سرویس فرهنگی فردا؛ محمدصادق دهنادی: پیشتر گفته بودیم که باید «مسئله حجاب2» نوشته شود زیرا دغدغههایی که به تدوین کتاب مسئله حجاب شهید مطهری منجر شده،با شبهاتی که هماکنون وجود دارد؛ متفاوت است.
در این مجال در پی بررسی این نکتهایم که سیاستگذاریهای تماما اشتباه به ویژه در نهادهای نظارتی و فرهنگی چگونه به ضرر حجاب اسلامی تمام شده و بحث پوشش را تبدیل به یک عرصه آسیب دیده کرده است؟ به عبارتی نهادهای فرهنگی و رسانهای چرا در توسعهی حجاب موفق نیستند و بعضا ذیل فرهنگسازی برای حجاب در توسعهی بدحجابی پیش قدم بودهاند؟
1- تبدیل مسئله حجاب به مسئلهای امنیت ملی
یکی از هنریهای برخی افراد که ظاهر از همه چیز برایشان مهمتر است این بود که حجاب را تبدیل کنند به تنها شاخص قابل ارزیابی موفقیت یا عدم موفقیت نظام اسلامی.
به عبارتی از نظر برخی حجاب در هرم اهمیت حکومت از عدالت اجتماعی، قسط، نظام پولی غیر ربوی، تضمین صداقت عمومی، اقامه نماز و انفاق (فقز زدایی) مهمتر است و اگر هیچ یک از اینها نباشد اما به هر روشی جامعه زنان پوشش دینی خوبی داشته باشد، جامعه دینی تحقق یافته است.
در چنین وضعیتی است که یک امر اجتماعی و دینی تبدیل به یک مساله امنیتی و انتظامی میشود و هر کس که میخواهد نظام را به چالش بکشد، از آن سوی مرزها برای پوشش زنان نقشه میکشد.
به عبارت دیگر، این آدرس غلط و راه مواجهه ارزان قیمت با نظام را خود برخی سخنرانان و نویسندگان احساساتی ما و... به دست دشمن خودمان دادهایم که شما میتوانید با چنین مسالهای سادهای جامعه و نظام را به چالش متقابل بکشید.
گشت و گذاری در سایر کشورهای اسلامی حتی سنتی تر از ایران نشان میدهد که به رغم تهاجم فرهنگی تمام عیار غرب به همهی جوامع دینی، مسئله پوشش در هیچ جا اینگونه که در این سامان به معضل تبدیل شده، نیست.
(یاد کنیم از پایه گذاران برخورد امنیتی با بیحجابی- مانند اکبر گنجی معروف به اکبر پونز- که اینک رخ عوض کرده و در باختر دنیا بر طبل حقوق زنان میکوبند.)
2- تقلیل مساله حجاب به مدلینگ
یکی از جلوههای وحشتناک بدحجابی که ساخته و پرداخته نهادهای فرهنگی در بیراهههای سیاستگذاری و اجراست. خودنماییها در مدلینگ حجاب است.
به عبارتی وقتی حجاب در پوشش خلاصه شود و روح آن دیده نشود، نتیجهاش همین است که بر خلاف حکم خدا به سر پیرزن و توریست اهلکتاب، روسری کنیم و تاج بندگی زن مسلمان را که روزی سوءاستفاده از آن برای پیروان ادیان و اسرای جنگی و کنیزان جُرم بود؛ سبک و خوار نمائیم و در مقابل به نام حجاب و به کام مزونها، چادر کنکن و حریراسود ژاپن و کره را به مروارید دوزی و نوار دوزی مطلا کنند و برتن مدلهای باربی بپوشانند و با حالت غمزه از آن عکس بگیرند و در نهایت، جماعتی بشوند پیشتاز طرح و مد ایرانی و اسلامی!
اینستاگرام و فیس بوک را ورق بزنید تا در کنار آنها که با عریانیشان خودنمایی میکنند با آخرین مدلهای خودنمایی این فرمی هم آشنا شوید.
3- جایگیری اشتباه در جبهه فرهنگ
دشمن ما در مقوله حجاب کجا ایستاده و کجا را مورد هجمه قرار میدهد؟ ما کجا ایستادیم و داریم دفاع میکنیم؟
دفاع ما در مسئله حجاب حتی منفعلانه هم نیست. زیرا دقیقا نمیدانیم برای از بین بردن حجاب، رقیب ما چه نقاطی را هدف گرفته است؟
به نظر میرسد، امروز مهمترین جبهه ضدحجاب ذیل تفکرات فمینیستی است که سعی در القای تبعیض جنسی در مقوله حجاب است و نه مدلینگ و لباس فروختن!
تفکر فمنیزم به عنوان ریشهی اساسی تلاش برای دفاع از حقوق زنان و از بین بردن نابرابری گاه در دل قوانین و سیاستهای کلان و حتی گاهی از زبان یک وکیل و نمایندهی پارلمام و محقق و فعال مدنی محجبه زیرساخت ذهنی دختران را برای تقابل با حجاب واجب (از کلمه اجباری عمدا استفاده نمیکنم زیرا کلمه اجبار مربوط به حکومت است و کلمه واجب مربوط به دین. و متوجه این هستم که فمنیزم نه در برابر حکومتها بلکه در پوستهای از تزویر در مقابل خدا ایستاده) فراهم میکند.
در این عرصهی درشتناک هیچ راهی جز رفع شبهات پیچیده و منافقانه فمنیزم و تمرکز بر حل مساله حجاب و حق آزادی در عرصهی فکر و کارهای اجرایی نیست.
4- مسئله حجاب مردان
به بیراهه رفتهایم، چون فراموش کردیم فرمان حجاب نگاه، قبل از فرمان پوشش زن در قرآن کریم به مردان داده شده بود. بازار عرضه و تقاضای خودآرایی محرک اصلیاش ما مردان هستیم. این را خودمان میدانیم؛ اما عمدا به روی خود نمی آوریم. اندکی تلاش برای پاکی نگاه و رفتار مردان، بسیاری از رفتارهای پر خطر زنان را از فلسفه وجودی اش خارج مینماید. تلاش خودخواهانه برای مبارزه با بدحجابی زنان بدون یادآوری مسئولیت مردان در این زمینه، القای بیعدالتی جنسیتی است.