آیا تاریخ با همه عوامل وانگیزه های تحریف حجت است؟
بررسی سیره ابن اسحاق و مؤلف آن
محمد ابن اسحاق بن یسار متولد 85 - متوفای 151ه از بزرگترین و قدیمی ترین و اصیل ترین سیره نویسان و مورخان است که کتابش به نام «سیره ابن اسحاق » یا قسمتی از آن تحت عنوان کتاب «السیر والمغازی » ، که از مغرب آفریقای شمالی به دست آمده و چاپ شده و در اختیار ماست .
محمد بن اسحاق بن یسار پسر کوثان طبق الانساب سمعانی 5/223 مسیحی بود که در عین التمر غرب فرات نزدیک انبار، زندانی و به قولی در دیر بود و سپس اسیر شد و مسلمان گردید وی از موالی قیس بن مخرمة بن مطلب بن عبد مناف بود، و به همین جهت او را مطلبی و گاهی مخرمی نیز گفته اند (1) .
یسار سه پسر داشت به نام: (اسحاق، موسی و عبدالرحمن) . اسحاق با دختر موالی ازدواج کرد و دارای سه پسر شد که یکی محمد بن اسحاق است . که در حدود 85 هجری در مدینه متولد شد .
او در مدینه برخی از صحابه را در درک کرده است ولی بیشتر استماع حدیث و اخبار او از تابعین بوده است . او سپس به مصر برای کسب علم هجرت کرد .
در سال 119ه 378م او در اسکندریه بود . آنگاه به مدینه بازگشت .
منازعه او در مدینه با دو عالم مشهور مدینه آن روز به نام هشام بن عروة بن زبیر 146ه و مالک بن انس متوفای 179ه مشهور است، هشام بن عروه او را متهم به کذب کرد . مالک بن انس او را دجالی از دجالها خواند و او را از مدینه اخراج کرد . او نیز از حدیث های مالک اعراض می کرد و مردم را از آنها برحذر می ساخت و می گفت: «اعرضوا علی حدیث مالک فانا بیطاره » (2) .
و نیز می گویند مالک او را متهم به زندقه و قدریه می کرد . و نیز می توان گفت علت این اتهام شاید ناشی از اشتهار او به تشیع بوده است (3) .
در بررسی طبقات سیره نویسی و محققان باید گفت که او از محدثان و مورخان و سیره نویسان مدنی است واز حوزه های علمیه مدینه و از محدثان نسل اول کسب حدیث و خبر و روایت کرده است (4) .
مثل ابان بن عثمان بن عفان 25 - 105 هجری . برخی او را با ابان بن عثمان بجلی صاحب کتاب المبدا والمبحث و المغازی و الوفاة که از اصحاب امام صادق علیه السلام اشتباه گرفته اند . او از مورخان شیعی است نه ابان پسر عثمان بن عفان .
او مغازی عروة بن زبیر را از شاگردانش استماع کرده واز قاسم بن محمد بن ابی بکر حدیث شنیده است .
و از محدثان نسل دوم مدینه مثل ابن شهاب زهری (124 تا 125ه) و عاصم بن عمر بن قتادة انصاری متوفای 119 تا 120ه، عبدالله بن ابی بکر بن محمد مدنی متوفای 135 یا 130ه و محمد بن سائب کلبی بهره گرفته است (5) .
و آنگاه که به کوفه آمد و از محدثان زیادی حدیث شنیده واز او حدیث نقل کرده اند . و آنگاه به بغداد آمد و محدثان بغدادی از از او نقل حدیث نمودند .
خصوصیات این سیره
مهم آن که ابن اسحاق قبل از آمدن به مدینه تمام سیره اش را یا قسمتی از آن را نوشته بود و آنگاه که به کوفه آمد راویان زیادی از کوفیان از او حدیث نقل نمودند و بعد از بناء بغداد توسط منصور در رکاب منصور دوانیقی به بغداد آمد و گروه زیادی از اهالی بغداد از او نقل حدیث کردند .
اینجاست که ما شاهد شکل گیری سه گونه نقل سیره از سه نفر از مشهورترین این ناقلان هستیم که به سیره او دسترسی داشتند .
زیاد بن عبدالله البکائی (183ت ه - 799م ه) و محمد بن سلمه حرانی (ت 191ه - م 807) و یونس بن بکیر (م 1099 - ت 814) و بدینصورت سه سیره از او شکل می گیرد (6) .
منصور از او خواست که ملازم فرزندش مهدی عباسی (ولیعهد او) باشد و ملازمت طولانی و سفرهای زیادی با او داشت و با او به خراسان آمد و در ری و ... احادیث و روایاتی املاء و نقل کرده است . به امر منصور برای مهدی سیره را نوشت . و منصور با مشاهده آن از مؤلف خواست که در آن تعدیل کند . و نقش عباس بن عبدالمطلب را در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و خدماتش به اسلام ترسیم نماید که خواه ناخواه برخوردهای خصمانه او با پیامبر صلی الله علیه و آله پیش از اسلام آوردن عباس نیز منعکس می شود . اینجاست که بعد اول سیره را یونس بن بکیر و بعد دوم به روایت زیاد بن عبدالله بکائی ترسیم گردیده است . و دو سیره به روایات آنان آمده است که کمی اختلاف دارد .
و در روایات محمد بن سلمه حرانی شکل سوم سیره دیده می شود .
در برخی از روایات یونس بن بکیر تمایل شیعی دیده می شود در روایت سلمان فارسی که می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«ان علیا خیرالوصیین کما ان سبطیه خیرالاسباط » .
در نسخه روایت محمد بن سلمه حرانی در تفسیر سوره انفال آیه 69 درباره اسراء بدر به گونه ایست که تمایل مؤلف را به بنی عباس نشان می دهد که در نسخه اول نیست (7) واز نسخه اول به روایت بکائی اطلاعی در دسترس نیست جز آنچه ابن هشام آورده و مدعی تهذیب و اختصار آن است . و به قول سهیل زکار حتی یک نسخه کامل از این سه نسخه از سه راوی در دسترس نیست که بررسی و مطالعه شود (8) .
تهذیب یا مثله
از چگونگی حذف و تهذیب ابن هشام نیز اطلاع دقیقی در دست نیست جز اینکه ابن هشام از نسل بعد از ابن اسحاق و نسل دوم محدثان و راویان است و مطابق نقل سهیلی در سال 213ه یا 218 ه فوت کرده است (9) معلوم نیست چگونه از بکائی نقل کرده است کتابی از او داشت یا شفاهی شنیده یا اجازه گرفته است روشن نیست فقط می دانیم که در آغاز تهذیب آن آمده است که ابو محمد عبدالملک بن هشام گفت که: این سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله محمد بن عبدالمطلب و اسم عبدالمطلب شیبه بن هاشم و اسم هاشم عمرو است . و آنگاه می گوید که حدیث کرده ما را زیاد بن عبدالله بکائی از محمد بن اسحاق مطلبی ... ولی من بعضی از آنهائی که او آورده است، حذف کردم از قبیل ... .
و بعضی از اشعار و اشیائی که موجب عیب و شناعت بود «و اشیاء بعضها یشنع الحدیث به و بعض یسوء بعض الناس ذکره و بعض لم یقرو لنا البکائی بروایته » (10) درواقع آنچه روایت آنها قبیح بود یا برخی از مردم از آن کراهت داشتند و آنچه را که بکائی اقرار نکرده و ... است . نیاوردم که از جمله اشعار دال بر ایمان ابوطالب و ... پیداست جو حاکم یا انگیزه های دیگر در نیاوردن آن دخالت داشته است .
کتابی که اخیرا به نام سیرت رسول الله از ابن اسحاق چاپ شد با مقدمه سهیل زکار خطی است در کتابخانه «قرویین فاس مراکش » یافت شده بود و جمعا 152 ورق است و با ضمیمه ای از نسخه مخطوط نگهداری شده در خزانه (مخزن) عمومی رباط حدود 166 صفحه خوانده و اصلاح شده و با قسمتی از اوراقی که مربوط به مغازی در کتابخانه ظاهریه دمشق به دست آمد تنظیم و چاپ شده است (11) .
سیره ابن اسحاق بر آنچه موجود و منسوب به اوست بر سه بخش و سه دوره مبدا و مبعث و مغازی بدین ترتیب تقسیم می شود:
الف - از مبدا، آغاز خلقت تا پیدایش نسل عرب و اعراب عدنانی از اولاد اسماعیل تا بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله .
ب - از بعثت، دوران رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله تا هجرت و تشکیل حکومت و دولت اسلامی در مدینه .
ج - مغازی همان غزوات و سرایا و جنگهای پیامبر صلی الله علیه و آله .
د - وفات و رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله اشعار و مراثی در مدح و سوگ آن حضرت . و نیز گزارشی از سقیفه که عملا در 4 بخش آمده است:
1 - بیماری پیامبر صلی الله علیه و آله; 2 - رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله; 3 - جریان سقیفه; 4 - تجهیز و دفن پیامبر صلی الله علیه و آله (12) .
مفصل مطالب ابن اسحاق هرچند فعلا به طور کامل وجود ندارد، و تنها از طریق ابن هشام در دسترس است آنهم خود ابن هشام در مقدمه کتابش السیرة النبویة می گوید آن را تنقیح و تهذیب کرده و قسمتهائی از آن را حذف نموده است .
آیا او شیعه است؟
مؤلفان اسلامی محمد بن اسحاق را شخصیت شیعی دانسته اند . و اتهاماتی از سوی مالک بن انس و ... به او زده شده و آنهم به عللی بود . یکی آنکه ابن اسحاق در نسب مالک همواره طعن می زد شاید مسائل دیگری بی ارتباط به تشیع و مسائل سیاسی و عقیدتی نباشد .
ولی ابن هشام که اصل سیره او را از طریق زیاد بن عبدالله بکائی تلخیص کرده به جهت معاصرت با خلفای عباسی و جو حاکم بر محیط تالیف و خودسانسوری به خاطر سیاست از ذکر فضائل و مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام خودداری کرده که با نوعی تعصب ضد شیعی آمیخته است مثلا حادثه حجة الوداع و غدیر خم را که برخی از ابن اسحاق نقل کرده اند، (13) . نیاورده است گرچه به سبکی ناشیانه از کنار آن رد شده که می توان فهمید بنابر حذف و نادیده گرفتن جریان غدیر خم و نصب علی علیه السلام به امر خدا و توسط پیامبر صلی الله علیه و آله در این سیره مهم است؟ .
ابن اسحاق سیره را از محدثان و راویان اخبار شهر مدینه در اواخر قرن اول و دوم گرفته بود کتاب سیره اش در رابطه با سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و زندگی اجدادش در تاریخ عرب و عصر جاهلی بود . جمع آوری کرده است .
این کتاب را در بغداد به امر منصور تالیف کرده و به فرزند منصور (مهدی عباسی) هدیه کرده است . و برخی تالیف آن را در مدینه می دانند . در هدیه اش به منصور دو نظر است .
ابن هشام در مقدمه سیره اش (14) چنین آورده است که منصور با اشاره به پسرش به او گفت که: اتعرف هذا یا ابن اسحاق . . ای پسر اسحاق او را می شناسی؟
گفت: آری . نعم: هذا ابن امیرالمؤمنین . این پسر امیرالمؤمنین است و سپس این کتاب را تالیف کرد (15) .
وی در سال 115 یا 119ه به اسکندریه رفت و از یزید بن حبیب متوفای 128ه محدث بزرگ آن دیار استفاده کرد و از جماعتی از اهل مصر نیز حدیث کرده است (16) . او از مصر به عراق آمد و به کوفه رفت و به جزیره و حیره رهسپار شد . و در سال 150 و به نقلی 151ه در بغداد از دنیا رفت و در گورستان خیزران درکنار قبر ابو حنیفه دفن شده است (17) . .
بهر هر روی سیره ابن اسحاق از طریق عمده در کتب تاریخی و سیره آمده است و سه نسخه از آن تنظیم شده است . اولی در عهد مدنی دومی در عهد کوفی سومی در عهد بغدادی .
سیره ابن هشام که تهذیب شده ابن اسحاق به قول خودش از زیاد بن عبدالله بکائی (183ه و 799ه) نقل می کند که می گویند ابن اسحاق دوبار سیره اش را به او املاء کرده است .
دوم سیره ابن اسحاق که ناقص و قسمتی از آن در کتابخانه فاس مغرب یافت شده وبه روایت یونس بن بکیر است . متوفای 191ه - 807ه سوم محمد بن سلمه حرانی متوفای 199ه 814م است .
ضمنا محمد بن حمید رازی از شاگردان محمد بن سلمه بن فصل بن اشرم بوده واز او گرفته است که بیشترین نقل طبری در تاریخش از ابن اسحاق از همین محمد بن حمید (18) . است .
این کتاب برای اولین بار در سال 1398ه 1978م چاپ شده و در سال 1366 شمسی 1410 قمری در مؤسسه اسماعیلیان قم تجدید چاپ گردیده است . حدود 380 صفحه وزیری با مقدمه و فهرستها و ... می باشد و هرچند ناتمام است ولی شامل 5 بخش است . و یک مقدمه از محقق دکتر سهیل زکار در 20 صفحه درباره حیات و تحقیقات علمی ابن اسحاق و بخش اول کتاب مغازی به وایت یونس بکیر از ابن اسحاق حدود 50 صفحه از حفر زمزم تا رحلت عبدالمطلب و بخش دوم مغازی نیز از 71 شامل داستان بحیرای راهب و سفر تجارتی ابوطالب و ... اسلام سلمان فارسی تاریخ کعبه و بنای آن .
و بخش سوم مغازی به روایت یونس بن بکیر از 129 بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و اسلام علی علیه السلام که اول مرد مؤمن است . و ابو بکر وابوذر انذار عشیری اقربین و حمزه سیدالشهداء و اسلام مهاجران و هجرت به حبشه و اسلام عمر تا 186 و بخش چهارم 187 تا 236 وفات ابوطالب درباره شکنچه شدگان مسلمان و مباحث دیگر . و بخش پنجم شامل 242 صفحه فوت خدیجه ازوداج فاطمه و علی علیه السلام ص 246 (ودوباره بلافاصله درباره ازدواج عمر با ام کلثوم دختر علی علیه السلام که ساختگی است ص 248و . .). .
آنگاه مفصل درباره ازدواجهای پیامبر (13 مورد) که پیداست چندان مستند نیست .
شب معراج از 295 که بیشتر به نقل از عایشه معراج به شکل روحانی نه جسمانی نقل می کند و بخشی از کتاب مغازی و اوراقی که در خزانه کتابخانه ظاهریه دمشق درباره برخی از مغازی و سرایای تا جنگ احد است .
نخستین ترجمه فارسی آن
ترجمه فارسی ابن اسحاق به نام سیرت رسول الله در دو جلد با ترجمه فارسی رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی معروف به قاضی ابرقوه متوفای 582ه 623ه با تصحیح دکتر اصغر مهدوی .
این کتاب هرچند کاملتر است ولی دراین نیز شواهدی بر تشیع او نیست ولی شواهد زیادی بر تسنن او وجود دارد (19) .
امتیاز سیره ابن اسحاق
1 - او تخصص در سیره داشت و تعداد راویان او به صد نفر می رسد . و علاوه در سیره و مغازی هفده هزار حدیث نقل می کند .
2 - برای تهیه مطالب به مدینه و مصر و کوفه و بغداد سفر کرده از محدثان زیادی کسب حدیث کرده است .
3 - او را منتسب به تشیع کرده و شیعه می خوانند او ظاهرا شیعه نیست ولی مثل دیگران تعصب زیاد نداشته است و علیرغم محدثان دیگر اهل سنت از امام صادق علیه السلام نیز حدیث نقل می کند . و چنین تعبیر دارد که: (قال ابن اسحاق) حدثنی جعفر بن محمد (20) .
4 - جامع بودن سیره او می باشد که شامل سه جلد است: جلد مبدا و المبعث والمغازی مبدا شامل بحث تاریخ جاهلی در چهار فصل درباره رسالات قبل از اسلام و تاریخ جاهلیت و نیز تاریخ مبعث شامل زندگی پیامبر و مغازی و جنگها و سرایای آن حضرت است .
5 - اواخر دوره پر تعصب و ضد علی و اهلبیت عصر اموی را درک کرده و عصر حکومت عباسی را نیز دیده است
نکات ضعف و نقص
نقص کتاب عبارت است از: 1 - نفوذ اسرائیلیات و داستانها و مباحثی که از علمای یهود و ... به صورت افسانه های تاریخی و تقدیری داستان نذر عبدالمطلب به همانگونه شبیه بت پرستانه و توسل به ازلام و کهانت آورده است .
2 - روایات زیادی از عایشه و عروة بن زبیر و ابن شهاب زهری که معمولا در راستای مخالفت با اهل بیت است . و کم بود مطالب مربوط به علی علیه السلام نمایانگر این عصر (اموی) و سپس تعصب سرکوب گرایانه علویان عصر منصور عباسی می باشد .
3 - او کتابش را در بغداد به (منصور یا) پسر منصور دوانیقی مهدی هدیه کرده است .
4 - داستان انذار عشیره و حدیث یوم الدار را به گونه ای مفصل و تکراری نقل کرده است ولی اشاره ای به حدیث معروف «انت اخی و وصی و خلیفتی من بعدی » که هم طبری در جلد 2 و هم دکتر هیکل در حیات محمد صلی الله علیه و آله آورده ، نکرده است .
قابل توجه است که با فرض آوردن حدیث غدیر نیز ممکن است باز ا و را شیعه ندانیم، بلکه شیعه یا رفض و رافضه در منابع اهل سنت مراتب و مفاهیم خاصی داشت از جمله به محبان اهل بیت - (وذوی القربی) گاهی شیعه می گفتند (شیعه یعنی محب اهل بیت علیهم السلام) چون حدث غدیر را حاکم نیشابوری در مستدرک ج 3، ص 110 از او نقل کرده است .
هرچند دکتر حجتی او را در سیری در سیره نویسی و نیز رجال برقی و کشی شیعه دانسته است . همانطوری که شیخ طوسی و برخی از علمای اهل سنت او را شیعه می دانند (21) .
ولی محقق والامقام رجالی بزرگ آیة الله شبیری نیز معتقد است که او متشیع بوده است نه شیعه (22) .
ابن حجر در التقریب و شهید ثانی در حواشی خود نیز خلاصة الرجال علامه به تشیع او تصریح کرده اند (23) .
از اخباری که ابن اسحاق در مناقب و فضائل اهل بیت علیهم السلام نقل کرده و در منابع مختلف آمده است می توان گفت که او از محبان اهل بیت علیهم السلام بوده است نه شیعه (24) .
پی نوشت:
1) سیره ابن اسحاق محمد بن اسحاق بن یسار، ج 1، ص 10 مقدمه دکتر سهیل زکار از تاریخ بغداد ، ج 2، ص 216 - 214 .
2) همان مدرک، ص 11 .
3) همان مدرک، ص 12 . به نقل از معجم الادباء، ص 18 - 7 .
4) مقدمه سیرت رسول الله . ط دکتر مهدوی و ابن هشام، مقدم، ج 1، ص 14 و طبقاات ، ج 7، ص 233 .
5) همان مدرک، به نقل از معجم الادباء، ج 18، ص 16 و تذکرة الحفاظج 1، ص 172 - تاریخ بغداد، ج 1، ص 214 .
6) سیره ابن اسحاق مقدمه سیهل زکار، ص 13 - 14 چاپ اسماعیلیان 1369 .
7) سیره ابن اسحاق مقدمه سهیل بکار، ص 13 - 14 چاپ اسماعیلیان، 1369 .
8) همان مدرک .
9) ابن سعد در طبقات فوتش 151ه و برخی 153ه و در تولدش بین 80 تا 85ه با اختلاف نقل شده است . مقدمه ابن هشام، ج 1، ص 14 طبقات ، ج 7، ص 233 .
10) همان مصدر، مقدمه، ص 15 - و سیره ابن هاشم در مقدمه و روض الانف سهیلی ج 1، ص 7 .
11) سره ابن اسحاق، ص 19، مقدمه سهیل زکار .
12) جعفری، دکتر محمد حسین در تشیع در مسیر تاریخ ص 48 - 42 ترجمه دکتر آیت اللهی .
13) حاکم نیشابوری د رمستدرک ، ج 3، ص 110 از ابن اسحاق حدیث غدیر را نقل می کند .
14) همان مدرک، ج 1، ص 10، 4 جلد، چاپ مصر .
15) همان مدرک، ج 1، ص 10، 4 جلد، چاپ مصر .
16) همان مدرک، ج 1، ص 4 .
17) طبقات الکبری، ج 1، ص 214 .
18) تاریخ بغداد، ج 1، ص 214 .
19) تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام به قلم نگارنده از دفتر نشر فرهنگ اسلامی مقدمه ای بر تاریخ اسلام بخش تاریخنگاری .
20) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 317 . مقدمه سیره رسول الله «السیرة النبویة » ابن هشام، ص 72 - 73 .
21) رجال شیخ طوسی، ص 144 - مقدمه سیره رسول الله ابن هشام، ص 72 - 73 .
22) مقدمه الجمل شیخ مفید تحقیق میر شریفی .
23) سید حسن صدر، تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص 233 مکتبة النشر والطباعة العراقیة ...
24) سیرت رسول الله ترجمه قاضی ابرقوه - مقدمه دکتر مهدوی، ص 73 .