هفته نامه چلچراغ - الهام مشعوف: هیچیک از ما انسانهای کاملی نیستیم، اما انگار عدهای حتی بویی از انسانیت نبردهاند. نمونه این انسانها را میتوان در بین افراد محبوب تاریخ هم پیدا کرد، انسانهایی که ممکن است در نگاه اول موجه و معقول بهنظر برسند، اما وقتی از نزدیک و موشکافانه با شخصیت آنها روبهرو میشویم، نقصهای عمیقی را در وجودشان شناسایی کنیم که باعث شود دید ما نسبت بهشان کاملا تغییر کند. در این شماره از ایکس فایل کمی بیشتر با نقاط تاریک شخصیتی تعدادی از افراد محبوب تاریخ آشنا خواهیم شد.
مادر ترزا
ممکن است در نگاه اول، نقد کردن شخصی مثل مادر ترزا کفرآمیز و ناجوانمردانه به نظر برسد، چون از نظر مسیحیان هیچکس مثل مادر ترزا به فکر افراد بیمار و رنجور نبوده. اما طبق گزارشی که در نشریه تایمز آو ایندیا منتشر شده، انگیزه اصلی او تاحدی خودخواهانه و کمتر در جهت کمک به مردم بوده. درواقع مادر ترزا بیشتر قصد داشته تا با کمک به نیازمندان، به پیروان مذهبش اضافه کند.
مادر ترزا با وجود در اختیار داشتن مقدار زیادی از کمکهای مردمی، بهندرت توانست سلامتی افراد مستضعف و بیمار را به آنها برگرداند. او بیشتر به مناطقی میرفت که از لحاظ بهداشت، مواد غذایی، دسترسی به پزشک و دارو در مضیقه بودند. بااینحال، او درد و رنج را زیبا میپنداشت، و بر این باور بود که رنج کشیدن انسانها، دنیا را به مکانی مقدس و بهتر تبدیل میکند. او طی مصاحبهاش با یک ضدمذهب معروف به نام کریستوفر هیچنز اظهار کرد: «زیباست وقتی میبینی که افراد بیبضاعت و فقیر، سرنوشتشان را قبول میکنند، و مانند عیسی مسیح، رنج را با اشتیاق پذیرا میشوند. دنیا با رنج ساکنینش تطهیر میشود.»
اما ظاهرا خود او از این باور پیروی نمیکرد و طبق گفته هیچنز، مادر ترزا هنگام مریضی، بهطور دائم تحت مراقبتهای پزشکی بیمارستانهای آمریکایی بوده. ظاهرا درد و رنج خودش برای بهتر شدن وضعیت دنیا تاثیری نداشته.
هدف اصلی ترزا این بود که با استفاده از نفوذش در انجام کارهای خیرخواهانه، عده بیشتری را به پذیرش مذهب کاتولیک ترغیب کند. به باور او اگر انسانها، همانطور که مسیح رنج را تحمل کرد، بهواقع طعم فقر و نیاز را بچشند، به مسیح نزدیکتر خواهند شد. اما انگار مادر ترزا فراموش کرده بود که براساس گفتههای انجیل، مسیح هرگز از رنج کشیدن مردم ابراز رضایت نمیکرد و حتی بیماران درمانده را شفا میداد.
وینستون چرچیل
همه ما وینستون چرچیل را بهخاطر تلاشهایش علیه نازیها در جنگ جهانی دوم میشناسیم. اما بررسی تاریخ نشان میدهد که مشترکات او با دشمنانش در رابطه با برتری نژاد سفید کم نبوده است. براساس کتابی با عنوان «امپراتوری چرچیل» نوشته ریچارد توی، چرچیل جوان در تشکلی که او آن را «جنگهای کوچک علیه انسانهای وحشی» در آفریقا نامگذاری کرده بود، عضویت پیدا کرد. او اعتقاد داشت که خشونت آفریقاییها علیه بریتانیا به دلیل تهاجم انگلیسیها به خاکشان نبوده، بلکه به میل باطنی آفریقاییها برای کشتار برمیگشته.
بعدها که چرچیل عضو پارلمان شد، منازعات متعددی را برای مقابله با اقلیت پارلمان، مورد حمایت قرار داد. او دررابطه با کردهایی که خواهان استقلال از دولت بریتانیا بودند، اعلام کرد: «من با کمال میل حاضرم برای مقابله با قبایل وحشی، از گاز سمی استفاده کنم… این کار آنها را به شکل فضایندهای به وحشت خواهد انداخت.»
مدتی بعد گاندی خواهان آزادی هند از چنگال استعمار بریتانیا شد. این موضوع به مذاق چرچیل خوش نیامد و باعث شد که چرچیل دستور قتل گاندی (بهوسیله یک فیل!) را در اواخر دهه 20 میلادی صادر کند. البته مسئله فقط گاندی نبود، او جایی صراحتا اعلام کرد: «من از هندیها متنفرم. آنها هم مردمان حیوانصفتی هستند و هم مذهبی وحشیانه دارند.» چرچیل حتی در دوران میانسالی نیز دست از افراطیگری برنداشت.
در سال 1943، حاضر نشد برای نجات مردم قحطیزده هند اقدام بشردوستانهای انجام بدهد، و در نتیجه قحطی آن سال، حدود سه میلیون هندی از پای درآمدند. چرچیل خود مردم هند را که به باور او «مانند خرگوش زادوولد میکردند»، مقصر این فاجعه میدانست. بنابراین تعجبی ندارد که باراک اوباما نمیخواست مجسمه یادبود چنین فردی در کاخ سفید قرار داده شود.
ارسطو
بیشک این فیلسوف بزرگ یونانی، انسان خردمندی بوده، اما زمانیکه پای زنان به میان میآمده، یک ضد زن به تمام معنا میشد.
براساس مقالهای نوشته شارلوت ویت با عنوان «تاریخچه دفاع از حقوق زنان در فلسفه»، دیدگاه ارسطو درمورد زنان، چیزی فراتر از جنسیتزدگی است. در نظر ارسطو، «زنان را حتی نمیتوان انسان فرض کرد، در بهترین حالت، زنان شکل تکاملنیافتهای از مردان را تداعی میکنند.» به دلایلی معتقد بود که تعداد دندانهای زنان از مردان کمتر است (که واقعا اینگونه نیست)، و با وجود قدرت باروری زنان، آنها را موجوداتی ناقص میدانست که تنها شاید برای تولید مثل مناسب باشند و نه بیشتر. به باور ارسطو، زنان فقط زاینده هستند و این مردانند که در شکلدهی به کودک متولدشده موثر عمل میکنند. البته این حرف ارسطو در صورتی درست به نظر میرسد که مردان زاینده باشند. به گفته او «احتمالا زنان از مردان پستتر هستند.»
آیا این طرز تفکر ارسطو باعث خواهد شد که ذهن بینظیر او را نادیده بگیریم؟ البته که نه، اما این موضوع نشان میدهد که حتی خردمندترین و متفکرترین انسانها هم کامل نیستند و میتوانند خطا کنند.
استیو جابز
اگر شما نیز یکی از مصرفکنندگان محصولات اَپل هستید، یک تشکر به استیو جابز بدهکارید. اما حقایقی در رابطه با جابز وجود دارد که احتمالا کمی او را از جایگاه رفیعش پایین میآورد. بهنظر میرسد جابز شخص بیرحمی بوده.
طبق گزارش شبکه سی.بی.اِس نیوز دررابطه با اَلکس گیبنی، کسیکه مستند «استیو جابز: مردی در پوشش ماشین» را ساخته، جابز انسان پستی بوده. او پدر دختری بود که وجودش را انکار میکرد، و برای سالها اجازه نداد دخترش او را ملاقات کند. از سوی دیگر، کمپانی اپل با کارخانههای چینی که شرایط کاری بد و بیرحمانهای داشتند، قرارداد همکاری امضا کرد. این کارخانهها تا سرحد مرگ از کارگرانشان کار میکشیدند تا محصولات اپل بهموقع به دست مشتریان برسد. و در نتیجه همین فشارهای کاری طاقتفرسا، تعدادی از کارگران دست به خودکشی زدند. هنگامیکه یکی از نمونههای اولیه آیفون گم شد و خبرنگاری آن را به جابز تحویل داد، او به جای تشکر از این خبرنگار بختبرگشته، به خانه او یورش برد و اسناد و رایانه شخصی او را مصادره کرد.
مارتین لوتر
شهرت او در نتیجه اعتراضنامه 95 مادهای و اصلاحات پروتستانیاش رقم خورد. او در قبال یهودیها نیز دیدگاههای تندرویانهای داشت. به باور او، یهودیت دینی اهریمنی بوده و باید نابود شود. لوتر به طرز وحشتناکی یهودیستیز بود.
در سال 1543، مارتین لوتر کتابی با نام «در مورد یهودیان و دروغهایشان»، به این موضوع اشاره میکند که چرا از دید او، یهودیان انسانهایی طردشده و گناهکار هستند. او یهودیان را دروغگو و کافر میدانست که باید نجات پیدا میکردند. از دید او، تنها راه نجات یهودیان این است که مادامی که به مسیحیت ایمان نیاوردهاند، توسط مسیحیان معتقد نابود شوند.
او روشهای مختلفی را امتحان کرد تا از طریق آن یهودیان را متقاعد کند که به مسیحیت روی آورند. یکی از این راهها به آتش کشیدن کنیسه یهودیان بود. او حتی دستور داد تا خانه آنها را نیز بسوزانند تا جایی برای زندگی نداشته باشند. لوتر حتی کتابها و نوشتههای مذهبی یهودیان را ضبط میکرد و به خاخامها اجازه تبلیغ و آموزش دینشان را نمیداد، چون تصور میکرد پروردگارش با اینکار خشنود خواهد شد.
لوتر یهودیان را از رفتوآمد در جادههای اصلی منع کرده بود، چون از دید او آنها باعث اغتشاش و هرجومرج میشوند. یکی دیگر از آخرین اقدامات لوتر علیه یهودیان، توقیف داراییهای نقدی آنها بود، و فقط درصورتیکه صادقانه به مسیحیت رو میآوردند، پول یهودیان را باز پس میداد. با وجود محبوبیت مارتین لوتر، باید اذعان کرد که او یک تروریست پروتستان بوده.