در مقاله تقدیمی، خانم صرّاف که قانوندان و پژوهشگر عراقی است، نظریات اهل سنت و شیعه در باره کار کردن و فعالیتهای بیرون از خانه بانوان را گزارش می کند. وی آرای فقها و نظریه پردازان گذشته و حال را بیان کرده، دلایل آنها را نقد و بررسی می نماید. نقد وی عمدتا متوجه آن دسته از دیدگاههای فقهای اهل سنت است که در نگاه نویسنده درک جامعی از شرایط زنان ندارند.
آشنایی با آرای اهل سنت و دلایل آنان، نیز معرفی منابعی در این باره و در ضمن بیان نظر برخی علمای شیعی، نگاه تازه و متفاوتی است که از امتیازات مقاله به شمار می آید. گرچه پیام زن بیم آن دارد قلم نویسنده تند رفته، جانب دارانه و با زنانه نگری (فمنیسم) مسأله را بررسی کرده باشد. به هر روی ارزیابی خوانندگان و صاحب نظران فرزانه، راهگشاست.
این مقاله در مجله لبنانی «منبر الحوار»شماره 15، سال 1989 آمده است که اینک برای علاقه مندان به فارسی برگردانده می شود.
موضوع کار کردن زن مسلمان در بیرون از خانه، همچنان باعث اختلاف نظر شد میان موافقان و مخالفان است. از آن رو که غالب افراد گروه دوم، به شکل صریح یا ضمنی ادعا دارند عقیده شان موضع اسلام است، در این مقاله به بیان مسأله از نگاه اسلام (قرآن و سنت) و نظر فقهای پیشین و معاصر پرداخته ایم.
نگاشته های فقها و نویسندگان معاصر که به بازگشت به اصول اسلامی در بنیان خانواده و در تعیین وظایف زن و مرد دعوت می کند، اصرار دارد جای زن در خانه است و نخستین و آخرین وظیفه اصلی او، خانه و شوهرداری و تربیت فرزندان است.
هر یک از این فقها، دلیل و سببهایی را برای نظر خود مطرح می کنند. «رشیدرضا» فطرت را دلیل چنین اعتقادی می داند:
«فطرت می طلبد زن به بارداری و شیردهی و نگهداری و تربیت فرزندان و به کارهای خانه بپردازد.»(1)
«حکیمی» با نظر وی موافق بوده، دلیل دیگری: عدم توانایی انجام کارهای سختِ بیرون از خانه را می افزاید و توصیه می کند: اگر به کارهای خارج از منزل علاقه دارد، به شعرسرایی و نویسندگی بپردازد.(2) گرچه می گویند کارهای خانه ـ به تنهایی ـ سخت و خسته کننده بوده، بیشتر این کارها، به فعالیت جسمی نیاز دارد.
اگر بپذیریم زن توان کارهای سخت را ندارد، آیا نویسنده (حکیمی) نمی داند تمام کارهای خارج از خانه نیازمند فعالیت بدنی نیست؟ حق داریم بپرسیم: چگونه این «موجود نازک و لطیف» [! [توانست مشقتهای هجرت را در زمان رسول اللّه (ص) تحمل کند؟! نیز حضور فعالی در جنگها داشته باشد!
دکتر مصطفی سباعی می گوید: تا وقتی بر شوهر، شرعا واجب است نفقه بدهد، زن حق کار کردن ندارد.(3) دلیل دیگر این است که: زن از فریب و مکر مردان، در امان مانده، جایگاه والا و پاک وی در اجتماع محفوظ ماند.(4)
حقیقت این است که در مقابل این دلیل که پرسش برانگیز است، متحیریم! آیا مردان هیچ کاری در محیط کار جز فریب دادن و گول زدن زنان ندارند؟! آیا زنان این قدر کم خِرَد و ساده اند که به آسانی، به بازی گرفته شوند؟!
از شمار نویسندگانی که به منع فعالیت زن در خارج از خانه معتقد است ـ بی آنکه دلیل روشنی ارائه دهد ـ دکتر احمد فرج، در کتاب «المؤامرة علی المرأة المسلمة» است.(5)
دلایل «مودودی» برگرفته از قرآن و سنت، و دلایل فقهای پیشین است که گفته خواهد شد. مودودی در کتابش (الحجاب) دلیلی دیگر آورده که: بیرون رفتن زن از خانه برای کار، یعنی اختلاط با مردان و به دنبال آن، فساد، به سبب وجود اسباب آن، که فتنه نگاه و زبان و شنیدن صدای زن است.(6)
زنان شاغلی که از خیلی وقت پیشتر، در اثر رنج و مرارت کار روزانه، زیبایی و زنانگی خود را فراموش کرده اند، وقتی عبارت مودودی را بخوانند، زهرخند خواهند زد.
برخی از فقها و نویسندگانی که با اندیشه مودودی ـ مبنی بر ماندن زن در خانه و وقف خویشتن برای همسر و فرزندان ـ موافق اند، علت این نظریه را دلایل علمی می دانند که اثبات می کند ذکاوت و تواناییهای جسمانی زن، کمتر از مرد است.(7)
این نظریه پردازان نمی دانند یا خود را به نادانی می زنند که اداره خانه، این کشور کوچک، نیازمند ذکاوت و مهارت و نیروی بدنی پرتوانی است و از مهمترین و خطیرترین وظایف زندگی، تربیت فرزندان است. در این صورت چگونه می توان این امور را به دست کسی سپرد که به گمان این آقایان، بهره کمی از ذکاوت و آگاهی دارد؟!
این نظریه ها و مشابه آن بسیار بوده، دلایل آن تقریبا یکی است.
[نظر فقهای کنونی]
نظر فقها و نویسندگان کنونی، به رغم توجیهات گوناگون در منع کار زن، تماما مستند به دلایل و اعتقادات فقهای پیشین است. دست کم به خاطر روابط زناشویی، بیشتر قواعد مکاتب فقهی، صراحت در منع زن از کار دارد، به دلیل اینکه شرعا بر مرد واجب است نفقه بپردازد.
کاسانی، از فقهای بزرگ حنفی می گوید:
«از جمله حقوق مرد، پس از ازدواج این است که زن در خانه بماند و کار نکند، و تأمین نیازهای زن بر عهده مرد باشد.»(8)
سرخسی تأکید می کند:
«آشکارا معلوم است زنان نمی توانند کسب و کار کنند. کار زنان موجب فتنه است.»(9)
بیرون رفتن زن از خانه، بنا بر نظر فقها، بسته به اجازه همسر است، مگر اینکه پدر و مادر زن بیمار باشند و یا زن بخواهد به دیدن آنها برود. اگر زن بدون اجازه همسر، از خانه بیرون رود، فقها معتقدند وی ناشزه بوده، مجازات وی، عدم وجوب پرداخت نفقه است. بدین ترتیب کار کردن زن، بیرون از خانه، مشروط به رضایت همسر است. از این رو بسیاری از زنان به دنبال کار خارج از خانه نیستند، زیرا نمی خواهند نافرمانی همسر را کرده، حق دریافت نفقه را از دست بدهند. همچنان که پیشتر وضع زندگی بدین دشواری نبود، طرحهای آزادسازی زن، از راه کار کردن، هنوز محقق نشده است.
[نظر فقها و قرآن و سنت]
نظر فقها در مورد کار کردن زن، بر قواعد قرآنی و سنت بنیان نشده، گرچه باید چنین باشد. ویژگی فقهای پیشین این بود که وقتی می خواستند قاعده و بنیانی نهند، هم رأی و یکدل بوده، داده ها و واقعیتهای اجتماع را در نظر داشتند و رأیشان اولین و آخرین اجتهاد بود، که گاه درست بود و گاه نادرست، اما فقهای کنونی برای چاره جویی در موضوع کار کردن زن، داده های اجتماع را در اختیار ندارند، در حالی که مسأله ای مهم بوده، مهمتر این است که به صراحت یا به طور ضمنی، نظر خود را به اسلام نسبت دهیم.
ما به بیان نظر قرآن و سنت در باره کار زن پرداخته، نظر فقهای پیشین و کنونی را بررسی خواهیم کرد.
دین اسلام به هنگام پیدایش، برخی امور را که در جاهلیت بدان عمل می شد، پذیرفت و بعضی را اصلاح کرده، برخی دیگر را از بین برد و قوانین جدیدی را برای سامان دهی زندگی مسلمانان در اجتماع نوظهور امت اسلام، وضع کرد. اسلام در مورد کار کردن زن، وضع زمان جاهلیت را پذیرفت؛ یعنی بی آنکه قانون صریحی بنهد، به زن اجازه داد همچنان کار کند، زیرا دین، همان گونه که حق کار کردن مرد را مسلم و بدیهی می دانست، در مورد زن چنین عقیده ای داشت. در زمان جاهلیت، بسته به [فرهنگ] محیط، به زن اجازه کار و فعالیت حرفه ای داده می شد.(10) وی به فعالیتهای بزرگ و مهم اقتصادی در جامعه می پرداخت و در کنار مرد خانواده یا برای ارتزاق [خود و خانواده اش اگر بیوه یا مطلقه بود] به عنوان یک کارگزار، فعالیت کشاورزی و دامپروری داشت. زنان برای کمک به خانواده یا ارتزاق، به صنایع دستی مشغول بودند و به زن، صنعت کار گفته می شد. وی آنچه را می بافت یا می ریسید، نیز کره و روغن یا پوست دباغی شده را می فروخت.(11) زن فعالیت تجاری هم داشت، چه در داخل و محدود، که در بازارهای محلی یا عمومی مثل بازار عکاظ، خرید و فروش می کرد، و یا در محل کسب خود که در طول سال کار می کرد و محصولات دست سازش را می فروخت یا کارهای زنان را که برای وی کار می کردند و آنچه را ساخته شده از بازار می خرید، خرید و فروش می کرد.
از شمار این زنان «ام منذر بنت قیس» است که ظاهرا در زمان رسول اللّه (ص) خرما می فروخت و «اسماء بنت مخرمه بن جندل» که عطرفروش بود و از یمن عطر وارد می کرد و در مدینه می فروخت.(12) برخی از زنان تجارت خارجی می کردند و ثروتمند بودند، مثل «هند بنت عتبه» و «خدیجه بنت خویلد»، اولین همسر پیامبر گرامی(ص).
در مقایسه با باقی حرفه ها، تجارت اهمیت و موقعیت خاصی داشت و کسانی بدان می پرداختند که شخصیتی قوی داشتند و دوراندیش بودند و می توانستند با مردم روابط و پیوند خوبی داشته باشند.
افزون بر این کارها، زنان در زمینه فکری و ادبی نقش داشتند و کاهن، شاعر، حکیم و مرجع رفع اختلاف بودند.
اگر کار و فعالیت زنان در زمان اسلام را ادامه وضع زمان جاهلیت بدانیم و اگر قرآن آیه صریحی در باره کار کردن زنان نیاورده باشد، همچنان که در باره مردان نیاورده، آیا می توانیم بدین سبب بگوییم: کار کردن مرد حرام است؟! گرچه در قرآن به طور ضمنی اشاره به کار کردن زنان شده است. قرآن مَهر را بر مرد شرعا واجب کرده، ارث بردن زن را پذیرفته و سهم مشخصی از ارث را در هر وضعی برای وی در نظر گرفته است. این حقوق و اموال، «سرمایه»ای برای زن است که باید آن را توسعه و رشد دهد. قرآن می پذیرد وی قانونا شایستگی دارد پیمان ببندد و خرید و فروش و رهن و ... کند.
در سنت ـ که از جمله وظایف آن تشریح و تبیین محتوای قرآن است ـ مطلبی در باره ممنوعیت کار کردن زن نیامده، خلاف آن را درست دانسته، کارهایی را که پیشتر زنان انجام می دادند، ادامه داده اند.(13)
اسلام در این حد متوقف نشد، بلکه زن را به حضور در فعالیتها و به عهده گرفتن وظایف و مناصبی خواند که به مقتضای جامعه نوپیدای اسلام به وجود آمده بود. در مکه و زمان رسول اللّه (ص) امور حسبه (مالی) را «سمراء بنت نهیک الاسدیه» بر عهده داشت. وی با شلاق کسانی را که در داد و ستد، غش و فریبکاری می کردند، مجازات می کرد.(14) امور حسبه از مهمترین و خطیرترین مناصبی است که شخص می تواند در جامعه اسلامی بر عهده گیرد. بنا بر تعریف ماوردی از امور حسبه، که امر به معروف به هنگام ترک آن و نهی از منکر در وقت انجام آن است،(15)مسؤولیت امور حسبه، حد و مرزی نمی شناسد. از واگذاری این مسؤولیت به زن می توان میزان اعتماد بالا به تواناییها و شایستگی های زن را در پذیرش مسؤولیت، در زمان پیامبر(ص) فهمید. در جنگهای پیامبر(ص) بسیاری از زنان مانند مردان نقش داشتند.(16) زن به فعالیتهای مذهبی می پرداخت و مانند عابدی فقیه از پیامبر روایت می کرد و رسول اللّه برای وی حدیث می گفت. زن در زمینه شعر هم بارز و برجسته بود.
موضع اسلام در باره کار کردن زن، موضع درست و طبیعیِ دینی است که در پی ساختن اجتماعی استوار و به هم پیوسته است و می داند ساختن چنین جامعه ای نیازمند تلاش و حضور فعال و بنیادی زن است و به خوبی آگاه است، نقش مهم و اساسی زن در ساختن اجتماع کوچک خانواده، مانع ایفای نقش وی در ساختن جامعه بزرگ اسلامی، از طریق کار کردن نیست.
حق کار کردن زن که اسلام پذیرفته، پذیرش انسان بودن زن و جزء احترام و تقدیری است که دین نوظهور اسلام برای وی قایل بود. این حق، عمل کردن به مفاد آیه 17 سوره توبه است:
«مردان و زنان مؤمن، سرپرست یکدیگرند و همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می کنند.»
در زمان خلفای راشدین، مانند زمان پیامبر(ص)، زن مسؤولیتهای مهمی بر عهده داشت. عمر ـ خلیفه دوم ـ شفاء دختر ابی سلیمان را بر امور مالی و دارایی بازار مدینه گماشت. هر زمان عمر وارد بازار می شد، شفاء دنبال وی بود.(17)
اکنون اگر موضع فقهای پیشین را بررسی کنیم، علت فتوای آنان را در حرمت کار کردن زن می فهمیم. در قرن دوم هجری و پس از استقرار مسلمانان در سرزمینهای فتح شده، فقه شکل یکدستی را برای بیش از یکصد سال پیدا کرد. در پی پرسشهایی که از فقیهان می شد و به گونه فتوا و حکم، عمومیت می یافت، قوانین فقهی به وجود آمده، گذشته از گرایشهای شخصی، بازتاب اوضاع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه ای بود که فقیه می زیست. پیشینه سترگ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که در صد سال ـ فاصله میان وفات پیامبر و ظهور فقه ـ بر جای ماند، به شکلی پنهان و پیچیده، قواعد فقهی را سمت و سو می داد.
کشورگشایی های مسلمانان و استقرار آنان در جوامع دیگر و آمیختگی شان با امتها و ادیان و باورهای جدید، موجب واکنشها و پیامدهایی در تمامی زمینه ها، از سوی مسلمانان شد. برخی از این پیامدها مربوط به زن می شد. بیم مردان از آبرو و ناموسشان موجب فشار و سختگیری بر زنان و خانه نشینی آنان شد. مردان می ترسیدند زنان با مردهای غیر عرب و غیر مسلمان اختلاط و ارتباط داشته باشند. به مردان مسلمان اجازه داده شده بود با زنان غیر مسلمان ازدواج کنند، ولی ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان، به راحتی انجام نمی شد. فکر ازدواج زن عرب با نژادی دیگر پذیرفته نبود و اگر ازدواجی صورت می گرفت، به زور فسخ می شد.(18)
سختگیری بر زنان و اجبارشان بر خانه نشینی، به منظور پیشگیری از پیامدهای سوء بود و پیش از آنکه توسط فقها قانونمند شود، رواج و گسترش یافت.(19) [خانه نشینی اجباری زنان دلایل دیگری هم داشت:]
وضع آشفته سیاسی؛ جنگهایی که میان مسلمانان پیش آمد و زنان فعالانه و به طور مستقیم ـ و حتی در سطح رهبری ـ در آن شرکت داشتند، مثل جنگ جمل به رهبری عایشه (همسر پیامبر) و گاه غیر مستقیم در نبرد حضور داشتند که کتابهای تاریخی از آن سخن گفته است، مانند فعالیت زنان خوارج، نیز گفتگوی معاویه با زنان که چرا در جنگ، با امام علی(ع) همراهی کردند.
آنچه برشمردیم باعث شد مردان بر زنان سخت گیرند و از فعالیت آنان جلوگیری کنند، گرچه در قرآن و سنت دلیلی وجود نداشت که زن را از حضور و فعالیت باز دارد.
شاید بتوان گمان کرد حقوق بسیار و آزادی گسترده و برابری حقوق و تکالیف زن با مرد به عنوان یک انسان که اسلام به ارمغان آورد، موجب شد مردان سعی نمایند زن را پایبند و محبوس در خانه کنند و احادیث دروغی را در تأیید عمل خویش جعل کنند، همچون: اگر زن بدون اجازه همسر از خانه بیرون رود، هر چه که خورشید و ماه بر آن می تابد، زن را نفرین می کند، مگر اینکه شوهر راضی شود.(20)
فقه برای قانونمند کردن وضع موجود، پا پیش نهاد و از آیاتی همچون «و قَرْنَ فی بیوتِکنّ؛ در خانه هایتان بمانید» بهره گرفت، در حالی که این آیه به روشنی، به زنان پیامبر(ص) اختصاص دارد، زیرا در آغاز آن «یا نساء النبی لستُنَّ کأحد من النساء» (احزاب/ 33) است. زنان رهبر و پیامبر امت، احکامی خاص دارند، تا رفتارشان مورد نکوهش دیگران قرار نگرفته، پیامبر(ص) اذیت نشود.(21)
فقهایی که اعتقاد به خانه نشینی زنان دارند، از آیه «و للرجال علیهن درجة» که در آغاز آن «و لهُنّ مثل الذی علیهن بالمعروف» است، نیز از آیه 43 نساء «الرجال قوامون علی النساء» استفاده کرده اند. همچنین از احادیثی که زن را به پیروی از همسر تشویق می کند، در حالی که این آیات و احادیث به دلیل منطقی هدفی جز این ندارند که رهبر کشور کوچک خانواده را تعیین کنند؛ رهبری که در اداره و رهبری، باید ستمگر و زیاده طلب نباشد.
با بررسی گفتار فقها و نویسندگان معاصر [از اهل سنّت] در باره کار کردن زن، می بینیم که برخی فقها امانتدار و واقع نگر نبوده، در فهم نقش فقه و فقیه، کوته نظری کرده اند. این سخنی گزاف نبوده، ارزیابی خواهد شد. امانتدار نبودند، چون نظر خود را برگرفته از قرآن و سنت قلمداد می کردند، در حالی که ما نظر این دو را در باره کار زن گفتیم. افزون بر این، تمامی اقوال فقهای پیشین را نیاورده، به برخی گفتارها اعتماد و بسنده کرده اند، ولی چنین وانمود کردند که رأی تمامی فقها چنین است! اما مطلقا چنین نیست، مثلاً مذهب جعفری (شیعی) نه تنها کار کردن زن را قبول دارد، بلکه فراتر از این را معتقد است. «مغنیه»،
رأی فقهای شیعی را در بحث اجاره چنین گزارش می کند:
[نظر فقیهان شیعی]
«سید یزدی در عروة الوثقی و سید حکیم در مستمسک گفته اند: اگر زن برای خدمت در مدت معینی، [تعهد و توان خود را] اجاره دهد و پیش از انقضای این مدت، ازدواج کند، اجاره [و تعهد] باطل نمی شود، حتی اگر خدمت منافی بهره جویی شوهر و حقوق زناشویی باشد. در این حکم تفاوتی نیست شوهر در هنگام ازدواج، تعهد زن را بداند یا نداند، زیرا دو حق اینجا هست: حق خدمت و حق شوهر. اگر زن بتواند هر دو را انجام دهد، که خوب، و اگر جمع میان آن دو ممکن نباشد و تزاحم کنند، حق پیشتر که تعهد خدمت است، مقدم است، چون اگر حقوق شرعی مزاحم هم شوند، ترجیح با حق سابق است. بنابراین شوهر حق اعتراض یا فسخ تعهد زن را ندارد و همسر ناشزه محسوب نمی شود. اما اگر پس از ازدواج تعهد خدمت دهد و با حق شوهر منافات داشته باشد، بدون اذن و اجازه شوهر، تعهد خدمت درست نیست. اگر تعهد، با حق شوهر مطلقا منافات ندارد؛ مثلاً تعهد قرائت قرآن یا بافتن پیراهن با نخ کاموا یا پشم را بدهد، اجاره [و تعهد [صحیح است حتی اگر شوهر اذن ندهد».(22)
متانت و منطقی بودن و واقع نگری نظر این فقیهان مشهود است. اینان اگر کار کردن زن پس از ازدواج را به موافقت شوهر ربط داده اند، به معنای اولویت حضور زن در خانه
است. بدون تردید این اجتهاد همخوان با واقعیتهای اجتماع در آن زمان است.
[نظر ابوحنیفه]
ابوحنیفه فتوا داده است: زنان می توانند قاضی شوند، اما در مواردی که نمی توانند شهادت و گواهی دهند، یعنی در حدود و جنایات، نمی توانند قاضی باشند.(23)
[نظر طبری]
امام ابن جریر طبری، قضاوت زن در تمامی احکام را روا می داند.(24)
نظر این رهبران دینی کجا و رأی فقیهان و نویسندگان معاصر کجا! با اینکه منصب قضا در جامعه اسلامی از مهمترین و خطیرترین مناصب است.
اگر کار کردن زن، به حق شوهر نقصان یا آسیبی نرساند یا به خروج از خانه نیانجامد، علما اجازه داده و افزوده اند: اگر زن، حرفه ای مثل مامایی دارد، که از وجوب کفایی زنان است، شوهر نمی تواند مانع بیرون رفتن وی از خانه شود(25)، اما حتی این قول را فقهای معاصر نگفته اند!
[تنگ نظری فقها]
فقهای کنونی در نظر و رأی خود مبنی بر ممنوعیت اشتغال زنان، دچار تنگ نظری و عدم واقع نگری شده اند؛ بر خلاف فقهای پیشین که به گمان خود با اجتهاد در قرآن و سنت، زن را از کار کردن منع کرده اند. انگیزه هر دو گروه، داده ها و طبیعت جامعه بوده است. در گذشته زنان به همان راحتی ازدواج می کردند، که طلاق می گرفتند. در نتیجه همیشه کسی بود که آنان را بگیرد و نفقه دهد، حتی زنان مدت عِدّه مرگ یا طلاق را به فراموشی می سپردند تا پیش از موعد ازدواج کنند. ماوردی که در قرن پنجم هجری زندگی می کند، در کتابش «الاحکام السلطانیه» از جمله وظایف قاضی را الزام زنان به عده نگه داشتن می داند.(26) اما ازدواج و طلاق سهل و ساده، اکنون ـ بلکه از مدتها پیش ـ وجود ندارد و زن خود را ملزم به کار کردن و تأمین نیازها به دست خود می بیند.
همکاری و پشتوانه اجتماعی که در زمان فقهای پیشین میان مردم بود، اکنون در جامعه ما کم شده، مدتهاست روحیه فردگرایی و خودمحوری گریبانگیر انسانها شده است و مردان و زنان خود را ملزم به کمک به زنان مطلقه یا کوخ نشین ـ حتی اگر صغیر داشته باشد ـ نمی بینند و یا این کار را به رغم میل خود و به خاطر سرزنش مردم و خجالت انجام می دهند. در این وضعیت زن چاره ای جز کار برای تأمین نیازهای خود و فرزندان ندارد.
این وضعیت می طلبد زن توانایی کار یا حرفه ای را داشته باشد، نه اینکه ـ چنان برخی فقها می گویند ـ فقط بتواند خانه شوهر را اداره کند! بسیاری از اوقات به سبب مشکلات و نیازهای زندگی کنونی، مرد نمی تواند نیازهای خانواده را تأمین کند و کار کردن زن بسیار ضروری می نماید. اگر شوهر خِسّت داشته یا در خرج کردن سخت گیر باشد و همسر آبروداری کند و نخواهد به محاکم پناه بَرَد و ادعای نفقه نماید ـ به خصوص اگر چند فرزند داشته باشد ـ آیا حق ندارد کار کند و نیازهای خود و فرزندانش را برآورد؟ البته علل دیگری را می توان برای وجوب کار کردن زن برشمرد که پایان ندارد.
فقیهان کنونی نقش فقه و فقیه را درست نمی شناسند و نمی دانند با دگرگونی عرف و سنتها و شرایط زمان و مکان، فتوا تغییر می یابد. فقه، بنا بر تعریف «ابن القیم الجوزیه» یعنی همین تغییرات! وی می افزاید:
«اگر فقط به آنچه در کتابها هست، بی آنکه اختلاف عرف و مصالح آنان و شرایط زمان و حالات نگریسته شود، کسی فتوایی بدهد، گمراه بوده و دیگران را نیز گمراه کرده است. این کار خیانت به دین است و مثل این می ماند که طبیبی مردمان را به آنچه در کتابها نوشته اند، مداوا کند، بی آنکه به اختلاف [آب و هوای] شهرها و مصالح و زمان و طبیعت آنان بنگرد. این طبیب و آن فقیه، نادان و جاهل بوده، به [سلامت] دینی و جسمی مردم آسیب می رسانند.»(27)
سخن ابن القیم به روشنی می فهماند که فقه [به خودی خود [مقدس نیست، بلکه برای مصلحت بندگان وضع شده، وقتی قاعده ای فقهی معقول است و اجرا می شود که به هدف و علت (حکمت) تشریع دست یابد، که با تغییر احوال و زمان و مکان، هدف متغیّر است. اگر فقهای کنونی فقه را مقدس می دانند، باید دست از قواعدی همچون «الضرورات تبیح المحظورات» یا «لا ضرر و لا ضرار» بشویند، در حالی که قواعدی چنین، روح اسلام است و با توجه به وضع زمان، کار کردن زن را روا می شمرد.
[دلایل دیگر برای ممنوعیت کار
زنان]
برخی از فقهای معاصر که با کار کردن زن، ضدیت دارند، می گویند:
«کُلّا درست نیست که دختران و زنان برای تأمین مخارج خویش کار کنند، بلکه باید پدر یا شوهر و یا برادران آنان نفقه شان را بدهند، تا زنان به زندگی زناشویی و بچه داری بپردازند.»(28) از این رو «از نظر اسلام، آموزش و پرورش زن، از وی همسری نمونه و مادری مهربان و خانه داری مدیر می سازد.»(29)
آیا این نظریات درست بوده، جامعه ای نمونه در تقسیم کار به وجود می آورد؟! که مرد بیرون از خانه کار کند و رزق و روزی به دست آورد و خانواده را تأمین کند، و زن داخل خانه، کارش شوهرداری و خانه داری و تربیت فرزندان باشد؟! اوضاع و شرایط کنونی جامعه ما این رویکرد را برنمی تابد. لازم است در کوتاه مدت، بسیاری از چیزها را تغییر داد و از صفر شروع کرد.
آیا دعوت فقها به خانه و شوهرداری و تربیت فرزندان توسط زن، برای رفع بگو مگوهایی است که دیر زمانی است در این قرن بر سر کار کردن زن در جامعه پا گرفته است؟ بگو مگوها و شعارهای پوچی که می گوید: کار، موجب استقلال اقتصادی زن و عدم سازش در
برابر ظلم شوهر است (گویا که زن برای جنگ آماده می کنند!) کار باعث می شود زن شخصیت خود را باز یافته و کرامتش را حفظ کند.(30)
اگر واکنش فقها به سبب چنین گزافه هایی است، معلوم می شود باز فقها واقعیتهای زمانی را که در آن زندگی می کنند، نمی شناسند و از آنچه می گذرد، بی خبرند.
از مدتها پیش، بسیاری از زنان، بطلان این شعارهای توخالی و تبلیغاتی را دریافته، به رغم کار در بیرون از خانه، مسؤولیت اداره خانه و توجه به همسر و تربیت فرزندان را بر عهده دارند. بدین سبب مسؤولیتشان دو چندان شده، جسما و روحا خسته اند.(31)
مبالغه نیست اگر بگوییم اکنون خانه نشینی زن و بی نیازیش از کار، جز برای زنان ثروتمند یا کسانی که شوهری توانگر دارند، ممکن نیست. کار نکردن رؤیای بسیاری از زنان است که مجبورند برای تأمین نیازهای خانواده ـ اگر شوهر نداشته باشند ـ کار کنند. اینان با اشتیاق منتظر روزهای تعطیلی یا مرخصی هستند، تا بتوانند به خود برسند و فرزندانشان را ببینند و یا حتی خواب راحتی بکنند. اینان مدار بسته ای را که در آن به سر می برند، می شناسند. هر روز با دغدغه زحمتِ آمد و شد، سپردن کودکان به کودکستان، نگرانی پیوسته از ابتلا به بیماری اطفالی که از آنها نگهداری می کنند، برگشتن به خانه برای آماده کردن غذا، نظافت خانه و ... شروع می شود و با خستگی وی پایان می پذیرد. این واقعیت شناخته شده امروز جامعه ماست. آنکه بدین وضع دچار نیست، در خانواده ها شاهد این وضع است.
تازه بعد از تمامی این مشکلات، فقهای معاصر فتوایی می دهند که زنان شاغل احساس
کنند به سبب مخالفت با دین و آموزه های آن گناه کرده اند! آیا به واکنش منفی زن مسلمان نمی اندیشند؟ چه اصراری دارند پشتوانه فتوای خود را دین قرار دهند؟! مگر چه تعداد از زنان حکم قرآن و سنت در این باره را می دانند و چه تعداد از آنان قرآن و سنت را بررسی می کنند تا به بطلان ادعای فقهای گذشته و حال پی ببرند؟!
ناگفته نماند مطقا ادعای برخی که می گویند اگر زن فقط خانه و بچه داری کند، توان فکری خود را نپرورانده و آن را از بین برده است، نیز صحیح نیست، بلکه خلافش درست است، زیرا تربیت و پرورش بدنی و روحی فرزندان، به فرهنگ و آگاهی گسترده زن نیازمند است. وی باید پیوسته فهم و شعور خود را رشد دهد، تا دچار لغزش نشده، در دامهای زندگی عصر جدید نیفتد و اثر منفی بر کودکان نگذارد.
توصیه می کنیم فقیهان و نویسندگان فاضل کنونی، نقش فقه در زندگی مردم و نقش فقیه در جامعه را بدانند. اسلام دینی آسان است، نه سخت. از این رو رسالت فقه و فقیهان، آسان کردن زندگی برای مردم است. فقها باید اوضاع زندگی در هر زمان و مکان، نیز طبیعت جامعه خویش را در نظر بگیرند. راز بقا و تداوم و توانمندی اسلام، همین است.
از این رو فتاوا و نظریه های فقها در باره کار کردن زن، باید برگرفته از داده های اجتماع و واقعیاتی که زن مسلمان بدان گرفتار است، نیز وضعیتی که خانواده ها در آن به سر می برند باشد. فقیهان معتقدند ساختن جامعه ای استوار و متحد، با اداره خانه توسط زن ممکن بوده، باید شوهر نیازهای خانواده را با کار در بیرون از خانه برآورد. این اعتقاد از شمار حقوق فقها و از موارد اجتهاد است. از این رو دگرگون کردن جامعه و هدایت آن به سوی مطلوب، بر عهده فقیهان است. ما نمی توانیم با آرزوها و رؤیاهایی که فقها از آن قانونهایی واجب الاطاعه می سازند، زندگی کنیم. بر فقیهان است حکم اسلام (قرآن و سنت) را در باره کار کردن زن، روشن کرده، مصلحت زن و شوهر را مناسب با وضع و واقعیات موجود در خانواده ها تعیین کنند.