دانستن نکاتی از ویژگی های شخصیتی کودکان بعد از ورود به دبستان باعث آگاهی بهتر والدین از فرزندشان می شود و هم کمک می کند تا والدین با روش های بهتری با کودک رفتار کنند و قدرت سازگاری خود را در برابر برخی از رفتارهای فرزندشان بالا ببرند. از این رو، دانستن ویژگی های شخصیتی و رفتاری کودکان به والدین و سلامت روان آنها و فرزندان شان کمک خواهد کرد. البته بررسی ویژگی های زیر به معنای وجود کامل این ویژگی ها در کودکان نیست بلکه این ویژگی ها به شکل کلی مطرح شده و هر کودکی با توجه به تفاوت های فردی و توانمندی های خود، این ویژگی ها را به مرور کسب خواهد کرد.
هفت سالگی: وضع کودک در 7 سالگی تفاوت دارد هر چند هفت سالگی از لحظات پر جوش و خروش آکنده است لیکن آرامش و شادی هم همراه دارد. از خصوصیات این سن، آن است که کودک آرام و در خود فرو رفته است. دقت او از کودک 6 ساله بیشتر و حس تعادل و توازن در او کامل تر شده است. پسران به فوتبال و بازی های تحرکی علاقمندند، دختران از جهیدن و لی لی بازی کردن لذت می برند. کودک در برابر خطرات اجتماعی هوشیارتر است و بهترین سرگرمی او آن است که مدت ها روی زمین دراز بکشد و یک دست خود را زیر سر بگذارد و با دست دیگری چیزی بنویسد، به مداد خیلی علاقه دارد به ویژه مداد تراشیده و نوک تیز را به مداد نوک پهن ترجیح می دهد. حس تشخیص و تمیز در او بیشتر شده، توضیحات کلامی او منظم شده است و به خواندن علاقه بیشتری نشان می دهد. هنگام برخورد با مسئله ای که مخالف میلش باشد به جای اینکه ایستادگی کند و حق خود را بگیرد، غرغرکنان از آن صحنه کنار می رود از دنیای خارج خود را کنار می کشد و دوست دارد مکان جداگانه ای داشته باشد. به تلویزیون علاقمند است. گاهی اوقات مدرسه برایش کسل کننده می شود. مفاهیم اخلاقی در او پرورش می یابد و برای قواعد و مقررات و بازی ها اهمیت قایل است. اعمال دیگران را چه خوب و چه بد مورد دقت و قضاوت قرار می دهد. آشکار گریه نمی کند ولی گریه اش از ته دل و سوزناک است. دو گانگی روانی دارد، گاهی روزها شاد و بعضی روزها ناشاد است. پاره ای از روزها خیلی خوب مسایل را در می یابد اما گاهی اوقات هم مسایل را فراموش می کند. گاهی خیال می کند همه با او مخالفند و کسی او را دوست ندارد و حتی می پندارد که پدر و مادر هم نسبت به او روش خصمانه و غیر عادلانه دارند.
هشت سالگی: کودک در این سن مجددا به دنیای بیرون از خود توجه می کند. در نظر او هیچ کاری مشکل نیست. مایل است در برابر دشواری ها بایستد و مقاومت کند. حس مبارزه طلبی در او ایجاد و تقویت می شود. تصویری که از توانایی خود دارد، گاه بیش از قدرت واقعی او است. کلمات عامیانه را به کار می برد و این نشانه آن است که از لحاظ اجتماعی تماس های جدیدی برقرار کرده است، سخنگویی او هم پیشرفت می کند تلفظ جملات اغلب صحیح است. اختلاف را در اشخاص و اشیا درک می کند(درک تفاوت ها). بین تصورات و واقعیت تفاوت می گذارد. داوری و ارزشیابی او رشد یافته و می تواند به شکست های خود پی ببرد و اعتراف کند. کودک در این سن حساس است و باید او را از خطراتی جدی محافظت کرد. نخست آنکه نباید گذاشت او بیش از حد امکانات خود دست به کارهای گوناگون بزند، پیوسته پر جنب و جوش و فعال است و از انجام کارهای تازه لذت می برد. خطر دیگر، شکست کودک در انجام فعالیت ها است. کاری را که او شروع کرده ممکن است به شکست و ناکامی و در نهایت دلسردی منتهی شود و ممکن است کودک خود را از این لحاظ سرزنش کند. باید او را در انجام کارهایی که احتمالا نمی تواند آنها را به صورت توفیق آمیز به پایان برساند کمک کرد تا احساس شکست به او دست ندهد. در این سن باید به کودک کمک کرد تا ترس هایش فرو ریزد. کودک هشت ساله دچار ترس های بی اساس و توهم زا است مثل تاریکی، حیوانات، ترس از تنهایی و...
مادر بهترین فردی است که می تواند در کاهش این ترس ها به کودک کمک کند. کودک در این سن به روابط خود با دیگران بسیار علاقمند است. آماده و دوستدار برقراری ارتباط دو جانبه است. دوست دارد در جمع بزرگ ترها باشد. مایل است سوالاتی را مطرح کند که پاسخ آنها را خود می داند در حالی که سایرین قادر به جوابگویی آنها نیستند. در این دوره کودک این پندار را که اشیا هم مانند حیوانات دارای روح هستند (جان گرایی) را به کنار می گذارد.
نه سالگی: کودکی که در هشت سالگی پرشور بوده، در سن نه سالگی آرامشی نظیر دوران پنج و شش سالگی را دارد. او رفتاری هوشیارانه و متنوع دارد. هماهنگی بین چشم و دست بیشتر شده و کودک قادر است از دو دست خود همه نوع استفاده ای بکند. ضمنا او از انگشتان خود بیشتر استفاده می کند. زبان را به عنوان وسیله ای در جهت انتقاد از افکار و نظریات دیگران و بیان اندیشه و احساسات خود به کار می برد. زبان را در زمینه های نو مورد استفاده قرار می دهد و خطاهای دستوری دوره قبل را تکرار می کند. سن گوش دادن به قصه ها رو به اتمام است و علاقه به خواندن کتاب افزایش یافته است. کودک در این سن قبل از اینکه به کاری مشغول شود درباره اش فکر می کند و تفکر منطقی در او بیشتر بروز می کند. به گردآوری مجموعه ها علاقمند است مثل جمع کردن عکس ها، سنگ، کتاب یا هر چیز جالب از نظر خودش. در این سن کودک قابلیت بسیاری برای استقلال دارد و در انجام این قابلیت ها اصرار می ورزد. او معتقد است دیگر بزرگ شده و پدر و مادر نباید رعایت او را کنند. ارزش دوستانش از والدین بیشتر می شود و بسیاری از کودکان حتی مایلند مدتی از خانواده دور شوند مثل رفتن به منزل یک دوست یا یک فامیل. در نظر آنان عقاید دوستان بر عقاید اعضای خانواده ترجیح دارد. به همین جهت تمایل و علاقه به کارهای گروهی و گردش های دسته جمعی در او مثل رفتن به اردوها بیشتر می شود همکاری اجتماعی و گروهی در این سن افزایش می یابد. بین پسران و دختران در این سن جدایی می افتد و افراد هر جنس برای خود گروه های مستقلی تشکیل می دهند. شکایت های جسمانی در این سن نسبت به قبل بیشتر است مثلا می گوید دستم درد می کند یا... که تکلیف انجام ندهد، در واقع برای فرار از کارهای محول شده به او این مکانیزم دفاعی را به کار می بندد.
ده سالگی: به عقیده عده ای از والدین و مربیان، ده سالگی از بهترین سال های زندگی کودک به شمار می رود. حرف پدر و مادر برای کودک ده ساله همانند قانون است. به سهولت اطاعت می کند و از والدین و اعضا خانواده اظهار رضایت می کند. نسبت به دیگران صمیمی و با محبت است. کودک در این سن اهل عمل و حقیقت است و در رفتار خود نرمش و انعطاف بیشتری نشان می دهد. در این سن دختران و پسران بیش از هر دوره سنی دیگر به هم شبیه هستند مثل نوع ارتباط اجتماعی، بازی ها و... تفکر منطقی تر شده، بسیاری از کودکان در این سن بیشتر درگیر درس و مشغولیت های تحصیلی هستند. مسئولیت پذیری آنها از دوره های قبل بیشتر شده اما به همان نسبت استقلال بیشتری هم دارند. در این سن نسبت به والدین کمک کننده ترند. بهتر می توانند خود را سرگرم و مشغول نگه دارند. اما در این سن تغییر علایق در آنها نسبت به دوره های قبل بیشتر می شود. این سن دوره آرام تری را برای کودک و والدینش به ارمغان می آورد. اما لازم به تذکر است تمامی ویژگی های شرح داده شده، کلی است و هر کودک می تواند این مهارت ها و توانمندی ها و خصوصیات را بهتر یا حتی کمتر از همسالانش داشته باشد. نباید مسئله تفاوت های فردی، توانمندی و نوع آموزش ها را نادیده گرفت.
منبع: ماهنامه آموزشی کودک شماره 50