ماهان شبکه ایرانیان

چرا صنعت فشن علاقه‌ای زیادی به لوازم تحریر دارد

با بنیتا همراه باشید تا با هم داستان عشق جس کارتنر به لوازم تحریر را از زبان خودش بخوانیم.

چرا صنعت فشن علاقه‌ای زیادی به لوازم تحریر دارد

با بنیتا همراه باشید تا با هم داستان عشق جس کارتنر به لوازم تحریر را از زبان خودش بخوانیم.

صنعت فشن با آغوش باز تکنولوژی را قبول کرده است اما هنوز عاشق مداد، دفترچه یادداشت و کارت‌های یادداشت با طرح‌های برجسته و باریک است. صنعت فشن نیز از لوازم تحریر تاثیر گرفته است، مثل تام فورد (طراح) و دفترچه‌ یادداشت مدل فایلوفکسش (Filofax) و جس کارتنر (سردبیر گاردین) و وسواسش نسبت به لوازم تحریر.

این تاثیر به عنوان یک عامل اثرگذار قوی روی شخصیت من مثل خیلی چیزهای دیگر، از فرانسه شروع شد. من 13 ساله بودم و آن وقت‌ها مدهوش فرهنگ فرانسه بود و راستش را بخواهید فوق‌العاده بود. اول از همه به خاطر اینکه هر روز صبح برای صبحانه به ما یک کاسه شکلات داغ با کلی خامه می‌دادند که بیسکویت‌های شبیه ماهی را درون آن می‌انداختیم. من عمیقاً عاشق کتاب‌های مدرسه‌ام بودم با آن برگه‌های A5، برگه‌های دوخته شده به هم و صفحات شطرنجی با رنگ‌های وارفته‌شان. فوق‌العاده ظریف و مرتب و شیک بودند. از آن روز به بعد دیگر دفترچه‌ یادداشت‌های فنری فروشگاه (WHSmith) برای من مرده بودند و این شروع عشق من به لوازم تحریر بود.

لوازم تحریر برای ما از فشن خیلی احساسی‌تر است، یک دفترچه یادداشت و یا خاطرات برای شما نسبت به کشوی لباس‌های زیرتان هم شخصی‌تر است. من می‌توانم زندگی خود را روی یک کاغذ مرور کنم حالا فرقی نمی‌کند یک دفترچه یادداشت معمولی باشد یا از آن دفترچه‌های الکی گران برند اسمیتسون (Smythson) که الان خودم استفاده می‌کنم. دفترچه خاطرات نوجوانی من همین الان هم بوی رازهای بی‌معنی آن دوران را می‌دهد. خودنویس‌های برند فایلوفکس و مونت بلانی که در شش سالگی داشتم هنوز قابل مقایسه نیستند شاید به خاطر آن نقل قول‌های بشدت جدی ارنست همینگوی و حاشیه‌نویسی‌های بدخط من روی آنها. من پوشه‌ای پر از کاغذ‌های یادداشت تمام هتل‌های باکلاسی که در آنها اقامت داشته‌ام، دارم. هتل سِووی در فلورانس با قوس و قزح‌های قرمز مایل به قهوه‌ای رو کاغذهایش، هتل کلاریجس جایی که برای تولد 40 سالگی همسرم در آن بودیم و من بسادگی کنترل سازمان‌دهی تمام کارهای حرفه‌ای خودم را از دست دادم. این روزها نسبت به استفاده از نگه‌دارنده‌های خودکار برند (Leuchtturm1917) وسواس پیدا کرده‌ام تا خودکارم را به دفترچه‌ خاطرات و کارم برای ثبت فهرست کارهای بی‌پایانم بچسبانم.

اینگونه است که متوجه می‌شوم کار درستی را انتخاب کرده‌ام چرا که اگر علاقه به کار در صنعت فشن داشته باشی باید نسبت به لوازم تحریر وسواس داشته باشید. سال‌ها پیش وقتی که تام فورد برند گوچی را اداره می‌کرد من شاهد یک بحران کوچک در دفتر لندن آنها شدم. کارمندی که تازه استخدام شده بود یک جامدادی زردرنگ را روی میز کارش گذاشته بود. فورد که مشخص کرده بود تمام مداد و خودکارها سیاه باشد از این کارمند خواست تا از شر آن جامدادی خلاص شود. ( و او هم این کار را کرد!) آخرین لوازم تحریر برند سَن‌لورانی که روی میزش قرار داشت متعلق به جد بزرگ وکیلش بود که قرارداد ازدواج ناپلئون و ژوزفین را با آن تنظیم کرده بود. وقتی جدش زنده بود به جز یک چراغ مطالعه قدیمی، یک گلدان پر از گل و یک جامدادی پر از مدادهای آبی (HB) چیز دیگری اجازه حضور نداشت. سال پیش که به ملاقات دیان فون فورستنبرگ طراح معروف رفته بودم او به نظر می‌رسید که به خاطر پوشیدن یکی از بلوزهای قدیمی‌اش از حضور من خوشحال بود. (بله من این کار را کردم تا کمی چاپلوسی کرده باشم!) اما وقتی من دفترچه یادداشتم که دقیقاً مثل دفترچه خودش به رنگ زرد گندمی و همراه با یک روبان ابریشمی بود را درآوردم باعث شد تا لبخند دوستانه‌اش را ببینم.

Kate Copeland

10 سال پیش یک علاقه وسواس‌گونه به لوازم تحریر را می‌شد فقط از کسی که می‌خواست یک فروشگاه را تبدیل به یک چیز تجملی بکند انتظار داشت. نکته‌ای که فوق‌العاده است این است که چطور این علاقه با وجود خیزش فن‌آوری که می‌توانست این علاقه را نابود کند، همچنان سرپاست. چرا وقتی می‌توانی از جایی که نشسته‌ای شروع به فیلم‌برداری کنی شروع به طراحی بکنی؟ چرا با یک دفترچه یاداشت به خودت زحمت بدهی وقتی می‌توانی از یک دفترچه یادداشت دیجیتال استفاده کنی؟

شاید به خاطر این است که امثال من از فن‌آوری می‌ترسند؟ نه. افرادی که در صنعت مد فعالیت می‌کنند درست مثل بقیه دنیا به صورت ملال‌آوری معتاد به تلفن‌های‌شان هستند. اما عشق به زیبایی همچنان پابرجاست.

راستش را بخواهید همه چیز کاربردی بودن نیست. اجازه بدهید یک مثال بزنم. اگر یکی از دوستان‌تان مهمانی فوق‌العاده‌ای را برگزار کند راه آسان برای تشکر از او فرستادن یک ایمیل است اما فقط یک آدم بی‌روح می‌گوید که این کار جای فرستادن یک کارت با دست‌ خط شخصی خودتان را می‌گیرد. نامه‌های تشکر و قدردانی (که به صورت کارت‌های مکاتباتی باشکوه با نام خانوادگی فرد مورد نظر) هنوز در این صنعت زنده هستند. این رویداد تا حدی به خاطر این است که کارت‌های پشت‌نقره‌ای که روی آن نوشته شده: برای تام، برای کریستوفر هنوز جواب می‌دهند و همچنان محبوب هستند. حتی برای من هم محبوب است چرا که من با این عقیده بزرگ شده بودم که تشکر کردن از کسی درست مثل عبادت کردن است.

البته در این مورد همه چیز روشن‌فکرانه نیست. قطعاً آدم‌های افاده‌ای هم خود را وارد ماجرا می‌کنند. استفاده از برندی مثل: اسمیتسون کار آدم حسابی‌هاست! اما از طرف دیگر برندهایی مثل: (Sharpie pens) و (Field Notes) فقط توانسته‌اند ظاهر‌سازی کنند. برندهایی مثل: لی‌وایز یا کانورس توسط متخصصان به عنوان بهترین‌ها در کلاس کاری خود شناخته شده‌اند.

یک موجی از فروشگاه‌های لوازم تحریر در شهرهای پیش‌روی صنعت مد ایجاد شده‌‌اند. سال 2013 در پاریس افتتاح فروشگاه لویی‌ویتون مصادف شد با باز شدن فروشگاه لوازم تحریر بوتیک مرسی (Merci). در لندن هیچ سردبیر مجلات فشنی سفرش در خیابان مونت کامل نمی‌‌شود مگر اینکه یک سری به چاپخانه خیابان مونت بزند برای اینکه یک کارت یادداشت را درون پاکت‌ نامه‌هایی که درون‌شان پارچه دارند، قرار بدهند.

چند سال پیش وقتی هفته مد نیویورک شروع می‌شد، علاقه‌مندان معمولاً سری به فروشگاه‌ اپل می‌زدند اما این روزها همه سراغ فروشگاه مداد برند (CW) را می‌گیرند. این فروشگاه توسط کارولین ویور 24 ساله تاسیس شده است که روی ساعد خودش عکس یک مداد را خالکوبی کرده و درست مثل یک بوتیک‌دار که محصولاتش را درون قفسه‌ها می‌گذارد، متخصص فروش مدادهای ساخته شده در سوئیس و پرتغال است که بوی زنبق‌ درون دره‌ها را می‌دهند. وقتی به فروشگاه او نگاه می‌کنید مثل یک سالن زیبایی است تا یک فروشگاه معمولی مثل: (WHSmith). او می‌گوید: این‌ها مدادهایی هستند که مردم التماس می‌کنند تا عکس آنها را درون اینستاگرام بگذارند.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان