فدائیان امامت

حبیب بن مظاهر، جزء پنج تن صحابی بزرگوار رسول خدا بود که در کربلا حضور داشت و در آن دشت خونین در یاری پسر پیامبر در سن پیری به شهادت رسید .

اسوه پارسائی

حبیب بن مظاهر، جزء پنج تن صحابی بزرگوار رسول خدا بود که در کربلا حضور داشت و در آن دشت خونین در یاری پسر پیامبر در سن پیری به شهادت رسید .

حبیب بن مظاهر اسدی به لحاظ خلوص، ایمان و فداکاری بی نظیر در راه ولایت اهل بیت علیهم السلام از شخصیتهای بزرگ شیعی و فدائیان برجسته مکتب سرخ علوی است . به همین خاطر است که زندگی و رفتار او به عنوان یک اسوه ارزشی در ردیف فدائیان امامت بررسی می گردد زیرا او کسی است که توانست با کسب فضایل انسانی و بهره مندی از سجایای اخلاقی و برخورداری از پاک زیستی و پارسایی که در همه عمر خود داشت، به توفیق حضور در «کربلا» و شهادت در رکاب حضرت امام حسین علیه السلام نایل گردد . و نام زیبای خویش را بر بلندای تاریخ نصب نماید . او از تابناکترین چهره های شیعه و برجسته ترین شهیدان دشت خونین کربلاست که با داشتن سن زیاد، بدن قوی و شجاعت فوق العاده و نیز برخورداری از مقام والای «صحابی » بودن، در شور و عظمت صحنه تاریخی عاشورا نقش ویژه دارد .

قبیله و زادگاه

حبیب در خانواده ای از بنی اسد، در شهر «مکه » زاده شد . قبیله بنی اسد که حبیب در آن تولد یافت، از دیرباز ساکن «مکه » و اطراف آن بوده و از قبایل شمالی عربستان است . از آنجا که این قبایل سالیان دراز در قسمت مرکزی و شمال عربستان می زیسته اند، به عرب شمالی شهرت دارند . به علاوه مورخان از آنان به اعراب مضری عدنانی، نزاری، مستعریه (ناخالص) نیز یاد می کنند . این یاد کرد، در مقابل نژاد دیگری از عرب آمده که در قسمت جنوبی شبه جزیره عربستان (یمن) ساکن بوده و به عرب جنوبی معروفیت دارند . عرب جنوبی را نیز یعنی حمیری، عاربه (عرب اصیل)، و قحطانی هم می نامند . نام قبائل عرب قحطانی به خاطر انتساب آنها به «یعرب » فرزند «قحطان » فرزند پنجم «نوح » می باشد . چنانکه شهرت عدنانی قبائل عرب «شمالی » نیز به جهت انتساب آنان به «عدنان » ، نواده «اسماعیل » فرزند «ابراهیم خلیل » علیه السلام (1) است .

قبائل عرب شمالی نسبت به عرب جنوبی از حیث فرهنگی و اجتماعی، پایین تر بوده و آداب و رسومی کاملا بدوی داشته اند (2) . چنانکه برخی از امین امر به عنوان یکی از معجزات روشن اسلام یاد می کنند (3) زیرا مردمی که در انواع خرافات و آداب و رسوم جاهلی فرو رفته بودند و همه چیز خویش را با آن می سنجیدند، رسول خدا صلی الله علیه و آله با پیشینه پاک، لیکن امی و بی سواد، در میان آنان برانگیخته می شود و آیات وحی را بر آنها می خواند، سپس از جمع همان مردم عرب و با تعلیمات همان پیغمبر امی افرادی برجسته مانند حبیب بن مظاهر اسدی به ظهور می رسد . شخصی که در همه شئونات انسانی ممتاز می گردد و نامش در ردیف اسوگان بزرگ بشریت می درخشد .

یار توحید

در تاریخ، نامی از تولد حبیب بن مظاهر نیست . اما بنابرآنچه برخی سن او را به هنگام شهادتش در سال 61 هجری، 75 سال نگاشته اند، می توان از تاریخ تولدش در یک سال پیش از بعثت یاد کرد (4) .

چنانکه یاد شد، حبیب یک سال پیش از بعثت در مکه دیده به جهان گشود . سالهای کودکی و نوجوانی «حبیب » با زمانهای دیگر فرق می کند . دوران کودکی اش با آغاز نبوت پیغمبر صلی الله علیه و آله همراه بود . شور و شوق ایمان از سوی جوانان مکه همراه با جو خفقان و ستم که از جانب سران قریش در مکه جریان داشت، چهره شهر را به کلی دگرگون کرده بود . همه جا سخن از نبوتی تازه می شد . دعوت اسلام از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله ذهن همه را به خود مشغول می نمود . حبیب در چنین محیطی رشد یافت . او از دوران خردسالی، پیغمبر را می شناخت و در رفتار و سیره رسول خدا دقت می کرد و خود را با آن همگون می ساخت .

گویند روزی پیغمبر صلی الله علیه و آله از راهی می گذشت که عده ای از کودکان مشغول بازی بودند . پیامبر صلی الله علیه و آله یکی از آنها را در آغوش گرفت و بین دو چشم او را بوسید . سپس بر دامان خویش نشاند و به او مهربانی بسیار کرد . یکی از یاران پرسید: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله چه شد که شما به این کودک علاقه بیشتری نشان دادید و او را از دیگر همبازیهایش متمایز ساختید؟» حضرت فرمود: «این بچه با همسالان خویش فرق می کند، او معرفت و شناخت ویژه ای نسبت به اهل بیت من دارد . این کودک را دیدم که با حسین من بازی می کند . خاک کف پای حسین علیه السلام را بر چهره می مالد . سبب دوستی بیشتر من با او همین می باشد . همچنین جبرئیل به من خبر داد که این بچه در کربلا از یاران حسین من است و همراه با آن شهید راه خدا به شهادت می رسد (5) .

بعضی آن کودک را «حبیب بن مظاهر» خوانده اند (6) اما بعضی، این جریان و همچنین تطبیق آن با حبیب بن مظاهر اسدی را بعید شمرده اند (7) زیرا لازمه این جریان همسن و سال بودن حسین بن علی علیه السلام با حبیب است در صورتی که چنین نبوده و آن حضرت در سال چهارم هجرت در مدینه متولد شد یعنی حدود هیجده سال از حبیب کوچکتر بوده است! .

در هر حال حبیب بن مظاهر دوران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به خوبی درک کرده و از صحابه به شمار می آید .

علامه «سماوی » هم «حبیب » را یکی از پنج صحابی شهید در کربلا می داند و نام آنان را چنین می شمارد: انس بن الحارث کاهلی، حبیب بن مظاهر اسدی، مسلم بن عوسجه اسدی، عبدالله بن یقطر و هانی بن عروه مرادی که همگی از صحابه پیغمبر خدا بوده اند و در قیام امام حسین علیه السلام به شهادت رسیده اند (8) . همین طور احادیثی که برخی به وسیله حبیب بن مظاهر از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل می کنند (9) گویای صحابی بودن او است .

البته بعضی هم وی را از تابعین (نسل پس از صحابه) می دانند (10) . اما این قول علاوه بر آنچه گذشت، دست کم به دو دلیل اعتبار چندانی ندارد:

الف . بسیاری از مورخان سن حبیب بن مظاهر را در کربلا 75 سال دانسته اند (11) . همچنین زادگاهش را «مکه » شهر نزول وحی، بنابراین به گواهی سن و همشهری بودن او با رسول خدا صلی الله علیه و آله مقام صحابی بودنش به خوبی روشن می گردد .

ب . نام حبیب بن مظاهر علاوه بر منابع یاد شده در برخی کتب رجالی که در بیان معرفی یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به منابع دیگر تاریخی در این زمینه از معروفیت بیشتری برخوردارند، مانند: الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تالیف ابن عبدالبر القرطبی، معرفة الصحابة، تالیف ابونعیم اصفهانی، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، تالیف ابن اثیر جزری، و الاصابة فی تمییز الصحابة، از ابن حجر عسقلانی آمده است . از این رو جای تردیدی در صحابی بودن حبیب بن مظاهر اسدی نیست .

پی نوشت:

1) ابن حزم اندلسی، جمهرة انساب العرب، صص 91 - 54 - سنن ابوداود، ج 2، صص 51 - 36 - ابن ابی الحدید، نهج البلاغه، ج 3، ص 82 - جاحظ، النجلاء، 65 - محمد بن احمد بن علی الفارسی، شفاء الغرام باخبار البدء الحرام، ج 1، ص 24 .

2) سوره تکویر، آیه 9 - ابن اثیر، مقدمه اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ص 6 - الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 198 ترجمه مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 285 .

3) تمدن عرب، دکتر حسن السماوی، صص 97 - 54، قاهره 1362ه ق .

4) سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 4، ص 554 .

5) مجلسی، بحارالانوار، ج 44 ص 242 .

6) ملا علی خیابانی، وقایع الایام، ج 1، ص 429 .

7) معالی السبطین، ج 1، ص 370 .

8) محمد طاهر سماوی، ابصار العین، ص 221 .

9) همان، ص 56 .

10) شیخ مفید، الاختصاص، ص 7 .

11) اعیان الشیعة، ج 4، ص 554 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان