میزبان پیامبر (ص) (۴)

ابو ایوب از جمله شخصیت های بزرگی بود که پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله، از مسیر حق منحرف نگشته و تغییر روش ندادند، بلکه همان راه پیامبر را ادامه داده و در کنار خاندان او قرار گرفتند .

در کنار علی علیه السلام

ابو ایوب از جمله شخصیت های بزرگی بود که پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله، از مسیر حق منحرف نگشته و تغییر روش ندادند، بلکه همان راه پیامبر را ادامه داده و در کنار خاندان او قرار گرفتند .

ابوایوب از پیشگامان تشیع بود و پس از درگذشت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از جمله افراد برجسته ای بود که در کنار علی علیه السلام قرار گرفتند و تنها او را رهبر شایسته جامعه اسلامی تشخیص دادند . او شیعه ای آتشین و آگاه بود که در مواقع گوناگون و در شرایط حساس و دشوار با کمال صراحت، از ولایت امیرمؤمنان علیه السلام دفاع می کرد و در این زمینه هیچ گونه سازشکاری و پرده پوشی را روا نمی شمرد .

به واسطه همین ایستادگی های ابوایوب در مسیر راستین اسلام، و پایمردی هایش در حمایت از منطق خاندان پیامبر در رهبری جامعه اسلامی بود که پیشوایان بزرگ شیعه مانند امام ششم و امام هشتم، به هنگامی که اصول تعالیم و برنامه های عقیدتی و عملی اسلام را بیان می کردند، او را از جمله شخصیت های بزرگی می شمردند که پس از درگذشت پیامبر، از مسیر حق منحرف نگشته و تغییر روش ندادند، بلکه همان راه پیامبر را ادامه داده در کنار خاندان او قرار گرفتند (1) .

این گروه، مطابق گفتار دو پیشوای بزرگ، عبارت بودند از:

سلمان - ابوذر - مقداد - عمار - حذیفه - ابوالهیثم بن التیهان - سهل بن حنیف - عبادة بن صامت - ابوایوب انصاری - خزیمة بن ثابت - ابوسعید خدری .

امام در این حدیث، بابیان اسامی این گروه، دوستی با آنان را بر هر فرد مسلمانی واجب شمرده، و در مقابل، تنفر و انزجار از پیمان شکنان و دشمنان داخلی اسلام را که در برابر مردان خدا جبهه بندی نمودند، برای هر فرد مسلمانی لازم معرفی می کند (تولی و تبری) (2) .

ابوایوب از نخستین کسانی بود که پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام پیوستند و در پیمان خود با او وفادار و صمیمی ماندند و خلافت ابوبکر را به رسمیت نشناختند (3) .

اعتراض به خلافت ابوبکر

پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گردانندگان «سقیفه » ، با نقشه سریع و حساب شده ای، زمام امور را در دست گرفته، ابوبکر را به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر، بر مسند حکومت نشاندند، و بدین ترتیب رهبری حکومت اسلامی را از مسیر اصلی خود منحرف ساختند . ابوبکر و هوادارانش گمان می کردند که گذشت زمان به نفع آنان تمام شده و از فردای سقیفه، کم کم گذشته ها فراموش خواهد شد و مردم، پیرامون مساله خلافت، کمتر بحث خواهند کرد، ولی این مساله نه تنها فراموش نشد، بلکه مسیر حوادث نشان داد که هر چه زمان پیش برود، موج اعتراض; بیشتر، و ماهیت توطئه گران سقیفه آشکارتر خواهد شد .

گواه این مطلب این است که در همان روزهای اول حکومت ابوبکر، دوازده نفر از یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تصمیم گرفتند متفقا نزد وی رفته او را استیضاح نمایند (این گروه عبارت بودند از: خالد بن سعید - سلمان - ابوذر غفاری - مقداد بن اسود - عماریاسر - بریده اسلمی - ابوالهیثم بن التیهان - سهل بن حنیف - خزیمة بن ثابت - ابی بن کعب - ابوایوب انصاری - و عثمان بن حنیف) (4) .

به دنبال این تصمیم، روز جمعه هنگامی که ابوبکر در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز منبر نشسته بود، این عده وارد شدند و در اطراف منبر حلقه زدند، و آنگاه یکی یکی بپا خاسته طی سخنرانی های مستدل و مهیجی به ابوبکر اعتراض نموده خلافت او را غیرقانونی اعلام کردند و از او خواستند از خلافت کناره گیری نموده آن را به علی علیه السلام واگذار کند .

نخستین کسی که از این عده سخن آغاز کرد، «خالد بن سعید» و آخرین نفر، «ابوایوب انصاری » بود که پس از «سهل بن حنیف » بپا خاست و با شور و حماسه و با بیانی گرم، چنین گفت:

«ای بندگان خدا! در مورد خاندان پیامبر خود، از نافرمانی خدا بترسید و حقشان را که خداوند به عهده شما گذاشته، به آنان باز پس دهید، آنچه برادران ما از پیامبر شنیده اند، شما نیز بارها و در مواقع و موارد مختلف از آن حضرت شنیده اید که می فرمود: خاندان من، بعد از من پیشوایان شما هستند! و به علی علیه السلام اشاره نموده می گفت: این، امیر نیکان، و قاتل کافران است، هر کس از یاری او خودداری ورزد، خوار و ذلیل خواهد بود و هر کس او را یاری کند، یاری خواهد شد، اینک هر کس از شما به او ظلم کرده است در پیشگاه خدا توبه کند که خدا، توبه پذیر و مهربان است، ولی در هر حال از او روی گردان نشوید و از او جدا نگردید (5) .

علی علیه السلام، رهبر است

اگر ابوایوب پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در کنار علی علیه السلام قرار گرفت، بی جهت نبود زیرا خود او یکی از راویان حدیث معروف غدیر بود (6) . و بارها شاهد تاکید بنیانگذار اسلامی روی شایستگی علی علیه السلام جهت رهبری امت بود .

اگر ابوایوب، علی علیه السلام را تنها رهبر راستین امت اسلامی پس از پیامبر می دانست، به این علت بود که خود، از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله شنیده بود که می فرمود: «من سرور انبیاء هستم، و علی سرور اوصیاء است » .

او چگونه می توانست خلافت دیگران را تایید کند، در صورتی که خود وی جزء اشخاصی بود که پیامبر اسلام آنان را گواه خلافت و امامت علی علیه السلام قرار داده بود چنانکه «سلمان » می گوید:

روزی به پیامبر عرض کردیم: پس از شما خلیفه کیست تا او را بشناسیم؟

پیامبر فرمود: «به ابوذر و مقداد و ابوایوب انصاری اطلاع بده تا نزد من بیایند و «ام سلمه » (7) نیز از پشت در گوش کند .

سلمان می گوید: وقتی که این عده حاضر شدند، پیامبر فرمود:

«شاهد باشید و خوب توجه کنید: علی بن ابی طالب، وصی و وارث من، و پرداخت کننده دیون، و اجراکننده وعده های من است، او میزان حق و باطل، امام مسلمانان، پیشوای پرهیزکاران، رهبر برگزیدگان، و در روز رستاخیز پرچمدار پروردگار جهانیان است (8) .

پاسخ دندان شکن

ابوایوب می دانست چه مصائبی از ناحیه انحراف حکومت اسلامی از محور اصلی خود گریبانگیر مسلمانان شده است به ویژه در زمان خلافت عثمان که عناصر فاسد، اطراف او را گرفته و برگرده مسلمانان سوار شده بودند . عثمان در مدت خلافت خود، پستهای مهم مملکتی را در میان بنی امیه تقسیم کرد و راه چپاول و غارت بیت المال را به روی دنیاپرستان باز گذاشت و این عده، بیت المال مردم مسلمان را غارت کردند و هر کدام صاحب آلاف و الوف شدند، و هرچه خیراندیشان و مسلمانان مبارزی همچون ابوذر غفاری، به این اعمال خلاف اسلام اعتراض کردند، فریاد اعتراضشان به جائی نرسید، تا آن که کاسه صبر مسلمانان لبریز شد و موج انقلاب، شهرهای مختلف را فرا گرفت و انقلابیون از نقاط مختلف، وارد مدینه شده خانه عثمان را محاصره کردند و به او فشار آوردند که استعفا کند ...

کسانی که منافعشان در ادامه خلافت عثمان بود، تلاش می کردند که انقلاب را از مسیر خود منحرف سازند و به این منظور، از یک طرف عثمان را وادار به مقاومت می کردند و از طرف دیگر برخی از مسلمانان را تحریک به ایستادگی در برابر انقلابیون می کردند، یکی از آنان «زید بن ثابت » بود، او که در دستگاه خلافت عثمان، ریاست صندوق بیت المال و دفتر مقرری مسلمانان را به عهده داشت و از این راه در غارت بیت المال شریک بود، وقتی خانه عثمان را در محاصره دید، به منظور سوء استفاده از عواطف مذهبی انصار، در جهت مقابله با انقلاب، خطاب به آنان چنین گفت:

«ای گروه انصار! یکبار دیگر خدا را یاری کنید!» (9) .

ابو ایوب که در آنجا حضور داشت و می دانست انگیزه او در این سخن، منافع نامشروعی است که در دستگاه خلافت عثمان از آن برخوردار است، بی درنگ (از جانب انصار) پاسخ داد: تو تنها به این علت از عثمان حمایت می کنی که غلام و برده فراوانی در اختیار تو گذاشته است! (10) .

در جریان محاصره خانه عثمان توسط انقلابیون، بار دیگر نام ابوایوب در تاریخ به چشم می خورد و آن این است که پس از محاصره خانه عثمان که وی نتوانست از خانه بیرون بیاید، «سعد» مؤذن به حضور علی علیه السلام رسید و گفت: چه کسی برای مردم نماز بخواند؟ حضرت فرمود: «خالد بن زید» ، سعد رفت و خالد را فراخواند و او چندین روز امامت جماعت را به عهده گرفت، آن روز نخستین بار بود که مردم فهمیدند اسم ابوایوب انصاری، «خالد» بوده است! (11) .

پی نوشت:

1) الذین مضوا علی منهاج نبیهم و لم یغیروا و لم یبدلوا .

2) بحارالانوار: ج 10، ص 227 و 358 .

3) من السابقین الذین رجعوا الی امیرالمؤمنین (قاموس الرجال: ج 3، ص 472 - رجال کشی، ص 38 - الدرجات الرفیعة، ص 315) .

4) احتجاج طبرسی: ص 47، چاپ نجف .

5) احتجاج طبرسی: ص 51 - الدرجات الرفیعة: ص 315 - طبق نقل قاموس الرجال: (ج 3، ص 473)، چنین گفت: از خدا بترسید و خلافت را به خاندان پیامبر واگذارید زیرا آنچه ما شنیده ایم شما نیز از رسول خدا شنیده اید که جانشین پیامبر ما، علی بن ابی طالب است، و تعالیم اسلام را جز او کسی از جانب پیامبر ابلاغ نمی کند و جز او کسی خیرخواه امت اسلامی نیست . مؤلف قاموس الرجال سخنان ابوایوب را به دو صورت دیگر نیز نقل کرده است که از ذکر آنها صرفنظر شد .

6) مرحوم علامه امینی در جلد 1 الغدیر، ص 28; چهارده کتاب از کتب اهل سنت را نام می برد که حدیث غدیر را از طریق ابوایوب نقل کرده اند .

7) ام سلمه یکی از همسران پیامبر اسلام بوده است .

8) ان علی بن ابی طالب وصیی و وارثی و قاضی دینی و عداتی و هو الفاروق بین الحق و الباطل، و هو یعسوب المسلمین و امام المتقین و قائد الغر المحجلین و الحامل غدا لواء رب العالمین ... (بحارالانوار: ج 36، ص 264) - پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در ذیل این روایت، به امامت حسنین علیهما السلام و 9 امام دیگر از نسل حسین بن علی تصریح نموده و مظلومیت خاندان خود را پیشگوئی فرموده است .

9) کونوا انصارا لله مرتین یعنی یکبار پس از ورود پیامبر به مدینه، او را یاری کردید و به همین مناسبت «انصار» نامیده شدید، اینک یکبار دیگر نیز عثمان را یاری کنید! .

10) الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 191 .

11) الکامل، ج 3، ص 187 - اعیان الشیعه، ج 29 و با اندکی اختلاف مروج الذهب، ج 2، ص 346 - این قضیه مؤید این معنی است که نام پدر ابوایوب - برخلاف گفته بعضی از مورخان - «زید» بوده است نه یزید! و نیز نشانگر آن است که ابوایوب بر اثر سوابق درخشان و شخصیت والائی که داشت، مورد توجه و علاقه امیرمؤمنان علیه السلام بوده است و به همین جهت علی علیه السلام این وظیفه خطیر را در آن شرایط حساس به عهده وی گذاشته است!

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر