اخلاق و قدرت

ملتها اگر گاهی اخلاقی می شوند، فقط در ایام صلح و آشتی است و گرنه در میدان جنگ و حال اختلاف، آنچه فراموش می شود، اصول اخلاقی و فضائل انسانی است .

اخلاق و جنگ

ملتها اگر گاهی اخلاقی می شوند، فقط در ایام صلح و آشتی است و گرنه در میدان جنگ و حال اختلاف، آنچه فراموش می شود، اصول اخلاقی و فضائل انسانی است .

همچنین ملتی اخلاقی می شود که ضعیف و مغلوب باشد و چنین ملتی از ظلم و فساد اخلاق بشر نوحه سرائی می کند . برعکس ملت فاتح و نیرومند که اخلاق پیش او مفهومی ندارد، بلکه تعدیات و جنایات خود را شجاعت نامیده به خود می بالد، خصوصا به هنگام جنگ به جنایتهائی مرتکب می شوند که حیوانات وحشی از آن شرم دارند .

این مطلب نظر روانشناسان را نیز به خود جلب کرد . چنان که «فروید» روانکاو معروف طی گفتاری در این باره چنین توضیح می دهد:

«دولت و حکومت به هنگام جنگ آنچه را که در زمان صلح برای افراد ممنوع است، مجاز می شمرد . بدین سان افراد با نهایت تنفر می توانند از آنچه که در زمان صلح به شکل مبهمی احساس می نمودند در هنگام جنگ بدان پی برده و بفهمند که اگر حکومت از شرارت و ظلم و تعدی افراد جلوگیری می کند، نه به خاطر این است که نظرش مبارزه با ظلم وتعدی یا مناهی اخلاقی باشد، بلکه قصد دارد همان سان که نمک و دخانیات را انحصار خود می سازد، ظلم و ستمگری را هم منحصر به خود نماید . دولتها با هر حکومتی در هنگام جنگ هرگونه وقاحت و ستمگری و بی شرمی را که موجب هتک حیثیت و آبروی افراد می شود، برای خود مجاز و آزاد می شمارند . و در برابر دشمن نه این که به ظلم و ستم اقناع شوند، بلکه از هرگونه نیرنگ و دروغ های بی شرمانه هم فروگذار نمی کنند . دولت در این گونه مواقع حداکثر اطاعت و فرمانبری را به افراد تحمیل نموده و آنان را به فداکاری هایی وا می دارند . اما در مقابل این همه، با آنان رفتاری ناشایسته پیش گرفته و با پنهان نمودن حقیقت و تفتیش و تحت نظر گرفتن عقاید و آرای آنها تحلیلشان می برد، در بین این مضیقه های فکری و ناراحتیهای روحی، اخباری دروغ پخش نموده و افراد را تحریک به جنگ و تهاجم بر ملتی دیگر می نماید .

دولت عهدنامه ها و قراردادهایی را که با سایر دول داشت، بر اثر احساس قدرت و شهوت استیلای بر دیگران بدون واهمه و ترس نقض نموده و افراد را وامی دارد تا بر اثر احساس میهن پرستی این عمل او را تایید و تصدیق نمایند» (1) .

چنانکه در جنگهای ننگین و منفور تاریخ و جنگهای استعماری جنایت بار دنیای امروز نمونه های بارزی از این نوع توحش، زیاد به چشم می خورد . مثلا همانها که در حال عادی نقش کبوتران صلح را بازی می کردند و پیوسته دم از صلح و خلع سلاح عمومی می زدند ولی برای توسعه نفوذ خود و حفظ منافع خود در کشورهای جهان سوم، بی رحمانه ترین جنگ تاریخ را شعله ور ساختند که در ادوار تاریخ بشر جنگی بدین شناعت بدون تناسب نیروی طرفین، کمتر دیده شده است .

آری در نظام جنگی امروز، هیچ اصول اخلاقی و انسانی مراعات نمی شود . در قدیم جنگها، ماهیت و انگیزه آنها هرچه بود «مردانه بود» جواب تیر و کمان را تیر و کمان می داد جواب نیزه را نیزه، یعنی سلاحهای جنگی همه از یک نوع بودند، حتی گاهی این را نامردی و برخلاف انسانیت می دانستند که یکی سواره باشد و دیگری پیاده، لیکن امروز که دنیا به تمدن خود می نازد، ممکن است در یک طرف سهمگین ترین سلاحهای روز، به کار افتد و در طرف مقابل ابزارهائی که در حکم سلاحهای اولیه است .

ژنرال «ریجوی » فرمانده نیروی آمریکا، جنگ ویتنام را از جنبه اخلاقی مورد بررسی قرار داده، می گوید:

«رهبران ما، از نتایج اعمال و اقدامات خود، آگاه نیستند و در به کار بردن وسائل و نیروهای تخریبی و انهدامی، عامل اخلاقی ناشی از این کار را ارزیابی نمی کنند، من به اعتقاد کامل می گویم که ما از لحاظ وضع فعلی و نیز از جنبه رعایت اصول اخلاقی، مجبور نیستیم یک ملت کوچک آسیائی را برای برگرداندن به «عصر حجر» بمباران کنیم » (2) .

 

جهاد در چهارچوبه اصول اخلاقی

مهم ترین چیزی که جهاد اسلامی را از جنگهای دیگر تاریخ متمایز می سازد، همان سیطره عامل اخلاقی بر روابط بین المللی و مقررات رزمی در ایام جنگ است .

اسلام حتی در بحبوحه جنگ نیز فراموش نمی کند که هدفش اصلاح جامعه بشری و ترویج فضائل اخلاقی و انسانی است و این هدف مقدس را لحظه ای از نظر دور نداشته و در هر موقع و در هر شرائط این اصل اساسی را مراعات می کند و در دوران جنگ نیز مبانی انسانی و اخلاقی را عملا در میان بشر استوارتر و محکم تر می سازد و از این راه روح مردم بی غرض را تسخیر می کند .

اسلام خساراتی را که در طی جنگها تحمل کرده است، به وسیله نیروی «اخلاق » در طول تاریخ جبران می نماید به طوری که اگر شخص منصفی به قانون جهاد اسلامی و روش جنگهائی که در صدر اسلام اتفاق افتاده است نظر کند، قهرا متوجه عظمت قانون اسلام خواهد شد و درک خواهد کرد که جنگهای اسلامی اساسا شباهتی به جنگهای منفور جهان امروز ندارد .

جهاد اسلامی بر چهار پایه و اصل استوار است: یکی از آنها، مراعات مقررات اخلاقی و انسانی است . قرآن مجید در طی یک آیه به طور روشن و مؤکد مشخصات چهارگانه جنگهای اسلامی را بیان می کند:

«و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین » (3) .

«جنگ کنید در راه خدا با کسانی که با شما جنگ می کنند و تجاوز و تعدی ننمائید، قطعا خداوند تعدی کنندگان را دوست نمی دارد» .

در این آیه چهار رکن اساسی (جهاد) روشن است:

1 - عمل: «قاتلوا» جنگ کنید .

2 - هدف: «فی سبیل الله » در راه خدا .

3 - طرف: «الذین یقاتلونکم » کسانی که با شما جنگ می کنند .

4 - حدود: «لا تعتدوا» تعدی و تجاوز نکنید .

اصل چهارم، همان اصل اخلاقی است که اسلام آن را در جهاد به رسمیت شناخته است قرآن بعد از سه آیه دیگر به مراعات این اصل توصیه می کند و می فرماید:

«به محض این که طرف دست از تجاوز و سرسختی برداشت، خدا بخشنده و مهربان است، شما هم باید مثل او باشید . جز بر ستمکاران با دیگری نباید دشمنی بکنید و از خدا بپرهیزید که خدا پرهیزکاران را دوست می دارد» (4) .

کلمه «تقوی » که در انتهای آخر این آیه به صورت پایان نامه ذکر شده است، از «وقایه » به معنی ترمز کردن و خودداری است .

آری آنجا که خشم و غضب و خودخواهی به جوش آید و نفس انتقامجوئی بشری تمایل به انحراف در جهت سختگیری و کینه توزی و آزار پیدا کند، باید عاملی در نهاد انسان باشد که از طغیان خشم و غضب جلوگیری کند و در نتیجه جلو انحرافات گرفته شود .

قرآن کریم به سربازان و ارتش اسلام تاکید می کند که حتما باید در میدان نبرد نیز اصول اخلاقی و انسانی را مراعات کنند و تقوی و فضیلت و اصول انسانیت را فراموش ننمایند . و در بحبوحه جنگ با دشمن، عدل و تقوی و فضیلت را به دادرسان و مجاهدان اسلامی سفارش می کند:

«... و لا یجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی ...» (5) .

«دشمنی یک قوم نباید سبب بشود که شما از عدل وانصاف دور بشوید، عدالت کنید که آن به تقوی نزدیکتر است » .

و ضمنا این طرز فکر و دستورالعمل ها را با کلامی که «نهرو» در کتاب خود از قول یکی ژنرال انگلیسی نوشته است، مقایسه کنید:

«در جنگ پیروزی غیر ممکن است مگر با استفاده از جعلیات یا به وسیله تزویر و دروغگوئی و پنهان داشتن حقیقت ... برای یک ملت بزرگ در موقعی که سرنوشتش به قمار گذارده شده پایبند اصول اخلاقی بودن یا نبودن موضوعی نیست که مهم شمرده شود» (6) .

به طور کلی قرآن و سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله نه تنها انتقامگیری و شکنجه و اسراف در قتل را در دوران فتح و پیروزی اجازه نمی دهد، بلکه با هر فکر برتری جوئی شخصی و خودخواهی شدیدا مخالف است و این مطلب به روشنی از آخرین سوره ای که در پایان بعضی از فتوحات رسول اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده، استفاده می شود:

«اذا جاء نصر الله و الفتح× و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا× فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا» (7) .

«زمانی که یاری خدا و پیروزی رسید و مردم را دیدی گروه گروه داخل دین خدا می شوند، پس (به شکر پروردگار) تسبیح نما و از او آمرزش بخواه، زیرا که او بسیار توبه پذیر است » .

بدین ترتیب صفحه آخر مبارزات و جنگهای پیغمبر به صفحه اول دعوت او برمی گردد و معلوم می شود که جنگهای اسلام برای کشورگشائی و فرمانروائی و انتقامجوئی یا تحمیل عقیده و برتری طلبی نبوده است .

خلاصه جنگ و خونریزی از نظر اسلام منفور است و تا مجبور نشود به آن اقدام نمی کند و در صورت اقدام نیز فقط به اندازه ضرورت بهره برداری می کند و در همه حال مسلمانان را به مراعات اصول اخلاقی و انسانی دعوت می نماید . و اینک به ذکر مواردی از برنامه های اخلاقی و انسانی جهاد می پردازیم:

 

1 - چه افرادی مصونیت دارند؟

افراد ناتوان مانند کودکان، زنان، بیماران، پیران، دیوانگان و دیرنشینان مصونیت دارند و لشگر اسلام حق ندارد به عنوان تضعیف دشمن، متعرض آنان گردد . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «اقتلوا المشرکین و استحیوا شیوخهم و صبیانهم » (8) . «به هنگام نبرد کفار را به قتل برسانید ولی پیرمردان و پیرزنان و اطفال خردسال را نکشید» .

یکی از یاران پیغمبر به نام «رباح بن ربیعه » نقل می کند: در یکی از جنگها با پیامبر بودم، پیامبر جنازه زنی را دید بسیار ناراحت شد و فرمود: چرا این زن را کشته اند اینکه سزاوار کشتن نبود همان وقت رسول خدا از کشتن زنان و کودکان نهی فرمود (9) .

باز در یکی از غزوات پیغمبر گزارش دادند که دختری را میان صفها کشته اند، پیغمبر شدیدا ناراحت شد، اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله چرا ناراحت شدید او دختر یکی از مشرکان و کفار بود، فرمود: «این حرف چه معنی دارد؟ اینها هنوز بر فطرت پاک خود هستند، مگر شما فرزندان مشرکان نبودید؟ هرگز کودکان را نکشید ...» (10) .

 

2 - احساسات باید کنترل شود

مسلمانان حق ندارند روی غضب و کینه مرتکب کاری شوند که برخلاف اصول اخلاقی و انسانی است و لذا «مثله » کردن دشمن (بعد از کشتن، اعضای بدن او را قطع کردن) و خیانت نسبت به او و همچنین از بین بردن حیوانات اهلی و بریدن درختان و سوزانیدن کشت و زرع و بستن آب به روی دشمن و تعقیب مجروح و فحش و دشنام به آنان اکیدا ممنوع است .

امام صادق علیه السلام می فرماید: هر موقع که رسول خدا می خواست لشگری اعزام کند، آنها را در مقابل خود می نشاند فرمانده و سپاه را به تقوا و پرهیزکاری امر می نمود و می فرمود:

«سیروا بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله لا تغلوا و لا تمثلوا و لا تغدروا و لا تقتلوا شیخا فانیا و لا صبیا و لا امراة و لا تقطعوا شجرا الا ان تضطروا الیها و ایما رجل من ادنی المسلمین او افضلهم نظر الی احد من المشرکین فهو جار حتی یسمع کلام الله فان تبعکم فاخوانکم فی الدین و ان ابی فابلغوه مامنه و استعینوا بالله » (11) .

«به نام خدا حرکت کنید و به نام خدا و در راه خدا جنگ کنید، یعنی هدف شما خدا باشد و در غنایم نسبت به یکدیگر خیانت ننمائید و هیچ مقتولی را «مثله » (یعنی گوش و بینی و سایر اعضای آنان را نبرید) و پیمانهای خود را نشکنید، پیرمردان و پیرزنان و کودکان را نکشید و هیچ درختی را قطع نکنید مگر این که ناچار باشید و هر کس از مسلمانان اگرچه یک فرد عادی باشد، به یکی از کفار برای استماع کلام خدا امان داد، امان او را محترم شمارید، اگر اسلام را پذیرفت برادر دینی شماست و گرنه او را به محل خود باز گردانید و از خداوند طلب یاری کنید .

بعد از جنگ «بدر» ، «عمربن خطاب » دستخوش تعصب شد و از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست تا اجازه دهد دندانهای پیشین «سهیل بن عمرو» خطیب مکه را بکنند و زبانش را از بیخ بیرون آورند تا سهیل بن عمرو در هیچ کجا قادر نباشد بر ضرر پیامبر اسلام خطبه ایراد کند، پیامبر خدا جواب داد: «لا امثل به فیمثل الله بی و ان کنت نبیا» (12) . «من کسی را مثله نمی کنم و اعضای بدنش را نمی برم، زیرا در آن صورت خداوند مرا مثله می کند اگرچه پیغمبر باشم » .

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله قبل از جنگ به سپاه مسلمین چنین دستور می داد:

«به کودکان و زنان و ضعیفان و پیرمردان و پیرزنان رحم کنید . و تاکید می فرمود: هیچ وقت درختان میوه را از جا نکنید درختان نخل را نسوزانید و با آب غرق نکنید، کشت و زرع را آتش نزنید، چه می دانید شاید خودتان هم به آنها محتاج شوید، حیوانات حلال گوشت را جز در موارد ضرورت ذبح نکنید» (13) .

این دستورات و تعالیم عالیه اسلامی را با اعمال وحشیانه و هراس آور جنگهای دنیای متمدن امروز، مقایسه کنید آن وقت موقعیت و اهمیت قوانین اسلام به خودی خود روشن می گردد .

در اینجا فقط به جنایات و فجایع دو دولت بزرگ اشاره می کنیم، البته شمردن تمام جنایات این دو ابرقدرت از عهده این مقال خارج است، ولی نمونه هائی از آن را در اینجا نقل می کنیم:

یکی از آنها دولت فرانسه است و علت این که از میان تمام کشورها، فرانسه را انتخاب کردیم، این است: چون ملت فرانسه همان ملتی است که اعلامیه حقوق بشر را به جهان و جهانیان اعلام داشته و راه و رسم آزادی طبقات زحمکتش را به ملتهای اروپا آموخته است . اکنون توجه خوانندگان عزیز را به فجایع و جنایات دولت خون آشام فرانسه در جنگ «الجزایر» جلب می کنیم:

«... فرانسویها همه مردم یک شهر کوچک را جمع کرده و به سوی بیابانی که آب و باتلاق داشت، سوق دادند، قبلا نیز در آن باتلاقها نفت ریخته بودند وقتی که مردم، اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ، به آنجا رسیدند همه را به مسلسل بستند، مردم بی سلاح و بی پناه، خود را به آب و باتلاق انداختند ولی فرانسویها باتلاقها را آتش زدند و سرانجام معلوم شد که عده افرادی که کشته و یا غرق شده یا سوختند 70هزار نفر بوده است » (14) .

علاوه بر کشتارهای دسته جمعی، و بمباران دهات و اعدام افراد ارتش آزادیبخش، شکنجه های ناجوانمردانه ای که فرانسویها بر ضد افراد ملی روا می داشتند، خاطره شکنجه های سازمان مخوف «انگیزیسیون » را تجدید می کند . مثلا فرانسویها پوست سر «ابن المهدی » یکی از رهبران انقلاب را در الجزائر کندند ولی چون او اسرار انقلابیون را فاش نساخت میله آهنی را در آتش گداختند و به حلق او بردند تا درگذشت و همچنین یکی دیگر از مجاهدین را از پا به سقف آویزان کردند و چون مخزن اسلحه مجاهدان را نشان نداد، سر او را در آتش فرو بردند تا جا به جا سوخت و یکی دیگر را پس از شکنجه های غیر انسانی، چون اقرار نکرد، با دینامیت تکه تکه ساختند! و مجاهد جوان «جلاد احمد» را به درختی بستند و یک بازویش را هم به ماشین بستند و چون در آن حال، حاضر به اقرار نشد، جیب به حرکت درآمد و بازوی وی از بیخ کنده شد و او پس از تحمل درد و عذاب در اثر خونریزی درگذشت (15) .

از همه فجیع تر و جنایتبارتر و در عین حال برای مسلمانان تاسف انگیزتر دستور فرمانده ارتش فرانسه بود، این داستان تاسف آور و غم انگیز را از زبان یک نفر سرباز مسلمان که خود شاهد این جریان دردناک بود، بشنویم:

او می گوید: «در رباط مراکش شبی که لژیون ما وارد شهر شد، فرماندهی کل به منظور جلب رضایت سربازان و به عنوان پاداش اجازه داد هر سربازی زنی را پسندید به زور همراه ببرد و من ضجه همکیشان مسلمان خود را که می دیدم زن و دختر و خواهرشان را می ربایند، هرگز فراموش نمی کنم » (16) .

اینها نمونه هائی از جنایات و فجایع و اعمال غیر انسانی ملتی است که انقلاب کبیر فرانسه را به وجود آورده اند! !

بد نیست نمونه ای هم از جنایات و اعمال غیر انسانی یکی دیگر از ابرقدرتهای دنیا را ذکر کنیم:

در جنگ ویتنام تمام مقررات اخلاقی و انسانی و قراردادهای بین المللی زیرپا نهاده شد، درنده خوئی و قساوت و آدمکشی و خونریزی را به جائی رساندند که حتی بیمارستانها و مدارس، درمانگاه ها، داروخانه ها، کلیساها خانه های مسکونی و بالاخره کلیه مراکز بدون دفاع، مردم این سرزمین را بمباران کرده و از بین بردند .

در اینجا برای آگاهی بیشتر خوانندگان به نتایج ناشی از حملات هوائی به ویتنام شمالی، قسمتی از گزارش چهارمین کمیسیون تحقیق دادگاه بین المللی علیه جنایات جنگ در ویتنام شمالی است، به اختصار توضیح می دهیم:

استان «نگه آن NGHEAN » شامل 17 بخش و 122000 نفر جمعیت دارد . در سال 6 - 1965 طی 6206 حمله هوائی مواد منفجره روی نواحی مختلف این استان پرتاب شده است:

46855 بمب انفجاری; 28831 بمب های تاخیری وگلوله های مختلف 34728راکت موشک 71 بمب ناپالم ...

بالاخره خسارات وارده به استان مزبور در اثر حملات هوائی به شرح زیر بوده است:

تخریب 10379 امکنه مسکونی; 8 بیمارستان، یک آسایشگاه جذامیان; 3 داروخانه; 2 درمانگاه; 28 کلیسا; 66 مدرسه; و همچنین غرق 743 قایق ماهیگیری .

طی همین مدت به تاسیسات و شبکه های آبیاری 893 فقره حمله هوائی شده که در هفت مورد، خساراتی به تاسیسات مزبور وارد شده است (17) .

اینها نمونه هائی از جنایات و فجایع دولتهای بزرگ دنیای امروز است . اگر کسی جنگهای اسلامی را با جنگهای دنیای امروز مقایسه کند، قهرا متوجه می شود که هیچ نوع شباهتی بین جهاد اسلامی و جنگهای خطرناک و خانمانسوز دنیای امروز نیست .

 

3 - جنگهای میکربی و شیمیائی و اتمی در اسلام ممنوع است

در عصر حاضر، سلاحهای ویرانگری اختراع شده است که طبق اظهار صاحبنظران و کارشناسان، سلاحهای موجود برای نابودی و کشتار، چهاربرابر جمعیت فعلی دنیا کافی است (18) . سلاحهای هسته ای خطر انهدامی جنگها را بر پایه ای باورنکردنی بالا برده است . امروز جنگهای میکربی و شیمیائی بشر را به مرگ و نیستی تهدید می کند .

هنوز سر و صدائی که آزمایش بمب 50 مگاتنی شوروی در جهان برپا نمود از خاطره ها محو نشده است کسانی که با روزنامه ها و جراید سرو کار دارند، هر آن منتظرند که بدانند انفجار هسته ای که امروز انجام می شود، درآینده چه خطری خواهد داشت؟ خطر انفجار هسته ای به قدری ویرانگر است که ممکن است پس از گذشت زمان زیادی، اثرات انفجار، همراه باران یا برف و یا طوفان و زلزله، بلای جان مردم شود!

حتما به خاطر دارید که چندی قبل شوروی پس از تبلیغات دامنه داری در ناحیه (نوایازملیا) در قطب شمال بمبی منفجر نمود، در حدود 2500 برابر بمبی که آمریکائی ها در «هیروشیما» منفجر کردند و آن فاجعه عظیم و فراموش نشدنی را ببار آوردند و در ظرف مدت چند دقیقه دویست هزار نفر را نابود کردند و چند هزار نفر را تا آخر عمر معلول ساختند و هنوز نوزادان عجیب الخلقه که زائیده و محصول آن انفجار می باشد، پا به عرصه وجود می گذارند . با این حال آزمایشات اتمی ادامه دارد و اثرات مرگبار این قبیل آزمایشها در آینده هویدا می گردد و اگر بمبهای مگاتنی در فضای بالای جو منفجر شود، اثراث رادیواکتیو سالها باقی مانده، کم کم در نتیجه تغییر جهت، مشکلات جوی ببار می آورد و اگر این آزمایشها در فضای پائین جو صورت بگیرد، فضا آلوده و مسموم می شود و باعث تلفات می گردد (19) .

گویند: بمب دیگری به نام «بمب نوترونی » اختراع شده که فقط موجودات زنده را در میدن عمل از بین می برد و کوچکترین آسیبی به «اشیاء بی جان و با ارزش » مانند کارخانه ها و خانه ها و غیره نمی رساند (20) .

می بینیم که در دنیای مادی امروز اشیای بی جان و با ارزش از جان صدها میلیون انسان که در جنگ آینده احتمالا کشته خواهند شد، بیشتر ارزش دارد و لذا برای حفظ آنها نقشه ها کشیده اند ولی برای حفظ جان بشر بی گناه هیچگونه صحبتی در کار نیست .

خلاصه در دنیای به اصطلاح متمدن امروز، اینگونه سلاحهای خانمان برانداز و خطرناک وجود دارد، زیانهای جنگ به مراتب افزوده شده و وحشت و نگرانی بشریت از کابوس وحشت زای جنگهای امروز فوق العاده شدت یافته است .

با این حال همه کوششها و تلاشهای شورای امنیت سازمان ملل متحد و تشکیل کنفرانسها و فعالیت دولتهای صلح دوست دنیا درباره خلع سلاح عمومی و منع آزمایشات اتمی جنگهای میکربی و شیمیائی به جائی نرسیده است .

حال باید دید نظر اسلام در این مساله چیست؟ احتیاج به گفتگو ندارد که جنگهای میکربی و شیمیائی و اتمی از نظر اسلام ممنوع است زیرا:

اولا: استفاده از اینگونه وسائل خطرناک در میدان جنگ برخلاف اصول اخلاقی و انسانی است که اسلام پایه گذار آن است، رهبری که قبل از هر جنگ دستور می دهد و تاکید می کند که هیچ وقت درختان میوه را از جا نکنید و به زراعت دشمن آتش نزنید و حیوانات را از بین نبرید و کفار را مثله و ناقص الاعضاء نکنید و بر نفوس مردم بی احترامی روا ندارید، جان یک نفر عزیزتر و بهتر از هر پیروزی است و در تقسیم اسرا دستور می دهد که فرزندان را از مادرانشان جدا نکنید ... هیچ وقت راضی نمی شود در جنگها از نوع وسائل ویرانگر استفاده شود و باعث ویرانی شهرها و قتل مردم غیر نظامی از زن و مرد و کودکان بی گناه و بیماران و نابودی حیوانات و درختان گردد، اینگونه جنایات اساسا با منطق و روش کلی اسلام سازگار نیست .

ثانیا: هرچند اینگونه وسائل ویرانگر در زمان پیشوایان اسلام اختراع نشده بود و اینها از فرآورده های تمدن جدید است، ولی در این باره حدیثی نقل شده است که می تواند مدرک و دلیل این مساله باشد:

امام صادق علیه السلام از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: «نهی رسول الله یلقی السم فی بلاد المشرکین » (21) «رسول گرامی از انداختن سم به شهرهای کفار نهی فرموده است » .

به همین دلیل مرحوم علامه حلی به طور کلی استعمال زهر را در مورد دشمن به هر شکلی که باشد، حرام دانسته است (22) .

و همچنین «خلیل » فقیه مالکی تاکید می کند که نباید از «زهر» در جنگ استفاده شود (23) .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که پایه گذار مکتب فضیلت و انسانیت است، این اصول اخلاقی و انسانی را مراعات کرده و به سربازان اسلام اجازه نداده است که در جنگهای از سم به عنوان سلاح استفاده کنند، زیرا سم چیزی است که اگر مورد استعمال قرار بگیرد، به ضرر مردم یک شهر و حتی جانداران تمام می شود و باعث هلاکت غیر نظامی از زنان و مردان و کودکان بی گناه و بیماران و حیوانات می گردد .

روی این جهت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از انداختن سم به بلاد کفار نهی کرده است و البته در اینجا (مثل سایر جاها) اسلام به سم نظر خاصی ندارد، بلکه آنچه اصالت دارد، این است که نباید مسلمانان در میدان جنگ از سلاحهائی استفاده کنند که باعث از بین رفتن مردم غیر نظامی و ویرانی شهرها و آبادیها گردد .

آن روز این عمل ضد انسانی، به وسیله سم انجام می گرفت ولی امروز اگر از این سلاحهای هسته ای استفاده بشود، باید فاتحه جهان بشریت خوانده شود و در ظرف چند ساعت میلیونها نفوس بشری محو و نابود گشته و شهرها و کشورها با خاک یکسان می گردد .

آن رهبر انساندوستی که راضی نمی شود در شهر دشمن سم ریخته شود، مسلما راضی نمی شود از اینگونه سلاحهای ویرانگر و جهنمی امروز، استفاده کنند و جهانی را به ویرانی و نابودی بکشند .

پی نوشت:

1) اصول روانکاوی: ص 378 - 379 .

2) مجله لوک: مورخ 5 آوریل 1966م .

3) سوره بقره: آیه 189 .

4) سوره بقره: آیه 191 .

5) سوره مائده: آیه 8 .

6) نگاهی به تاریخ جهان، فصل جنگ، ص 18 - 1914 .

7) سوره نصر: آیه 1 - 3 .

8) وسائل الشیعة، کتاب جهاد، باب 18، حدیث 2، ج 11، ص 48 .

9) قال وجدت امراة مقتولة فی بعض مغازی رسول الله صلی الله علیه و آله فنهی رسول الله عن قتل النساء و الصبیان . کنزالعمال، ج 4، ص 391 - 11071 .

10) این روایت را سید قطب در کتاب «اسلام و صلح جهانی » نقل کرده، ص 273 - با کمی تفاوت کنزالعمال، ج 4، ص 482 .

11) وسائل الشیعة: ج 11، ص 43 - کتاب الجهاد، باب 15، حدیث 2 .

12) سیره ابن هشام: ج 2، ص 304 .

13) وسائل الشیعه: ج 11، ص 43 و 45، کتاب جهاد، باب 15، حدیث 3 .

14) رافعی، شیخ مصطفی، استاد دانشگاه کنعان، الاسلام انطلاق لا جمود، ص 92، طبع بیروت .

15) حرب الاباده فی الجرائد، ص 74 - 75 نشریه جبهه آزادیبخش .

16) حسن صدر، مردان مجاهد، ص 4 .

17) دادگاه راسل: ص 226 .

18) طبق نوشته: پراک چیزم استاد دانشگاه ویکتوریا طبق نقل خواندنیها، شماره 70 ، سال 32 .

19) مجله مهنامه ارتش، شماره 12، سال 40 .

20) از روزنامه «نیویورک هرالدتریبون » به نقل اسلام و صلح جهانی، مقدمه 25 .

21) وسائل الشیعة، ج 11، ص 46، باب 16 ، حدیث 1 .

22) تبصرة المتعلمین، علامه حلی، ص 103، چاپ دمشق .

23) کتاب الاکلیل شرح مختصر خلیل: مجد الامیر .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان