یهودیان لجوج
کامل ترین آیین را برای بشریت به ارمغان آورده ای. افسوس که ادراک این حقیقت، هنوز برای مردم زمین زود است!
برای تکمیل هدایت آمده ای؛ هدایتی که در طول قرن ها، با واسطه پیامبران، بنیانگذاری شده است. یهودیان هم مانند همگان باید به این باور برسند که فرقی میان اسلام تو و دین آنان نیست؛ چرا که خدای همگان یکی است. تو و پیروان مسلمانت، با عزمی راسخ و استقامتی پویا، در مسیر روشن اسلام، به بلوغ و تعالی می اندیشید. آن سو، یهودیان شماتت می کنند: «اگر اسلام کامل ترین دین است، پس چرا در قبله به عنوان نمادی اساسی، استقلالی ندارد. ما از اسلام او برتریم؛ چراکه پیامبر صلی الله علیه و آله ، بیت المقدس را قبله رکوع و سجودش کرده است!» اما افسوس که نمی فهمند!
پاسخ خداوند
در نماز، به مناجات عارفانه خویش قامت بسته ای و مسلمین، سراپا شور و عشق، به تو و نماز روشنت اقتدا کرده اند. گاهِ آن است که خداوند، پاسخ این عنادها و لجاجت ها را بدهد. گاهِ آن است که پوچی ادعاهای یهودیان را با استقلال قبله به سمت کعبه، برملا سازد. وقتِ آن است که در میانه نماز، رو به سوی کعبه برگردانی.
باید درست وسط نماز این اتفاق بیفتد، تا در ذهن ها جاودان بماند. باید درست میان نماز، رو به سوی خانه حق برگردانی، تا روی گردانی خداوند را از آنان که با اسلامِ او، سرِ سرکشی دارند، به نمایش بگذاری.
به هرسو رو کنی، خدا همان سوست
حق با اوست. به هر سو رو کنی، او همان سوست. این گستره بی مرز لایتناهی، این دامنه منتشر لایزالی، در عظمتی فرمانروایی دارد که در اندیشه هیچ آفریده ای جای نمی گیرد.
آری، کعبه و بیت المقدس، در نظر او فرقی ندارد. این دید حقیر و معاند انسان هاست که وحدانیت خدا را به زبان یقین درک نکرده است. سلام بر حق و بر قبله جاودان او که سینه مؤمنان است و بس.
قبله چرخید
عباس محمدی
همه آفتاب گردان ها، به سمت تو می چرخند ؛ خورشید هم.
دریا، در آستانه برخاستن است.
ابرها، مهربانی شان را بی دریغ، بوسه می کنند و می بارند.
کوه ها، اقتدا می کنند به تو، تا به جماعت، نماز بگزارند، ایمان تازه شان را.
تاک ها، مست از عطر خوش نمازت، بر خاک، سر به سجده می سایند.
زمین، می چرخد تا تو با آدم و ابراهیم علیهماالسلام ، قبله یکی کنی و به پرستش یگانه متعال بایستی.
و مکه، قبله ای است که از امروز، نماز می گزاری به آن سو، تا بلال گواهی دهد رسالتت را و نسیم ها، جاری کنند عطر قبله تازه را بر تمام سجاده های تازه مسلمان شده جهان.
زمین، چرخید؛ چشم ها نیز. سرها نیز مثل قبله چرخیدند.
اولین قبله من؛ قبله دوم تو
آسوده تر از نسیم، خانه ام را از دوش موج های ناآرام، به ساحل امن نام تو می کشانم و آرام تر از هر نسیمی، در دامنه روح تو، دو رکعت نماز می گزارم رو به قبله تازه؛ قبله ای که برای تو، قبله دوم بود و برای من اولین قبله است. وقتی با آرامش تمام، رو به قبله نماز می گزارم، تمام رودهای ملتهب جهان، در پیراهنم گم می شوند و شانه هایم، بادهای وحشی را با بوسه ابرهای بارانی، آرام می کند.
نماز عاشقان
چراغ چشم هایم را روشن می کنی تا زمین، در تاریکی نمیرد. من، خلیفه توام بر این خاکی که مرا از آن آفریده ای.
آدم را آفریدی تا کعبه را بنا نهد، تا ابراهیم هم این قبله مطهر و معطر را ترمیم کند، تا آخرین فرستاده ات بیاید و خدایان سنگی اش را بشکند و عطر تو را دوباره در فضای پاکش، جاری نماید، تا آفتاب، مثل همه آفتاب گردان ها، به سوی خانه ات سر بچرخانند و رودها و جاده ها، چون نماز عاشقان، به سوی تو جاری شوند.
قبله، چرخید
فاطره ذبیح زاده
محراب، در انتظار هر لحظه شناور است. ملائک، بی تاب دقایق اند. چشمان بی قرار کعبه، به فراسوی آسمان دوخته شده؛ ولی قلب روشن پیامبر خدا، به استجابت آن نگاه های منتظر و صبور شبانه، گواهی می دهد.
قامت پر از سپیده و جان پر از ایمان و یقین او، در اندام ستون های مسجد، آرامش ذکر می ریزد. او ایستاده است به سمتِ همان قبله ای که خدا به آن امر کرده است؛ اگرچه لطافت قلب او از زخم زبان پرکینه یهود، خسته و غمین است.
آفتاب، دو رکعت از فریضه ظهر را طی کرده بود که جبرئیل، با دهانی پر از گل های نورسیده وحی، پای در محراب نهاد. دستانش را از طهارت دستان نبی سرشار، و او را به سمت اشتیاق کعبه متمایل کرد.
اینک، کعبه چهارگوشه تن را از زمزم رخسار پیامبر، هشیار و پرطراوت می یافت.
«همه سو وجه اللّه است»
قبله می چرخد، تا تو خود را در بند خشت و خاک نکنی.
قبله می چرخد تا همه چیز، بر مدار اطاعت و بندگی دور بزند.
قبله گاه، از سمت پاکی بیت المقدس، به زاویه گسترده کعبه میل می کند تا خدا بندگان خود را بیازماید؛ که آیا در بند مکان و خواهش خویشتن اند، یا جان را در بی کران عبودیت شست وشو داده اند؟
اگر دل را به خدا سپرده باشی، به هر سو که رو کنی، به آفتاب دیدگان او می رسی! و اگر در ظاهر توقف کنی و آسمان عرشی دل را به مشتی خاک و پاره ای سنگ وابسته کنی، به کنج کوردلانه جهل یهود خواهی رسید!
اکنون، چراغ های حجت از هر زمانه ای پرفروغ ترند ؛ چرا که «مشرق و مغرب عالم، همه ملک پروردگار متعال است».