رفتار علوی، کردار فاطمی

«عبد الله بن مسعود» روایت کرده است که در یکی از شبها، رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم از نماز عشاء فارغ شد. مردی از میان صفوف برخاست و گفت: ای مهاجر و انصار، من مردی غریبم و بر هیچ چیز قدرت ندارم، مرا طعامی دهید.

«عبد الله بن مسعود» روایت کرده است که در یکی از شبها، رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم از نماز عشاء فارغ شد. مردی از میان صفوف برخاست و گفت: ای مهاجر و انصار، من مردی غریبم و بر هیچ چیز قدرت ندارم، مرا طعامی دهید.

رسول صلی الله علیه وآله وسلم گفت: ای درویش! صحبت از غریب بودن مکن که دل مرا اندوهگین ساختی. پس از آن فرمود که غریبان چهار دسته اند; اول مسجدی که در میان قومی باشد و مردم به آنجا نروند و نماز نگذارند. دوم قرآنی که در خانه باشد و مردم آن خانه آن را تلاوت نکنند. سوم عالمی که در میان جماعتی باشد و آن جماعت از او سؤال نکنند و مسائل دین را از او نپرسند. چهارم مردی از اهل اسلام که در میان کفار اسیر باشد. سپس فرمود: کیست که این مرد را طعام دهد تا در فردوس اعلا او را جای دهند؟

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برخاست و دست فقیر را گرفت و به حجره حضرت فاطمه زهراعلیها السلام برد و گفت: ای دختر رسول خدا! از مهمانمان پذیرایی کن.

گفت: ای پسر عمو، طعام در خانه اندک است، حسن و حسین گرسنه اند و شما نیز روزه بوده اید و آن طعام فقط یک نفر را سیر می کند.

حضرت علی علیه السلام فرمود: آن را حاضر کن و بچه ها را بخوابان.

پس فاطمه علیها السلام طعام را آورد. حضرت امیرعلیه السلام آن طعام را پیش مهمان نهاد و با خود گفت که اگر من طعام بخورم، به مهمان چیزی نمی رسد و اگر نخورم، مهمان ناراحت می شود. پس دست دراز کرد و چنان وانمود کرد که چراغ را درست می کند و شعله آن را پایین آورد و به فاطمه علیها السلام گفت که در روشن کردن چراغ تاخیر کند تا مهمان از خوردن فارغ شود و خود دهان مبارک می جنبانید تا مهمان تصور کند که طعام می خورد. چون مهمان از خوردن طعام فارغ شد، حضرت فاطمه علیها السلام چراغ را آورد، چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نظر کرد، دید که طعام همچنان برجاست. فرمود که ای درویش چرا طعام نخوردی؟

گفت: سیر شدم.

پس حضرت امیرعلیه السلام و فاطمه علیها السلام و حسنین علیهم السلام و فضه و همسایه ها از آن طعام خوردند، هنوز باقی مانده بود. روز دیگر که آن حضرت نزد رسول صلی الله علیه وآله وسلم آمد، به او گفت: یا علی، دیشب را چگونه گذراندی؟

فرمود: به خیر و خوبی.

پس آن جناب صلی الله علیه وآله وسلم حکایت چراغ نشانیدن و طعام نخوردن و برکت یافتن طعام، را با امیرالمؤمنین علیه السلام باز گفت!

حضرت علی علیه السلام گفت: چه کسی شما را آگاه کرد، یا رسول الله؟

فرمود: جبرئیل نزد من آمد و این خبر را داد و این آیه را آورد: «و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة » (1) ; ایثار می کنند و دیگران را بر خود مقدم می دارند، هر چند خود نیازمند باشند. (2)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر