ماهان شبکه ایرانیان

زندگی، آثار و احوال مولی محمد طاهر قمی

مولانا محمد طاهر فرزند محمد حسین شیرازی نجفی قمی یکی از بزرگان علمایامامیه در قرن یازدهم هجری است.

مولانا محمد طاهر فرزند محمد حسین شیرازی نجفی قمی یکی از بزرگان علمایامامیه در قرن یازدهم هجری است.

سال تولد او دقیقا معلوم نیست و در کتب اصحاب تراجم در این رابطه چیزی ذکرنشده است. زادگاهش شیراز بوده و در اصل شیرازی می‏باشد. در اوان جوانی به نجفاشرف کوچ کرد و در آنجا نشو و نما یافت.(31) وی در نجف تحصیلات خود را به انجام رسانیدو علوم و معارف الهی را کسب نمود و در علوم و فنون مختلف صاحب نظر شد. بعد از اتماممراحل تحصیل، به شهر مقدس قم منتقل شد و در آنجا به مقام زعامت و مرجعیت نائلآمد و مرتبه شیخ‏الاسلام و امامت جمعه و جماعت را در این شهر عهده‏دار گردید. او درمیان اقشار مختلف مردم محبوبیتی فراوان داشت و دستوراتش را همگان پیرویمی‏کردند.(32)

این عالم جلیل‏القدر که هم عصر شیخ بهایی قدس‏سره است، از مشایخ اجازه ملامحمد باقرمجلسی قدس‏سره و شیخ حرّ عاملی قدس‏سره می‏باشد. صراحت در گفتار، استدلال قوی، وسعتاطلاعات و دقت در بحث و تحقیق از ویژگی‏های اوست.(33)

دوران او

دوران مولا محمد طاهر، مصادف با اوج درگیری و جنگ صفویه و دولت عثمانی همراهاست. این جنگ طولانی که که رنگ مذهبی به خود گرفته و به صورت جنگ دو دولتشیعه و سنی درآمده است، خسارت فراوانی را به مسلمانان، به ویژه شیعیان، وارد آورد.دولت عثمانی با تأیید و فتوای بعضی از علمای اهل‏سنت جنگ با شیعیان را واجبمی‏دانست و در واقع با این تأیید درصدد رسیدن به هدف خود یعنی نابودی شیعه بود.

ابن نوح حنفی یکی از مفتیانی است که ضمن واجب دانستن جنگ با شیعه فتوی بهاسارت و بردگی فرزندان شیعیان داد. استدلال او در این فتوی این بود که: «در بردگی ورقیت، فرزند تابع پدر می‏باشد.»

در حالی که این مفتی توجه نداشت چنین مسأله‏ای در طول تاریخ اسلام در موردکسانی که شهادتین را بر زبان آورده‏اند، وجود نداشته است. حتی نسبت به خوارج و بغات،و در سیره پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نسبت به منافقین نیز چنین چیزی صورت نپذیرفته است.

به هر حال در این دوران بارها شهرهای شیروان، تبریز و بغداد بین صفویه و عثمانی‏هادست به دست شد. در سال 1044،ه ترک‏های عثمانی قسمت‏هایی از عراق، از جمله بغداد،را تصرف و تعداد زیادی از شیعیان را قتل عام نمودند و مرقد مطهر امام کاظم و امامجواد علیهم‏السلام را غارت کردند.(34)

صاحب دایرة‏المعارف اسلامی شیعه در این‏باره می‏نویسد: عثمانی‏ها در حمله‏ایوحشیانه و سخت، چهل هزار نفر از شیعیان را قتل عام کرده و در این میان حتی به زنان،پیرمردان و افراد سالخورده و کودکان نیز رحم نکردند و همه را کشتند.(35)

در چنین شرایطی شیعیان برای نجات خود و در امان ماندن از حملات عثمانی‏ها بهطرف مرزهای ایران هجوم آوردند ملا محمد طاهر و عده‏ای، نیز در سال 1048ه عراق رابه مقصد قم ترک کردند. در قم به درخواست شاه سلیمان صفوی به لقب شیخ‏الاسلامملقب و به منصب قاضی القضاة و همچنین امامت جمعه این شهر منصوب گردید و تاپایان عمر در این سمت باقی ماند.(36)

شیوه اخباری

در قرن یازدهم دانشمندانی از شیعه به استناد این که اهل‏سنت، موسس علم اصولهستند و اگر برای استنباط مسایل فقهی نیازی به استفاده از قواعد اصولی باشد لازممی‏آید اصحاب امامان فقیه نباشند، چرا که آنان برای به دست آوردن احکام از روایاتصادره از قواعد اصولی استفاده نمی‏کردند و بالاخره به استناد این که استفاده از قواعدعلم‏اصول در استنباط احکام سبب می‏شود احادیث، اهمیت لازم خود را از دست بدهد،معتقد بودند که منبع استنباط فقه شیعه منحصرا کتاب و سنت است نه آنچه مجتهدانمی‏گویند.(37)

این عصر را می‏توان عصر ظهور و رویارویی دو مشی اخباری و اصولی دانست و در ایندوره اگرچه به دلیل مخالفت سرسختانه اخباریان، علم اصول به ضعف گرایید ولی اصولییننیز متقابلاً مقاومت می‏کردند.(38)

مولا محمد طاهر یکی از علمای اخباری این دوره است. از نظریات معروف وی می‏توانبه وجوب نماز جمعه اشاره کرد بین او و ملا خلیل که نماز جمعه را در غیبت امام علیه‏السلام حرام می‏دانست، تعارضاتی وجود داشت. همچنین مذاق فلاسفه را نمی‏پسندید و باصوفیه دشمنی داشت. رساله‏ای در ردّ صوفیه نوشته است و طبق گزارش صاحب ریحانةالادب در مسأله تصوف نیز مکاتباتی بین او و یکی از علمای نامی وقت به عمل آمد وجمعی از علما و عرفا را ردّ کرده است.(39)

برخی اظهار داشته‏اند نامبرده در رساله‏های خود، معتقد است که خرقه‏پوشی وپشمینه‏پوشی و نشستن برای انجام اربعینات و دوری از خلق و شنیدن آواز خوش و بهزبان آوردن طریقت و حقیقت و گفتن عشق حقیقی و مکاشفات عرفانی و تجرد ارواح وامثال آنها از جمله بدعت‏های هلاک کننده‏ای است که معتقد بدان‏ها کافر است و کسی همکه نامبردگان را کافر نداند، خودش کافر می‏باشد.(40)

آثار علمی

برخی از تألیفات با ارزش این فقیه به قرار زیر است:

1. عطیه ربانی و هدیه سلیمانی: شرحی است بر «لامیّه» در این شرح بخشی از تألیفاتخود را نام می‏برد.

2. تحفة الاخبار و کشف الاسرار، که در شرح قصیده رائیّه‏ای که به فارسی در مدحامیرمؤمنان علی علیه‏السلام سروده، نگاشته است. این قصیده به مونس الابرار موسوم است وحدود هزار بیت دارد.

3. بهجة الدارین در حکمت، صاحب روضات می‏گوید: این کتاب را در این اواخر دیده‏ام.

4. رسالة السلامیّة در ترک کردن (السلام علیک ایها النبی) در تشهد

5 الاربعین در فضایل امیرمؤمنان و امامت امامان معصوم علیهم‏السلام ، در این کتاب چهلدلیل از کتاب اهل سنت بر امامت ائمه‏اطهار علیهم‏السلام گردآوری شده و در آن بعضی از عقایداهل سنت در فروع و اصول ذکر گردیده است.

این کتاب یکی از مهمترین کتاب‏هایی است که موضوع «امامت را با صراحت و وضوحتمام بررسی کرده است.»

6. الجامع در اصول فقه و دین، که آن را «حجة‏الاسلام» نامیده است.

7. الفوائد الدینیه، در رد فلاسفه و صوفیه.

8. حکمة العارفین فی رد شبه المخالفین

9. تنبیه الراقدین در موعظه، که به چاپ رسیده است.

10. رسالة فی ظل الصلوة، به زبان فارسی.

11. حق الیقین در شناخت اصول دین.

12. منهاج العارفین که در آن رباعیات خود را شرح کرده است.

13. فرحة الدارین در عدالت.

14. رساله‏ای در نماز شب.

15 رساله‏ای در انکار.

16. شرح تهذیب الحدیث.

17. رساله‏ای در رضاع.

18. مفتاح العدالة.

19. رسالة الجمعة.

20. سفینة النجاة.

21. اصول فصول التوضیح.

22. برهان قاطع.

23. توضیح المشربین و تنقیح المذهبین.

24. جامع صفوی.

25 رساله‏ای در مذمت دنیا.

26. رساله‏ای در زکات.

27. رساله‏ای در سهو و شک.

28. رساله‏ای در واجبات.

29. رساله‏ای در قرائت بهتر در قرائت‏های قرآن.

30. رساله‏ای در معنی نماز.

31. رساله‏ای در موعظه نفس.

32. رساله‏ای در رد صوفیه.

33. مباحثة النفس.

34. محبّان خدا.

35 معالجة النفس.

36. المقالات العالیه فی بیان الفرقة الناجیة.

37. مناسک حج.

38. وسیلة النجاة.

ممکن است برای وی آثار و کتب دیگری نیز باشد که ما از آن بی‏اطلاع هستیم.

شعر

برای این شخصیت بزرگوار علاوه بر مقام علمی اشعار و رباعیاتی در موعظه و نصیحت ومدح اهل‏بیت علیهم‏السلام ، به دو زبان فارسی و عربی وجود دارد که نشان از جنبه ادبی و اخلاصاو نسبت به اهل‏بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام دارد(41). (42)

گفتار بزرگان

اصحاب رجال، نام این دانشمند را در بیشتر کتاب‏های خود آورده‏اند و در مورد ویبهترین تمجید و ستایش را به کار برده‏اند و تمام کمالات بلندش را تصدیق کرده‏اند. علامهامینی صاحب کتاب گرانقدر «الغدیر» پس از آن که او را در شمار شعرای قرن یازدهم ذکرمی‏کند درباره او می‏فرماید:

ملامحمد طاهر یکی از شاعران برجسته‏ای است که در انواع دانش‏ها دست داشت، وشخصیتی است که از مشایخ روایت محسوب می‏شود، و از کسانی است که سلسله اساتیددر اجازات، بدو می‏پیوندد. او دانش فقه را با فلسفه صحیح عالی همراه دارد و کلام موردوثوق او، با ادبیات او توأم است. فضیلت فراوان را با موعظه‏های بلیغ و نصایح کافیدرآمیخته، و حکمت‏های فراوان در کلام خود آورده، و اشعار بسیاری که گفته همه عقدمروارید را کنار می‏زند. کتاب‏های تراجم مشحون از توصیف و ستایش این شاعر بزرگاست.(43)

محدث نوری در مستدرک، او را ستوده و گفته است: عالمی جلیل و شریف، و چشم وچراغ طایفه فقها، و دارای تألیفات بلیغ و سودمند است.(44)

شیخ حرّ عاملی در توصیف او می‏فرماید: وی دانشمندی محقق و دقیق، فقیه و متکلمو محدثی جلیل‏القدر و دارای رتبه عالی می‏باشد.(45)

علامه مجلسی قدس‏سره نیز عباراتی نزدیک به این در مورد وی دارد.(46)

صاحب جامع الروات می‏نویسد: محمد طاهر قمی، که خداوند سایه او را مستدام دارد،پیشوا و علامه محقق و دقیق نظر و جلیل‏القدر و دارای منزلت و جایگاه بلند و هوشبسیار، و مورد وثوق و اطمینان، چشم و چراغ دین و آشتی‏ناپذیر در راه آن، شخصیتی کهخصلت‏های نیک و ستوده او و برتری همایش پایانی ندارد. خداوند تعالی بالاترین پاداشنیکوکاران را به او عطا فرماید.(47)

مورخ کحّاله در معجم المؤلفین می‏گوید: وی فقیهی اصولی و محدثی متکلم و نقدکننده بود.(48)

آیة‏اللّه‏ جعفر سبحانی در موسوعه طبقات فقهاء، او را عالمی می‏داند که علاوه برمهارت در فقه و حدیث، در علوم دیگر نیز صاحب نظر بوده و شعر را به عربی و فارسیسروده است و در بسیاری از فنون دارای تألیفاتی می‏باشد.(49)

عبارت صاحب «ریحانة الادب» در مورد مولا محمد طاهر قمی چنین است: از مشاهیرعلمای امامیه عهد شاه سلیمان صفوی و از مشایخ اجازه شیخ حرّ عاملی و ملامحمد باقرمجلسی و ازوجوه و اعیان علمای عهد خود می‏باشد که فقیه، متکلم، محقق، مدقق،محدث، ثقه صالح و واعظ متبحر جلیل‏القدر و عظیم‏الشأن، در قم شیخ‏الاسلام و نافذ الامرو مطالع تمامی طبقات بود. نماز جمعه می‏خوانده و به تارکین آن انکار شدید داشت، معاندمزاق فلاسفه و صوفیه بوده و بین او و ملاخلیل قزوینی که نماز جمعه را در زمان غیبتحرام می‏دانسته جریاناتی واقع شد و همچنین در مسأله تصوف نیز مکاتباتی بین او و یکیاز علمای نامی وقت به عمل آمد و رساله‏ای در ردّ صوفیه نوشته و جمعی از عرفا و علما راردّ کرده است.(50)

و صاحب روضات الجنات نیز چنین نوشته است:

ملامحمد طاهر، فاضلی دانا و محققی متکلم و جلیل‏القدر و نیکوکار و واعظی متبحر واز اقران علامه‏ی مجلسی و دانشمندان به نام روزگار او بوده است. و از کرامات وی نقلمی‏کند: موقعی که شاه سلیمان صفوی بروی متغیر شده و دستور قتل او را صادر کرده وفرمان داد تا او را بکشند و جلاد حسب‏الامر به طرف قم حرکت کرد. در آن موقع یکی ازامرا که حضور داشت از وی شفاعت کرد، شاه شفاعت او را پذیرفت و کسی را فرستاد تا اورا زنده به حضور بیاورد، بدیهی است پیش از رسیدن قاصد، جلاد به قم وارد شده و او رابرای کشتن آماده کرد، ملاطاهر از جلاد مهلت خواست تا پایان نماز در مسجد به ویمهلت دهد. جلاد بنا به تقاضای وی او را مهلت داده، پایان نماز او مساوی با ورود قاصدبود که امریه‏ی شاه را به منظور سالم گذاردن او به جلاد ابلاغ کرد و بدین‏وسیله به اراده‏یرب العزّه از کشتن نجات یافت.(51)

شیخ عباس قمی در فوائد الرضویه درباره او می‏نویسد:

عالم جلیل، جلیل نبیل، عین الطائفه و وجهها، محقق مدقق، متکلم محدث، ثقه، فقیه،نبیه جلیل‏القدر، عظیم‏الشأن، از جمله مشایخ اجازه علامه مجلسی قدس‏سره و شیخ حر عاملیبوده و امام‏جمعه و جماعت و شیخ‏الاسلام بلده طیبه قم بوده.(52)

استادان

با آن که ارباب تراجم گفته‏اند وی برهه‏ای از زندگانی و عمر شریف خود را در حوزهمبارکه نجف اشرف سپری کرده و سپس به قم منتقل شد و در آنجا به مرجعیت نائلگردیده است، ولی در کتب رجالی، مشایخ و اساتید وی را یادآور نشده‏اند.

او خود در آخر کتاب «حجة‏الاسلام»، اساتید خود را که از آنان روایت کرده ذکر می‏کندو نام دو تن از دانشمندان را یادآور می‏شود:(53)

1. سید نورالدین بن علی عاملی

عالمی بزرگ از علمای امامیه است. برادر پدری‏اش سید محمد صاحب «مدارک» وبرادر مادری‏اش حسن فرزند شهید ثانی صاحب معالم می‏باشد. در بسیاری از علوم و فنونبه ویژه در فقه و ادبیات استاد بود. کتب متعددی نگاشته است و برای او تعلیقاتی برکتاب‏های فقه و اصول و حدیث می‏باشد.(54)

2. شیخ محمد بن جابر بن عباس نجفی

فقیهی امامی است. در حدیث و علم رجال ماهر بود. پیوسته در بحث وتدریس وتصنیف بود. افرادی از او روایت کرده‏اند که یکی از آنان محمد طاهر قمی است. کتبی چندنوشته است.(55)

شاگردان

او دارای شاگردانی بزرگ و صاحب نام بوده است. از شاگردان او می‏توان به دانشمندانزیر اشاره کرد:

1. ملامحمد باقر مجلسی (1110 ه.)

وی فرزند مولی محمد تقی اصفهانی از بزرگان علما و فقها و محدثان شیعه و صاحبآثار ارزشمند علمی از جمله «بحارالانوار» است. وی در عصر خویش منصبشیخ‏الاسلامی داشت. نفوذ این فقیه بزرگ در حکومت وقت موجب شد که بتواند با کمکعلمای دیگر با تألیف و تصنیف آثاری ارزنده، خدمات فراوانی به عالم اسلام ارایه دهد.مولا محمد طاهر یکی از مشایخ اجازه وی می‏باشد.(56)

2. محمد بن حسن حرّ عاملی (1104 ه.)

معروف به شیخ حرّ عاملی. وی از علمای بزرگ شیعه و مؤلف کتاب حدیثی مشهور،«وسایل الشیعه» است. وی بعد از گذراندن مقدمات نیز پدر، عمو و جد مادری‏اش از دیگرعلمای عصر خویش نیز استفاده کرد و به منصب شیخ‏الاسلامی و قاضی القضاتی رسید.(57)

3. مولی محمد محسن فیض کاشانی (1091 ه.)

محمد بن مرتضی ملقب به محسن و معروف به مولی محسن فیض از علمای بزرگشیعه و صاحب آثار ارزشمندی است و در علوم مختلف فقه، حدیث، تفسیر، کلام و شعرسرآمد عصر خود بود. یکی از مشایخ روایت او مولی محمد طاهر است.(58)

4. شیخ نورالدین اخباری(59)

مرحوم نوری در «مستدرک» ضمن اشاره به اجازه علامه مجلسی می‏نویسد: شیخ حرّعاملی و شیخ نورالدین اخباری که اجازه‏اش در پشت کتاب: «الوافی» نوشته شده (بنابرنقل شیخ رازی) از ملامحمد طاهر قمی روایت می‏کند. سپس در ادامه می‏افزاید: ملامحمدمحسن فیض کاشانی نیز از او اجازه روایت دارد.(60)

دو خاطره جالب

برای این عالم در سفر حج و زیارت خانه خدا و مدینه منوره ماجراهای عجیبی رویمی‏دهد و بحث‏های جالبی در مکه مکرمه دارد

عنایت الهی

او می‏گوید: در حین سفر از راه دریا به سوی بیت‏اللّه‏ الحرام مورد عجیب و غریبی رامشاهده نمودم و آن این که در بین راه، دریا طوفانی و متلاطم شد و کشتی در معرض غرقشدن قرار گرفت. در این بین ملوانان با اضطراب و وحشت فراوان فریاد می‏کردند و ضجهمی‏زدند و متوسل به ائمه اطهار علیهم‏السلام شده بوند. و با آن که همه اهل سنت و مالکی بودند،در هنگام طوفان نام یکی از پیشوایان خودشان را نمی‏آوردند و تنها به ائمه اطهار علیهم‏السلام توسل جسته بودند و از این مسأله برای من بسیار قابل تأمل بود.

به همین خاطر از سرپرست و رییس آنان در این رابطه سئوال کردم. در جواب گفت:یکی از عادت‏های اهل دریا و کارکنان کشتی این است که در مواقع طوفان و خطر و وقتهیجان، به ائمه اثنی عشر متوسل ی شوند و این فضل و عنایت خداست.(61)

گفتگویی شنیدنی

ملامحمد طاهر در کتار اربعین‏اش جریان مناظره و گفتگوی خود را با یکی از مفتیاناهل سنت در مکه بیان می‏کند و می‏گوید:

با یکی از افراد فاضل اهل سنت که مفتی حنفیه بود در مکه مشرفه برخورد کردم اوتصور می‏کرد من اهل سنت و حنفی هستم. من هم از روی تقیه، شیعه بودن خود را بروزندادم. بین ما مکالماتی روی داد که مضمون آن چنین است:

به او گفتم: آیا نجاتی برای شیعه هست؟ در حالی که آنان می‏گویند: اطاعت و پیروی ازغیر امامان شیعه جایز نیست و دلیلی بر این مسأله وجود ندارد و ما بر طبق دستورات امامجعفر صادق علیه‏السلام عمل می‏کنیم.

ولی آنچه را که شیعه ادعا می‏کند دستورات جعفر بن محمد است، مطلبی ثابت نشدهاست و معلوم نیست این دستورات دستورات او باشد.

گفتم: شیعیان می‏گویند هنگامی که ما از حنفی‏ها و شافعی‏ها و مالکی‏ها و حنبلی‏هاپرسش می‏کنیم از کجا می‏دانید آنچه را عمل می‏کنید براساس دستورات حنفی، مالکی یاشافعی و احمد حنبل است؟ هر کدام از آنان در پاسخ می‏گویند که استادان و مشایخ ما ازمشایخ خود تا به گفته حنفی یا شافعی و یا مجتهدی برسد که ما براساس گفته او عملمی‏کنیم و در واقع طریقه اطمینان آنها نقل مشهور می‏باشد. شیعیان می‏گویند ما نیزهمین کار را انجام می‏دهیم و برطبق نقل مشهور و نقل مشایخ و استادان طبقه بعد ازمشایخ و استادان طبقه قبل، تا به امام جعفر صادق علیه‏السلام برسد، عمل می‏کنیم و بر درستیطریقه خود علم پیدا می‏کنیم.

در پاسخ گفت: اگر چنین است پس آنان نیز اهل نجات‏اند!

گفتم: شیعیان خلفای سه گانه را لعنت می‏کنند. آیا با این کار کافر می‏شوند یا فقطگناهی را مرتکب شده‏اند؟

جواب داد: علما در این رابطه اختلاف دارند.

گفتم: شیعه می‏گویند: ما به نقل مشهور مذهب امام جعفر صادق علیه‏السلام را در عباداتعمل می‏کنیم. از طرفی هم می‏دانیم مذهب او بغض و دشمنی نسبت به خلفای سه گانهاست.

در اینجا مفتی رنگش متغیر شد و با عصبانیت گفت: این خلاف اجماع است. من نیز درآن شرایط از روی تقیه و خوف او را تصدیق کردم و نتوانستم به او بگویم چه اجماعی برترک بغض و لعن نسبت به خلفای سه گانه منعقد شده است؟(62)

غروب ستاره

مولانا محمد طاهر قمی پس از عمری تلاش در راه خدمت به دین و فرهنگ دینیمردم، در سال 1100 هجری وفات کرد و در کنار مرقد صحابی حضرت امام رضا علیه‏السلام یعنیزکریابن آدمی قمی در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.(63)

البته قول مشهور در مورد سال وفات او 1098 هجری است.(64) ولی با توجه به آن کهمولی فتحعلی در صفحه اول کتاب «حجة‏الاسلام» سال وفاتش را 1100 هجری تصریحکرده، به نظر می‏آید این قول صحیح باشد و بعضی از کتب تراجم نیز سال وفاتش را1100 ه ذکر کرده‏اند.(65)

شیخ عباس قمی قدس‏سره در فوائد الرضویه نوشته است: قبرش در قبرستان قم واقع است،در پشت قبر جناب زکریا بن آدم قمی المأمون فی الدین و الدنیا رضوان‏اللّه‏ علیه و مابینقبر این دو بزرگوار است قبر سیدِ سند و رکن معتمد، فحل الفقهاء العظام و مروج الاحکام،السراج الوهاج، ذوالطبع، الوقاد، سیدنا الاجل آقای حاجی سید جواد قمی، صاحبتصانیف رایقه و فضایل و مناقب فایقه.(66)

گفته‏اند: در رحلت این عالم بزرگ دو بیت زیر سروده شده است:

طاهر آن رونق شریعت و دینچون از این خاکدان بآین رفت

شرع چون زفوت او کاسعقل گفتا که رونق دین رفت(67)

امید است آثار به جا از او همواره مورد توجه و استفاده علاقمندان و طلب‏کنندگان علمو دانش قرار گیرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان