دنیای علم زنده ز آثار صادقست
دنیای علم زنده ز آثار صادقست
علم و هنر چکیده افکار صادقست
آفاق روزگار که از علم روشنست
این روشنی ز تابش انوار صادقست
باغ کمال و دانش و فرهنگ و معرفت
یک شاخه از درخت پربار صادقست
گلهای رنگ رنگ علوم و فنون دهر
از بوستان و گلشن و گلزار صادقست
هرجا که چشمه ایست روان از فنون و علم
یک قطره و نمونه ز آثار صادقست
هرجا که از کمال و هنر گفتگو بود
برهان آن کلام ز گفتار صادقست
در هر کجا که بحث و جدل باشد از علوم
معیار در مناظره معیار صادقست
آن چهره ای که بود درخشان چو آفتاب
در چرخ علم چهره و رخسار صادقست
با این همه کمال، بشر باز در شگفت
از گفته های نغز و پر اسرار صادقست
با این که عصر، عصر کمال و هنر بود
حیران هنوز عقل ز پندار صادقست
فقه غنی، به مکتب پربار جعفری
مدیون آن کلام درربار صادقست
در اجتهاد و فقه که باز است دست ما
از فیض آن فضیلت سرشار صادقست
مبنای بحث و درس فقیهان روزگار
در هر زمان معانی اخبار صادقست
زیباترین کلام ز گنجینه سخن
بهر نثار، گوهر شهوار صادقست
سقراط و هم فلاطن و بقراط و بوعلی
سایه نشین سایه دیوار صادقست
جابر که در جهان پدر علم شیمیاست
شاگرد درس مکتب پربار صادقست
اسحاق صیرفی و ابوحمزه و هشام
از طوطیان شهد و شکرخوار صادقست
عمران و هم زراره و حمران و بوبصیر
شاگرد بافضیلت و بیدار صادقست
فیض و فصیل و یونس و هم عیسی و معاذ
تلمیذ با ذکاوت و هشیار صادقست
صفوان و هم محمد کوفی و هم ابان
از جمله صحابه اخیار صادقست
گرچه ابوحنیفه نمک ناشناس بود
آن هم گدای سفره و دربار صادقست
الگوی هر کمال و سعادت برای ما
خلق نکو و خصلت و رفتار صادقست
مبهوت و مات گشته ملک از عبادتش
جبریل در شگفت ز اذکار صادقست
نازم به آن پدر که چنین یادگار داشت
آن حجتی که والد کبار صادقست
صد آفرین به مادر شایسته ای که او
مام بزرگوار و وفادار صادقست
در شان آن وجود (رسولی) چنین سرود
دنیای علم زنده ز آثار صادقست
چشم امید دارد از آن حجت خدای
چون جان نثار و عبد فداکار صادقست