اعتراف وسیع دانشمندان غربی به وجود روح
اعتراف استاد «کروکس »
این دانشمند که رئیس جمعیت علمی سلطنتی انگلستان است، در حضور صدها نفر از افراد جمعیت خود درباره احضار ارواح چنین اظهار داشت:
«انا لا اقول هذا ممکن بل اقول لکم انه حقیقة موجودة » (1) یعنی «من تنها نمی گویم احضار ارواح ممکن است، بلکه می گویم که آن یک واقعیت است » . و در کتاب تالیفی خود به نام «بررسیهای پدیده های روحی » چاپ دهم چنین می نویسد:
«... از آنجا که من در صحت حوادث مربوط به روح و احضار ارواح شک و تردیدی ندارم از جبن و ترس می دانم که شهادت خودم را در مورد نوشته هایم اظهار ننمایم . مخالفین احضار ارواح و غیر آنها که درباره این علم نوظهور اطلاعاتی ندارند، تحقیقات و افزارهای مرا به استهزاء و مسخره گرفتند در حالیکه می دانم درباره این علم حیرت انگیز هرگز اطلاعاتی ندارند و یقین دارم که با این اوهام در برابر وجدانشان در مورد انکار حقایق و واقعیات، پاسخی قانع کننده ندارند اما من به صراحت و به طور قطع اعلام می کنم که این جریانات حیرت انگیز نقل شده از ارواح اموات را با چشم خودم دیدم و آنها را با تحقیقات و تجارب بعدی به اثبات رساندم » (2) .
یکی از طرفداران جدی مکتب احضار ارواح دکتر «جورج سکتون » انگلیسی است . این دانشمند از ارکان و بزرگان نهضت علمی احضار ارواح به شمار می رود و لکن او در ابتدای امر از مخالفان سرسخت این نهضت علمی جدید بود به طوری که طرفداران این مکتب از زبان گویا و فصیح او در تبلیغ ضد این مکتب می ترسیدند و او نیز شدیدا بر ضد این مکتب انتقاد می کرد و لکن بعد از مدتی تمرینات و عملیات احضار ارواح در حدود 15 سال تسلیم حق گردید و به اشتباهات سابق خود در مخالفت با این مکتب اعتراف نمود . و اعتراف او را استاد «روسل والاس » در کتاب «عجایب کنونی عصر و زمان » به رشته تحریر در آورده است و مؤلف دائرة المعارف قرن بیستم، ص 389 از حالات و عقاید او چنین می نویسد:
«من مدت زیادی در خانه خودم بدون تماس با خارج و مخفیانه به عملیات احضار ارواح مشغول شدم و به برهانهای عملی و حسی در ضمن عملیات احضار ارواح رسیدم که عقل هر انسانی را تحت تاثیر قرار می دهد و گفتگوهای واقع در ضمن عملیات احضار همه از بین دوستان و نزدیکان بودند» .
نظیر این اعمال از استاد «لوزج » معروف به داروین نیز مشاهده شده است . او در برابر جمعیت علمی انگلیسی بدون ترس و بدون اعتناء به ملامت گران ایستاده، از برادران خود دعوت کرد در این کار همت بگمارند و بر آن اهتمام داشته باشند! .
نظیر این استاد، دکتر «شامبیر» استاد برجسته در علوم طبی و دکتر «جمس جللی » مؤلف کتاب معروف «قوانین بهداشتی برای امراض ناعلاج » است که نزد همه دانشمندان آن زمان معروف بود . غیر از این اساتید، اساتید معروف دانشکده «اکسفورد» نیز که از مشهورترین دانشکده های انگلستان به شمار می رود، بر این باور بودند . و نیز فیلسوف متشرع مشهور انگلیسی، به نام «سر جون کوکس » و «بارکس » متخصص علم فیزیولوژی انگلیسی، حتی غیر از دانشمندان علمی، دانشمندان مشهور سیاسی نیز درباره صحت عملیات احضار ارواح و اثبات روح مجرد پیش قدم بودند از جمله آنان: «اللورد» یک فرد مشهور سیاسی بوده، صریحا می گفت:
«عندی «الا سپرتزم » افضل من السیاسة لانها تفیدنی اکثر منها ...» «نزد من علم احضار ارواح برتر از امور سیاسی است برای اینکه من از علم احضار ارواح استفاده های زیادی برده ام » (3) .
در سال 1893م در شهر میلان در اروپا جمعی از اساتید از قبیل «کسندرا کزاکوف » مستشار عالی قیصر روسی و نیز مدیر مجله «بیشیش ستودیان » و استاد «جیوفانی » مدیر رصدخانه ئ نجومی میلان و دکتر آلمانی «کارل دوپرل » و استاد «انجلوبروفیریو» و استاد «جیروزا» مدرس علم طبیعی در مدرسه عالی «بورنیستی » و استاد مشهور «شارل ریشسه » مدرس مدرسه پزشکی پاریس و مدیر مجله علمیه استاد «شارل لومبروزو» و ... جلسه ای تشکیل داده و در آن جلسه مشاهدات خود را در عملیات حیرت انگیز احضار ارواح در 17 جلسه بررسی و تحقیق نموده و واسطه انجام عملیات احضار ارواح نیز «مدام اوزانیابلادینو» حضور داشت و نتیجه مشورت های طولانی علمی خود را به صورت نوشته ای در آورده و در مجله روحی سال 1890 میلادی به چاپ رساندند و در آنجا به صراحت به تمام دنیا اعلام نمودند: هر آنچه را که از اعمال خارج عادت مشاهده کرده بودند، در آنها هیچ گونه غش و تدلیس و فریب کاری نبود و این مشاهدات همه جزء مسائل علمی قرار داشتند .
دکتر «هودس » در شماره 22 از انتشارات جمعیت روحی انگلیسی، تمام حقایق مربوط به مشاهدات خود را در عملیات احضار ارواح آشکار ساخت و بازگو نمود . وی در ص 396 همان مجله چنین می نویسد:
«من سالیان درازی مسائل مربوط به تله پاتی (مشاهده از راه دور) را تجربه کرده ام و به عیان دریافته ام که عملیات نسبت داده شده به ارواح مردگان همه حق بوده، شبهه ای در آنها وجود ندارد و کاملا وجود روح مجرد از ماده را اثبات می کند» و در صفحه 405 همان مجله اضافه می کند:
«وضوح این مسائل روحی مشاهده نشده در ارواح مردگان مرا به تصدیق این حقیقت و واقعیت وا می دارد که همه این افعال نتیجه افعال ارواح مردگان می باشد» (4) . نظیر همین اعترافات از این دانشمند در ص 406 مجله نامبرده نیز آمده است .
از دانشمندان معترف به وجود روح مجرد در ضمن عملیات احضار ارواح «دکتر حبیبه » نویسنده و دانشمند فرانسوی است، این دانشمند در دو کتاب خود در این زمینه به نام های «احضار ارواح » و «تحلیل اشیاء در عملیات احضار ارواح » که اولی در سال 1886م و دومی در سال 1890م به رشته تحریر درآمده است این دانشمند نتیجه تفحصات و تجارب خود را در علم احضار ارواح با دقت به رشته تحریر درآورده است . اگر صفحاتی از این کتاب منتشر شده در سال 1886م را باز کنید، می بینید که دلیل های فراوان و قاطع و جالب برای جاودانگی ارواح ذکر کرده و در ابتدای کتاب خود چنین می نویسد:
«من قبل از هر چیز به صراحت اعلام می کنم که اولین چیزی که ما از مشاهده عملیات حیرت انگیز احضار ارواح می بینیم یقین قلبی به این معنی است که ما در برابر عالمی از خیالات و اباطیل قرار داریم، و واجب است که آنها را برطرف نمائیم و من زمان بسیار طولانی برای تخلص از این اوهام و اباطیل! صرف نمودم و لکن در نتیجه، اعتراف می کنم که مشاهدات ما در احضار ارواح جزء خیالات و اباطیل نبودند و من ضمن عملیات احضار ارواح اعمال و افعالی دیدیم و دریافتم که ممکن نیست آنها را تفسیر کنم جز اینکه عالم موت و مرگ برای انسانها حریت ذاتی آورده، انسان ها را به بقاء و ادامه زندگی سوق می دهد» (5) .
