وقتی شخصی را نمیشناسید و یا کاری را برای بار اول انجام میدهید، این که شک کنید و یا احساس بیاعتمادی داشته باشید، کاملاً عادی است. اما گاهی برخی از افراد نسبت به اشخاصی که شناخت کامل به آنها دارند هم حس بیاعتمادی دارند. شک و تردید نیز مانند هر احساس دیگری، یک احساس طبیعی است، اما بعضی اوقات این حس از حالت عادی خود فراتر میرود.
به گزارش به نقل از سپیده دانایی، شاید شما نیز با افرادی برخورد کرده باشید که نسبت به همهکس و همهچیز شک داشته باشند. این افراد در زندگی زناشویی با مشکلات فراوانی روبه رو خواهند شد. این بدگمانی در ارتباط با همسر بسیار مشکلساز میشود بهطوری که بسیاری از اختلافهای بین زن و شوهرها معلول این بیاعتمادیها هستند.
زندگی کردن با یک فرد شکاک و بیاعتماد و برقراری یک رابطه ی عاطفی باکیفیت با او شاید کمی سخت باشد. ممکن است شما به خاطر اینکه حس بیاعتمادی همسرتان را تحریک نکنید، مجبور شوید که به فردی محتاط و بدون حس شوخطبعی تبدیل شوید. شاید با این وضعیت مواجه شدهاید که هرگونه تلاش شما برای ایجاد رابطه ی صمیمانه با فرد بیاعتماد، از سوی او بهعنوان حمله تلقی شده و درنتیجه او یا از شما بیشتر فاصله گرفته و یا باخشم و پرخاشگری شما را از خودش دور کرده است. بنابراین، هر چه شما وقت و انرژی خود را صرف رابطه ی خود با یک فرد بیاعتماد میکنید، پس از مدتی خواهید دید که مورد اعتماد او واقع نشده و هنوز در اول راه ماندهاید.
شاید موضوع نگرانکنندهتر این است که فرد بیاعتماد و شکاک در صورت احساس توهین و انتقاد ممکن است دست به واکنشهای هیجانی و یا حتی فیزیکی بزند.
افراد بیاعتماد ممکن است دائم منتظر خیانت همسرشان باشند، بنابراین اگر با یک فرد بیاعتماد زندگی میکنید، این احتمال وجود دارد که از سوی او بارها و بارها بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به خیانت متهم شده باشید.
چرا همسرم بیاعتماد است؟
اغلب کسانی که درگذشته، عذاب بدرفتاری و بیاعتمادی را چشیدهاند، مجموعه ی پیچیدهای از احساساتی مثل درد، ترس، غضب و سوگ را تجربه کردهاند. در نتیجه روابط فعلیشان هم درد آفرین و تحت تأثیر گذشته است. ازآنجاییکه فرد بیاعتماد احتمالاً در دوران کودکی مورد بدرفتاری قرارگرفته و به اطرافیان خود بیاعتماد بوده است، در دوران بزرگسالی نیز از نزدیک شدن به دیگران و ایجاد رابطه ی صمیمانه با آنها هراس دارد. آنها در روابط خود احساس راحتی نمیکنند. دیگران بهجای اینکه برایشان اطمینان آفرین و شادیبخش باشند، پیشبینیناپذیر و خطرناک جلوه میکنند. چنین افرادی فکر میکند که دیگران به آنها صدمه میزنند، خیانت میکنند و ازشان سوءاستفاده میکنند. پس بایستی در برابر دیگران همیشه حالت دفاعی داشته باشند. اعتماد کردن برای آنها سخت است، حتی به نزدیکان.
این افراد گمان میکنند که دیگران مخفیانه قصد دارند به آنها آسیب بزنند. حتی اگر رفتار فردی با آنها خوب، انسانی و احترامآمیز باشد، در ذهنشان به دنبال این مسئله میگردند که انگار کاسهای زیر نیمکاسه است. این افراد اعتقاد راسخ دارند که سلام گرگ بیطمع نیست.
بهعلاوه این افراد به خودشان و تواناییها و دوستداشتنی بودن خودشان هم اعتماد ندارند. آنها شک دارند به اینکه آنقدر خوب باشند که طرف مقابلشان حاضر باشد با آنها بماند. بنابراین دائم به دنبال نشانههایی برای این مقصود طرف مقابلشان هستند.
چه کنیم؟
هرچند زندگی با یک فرد بیاعتماد به نظر مشکل میرسد، اما اگر یک همسر بیاعتماد دارید توصیههای زیر میتواند به داشتن رابطهای با تنش کمتر با همسرتان کمک کند:
توقعات غیرواقعی نداشته باشید
درصورتیکه بیاعتمادی و بدرفتاری همسرتان تحت تأثیر دوران کودکی اوست، نباید انتظار این را داشته باشید که این مشکل بهسرعت رفع شود. گاهی اینطور به نظر میرسد که تلاش شما بهمنظور ایجاد اعتماد و خوشبینی، نهتنها ثمری ندارد، بلکه موجب افزایش خصومت او نسبت به شما شده و شما را بیشازپیش نسبت به بهبودی شرایط مأیوس میکند. اگر قادر به پذیرش همسر بیاعتماد خود هستید و همزمان امید به درمان دارید، شرایط بهتری برای تحمل بدرفتاریهای ناشی از بیاعتمادی خواهید داشت.
صبورانه اعتمادش را جلب کنید
برقراری رابطه با چنین فردی و جلب اعتماد او مستلزم عملکرد سنجیده و شکیبایی بسیار است. بنابراین بهتدریج و بدون هیچگونه فشار و یا اجباری وارد رابطه با او شوید و اجازه دهید که او اندکاندک به شما اعتماد کند. به یاد داشته باشید که به همسر خود در مورد اعتماد فرصت لازم را بدهید و اصرار زودهنگام دراینباره نداشته باشید. برای مثال نگویید: «چرا تو نمیتوانی به من اعتماد کنی؟» اگر چنین کنید فرضیه ی همسرتان مبنی بر اینکه شما فردی انتقادگر هستید، به اثبات خواهد رسید و درنتیجه با شما مقابله خواهد کرد.
اگرچه سخت است اما از او خشمگین نشوید
طبیعی است که شما در برابر بدبینی، اتهامات، سرزنشها و بدرفتاریهای او با خشم و ناراحتی از خود واکنش نشان میدهید. اما مشکل اینجاست که این فرد ازآنجاییکه به شما بیاعتماد است، دقیقاً انتظار همین رفتار را از سوی شما دارد.
لجبازی نکنید
لجبازی کردن شاید روشی برای تخلیه ی هیجانهای منفی نسبت به همسر بدرفتار و بیاعتماد باشد؛ اما پژوهشها نشان داده است که لجبازی و اصرار بر تکرار رفتار نمیتواند چنین مشکلی را حل کند. رفتارهای تلافیجویانه شما سبب میشود که یکبار دیگر همسرتان به این نتیجه برسد که مثل همه ی افراد دیگر، به شما نیز نمیتواند اعتماد کند. بنابراین از چنین واکنشهایی خودداری کنید. فکر اینکه یک فرد بیاعتماد، مانند کودکی زخمی و هراسان است، میتواند شما را در کنترل خشمتان نسبت به او یاری کند.
همسرتان را مقصر ندانید
به او نشان دهید که او در گذشته مستحق بدرفتاری و سوءاستفاده شدن نبوده است. افرادی که درگذشته با همسرتان بدرفتاری کردهاند، بهاحتمالزیاد او را مستحق این بدرفتاریها و بیاعتمادیها میدانستهاند. رسیدن به این نتیجه که بدرفتاری درگذشته به خاطر بد بودن او رخ نداده است؛ میتواند به عزتنفس بیشتر او کمک کند.
رفتارهای شکبرانگیز نکنید
آنچه میتواند بیاعتمادی همسرتان را بیشتر کند، رفتار مبهم، شکبرانگیز و یا غیر صادقانه شماست. برای مثال اگر به دلایل مختلف که برای خودتان موجه است ترجیح بدهید تماسهای تلفنی اعضای خانواده، دوستان و یا همکارانتان را در حضور همسر پاسخ ندهید؛ بدون اینکه برای او توضیح دهید که این کار را از روی عادت و یا به خاطر خجالت انجام میدهید؛ میتوانید زمینه ی ایجاد شک و بیاعتمادی را در همسرتان فراهم کنید.
از یک رواندرمانگر کمک بگیرید
اگر بیاعتمادی و بدرفتاری همسرتان شدید است، بهویژه اگر تجارب بدرفتاری درگذشته آسیب جدی به او زده است، از شما نمیخواهیم که بهتنهایی با آن روبه رو شوید. در صورت امکان بدون اینکه همسرتان را متهم به بدبینی کنید و یا او را مقصر بدانید، از درمانگری صاحب صلاحیت برای تغییر این ویژگی کمک بگیرید.