزه تأثیر جهانی شدن بر جمهوری اسلامی ایران در برخی از شاخصه های جهانی مشهود است. از قبیل افزایش کیفیت کالاهای داخلی، از بین رفتن رانت، رشد بر مبنای توانایی و منابع و منطقه حداقل سرمایه گذاری غیرمستقیم، استفاده بهینه از منابع و امکانات، رشد اتحادیه های تولیدی و تجاری، واکنش انعطاف پذیر در برابر بازار جهانی، نقل و انتقال نیروی کار، توجه به نیروی انسانی، رقابت، رفاه، بهبود شرایط زندگی، کاهش تصدی گری دولت و افزایش خصوصی سازی و غیره می باشد.

اشاره به چند مؤلفه اقتصادی تأثیر جهانی شدن را نشان می دهد. از جمله رقابت، شرکتها همه جا را بازار خود می دانند، بنابراین در پی کسب سود بیشتر سعی در رقابت و کاهش قیمت و افزایش کیفیت جهت کسب بازارها می باشند که در آن مردم می توانند انتخاب کنند. این عامل در بعضی از بخشها باعث رشد شد و در بعضی از بخشها بخاطر ترس رقیب و عدم توانایی محصولات داخلی (مثل اتومبیل) باعث کیفیتی پایین و قیمت بالا شد. در صورتیکه رقابت در صنایع مخابراتی بین المللی باعث کاهش هر پالس مکالمه تلفن از 30 دلار به 1 دلار شد. اشتغال، ایجاد اشتغال چه از طریق مهاجرت به مناطق دیگر (ژاپن، کانادا) و چه با ورود سرمایه و ایجاد کار (فولاد مبارکه و کابل شهید قندی و...) مهیا می شود.

بررسی وضعیت جهان معاصر و تأثیرات عمیق جوامع از فرایندهای جهانی شدن سیاست دلالت دارد بر اقبال مردم به حضور در عرصه اداره امور جامعه که از آن به مشارکت سیاسی یاد شده است که در برخی جوامع باعث نابودی حکومتهای «پاتریموینال» شده است.

رشد جمعیت، گسترش روابط و ظهور فناوریهای ارتباطی و... از ایجادکنندگان روندی هستند که اداره جامعه را بر عهده دارد. همچنین دستیابی به اطلاعات، بهبود شرایط و فرصت ها برای زنان، ارتقای سطح تحصیلات و ایجاد آگاهی سیاسی معطوف به قدرت با توجه به رشد فزاینده جمعیت و تقویت و افزایش سازمانهای غیردولتی و شکل گیری اپوزیسیون دلالت بر شأن مردم در اداره امور حکومتی می باشد که به یکی از نمودهای مردم سالاری می انجامد.(14)

در نظام مدرن دولت مرکب از حاکمیت، مردم و سرزمین و نهادهای حکومتی است که حاکمیت در درجه نخست قرار دارد. حاکمیت است که حتی در صورت نارضایتی مردم می تواند تا مدت زیادی باعث دوام حکومت گردد. اما در دوران جدید این حاکمیت از طریق عوامل مختلف جهانی شدن به چالش کشیده شده است (مانند سرمایه گذاری وسایل ارتباطی و انتقاد بین المللی و...) و باعث استانداردسازی و بسط آزادیهای سیاسی، برگزاری انتخابات آزاد گسترش و تبلیغ مبانی دموکراسی و باعث کاهش دامنه اقتدار و حاکمیت کشورها را فراهم می آورد و دگرگونی جهان سیاست در عرصه، جهانی شدن.

امنیت ملی و جهانی شدن فرهنگ

جهانی شدن در بعد فرهنگی برای ما که از گذشته ای با پشتوانه قوی تاریخی فرهنگی و نیز دین اسلام که مخاطب جهانی وارد یک فرصت است. اگر نمی توانیم به کالبدشکافی ساختارهای فرهنگی و یا تقویت عناصر مثبت فرهنگی دست بزنیم در راه رشد، تکامل و بروز هویت ایرانی که ترکیبی از تاریخ و مذهب است مانع ایجاد نکنیم تا این هویت را از حرکت متوقف کند. در آن صورت راه برای پذیرش فرهنگ های دیگر با تأثیر یکجانبه همواره خواهد شد. این مانع شدن همانا ساختن انسانهایی مسخ شده است که فقط پیروی می کنند. در مراحل بعدی می توان به «پروژه مصون سازی» و مواجهه تأثیرگذار پرداخت.

تجربه تاریخی به ما می آموزد که نباید وارد جنگ ایدئولوژیک با جهان و مخصوصا غرب گردید. چرا که غرب نیاز به یک دشمن ایدئولوژیک حتی تخیلی برای توجیه و ادامه پروژه سلطه خود نیاز دارد. چنانچه مفاهیمی نظیر شرق، غرب، جنگ تمدنها، نظم نوین جهانی، تروریزم، و شمال و جنوب و... در همین راستا قرار دارد که علاوه بر صرف وقت و هزینه بهره برداری ایدئولوژیک را نیز در پی دارد. همانطوریکه برخورد تمدنها باری نظم نوین آمریکایی و تداوم سروری امریکا ضروری می باشد. بنابراین نباید وارد این مفهوم سازی ها شده و بستر لازم را برای غرب فراهم سازیم.

در بعد داخلی، با توجه به امکانات انسانی، منابع زیرزمینی، موقعیت ژئوپلتیک و ارتباطی و تجربه های مختلف (انقلاب، جنگ، سازندگی) به تدوین برنامه های راهبردی بپردازیم. و همه شرایط را برای تقویت و به حداکثر رساندن مشروعیت به کار گیریم که قوی ترین عامل در مقابل تهدیدات و نیز با انگیزه ترین مؤلفه برای رشد و توسعه در دنیای جدید می باشد. کشوری که دچار بحران مشروعیت نگردد هیچ بحرانی آن را تهدید نمی کند. در ادامه مشروعیت زایی، باید به نهادمندیهای سیاسی و اداری جهت تصمیم سازی و پاسخ به مطالبات و نیز توجه به هویت ملی و همگونی ملی و همگونی اجتماعی، انتخاب و جابجایی نخبگان کارامد و تقویت تواناییهای سیاسی و نظامی پرداخت. جهت فعالیت در جهانی که از سلطه ابرقدرتها و استعمارگارن تقریبا رها شده و به «جهانی شدن» شهرت یافت، سیاست خارجی دارای نقش به سزایی است. جمهوری اسلامی می تواند با تدوین اصول جدید، عوامل تأثیرگذار، نهادهای مسئول در تصمیم گیری و روند برنامه ریزی و تکنیک ها و ابزارها در قالب سیاستهای خارجی زیر با اهرم وزارت خارجه به بازیگری بپردازد.

برخی مسائل ربط به این سیاستگذاریها که در تقویت امنیت ملی تأثیرگذار می باشد و نیاز به اقدام جدی دارد به تشریح ذیل است:

همکاری و دوستی با کشورهای معمولی و مرتبط جهت تأثیرگذاری و رسیدن به اهداف و گرفتن حقوق مردم

تداوم تنش زدایی با همسایگان و سایر کشورها

استفاده بهینه از امکانات و منابع در جهت حفظ منافع ملی

اصلاح مبانی نظری که در طی دو دهه علی رغم عوض شدن شرایط جهانی همچنان مستقر است (مفاهیمی چون استکبار،...)

مشارکت جدی و ایفای نقش مؤثر در تحولات اما باید توجه داشت مشارکت ارادی دارای منافع می باشد که عنصر زمان و موقعیت مناسب از اولویتهای این مشارکت است.

دخالت خیرخواهانه مؤسسات اقتصادی و سازمانهای فرهنگی در روند تصمیم گیریهای سیاست خارجی جهت تحقق اهداف و منافع ملی

بررسی و تجدید نظر سیاستهای گذشته

بررسی حفظ منافع ملی و صیانت از امنیت ملی باید از امکانات و توانائیهای داخلی استفاده کرد از جمله: فرهنگ غنی، امکانات مادی بیشمار، تجربیات تاریخی متعدد (مشروطه، کودتای 28 مرداد، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی) رشد جمعیت و شهرنشینی، افزایش سطح سواد، دین اسلام به عنوان مکتب انسان گرا و عالم گیر، استعداد و توانائیهای انسانی و...

ارزیابی درست تهدیدات، شناخت فرصت ها و کاهش و کنترل تهدید و کاهش آسیب پذیری داخلی

استراتژی فرهنگی جمهوری اسلامی باید بر اساس تأکید بر استقلال ملی و هدایت هویت یابی مرکب مشروعیت تاریخی بر اساس مرزبندیهای طبیعی باشد.

پی نوشت ها:



1. عضو هئیت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره).

2. رابرتسون، رولاند، جهانی شدن، ترجمه کمال پولادی (تهران: نشر ثالث، 1380، ص 3)

3. Security, National Security

4. Jeffery M.Elioz, the Arms Countrol, Disarmament and Milifary Security Ditionary, USA, California state university, 1989

5. جان ام گالینز، استراتژی بزرگ، ترجمه کورش بالیزر، (تهران: وزارت خارجه، 1370)، ص 475

6. سیف زاده، حسین، اصول روابط بین الملل، تهران: نشر دانشگر، 1378، ص 170.

7. به نقل از: مک کین لای، رابرت و ریچارد لتیل، امنیت جهانی، ترجه اضدانتخاری، (تهران: راهبرد، 1380) ص 21

8. رامونه، اگناسیو، آیا جهان به سوی هرج و مرج می رود؟ ترجمه پریچهر شاهسوند، (تهران: انتشار عطا، 1377) ص 11

9. بوزان، باری، مردم، دولتها و هراس، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، راهبرد، 1378، ص 399

10. ماندل، رابرت، چهره متغیر امنیت ملی، ترجمه مطالعات راهبردی (تهران: راهبرد، 1377) ص 149

11. قریب، حسین، «جهانی شدن و چالشهای امنیتی ایران»، ماهنامه اطلاعات سیاسی و اقتصادی، سال پانزدهم مرداد شهریور 1380، ص 80 167

12. قریب، حسین، جهانی شدن و چالشهای امنیتی ایران، ماهنامه اطلاعات سیاسی و اقتصادی، سال پانزدهم مرداد شهریور، 1380 ، ص 71

13. به نقل از: ماندل، مارابرت، چهره متغیر امنیت ملی، ترجمه مطالعات راهبردی، (تهران، راهبرد، 1377، ص 214)

14. تهرانیان، مجید و دیگران، جهانی شدن (چالشها و ناامنی ها) (تهران: راهبرد، 1380، ص 80)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر