ماهان شبکه ایرانیان

قصیده یکصد و چهارده بیتی صحیفیه (۲)

خرد گر ناب باشد می تواند

رود اندر زوایای صحیفه

هر آن کس اهل شد رهپوی گردد

کجا نااهل پویای صحیفه

اگر جویندگان یابندگانند

تو هم می باش جویای صحیفه

به لوح دل بباید نیک بنگاشت

خط زرین خوانای صحیفه

شگفتا درفشانی می نماید

عبارتهای گویای صحیفه

نمی بیند گزندی از حوادث

کتاب نغز و پایای صحیفه

ستایش مر خدایی را که برداشت

نفاد از گنج دارای صحیفه

به حق حق، نمی باشد گزافه

اگر خوانیم لولای صحیفه (1)

قیاس شکل برتر شد پدیدار

ز صغرا و ز کبرای صحیفه

بیا سیر و سفر آغاز بنما

به سوی پور زهرای صحیفه

برون آرش ز کنج طاق نسیان

بپا کن بزم ذکرای صحیفه

کلیم الله با آن معجزاتش

بود حیران ز بیضای صحیفه

درود ما به خاک پای سجاد

به نام اوست طغرای صحیفه

هوای نفس بگذار و فزون شو

ز عرفانی وصایای صحیفه

من و مایی رها کن همت افزای

نظر کن در ثنایای صحیفه

چرا از یاس جان را خسته کردی

به دل افکن رجایای صحیفه

شگفتی نیست گر در طول ایام

فزون گردند ابنای صحیفه

متاع نظم و نثر نکته دانان

کجا بهتر ز کالای صحیفه

ز اعدا جملگی توش و توان رفت

خوشا حال احبای صحیفه

گریزان شو ز زقوم طبیعت

نشین در ظل طوبای صحیفه

وساوس می رسد بر دل ز شیطان

تو آنگه شو ز بشرای صحیفه

بیا ای طفل جان، آسودگی کن

همی در مهد علیای صحیفه

ز زنگار گناهان پاک گردی

نیوشی گر ز خنیای صحیفه

بنوش ای طالب اسرار هستی

از آن پاکیزه صهبای صحیفه

مقیم خانه دنیا چرایی

سفر کن سوی زورای صحیفه

چرا کاهل شدی خیز و عطا کن

حق اسماء حسنای صحیفه

بیا بگشای چشم جان و بنگر

به کوه طور موسای صحیفه

حیاتی نو به انسانها ببخشد

دم جان بخش عیسای صحیفه

بسا بر اولیا ظلم و ستم رفت

عجب مظلوم یحیای صحیفه

رسد کی طایر اندیشه ناب

به اولی و به اخرای صحیفه

سروش غیب آوردت بشارت

بیا بستان هدایای صحیفه

تو را احرام باید از هواجس

عجب عیدی است اضحای صحیفه

دو دست خویش سوی آسمان کن

چو ره یابی به ژرفای صحیفه

تو را در آسمان پرواز بخشد

نیایشهای غرای صحیفه

الا ای پادشاه ملک هستی

به فرمانت رعایای صحیفه

نه هرکس می تواند گشت آگاه

ز اسرار و خفایای صحیفه

خدا را مسالت دارم که اسرار

ببینم در مرایای صحیفه

برای راه و رسم زندگانی

چه بهتر از فتاوای صحیفه

نباشد نزد رندان سحرخیز

نکوتر از قضایای صحیفه

نداری گر رهی زی عالم غیب

کجا دانی مزایای صحیفه

خیال از دام شیطانی رها کن

نه افسانه است عنقای صحیفه

خدا را شکر می گویم شبا روز

که گشتم از اخلای صحیفه

چو دست از جان بشویی همچو رندان

خدا بینی به اثنای صحیفه

بیا در سرزمین دل بیفسان

تولا و تبرای صحیفه

دلی خواهم خداوندا همه سوز

مباد آن دل که اعمای صحیفه

کنون دل مردگی ها را رها کن

مشو غافل ز شبهای صحیفه

طلب کن با بصیرت تا توانی

طریقت های مثلای صحیفه

اگر خواهی برای جان طعامی

بخور از من و سلوای صحیفه

حجاب چهره جان را برافکن

بخوان درسی ز تقوای صحیفه

پس از قرآن پس از نهج البلاغه

کتابی نیست همتای صحیفه

مشام جان معطر بایدت کرد

در این بستان شتای صحیفه

در اینجا گوهر حکمت فراوان

فراز آمد مسمای صحیفه

کتب را در نوردیدم و لیکن

کدامین است یارای صحیفه

نسیم دل نوازی می وزاند

گل و گلزار بویای صحیفه

به هر حرفش هزاران در معنی

پر از اسرار طاهای صحیفه

گدای معرفت حاجات خود را

بگیرد از عطایای صحیفه

ندیدم گرچه من بسیار گشتم

به جز عارف شکرخای صحیفه

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

«نعم الوزیر الایمان العلم; و نعم وزیر العلم الحلم; و نعم وزیر الحلم الرفق; و نعم وزیر الرفق الصبر» .

«رسول خدا صلی الله علیه و آله: فرمود: چه خوب وزیر است برای ایمان، علم; و چه خوب وزیر است برای علم، حلم; و چه خوب وزیری است برای حل، نرمش; و چه خوب وزیری است برای نرمش، (پندآموزی) شکیبائی . (اصول کافی، ج 1، ص 84، چاپ اسلامیه) .

پی نوشت:

1) اقتباس از جمله معروف «لولاک لما خلقت الافلاک » و در اینجا یعنی «لولا صحیفه لما خلقت الافلاک » .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان