سرویس فرهنگ و هنر مشرق- محمدهادی کریمی، متولد 1351 و فارغالتحصیل پزشکی است. او فعالیت
هنری خود را در سال 76
با نگارش فیلم «ساغر» بهکارگردانی سیروس
الوند آغاز کرد و تاکنون بیش از 20
فیلم سینمایی را بهنگارش درآورده است. ازجمله مهمترین فیلمنامههایش میتوان به
این موارد اشاره کرد؛ «دختران انتظار»، «مارال»، «شهرت»، «ساکن طبقه وسط»، «ایران
برگر»، «رستگاری در هشتوبیست دقیقه» و... او
علاوه بر فیلمنامهنویسی تاکنون پنج فیلم سینمایی ساخته است. ازجمله «غیرمنتظره»،
«امشب شب مهتابه»، «برف روی شیروانی داغ»، «بشارت به شهروند هزاره سوم» و «کمدی
انسانی» تازهترین فیلم اوست که در جشنواره سیوپنجم فجر حضور دارد. «کمدی انسانی»
یک فیلم بیوگرافیک که چند دوره سنی یک شخصیت را بررسی کرده و سعی میکند روایتی
روانکاوانه و درعینحال، اجتماعی از این زندگی داشته باشد. با بازی هومن
سیدی،آرمان درویش، علیرضا شجاع نوری و... گفتوگوی ما با
کریمی را در ادامه میخوانید.
شما در فیلمهای قبلیتان معمولا
روایت روز جامعه را مبنای داستان قرار میدادید. «کمدی انسانی» برای اولینبار
روایت چند دهه را ارائه میکند. چه شد که این شکل از روایت را انتخاب کردید؟
«کمدی انسانی» فیلمی است بیوگرافیک، پیرامون
زندگی یک فرد و بهواسطه آن که هر زندگیای در ادوار و دهههای مختلف امتداد مییابد،
داستان ما هم در چند دهه رخ میدهد و این بهمعنای تاریخی بودن داستان نیست گرچه
برای نشان دادن هر دهه، تصاویر باید منطبق با حالوهوا و فضای آن دهه باشد؛ از
بافت معماری و لباس گرفته تا اشیاء صحنه و رخدادهای اجتماعی ویژه آن دهه، ولی
«کمدی انسانی» میتواند یک فیلم جامعهشناختی باشد و نه تاریخی، حتی میتوانم
بگویم بیشتر روانشناختی است یعنی از خلال بُعد روانشناختی رشد یک پسر در
خانواده، مدرسه و در تمام پیرامونش به یک نگاه کلی از جامعهای که او در آن بزرگ
شده و نیز اثری که او در بزرگسالی بر پیرامونش میگذارد، میرسیم.
«کمدی انسانی»، اولین فیلمی است که خودتان تهیهکنندهاش
بودید. تعادل میان نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی را چطور برقرار کردید؟
تهیهکنندگی خودم برای این بود که میخواستم
امسال شانس ساخته شدن «کمدی انسانی»، آنهم آنجور که میخواهم فراهم شود، بدون
کاستیها و نارساییها و نارضاییها؛ کار بسیار سختی که ناگزیر از انجام آن بودم
در چند سال اخیر اغلب فضاسازیهای دهههای
گذشته با کلی گاف و سوتی همراه بوده که انطباقی با مابهازایهای بیرونی نداشتند.
راهکار شما برای برطرف کردن این مشکل در طراحیصحنه و لباس و معماری چه بود؟
در «کمدی انسانی» برای فیلمبرداری در
لوکیشنهایی که مربوط به دهه 40
و 50 میشد از دکور، ماکت و شهرک سینمایی
تا آنجا که میشد پرهیز شده است، چرا که خیابانها و نمادهای شهری دهه 40 و 50 در شهرک سینمایی وجود ندارد؛ از اینرو برای نماهای عمومی
شهرها و خیابانها، با در اختیار گرفتن «فاساد/ نقشه بیرونی نماها»، بافت شهری آن
دوره بهشکل سهبُعدی ساخته شده و سپس با شبیهسازی جمعیتی (کراود سمولیشن) در
فضای بیرونی این نماهای شهری که ساختیم، توانستیم به فضاهای مطلوب و موردنظر
برسیم. ضمن اینکه در «کمدی انسانی» معماری اشیاء و لباس در گرافیک تصویر نقش
دراماتیک خود را دارند نه بهعنوان شاهدان وگواهانی که به اصرار آنها بخواهیم
زمان داستان را قابلباور کنیم؛ خوشبختانه قصه و روایت نیاز به این گواهی ندارد.
در فیلمهایی که ساختهاید همواره
نوعی شاعرانگی در زیرساخت روایت مستتر بوده است. این روایت شاعرانه در «کمدی
انسانی» هم دیده میشود؟
نه اینکه تعمدی در کار باشد ولی
«کمدی انسانی» هم چنین لحنی دارد؛ درحالی که فیلمی روانشناختی درباره ریشههای
خشونت است.
آیا فیلم شما رویکرد کمیک دارد و اگر
دارد چطور بهعنوان اولین تجربه کمیک سراغ روایتی اینچنین دشوار رفتهاید؟ هم بهخاطر
طول زمانی داستان و هم بازیگران متنوعی که کمتر کار کمدی کردهاند.
قبلا هم فیلمنامه کمدی نوشته بودم
«اتانازیا» که سوگمضحکهای در مورد اتانازی بود، یا «مارال» هجویهای بودکه
زهرخند میگرفت اما واقعیت این است که در «کمدی انسانی»، موقعیت کمدی از فرط تکرار
وضعیتهای تراژیک برای یک فرد حاصل میکند یا بهتر است بگویم کمدی این فیلم، نگاهی
از زاویه دیگر به یک موقعیت تراژیک است.
«کمدی انسانی» در عنوان بندی، بهنوعی
وامدار عناوین مشابهش بوده است. در داستان هم این مشابهت دیده میشود؟
این فیلم، بهجز در عنوان مشابهتی با
آثار همنام خود ندارد گرچه هر نویسندهای که این نام را برمیگزیند میخواهد
تعریضی داشته باشد به داستان منظوم دانته و بگوید خرق عادتهایی که در روایت دوزخ
و بهشت برخلاف سنت پیشینیان به مخاطب میدهد، حالا بروز و ظهور دراماتیکتری در
جامعه انسانی دارد.
بهنظر میرسد«کمدی انسانی» از لحاظ
اجرایی کاملترین کار شما باشد؛ چقدر اینکه خودتان تهیهکننده بودید در حفظ
استقلال فکری و عملی کارگشا بوده؟
«کمدی انسانی» بیستمین فیلمنامه
سینمایی من است که در سینمای حرفهای ساخته شده و پنجمین فیلمی است که کارگردانی
کردهام و نخستین فیلمی است که مستقلا تهیه کردهام؛ کاری که اگر متنش ذهنم را به
تسخیر خود درنیاورده بود، قصد فیلمسازی مجدد آن را نداشتم. حرف «کمدی انسانی» جدا
از خود فیلم یعنی فرم و محتوا و ظرف و مظروفی که متحدا «کمدی انسانی» نام گرفتهاند
نیست، حرف فیلم را هرکس پس از دیدن فیلم بهتبع سن و حالوهوا و تجربههایی که
از سر گذرانده، متفاوت برداشت میکند، یعنی نتیجهگیری خودش را خواهد داشت، نتیجهای
که چهبسا سالها بعد با دیدن مجدد فیلم به دیدگاهی جدا از نتیجه قبلی منجر شود.
برای من مهم این بود که صد دقیقه تمام قصه بگویم و قصهام را هم خوب بگویم، حرف و
پیام جایی خارج از این قصه نیست و فیلم مانیفست نمیدهد. «کمدی انسانی» شخصیتهای
متعددی دارد و بیش از 10 شخصیت که هرکدام قصه خود را هم در
ضمن دارد؛ داستان فیلم در چهار دهه روایت میشود و سعی شده گرافیک تصویری فوقالعاده
جذابی همراه این روایت باشد و همه این اتفاقها در بخش خصوصی افتاده، بخش خصوصیای
که بهخاطر نبود بودجه و امکانات در این سالها اکثرا و غالبا یک داستان نهچندان
پروپیمان را در چند لوکیشن داخلی و بهاصطلاح آپارتمانی به نمایش گذاشته است. همه
این موارد را برشمردم نه اینکه بخواهم آن را محسنات فیلم برشمرده و تبلیغ کنم که
اگر «کمدی انسانی» فیلم خوبی باشد تنها علتش صداقتی است که عواملش انشااله داشتهاند،
پس اگر اینها را گفتم برای آن بود که تاکیدی کنم بر سختی کار تهیه این فیلم و اینکه
تا چه حد ضروری بود که اگرچه تنها، ولی خودم باشم.