ماهان شبکه ایرانیان

الهی که همه تان همیشه سالم باشید

درمان با روش چند هزار ساله   نام «طب سنتی» را حتماً شنیده اید، اما شاید ندانید که قرار است، طب سنتی در کشور ما فراگیر شود و همه ی پزشکان دوره هایی آموزشی در طب سنتی بگذرانند

الهی که همه تان همیشه سالم باشید

درمان با روش چند هزار ساله
 

نام «طب سنتی» را حتماً شنیده اید، اما شاید ندانید که قرار است، طب سنتی در کشور ما فراگیر شود و همه ی پزشکان دوره هایی آموزشی در طب سنتی بگذرانند. حتی دانشکده ی طب سنتی تأسیس شده و رشته ای به این نام، دانشجویانی دارد. در این میان کسی هست که نام او را همه ی آن ها که به گونه ای با طب سنتی در ارتباط اند، می دانند و پزشکان و دانشجویان بسیاری نزد او واحدها و کلاس ها و دوره های آموزشی طب سنتی را گذرانده اند. از او می پرسیم :

لطفاً پس از معرفی خودتان، کمی از گذشته تان برای ما بگویید.
 

_«محمد عبادیانی» هستم، متولد سال 1332 در «تهران»، پس از تحصیل دوران متوسطه، در حوزه های علمیه ی «قم» و تهران مشغول تحصیل فقه شدم و نزد برخی از استادان طب سنتی در تهران و «شیراز» به مطالعه ی کتاب و کار عملی پرداختم. بعد از آن به «لاهور پاکستان» و «بمبئی» و «سکندر آباد هند» سفر کردم. در حال حاضر پس از آموختن طب سنتی، طب یونانی، طب التقاطی، آشنایی با رفلکس درمانی، یوگا و انرژی درمانی در خدمت آموزش نظری و عملی و ترویج طب سنتی در محیط های دانشگاهی «ایرانی» هستم.

گرایش شما به طب سنتی از کجا شروع شد و به کجا رسید ؟
 

_ اگر بخواهیم همه اش را تعریف کنم، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود ! خانواده ی ما از طرف مادری «حکیم» بوده اند که به مادربزرگ من قطع می شد. یادم می آید بچه که بودیم ادویه و داروهای گیاهی سالانه ی خانه را خودمان تهیه می کردیم و من چون پسر آخر خانواده بودم، بیشتر کارها روی دوش من بود. مثلاً چوب دارچین را تهیه می کردیم و آن را می کوبیدیم و الک می کردیم و دارچین مصرفی یک سال را تهیه می کردیم. دیگر ادویه جات را نیز همین طور آماده می کردیم. از طرفی هم به خاطر ضعف جسمی، اول هر فصل دچار بیماری حساسیت فصلی می شدم و مجبور بودم که اول هر فصل چند تا آمپول پنی سیلین آن هم با سوزن آمپول ها آن وقت بزنم که اشک آدم را در می آورد !
این حساسیت فصلی ادامه داشت تا 10 - 11 سالگی که برای اولین بار کتابی به نام «طب الصادق» را مطالعه کردم. در همان زمان ها بود که دچار حساسیت شدم و مادرم می خواست مرا پیش پزشک خانوادگی مان ببرد، اما من تصمیم گرفتم دستورهای این کتاب را هم امتحان کنم. پس به مادرم گفتم : «اگه منو دوست داری، ناهار برام عدس پلو درست کن».
مادرم پذیرفت و من به مدرسه رفتم. وقتی از مدرسه بازگشتم کمی تاج ریزی، عدس و پوست انار تهیه کردم و آنها را نیم کوب کردم و جوشاندم بعد آن ها را قرقره کردم. بعد از هر بار قرقره، در آینه به لوزه های خود نگاه می کردم و می دیدم که چرک ها از لوزه هایم جدا شده اند و حالم بهتر می شود. بعد عدس پلویی را که مادرم را آماده کرده بود، با زرده خام تخم مرغ و کمی شکر مخلوط کردم و خوردم. عصر هم انجیر خشک و شیر را جوشاندم و خوردم و تا شب چند بار دیگر آن جوشانده ی تاج ریزی، عدس و پوست انار را قرقره کردم تا این که چرک و تورم لوزه ام کاملاً از بین رفت. از آن زمان بود که تصمیم به خوردن بیشتر میوه و سبزیجات گرفتم و سالم ماندم تا الان که در خدمت شما هستم.
یکی دیگر از علت های گرایش من به طب سنتی بیماری مادرم بود. از زمانی که به یاد می آوردم، مادرم مریض بود و مداوم جراحی می شد و هر روز سلامتی اش کمتر می شد. بنابراین از همان 11 سالگی شروع به طبابت کردم، روی بقیه ی بچه ها. دوستانم به من لقب دکتر داده بودند؛ چون همیشه کتاب می خواندم و طبابت می کردم. تا این که کتاب «تحفه ی حکیم» به دستم رسید. کتاب، متن بسیار سنگینی داشت. به همین علت یاد گرفتن دستور زبان عربی را شروع کردم. بعد از منطق که پایه ی فلسفه است، طبیعتاً فلسفه را آموختم. سپس بخشی از علم فراست ( قیافه شناسی ) را یاد گرفتم. این علم کمک می کند که پزشک با دیدن چهره ی بیمار تا حدودی به خصلت های درونی او پی ببرد که این امر به درمان بهتر او کمک می کند. این علم بازوی بزرگ پزشکی است. بعد از آن به «علم الاعضا»؛ یعنی علم تشریح بدن انسان رسیدم. بعد از آن به حوزه رفتم و در محضر استادان بزرگ درس های اخلاق را خواندم، چون معتقدم که پزشک باید با صفات اخلاقی آشنا باشد.
برای پیشرفت در کارها باید کتاب های مرجع را مطالعه می کردم که به سختی پیدا می شدند. نکته ی مهم در عالم پزشکی این است که، بهترین کتاب مرجع خود بیمار است. در ادامه ی راه محضر«استاد احمد فرشچی» کتاب «خلاصه الحکمه» را که کتاب سنگینی است، تعلیم دیدم. یکی دیگر از استادانی که در محضر ایشان به علم آموزی مشغول بودم، «استاد محمد علی حاجیان» در «شهر ری تهران» بودند.
یکی از درس هایی که در طول این سال ها آموختم، این بود که فهمیدم در جامعه ی پزشکی باید این مطلب را جا انداخت که هر چیز قدیمی، کهنه نیست و زمانش به سر نرسیده است و باید این امر بین پزشکان جا بیفتد. بنابراین شروع به تعلیم این موضوع به پزشکان کردم.

درحال حاضر فعالیت ها در زمینه ی طب سنتی و در دانشکده ی طب سنتی چگونه است ؟
 

-اکنون جریان طب سنتی گسترش پیدا کرده و دانشجویان زیادی به این رشته روی آورده اند. چند سال پیش در مجلس شورای اسلامی تصویب شد که چند واحد طب سنتی به دروس دانشگاهی رشته های پزشکی اضافه شود و بالاخره دوره ی کارشناسی ارشد طب سنتی در دانشگاه ها راه اندازی شد و از این نظر جایگاه طب سنتی بهتر شد.
به تازگی هم دوره ی دکترای طب سنتی وارد دانشگاه ها شده و دانشجو پذیرفته است. اولین آزمون دوره ی دکترای این رشته در سال 86 برگزار شد و 24 نفر در این رشته پذیرفته شدند. اما یکی از مشکلات این رشته در دانشگاه تعداد کم استادان این رشته است.

چرا جهان با نام جریان مکمل یا جایگزین به طب سنتی روی آورده است ؟
 

_ مکتب های پزشکی بر اساس نوعی نگرش منطقی و فلسفی خاص به وجود آمده اند. مثلاً مکتب چینی بر اساس تفکر تائویی شکل گرفته است. مکتب «طب اخلاطی» یا «طب ایرانی» مادر مکاتب پزشکی جهان است و حسابش از طب جایگزین جداست، چرا که آن ها شیوه ی درمانی هستند و ما دارای مکتبی هستیم که به انسان با دید الهی نگاه می کند و همین علت است که صاحبان قدرت های جهانی در علم پزشکی جدید تمایلی به استفاده از سیاست گذاران جهان به دلیل الهی بودن این مکتب با این مانع از این شدند که مکتب طب اخلاقی ایران به عنوان یک مکتب در پزشکی مطرح شود.

طب سنتی و طب جدید چه رابطه ای با هم دارند ؟ آیا با هم در تضاد هستند ؟
 

_طب اخلاطی ما دارای ویژگی هایی است که می تواند در بسیاری از موارد به همه ی طب های موجود کمک کند، البته اگر امکانات لازم در دسترس باشد؛ چون طب سنتی هم مانند طب جدید به آزمایشگاه و دارو سازی احتیاج دارد.

و اما این سؤال ما که بسیار اهمیت دارد : نوجوانان باید در زندگی، چه نکاتی را رعایت کنند که از آسیب ها و بیماری ها دور بمانند ؟
 

_ اولین چیزی که جوانان و نوجوانان نیاز دارند، این است که بفهمند چه چیزهایی برایشان خوب است و چه چیزهایی بد. از آن جایی که غذا بر نشاط و وضع بدن، عمق خواب و حالات جسم تأثیر می گذارد نوجوانان باید روی غذا خوردنشان دقت خاصی داشته باشند و این اثرات را بررسی کنند. غذاهایی که بعد از خوردنشان احساس هیجان و انرژی می کنند، غذاهای خاص آن ها هستند و بهتر است آن ها را در سبد غذایی خود قرار دهند. اما غذاهایی که بعد از خوردنشان احساس سنگینی و خواب آلودگی می کنند، با بدنشان سازگار نیست. اگر به میزانی بیش تر از حجم معده غذا خورده باشند؛ نیز همین احساس خواب آلودگی و سنگینی به آن ها دست می دهد و هضم غذا را برای معده دشوار می سازد. انسان ها دارای ویژگی های بدنی متفاوتی است.
اما در مورد میزان و زمان خواب باید بگویم که به همان علت تفاوت مزاج افراد، میزان خواب افراد متفاوت است و میزان خواب هر کس به شرایط جسمی و مزاج او بستگی دارد. هر کس زمانی که از خواب بیدار می شود، باید دقت کند که سرحال و پر انرژی هست یا هنوز خسته و کسل است ؟ خسته و کسل بودن بعد از خواب، علت های متفاوتی دارد که یکی از آن ها درست نخوابیدن است ؛ یعنی بدن در زمان خواب و استراحت شرایط مناسبی نداشته و به جای رفع خستگی، بیشتر خسته شده است. بهترین حالت برای خواب این است که زیر گردن و گودی کمر پر شود و زانوها هم طوری قرار بگیرند که از سطح شکم بالاتر باشند و پس بهتر است که به پشت بخوابید؛ اما اگر به پهلو می خوابید باید چیزی بین پاهایتان بگذارید که فشاری به آن ها نیاید.
در مورد ورزش - البته نه ورزش قهرمانی بلکه ورزشی برای حفظ سلامت شخصی - هم باید گفت که هر کس هر ورزشی را نمی تواند انجام دهد. ورزشی مناسب است که شادی و نشاط فرد را درطول روز حفظ کند. این که ما چه ورزشی دوست داریم خیلی در سلامت ما تأثیر ندارد. مهم این است که چه ورزشی با مزاج ما سازگار است و نشاط بیشتری به جسم و روح ما می دهد.
پوشاک تأثیر زیادی در سلامت ما دارد. برای مثال، کفشی مناسب است که وقتی آن را می پوشیم و روی پاهایتان می ایستید، وزنتان را روی پاهایتان احساس نکنید. بدن انسان طوری طراحی شده است که وقتی انسان روی پاهای خود می ایستد، فشار وزن خود را احساس نمی کند. بنابراین اگر کسی کفش مناسب نپوشد، تعادلش به هم می خورد و به کمرش آسیب می رسد و احساس خستگی در مچ پا و کمر پدید می آید.
اما لباس؛ وقتی از خواب بیدار می شوید با همان لباس های راحتی که برای خواب پوشیده بودید، نبضتان را بگیرید و بعد از آن لباس های دیگرتان را که در طول روز می پوشید به تن کنید و دوباره نبضتان را بگیرید. اگر عوض کردن لباس روی نبض شما تأثیر بگذارد، نشان می دهد که آن لباس، مناسب شما نیست.
منبع:نشریه موعود نوجوان، شماره 26.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان