امامان نور و صراط مستقیم

از ویژگیهای امامان در زیارت جامعه کبیره آن است که این انوار تابناک صراط الهی اند «و صراطه».

در آستان امامان

از ویژگیهای امامان در زیارت جامعه کبیره آن است که این انوار تابناک صراط الهی اند «و صراطه».

واژه صراط

برخی از عالمان لغت ریشه "صراط" سراط می دانند که در اصل لغت به معنای بلعیدن است و تبدیل سین به صاد ناشی از تناسب آن با طاء است.(1)

و راز اینکه به بزرگراه صراط می گویند آن است که به جهت فراخی و وضوحی که دارد گویا سالک در خود می کشد گویا که او را می بلعد «و بعض اهل العلم یقول ان السرط مشتق من ذلک لان الذاهب فیه یغیب غیبة الطعام المسرط».(2)

مؤلف التحقیق واژه صراط را مستقل از سراط می داند: «والظاهر ان کلمة الصراط مستقلّة فی نفسها غیر مبدلة فی السراط.»(3)

دلیلش آن است که صراط مشتقات ندارد اما سراط مشتقات دارد.

بهرحال آنچه که در آن تردید نیست آن است که معنای این واژه راه روشن و وسیع است چه آنکه مادّی باشد یا معنوی و الزاماً معنای استقامت در آن نیست که اگر به معنای آن بود وصف مستقیم برای آن تأکید می شد.

گرچه تأکید بودن ما نعی ندارد لکن تأسیس بهتر از تأکید است.

صراط مستقیم کدام است؟

از آنجا که انسان موجودی است پیوسته در تلاش و حرکت یا به مقصد سعادت می رسد راهی که او را به آن رهنمون می سازد آن راه "صراط مستقیم" است و راهی که او را به نیستی و تباهی می کشاند آن راه "صراط جحیم" است.

در قرآن از صراط مستقیم گاه به "صراط سوّی"(4)؛ گاه به "صراط اللّه"(5) ؛ و گاه به "صراط حمید" (6) توصیف شده است.

و آن همان "دین قیم الهی " است که عهده دار هدایت انسانهاست. در سوره انعام آیه 61 آمده است: «قل اننی هدانی ربّی الی صراط مستقیم دینا قیما ملة ابراهیم حنیفا؛ بگو خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده به دین استوار آئین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید.»

و از آنجا که تبلور این دین در عبودیت و بندگی پروردگار عالم و تسلیم بودن در برابر اوست صراط مستقیم به عبودیت و اعتصام بر او تفسیر شده است.

«ان اللّه ربّی و ربّکم فاعبده هذا صراط مستقیم؛(7)همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست تنها او را پرستش کنید که راه راست همین است.»

«و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم؛(8) (آیا با شما عهد نکردم) که مرا بپرستید این راه مستقیم است.»

«...و من یعتصم باللّه فقد هدی الی صراط مستقیم؛(9)...هر کس به خدا تمسّک جوید به راهی راست هدایت شده است.»

به این ترتیب دین واقعی الهی یک دین بیشتر نیست و آن اسلام است که «انّ الدین عند اللّه الاسلام؛(10) همانا دین در نزد خدا اسلام است.

ستون فقرات دعوت همه انبیاء بندگی خداوند بوده که نامش "اسلام" است. لذا است که "اسلام" مکتب همه انبیاء است، تفاوتها در اصول نیست، در شرایع و دستورات است که به تناسب زمانها و مکانها مختلف بوده است.

واژه اسلام به معنی تسلیم است و معنای آیه آن است که آئین حقیقی در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان اوست و روح دین در هر عصر و زمان چیزی جز تسلیم بودن در برابر حق نیست یعنی همان عبودیت و بندگی به این ترتیب "اسلام " مکتب همه انبیاء است. آری اقتضاءات زمانها متفاوت بوده است لذا این "شرایع" اند که متفاوت اند نه "ادیان الهی" ما یک دین الهی بیشتر نداریم و آن اسلام است و تفاوتها در شریعت است.

«...لکلٍّ جعلنا منکم شرعة و منهاجاً...؛(11)ما برای هر کدام از شما آئین و طریقه روشنی قرار دادیم.»

در سوره انعام آیه 153. پس از آنکه مواردی از احکام شرع مقدس اسلام به نحو کلّی ذکر می شود آمده است: «و انّ هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولاتتبعوا السبل فتفرّق بکم عن سبیله ذلکم وصّاکم به لعلّکم تتقون؛و این راه مستقیم من است از آن پیروی کنید و از راههای پراکنده و انحرافی پیروی نکنید که شما را از طریق حق دور می سازد این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند شاید تقوی پیشه کنید.»

در چندین آیه از قرآن برترین مشخصه صراط مستقیم را این بیان می کند: راهی که هدایتگر به آن پیامبر اکرم(ص) است راهی که جلودار آن، آن پیامبر بزرگ است.

«و انک لتدعوهم الی صراط مستقیم؛(12) و به طور قطع تو آنان را به راه راست دعوت می کنی.»

امامان حجت خداوند

در آیه بعدی منحرفان از صراط مستقیم هم معرفی شده اند: «و ان الّذین لایؤمنون بالآخرة عن الصراط لناکبون؛(13) و کسانی که به آخرت ایمان ندارند به طور مسلّم از این صراط منحرفند.»

در سوره شوری آیه 52 و 53 می خوانیم: «..و انک لتهدی الی صراط مستقیم، صراط اللّه الّذی له ما فی السموات و ما فی الارض الا الی اللّه تصیر الامور...؛تو مسلماً به راه راست هدایت می کنی راه خداوندی که تمام آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست آگاه باشید که همه کارها تنها به سوی خدا باز می گردد.»

به این ترتیب این واقعیت بر مسند نشست که صراط مستقیم همان اسلام است.

امامان تجلّی اسلام اند

اینک وقت آن است که به اثبات این مدعی بپردازیم که امامان تجلّی اسلام اند یعنی اگر انسان بخواهد تمام اسلام را در سیمای یک انسان ببیند آن انسان امام معصوم(س) است.

تمام روایاتی که امامان (ع) را «ابواب اللّه»(14) در واژه ای خداوند «عرفاء اللّه»(15) «ارکان الارض»(16) «ارکان العالم»(17) و... معرفی می کنند می توانند شاهدی بر این مدعا باشند، نیز همه روایاتی که می گوید دین به آنها گشوده شده و به آنان ختم می گردد.

نیز روایاتی که در ذیل آیه 119 سوره توبه آمده: «یا ایها الّذین آمنوا اتقوا اللّه و کونوا مع الصادقین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید تقواپیشه کنید و با صادقان باشید.» رسیده است که مقصود از صادقان تنها امامان معصوم اند.(18)

همه اینها گویای آن است که امامان تجسم تمام دین و مکتب اند به این ترتیب به این نتیجه می رسیم: که امامان صراط مستقیم اند. این حقیقتی است که در دهها روایت به آن تصریح شده است.

در روایتی از جابربن عبداللّه انصاری از پیغمبر اکرم(ص) نقل می کند که: «ان اللّه جعل علیاً و ابناءه حجج اللّه علی خلقه و هم ابواب العلم فی امتی من اهتدی بهم هدی الی صراط مستقیم.»(19)

خداوند علی(ع) و همسرش (فاطمه زهرا سلام اللّه علیها) و فرزندان او را حجتهای الهی بر خلقش قرار داده و آنها درهای علم در امت منند هر کس به وسیله آنها هدایت شود به صراط مستقیم هدایت شده است. در حدیث دیگری ابن عباس از رسول خدا(ص) چنین نقل می کند که به حضرت علی بن ابی طالب (ع) فرمود: «انت الطریق الواضح و انت الصراط المستقیم و انت یعسو المؤمنین.»(20) تو راه روشن و صراط مستقیم و رهبر مؤمنان هستی.

در حدیثی از حضرت امیرمؤمنان علی(ع) می خوانیم:

«ان اللّه جلعنا ابوابه و صراطه و سبیله و الوجه الّذی یؤتی منه فمن عدل عن ولایتنا او فضّل علینا غیرنا فانهم عن الصراط لناکبون.»(21)

خداوند ما رهبران دینی و الهی را درهای وصول به معرفتش، صراط، طریق و جهتی که از آن به او می رسد قرار داده بنابراین کسانی که از ولایت ما منحرف گردند یا دیگری را بر ما برگزینند از صراط حق منحرفند.

در تفسیر آیه شریفه اهدنا الصراط المستقیم در روایات متعددی رسیده است که مراد از این صراط مستقیم راه پیامبر(ص) و ذریه پاک اوست، چون مراد از «انعمت علیهم» آنان هستند.

در حدیثی از حضرت امام صادق(ع) نقل شده «و اللّه نحن الصراط المستقیم؛(22) به خدا سوگند صراط مستقیم مائیم.»

امام صادق(ع) در پاسخ مفضل بن عمر که از معنای صراط پرسیده بود فرمود: «هوالطریق الی معرفة اللّه عزّ و جلّ و لها کان صراط فی الدنیا و صراط فی الآخرة فاما الصراط فی الدنیا فهو الامام المفترض الطاعة من عرفه فی الدنیا و اقتدی بهداه مرّ علی الصراط الّذی هو جسر جهنم فی الآخرة و من لم یعرفه فی الدنیا زلّت قدمه عن الصراط فی الآخرة فتردی فی نار جهنم.»(23)

«صراط مستقیم راه معرفت به سوی خداوند است که به صراط در دنیا و آخرت تقسیم می شود صراط در دنیا همان امام واجب الاطاعة و صراط آخرت پلی است که از دوزخ عبور می کند.

هر کس صراط دنیا (امام واجب الاطاعة) را بشناسد. و از او پیروی کند از صراط آخرت به آسانی عبور خواهد کرد اما کسی که در شناخت امام معصوم یا پیروی از او کوتاهی کند پایش بر قیامت خواهد لغزید و در دوزخ واژگون خواهد شد.

امامان نورند

دیگر ویژگی که امامان را در زیارت جامعه کبیره به آن می ستائیم «نور» است. در فرازهای متعددی در این زیارت امامان به وصف فوق ستوده شده اند.

«نوره و برهانه عندکم» «انتجبکم لنوره» «خلقکم اللّه انواراً» «و ان ارواحکم و نورکم وطینتکم واحدة» «تمام نورکم» «و انتم نور الاخیار» «کلامکم نور»؛ «واشرقت الارض بنورکم» و «مصابیح الدجی» واژه نور واژه ای است روشن که نیاز به توضیح ندارد. روشن و روشنگر.

نور در قرآن و روایات

در قرآن کریم واژه نور هم در نور حسی به کار رفته و هم در نور معنوی، نور حسی مانند روشنایی روز: «و جعل الظلمات و النور...؛(24)...و تاریکیها و نور قرار داد.»

روشنائی ماه «و هو الّذی جعل الشمس ضیاءاً و القمر نوراً؛(25) او خدایی است که خورشید را روشنایی و ماه را نور قرار داد.» در عرصه نور معنوی بر مصادیقی اطلاق شده است.

1ـ ذات مقدس ربوبی جلّ شأنه

«اللّه نور السموات و الارض...؛(26) خداوند نور آسمانها و زمین است...»

او پدید آورنده جهان هستی است، روشنی بخش عالم آفرینش است، همه موجودات زنده به برکت فرمان او زنده اند و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او هستند و اگر لحظه ای چشم لطف خود را از آنها باز گیرد همگی در ظلمات فنا و نیستی فرو می روند و هر موجودی به هر نسبت با او ارتباط دارد به همان اندازه نورانیت و روشنایی کسب می کند.

2ـ قرآن کریم «قد جاءکم من اللّه نور و کتاب مبین؛(27) از سوی خداوند نور و کتاب آشکاری برای شما آمد.»

3ـ ایمان «اللّه ولی الّذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور؛(28) خداوند ولیّ مؤمنان است آنها را از ظلمتهای (شرک و کفر) به سوی نور ایمان رهبری می کند.

4ـ هدایت الهی و روشن بینی

«او من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نوراً یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها؛(29) آیا کسی که مرده بوده است و ما او را زنده کردیم و نور هدایتی برای او قرار دادیم که در پرتو آن بتواند در میان مردم راه برود همانند کسی است که در تاریکی باشد و هرگز از آن خارج نگردد.

5 ـ آیین اسلام

«...و یأبی اللّه الّا ان یتم نور، و لوکره الکافرون»(30) خداوند ابا دارد جز اینکه نور اسلام را کامل کند هرچند کافران نخواهند.

6ـ شخص پیامبر(ص)

«...و داعیا الی اللّه باذنه و سراجاً منیراً...»(31)

«...ما ترا دعوت کننده به سوی خدا به اذن او قرار داده و چراغی روشن...».

7ـ علم

در حدیث عنوان بصری آمده است که حضرت امام صادق(ع) فرمود: «العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشاء» علم نوری است که خدا در قلب هر کس که بخواهد می افکند.(32)

8 ـ در این زیارت بلند امامان نور نامیده شده اند.

ویژگی ها و خواص نور

نور دارای خواص و ویژگیهای ذیل است:

1ـ نور زیباترین و لطیف ترین موجودات در جهان ماده است و سرچشمه همه زیبائیها و لطافتها است.

2ـ نور بالاترین سرعت را طبق آنچه در میان دانشمندان معروف است در جهان ماده دارد. نور با سرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه می تواند کره زمین را در یک چشم بر هم زدن (کمتر از یک ثانیه) هفت بار دور بزند به همین دلیل در مسافتهای فوق العاده عظیم و سرسام آور نجومی را فقط با سرعت سیر نور می سنجند و واحد سنجش در آنها سال نوری است یعنی مسافتی را که نور در یکسال با آن سرعت سرسام آورش می پیماید.

3ـ نور وسیله تبیین اجسام و مشاهده موجودات مختلف این جهان است و بدون آن چیزی را نمی توان دید بنابراین هم ظاهر است و هم مظهر «ظاهر کننده غیر».

4ـ نور آفتاب که مهم ترین نور در دنیای ماست پرورش دهنده گلها و گیاهان بلکه رمز بقای همه موجودات زنده است و ممکن نیست موجودی بدون استفاده از نور (بطور مستقیم یا غیر مستقیم) زنده بماند.

5 ـ امروز ثابت شده تمام رنگهایی را که ما می بینیم نتیجه تابش نور آفتاب یا نورهای مشابه آن است و گرنه موجودات در تاریکی مطلق نور ندارند.

6ـ تمام انرژیهای موجود در محیط ما(بجز انرژی اتمی) همه از نور آفتاب سرچشمه می گیرد حرکت بادها، ریزش باران، حرکت نهرها سیل ها و آبشارها و بالأخرة حرکت همه موجودات زنده با کمی دقت به نور آفتاب منتهی می شود.

سرچشمه گرما و حرارت و آنچه بستر موجودات را گرم نگه می دارد همان نور آفتاب است حتی گرمی آتش که از چوب درختان و یا ذغال سنگ و یا نفت و مشتقات آن بدست می آید نیز از گرمی آفتاب است، چرا که همه اینها طبق تحقیقات علمی به گیاهان و حیواناتی باز می گردند که حرارت را از خورشید گرفته و در خود ذخیره کرده اند بنابراین حرکت موتورها نیز از برکت آن است.

7ـ نور آفتاب نابود کننده انواع میکروبها و موجودات موذی است و اگر تابش اشعه این نور پر برکت نبود کره زمین تبدیل به بیمارستان بزرگی می شد که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند.(33)

امامان تجلّی نور

تمام این ویژگیها را در حوزه معنوی در پیامبر(ص) و دیگر معصومان علیهم السلام می بینیم.

آنان لطیف ترین مخلوق ذات مقدّس ربوبی اند، خلقتشان خلقت نوری است.

در روایتی از امیرمؤمنان علی(ع) رسیده است: «کنت انا و محمداً نوراً واحداً من اللّه عزّ و جلّ فامر اللّه تبارک و تعالی ذلک النوران شیّق فقال للنصف: کن محمداً و قال للنصف کن علیا فمنها قال رسول اللّه (ص) علی منی و انا من علی و لا یؤدی عنی الّا علی.»(34)

من و محمد یک نور بودیم که از نور خداوند عزّ و جلّ خلق شدیم آن گاه خداوند به این نور فرمان داد که دو نیم شود به نصف آن گفت محمد(ص) باش و به نصف دیگر گفت علی(ع) باش از این جهت است که رسول خدا(ص) (در آغاز ماجرای سوره برائت) فرمود: علی از من است و من از علی و مأموریت مرا کسی جز علی انجام نمی دهد.

«مسافت نوری» ضرب المثل است. گسترش این انوار تابناک الهی و معارف بلندشان شایسته این ضرب المثل است. معارف ارزشمند اهلبیت آنچنان است که هر جا مطرح شود به سرعت نور جای خود را باز می کند که خود فرمودند: «فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا» اگر مردم زیبائیهای کلام ما را بفهمند از ما تبعیت خواهند کرد.

نور ظاهر و مُظهر است، معارف دین جز از طریق آنان گرفتنی نیست، علم مفید فقط در مکتب آنان است.

امام باقر(ع) به «سلمة بن کهیل» و «حکم بن عتیبه» فرمود: «شرّقا و غرّبا فلاتجدان علماً صحیحا الّا شیئاً خرج من عندنا اهل البیت»(35) شرق عالم بروید غرب آن بروید علم صحیح را جز در مکتب ما نمی یابید.

نور رمز بقای موجودات زنده است، رمز بقای جهان هستی هم حجت است. امام سجاد(ع) فرمود: «...لو لا ما فی الارض منّا لساخت باهلها»(36) اگر ما نبودیم زمین اهلش را نابود می کرد.

رنگها مدیون نورند، اگر امروز رنگ سعادت «صبغة اللّه» در جهان هست و نام اسلام پر آوازه است به برکت تلاشهای طاقت فرسای این انوار تابناک الهی است.

ماندگاری مکتب حق که اسلام است مدیون فداکاریهای آنان است و اگر آنان نبودند، معارف بلندشان نبود در حوزه معرفت، جهان بیمارستانی بزرگ از جهالت بود.

افتخار می کنیم که این انوار تابناک امام ما هستند.

بر این اساس است که در روایات فراوان از مصادیق نور امامان علیهم السلام ذکر شده اند، مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی تحت این عنوان آورده است که «باب ان الائمة نور اللّه عزّ و جلّ»(37) در این باب 6 روایت آمده است در سوره تغابن آیه 8 آمده است:

«فآمنوا باللّه و رسوله و النور الّذی انزلنا و اللّه بما تعملون خبیر؛ به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده ایم ایمان بیاورید و بدانید خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است.»

در روایات فراوانی امامان(ع) مصداق نور در این آیه معرفی شده اند.

در روایتی آمده ابوخالد کابلی از امام باقر(ع) تفسیر آیه را پرسید حضرت فرمود:

«یا ابا خالد النور و اللّه الائمة من آل محمد صلی اللّه علیه و آله الی یوم القیامة و هم واللّه نور اللّه الّذی انزل و هم واللّه نور اللّه فی السموات و الارض و اللّه یا ابا خالد لنور الامام فی قلوب المؤمنین انور من الشمس المضیئة بالنهار و هم واللّه ینورون قلوب المؤمنین و یحجب اللّه عزّ و جلّ نورهم عمن یشاء فتظلم قلوبهم و اللّه یا ابا خالد لایحبنا عبد و یتولانا حتی یظهر اللّه قلبه و لایطهر اللّه قلب عبد حتیّ یسلّم لنا و یکون سلماً لنا فاذا کان سلماً لنا سلّمه اللّه من شدید الحساب و آمنه من فزع یوم القیامة الاکبر»(38)

ای ابا خالد بخدا سوگند که مقصود از نور ائمه از آل محمّد(ص) می باشند تا روز قیامت. بخدا آنان همان نور خدا هستند که خداوند فرو فرستاده، بخدا آنان نور خدا در آسمانها و زمینند بخدا ای ابا خالد نور امام در دل مؤمنین از نور خورشید تابان در روز روشن تر است بخدا که ائمه(ع) دلهای مؤمنین را منور می سازند و خدا از هر کس خواهد نور آنان را پنهان دارد و در پی آنان دلهای آنها تاریک می گردد. بخدا ای ابا خالد بنده ای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نمی کند تا زمانیکه خداوند دلش را پاکیزه گرداند و خداوند دل بنده ای را پاکیزه نمی گرداند تا آنکه تسلیم ما بوده و آشتی با ما باشد و هرگاه چنین شد خداوند او را از حساب سخت نگه دارد و از هراس بزرگ روز قیامت در امانش دارد.

انوار ماندگار

همانگونه که تلاشها کردند که جلوه برجسته نور حق آیین اسلام را خاموش کنند ولی ناکام ماندند، در رابطه با اهلبیت(ع) هم چنین شد، عداوتها و دشمنی ها با آنان شد، تلاشهای فراوانی جهت خاموش کردن این انوار تابناک صورت گرفت ولی به فضل و عنایت خداوند ناکام ماندند و می بینیم هر روز نام آنان و مکتبشان پرآوازه می گردد.

راه استفاده از نور اهلبیت(ع)

کسی که در پی بر گرفتن نور است باید سراغ آن رفته آن را فرا روی خود قرار دهد نه باید جلو افتاد و نه عقب حضرت امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «انظروا اهل بیت نبیکم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثرهم فلن یخرجوکم من هدی و لن یعیدوکم فی روی فان لبدوا فالبدوا و ان نهضوا فانهضوا و لا تسبقوهم فتضلّوا و لاتتأخروا عنهم فتهلکوا.»(39)

به اهلبیت پیامبرتان بنگرید از آن سو که گام بر می دارند بروید قدم به جای قدمشان بگذارید آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمی برند و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند اگر سکوت کردند سکوت کنید و اگر قیام کردند قیام کنید از آنها پیشی نگیرید که گمراه می شوید و از آنان عقب نمانید که نابود می گردید.

در روایتی از نبی اعظم صلی اللّه علیه و آله رسیده است که:

«فلا تسبقوهم فتهلکوا؛(40) از اهلبیت(ع) پیشی نگیرید که نابود خواهید شد.»

سالک راه حق بیا همت از اولیا طلب همت خود بلند کن سوی حق ارتقا طلب
سرور اولیاء نبی است و زپس مصطفی علی است خدمت مصطفی کن و همت مرتضی طلب
پیروی رسول حق، دوستی حق آورد پیروی رسول کن دوستی خدا طلب
چشم بصیرتت به خود نورپذیر کی شود نور بصیرت دل از صاحب انما(41) طلب
شرع سفینه نجات، آل رسول ناخداست ساکن این سفینه شو دامن ناخدا طلب
دل به امم بگوش هوش می فکنند این سروش معرفت ار طلب کنی از برکات ما طلب(42)

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر