دکتر محمد والدمن اهل اتریش در سال 1361 به دین مبین اسلام مکتب اثنی عشری گرویده است. در همان سال به شوق فراگیری علوم و معارف اسلامی به ایران آمد و وارد حوزه علمیه قم شده و تا سال 1366 به صورت پیوسته در حوزه حضور داشته است. در سال 1369 وارد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) شد و در سال 1380 موفق به اخذ دانشنامه کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی گردید.
وی در حال حاضر مشغول به تحصیل در دوره دکتری در دانشکده تربیت مدرس قم در رشته قرآن و حدیث می باشد. ایشان در سالهای اخیر مقالاتی که عمدتا به زبان آلمانی است تألیف کرده که در مرکز شیعیان اتریش انتشار یافته است. وی همچنین در کنار تهیه مقالات برای تأمین نیازهای شیعیان اتریش به ترجمه تفسیری، از فارسی به آلمانی مشغول است.
مقدمه
آموزش و پرورش از جمله امور کلیدی هر جامعه به حساب می آید؛ همانگونه که از کلمه آموزش و پرورش برداشت می شود، معلمان محترم نه تنها در امر آموزش بلکه در امر پرورش فرزندان جامعه نیز نقش بسزایی را ایفا می کنند. از جمله ابعادی که با پرورش کودکان و نوجوانان ارتباط مستقیم دارد، امور جنسی است. این امور در زندگی بشر بخصوص در رشد صحیح و یا غلط کودکان و نوجوانان از عوامل زیربنایی محسوب می گردد. اهمیت این امور به اندازه ای است که حتی استعمارگران جهان، از نوعی پرورش جنسی خاص، برای منحرف نمودن نسل جوان کشورهای در حال توسعه، استفاده می کنند و شاید عمده هجوم فرهنگی دشمن بر امور جنسی متمرکز باشد؛ به همین سبب لازم است، مسئولین محترم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، به پرورش صحیح دانش آموزان سه دوره آموزشی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه توجه ویژه داشته باشند. اهمیت این امر بخصوص با توجه به گسترش شبکه های اطلاع رسانی و ارتباطات جهانی از قبیل شبکه اینترنت، شبکه تلویزیونی ماهواره ای، مجلات و غیره، نمایان می گردد.
بنابراین آموزش جنسی و آشنا نمودن دانش آموزان دوره های مختلف، جزء برنامه های آموزش و پرورش کشور است. متأسفانه در کشورهای مختلف جهان، گاهی در زمینه آموزش جنسی، افراط و تفریط می شود که هر کدام از این دو، نوعی انحراف محسوب می گردد. در این مسیر آنچه بر عهده کارشناسان امور تربیتی آموزش و پرورش است، یافتن راه و روش صحیح متناسب با روح و روان کودکان هر مقطع سنی و مطابق با فرهنگ ایرانی است. برای یافتن این راه، قطعاً تجربیات زیادی گاهی منفی و گاهی مثبت پیش روی ما قرار دارد که کارشناسان، می توانند از هر کدام از این تجربیات به طور کامل و صحیح استفاده کنند؛ البته کاملاً واضح است که تجربیات کشورهای مختلف، گاهی راه درست و گاهی نیز راه غلط را نشان می دهد. استفاده ای که از راه درست می بریم روشن است؛ ولی در کنار آن، از راه غلط نیز می توانیم استفاده ارزشمند و مثبت ببریم. چون راه های غلط جوامع مختلف، تجربه ای است که عواقب پیمودن این راهها را به ما نشان می دهد؛ در نتیجه با عبرت گرفتن از اشتباهات دیگر ملت ها، از قرنها پیمودن راه غلط، مصون خواهیم ماند.
اینجانب مسلماً قصد ارایه روش به مسئولین آموزش و پرورش کشور را ندارم، چون نه تخصص لازم و نه آشنایی کافی با فرهنگ جامعه ایران دارم. موضوع مدّ نظر ما در این مقاله ترسیم روشهای کشورهای غربی در زمینه پرورش جنسی، همراه با تبیین عواقب، پیامدها و چالش های ناشی از اِعمال آن روشهاست؛ البته روشن است که همه این امور، محدود به آموزش و پرورش کشورهای غربی نیست، بلکه شامل طیف زیادی از امور اجتماعی کشورهای غربی است. در پایان این مقاله نیز، سعی بر آن دارم چند نکته را در قالب توصیه جهت استفاده به کارشناسان امور تربیتی پیشنهاد کنم.
برای بهتر شناختن راه غرب لازم است، میان جوامع غربی و جوامع اسلامی مقایسه ای صورت گیرد. در این مسیر چون بررسی تمامی کشورهای غربی، عملاً غیرممکن بود، عمده تحقیق را به کشورهای آلمان و اتریش محدود نمودم؛ از طرفی در این مقایسه باید هم بعد اعتقادی، هم بعد حقوقی و اجرایی آنها مورد نقد و بررسی قرار گیرد؛ والاّ چه بسا ممکن است، مکتبی در تئوری برای بعضی افراد بسیار زیبا جلوه نماید، ولی در اجرا مانند مکتب کمونیسم بسیار ناکارآمد باشد.
قبل از ورود به اصل بحث لازم به یادآوری است که اسلام، با اینکه تنها یک دین است، ولی تعالیم آن در برگیرنده همه ابعاد شخصی و اجتماعی انسان است؛ به همین سبب یکی از اهداف این مکتب حیات بخش، اصلاح ساختار جامعه است که تحقق این امر تنها به وسیله حکومت مردمی اسلامی میسر است.
نکته آخر اینکه مقاله حاضر خلاصه ای از یک تحقیق دویست صفحه ای است. پرواضح است که تمامی مطالب این تحقیق در چارچوب مقاله یک نشریه نمی گنجد؛ به همین سبب، بسیاری از مطالب را خلاصه و برخی را نیز به ناچار حذف نمودم، لذا در برخی از بخش ها کاستی هایی مشهود است که امیدوارم خوانندگان گرامی این کاستی ها را به دیده اغماض بنگرند.
تعریف موضوع
موضوع تحقیق به طور کلی، شامل سه بخش است که عبارتند از:
1) بررسی و مقایسه قوانین و مقررات حقوقی و احکام اخلاقی مسایل جنسی؛
2) بررسی و مقایسه قوانین و مقررات حقوقی و احکام در جوامع مورد نظر؛
3) پیامدهای اجرای این قوانین، مقررات و احکام، در جوامع مذکور.
مباحث این سه بخش در این تحقیق محدود به آموزه های «اسلام» و «غرب» است. به همین دلیل، سیر مباحث و ساختار آن به دو زیر مجموعه «اسلام» و «غرب» تقسیم شده است. با توجه به این محدوده، موضوع این تحقیق «چگونگی تنظیم رفتارها و روابط جنسی در غرب و کشورهای اسلامی» است.
موانع و محدودیتهای این پژوهش
روشن است، تحقیقی که بخواهد دو فرهنگ متفاوت را با هم مقایسه کند با مشکلات فراوانی مواجه خواهد بود. یکی از آن مشکلات، تفاوت در تنظیم امور هر کدام از این دو جامعه (جامعه اسلامی و جامعه غربی) در بعد جنسی است. به همین جهت در جوامع غربی، مسایل جنسی بسیار راحت و آزادانه مطرح و مورد بحث و بررسی قرار می گیرد؛ ولی در جوامع اسلامی حیای اسلامی، مانع طرح اینگونه مطالب در هر موقعیت و در حضور هرکس می شود(1). این تفاوتها باعث می گردد، که افراد یک جامعه، نتوانند امور جامعه دیگر را به خوبی درک نمایند، زیرا آنها را بر اساس معیارها و ذهنیت فرهنگی ناشی از فرهنگ خود، ارزیابی می کنند. به علاوه، گاهی بازگو نمودن بعضی مسایل که در جامعه اول با کمال جرأت علناً مطرح می گردد، در جامعه دیگر، خلاف عرف، بلکه به نحوی بی ادبی محسوب می شود. این امر در بررسی چالشها و معضلات اجتماعی کشورهای غربی حایز اهمیت است، چون بیان تمام آنچه که در جوامع غربی در بعد جنسی می گذرد، از لحاظ حیای اسلامی مردود است و ممکن است، نوعی بدآموزی در بر داشته باشد و باعث ترویج فساد گردد. به همین خاطر، در بعضی مسایل، تنها به اشاره ای مختصر اکتفا می کنیم.
تفاوت معیار فساد در جوامع غربی و اسلامی
یکی از مصادیق تفاوت معیار جوامع غربی و اسلامی، روابط دختر و پسر است. در کشورهای اسلامی، رابطه آزاد پسر و دختر، از مصادیق فساد است ولی همین امر در کشورهای غربی، نه تنها فساد محسوب نمی شود بلکه در عرف مردم، از ارزش اخلاقی مثبت نیز برخوردار است. عکس این مسأله هم وجود دارد. مثلاً اگر مردی در جوامع اسلامی با بیش از یک زن ازدواج کند فساد محسوب نمی شود ولی در کشورهای غربی، این امر از مصادیق فساد و جرم محسوب می گردد؛ این در حالی است که اگر کسی در کشورهای غربی، با چند زن، رابطه آزاد جنسی داشته باشد، نه جرمی را مرتکب شده و نه از مصادیق فساد محسوب می گردد. البته در این زمینه موارد مشترکی مانند تجاوز به زنان وجود دارد که هم در غرب و هم در اسلام «فساد» تلقی می شود.
با توجه به این گونه تفاوت های معیاری، ممکن است در باب مقایسه بین جوامع غربی و جوامع اسلامی با مشکل مواجه شویم. به عنوان مثال ممکن است آمار به ما نشان دهد، که جرایم جنسی در جوامع غربی در حال کاهش است و ما از این واقعیت، دچار نتیجه گیری غلط شویم چون علت کاهش جرایم جنسی ممکن است، لغو بعضی ممنوعیتهای قانونی مانند لغو ممنوعیت ارتباط جنسی با جنس موافق باشد.
بدینسان ممکن است، بر اساس معیارهای جامعه اسلامی، فساد در کشورهای غربی در حال افزایش باشد، در صورتی که بر اساس معیارهای غربی، فساد در این کشورها روبه کاهش باشد. به همین دلیل لازم است، اولاً به معیارهای تلقی فساد در غرب توجه ویژه ای داشته باشیم و ثانیاً در ارزیابی های بعد، جهت انجام مقایسه دقیق، معیار واحدی را بکار گیریم.
اهداف تحقیق
مهم ترین اهداف این تحقیق عبارتند از:
1) آسیب شناسی فرهنگی برای ارائه راه های مقابله با تهاجم فرهنگی و شناخت نقاط آسیب پذیری در قلمرو مربوط به اخلاق جنسی؛
2) شناساندن گوشه ای از چالشهای فرهنگ غرب به مسلمانان؛
3) بالابردن سطح شناخت نسبت به ریزه کاری های مربوط به اخلاق جنسی در معارف اسلامی؛
4) ایجاد آگاهی و زمینه سازی برای تضارب فکری از طریق طرح مطالب جدید و انجام مقایسه برای پی بردن به نقاط افتراق و تشابه دو فرهنگ اسلام و غرب.
مفهوم غرب
کلمه «غرب»(2) در لغت به معنی یکی از چهار جهت اصلی است و در اصطلاح دارای معانی مختلفی است. در این پژوهش غرب به معنی فرهنگ غربی و هرکجا از غرب سخن به میان می آید، غرب فرهنگی را اراده می کنیم. غرب به معنی فرهنگ غربی(3)، یعنی فرهنگ خاصی که در بعضی کشورها حاکم است و این کشورها به لحاظ دارا بودن این فرهنگ، در زمره کشورهای غربی محسوب می شوند.(4)
در بررسی دقیق دیدگاه ها و اظهار نظرهای دانشمندان غربی به این نتیجه می رسیم که فرهنگ غرب در ابعاد مختلف دارای ویژگی هایی به شرح ذیل است:
الف) زیربناهای فرهنگ غرب در بُعد شناخت و باورها، عبارتند از:
- ماتریالیسم یا مادی گرایی.
- تز جدایی دین از سیاست یا سکولاریسم.
- مکتب لذت گرایی عمومی یا منفعت عمومی (یوتیلیتاریسم).
ب) اصول زیربنای فرهنگ غرب در بُعد ارزشها و گرایشها، عبارتند از:
- اصالت و ارزش دادن به امور مادی.
- گرایش به بی بندوباری و فساد اخلاقی.
- رهایی از قید کلیسا(5) (دین) در باب مسایل اجتماعی.
- قداست زدایی.
- اصالت دادن به قدرت.
ج) فرهنگ غرب در بخش رفتارها و کردارها، رواج دهنده رفتارها و کردارهای متناسب با اصول شناختی و ارزشی خود است. در بخش رفتارها و کردارها برای نمونه می توان به ویژگیهای زیر اشاره نمود:
- هدف رفتار و کردار مردم تأمین زندگی این جهانی است.
- در رفتار و کردار افراد، لذت و امور مادی از اصالت برخوردار است.
- کلیسا عملاً در کارهای سیاسی دخالتی ندارد.
- مردم در عمل گرفتار فساد و بی بندوباری هستند.
- مردم جوامع غربی عملاً در راستای قدرت طلبی کشورهای خود فعالیت می کنند(6).
با توجه به دیدگاهها و اصول مذکور فرهنگ غرب یک فرهنگ مادی است که در جهت همرنگ ساختن فرهنگهای دیگر جوامع تلاش می کند و برای رسیدن به این هدف به فرهنگهای دیگر حمله ور می شود تا آنها را و عمدتاً ارزشهای معنوی آنان را از بین برده و اصول و ارزشهای غربی را جایگزین آن نماید.
مبانی اخلاق جنسی در اسلام
با توجه به اینکه اصول زیربنایی اسلام در جامعه ای مانند ایران، نسبتاً واضح و روشن است، و محور تلاش این جانب تشریح اوضاع حاکم بر جوامع غربی است در این مقام نیز به کمال اختصار بسنده می کنم و تنها به بیان رئوس مطالب می پردازم که عبارتند از:
- نیازهای انسان بسیار گسترده اند و تنها در زندگی اجتماعی به طور کامل تأمین می شوند.
- خانواده، بهترین محیطی است که نیازهای انسان،از جمله، نیازهای جنسی او را تأمین می کند (گرایش به تشکیل خانواده به همین دلیل در انسان وجود دارد).
غریزه انسان (غریزه جنسی)، با محدودیتهای فطری مواجه است.
- کمال و سعادت انسان، در رسیدن به خدا، یعنی قرب الهی است و افعالی که انسان را به خدا نزدیک می کنند، افعال خیر و افعالی که انسان را از خدا دور می کنند، افعال شر خوانده می شوند.
- این دیدگاه و زیربنای فکری، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به طور کامل انعکاس یافته است.(7)
مبانی اخلاق جنسی در غرب
مبانی اخلاق جنسی در غرب، ریشه در جهان بینی حاکم بر آن دارد. مشترکاتی که در بعد فلسفی میان دیدگاه های متفکران غربی وجود دارد، عبارتند از:
- اعتقاد نداشتن به خداوند متعال (یا عدم اهمیتِ اعتقادِ به خدا، در بعد اخلاقی).
- اصالت دادن به انسان.
«در فلسفه قرن بیستم تنها در موارد نادر به طور سیستماتیک با مفهوم «خدا» روبرو می شویم به طوری که می توان ادعا نمود که تصور «خدا» در فلسفه معاصر، تقریباً هیچ نقشی را ایفا نمی کند.(8) این امر بیانگر مادی بودن و این جهانی بودنِ فرهنگ غرب است.
کمال و سعادت انسان در دیدگاه غرب
فرهنگ غرب دارای جهان بینی مادی است که بر اساس آن، انسان موجودی مستقل از خدا، با عمری محدود و زندگی منحصر به دنیاست. بنابراین، مصداق سعادت انسانی هم، فراتر از این دنیا نیست. حداکثر چیزی که می توان در این زمینه ادعا نمود، این است که ممکن است بعضی افراد در غرب دارای مکتب التقاطی باشند. اعتقاد این افراد گرچه الهی است ولی اخلاقشان، التقاطی است و ایمان آنها، اثری در اخلاقشان ندارد. بنابراین حتی افرادی مانند کانت، که اعتقاد به خدا دارند، خدا و ایمان به خدا را در اخلاق، مؤثر نمی دانند.(9) این زیربنای فکری فرهنگ غرب، در قوانین کشورهای غربی از جمله آلمان انعکاسی کامل یافته است.(10)
اخلاق جنسی در غرب؛ راهکارها و چالشها
محدودیتهای اجتماعی غریزه جنسی از دیدگاه غرب
با تحولاتی که همزمان با رنسانس در جوامع غربی رخ داد، اخلاقی جنسی غرب هم دستخوش تغییر و تحول شد. این یکی از اصول فرهنگ غرب است که اخلاق نیز تابع رأی اکثریت مردم است. بر این اساس، مهم ترین اصولی که در حال حاضر در اخلاق جنسی در غرب حاکم است، عبارتند از:
الف) آزادی عشق و آمیزش جنسی از قید ازدواج(11).
ب) آزادی و نشر عکسهای جنسی(12).
ج) آزادی تمایل به همجنس(13).
د) آزادی سقط جنین(14).
گرچه در این اصول همواره از آزادی،سخن به میان آمد، ولی این بدین معنی نیست که همه محدودیتها را لغو کرده باشند، بلکه در کشورهای غربی، همواره محدودیتهایی در این زمینه وجود دارد.
یکی از دیگر مسایل زیربنایی فرهنگ غرب، طلب آزادی بیان و مدارا(15) در قبال نظرات دیگران است.(16)اگر لوازم این دیدگاه را در نظر بگیریم، درمی یابیم که طبق این دیدگاه هیچ کس، حتی دین و مذهب، نمی تواند شناخت و ارزشهای اخلاقی خود را حق مطلق معرفی کند، بلکه همه معرفتها و ارزشهای اخلاقی از اعتبار برخوردار بوده و مجبور به تحمل دیدگاه های دیگران است.(17) در نتیجه هیچ ارزشی مطلق نیست، بلکه ارزشها تابع انتخاب و خواست اکثریت مردم است(18) و به مرور زمان، تغییر می یابد.(19)
این دیدگاه، نمی تواند غیر از نسبی بودن اخلاق و ارزشهای اخلاقی و پلورالیزم اخلاقی، سفارشها و ارزشهای اخلاقی ثابتی را به دنبال داشته باشد. پس اگر فرض شود، اکثر مردم یک جامعه، خواستار معیارها و ارزشهای اخلاقی جدید باشند، معیارهای اخلاقی آن جامعه، تغییر می یابد.(20)
بنابراین غرب، دنیا را هدف می داند و می خواهد سعادت انسان را در این دنیا حاصل کند؛ اما اسلام این دنیا را هدف نمی داند، بلکه وسیله ای برای حصول سعادت در جهان آخرت می داند. غرب، قانون گذار را خود انسان می داند و قوانین را صرفاً برای تنظیم امور دنیوی وضع نموده است؛ ولی اسلام قانون گذار را خدا می داند و قوانینی را که خداوند برای انسان وضع نموده، تأمین کننده مصالح حقیقی وجود انسان در بعد مادی و معنوی می داند.
آیا غرب دارای نظام اخلاقی خاصی است؟
اگر بخواهیم وضعیت اخلاقی کشورهای غربی را بهتر درک نماییم، نیازمند شناخت مبانی اخلاقی این کشورها هستیم. یکی از سئوالات اساسی ما در این مبحث این است که کشورهای غربی دارای کدام نظام اخلاقی اند؟ یا بهتر بگوییم، آیا اساساً کشورهای غربی دارای نظام اخلاقی خاصی هستند یا خیر؟ و اگر دارای یک نظام اخلاقی خاص می باشند، آن نظام کدام است؟
آنچه در این زمینه از منابع غربی به دست می آید، این است که غرب نمی تواند دارای نظام اخلاقی خاصی باشد، زیرا از یک سو، دین را از عرصه اجتماع جدا ساخته و از سوی دیگر هیچ ارزشی را مطلق نمی داند.(21)
در همین رابطه در مجله "Der Spiegel"، تحت عنوان «آلمانیها، ملتی بدون اخلاق» آمده است:
«در پایان هزاره(22)، جامعه گرفتار بحران عمیق اخلاقی است. اتفاق نظر در اینکه خیر و شر چیست، در حال زوال است؛ در سیاست، رفاه اجتماعی تقریباً نقشی ندارد و در اقتصاد، منفعت شخصی عامل اصلی است»(23).
در ادامه، این مقاله به عرصه علوم اشاره نموده و از قول یک متخصص ژنتیک نقل می کند: «اخلاق باید تابع علوم(24) باشد، نه برعکس». این مقاله به بررسی دیدگاه عموم مردم آلمان پرداخته و می افزاید: «انهدام تصور عمومی درباره مسایل شرم آور و اخلاقی، در جُنگها و شوهای تلویزیونی که در برنامه های عصر شبکه های تلویزیونی پخش می شوند، قابل ملاحظه است... این گونه شوها از این تخیل زنده اند که بهتر است به جای اینکه نامشهور باقی بمانم با عیب و نقص خود مشهور شوم؛ بهتر است یک خوک (آدم رذیل) مشهور باشم تا انسانی اخلاقی اما صفر یعنی نامشهور.»(25)
قابل توجه است که در هیچ یک از این اظهار نظرها، صحبت از نظام اخلاقی نیست تا دانشمندان غربی بر اساس آن، خیر و شر بودن اعمال را تعیین کنند، بلکه صحبت از «حیران ماندن» جوامع غربی است.
همه مکاتب فلسفه اخلاقی، مانند مکتب هگل، کانت، فروید و غیره، از جمله مکاتب فلسفه اخلاقی غربند ولی هیچ کدام از این مکاتب «مکتب فلسفه اخلاق غرب» به عنوان تنها مکتبی که در غرب مطرح است، نمی باشند. به علاوه، هیچ کدام از این مکتبها، نظام اخلاقی خاص خود را(26) ارائه نداده، بلکه به بیان دیدگاههای فلسفی خود در بعد اخلاق بسنده نموده اند «نقطه مشترک بین همه این دیدگاه ها این است که رفتار انسانی را به شرطی «اخلاقی» می دانند که خود انسان، هدف و قانونِ اَعمال خویش را تعیین کند و خیر را مد نظر داشته باشد.»(27)
بنابراین در غرب نظام اخلاقی بدین معنی مطرح نیست، بلکه خیر و شر تابع نظر و رأی اکثریت مردم(28) بوده و با تغییر آن، قابل تغییر است. از این لحاظ نظام اخلاقی غرب شبیه امری است که در جوامع اسلامی به عنوان «عرف حاکم بر جامعه» یا «عرف عمومی» مطرح می باشد. در همین زمینه بعضی دانشمندان غربی عقیده دارند که اتفاق نظر درباره خوب و بد اخلاقی در جوامع غربی، در حال زوال است(29).این مطلب بدین معناست که تنظیم مسایل جنسی در غرب، صرفاً دارای جنبه حقوقی و عرفی است و فاقد جنبه اخلاقی مشابه جوامع اسلامی است، به همین خاطر در بررسی اخلاق جنسی غرب، ناچار به بررسی احکام و مقررات حقوقی هستیم.
مسایل مربوط به ازدواج و طلاق در غرب
چون این مسایل در جوامع اسلامی کمتر شناخته شده است، به تفصیل به تبیین آنها می پردازم تا دورنمای بهتری برای خوانندگان حاصل گردد.
ارزش ازدواج در غرب(30)
به طور کلی می توان گفت که ازدواج در غرب تنها به عنوان ابزار تشکیل سلول اساسی جامعه از اهمیت برخوردار است. ولی اگر فرض شود که ارزشهای اخلاقی جوامع غربی تغییر کند و سلول اساسی تشکیل دهنده جامعه، زندگی مشترک آزاد (بدون ازدواج) باشد، دیگر از چنین اهمیتی برخوردار نخواهد بود. این مسأله در اصل ششم قانون اساسی آلمان این گونه بیان شده است:
«ازدواج و خانواده از حمایتهای ویژه نظام حکومتی برخوردار است... قانون گذار موظف است، برای فرزندانی که خارج از کانون ازدواج به وجود آمده اند(31) از لحاظ رشد جسمانی، روحی و عزت اجتماعی، همان شرایطی را فراهم کند که برای فرزندان به وجود آمده در کانون ازدواج فراهم می باشد.»(32) به همین دلیل، و با توجه به سستی باورهای دینی در جامعه مسیحیان، می توان گفت که امروزه ازدواج در غرب از قداست خاصی برخوردار نیست، بلکه تنها قراردادی بین زن و شوهر است.
در همین رابطه نیز باید به این نکته اشاره نماییم که ازدواج در غرب، شرط مجاز بودن آمیزش جنسی نیست، بلکه بسیاری از افراد، خارج از این چارچوب نیز دارای چنین روابطی هستند و این فساد اخلاقی، حتی از پشتیبانی حقوقی نیز برخوردار است. بر همین مبنا از سال 1969 آمیزش جنسی زن و مرد متأهل خارج از چارچوب ازدواج(33) (به تعبیر ما مسلمانان، زنای مرد محصن و زن محصنه) و لواط در آلمان آزاد شد در حالی که ازدواج چند همسری ممنوع شد؛ به علاوه زندگی مشترک زن و مرد به صورت آزاد هم مجاز شمرده شد.(34)
بنابراین، برداشت و مفهومی که مردم کشورهای غربی از ازدواج دارند، با برداشت مفهومی که ما مسلمانان از ازدواج داریم، متفاوت است. در غرب ازدواج تنها در صورتی شکل می گیرد که زن و مرد، بعد از اینکه مدتی همدیگر را شناختند و با هم بودند، احساس کنند که همدیگر را خیلی دوست دارند و بخواهند نسبت به همدیگر وفادار باشند. البته افرادی هم هستند که قصد وفاداری هم ندارند، ولی با این وجود با همدیگر ازدواج می کنند.
آیا غرب سفارش های اخلاقی برای خانواده دارد؟
همانگونه که بیان شد، در غرب، نظام و ارزشهای اخلاقی ثابتی مطرح نیست بلکه خیر و شر تابع نظر و رأی اکثریت مردم و به مرور زمان، قابل تغییر است(35) و بُعد اخلاقی و به تبع آن، اخلاق جنسی وابسته به «عرف حاکم بر جامعه» یا «عرف عمومی» است اما در عین حال در کشورهای غربی، سفارش های اخلاقی هم وجود دارد. البته این سفارش های غرب در مقابل آنچه که در اسلام وجود دارد، بسیار کم و ناچیز است.
علاوه بر اینگونه سفارش ها، در کشورهای غربی نوعی تربیت اخلاقی در زمینه روابط جنسی تحت عنوان «تربیت جنسی»(36) نیز وجود دارد. «تربیت جنسی» عنوان درسی است که از سال 1968 میلادی به بعد، جزء دروس اصلی مدارس آلمان می باشد. شاگردان در این درس از سن چهارده سالگی با روابط و مسایل جنسی آشنا می شوند و نسبت به احساس ارزشها، توانایی تصمیم گیری اخلاقی و یادگیری اصطلاحات در بعد جنسی، تعلیم می بینند. این درس منوط به موافقت والدین نیست، بلکه به صورت اجباری برای عموم شاگردان(37) تدریس می شود.(38)
اینگونه سفارشها بیشتر جنبه پزشکی و روان شناختی دارد و با سفارش های اخلاقی اسلام، به هیچ وجه قابل مقایسه نیست و اگر هم اینگونه سفارشها را اخلاقی ارزیابی کنیم، باید سؤال کرد که غرب چه عاملی را می تواند به عنوان ضمانت اجرایی احکام و سفارشهای اخلاقی معرفی کند؟ به علاوه، بخش اخلاقی کشورهای غربی از بخش حقوقی آنها جداست، به همین خاطر این سفارشها از پشتیبانی حقوقی برخوردار نیست. یک حقوقدان آلمانی در این زمینه می گوید:
«بدون شک، طبق ارزشهای اخلاقی حاکم [ در آلمان ]، ممنوعیت متون پرنوگرافیک و غیره، منفعتی اجتماعی در بر دارد و ممکن است انسانها بدون پرنوگرافی خوشبخت تر باشند. ولی تنها سؤال این است که آیا قانون جزایی وسیله ای مناسب و کارا برای رسیدن به این اهداف هست یا خیر؟ و قبل از همه باید سؤال شود که آیا واداشتن مردم به اعمال اخلاقی ارزشمند، برای خوشبخت تر نمودن آنان، می تواند هدفی مشروع برای قانون جزایی باشد؟ مطرح نمودن این سؤال به معنی نفی آن است. دولت ما مؤسسه اخلاقی نیست که مجاز به استفاده از الزامات قانونی جهت تربیت اخلاقی شهروندان باشد. تنها، جایی که رفتاری به عنوان تهدید و یا تجاوز از قانون، ظاهر می شود، نقطه آغاز مشروعیت قانون جزایی است(39)».
بر این اساس ارزشهای اخلاقی موجود در غرب، فاقد پشتیبانی حقوقی است و با قوانین حقوقی پیوند نخورده است. این مسأله بدین معناست که در مبحث اخلاق جنسی غرب، عمدتاً باید قوانین و مقررات حقوقی آن را بررسی کنیم.
بنابراین به طور خلاصه می توان استنباط نمود که ازدواج در جوامع غربی مهمترین راه برای کنترل روابط و رفتارهای جنسی نیست و چون نظام اخلاقی غرب، تابع دیدگاه عامه مردم است، این مسأله تنها از نظراجتماعی مهم است وگرنه ارزش اخلاقی خاصی ندارد.
پیامدهای اجتماعی احکام حقوقی و اخلاق جنسی در غرب
در این مبحث تنها مختصراً به بررسی پیامدهای اجتماعی احکام حقوقی و اخلاق جنسی در غرب می پردازم؛ چون بررسی دقیق اوضاع اجتماعی ایران، پژوهشهای عمیق متخصصان ایرانی را می طلبد، تا بر اساس آن بتوان مقایسه ای بین دو جامعه انجام داد. گرچه به گمان من با بیان و تشریح اوضاع حاکم بر جوامع غربی، این مقایسه کار چندان مشکلی نیست.
اوضاع اجتماعی جوامع غربی
گرچه این جانب، نگارنده این مقاله اهل اتریش بوده و از اوضاع اتریش و آلمان آگاهی بیشتری دارم، امّا در یک نگاه کلی می توان گفت که یکی از مشکلات کنونی جوامع غربی، وجود خلأ در روابط عاطفی است. به علاوه، زندگی زناشویی، اساس زندگی مشترک زن و مرد را تشکیل نمی دهد، بلکه بسیاری از خانواده ها به صورت تک والدی(40) اداره می شوند. مثلاً در سال 1995 در اتریش 5/13% کل خانواده های اتریش، به صورت تک والدی و 5/86% آنها با هر دوتن از والدین اداره می شد(41). این آمار بیانگر آن است که در غرب اهمیت خانواده و تشکیل زندگی خانوادگی بسیار کم است(42).از طرف دیگر مفاهیم اخلاقی مانند «حیا»، «عفت»، «غیرت»، «تقوی» و «بکارت» دیگر دارای ارزش مثبت اخلاقی نیستند و برای بسیاری از مفاهم مانند «ناموس» و «غیرت» در زبانهای غربی مانند زبان آلمانی، معادلی وجود ندارد. بررسی دقیق تر اوضاع و معضلات اجتماعی غرب، همچنین بررسی اَعمال مجاز و غیرمجاز در قوانین جاری غرب، شناخت خوبی در این باره به ما ارایه می دهد.
معضلات اجتماعی جوامع غرب در بُعد مسایل جنسی
البته در اینکه چه چیزی معضل است و چه چیزی معضل نیست، دیدگاه ما مسلمانان با دیدگاه غربیها متفاوت است. ما وجود دختران فراری و ارتباط آزاد پسرها با دخترها در پارکهای عمومی را به عنوان معضل تلقی می کنیم، در صورتی که این مسایل، در بسیاری از جوامع غربی، مثبت تلقی می شود؛ به همین خاطر، اگر بعضی جاها مسایلی را به عنوان معضلات اجتماعی غرب، مطرح می کنیم، لزوماً به این معنی نیست که خود غرب هم این مسایل را معضل می داند.
پرنوگرافی در غرب
یکی از معضلات اجتماعی جوامع غربی رواج پرنوگرافی و اشتغال گروه کثیری به این کار است. بازار این گونه تولیدات امروزه در غرب از رونق خوبی برخوردار است و در حال حاضر به عنوان یکی از شاخه های اقتصادی پر درآمدِ کشورهای غربی مطرح است؛ تاحدی که افرادی که در پخش پرنوگرافی به طور مستقیم اشتغال دارند، حدود ده هزار نفرند.(43) تخمین زده می شود اگر پرنوگرافی در آلمان ممنوع گردد، حدوداً 90% کل ویدئوکلوپهای این کشور، تعطیل خواهند شد.(44) درآمد مالیاتی دولت از این امر، به بیش از 350 میلیون مارک تخمین زده می شود.(45) رسانه های گروهی غرب، با پخش این فیلم ها و تصاویر مبتذل، دیدگاه خاصی را به اذهان کودکان و نوجوانان القا می کنند و با این تلقینها، عملاً جلو رشد آزادانه آنان را می گیرند.(46)
رواج پدیده پرنوگرافی در غرب، خود منشاء بسیاری از معضلات دیگر است که در این بحث به بررسی آنها می پردازیم.
تجاوز به زنان در غرب
یکی از معضلات ناشی از ترویج پرنوگرافی شیوع پدیده تجاوز به زنان است، اگرچه بعضی افراد تصور می کنند که هرچه در بعد جنسی، آزادی بیشتری حاکم باشد، کنجکاوی و رغبت انسان نسبت به این مسایل کمتر می شود؛ اما تحقیقات انجام شده در غرب، خلاف آن را نشان می دهد. پژوهشی از دانشگاه پَتسدام آلمان (Universitaet Potsdam) نشان داد که از 300 دختر 17 الی 20 ساله ای که مورد سؤال قرار گرفته اند، 25% لااقل یک بار مورد تجاوز و یا تعرض جنسی قرار گرفته اند. از 250 پسری که مورد سؤال قرار گرفته اند، 32% اقرار کردند که به طور هدف دار، از مشروبات الکلی و یا مواد مخدر یا مست کننده استفاده کرده اند تا به اهداف جنسی خود برسند.(47)
در جایی دیگر می خوانیم: «این که گاهی زن جوانی در مترو مورد تعرض قرار می گیرد، و به او [جهت التذاذ جنسی] دست می زنند، و متلک می پرانند، اطرافیان همه نگاه می کنند و هیچ کسی کمک نمی کند، یک اتفاق معمولی در شهرهای بزرگ آلمان است.»(48)
در بخش دیگری از این پژوهش آمده است: «طبق تحقیقی از وزارت کشور انگلیس که در لندن منتشر شد، در این کشور سالانه تا 295000 زن، قربانی تجاوز جنسی یا سوء استفاده جنسی می شوند. که از این تعداد تنها در 6000 مورد شکایت قانونی وارد می شود. طبق این تحقیق، تعداد زنانی که قربانی سوء استفاده توسط پدران و شوهران می شوند، در حال افزایش روزافزون است.»(49)
آمار نشان می دهد، در اتریش از هر شش دختر بچه، یک نفر مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرد که 90% این موارد در «محیط امن خانواده» انجام می گیرد. در ژاپن حدود 75% زنان، ابراز می کنند که مورد تعرض جنسی واقع شده اند و در ایالات متحده آمریکا حدود 50% زنان چنین احساسی دارند.
افزایش آمار طلاق نسبت به ازدواج
از جمله دیگر معضلات دامنگیر غرب که خود ناشی از رواج پرنوگرافی است، افزایش آمار طلاق نسبت به ازدواج است، به عنوان نمونه آمار رسمی اتریش نشان می دهد که بین سالهای 1970 تا 2001 تعداد طلاقها در این کشور از نرخ 10000 به 20582 طلاق در سال افزایش یافته است.(50) بر این اساس، در اتریش حدود 60% کلیه ازدواجها به طلاق کشیده می شود.(51)
در این باره لازم است به این نکته اشاره نمایم، افرادی که در غرب با هم ازدواج می کنند، معمولاً قبل از ازدواج همدیگر را چند سال می شناسند و با هم زندگی می کنند و بعد از آن که دیدند واقعاً همدیگر را دوست دارند و می توانند و می خواهند با هم زندگی کنند، ازدواج می کنند؛ با این وجود میزان طلاق تا این اندازه بالاست. به علاوه همانگونه که قبلاً بیان نمودیم، 30% افرادی که ازدواج می کنند، قبل از ازدواج با چند نفر ارتباط جنسی داشته اند و بعد از مدتی از هم جدا شده اند؛ اگر این رقم را نیز به آمار جداشدگان اضافه کنیم، آمار سرسام آوری به دست خواهد آمد. این روند در آلمان نیز مشابه اتریش است. بنابراین به طور کلی می توان گفت که معضل سست شدن پیمان زناشویی مبتلا به تمام کشورهای غربی است(52).
از این نمودار معلوم می گردد که در سال 2001، نرخ طلاق به بیش از 60% کلیه ازدواجها رسید.
رواج فحشا در غرب
همان گونه که بیان شد، فحشاگری در کشورهای غربی مجاز است(53) و اگر هم در بعضی موارد منعی برای این کار باشد، به معنی محدود نمودن آن در بعضی محلها و یا ساختمانها است. این عارضه موضوعی ساده نیست، بلکه به طور گسترده بر جامعه تأثیر می گذارد. در مقاله ای در یکی از روزنامه های اتریشی بیان شده که بسیاری از مسئولین وزارت کشور اتریش در فحشاخانه ها رفت و آمد دارند و به طور رایگان از امکانات آنجا استفاده می کنند.(54) حتّی حزب سبز اتریش خواستار آن است که فحشاگری به عنوان یک شغل عادی، رسمیت یابد.(55) در جمهوری چک اداره کار به اندازه ای پیش رفته که به زنان جویای کار، آدرس فحشاخانه ها را می دهد تا با بیکاری مبارزه کند.(56) کشور بلژیک نیز، فحشاگری را به عنوان اولین کشور اروپایی در سال 2000، به عنوان یک شغل به رسمیت شناخت. بدین سان در این کشور فرقی بین یک کارمند و یک فاحشه وجود ندارد! در زمینه پیامدهای نامطلوب این امر در پژوهشی آمده است:
«تجارت دختران به طور فاجعه بار توسعه یافته است. شلوگل وزیر کشور اتریش در سخنرانی خود در جلسه افتتاحیه گردهمایی دو روزه پلیس بین الملل که در همین زمینه در وین افتتاح کرد، ارقام نگران کننده ای را ذکر کرده و می گوید: «سالانه تا 000/200 زن، از کشورهای اروپای شرقی به اروپای غربی برده می شوند. به اکثر این افراد وعده آینده درخشان به عنوان مُدِل(57) داده می شود؛ ولی وقتی به کشورهای غربی رسیدند، استثمار شده و به فحشا واداشته می شوند. اتریش به لحاظ موقعیت جغرافیایی خود، یکی از محورهای تجارت زنان، از اروپای شرقی است...»(58) ممکن است کسی تصور کند که بالاخره سهمی از سود این تجارت به آن زنان بیچاره می رسد، در صورتی که از محتوای پژوهش ها چنین برمی آید که این درآمد ناچیز هم از آنها پس گرفته می شود و به بسیاری از آنان مواد مخدر تزریق می شود تا ساکت بمانند.»(59)
استعمار جنسی در غرب
مراد از استعمار جنسی در این مبحث این است که مردان از موقعیتهای اجتماعی و شغلی خود، جهت برقراری ارتباط جنسی با زنان، سوء استفاده می کنند. این کار در کارخانه ها، اداره ها، دانشگاه ها و مطب های پزشکان و روانپزشکان، توسط کارفرمایان، رؤسا، اساتید، پزشکان و روانپزشکان انجام می گیرد. طبق ارزیابی متخصصین غربی این نوع سوء استفاده جنسی در غرب، شیوع خاصی دارد. در مقاله ای در این زمینه آمده است:
«... تحقیقات مختلفی درباره روابط جنسی در دانشگاهها با نتایج مشابه، نشان داده که بین 20% الی 30% دانشجویان دختر، مورد مقاربت جویی جنسی اساتید دانشگاهی خود قرار گرفته اند. در گزارشات جدیدتری آمده که 70% دانشجویان دختر در یکی از رشته های تحصیلی در حین تحصیلات خویش با اساتید خود مقاربت جنسی داشته و 30% دیگر نیز، مقاربت جویی جنسی نامطلوب اساتید را دفع کرده اند. همکاری به من گفت، در دانشکده ای که در آن تحصیل کرده است، این یک راز علنی(60) و کاملاً جاافتاده بود که هر دانشجوی دختری که می خواست، پایان نامه خود را ارائه دهد، با استاد راهنمای خود مقاربت جنسی داشته است. با این حال کسی گزارشی از آن ارائه نداده است.»(61)
در میان پزشکان و روانپزشکان آمریکایی هم میزان استعمار جنسی بالاست به به طوری که بین 6 تا 10درصد روانشناسان و حدود 13% پزشکان با بیماران زن رابطه جنسی دارند.(62) این مسایل در آلمان هم مطرح است و تخمین زده می شود که میزان آن به همان اندازه باشد.(63)
رواج همجنس بازی
این عمل بسیار کریه تا سال 1994 در آلمان به نحوی ممنوع بوده است؛ ولی از آن تاریخ به بعد آزاد شد.(64) در اتریش هم مسأله، شبیه آلمان است و همجنس بازی در حال حاضر آزاد است. از لحاظ عرف عموم مردم باید گفت این مسأله تا ابتدای دهه 80 میلادی مطرود بوده است و کسانی که گرفتار آن بودند بسیار کم و در جامعه منزوی بوده اند. از آن تاریخ به بعد این مسأله پیوسته مطرح شده و امروزه به جایی رسیده که نه تنها آزاد، بلکه دارای ارزش مثبت اخلاقی هم شده است و افرادی که گرفتار این مسأله هستند با افتخار به آن اعتراف می کنند. در سال 1992 میزان افرادی که در اتریش گرفتار این انحراف اخلاقی بوده اند، 2/6% میان مردان و 6/9% میان زنان برآورد شده است.(65)
مطالب مذکور کلیاتی در زمینه چالشهای کشورهای غربی، در بُعد اخلاقی جنسی است که اکثر موارد آن توسط خود دانشمندان غربی به عنوان "معضل " مطرح شده است.
جمع بندی
در جمع بندی این مبحث با ارزیابی اوضاع جوامع غربی و اسلامی و تطبیق آزادی جنسی بر اوضاع حاکم در این جوامع، نتایج زیر حاصل می شود:
1 مفاسد و معضلات اجتماعی در کشورهای اسلامی به مراتب کمتر از کشورهای غربی است؛(66)
2 آزادی های واقعی در کشورهای اسلامی با در نظر گرفتن تفاوت جهان بینی، نظام ارزشی و انسان شناختی به مراتب بیشتر از آزادیهای کشورهای غربی است؛
3 منع قانون کشورهای اسلامی با آزادی و امکان اشباع و عرضه مناسبی همراه است و به همین دلیل باعث فزونی حرص بر مسایل منع شده نمی گردد؛ بر خلاف کشورهای غربی که از آزادی ارضای نیاز جنسی برخوردارند اما چون تحریک جنسی در این کشورها به مراتب بیشتر از آزادی ارضا می باشد، میزان آزادی ارضا، تناسبی با میزان تحریک جنسی ندارد، بنابراین زمینه ارضای مناسب فراهم نیست؛
4 کشورهای غربی در عین اینکه مسایلی را ممنوع اعلام کرده اند، نتوانستند بار ارزشی منفی به آن ببخشند به همین دلیل، بعضی از مسایل منع شده(67) از بار اخلاقی مثبت برخوردار است و مردم طبیعتاً به آن رغبت دارند؛ ولی اسلام در جایی که منع قانونی و اخلاقی را ایجاد کرده، بار ارزشی منفی را هم معین نموده است. به همین دلیل منع حقوقی، عدم رغبت اخلاقی را نیز به دنبال دارد.
نتایج مهم این تحقیق درباره غرب
با بررسی های به عمل آمده از منابع خود دانشمندان غربی، روشن شد که غرب تاکنون نتوانسته راه حل موفقیت آمیزی را جهت کنترل روابط و رفتارهای جنسی ارائه دهد؛ حتی در این زمینه نتوانسته است، یک نظام اخلاقی کامل را عرضه نموده و به اجرا بگذارد. این امر باعث افزایش چشمگیر مشکلات و چالش های اجتماعی کشورهای غربی شده است، تا بدان حد که مجبور شدند حتی آزادی افراد جوامع خود را سلب نمایند.(68) اگر جوامع غربی بخواهند مشکلات اجتماعی خود را حل و روابط و رفتارهای جنسی را به طور واقع بینانه کنترل کنند، قطعاً نیازمند یک نظام اخلاقی فردی و اجتماعی کارآمد هستند که مصادیق و ریز اعمالی که انسان را به این سعادت نزدیک می کند، مشخص نماید و ضمانت اجرایی درونی کارآمد نیز داشته باشد. بدون شک می توان گفت چنین نظامی اخلاقی بیرون از حوزه مذهب نیست و چه بسا بتوان ادعا نمود که بهترین نمونه یک نظام اخلاقی، نظام اخلاقی اسلام است.(69)
بنابراین در یک جمع بندی کلی نتایج زیر حاصل می شود:
الف) غرب در بعد اخلاق فردی و اجتماعی فاقد یک نظام اخلاقی کامل است(70) و در این زمینه متکی به عرف عمومی است؛(71)
ب) در جوامع غربی علاوه بر مفاسدی که در آمار منعکس شده است، مفاسد پنهانی فراوانی نیز وجود دارد؛
ج) غرب اخلاق اجتماعی را تنها به وسیله قوانین حقوقی کنترل می کند و این به معنی عدم ضمانت اجرائی اخلاقیات اجتماعی است که تقریباً هرگونه توصیه اخلاقی را بی معنی می کند؛
د) نظام حقوقی غرب از پشتیبانی اخلاقی برخوردار نبوده و به همین خاطر به راحتی ممکن است اموری از لحاظ حقوقی ممنوع باشد، در عین اینکه اخلاقیات اجتماعی آن را دارای ارزش اخلاقی مثبت می داند؛
ه) غرب، هم بر اساس معیارهای موجود در فرهنگ خود و هم بر اساس معیارهای اسلامی فاقد آزادی جنسی به معنای واقعی کلمه است؛(72)
و) غرب برای تنظیم روابط و رفتارهای جنسی، نیازمند یک نظام اخلاقی فردی و اجتماعی کارآمد است.
ز) غرب برای تنظیم روابط و رفتارهای جنسی باید در نظام اجتماعی خود تغییراتی ایجاد کند تا نظامهای اخلاقی و حقوقی پشتوانه همدیگر باشند و الاّ به مرور زمان، نظام حقوقی کشورهای غربی نیز دچار مشکلات شده و عملاً غیرقابل اجرا خواهد گشت؛
ح) کشورهای غربی اگر در تجربه گرایی خود صادق باشند می توانند از تجربه جوامع اسلامی جهت بهبود اوضاع اجتماعی خود استفاده نمایند.
نتایج حاصل از این تحقیق درباره کشورهای اسلامی
بررسی ها و مقایسه های انجام شده میان کشورهای اسلامی و غربی نشانگر آن است که مشکلات جوامع اسلامی در زمینه تنظیم روابط و رفتارهای جنسی، بسیار کمتر از مشکلات جوامع غربی است. علت این امر آن است که اسلام از یک سو، یک نظام اخلاقی کامل و کارآمد ارائه داده و از سوی دیگر برای نظام اخلاقی خود، پشتوانه حقوقی و برای نظام حقوقی خود نیز، پشتوانه اخلاقی قرار داده است. به علاوه، اسلام توانسته است آزادی افراد جامعه را به صورت واقعی تأمین نموده و بستر مناسبی را برای رشد آزادانه آنان فراهم نماید. اگر این یافته ها را با یافته هایی که درباره جوامع غربی بدست آمده مقایسه کنیم، به این نتیجه می رسیم که جوامع غربی در زمینه تنظیم روابط و رفتارهای جنسی نمی توانند الگوی مثبتی برای جوامع اسلامی باشند؛ چون راهی که آنان در این زمینه در پیش گرفته اند، عملاً ناکام مانده و به بن بست رسیده است. البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که جوامع اسلامی نیز، تاکنون نتوانسته اند راهی را که اسلام برای تنظیم روابط و رفتارهای جنسی معین نموده است، به طور کامل در عمل پیاده نمایند و چه بسا، معضلات اجتماعی موجود در جوامع اسلامی، ناشی از همین عدم اجرای کامل دستورات اسلامی باشد.
با در نظر گرفتن همه این یافته ها بدین نتیجه می رسیم، تنها راه معقول پیش روی جوامع اسلامی در جهت کنترل روابط و رفتارهای جنسی، حل مشکلات اجتماعی و جلوگیری از بروز مشکلات شدیدتر اجرای کامل دستورات اسلامی است نه راهکارهای غربی.
بنابر آنچه گذشت می توان نتایج این تحقیق درباره جوامع اسلامی را اینگونه جمع بندی نمود:
الف) قوانین در اجرا نیازمند پشتیبانی اخلاقی و ارزشهای اخلاقی متناسبند؛
ب) اسلام هم در بعد اخلاق فردی و هم در بعد اخلاق اجتماعی دارای نظام اخلاقی کامل، کارآمد و بسیار روشن است؛(73)
ج) نظام اخلاقی اسلام از پشتیبانی نظام حقوقی و نظام حقوقی اسلام از پشتیبانی اخلاقی برخوردار است؛
د) اسلام دارای نظامی است که هم بر اساس معیارهای موجود در فرهنگ خود و هم براساس معیارهای موجود در فرهنگ غرب، آزادی جنسی به معنای واقعی را تأمین می کند؛
ه) مشکلات اجتماعی جوامع اسلامی در بُعد مسایل جنسی، بسیار نگران کننده، ولی در مقایسه با جوامع غربی به مراتب کمتر است؛
و) برای حل مشکلات اجتماعی و جلوگیری از بروز مشکلات جدید، تنها راهی که معقول به نظر می رسد، اجرای کامل دستورهای اسلامی است؛
ز) چون نظام حقوقی و اخلاقی دارای تعامل و ارتباط متقابل است، لازم است فرهنگ و اخلاق اسلامی، میان مردم به طور کامل تبلیغ شود تا اسلام بتواند کارایی خود را به بهترین شکل ممکن، به نمایش بگذارد؛
ح) کارشناسان امورتربیتی باید سعی کنند، چالشهای جوامع غربی و عوامل به وجود آمدن آن را شناسایی نموده و با ظرافت و باریک بینی از تکرار آن در جوامع اسلامی پیشگیری کنند؛
ط) مسئولین محترم امور تربیتی مدارس باید با توجه به گسترش ارتباطات و تهاجم فرهنگی موجود علیه جامعه مسلمان ایران، راه صحیحی را جهت آشنا نمودن کودکان و نوجوانان به امور جنسی در پیش گیرند و در این عرصه مجال تخریب را از بیگانگان سلب کنند؛
ی) مسئولین محترم می توانند بر اساس تجربه جوامع غربی دریابند که راه افراط در تنظیم اخلاق جنسی کدام است، تا از پیمودن آن بپرهیزند. با برخورداری از رهنمودهای ارزشمند اسلام در تنظیم امور و اخلاق جنسی، بر همه ماست که روشی برخاسته از این رهنمودها را به جهانیان بشناسانیم تا آن ها را از منجلابی که در آن گرفتارند، نجات دهیم. برای این کار لازم است، ابتدا توصیه های اسلامی را در عمل با اجرای دقیق در جامعه اسلامی مان ایران به شکوفایی خود برسانیم تا برای ملتهای جهان، الگوی زنده و ارزشمندی را ارائه دهیم؛ در مرحله بعد می توانیم آنان را به سوی همان الگو دعوت کنیم.
فهرست منابع
منابع فارسی
1 آل احمد، جلال. غرب زدگی. چاپ - تهران: رواق. 1341.
2 مصباح یزدی، محمدتقی. اخلاق در قرآن، ج1. محمدحسین اسکندری (تحقیق ونگارش). چاپ دوم. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره). 1377.
منابع لاتین
1. Baratta, Mario von (et al.). Der Fischer Wetiaimanch 1996. Originalausgabe.German: Fischer Taschenbuch Verlag. 1995.
2. Breitling, Gisela. ,,Pornographie - Kunstzensur - Medien oder ueber einepornographische Gesellschaft mit beschraenkter Haftung."In: Frauen &Maenner und Pornographie. Originalausgabe. Frankfurt am Main: FischerTaschenbuch Verlag. 1990. S. 82 - 89.
3. Heinig, K.E. ,,Erotische und pornographische Videofilme: eine Marktuebersicht." In:Frauen & Maenner und pornographie. Originalausgabe. Frankfurt amMain: Fischer Taschenbuch Verlag. 1990.S .90 - 93.
4. Kiwatowski, Gerhard.(et al.).Meyers Kleines Lexikon Philosopie.-Mannheim;Wien; Zuerich: Bibliographisches Institut. 1987.
5. Microsoft Corporation und Bibliographisches Institut & F.A. Brockhaus AG.Lexirom 2.0 (CD). Deutschland: Microsoft Corporation und BibliographischesInstitut & F.A. Brockhaus AG. 1995 - 1996.
6. Rudolphi, Hans - Joachim. ,,Znm geltenden Strafrecht: Zur Legitimitaet von 131und 184 StGB. "In: Frauen & Maenner undpornographie.Originalausgabe.FrankfurtamMain:FischerTaschenbuchVerlag.1990. S.166 - 174.
7. Rutter, Peter. Verbotene Naehe (Originaltitel: Sex in the forbidden zone.1989). Uebersetzt von Veronika Ackerberg. - . Deutschland: ECON Verlag. 1991.
8. Schmidt, Renate. ,,Pornographie - hinsehen oder wegsehen? Rueckblick nach 20Jahren." In: Frauen & Maenner und pornographie. Originalausgabe.Frankfurt am Main: Fischer Taschenbuch Verlag. 1990. S. 15 - 22.
9. Senger, Gerti (et al.). Oesterreich INTIM. - . Oesterreich: Amaithea Verlag.1993.
10. Uhse, B. ,,Bedarf, Beduerfnis, Befruedigung." In: Frauen & Maenner undpornographie. Originalausgabe. Frankfurt am Main: Fischer Taschenbuch Verlag.1990. S. 94 - 102.
11. Ulfig, Alexander. Lexikon der philosiphischen Begriffe. Zweite Auflage.Wiesbaden: Fourier Verlage. 1999.
12. Vogt, Irmgard. ,,Die Wiederkehr des Verdraengten: Maenner und Macht.'' In:Verbotenen Naehe. -. Deutschland: ECON Verlag. 1991. S.245 - 260.
پایگاه های اینترنت
1. Cziesche, D. (et al.). ,,13. Shell Jugendstudie - Jugend. ''Der Spiegel(Wochenmagazin). Nr. 13/2000.
2. Emcke, C. (et al.). ,,Die Deutschen VOIK ohne Moral?. ,,DerSpiegel(Wochenmagazin). Nr. 51/1999.
3. Goetze: Rechtslexikon. Deutschland: Fisher - Heymanns(http://www.heymanns.com/html/)
4. Koehler, A. ,,Sexuelle Belaestigung am Arbeitsplatz gilt in Japan als einKavaliersdelikt.'' Die presse. 21/4/1999. (Das Presse - Online Archiv:http://www.diepresse.at)
5. Lagler, C. ,,Kampf gegen Drogen und Prostitution: Erfolg der Salzburger Polizei.''Die presse. 29/3/2000.
6. Lagler, c. ,,Studie: Sexuelle Gewalt auch unter Jugendlichen verbreitet - Jede vierteFrau mindestens einmal Opfer einer Vergewaltigung.'' Pressetext Austria.16/12/2000 (http://www.pressetext.austria.at)
7. Marszk, D. ,,Viele sehen zu,aber niemand greift helfend ein - Kriminologenuntersuchen das .'' Pressetext Austria. 1/8/1998.
8. No Name.,,Die Revolution der Beziehungen (1) Fuer eine Demokratisierung derFamilie. ''Der Standard. 14-15/8/1999 (Der Standard Online:(http://derstandard.at)
9. No Name ,,Gruene: Soziale Absicherung fuer Prostituierte. ''Die Presse. 4/12/1998.
10. No Name. ,,London: Sexueller Missbrauch nimmt zu. ''Die Presse. 19/2/2000.
11. No Name. ,,Maedchenhandel weitet sich dramatisch aus.''Die Presse. 21/10/1998.
12. No Name. ,,Zwei E×-Beamte des Innenministeriums vor Gericht.'' Die Presse.21/10/1998.
13. Schmidt, H.J ,,Vom Arbeitsamt direkt ins Freudenhaus. ''Die Presse. 14/3/1998.
14. Titus, Arnu. ,,Maenner - Die schmuddeln die Briten.''Der Spiegel(Wochenmagazin). Nr.21/2000.
1. البته در عین اینکه حیای اسلامی، مانع از بیان مسایل جنسی به صورت علنی می شود فقهای اسلامی، مسایل شرعی مبتلا به جامعه را برای مردم بیان می کنند. به همین خاطر نمی توان گفت که مسایل جنسی در جوامع اسلامی به طور کلی در سطح جامعه مطرح نمی شود؛ اما آنچه مسلم است مطرح نمودن این مسایل، ضروری و موردنیاز جامعه است.
2. West.
3. Western Civilization.
4. جلال آل احمد؛ غرب زدگی، 1341، ص 22.
5. چون عمده کشورهای غربی، مسیحی نشین می باشند، از کلیسا صحبت می شود ولی در اصل خود دین مراد است.
6. ر.ک.: 1999,Lexikon der philosophischen Begriffe; Alexander Ulfig،مدخل: "Saekulariserung" (سکولاریته کردن یا شدن) و 1999,Lexikon der philosophischen Begriffe; Alexander Ulfig، مدخل: "Aufklaerung" (دوران روشنفکری).
7. ر.ک.: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 2، مواد 1 تا 6؛ اصل 3، مواد 1و12و16؛ اصل 4؛ اصل 12؛ اصل 21.
8.1999,Lexikon der philosophischen Begriffe; Alexander Ulfig، مدخل: God(خدا).
9.1999,Lexikon der philosophischen Begriffe; Alexander Ulfig،مدخل:Autonomie (خودمختاری، استقلال).
10. قانون اساسی آلمان، ماده 1 و 2
11. زنای افراد متأهل در سال 1969 در آلمان آزاد شد (LexiROM Version 2.0 ،مدخل: Ehebruch ]شکستن عهد ازدواج، یعنی زنای افرای متأهل]).
12. ماده 184 قانون جزایی آلمان، فقط پرنوگرافی شدید را ممنوع می داند ولی پرنوگرافی خفیف، آزاد می باشد [ر.ک.ص 110، مبحث "جرایم جنسی در غرب"]
13.ممنوعیت همجنس بازی در آلمان در سال 1994 برطرف شده است LexiROM Version 2.0]، مدخل: Homosexualitaet (همجنس بازی)].
14.سقط جنین در آلمان تا هفته دوازدهم حاملگی مجازاتی را دنبال ندارد ولی از ممنوعیت قانونی برخوردار است، در اتریش تا ماه سوم حاملگی مجازاتی را دنبال نداردLexiROM Version 2.0]، مدخل: Schwangerschaftsabbruch (سقط جنین)].
15. Tolerance
16. LexiROM Version 2.0، مدخل: Aufklaerung (دوران یا نهضت روشن فکری).
17. پلورالیزم اخلاق.
18. Goetze:Rechtslexikon online؛ مدخل: Sittenwidrigkeit (خلاف عرف و اخلاق اجتماعی).
19. نسبیت اخلاقی.
20. طبق این دیدگاه، حتی اگر فرض شود (همانند ایران) مردم کشوری خواستارمعیارهای اخلاقی اسلام باشند،باید این کار را صحیح بدانیم و بر اساس این دیدگاه نباید با آن مخالفتی داشته باشیم.
21. ممکن است کسی نسبیت ارزشهای اخلاقی و نظام اخلاقی سکولار را به عنوان نظام اخلاق در مغرب زمین مطرح کند که در این صورت هیچ دلیلی بر بطلان نظام اخلاقی اسلام نخواهند داشت، مگر این که مردم آن را نپذیرند؛ ولی اگر در جایی مردم تن به این نظام اخلاقی داده باشند، این نظام هم صحیح خواهد بود.
22. مراد پایان قرن بیستم می باشد.
23.C.Emcke &U.Schwarz؛ تحت عنوان: "Die Deutschen - Volk ohne Moral ?"، (آلمانیها، ملتی بدون اخلاق؟)، Spiegel online، شماره: 15/1999.
24. مراد علوم تجربی است.
25. C.Emcke &U.Schwarz؛ تحت عنوان: "Spiegel online, Die Deutschen - Volk ohne Moral ?، شماره: 15/1999.
26. نظامی که تک تک افعال انسانی را همانند اخلاق اسلام به خیر و شر تقیسم کند.
27.Kiwatowski,G و دیگران؛Meyers Kleines Lexikon philosophie ،1987، مدخل: Sittlichkeit(اخلاقی بودن).
28.Goetze : Rechtslexikon online؛ مدخل:Sittenwidrigkeit (خلاف عرف و اخلاق اجتماعی).
29.C.Emcke &U.schwarz؛ تحت عنوان: "Die Deutschen - Volk ohne Moral?"، (آلمانیها، ملتی بدون اخلاق؟)، Spiegel online، شماره: 51/1999.
30. همان گونه که قبلاً گفته شد، مراد از غرب در این تحقیق دو کشور اتریش و آلمان می باشد.
31. طبق دیدگاه اسلام، فرزندان غیر مشروع.
32. اصل ششم، پاراگراف اول و پنجم قانون اساسی آلمان.
33. LexiROM Version 2.0، مدخل: "Ehebruch" (زنای محصن).
34. همان، مدخل: "eheaehnliche Gemeinschaft" (زندگی مشترک، ازدواج مانند).
35. Goetze: Rechtslexikon online؛ مدخل: Sittenwidrigkeit (خلاف عرف و اخلاق اجتماعی).
36. Sexuality education, sex education
37. در سنین مختلف این کار به صورتهای متفاوت آموزش داده می شود، تا جایی که در سنین بالا شاگردان (دختر و پسر) باید عمل آمیزش را به صورت اشاره ای در کلاس انجام دهند.
38. LexiROM Version 2.0؛ مدخل: "Sexualerziehung" (تربیت جنسی).
39. Zum geltenden Strafrecht: Zur Legitimitart von 131 und 184 StGB,,;H.J.Rudolphi (درباره قانون حاکم: درباره مشروعیت دو ماده 131 و 184 قانون جزایی آلمان). در Frauen und Maenner und pornographie،1990، ص 173.
40. پدر و مادر از هم جدا زندگی می کنند و تنها یکی از والدین مسئولیت فرزندداری را به عهده دارد.
41.Baratta,M.vonو دیگران؛ DerFischerWeltalmanach 1996(سالنامه جهانی فیشر 1996)،1995، ص513.
42. D.Cziesche & D.pieper؛ تحت عنوان: 13.Shell Jugendstudie - Jugend 200 (سیزدهمین پژوهش شل میان جوانان)، Spiegel online، شماره 13/2000.
43. Erotische und pornographische Videofilme: eine Marktueb (فیلمهای شهوت انگیز و پرنورافیک: دورنمایی از بازار)، در: 1990,Frauen und Maenner und Pornographie، ص 90-92.
44. Bedarf,Beduerfnis,Befriedigung,,;B.Uhse (تقاضا، نیاز، ارضا). در:1990,Pornographie Frauen und،ص 99 Maenner und
45. K.E.Heinig; Frauen und Maenner und pornographie, P.90-92,1990
46.Haftung Pornographie - Kunstzensur - Medien oder ueber eine pornographische Gesellschaft mit beschraenkter,,;G.Breitling (پرنوگرافی سونسور هنر رسانه های گروهی یا درباره یک جامعه پرنوگرافیک با ضمانت محدود)، در: 1990,Frauen und Maenner und pornographie، ص 87.
47. D;Marszk؛ تحت عنوان: Studie: Sexuelle Gewalt auch unter Jugendlichen verbreitet - Jede vierte Frau Vergewaltigung mindestens einmal Opfer einer (پژوهش: خشونت جنسی میان جوانان نیز شیوع دارد از هر چهار زن، یکی لااقل یک بار مورد تجاوز قرارمی گیرد)، 16/12/2000,pressetext.austria
48.D.Marszk تحت عنوان: " Viele sehen zu, aber niemand greift helfend ein - Kriminologen untersuchen das«Keiner - hilft - phaenomen»"(تعداد زیادی نگاه می کنند، ولی هیچ کدام کمک رسانی نمی کند متخصصین امورجنایی، پدیده «هیچ کسی کمک نمی کند» را مورد بررسی قرار می دهند)، 1/8/1998,pressetext.austria
49. بی نام؛ تحت عنوان: London:Sexueller Missbrauch nimmt zu (لندن: سوء استفاده جنسی در حال افزایش می باشد)، 19/2/2000, Das presse - online Archiv
50. سازمان آمار اتریش [STATISTIK AUSTRIA]، بر اساس آخرین اطلاعات تا 9 مرداد 1381.
51. بر اساس میانگین آمار ازدواجها در اتریش، حدود 46% کلیه ازدواجها به طلاق کشیده می شود[ATATISTIK AUSTRIA]
52. بی نام؛ تحت عنوان: Der Standard Online, Die Revolution der Beziehungen (1) Fuer eine Demokratiserung der Familie، ص 38،14-15 /8/1999.
53. در کشورهایی مانند سوئد فحشاگری ممنوع نیست، ولی استفاده از آن ممنوع می باشد به این معنی که عرضه مجاز، ولی خرید ممنوع است.
54. بی نام؛ تحت عنوان: Zwei Ex -Beamte des innenministeriums vor Gericht (دوتن از کارمندان اسبق وزارت کشور محاکمه می شوند)، 3/7/1998,Das presse - Online Archiv .
55.بی نام؛ تحت عنوان: Gruene: Soziale Absicherung fuer Prostituierte (حزب سبز: تأمین اجتماعی برای فاحشه ها)، 4/12/1998, Das presse - online Archiv.
56.H.J.Schmidt تحت عنوان:Vom Arbeitsamt direkt ins Freudenhaus (از اداره کار مستقیم به سوی فحشاخانه)،14/3/1998, Das presse-online Archiv.
57. Model
58. بی نام؛ تحت عنوان:"Maedchenhandel Weitet sich dramatisch aus" (تجارت دختران [خرید و فروش آنان] به طور فاجعه انگیز در حال گسترش است)، 21/10/1998, Das presse-online Archiv.
59. C.Lagler تحت عنوان: Kampf gegen und Prostitution: Erfolg der Salzburger polizei (مبارزه با موادمخدر و فحشاگری [غیرمجاز]: موفقیت پلیس شهر سالزبورگ)، 29/3/2000, Das presse-online Archiv.
60. یعنی مسأله ای است که همه از آن آگاهی دارند ولی هیچ کسی درباره آن صحبت نمی کند.
61.P.Rutter; Verbotene Naehe, 1991,P.46.
62. 1991, Verbotene Naehe;P.Rutter، ص 48 (به نقل از ["1986"[American Journal of Psychiatry ).
63. I.Vogt؛Die Wiederkehr des Verdraengten: Maenner und Macht,, (بازگشت آن مسأله سرکوب شده: مردها و قدرت). در: 1991,Verbotene Naehe، ص 250.
64. 96/1995, Lexirom Version 2.0، مدخل: Homosexualitaet.
65. G.S & W. Hoffmann; OEsterreich INTIM, 1993, P.268-269
66. معضلات اجتماعی ایران به طور کلی عبارت است از: دختران فراری، افزایش آمار طلاق (حدود 25% کل ازدواجها) و وجود ایدز؛ معضلات اجتماعی آلمان و اتریش عبارت است از: سوءاستفاده جنسی از دختران (بیش از 61% دختران در اتریش مورد سوءاستفاده جنسی قرار می گیرند.)، همجنس بازی (حدود 7% مردم اتریش احساسات همجنس بازانه دارند)، افزایش آمار طلاق (در اتریش حدود 60% کلیه ازدواجها به طلاق کشیده می شود)، استعمار جنسی (حدود 10% پزشکان، بیماران زن را مورد استعمار جنسی قرار می دهند)، فحشاگری رسمی، پخش فیلمها، تصاویر مبتذل به صورت مجاز و...
67. مانند بی وفایی در ازدواج قبل از لغو ممنوعیت قانونی آن.
68. این مطلب را در اصل تحقیق با اشاره به تلقینات رسانه های غربی و وجود فساد علنی در جوامع غربی
69. محمد تقی مصباح یزدی ؛ اخلاق در قرآن، ج 1،1377،ص 106
70.البته دیدگاههای متفکران غربی و اسلامی در این زمینه فرق می کند و ارزیابی فوق منعکس کننده دیدگاه متفکران اسلامی است.
71. عرف عمومی نیز ناظر بر افعالی است که به جامعه مربوط می گردد و در ظرف اجتماعی تحقق می یابد و با ابزاری مانند رسانه های گروهی و تلقینات تبلیغاتی قابل هدایت است.
72. بر اساس آنچه که در قانون اساسی آلمان آمده هر فردی باید در رشد شخصیتی خویش آزاد باشد در صورتی که تلقینات رسانه های گروهی و وجود فساد در سطح جامعه، مانع از آن می گردد که کودکان به دور از فاسد رشد یابند. به علاوه، تلقینات رسانه های گروهی غرب، به شدّت علیه اسلام تبلیغ و به مردم غرب این دیدگاه را القا می کند، که دورترین مکتب از عقلانیت، اسلام است و با این القائات، عملاً مانع از تحقیق افراد درباره اسلام می شوند، و آزادی آنها و زیربنای آن را، از بین می برند چون افرادی که تحت نفوذ این تبلیغات باشند، دیگر هرگز حاضر نمی شوند راجع به اسلام تحقیق نمایند.
73. در توجیه نابسامانیهای جنسی جوامع اسلامی در مبحث "مشکلات و محدودیتهای مقایسه"، ص119 مطالبی بیان شده است.