جنگ های صلیبی آن بخش از تاریخ اسلام و مسیحیت است که بیشتر از منظر غربی ها تحلیل شده و اروپاییان پیش و بیش از مسلمانان به بررسی و پژوهش در مورد آن پرداخته اند. مسلمانان خصوصا نخبگان آن ها در قرون پنجم و ششم هجری، به جنگ های صلیبی، به عنوان یک حادثه درجه دوم نگاه کرده اند. این دیدگاه علاوه بر فرعی دانستن جنگ های صلیبی، در مدرسه تاریخ نگاری اسلامی هم اثر گذاشت و این تاثیر، در نادیده گرفتن نقش تاریخی اسماعیلیان متجلی شد، به طوری که مقاومت و پایداری فاطمیان مصر در مقابل صلیبی ها مورد غفلت قرار گرفت و حتی آن دولت به عنوان دعوت کننده صلیبی ها به مشرق زمین معرفی شد. این مقاله بر آن است تا با بهره برداری از متون و منابع تاریخی، نقش واقعی شیعیان فاطمی در جنگ های صلیبی را تبیین نماید.
واژه های کلیدی: اسماعیلیه، فاطمیان، جنگ های صلیبی، مسیحیت، بیت المقدس.
پیش گفتار
اختلافات سیاسی بعد از درگذشت پیامبر(ص)، خود موضوع اساسی منازعات فکری و کلامی در قرون بعدی شد. هم چنین آشنایی مسلمانان قرون نخستین با اندیشه ها و آیین های تازه، سؤالات جدیدی را در اذهان شکل داد، به گونه ای که بخشی از افراد جامعه نسبت به بعضی از بنیان های اسلام شبهه نموده و جز گروهی از مردم که به دور از هر گونه منازعه فکری و سیاسی، روح معنویت را در خود تقویت کرده و در مسیر بزرگداشت «تصوف » دل خوش کردند، عموم مسلمانان با روی آوردن به دو حوزه فکری کلام و فقه سیاسی به اختلافات سیاسی دامن زده و آن را تشدید نمودند. اکثریت جامعه اسلامی با الهام از ماجرای «سقیفه » و وجوب «اجتهاد» در مقابل «نص »، هر نوع حاکمیت اجتماعی را تایید کردند. اقلیت جامعه نیز با رد این نظر و در پرتو نصوص دینی و بنوی، اعتقاد به امامت را پذیرفت. از اواسط قرن پنجم که این دیدگاه و نظریه ها در قالب کتب و رسائل تدوین و دست به دست شد و در کنار دو خلافت مدعی در بغداد و قاهره، دو دولت مقتدر سلجوقی و اسماعیلی با «درفش و دینار» و «برهان و برداشت » به ترویج و تحکیم این نظریه ها همت گماشتند، بر گسترش بحران های داخلی افزوده شد و حکومت های توجیه گر دو نظریه، دغدغه بقای خویش را بیش از پیش نمایان کردند، به حدی که در هجوم گسترده صلیبی ها به سرزمین های شرقی جهان اسلام، مروجان نظریه نخست، دولت های طرفدار دومین دیدگاه را بیش از صلیبی ها دشمن داشتند. از سوی دیگر، اسماعیلیان - اعم از مستعلویان و نزاریان - که شاخص ترین بخش گروه دوم بودند، با تکیه بر فلسفه انسان شناسی و جهان شناسی خود، کتاب «اندیشه سیاسی » را حکیمانه به رشته تحریر در آورده و با اثرگذاری جدی بر فکر و اندیشه مردم، جغرافیای سیاسی - اجتماعی را بر هم زدند. اینان به علت وجود دوره یک صد و پنجاه ساله نخستین که در ادبیات اسماعیلی از آن به «دوره ستر» و در ادبیات استشراق به «دوره کمون » تعبیر شده و آمیختگی واقعیت تاریخی با اسطوره، افسانه و حدس از مشخصات آن است، بیشتر از سایر فرقه ها محل مناقشه واقع شده اند.
ضمن این که ابتکار عمل بخشی از جامعه اسماعیلی - نزاریان - در مقابله با مخالفان فکری و سیاسی خود به وسیله ترور باعث شد تا نگاه خصمانه اکثریت جامعه اسلامی به آنان تقویت شود، به حدی که نقش تاریخی این فرقه در جغرافیای اسلام، از جمله نقش آن ها در جنگ های صلیبی، به شایستگی دیده نشود.
شرق شناسان نیز این واقعیت تاریخی را کتمان کردند; زیرا خود در طول «جنگ های صلیبی » با ترور پادشاه صلبی بیت المقدس و فرزند حاکم صلیبی انطاکیه و... به دست اسماعیلیان، از این حربه آسیب دیدند. ضمن این که اساس فعالیت های خاورشناسی و اسلام شناسی آنان با عبور از منابع اهل سنت شکل گرفته بود و ارائه تصویر خشن از نزاریان به عنوان جریان ملحد و بی دین و شاخ و برگ دادن به عقاید و خیال پردازی درباره هویت تاریخی آنان، نگرش تاریخی ایشان را بیشتر مغشوش کرد. در این میان، اسماعیلیان مستعلوی یا فاطمیان به عنوان یک نیروی قدرتمند سیاسی در مصر و بخش هایی از شام، بر اساس اندیشه دینی خود با صلیبیون جنگیدند و تا زمان انقراض دولتشان با این دشمنان اصلی مسلمین مصالحه و مسامحه نکردند.
فاطمیان و جنگ صلیب
در اواخر قرن پنجم هجری با توجه به توسعه طلبی سلجوقیان، سلطه فاطمیان در شام رو به سستی گرایید و جز مناطق محدودی از ساحل مدیترانه در جنوب شام در اختیار آن ها نماند. (1) سلجوقیان نیز همانند فاطمیان قصد داشتند حوزه فرمانروایی رقیب را شهر به شهر تسخیر کنند. اتسزبن اوق (2) که فلسطین و سپس دمشق را تصرف کرده بود، در سال 470ه/1077م. قصد مصر کرد، اما بدر الجمالی وزیر مقتدر فاطمی او را شکست داد. (3) پس از مرگ ملکشاه سلجوقی، اکثر مناطق شام تحت نفوذ تتش فرزند الب ارسلان قرار داشت و او نیز فلسطین را به «ارتق » سپرد. در زمان درگیری صلیبیان در آسیای صغیر و شمال شام، فاطمیان از فرصت درگیری سلجوقیان با صلیبی ها استفاده کرده و فلسطین را از بنوارتق باز پس گرفتند. (4) از این پس که مقارن نفوذ صلیبی ها به مناطق مرکزی و جنوبی شام است، نقش اسماعیلیان فاطمی در جنگ صلیب آشکار می شود.
نخستین اتهام
از اتهامات تاریخی علیه فاطمیان، یکی همکاری افضل بن بدر جمالی وزیر دولت فاطمی با مهاجمان صلیبی علیه سلجوقیان است که توسط تاریخ نگاران اهل سنت و مورخان صلیبی بر کتاب تاریخ افزوده شده است. در میان تاریخ نگاران سنی مذهب ابن تغری بردی (9) و ابن اثیر نام برد. ابن اثیر که دیگران در این برداشت وام دار او هستند، این نظر را با تردید و با عبارت «الله اعلم » بیان کرده و درباره فاطمیان می نویسد: «... و ارسلوا الی الفرنج یدعونهم الی الخروج الی الشام لیمکوه و یکونوا بینهم و بین المسلمین، و الله اعلم ». (10)
و ویلیان صوری (12) بر حضور سفیران مصری نزد صلیبی ها در انطاکیه تاکید دارند و تاریخ نگاران معاصر نیز با برداشت از این دو منبع بر وجود پیمان همکاری و دوستی فاطمیان و صلیبی ها پای فشرده اند. رنه گروسه می گوید: «فاطمیان مصر که نمی توانستند تصرف فلسطین توسط ترکان را نادیده بگیرند، هنگامی که از نبرد میان فرنگیان با ترک ها در انطاکیه آگاه شدند فرصت را برای پس گرفتن استان فلسطین مغتنم شمردند. البته این اقدام خیانتی به اسلام بود، اما در آن زمان مقام وزارت اعظم توسط یک ارمنی مسلمان شده اشغال شده بود که بدبختانه ایمان اسلامی بسیار ملایمی داشت. این وزیر از دین برگشته که متوجه شوق و ذوق صلیبیون برای گرفتن اورشلیم نبود، سفیری نزد فرنگی ها به انطاکیه فرستاد و پیشنهاد کرد برای تقسیم متصرفات ترک ها در سوریه و فلسطین پیمانی نظامی منعقد شود; به این ترتیب که انطاکیه و سوریه به فرنگیان و فلسطین و اورشلیم به مصر تعلق گیرد.
صلیبیون از رد این پیشنهاد خودداری کردند. با آن که هدف اصلی آن ها اورشلیم بود، از سفیر پذیرایی شایانی شد و دولت مصر را به شدت برای این کار تشویق کردند. هدف اصلی آنان تقسیم نیروهای اسلامی بود و تا زمانی که انطاکیه به تصرف درنیامده بود، روحیه ترک ها را با یادآوری حمله مصریان به فلسطین تضعیف می کردند. سرفرمانده صلیبیون، بسیار مؤدبانه، سیصد سر بریده ترک هایی را که در نزدیکی دریاچه انطاکیه کشته بودند به سفیر مصر تقدیم کرد البته برای استواری پیمان، هدیه ناقابلی بود. پس از آن، دیگر مصری ها تردید به خود راه نداده و به ترک های فلسطین حمله بردند و در 26 اوت 1908 اورشلیم را از آن ها پس گرفتند». (13)
رانسیمان نیز در این باره می نویسد: «آن گاه که صلیبیان هنوز در قسطنطنیه بودند، آلکسیوس به ایشان سفارش کرده بود که سعی نمایند به نحوی با دولت فاطمی مصر کنار آیند. فاطمیان از دشمنان آشتی ناپذیر ترکان بودند و با رعایای مسیحی هم کیش خود مدارا می کردند و گذشته از آن همواره آماده بودند تا با سلاطین عیسوی با راه سازش روند. از قرار معلوم صلیبیان این اندرز امپراطور را به گوش نگرفتند، اما در اوایل فصل بهار سفیرانی از طرف الافضل، صدراعظم مقتدر خلیفه خردسال وقت المستعلی، به لشکرگاه صلیبیان در برابر انطاکیه وارد شدند. به نظر می رسد که الافضل پیشنهادی مبنی بر تقسیم امپراطوری سلجوقیان کرده بود، بدین نحو که صلیبیان می بایست شمال شام را برداشته و فاطمیان فلسطین را از آن خود می کردند. جای تردید نیست که الافضل صلیبیان را مگر سربازان مزدور امپراطور نمی پنداشت و با در نظر گرفتن اوضاع و احوال روز و احتمال حمله قریب الوقوع ترکان، مطمئن بود پیشنهادش را به جان و دل خواهند پذیرفت. سران باختری، سفیران دربار مصر را دوستانه پذیرفتند، اما خویشتن را پای بند میثاقی معین نساختند. مصریان چند هفته ای در لشکرگاه صلیبیان به سر بردند، سپس به همراه هیات کوچکی از نمایندگان فرانک ها، با پیش کشی های بسیار که عمده اش غنائم پیروزی ششم مارس بود، راه بازگشت به میهن خود را در پیش گرفتند». (14)
«هامیلتون گیپ » نیز که به ارسال سفیر از سوی فاطمیان نزد صلیبی ها اشاره کرده، تاکید می کند که اهل صلیب پاسخ سفیر فاطمی را با اصرار به حمله به بیت المقدس دادند. (15) منابع غربی از سفارت دوم افضل بن بدر جمالی به صلیبی ها در تاریخ 20 جمادی الاول 492/10 آوریل 1099. در منطقه عرقه (16) سخن گفته اند، (17) در صورتی که اولا: هیچ یک از متون اسلامی در مورد این سفارت سخنی نگفته اند، و ثانیا: در میان منابع صلیبی، «فوچه دچارتر» تاریخ نگار همراه و معاصر جنگ اول صلیبی در کتاب خود به هیچ یک از این دو سفارت اشاره نکرده است. آن چه مسلم است این است که افضل بن بدر جمالی وزیر فاطمیان پس از آن که پی به انگیزه حقیقی صلیبی ها برد، در مقابل آن ها ایستاد و در صحنه های متعددی با آن ها جنگید. (18)
فاطمیان در برابر تهاجم صلیبی
پس از محاصره بیت المقدس توسط صلیبی ها، افتخارالدوله حاکم فاطمی شهر، سیاست دفاعی خود را تقویت کرد و دستور داد به منظور تشدید فشار علیه صلیبی ها، آب چاه ها و چشمه ها جز چشمه «سلوان » (19) را سم آلود کنند. به گفته ویلیام صوری، این سیاست به منزله ایجاد مانع بزرگی در مقابل صلیبی ها بود. (20) حاکم بیت المقدس نیز مسیحیان ساکن شهر را اخراج کرد. (21)
محاصره صلیبی ها و مقاومت مسلمانان در درون شهر تشدید می شد. در این هنگام تعداد کشتی های جنگی «ژنوایی » به فرماندهی دو برادر ماجراجو «ویلیام امبریاچو» (22) و «پریموس امبریاچو» (23) به بندر «یافا» (24) رسید و آن جا را اشغال کرد. (25) در مقابل این تهاجم و در تاریخ شعبان 492/1099م. افضل بن بدر جمالی با سپاهی بزرگ از مصر بیرون آمد تا محاصره قدس را بشکند. (26) ابن قلانسی در این باره می گوید: «و انتهت الیهم خروج الافضل من مصر فی العساکر الدثرة لجهادهم ». (27)
پس از چندین روز محاصره و تبادل آتش، بیت المقدس در 22 شعبان 492/15 ژوئیه 1099. سقوط کرد. (28) اقرار تاریخ نگاران صلیبی معاصر جنگ ها (29) بر کشتار بی رحمانه ساکنان این شهر، نظر رانسیمان تاریخ پژوه معاصر غربی را تایید می نماید:
«صلیبیان که بعد از آن همه بدبختی و رنج، مستی این پیروزی عظیم عقلشان را زایل کرده بود بی محابا به خیابان ها و کوی و برزن و مساجد و خانه ها ریخته، هر که را دیدند، از زن و مرد و کودک، بی دریغ به قتل رساندند. سرتاسر بعدازظهر و شب آن روز کشتار مردم ادامه داشت و پرچم تانکرد مهر امان پناهندگان مسجدالاقصی نشد. بامدادان روز بعد، گروهی از سربازان به قهر به مسجد درآمده، تیغ در پناهندگان نهادند». (30)
فاطمیان پس از سقوط بیت المقدس
افضل بن بدر جمالی که با سپاهی مجهز روانه فلسطین شده بود در عسقلان خیمه زد. (31) سپاه صلیبی در سه گروه متشکل و مستقل به فرماندهی گودفروا، روبرت نورمندی و ریمون سن ژیلی در «سهل مجدل » (32) اردو زد و در نوزدهم رمضان 492/ دوازدهم اگوست 1099. به سپاه فاطمی حمله برد (33) و آن را شکست داد. (34)
تاریخ نگاران قدیم و جدید علت شکست فاطمیان در این جنگ را ناهمگونی ارتش آن ها می دانند. (35) با این تجربه، طبیعی بود که افضل جمالی برای سازمان جدید نیروی جنگی خود برنامه ریزی کند. او تصمیم گرفت سپاه جدیدی به نام «حجریه » که بنا به نظر ابن خلکان تا حدود زیادی شبیه دو سپاه صلیبی «شهسواران پرستشگاه » و «مهمان نوازان » بود (36) تاسیس کند و پس از آن، نظامیان سازمان یافته دیگری به نام «ترابی » و «افضلیه » تشکیل دهد. صلیبی های پیروز بعد از نبرد اخیر، دشت های منطقه وسطای فلسطین یا «الجلیل » به مرکزیت «طبریه » (37) را اشغال و امیرنشین جدیدالجلیل (38) را تابع دولت صلیبی بیت المقدس تاسیس کردند.
گودفروا بندر «ارسوف » (39) در شمال یافا را در ذی الحجة 492/اکتبر 1099. اشغال کرد.
بندر سوق الجیشی «یافا» که به منزله دریچه دریای مدیترانه محسوب می شد (40) برای صلیبی ها اهمیت خاصی داشت. اشغال این بندر و تقویت پایگاه های دفاعی آن را از سوی صلیبی ها به کمک نیروی دریایی جمهوری های سه گانه ژنوا، پیزا و نیز (41) و پس از آن، در اوت 1100. (43) و قیساریه در 494ه/1101م. که با قتل عام ساکنان مسلمان توسط صلیبی ها از اختیار فاطمیان خارج شد، زمینه تقویت دولت صلیبی در شام را فراهم کرد. پس از این مرحله و در نخستین روز رمضان 494/اول ژوئیه 1101. سپاه دو سپاه در محدوده عسقلان و در نزدیکی دهکده «یبنه » (45) به نبرد ایستادند. تاریخ پژوه مسلمان و معاصر نبرد عسقلان را که به جنگ اول رمله مشهور است، چنین توصیف می کند: «فرماندهان فاطمی پس از تجمع این نیروها، بلافاصله جنگ با دشمن را شروع نکردند، بلکه مدتی طولانی بدون انجام هیچ اقدامی در عسقلان باقی ماندند. البته این وقت گذرانی ها شاید به این دلیل بود که آن ها در انتظار وصول کمک های تازه یا کسب اطلاعات از موقعیت دشمن بودند، یا شاید هم واقعا از جنگیدن با صلیبیان می ترسیدند. اما به هر حال، صلیبیان از این وقعیت سوء استفاده کردند و بدوئن اول، شاه بیت المقدس، در این فرصت خود را از هر جهت آماده کرد و به جمع آوری نیرو پرداخت و برنامه ای حساب شده برای مقابله با فاطمیان طراحی کرد، به خصوص که فهمیده بود هدف فاطمیان تصرف «قدس » است.... دو لشکر در صبح روز 7/9/1101م/494ه ، در دشتی واقع در جنوب غربی شهر رمله رو در روی یکدیگر قرار گرفتند; پس فرنگان به مسلمانان حمله کردند و آنان را شکست دادند.» (46)
پس از آن که «المستعلی بالله » خلیفه فاطمی مصر در هفدهم صفر 495/1101م. درگذشت و فرزند خردسال او «الآمر باحکام الله » جانشین پدر شد، (47) افضل به عنوان حاکم مطلق، سپاهی دیگر به فرماندهی پسرش «شرف المعالی » به فلسطین فرستاد. (48) دو نیروی فاطمی و صلیبی در نزدیکی رمله در برابر هم صف کشیدند: «پس فرنگان شکست خورد و تعداد زیادی از آنان کشته شدند و کسانی از آن ها که زنده ماندند اسیر گشتند». (49)
سقوط بندر «عکا» در سال 497ه/1104م. به دست بالدوین که با کمک نیروی دریایی ژنوا صورت گرفت، (50) افضل را وادار کرد تا یکی دیگر از حملات گسترده خود علیه صلیبی ها را که آخرین حمله بزرگ او بود سازمان دهد. او به رغم اختلافات ریشه دار عقیدتی با دولت ها و حکام سنی مذهب شام، از آن ها کمک خواست. پیش از این و در سال 495ه/1101م دقاق بن تتش سلجوقی صاحب دمشق از یاری او خودداری کرد، (51) اما در این مرحله «طغتکین » اتابک دمشق با او همراهی نمود. (52)
ابن قلانسی این نبرد را که به نام «جنگ سوم رمله » معروف است این گونه تصویر می کند: «و التقی الفریقان فی رابع عشر ذی الحجة من السنة، فیما بین یافا و عسقلان، فاستظهر الفرنج علی المسلمین و قتلوا و الی عسقلان و اسروا بعض المقدمین و انهزم عسکر مصر الی عسقلان و عسکر دمشق الی بصری، و قیل ان الذین قتلوا من المسلمین بازاء الدین قتلوا من المشرکین ». (53)
در این نبرد، امیران فاطمی عکا و ارسوف اسیر شدند (54) و بدین ترتیب با اشغال بنادر و شهرهای ساحلی شام توسط صلیبی ها و خصوصا بندر مهمی چون عکا، بازرگانی دولت های اسلامی هم آسیب دید. به گفته رنه گروسه: «اشغال سواحل فلسطین توسط فرنگی ها باعث آشفتگی روابط بازرگانی کشورهای اسلامی شد. کاروان هایی که میان قاهره و دمشق یا بغداد رفت و آمد می کردند ناچار شدند از میان بیابان های بی آب و علف ایدومه و جنوب بحرالمیت عبور کنند و سپس به سوی شرق رود اردن در ماورای اردن بروند. به روایت وقایع نویسان آن زمان، یکی از این کاروان ها که از مصر آمده بود، در تاریکی و سکوت شب در نزدیکی رود اردن توقف کرد. شاه بدوئن که به وسیله مراقبان خود آگاه شده بود، نیمه شب با شصت سوار به کنار رودخانه رسید و کاروان را توقیف کرد». (55)
دکتر صالح نوار محقق معاصر مصری شکست سپاه فاطمی در مقابل صلیبی ها را این چنین تحلیل می کند که. اولا: افضل بن بدر جمالی به عنوان فرمانده کل جنگ، پس از درگذشت مخدومش المستعلی و جانشینی فرزند خردسال او الآمر باحکام الله و با توجه به نقش مهمی که در هدایت دولت فاطمی داشت و برای حفظ کیان سیاسی خود، ناگزیر بود از همراهی سپاه در فلسطین خودداری کرده و در قاهره بماند. طبعا عدم حضور او در صحنه کارزار ضایعه ای بزرگ تلقی می شد. خصوصا در نبرد دوم و سوم رمله که فرماندهی با فرزندان او «شرف المعالی » و «سناءالملک » بود علاقه مندی آن دو به بقا و ادامه حیات و تاثیرپذیری نظامیان از آن دو باعث شد تا سپاه فاطمی نتواند مقاومت چندانی نماید. ثانیا: عدم انسجام سپاه فاطمی و تنوع جنسیت آن مانند عرب، بربر، ارمن، حبش و ترک که بیشتر شبیه یک نیروی جنگنده مزدور بود تا یک ارتش مقتدر منسجم، عامل دیگری در ضعف نظامی فاطمیان بود و همان طور که ابن فرات در کتاب «تاریخ الدول و الملوک » آورده، علت شکست افضل سپاهیان او بودند. ثالثا: نیروی دریایی فاطمیان که از دوران «المعزلدین الله » تا عصر «المستنصربالله » قوی ترین ناوگان دریایی مدیترانه را داشت، پس از شروع جنگ های صلیبی که مقارن با دوره جانشینان المستنصربالله و دوره ضعف فاطمیان بود، رو به ضعف و سستی نهاده بود. رابعا: انگیزه قوی و یک پارچه صلیبی ها در حفظ مرکزیت بیت المقدس به عنوان پایگاه دینی آن ها در شرق، از یک سوی، و کمک های پی درپی ناوگان دریایی جمهوری های سه گانه ایتالیا ژنوا، پیزا و ونیز از سوی دیگر بنیه نظامی صلیبی ها را تقویت می کرد. (56)
ادامه نبرد
حضور فاطمیان و هواداران آن ها در منطقه وسیعی از شمال حیفا در فلسطین تا بندر لاذقیه، (57) بلدوین پادشاه صلیبی بیت المقدس را بر آن داشت تا به تقویت بنیه دفاعی ممالک خود بیاندیشد و این امر، به گفته رانسیمان، مستلزم تجاوز به قلمروهای دیگران بود. (58) طرابلس (59) که تحت سلطه مشروطه سلسله شیعی بنوعمار بود یکی از مهم ترین و حساس ترین پایگاه های دریایی فاطمیان محسوب می شد و صلیبی ها پس از اشغال انطاکیه و رها، در آروزی دست یابی به آن بودند. ریمون سن ژیلی (صنجیلی) (60) امیر انطاکیه پس از آن که طرطوس، (61) بندر دیگری از ساحل مدیترانه، را در 495ه/1102م. اشغال کرد، بر اشغال طرابلس اصرار نمود. او توانست پس از جنگ و گریزهای چند ساله و با ساخت قلعه ای (62) در نزدیکی شهر طرابلس، زمینه سقوط این شهر را فراهم کند. اگر چه او در 4 جمادی الثانی 498/28 فوریه 1105. مرد، اما جانشینش ویلیام ژردان (63) (ویلیام سرداگنی) محاصره شهر را با کمک حاکم بیزانسی قبرس (64) کامل نمود. مردم طرابلس از افضل بن بدر یاری خواستند (65) و ارتش فاطمی به قصد دفاع از آن ها روانه طرابلس شد، اما صلیبی ها با کمک ناوگان قدرتند دریایی ژنوا که حدود شش سال قبل و به فرماندهی دو برادر ماجراجوی دریایی (66) در بندر لاذقیه لنگر گرفته بود، قبل از آن که نیروی کمکی مصر به سواحل طرابلس برسد شهر را اشغال امیرنشین صلیبی طرابلس به دست کنت تولوز (69) تاسیس شد. یکی دیگر از بنادر مهم که صلیبی ها را به اشغال آن تحریک می کرد بیروت بود. صلیبی ها در مسیر حرکت به بیت المقدس در سال 492ه/1099م. قصد اشغال بیروت را داشتند، اما والی شهر با ارسال هدایا و اموال بسیار مانع تعرض آن ها شد. (70) در سال 495ه/1102م. نیز بالدوین به رغم محاصره طولانی شهر نتوانست آن را اشغال کند، (71) ولی در سال 503ه/1110م با کمک ژوسلین صاحب «تل باشر» (72) حصار سختی برای بیروت فراهم کرد.
هر چند وزیر دولت فاطمی، افضل بن بدر جمالی، نیروی دریایی قدرتمندی برای مقابله با صلیبی ها فرستاد و این نیرو مقاومتی سرسخت و مورد ستایش تاریخ نگاران صلیبی (73) از خود نشان داد، اما بالدوین با کمک سپاه دریایی ژنوا و پیزا و هم چنین نیروهای مسیحی ساکن منطقه، از جمله مارونی ها، توانست به هدف خود دست یافته و با کشتن فرمانده نیروی دریایی مصریان و قتل عام سایر افراد، بیروت را در سال 503ه/1111م. اشغال کند. (74) بندر صیدا نیز سرنوشت مشابهی داشت; در سال 501ه/1107م. بالدوین با کمک کشتی های جنگی ژنوایی صیدا را محاصره کرد (75) و ارتش مصر چنان شکستی بر سپاهیان آن تحمیل کرد که بنا به گزارش ابن فرات، در قاهره مرکز خلافت فاطمی از خوشحالی و سرور جشنی بزرگ برپا شد. (76)
صلیبی ها در اوایل سال 504ه/1111م. با کمک ناوگان قوی «ونیز» به فرماندهی دوک ونیز (77) حصار صیدا را تنگ تر کرده و به رغم مقاومت نیروهای فاطمی، این بندر نیز پس از چهل و هفت روز در نوزدهم جمادی الاول 504/19 اکتبر 1114. سقوط کرد. (78) اینک تمامی بنادر سواحل شام و فلسطین به جز عسقلان (79) و صور (80) در اختیار صلیبی ها بود; بنابراین، خطری جدی از یک سو دمشق و از سوی دیگر قاهره پایتخت فاطمیان را تهدید می کرد. صور یک پایگاه استراتژیک دریایی برای فاطمیان به حساب می آمد و پس از اشغال بیت المقدس و سایر نواحی جنوبی شام، به عنوان یک خطر جدی برای صلیبی ها تلقی می شد. تاریخ نگار صلیبی معاصر و همراه جنگ اول صلیبی، صور را پایگاه بزرگ دریایی فاطمیان و دردسر بزرگ فرنگی ها دانسته است; (81) زیرا موقعیت جغرافیایی این بندر بر اهمیت سیاسی و نظامی آن می افزود.
«آناکومنن » (82) در کتاب خود «آلکسیاد» که ترجمه احوال امپراتور بیزانس الکسیوس و یکی از منابع مسیحیت شرقی درباره جنگ صلیب است، این گونه نظر می دهد: موقعیت طبیعی بندر صور باعث شد تا این شهر سال ها در برابر صلیبی ها مقاومت کند. (83) ویلیام صوری نیز در مورد زادگاه خود بر زیبایی و منحصر به فرد بودن طبیعتش تاکید دارد (84) و وجه تمایز صور را دژبندی و استحکامات دفاعی آن دانسته (85) و می نویسد: «و کانت مدینة صور بالنسبته لامیر مصر هی المدینة الانفس و الاکثر انسجاما بسبب میزاتها الکثیرة و دفاعاتها القویة ». (86)
در سال 500ه/1106م. امیر صلیبی به صور حمله کرد، اما موفق به فتح آن نشد. (87) و پس از آن و همانند روش «سن ژیل » که برای غلبه بر طرابلس در نزدیکی آن قلعه ای ساخته بود، از نیز دژ تبنین (88) را بنا کرد. در پی آن، بالدوین پادشاه بیت المقدس نیز در سال 501ه/1108م. قلعه ای دیگر مشرف بر صور به نام «تل المعشوقه » ساخت. (89) افضل در سال 502ه/1109م. ناوگان بزرگی برای نجات شهر فرستاد که به گفته ابن قلانسی: «و لم یکن خرج للمصریین فیما تقدم مثله کثرة رجال و مراکب و عدد و غلال ». (90)
سه سال پس از این واقعه و بعد از اشغال بندر صیدا، صلیبی ها با کمک ناوگان دریایی بیزانس صور را محاصره کردند. والی فاطمی شهر «عزالملک انوشتکین » (91) از قاهره یاری خواست، اما افضل به علت وبای شدیدی که در مصر رواج یافته بود (92) نتوانست خواسته او را اجابت نماید; زیرا غالبا در طول تاریخ مصر هرگاه قحطی، وبا، خشکسالی و بحران های طبیعی دیگر - که کم هم نبوده - رخ می داد، تحرکات سیاسی و نظامی مختل می شد.
با همراهی طغتکین اتابک دمشق، والی فاطمی صور توانست دشمن صلیبی را از شهر دور کند و با انعقاد پیمان دوستی دو ولت شیعی و سنی قاهره و دمشق که ناسازگاری آن ها در آغاز جنگ صلیب سلطه صلیبی ها را هموار کرده بود، بندر حساس و استراتژیک صور بیش از یک دهه دیگر در دست مسلمین باقی ماند، هر چند صلیبی ها در سال 518ه/1124م. و در عصر وزارت مامون بطائحی جانشین افضل توانستند آن را بدون درگیری اشغال کنند. (93)
آخرین پایگاه فاطمیان در شام
عسقلان یا عروس شام (94) در جنوب بیت المقدس، از زمان اشغال قدس شریف توسط صلیبی ها تهدیدی جدی علیه دولت صلیبی بیت المقدس بود. پس از مرگ «گودفروا» و جانشینی بالدوین، صلیبی ها توجه خود را به این بندر معطوف کردند. فاطمیان نیز به عروس شام اهتمامی خاص داشتند و به گفته «دوگان »، افضل و جانشینانش عسقلان را مرکز نظامی خود در شمال می دانستند. (95) مقریزی معتقد است از نظر فاطمیان، عسقلان برتر از دمشق بود (96) و پس از آن که شهرهای مهم ساحل مدیترانه یکی پس از دیگری به اشغال صلیبی ها درآمد، تقویت بنیه نظامی آن بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. صلیبی ها از سال 504ه/1111م. تصمیم به اشغال عسقلان گرفتند. در این زمان حکومت شهر به دست شمس الخلافه نامی بود. (97) این حاکم از آن جا که به تجارت راغب تر بود تا جنگ، (98) بیشتر به آرامش شهر فکر می کرد، لذا به دور از چشم وزیر و خلیفه فاطمی با صلیبی ها وارد مذاکره شد. (99)
تدبیر افضل بن بدر جمالی (100) مانع سقوط عسقلان و خارج شدن آن از حیطه نفوذ دولت قاهره گردید. افضل به منظور انتقام از صلیبی ها یک بار در سال 506ه/1113م. و به هنگامی که بالدوین با «مودود» اتابک موصل درگیر بود، از پایگاه عسقلان به بیت المقدس حمله کرد ولی ناکام ماند، و بار دیگر در ربیع الاول 509/آگوست 1115. زمانی که پادشاه صلیبی در شمال شام با سلجوقیان می جنگید، از عسقلان به یافا لشکر کشید; در این حمله نیز اگر چه به صلیبی ها خساراتی وارد شد، اما فاطمیان مجبور شدند به عسقلان باز گردند. (101) بالدوین همان سیاست قلعه سازی و تحکیم مواضع دفاعی و نظامی را دنبال کرد. در سال 509ه/1115م. قلعه «حصن الشوبک » (102) را در نزدیکی عسقلان ساخت تا راه تجاری و نظامی دمشق - مصر را تهدید کند. (103) در این سال ها که مصادف با دهه های آخر حکومت فاطمیان بود و بعد از قتل افضل بن بدر جمالی که قدرت فائقه اش او را به شاهنشاه ملقب کرده بود، وزیران فاطمی قدرت گذشته را نداشتند و همین امر باعث شد تا آخرین پایگاه فاطمیان در شام یعنی عسقلان در سال 548ه/1153م سقوط کند. (104)
اگر چه رنه گروسه معتقد است با پیروزی صلیبی ها بر عسقلان، برنامه جنگ های صلیبی تکمیل شد، اما باید گفت در نگاه صلیبی ها هنوز امنیت بیت المقدس از ناحیه مصر تهدید می شد و به همین جهت مدت کمی پس از اشغال عسقلان، حمله به مصر را آغاز کردند. در فاصله سقوط عسقلان و حمله صلیبی ها به مصر، طلائع بن رزیک وزیر فاطمی به چند اقدام نظامی علیه صلیبی ها دست زد; از جمله در سال 553ه/1158م در «غزه » و «الخلیل » به صلیبی ها شبیخون زد. (105) به علت حملات پی درپی او به صلیبی ها، مقریزی به او لقب «ابوالغارات » داده است. (106) او معتقد بود غلبه بر صلیبی ها جز با اتحاد دمشق و قاهره مقدور نیست; به همین علت در این زمینه با نورالدین زنکی مکاتباتی انجام داد. (107) این وزیر با کفایت فاطمی که شاعری چیره دست نیز بود، با اشعارش نورالدین زنکی و سایر امرای شام را به نبرد با صلیبی ها تحریک کرد و حتی نورالدین سنی مذهب را به خاطر پیروزی هایش ستود (108) و این نشان می دهد که نگاه دولتمردان فاطمی به جنگ صلیب بیشتر نگاهی عقیدتی بوده است تا سیاسی.
آن چه در تاریخ جنگ صلیب قابل تامل است این است که بزرگان شیعی مذهب شام، مصر و عراق به رغم خصومت و درگیری دیرینه میان شیعه و سنی، در برخورد با صلیبی ها مصالح کلی مسلمین را ترجیح می دادند. این امر در موضع گیری ابن منیر طرابلسی در اشعارش کاملا هویدا می باشد. (109) ابن منیر حتی زمانی که معین الدین انر (110) حکمران دمشق در مصاف با نورالدین از صلیبی ها کمک می طلبد، او را تقبیح کرده و از نورالدین متعصب ضد شیعه می خواهد با او جنگ نماید. (111) هم چنین محمدبن اسعدبن علی حلبی جوانی که از علویان نسابه و از نسل امام سجاد است، (112) صلاح الدین ایوبی را به علت پیروزی و فتح بیت المقدس ستایش می کند و قصیده ای بلند در وصف قدس و صلاح الدین می سراید. (113)
اسماعیلیان مصر (فاطمیان) در معرض تهاجم
با آزاد سازی رها یا ادسا به عنوان امیرنشین صلیبی توسط عمادالدین زنکی - اتابک موصل - در سال 539ه/1144م. و ادامه یافتن جهاد ضد صلیبی از سوی فرزندش نورالدین، توجه صلیبی ها به سمت جنوب معطوف شد. از سوی دیگر، نورالدین برای آزاد سازی سایر شهرهای اشغال شده، به ضرورت یک پارچگی جغرافیایی شام از دمشق تا حلب فکر می کرد. در بخش دیگر جغرافیای اسلامی یعنی مصر هم طلائع بن رزیک وزیر ضد صلیبی فاطمیان تنها راه رهایی از خطر صلیبی ها را اتحاد دمشق و قاهره می دانست و با این دیدگاه، مکاتبات خود را با نورالدین زنکی آغاز کرد، (114) هر چند نورالدین نپذیرفت.
طلائع بن رزیک در سال 552ه/1157م. با دو مرحله لشکرکشی به اردن و تحمیل ضربات سنگین بر صلیبی ها، به قاهره بازگشت. (115) حملات دوباره او در سال بعد، صلیبی ها را به تقاضای آتش بس واداشت. (116) «شاوربن مجیر سعدی » که دشمن خاندان ابن زریک بود، وزارت مصر را عهده دار شد و از آن جا که «امر مصر فی وزارته فی ادبار»، (117) «ضرغام بن عامر لخمی » رقیب او قدرت را به دست گرفت و شاور مجبور شد از نورالدین کمک بخواهد. (118) در همین ایام، آموری کنت یافا و عسقلان به عنوان جانشین بالدوین سوم پادشاه بیت المقدس شد و چون بیش از دیگر پادشاهان صلیبی اهمیت بازرگانی مصر را می دانست، (119) در شوال 558/سپتامبر 1163. به آن سرزمین حمله کرد، اما مقاومت ضرغام باعث شد که او بدون دست یابی به نتیجه، باز گردد. (120)
اگرچه پادشاه صلیبی در این تهاجم از فاطمیان شکست خورد، اما به نکات مهمی از جمله ضعف دولت اسماعیلی مصر به علت نزاع و خصومت وزیران، ضعف روحیه نظامی گری بین سپاهیان، ثروت طبیعی مصر و امکان جذب مسیحیان قبطی در آن سرزمین پی برد، که همه آن ها از عوامل تحریک کننده آموری برای حمله مجدد به مصر بود. شاور به نورالدین قول داده بود که در صورت پشتیبانی از او، اولا: ثلث خراج مصر را به اتابک زنکی بدهد; ثانیا: حقوق سپاهیان نورالدین را پرداخت کند; ثانیا: سیادت و سروری نورالدین بر مصر را بپذیرد. (121) نورالدین زنکی که سلطه بر مصر را ضروری می دانست، سپاهی را به فرماندهی «اسدالدین شیرکوه » (122) به مصر فرستاد و با قتل ضرغام، مصر را در اختیار رقیبش شاور قرار داد. (123) شاور از همان ابتدا پیمان خود با نورالدین و شیرکوه را نقض کرده و از دادن خراج به دولت زنکی خودداری نمود (124) و با صلیبی ها وارد مذاکره شد. (125) وی به صلیبی ها اطمینان داد که در صورت اعزام نیرو به مصر، علاوه بر پرداخت بیست و هفت هزار دینار، علوفه اسب های شهسواران مهمان نواز را تامین خواهد کرد. (126) مقریزی معتقد است نورالدین محمود زنکی از آغاز نسبت به پیمان داری «شاور» تردید داشت. (127) صلیبی ها که وحدت مصر و شام را برای خود خطرناک می دانستند، و به گفته ابن واصل «انهم قد خافوا خوفا شدیدا اذا ما تحقق ذلک و ایقنوا بالهلاک، و ان بلادهم تستاصل »، (128) تقاضای شاور را پذیرفتند و سپاه شیرکوه را که در «بلبیس » (129) اردو زده بود محاصره کردند. این محاصره با ترک مصر از سوی دو سپاه صلیبی و شیرکوه بدون درگیری پایان یافت. (130)
رانسیمان با استناد به اقوال «ویلیام صوری »، «ابن اثیر» و «ابوشامه » در این باره چنین گفته است: «دو سپاه مسلمان و مسیحی در دو مسیر جداگانه موازی از شبه جزیره سینا گذشته و مصر را به شاور واگذار نمودند. شیرکوه آخرین فرد از سپاه خود بود که از مصر پا بیرون نهاد. آن گاه که به قصد بدرود نزد فرنگان آمده بود یکی از تازه واردان باختری از او پرسید که مگر از امکان خیانت بیمناک نیست و شیرکوه با سرفرازی پاسخ داد که در چنین صورتی سربازانش همه به کین خواهی برخواهند خاست و آن مرد فرنگی در جواب گفت حال درمی یابد که چرا صلیبیان برای او این همه قدر و منزلت قائلند.» اما اتابک زنکی و فرمانده نظامی او شیرکوه نمی توانست دل از مصر ببرد. موقعیت استراتژیکی مصر، حاصل خیزی آن سرزمین و نگاه تعصب آمیز به شیعیان فاطمی، به علاوه ضرورت یکپارچگی جغرافیای نیل تا فرات و لزوم گوش مالی شاور که به او خیانت کرده بود، ذهن نورالدین را مشغول نموده بود; بنابراین، طبیعی بود که وی به مصر لشکرکشی کند. (131) در حمله او در سال 563ه/1167م. شاور مجددا از آموری کمک خواست. پادشاه صلیبی بیت المقدس همه نجبا را فرا خواند و به آن ها گفت: «اگر نورالدین که بر همه سوریه اسلامی فرمانروایی می کند مصر را تصرف کند، همه سرزمین های فرنگی از دو سو در محاصره قرار خواهند گرفت و به زودی سوریه فرنگی سقوط خواهد کرد; پس باید هر چه زودتر به کمک شاور شتافت و مصر را نجات داد». (132)
سپاه آموری به سوی مصر حرکت کرد و در قاهره و در کرانه شرقی رودخانه نیل از جانب شاور مورد استقبال قرار گرفت. (133) پیشنهاد شاور به صلیبی ها پرداخت چهارصدهزار دینار در دو قسط بود، مشروط بر آن که وی زودتر از سپاه زنکی مصر را ترک نکند. (134) آموری برای اطمینان خاطر از این پیمان، «هوگ » صاحب قیساریه را به همراه فرمانده سوران معبد به نزد العاضد خلیفه خردسال فاطمی فرستاد تا رضایت او را نیز جلب کند. (135)
رانسیمان با استناد به تاریخ نگاران پیش و معاصر جنگ ها (136) وقایع این نبرد را شرح داده است. (137)
شیرکوه نیز تن به مصالحه و آتش بس داد. تاریخ نگاران مسلمان و مسیحی معاصر جنگ ها مفاد آتش بس را با دو برداشت ارائه داده اند; ابن اثیر به عنوان نماینده تاریخ نگاری مدرسه اسلامی نوشته است: در این معاهده شیرکوه باید پنجاه هزار دینار به علاوه مناطق اشغالی را بگیرد و صلیبی ها بدون هیچ عایدی به شام بازگردند. (138) ویلیام صوری تاریخ نگار مدرسه صلیبی بر بقای اسکندریه در دست آموری، مبادله اسیران جنگی و ترک مصر توسط سپاه شیرکوه تاکید دارد. (139)
به نظر می رسد آن که بر اصل صلح نامه تاکید می کند ابوشامه است. او معتقد است خروج دو سپاه زنکی و صلیبی از مصر، مبادله اسیران و عدم تعقیب آن دسته از مردم اسکندریه که صلاح الدین و عمویش را کمک کردند از سوی شاور، از مفاد اصلی صلح نامه است. (140) البته صلیبی ها به هنگام ترک مصر و بنا به تقاضای شاور، شحنگی و نگهبانی دروازه های قاهره را در دست نیروهای خود نگه داشتند. (141) به این ترتیب، پایتخت فاطمیان تحت الحمایه صلیبی ها درآمد.
آموری بعد از بازگشت به بیت المقدس تصمیم گرفت ابتدا همراهی دولت هم کیش خود بیزانس را جلب نموده و سپس به مصر لشکرکشی کند. ازدواج سیاسی او با «ماری کومنن » - برادرزاده امپراتور بیزانس (142) - زمینه ساز این وحدت شد. (143) اما به نظر می رسید امپراتور بیزانس در ازای مشارکت در جنگ علیه فاطمیان مصر، علاوه بر غنائم، حاکمیت بعضی از مناطق را مطالبه کرده است. (144) آموری که این زیاده روی امپراتور را توقع نداشت، ویلیام صوری تاریخ نگار دربار خود را به بیزانس فرستاد تا پیمانی منطقی ببندد. (145) در همین زمان که نماینده آموری در بیزانس بود، پادشاه صلیبی با اصرار شوالیه ها به مصر حمله نمود و در طلیعه دومین ماه سال 564ه/نوامبر 1168. «بلبیس » و سپس قاهره را محاصره کرد. (146) صلیبی ها بلبیس را که در درست فرزند شاور بود سراسر به خون کشیدند. (147) زمانی که قاهره در محاصره صلیبی ها بود به نگاه خبر رسید که العاضد خلیفه فاطمی که تاکنون تحریکی نشان نداده بود، از نورالدین و شیرکوه کمک خواسته و نامه ای بدین عبارت برای او فرستاده است: «واغوثاه! واغوثا! واغوثا! الحق دین الاسلام! ادرک امة محمد علیه السلام! یا نورالدین! یا نورالدین! یا نورالدین!» (148)
نورالدین اهمیت مصر را درک می کرد و معتقد بود اگر دشمن بر سرزمین مصر استیلا یابد بر سایر سرزمین های اسلامی نیز مستولی خواهد شد (149) ; لذا شیرکوه را با سپاهی بزرگ روانه مصر کرد. ورود این سپاه که به گفته مورخان مسلمان به منزله فتح جدید مصر بود (150) عقب نشینی سپاه صلیبی از مصر را درپی داشت. (151)
با فرمان خلیفه فاطمی، شاور که عامل اصلی حملات دشمنان به مصر بود، کشته شد (152) و اسدالدین شیرکوه نیز که با لقب «المک المنصور امیرالجیوش » جانشین او شده و لباس وزارت را پوشیده بود پس از دو ماه و اندی مرد (153) و برادرزاده اش صلاح الدین وزیر فاطمیان شد. (154) آموری پس از این مرحله متوجه شد که غلبه بر مصر جز با همراهی دولت بیزانس امکان پذیر نیست. ولت بیزانس هم به مصر چشم طمع داشت و بر این اساس با ارسال نیروی دریایی خود به جنگ موافقت نموده و در اواخر سال 563ه/1169م. ناوگان بزرگی را به فرماندهی کنتوس تفانوس (155) آماده نمود. سپاه مشترک صلیبی - بیزانس در ابتدای سال 565ه/1169م. دمیاط (156) را محاصره کرد، (157) اما پس از پنجاه روز محاصره و با دادن تلفات سنگین دست از محاصره دمیاط برداشته و به فلسطین بازگشت. ابن اثیر را در قالب مثال چنین توصیف می کند: «خرجت النعامة تطلب قرنین رجعت بلا اذنین ». (158) با پایان جنگ، دمیاط دشمن صلیبی چشم از مصر و قلمرو فاطمیان برداشت و از این پس نقش فاطمیان در جنگ صلیبی خاتمه پذیرفت.
پی نوشت ها:
1. تقی الدین احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک، تحقیق محمدمصطفی زیاده (قاهره، دارالکتب المصریه، 1934-1942م) ج 1، ص 33.
2. از فرماندهان ترک در دولت الب ارسلان و ملکشاه بود.
3. A History of the Crusader, Pensylvania Press, 1962, p172.
4. وفا جونی، دمشق و المملکة اللاتینیه فی القدس (بیروت، دارالفکر، 1417ه) ص 47-51 و دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ص 566.
5. علی بن ظافر ازدی (567-623ه) صاحب کتاب اخبار الدول المنقطعة.
6. شهاب الدین احمد نویری (677-733ه) صاحب کتاب نهایة الارب فی فنون الادب.
7. عبدالرحمن بن خلدون تاریخ نگار مشهور مغربی صاحب کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر.
8. جلال الدین سیوطی صاحت کتاب تاریخ الخلفا.
9. جمال الدین البوالمحاسن ابن تغری بردی صاحب کتاب النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهره.
10. محمدبن عبدالکریم شیبانی (ابن اثیر جزری)، الکامل فی التاریخ، تحقیق علی شیری (بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ه) ج 6، ص 377.
11. ریموند آگیل در کتاب خود به محاصره انطاکیه توسط صلیبی ها اشاره کرده و می گوید: «در حین محاصره سفیران پادشاه مصر در انطاکیه بودند»، ولی از زمینه و علت ورود آن ها به انطاکیه سخن نمی گوید.; ریموند آگیل، تاریخ الفرنجة غزاة بیت المقدس، ترجمه حسن محمد عطیه (اسکندریه، دارالمعرفة الجامعیة، 1990م) ص 105.
12. ویلیام صوری، تاریخ الحروب الصلیبیة، ترجمه سهیل زکار (دمشق، دارالفکر، 1994م) ج 1، ص 297-298.
13. رنه گروسه، تاریخ جنگ های صلیبی، ترجمه ولی الله شادان (تهران، نشر و پژهش فرزان روز، 1377ش) ج 1، ص 303.
14. استیون رانسیمان، تاریخ جنگ های صلیبی، ترجمه منوچهر کاشف (چاپ سوم: تهران، شرکت انتشارات علی و فرهنگی، 1371ش) ج 1، ص 303.
15. Hamilton Gibb. The Caliphate and the Arab State, 1955, Vol 1, p. 81-98.
16. بلدة فی شرق طرابلس; یاقوت بن عبدالله حموی، معجم البلدان (بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1399ه) ج 4، ص 109.
17. ریموند آگیل، همان ،ص 187 و ویلیام صوری، همان ،ص 320.
18. سعید عبدالفتاح عاشور، شخصیة الدولة الفاطمیة فی الحرکة الصلیبیة، المجلة التاریخیة المصریة، قاهره، 1969م، ص 16، ص 15-66.
19. «و در پهنای مسجد دری است مشرقی که آن را باب العین گویند که چون از این در بیرون روند و به نشیبی فرو روند آن جا چشمه سلوان است »; ناصر خسرو، سفرنامه، به کوشش نادر وزین پور (تهران، امیرکبیر، 1366ش) ص 48.
20. ویلیام صوری، همان، ص 415-420.
21. استیون رانسیمان، همان، ص 386 و عارف عارف، تاریخ القدس (قاهره، بی نا، 1959م) ص 292. البته ویلیام صوری به شکل مبالغه آمیز می نویسد: «حاکم فاطمی شهر اکثر ساکنان مسیحی شهر را کشت »، که واقعیت ندارد; همان، ص 428.
22. William Embriaco
23. Primus Embriaco
24. شهر کوچکی در ساحل فلسطین میان عکا و قیساریه; یاقوت بن عبدالله حموی، همان، ج 5، ص 370.
25. صلاح الدین محمد نوار، العدوان الصلیبی علی العالم الاسلامی (اسکندریه، دارالدعوة، بی تا)، ص 112.
26. تقی الدین احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء، تحقیق جمال الدین الشیال و محمد حملی احمد (قاهره، المجلس الاعلی علی الشؤون الاسلامیة، 1967م) ج 3، ص 23.
27. حمزة بن اسدبن علی تمیمی (ابن قلانسی)، ذیل تاریخ دمشق، تحقیق سهیل زکار (دمشق، دارحسان، 1403ه) ص 136.
البته سپاه افضل بیست روز بعد از سقوط قدس رسید و مجبور شد در عسقلان بماند.
28. تاج الدین محمدبن علی بن یوسف (ابن میسر)، اخبار مصر، تحقیق ایمن فواد سید (قاهره، المعهد العلمی الفرنسی للآثار الشرقیه، 1981م) ص 31; ابن اثیر جزری، همان، ص 383-384 و مجهول المؤلف، البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان، به اهتمام کلود کاهن (پاریس، مجلة الدراسات الشرقیة 1938 ,tudes orientals Bulletiond؛e م). ج 1، ص 436-437.
29. ریموند آگیل، همان، ص 247; فوچه چارتر، تاریخ الحملة الی القدس، ترجمه زیاد العسلی (عمان، دارالشروق للنشر و التوزیع، 1990م) ص 75 و ویلیام صوری، همان، ص 436-437.
30. استیون رانسیمان، همان، ص 376-377.
31. ابومحمد مرتضی عبدالسلام بن حسن فهری قیسرانی (ابن طویر)، نزهة المقلتین فی اخبار الدولیتن، تحقیق ایمن فواد سید و فرانس شتایز (اشتوتگارت، النشرات الاسلامیة، 1992م) ص 3; خطط مقریزی، ج 1، ص 443; ابوالمحاسن یوسف بن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهره (قاهره، دارالکتب المصریه، 1375ه) ج 5، ص 145 و ویلیام صوری، همان، ص 457.
32. منطقه ای در شمال عسقلان.
33. ابن اثیر جزری، همان، ص 470; ابن میسر، همان، ص 39 و ابن طویر، همان.
34. ابن میسر، همان; ابن قلانسی، همان، ص 137 و فوچه چارتر، همان، ص 78.
35. مانند ابن فرات که در کتاب تاریخ الدول و الملوک (ج 2، ق 2، ورق 50) می نوسد: «فخذل (الافضل) من جهة عسکره، و علم ان السبب فی ذلک من جنده »; نقل از: صلاح الدین محمد نوار، همان، ص 150.
خطط مقریزی، ج 1، ص 443.
36. وفیات الاعیان، ج 3، ص 418 (در شرح حال عادل بن سلار).
37. «هی من اعمال الاردن بینها و بین دمشق ثلاثة ایام و کذلک بینها و بین بیت المقدس »; یاقوت بن عبدالله حموی، همان، ص 17-18.
38. امارت الجلیل یا ماوراء رود اردن; .Trans Jordan
39. شهر کوچک ساحلی میان قیساریه و یافا. یاقوت بن عبدالله حموی، همان، ج 1، ص 107، ابوالفداء، تقویم البلدان، ص 239.
40. صلاح الدین محمدنوار، همان، ص 167.
41. فاید حماد محمد عاشور، جهاد مسلمانان در جنگ های صلیبی، ترجمه عباس عرب (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373ش) ص 155.
42. در ساحل مدیترانه نزدیک یافا; یاقوت بن عبدالله حموی، همان، ص 2، ص 332.
43. Setton, History of the Crusads, Vol. 1, P. 380.
44. ابوالمحاسن یوسف بن تغری بردی، همان، ص 167 و ابن قلانسی، همان، ص 224-225. 45. ابن قلانسی، همان، ص 227; تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 26; ابن میسر، همان، ص 40; البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان (مجهول المؤلف) ص 115 و عظیمی، تاریخ حلب، ص 360.
ابن اثیر این حادثه را مربوط به سال 496ه دانسته است; (همان، ص 432) و ابن تغری بردی مربوط به سال 493ه; (همان، ص 152) و فوچه چارتر مربوط به سال 1102م. مطابق سال 495ه دانسته است; (همان، ص 122). رانسیمان نیز سال 494ه (1101م) را ثبت کرده است; (همان، ج 2، ص 84).
46. Ibelin (ابلین) در جنوب غربی رمله.
47. فاید حماد محمد عاشور، همان، ص 165-166.
48. ابن میسر، همان، ص 40 و وفیات الاعیان، ج 2، ص 450.
49. ابن قلانسی، همان، ص 229.
50. ابن اثیر جزری، همان، ص 422 و ویلیام صوری، همان، ص 502-503.
51. ابن قلانسی، همان، ص 232; استیون رانسیمان، همان، ج 2، ص 100-101 و فاید حماد محمد عاشور، همان، ص 170.
52. ابن اثیر جزری، همان، ص 427 و ابن میسر، همان، ص 41.
53. ابن قلانسی، همان، ص 240; ابن میسر، همان و ویلیام صوری، همان، ص 575.
54. ابن قلانسی، همان، ص 240-241.
55. تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 35.
56. رنه گروسه، همان، ص 69-70.
57. صلاح الدین محمدنوار، همان، ص 150.
58. :Lattaquie بندری در شمال سوریه فعلی و نزدیک طرابلس.
59. استیون رانسیمان، همان، ص 8.
. 60. Tripoli
. 61. Raymondde Gille
62. :Tortose بندری در ساحل مدیترانه، در سوریه فعلی و نزدیک طرابلس.
63. این قلعه که معروف به قلعه «سن ژیل » است و ویلیام صوری آن را «کوه حاجیان » - - Pelegrinus Mons نامیده، با مساعدت امپراتور بیزانس آلکسیوس کومنن که از حاکم بیزانسی قبرس خواسته بود سن ژیل را کمک کند ساخته شد; صلاح الدین محمد نوار، همان، ص 260.
64. William Jordon
65. نام او «ایماتوس فیلوکاس » - - Eumathius Philocates است.
66. ابن اثیر جزری، همان، 487; عمادالدین اسماعیل بن علی بن محمود(ابوالفداء)، المختصر فی اخبار البشر، تحقیق محمود ایوب (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1997م) ج 2، ص 223 و تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 42.
67. به نام های Hugh Embriaco و Ansaldus Embriaco
68. ابن اثیر جزری، همان، ص 500 و البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان (مجهول المؤلف)، ص 116. در مورد تسخیر طرابلس، در منابع تاریخی میان سال 502 و 503 اختلاف است.
69. ابن الفرات در «تاریخ الدول الملوک » می نویسد: «فحزن الناس علی اهلها و بکوالمصابها... و فزع اهل الشام قاطبة...»; نقل از: صلاح الدین محمد نوار، همان، ص 283.
. 70. Toulouse
71. جورجی ینی، تاریخ سوریا (بیروت، بی نا، 1881م) ص 437.
72. ابن اثیر جزری، همان، ص 422.
73. :Turbessel قلعه ای که تابع شهر رها (ادسا) بود و الآن تابع منطقه جبل سمعان در استان حلب سوریه است.
74. ویلیام صوری، همان، ص 540.
75. همان; البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان (مجهول المؤلف)، ص 116; ابن قلانسی، همان، ص 269; تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 45; جورجی ینی، همان، ص 438 و صلاح الدین محمد نوار، همان، ص 284-288.
76. تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 43 و ابن قلانسی، همان، ص 260.
77. تاریخ الدول و الملوک، ج 1، ورق 37ب; نقل از: صلاح الدین نوار، همان، ص 290.
78. نام او Ordelafo Valerii بود.
79. ابن قلانسی، همان، ص 247; ابن اثیر جزری، همان، ص 505; ویلیام صوری، همان، ص 540-543 و البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان (مجمول الؤلف)، ص 117.
. 80. Ascalon
. 81. Tyre
82. فوچه چارتر، همان، ص 236-237.
83. Anna Comena دختر امپراتور بیزانس.
84. THe Alexiad, P. 365.
85. ویلیام صوری، همان، ج 2، ص 617.
86. همان، ص 614.
87. همان، ص 612.
88. :Toron دژ تبنین (تورون) در نزدیکی صور واقع و یکی از پایگاه های مهم نظامی صلیبی ها در سال های بعد بوده است.
89. ابن میسر، همان، ص 42 و ابن قلانسی، همان، ص 255.
90. ابن قلانسی، همان، ص 263.
91. او عموی مامون بطائحی بود که پس از افضل به مقام وزارت رسید; البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان (مجهول المؤلف) ، ص 119.
92. ابن قلانسی، همان، ص 289.
93. البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان (مجهول المؤلف)، همان; ابن قلانسی، همان، ص 336-338 و فوچه چارتر، همان، ص 216.
. 94. Spona Syrie
95. Duggan (A), The Story of the Crusades, London, 1963, P. 34.95
96. خطط مقریزی، ج 2، ص 44.
97. تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 50.
98. ابن قلانسی، همان، ص 275.
99. همان، ص 275-276 و ابن اثیر جزری، همان، ص 504.
100. افضل با تدبیر و کیاست خود اهالی عسقلان را علیه شمس الخلافه شوراند و با این کار زمینه قتل او را فراهم و جانشین او را تعیین کرد; ابن قلانسی، همان; ابن اثیر جزری، همان، تقی الدین احمدبن علی مقریزی همان، ص 50-51.
101. صلاح الدین محمد نوار، همان، ص 328-329.
102. Mont Royal (Montreal),.
103. صلاح الدین محمد نوار، همان، ص 332.
104. ویلیام صوری، همان، ص 813; ابوبکر عبدالله بن ایبک (ابن ایبک دواداری)، کنزالدرر و جامع الغرر (قاهره، المعهد الالمانی للآثار، 1961م) ج 6، ص ص 562 و البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان (مجهول المالک) ص 130.
105. فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدره ای (تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، 1375ش) ص 309.
106. تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 215.
107. همان، ص 234 و عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، الروضتین فی اخبار الدولتین النوریة و الصلاحیه، تحقیق محمد حلمی محمد محمد (قاهره، لجنة التالیف و الترجمه و النشر، 1956م) ج 1، ص 303.
108. طلائع بن زریک، دیوان، گردآوری الامینی (نجف اشرف، المکتبة الاهلیة، 1383ه) ص 63-140.
109. ر.ک: عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، همان، و ابن منیر طرابلسی، دیوان، به اهتمام عمر عبدالسلام تدمری (بیروت، دارالجیل، 1986م) ص 96، 191، 199 و....
110. معین الدین انربن عبدالله از غلامان طغتکین مؤسس سلسله بوریان بود که در سال های 497-549 در دمشق حکومت کردند.
111. عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، همان، ص 190.
112. او در سال 492 هجری در موصل به دنیا آمد. شرح حال مختصر او در کتاب مهاجران آل ابوطالب (ص 585) آمده است.
113. عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، همان، ج 2، ص 105.
114. همان، ج 1، ص 303 و تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 234.
115. تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 230.
116. همان، ص 236.
117. ابوالمحاسن یوسف بن تغری بردی، همان، ص 346.
118. همان.
119. وفاجونی، همان، ص 277.
120. تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 262 و ویلیام صوری، همان، ص 885.
121. ابوالمحاسن یوسف بن تغری بردی، همان، ص 338 و 346.
122. او عموی صلاح الدین ایوبی است.
123. البستان الجامع لجمیع توارخ اهل الزمان (مجهول المؤلف)، ص 134; ابن اثیر جزری، همان، ج 7، ص 172-173; ذهبی، دول الاسلام، ص 291-292 و عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، همان، ص 6.
124. ابوالمحاسن یوسف بن تغری بردی، همان، ص 345.
125. یوسف حسن درویش غوانمه، امارة الکرک الایوبیه (عمان، دارالفکر، 1402ه) ص 86.
126. محمد سهیل طقوش، تاریخ الزنکیین فی بلاد الشام و اقلیم الجزیرة (بیروت، دارالنفائس، 1988، 1999م) ص 330; نقل از ویلیام صوری.
127. جمال الدین محمدبن سالم (ابن واصل)، مفرج الکروب فی اخبار بنی ایوب، تحقیق جمال الدین الشیال (قاهره، جامعة فؤاد الاول، داراحیاءالتراث القدیم، 1953، 1957م)، ج 1، ص 139.
128. بلبیس: مدینة بینها و بین فسطاط مصر عشره فراسخ علی طریق الشام; یاقوت بن عبدالله حموی، همان، ج 1، ص 479.
129. جمال الدین محمدبن سالم (ابن واصل، همان، ص 140; خطط مقریزی، همان، ص 47-50; البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان (مجهول المؤلف)، ص 135; عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، همان، ج 1، ص 331-337; عمادالدین اسماعیل بن علی بن محمود (ابوالفداء)، همان، ج 3، ص 43; ابن ایبک دواداری، همان، ج 7، ص 27; تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 264-278 و ابوالمحاسن یوسف بن تغری بردی، همان، ص 238.
130. استیون رانسیمان، همان، ص 429.
131. عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، همان، ص 363 و ابن واصل، همان، ص 148.
132. ویلیام صوری، همان، ص 895 و رنه گروسه، همان، ص 198.
133. ویلیام صوری، همان، ص 896.
134. همان، ص 899.
135. همان، ص 899-902.
136. همان، ص 906-920; ابن اثیر جزری، التاریخ الباهرفی الدولة الاتابکیة، تحقیق عبدالقادر احمد طلیمات (قاهره، دارالکتب الحدیث، بی تا) ص 134; تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 287-289; النوادر السلطانیة، ص 208; عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، همان، ص 364-366 و 428 و فتح بن علی بنداری، سناالبرق الشامی، تحقیق فتیحه نبراوی (مصر، کتبة الخانجی، 1979م) ج 1، ص 64.
137. استیون رانسیمان، همان، ص 434-436.
138. ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج 7، ص 190.
139. ویلیام صوری، همان، ص 919-920.
140. عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، همان، ص 428.
141. ابن اثیر جزری، التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیة، ص 134; عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، همان، ص 366; ابن واصل، همان، ص 152; تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 278 و ابوالمحاسن یوسف بن تغری بردی، همان، ص 350.
142. امانوئل کومنن.
143. ویلیام صوری، همان، ص 923; استیون رانسیمان، همان، ص 442 و رنه گروسه، همان، ص 202.
144. ویلیام صوری، همان، ص 926-927.
145. همان، ص 927.
146. الجامع البستان لجمیع تواریخ اهل الزمان (مجهول المؤلف)، ص 138; ابن سباط مغربی، صدق الاخبار (تاریخ ابن سباط)، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری (طرابلس، گروس پرس، 1413ه) ج 1، ص 120; رنه گروسه، همان ص 404-405 و هانس ابرهارد مایر، جنگ های صلیبی، ترجمه عبدالحسن شاهکار (شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز، 1371ش) ص 147.
147. استیون رانسیمان، همان، ص 443.
148. ابن ایبک دواداری، همان، ج 7، ص 30; وی تاکید می کند که بر این عبارت چیزی نیفزوده و آن چه را نقل کرده عینا از نامه خلیفه است.
149. ابن واصل، همان، ص 160.
150. همان و النوادرالسلطانیه، ص 209.
151. استیون رانسیمان، همان، ص 445.
152. فتح بن علی بنداری، همان، ص 78; عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، همان، ص 436 و ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج 7، ص 199.
153. رانسیمان در مورد شیرکوه می نویسد: «نام این مرد در تاریخ تحت الشعاع آوازه خداوندیش نورالدین و برادرزاده اش صلاح الدین قرار گرفته است; و حال آن که در جمع تمام رهبران عالم اسلام فقط او بود که به فراست دریافت که به قصد بازپس گرفتن فسطین، نخستین قدم را باید در کار تسخیر مصر برداشت، که موقعیت نظامی کم نظیر و منابع فراوان داشت و به رغم تردیدهای نورالدین خود هرگز از پا ننشست تا بدین آرزو تحقق بخشید. ثمره تلاش های پی گیر او را برادرزاده اش صلاح الدین چید»; همان، ص 446.
154. البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان (مجهول المؤلف)، ص 138; فتح بن علی بنداری، همان، ص 79-81; ابن واصل، همان، ص 162 و تقی الدین احمدبن علی مقریزی، همان، ص 308.
. 155. Kontos tephanos
156. یکی از بنادر مصر در مصب رودخانه نیل.
157. البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان (مجهول المؤلف)، همان; ابن سباط مغربی، همان، ص 126; ذهبی، همان، ص 294-295; النوادر السلطانیة، ص 33; فتح بن علی بنداری، همان، ص 87; عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، همان، ص 456-457; ابن واصل، همان، ص 179-183; ابن اثیر جزری، التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیة، ص 143-144 و ویلیام صوری، همان، ص 941-942.
158. ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج 7، ص 207 و التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیة، ص 144. یعنی شترمرغ پی شاخ می گشت، گوش های خود را هم از دست داد.
منابع:
- تاریخ الفرنجة غزاة بیت المقدس، ترجمه حسین محمد عطیه (اسکندریه، دارالمعرفة الجامعیة، 1990م).
- ابن ابی الهیجا، عزالدین محمدبن ابی الهیجا ابن محمد... تاریخ ابن ابی الهیجا، تحقیق صحبی عبدالمنعم محمد، ریاض الصالحین، 1413ه .
- ابن اثیر جزری، محمدبن محمدبن عبدالکریم شیبانی، التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیة، تحقیق عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره دارالکتب الحدیث، [بی تا].
- الکامل فی التاریخ، تحقیق علی شیری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ه .
- ابن ایاس حنفی، محمدبن احمد، بدائع الزهور فی وقایع الدهور، تحقیق محمد مصطفی، قاهره الهیئة المصریة العامة لکتاب، 1402ه جلد اول.
- ابن ایبک الدواداری، ابوبکر عبدالله بن ابیبک، کنز الدرر و جامع الغرر، جزء ششم به نام «الدرة المضیئة فی اخبار الدولة الفاطمیة » تحقیق صلاح الدین المنجد، جزء هفتم «الدر المطلوب فی اخبار ملوک بنی ایوب » تحقیق سعید عبدالفتاح عاشور، جزء هشتم «الدرة الزکیة فی اخبار الدولة الترکیة » تحقیق و. هاریمان، قاهره، المعهد الالمانی للآثار، 1961، 1971، 1972م.
- ابن تغری بردی، ابوالمحاسن یوسف، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهره، قاهره، دارالکتب المصریة، 1375ه .
- ابن جوزی، ابوالفرج بن علی بن محمدالمقرشی (597ه/1201م)، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، 5-10، حیدرآبادهند، دائرة المعارف العاثمانیة، 1375-1359ه (1940م).
- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد.
- تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363-1371ش.
- ابن سباط مغربی، صدق الاخبار (تاریخ ابن سباط)، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس (لبنان)، گروس پرس، 1413ه .
- ابن الطویر، ابومحمد المرتضی عبدالسلام بن الحسن الفهری قیسرانی، نزهة المقلتین فی اخبار الدولتین، تحقیق ایمن فواد سید، اشتوتگارت، النشرات الاسلامیه، 1992م.
- ابن قاضی شهبه، بدرالدین ابوالفضل محمدبن ابی ابکربن احمد اسدی دمشقی الشافعی، الکواکب الدریه فی السیرة النریه، تحقیق محمود زاید، بیروت درالکتاب الجدید، 1971م.
- ابن قلانسی، حمزة بن اسد بن علی تمیمی، ذیل تاریخ دمشق، تحقیق سهیل زکار، دمشق، دار حسان، 1403ه.
ابن کثیر دمشقی، البدایة و النهایة، تحقیق شیری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ه .
- ابن مامون بطائحی، جمال الدین ابوعلی موسی، اخبار مصر، تحقیق ایمن فواد سید، قاهره، المعهد الفرنسی للآثار، 1983م.
- ابن منقذ، اسامه الاعتبار، تحقیق فیلیپ حتی، - [بی جا]: الدارالمتحدة للنشر، 1981م.
- ابن منیر طرابلسی، دیوان، به اهتمام عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالجلیل، 1986م.
- ابن میسر، تاج الدین محمدبن علی بن یوسف، اخبار مصر، تحقیق ایمن فواد سید، قاهره، المعهد العلمی الفرنسی للآثار الشرقیه، 1981م.
- ابن واصل، جامل الدین محمدبن سلام، مفرج الکروب فی اخبار بنی ایوب، تحقیق جمال الدین الشیال، قاهره، جامعة فؤاد الاول، دار احیاء التراث القدیم، 1953، 1957م.
- ابوشامه، عبدالرحمان بن اسماعیل، الروضتین فی اخبار الدولتین النوریة و الصلاحیة، تحقیق محمد حلمی
محمد محمد، قاهره، لجنة التالیف و الترجمه و النشر، 1956م.
- ابوالفداء، عمادالدین اسماعیل بن علی بن محمود، المختصر فی اخبار البشر، تحقیق محمود ایوب، بیروت دارالکتب العلمیة، 1997م.
- اومان، شارل الامبراطوریة البیزنطیة، ترجمه مصطفی طه بدر، قاهره، 1953، 1960م.
- ایمن فواد، سید، الدولة الفاطمیة فی مصر، قاهره: [بی نا]، 1992.
- بنداری، فتح بن علی، سنا البرق الشامی، تحقیق دکتر فتحیه نبراوی، مصر، مکتبة الخانجی، 1979م.
- پرواز، ژوزه، عالم الصلیبین، ترجمه قاسم و محمدحسن خلیفه، مصر، دارالمعارف، 1981م.
- تدمری، عمرعبدالسلام، تاریخ طرابلس السیاسی و الحضاری عبرالعصور، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1404ه (1981، 1978م).
- جونی، وفا، دمشق و المملکة اللاتینیة فی القدس، بیروت دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، 1997م.
- چارتر، فوچه، تاریخ الحملة الی القدس، ترجمه زیاد العسلی، عمان دارالشروق للنشر و التوزیع، 1990م.
- حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت داراحیاء الثراث العربی، 1399ه .
- حنلی، مجیرالدین، الانس بتاریخ القدس و الخلیل، عمان، مکتبة المحتسب، 1973م.
- دجانی، هادیه و برهان دجانی، الصراع الاسلامی الفرنجی علی فلسطین فی القرون الوسطی، بیروت مؤسسة الدراسات الفلسطینیة، 1994م.
- اسهام علماء العرب و المسلمین فی علم النبات، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1405ه .
- اسهام علماء العرب و المسلمین فی الکیمیاء، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1405ه .
- اعلام الفیزیاء فی الاسلام (با همکاری جلال شوقی)، بیروت، مؤسسة الرساله، 1404ه .
- دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدره ای، تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، 1357ش.
- رانسیمان، استیون تاریخ جنگ های صلیبی، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی 1371ش، چاپ سوم.
- زرکلی، خیرالدین الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1984م (چاپ ششم).
- زکار، سهیل الحروب الصلیبیة، دمشق، دار حسان، 1984.م.
- مدخل الی تاریخ الحروب الصلیبیة، بیروت، 1973م.
- صالح بن یحیی، تاریخ بیروت، تحقیق فرانسیس هورس و کمال صلیبی، بیروت دارالمشرق.
- صوری، ویلیام، تاریخ الحروب الصلیبیة، ترجمه سهیل زکار، دمشق: دارالفکر، 1994م.
- طقوش، محمدسهیل تاریخ الزنکیین فی بلاد الشام و اقلیم الجزیرة، بیروت، دارالنفائس، 1988، 1999م.
- طلائع بن زریک، دیوان، گردآوری الامینی، بغداد، [بی نا]، 1964م.
- عارف، عارف المفصل فی تاریخ القدس، قدس، 1961م.
- عاشور، فاید حمادمحمد، جهاد المسلمین فی الحروب الصلیبیة، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1405ه .
این کتاب با نام جهاد مسلمانان در جنگ های صلیبی توسط عباس عرب به فارسی برگردان و چاپ شده است (تهران، دفتر فرهنگ اسلامی، 1373ش).
- غوانمه، یوسف حسن درویش امارة الکرک الایوبیة، عمان دارالفکر، 1402ه .
- دارسات فی تاریخ الاردن و فلستین فی العصر الاسلامی، عمان، دارالفکر، 1983م.
- قاسم، قاسم عبده ماهیة الحروب الصلیبیة. - کویت: المجلس الوطنی للثقافة و الفنون و الآداب، 1410.
- گروسه، رنه، تاریخ جنگ های صلیبی، ترجمه ولی الله شادان، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، 1377ش.
- مایر، هانس ابرهارد جنگ های صلیبی، ترجمه عبالحسین شاهکار، شیراز، انتشرات دانشگاه شیراز، 1371ش.
- مجهول المؤلف اعمال الفرنجة و حجاج بیت المقدس، ترجمه حسن حبشی، قاهره، 1958م.
- مجهول المؤلف (حدود قرن 6ه/12م) البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان، به اهتمام کلود کاهن، مجلة الدراسات الشرقیة، - مجهول المؤلف (حدود قرن 6ه/12م) البستان الجامع لجمیع تواریخ اهل الزمان، به اهتمام کلود کاهن، مجلة الدراسات الشرقیة، (Bulletin d؛etudes orientats) ،ج 7-8، پاریس 1938م.
- مقریزی، تقی الدین احمدبن علی اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء، تحقیق جمال الدین الشیال و محمد حلمی احمد، قاهره: المجلس الاعلی علی للشؤون الاسلامیة، 1967م.
- السلوک لمعرفة دول الملوک، تحقیق محمد مصطفی زیادة. - قاهره: دارالکتب المصریة، 1934-1942م.
- المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار مشهور به خطط، بیروت دارصادر، [بی تا].
- ناصری طاهری، عبدالله تاریخ جنگ های صلیبی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369.
- ناصری طاهری، عبدالله علل و آثار جنگ های صلیبی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373ش.
- نوار، صلاح الدین محمد، العدوان الصلیبی علی العالم الاسلامی (490-515ه/1097-1121م)، اسکندریه: دارالدعوة، [بی تا].
ینی، جورجی تاریخ سوریا، بیروت، 1881م.
- یوسف، ژوزف نسیم العدوان الصلیبی علی بلاد الشام، هزیمة لویس التاسع فی الاراضی المقدسه، اسکندریه، 1971م.
- یوسف، ژوزف نسیم العرب و الروم و اللاتین فی الحروب الصلیبیة الاولی، بیروت، دارالنهضة العربیه، 1981م.
منابع لاتین:
- Duggan, A, The story of the crusddes, London, 1963.
- Michaud, JF History des Croisades, paris, 1957l
- setton, K.M. A History of the Crusades: Pensylvania, 1952-1958.
یادداشت:
1) عضو هیات علمی کتابخانه ملی.