او اضافه می کند:
«سپس بعد از چهار سال کتاب دوم خود را به نام «تحلیل اشیاء در عملیات احضار ارواح » منتشر کردم و در آن کتاب نیز گفته های قبلی خود را مورد تایید قرار دادم به طوری که افراد حاضر در این جلسات توانستند با فردی از اطرافیان و دوستان و خویشاوندان خویش که مرده است رابطه برقرار کرده، او را از دور و نزدیک ببینند و با او صحبت نمایند و در نتیجه باطن دل و قلب او را به دست آورند که تمام اینها می تواند از طریق علم «فنوگرامی » برهان محسوسی باشند که تو او را در حال اغماء و خواب ندیده ای و جزء خیالات نبوده است » (6) .
یکی از دانشمندان مشهور اروپا که سابقا جمله ای از او را نقل کردیم به نام «کامیل فلاماریون » کتاب مشهوری تحت عنوان «مسائل مجهول روحی » نوشت، و به مجرد چاپ و انتشار آن، خوانندگان شدیدا برای خواندن این کتاب روی آوردند (7) .
این نویسنده معروف تا زمان انتشار این کتاب، همواره مشاهدات حیرت انگیز در ضمن عملیات احضار ارواح را منکر بوده، آنها را با قوانین و نوامیس معروف علم حسی توجیه می نمود ولی در این کتاب چهار نظریه زیر را صریحا مورد تایید قرار داده است:
1 . روح، مستقل از بدن در کنار جسم و در کالبد بدن موجود می باشد .
2 . این روح از ویژگی هائی بهره می برد که تاکنون آنها از دیدگاه علم طبیعی مجهول بودند .
3 . برای روح تاثیر و تاثر بدون مساعدت حواس جسمی ممکن می باشد .
4 . آینده انسانها قبل از خلقتش، مقدر بوده و معین شده با اسبابی که در آینده محقق خواهد شد و روح این امور مقدر را قبل از وقوعش پیش بینی نموده ادراک می کند .
این چهار نظریه بالا را این استاد فرانسوی با براهین قطعی حسی اثبات می کند و در ص 246 کتاب نامبرده چنین می نویسد:
«الانسان مسوق بطبعه لانکار کل ما یظهر انه مشکوک عنه و کل ما لا یعلمه و ما لا یستطیع ان یفهمه ...» .
«انسانها به طور طبیعی هر آنچه را که برای آنان مشکوک است و علم به آنها نداشته و یا قدرت فهم و ادراک آن ها را ندارند انکار می کنند ...» .
ما زمانی در کتاب «هیرودوت » یا «بلین » می خوانیم که روحی در ضمن احضار ارواح خبر می دهد از پستان مادری در ناحیه چپ بدن او که بچه اش از آن نیز استفاده می کند و ما او را مسخره کرده، به او می خندیم و لکن بعد از تحقیق صحت این خبر از طریق یک روح مجرد در جلسه منعقده از طرف روح شناسان در فرانسه در تاریخ 25 یونیو سال 1827م به اثبات می رسد; دیگر شکی در مسائل احضار ارواح باقی نمی ماند و نظیر این حوادث روحی در حوالی سال 1840م به مرات و کرات میان علماء و دانشمندان بزرگ غربی رخ می دهد که نمی توان همه آن ها را در اینجا نام برد و خوانندگان عزیز به مطالعه مفصل آنها در «دائرة المعارف محمدفرید وجدی » ، ج 4، ص 397 - 398 - 399 مراجعه کنند .
تا آنجا که یکی از دانشمندان مشهور کشور آلمان در سال 1840م بیماران سخت خود را از طریق احضار ارواح معالجه می نمود ...
حال، مادیون و مارکسیست ها اعمال حیرت انگیز مربوط به ارواح را چگونه توجیه و تبیین می نمایند؟
آیا راهی جز قبول وجود روحی و نفسی مجرد از ماده وجود دارد؟
راستی اینگونه جریانات واقعی منتسب به ارواح را چگونه باید توجیه نمود:
1 . با همه مراقبت هائی از قبیل به کار بردن نیروی برق و بسته بودن درب اتاق برای جلوگیری از خدعه و نیرنگ در حال احضار ارواح، روح افراد مورد نظر با قالب های مثالی تجلی کرده به طوری که حضار هیکل او را دیده با او صحبت کرده اند .
2 . ارواح از اموریکه هنوز تحقق نیافته خبر می دهد و حضار گفته های آنها را مطابق و صحیح می یافتند .
3 . بدن های حضار که اجسام سنگین وزن اند، بدون اینکه واسطه ای مادی در جریان امر دخالت داشته باشد از جائی به جای دیگر منتقل شده و یا در فضا معلق می ماند .
4 . ارواح، پیام ها و یا خواسته های خود را روی کاغذها و لوح هائی که کاملا لاک و مهر شده بود بدون وسائل مادی می نوشتند .
5 . امراض برخی از افراد مریض وسیله ارواح، تشخیص و گاهی نسخه های لازم وسیله آنها برای بهبود مرضی نوشته می شد .
6 . ارواح با زبانهای مادری خود با حضار تکلم می کردند و مطالبی را با غیر زبان مادری روی صفحه می نوشتند .
7 . حل مشکل ترین مسائل ریاضی و فلسفی و غیر آنها توسط ارواح بدون آنکه واسطه ای با برخی از حضار قادر بر حل آن ها باشند .
8 . اثر دست و پای روح تجسم یافته در میان پارافین که قبلا تهیه شده بود مشاهده می گردید .
9 . با اینکه مدیوم در یک حالت شبیه به اغماء روی زمین می افتاد; ناگهان حضار مشاهده می کردند که جسم او در فضاء بدون اینکه به جائی تکیه داشته باشد معلق است (8) .
دکتر «لومبرزوا» مطالبی از تجربیات و آزمایش های روحی در روزنامه «ریوستاد تیالیا» بدین شرح نوشت:
در جلسه ای که به دستیاری رابط روحی موسوم به «اوزاپیا» یک روح را برای مکالمه حاضر کرده بودم موقعی که روح مشغول جابه جا کردن جسم خیلی وزین بود «اوزاپیا» با حالتی وحشت زده رو به من کرد و گفت:
«چرا وقت خود را برای مشاهده این کارهای جزئی تلف می سازی؟ ، اگر مایلی می توانیم روح مادر متوفیه تو را حاضر نمائیم مشروط بر آنکه کاملا توجه داشته باشی و به آن فکر کنی، من پیشنهادش را قبول کردم و پس از نیم ساعت تفکر و تامل درباره مادرم، میزگرد تکان خورد و متوالیا به حرکت افتاد و روح مادرم حاضر و برای انجام ملاقات تمایل و رضایت نشان داده ناگهان نور قرمز تیره رنگی تابش کرد و از لابلای پرده ای، هیکل زنی به شکل مادرم با قدی خمیده ظاهر شد که شالی به دور خود پیچیده بود و برای رسیدن به جانب من دور میز حرکت کرد و آهسته کلماتی گفت که چون گوشم کمی سنگین بود نفهمیدم، در آن حال با هیجان و تاثر از مادرم خواهش کردم کلام خود را بلندتر گوید: او گفت: پسرم! سپس شال را به کنار زد و مرا بوسید!» (9) .
پی نوشت:
1) دائرة المعارف قرن بیستم: تالیف محمدفرید وجدی، ص 388 .
2) مدرک قبل: ص 388 .
3) مدرک قبل .
4) مدرک قبل: ص 393 .
5) مدرک قبل: ص 394 .
6) مدرک قبل: ص 395 .
7) مدرک قبل: ص 395 .
8) علی اطلال المذهب المادی: تالیف محمد فرید وجدی، ج 2، ص 70 - عالم پس از مرگ: ص 79 - 80 - 81، تالیف روح شناس فرانسوی لئون دنی، ترجمه محمد بصیری، ناشر: مؤسسه مطبوعاتی عطائی .
9) عالم پس از مرگ: ص 81 .