حجة الاسلام و المسلمین حق پرست
شیعه معتقد است امامان اهل بیت علیهم السلا م‚ پاره ای از حقایق و معارف دینی را از طریق وحی یا الهام دریافت می کردند. آنان‚ حضرت زهرا سلا م اللّه علیها را محدّثه و امامان اهل بیت علیهم السلا م را محدّث می دانند.
حال در این جا این سوœال مطرح می شود که این اعتقاد‚ با اختصاص داشتن وحی به پیامبران منافاتی ندارد آیا چنین اعتقادی ناقض خاتمیت و انقطاع وحی نمی باشد به ویژه آن که در برخی از روایات آمده است که جبرئیل‚ در آخرین نزول خود بر پیامبر صلی اللّه علیه وآله اعلا م کرد که پس از آن حضرت‚ به زمین فرود نخواهد آمد.
باید گفت: آن چه با خاتمیت پایان یافته‚ وحی نبوت و شریعت است. قطعاً پس از پیامبر گرامی صلی اللّه علیه وآله‚ جبرئیل یا فرشته ای دیگر‚ بر کسی به عنوان پیامبر الهی و برای آوردن شریعتی جدید نازل نخواهد شد; زیرا ارتباط غیر پیامبر با فرشتگان الهی و دریافت حقایق غیبی از آنان‚ از عقاید مخصوص شیعه نیست‚ بلکه اهل سنت نیز به آن اعتقاد دارند; چنان که در کتاب های حدیث و کلا م آنان بیان شده است. اختلا ف شیعه و اهل سنت در این باره‚ مربوط به مصداق است. بدین جهت‚ عالمان شیعه و اهل سنت‚ به تفسیر و تا›ویل حدیث یاد شده‚ پرداخته و گفته اند مقصود از عدم نزول جبرئیل به زمین پس از پیامبر صلی اللّه علیه وآله‚ نزول او بر فردی به عنوان پیامبر الهی و برای آوردن شریعت جدید می باشد.
علا مه برهان الدین حلبی شافعی (متوفای 1044 ه .ق) گفته است: این حدیث با آن چه مورد اتفاق مسلمانان است منافات دارد‚ زیرا به اعتقاد مسلمانان‚ وحی جبرئیل پس از پیامبر صلی اللّه علیه وآله به کلی قطع نخواهد شد. ; السیرة الحلبیه / 3 / 353. پس نه تنها از نظر عقل و شرع‚ دلیلی بر امتناع وحی به غیر پیامبران در دست نیست‚ بلکه شواهد قرآنی بیانگر امکان و وقوع آن است; قرآن کریم از وحی خداوند به مادر موسی سخن گفته است; و اوحینا الی امّ موسی ان ارضعیه; قصص / 7; چنان که از وحی الهی به حواریون حضرت عیسی علیه السلا م نیز گزارش داده است; و اذ اوحیت الی الحواریّین ان امنوا بی و برسولی; مائده/ 111.
باید گفت بدون شک وحی در موارد یاد شده‚ وحی نبوت و شریعت نبوده است. بنابراین‚ وحی به پیامبران اختصاص ندارد و هر گاه دلیل معتبری بر آن درباره غیر پیامبران در دست باشد‚ هیچ گونه منع عقلی و شرعی‚ برای التزام به آن وجود نخواهد داشت.
البته‚ برای آن که وحی به غیر پیامبران با وحی نبوت و شریعت اشتباه نشود‚ اصطلا ح وحی در مورد غیر پیامبران به کار نمی رود و اصطلا ح الهام یا تحدیث و مانند آن به کار می رود. بنابراین‚ حل مشکل به این است که کاربردهای مختلف واژه وحی را در قرآن و روایات بررسی کنیم.
در قرآن کریم وحی دو گونه است: رحمانی و شیطانی; وحی شیطانی عبارت است از القائات و وسوسه های شیاطین به یکدیگر و به اولیای خود. از آن جا که وحی‚ در لغت به معنای القاء و افهام سریع و پنهانی است‚ القائات شیطانی‚ وحی نامیده می شود و هم چنین وحی رحمانی و الهی در موارد ذیل به کار رفته است;
الف - وحی به آسمان و زمین
خداوند‚ قوانین حاکم بر آسمان ها و زمین را که موجب نظم دقیق عالمانه و گردش منظم و بهره وری شایسته از آنهاست‚ با واژه وحی در آیاتی چند خاطرنشان می کند; مانند و اوحی فی کلّ سماء امرها; فصلت/ 12‚ یا یومئذ تحدّث اخبارها بانّ ربّک اوحی لها. بر این اساس‚ قلمرو وحی خداوند‚ همه آسمان ها و زمین از آغاز تا انجام است و همه گوش شنوا دارند و از وحی وی فرمان می پذیرند و از چهارچوب قوانین حاکم بر خویش خارج نمی شوند.
ب - وحی به زنبور عسل
قرآن کریم از ادراک غریزی حیوانات با نام وحی یاد می کند; و اوحی ربّک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتاً; نحل / 68 - 69.
ج - وحی یا الهام به عمل
گاهی متعلق یا محتوای وحی‚ نوعی انگیزه یا عزم و تصمیم بر انجام کاری است; مانند جریان ساختن کشتی حضرت نوح; فاوحینا الیه ان اصنع الفلک باعیننا و وحینا; موœمنون / 27 یا داستان خروج مخفیانه موسی کلیم; و اوحینا الی موسی ان اسر بعبادی; شعراء / 52 و یا تصمیم مادر موسی علیه السلا م به این که با همه خطرهایی که احتمال داده می شود‚ او را شیر دهد; و اوحینا الی امّ موسی ان ارضعیه; قصص / 7; این ها همگی‚ نوعی عزم و تصمیم عملی است که قرآن از آن به وحی تعبیر فرموده است.
د - وحی به پیامبران
آیاتی مانند: کذلک یوحی الیک و الی الذین من قبلک اللّه العزیز الحکیم; شوری / 3 و و ما کان لبشر ان یکلّمه اللّه الا وحیاً او من ورای حجاب او یرسل رسولا ً فیوحی باذنه ما یشاء انّه علیّ حکیم; شوری/ 51 و و کذلک اوحینا الیک روحاً من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الا یمان و لکن جعلناه نوراً نهدی به من نشاء من عبادنا; شوری / 52‚ به وحی نبوت و شریعت مربوط است.
مولا ی متقیان علی علیه السلا م در تفسیر و ما کان لبشر ان یکلّمه اللّه الا ّ وحیاً او من ورای حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه; شوری / 51 فرمود: و کلا م اللّه لیس بنحو واحد‚ منه ما کلّم اللّه به الرسل و منه ما قذفه فی قلوبهم و منه روœیا یراها الرسل و منه وحی و تنزیل یتلی و یقرا› فهو کلا م اللّه ...; تفسیر نورالثقلین / /4 588 ذیل آیه 52‚ سوره شوری. وحی و کلا م خداوند‚ یک نوع نیست‚ بلکه برخی به صورت کلا م و سخن است که خداوند به وسیله آن با پیامبرانش تکلم می کند و پاره ای از آن‚ در قلوب پیامبران القا می شود و بعضی نیز به صورت روœیاست که پیامبران می بینند و برخی هم وحی و تنزیلی است که تلا وت و قرائت می شود و به شکل کلا م اللّه در می آید.
اقسام وحی به پیامبران
از مطالعه آیات و احادیث اسلا می به دست می آید که وحی الهی به پیامبران‚ گونه هایی داشته است و همه آنها از نوع وحی تشریعی نبوده است.
1- وحی تشریعی:
مقصود از وحی تشریعی این است که شریعت الهی‚ به پیامبر وحی می شود و او ما›مور ابلا غ آن می گردد.
قرآن می فرماید: انّا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیّین من بعده و اوحینا الی ابراهیم و اسماعیل و...; نساء / 163; همان گونه که به نوح و پیامبران پس از او و به ابراهیم و اسماعیل و... وحی کردیم‚ به تو نیز وحی نمودیم.
و جامع همه این موارد‚ این است که رسولا نی بودند که بشارت به ثواب خدا می دادند و از عذاب خدا انذار می کردند و خدا آنان را به منظور اتمام حجت فرستاد تا آن چه در دنیا و آخرت برای ایشان مفید و یا مضرّ است‚ بیان دارند تا بعد از این رسولا ن‚ برای مردم دلیلی در برابر خدا نماند; تفسیر المیزان /5 140‚ ذیل آیه 163 سوره نساء. روشن است که وحی در این آیه‚ وحی تشریعی است; چنان که امیرموœمنان علی علیه السلا م فرموده است: و اما تفسیر وحی النبوة و الرسالة فهو قوله تعالی انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و ...; بحارالا نوار254/18‚ باب کیفیة صدور الوحی.
2- وحی انبایی:
وحی انبایی بدین مفهوم است که فردی از طریق وحی مطلع شود که در جهان چه می گذرد آینده جهان چیست و آینده خودش را ببیند و از آینده دیگران نیز باخبر شود. تمامی آن چه پیامبر گرامی اسلا م صلی اللّه علیه وآله درباره آینده امت خود خبر داده است‚ وحی انبایی است. داستان پیروزی مسلمین بر سپاه روم‚ مسئله حکومت بنی امیه و آیه شجره ملعونه نیز از این قبیل است.
3- وحی تسدیدی:
مراد از وحی تسدیدی وحی ای است که برای بیان احکام شریعت نیست‚ بلکه دل گرمی‚ اطمینان خاطر و استقامت و پایداری پیامبر در انجام وظایف سنگین نبوت می باشد.
ابوبصیر می گوید: از امام صادق علیه السلا م درباره این آیه پرسیدم که خدا می فرماید: و کذلک اوحینا الیک روحاً من امرنا... آن حضرت فرمود: روح‚ خلقی است که در بین خلا یق از جبرئیل و میکائیل هم بزرگ تر است و همواره با رسول خدا صلی اللّه علیه وآله پس از آن جناب و نیز با ائمه اطهار علیهم السلا م است و کار او‚ تسدید‚ استوار داری و تا›یید حضرت رسول صلی اللّه علیه وآله است. ; اصول کافی‚ 1 / 273.
4 وحی رمزی و کنایی;
مانند آن چه خداوند به حضرت زکریا علیه السلا م نازل فرمود که وحی به معنای اشاره و رمز است; فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبّحوا بکرة و عشیّاً; مریم / 11.
از گونه های یاد شده آن چه به پیامبران اختصاص داشته‚ وحی تشریعی بوده است. بنابراین‚ کاربرد وحی در مورد غیر پیامبران‚ به معانی دیگر آن‚ هر گاه دلیل استواری بر آن وجود داشته باشد‚ منع شرعی و عقلی ندارد.
خاتمیت و انقطاع وحی تشریعی
موضوع خاتمیت که جزء ضروریات دین مبین اسلا م است‚ به این معناست که بعد از پیامبر مکرم اسلا م صلی اللّه علیه وآله‚ پیامبری که شریعت ساز بوده و شریعت جدیدی بیاورد‚ نخواهد بود و دین اسلا م‚ ناسخ همه شریعت هاست. این مطلب از ضروریات آیین اسلا م می باشد. قرآن‚ پیامبر اسلا م صلی اللّه علیه وآله را آخرین پیامبر الهی دانسته است; و لکن رسول اللّه و خاتم النبیّین; احزاب / 40.
امام رضا علیه السلا م در جواب نامه ما›مون عباسی که از حضرت تقاضا کرده بود اسلا م واقعی را به نحو ایجاز و اختصار بنویسد‚ بر خاتمیت نبوت و شریعت پیامبر اسلا م صلی اللّه علیه وآله‚ تصریح و تا›کید فرموده اند. عیون اخبار الرضا /2 120 - 125. مفاد این ادله این است که شریعت حضرت محمد صلی اللّه علیه وآله تا برپایی قیامت‚ پابرجاست و شریعت دیگری برای بشر نخواهد آمد‚ ولی این که باب وحی انبایی‚ تسدیدی‚ تکوینی و.... مسدود شده باشد‚ از متون دینی استفاده نمی شود.
با توجه به مطالب یاد شده‚ این گونه دانسته می شود که با خاتمیت‚ ختم نبوت تشریعی اعلا م شده است و نزول فرشته‚ جهت امر تشریع ناممکن است; به همین جهت‚ اگر گزارشی از طرف فرشتگان بر انسان کامل فرستاده شود و از سنخ تشریع و جعل احکام دینی و انشاء امر مولوی نباشد‚ هیچ محذوریت عقلی و نقلی ندارد. بر این اساس می توان تصور کرد که فرشته الهی‚ امام معصوم علیه السلا م را از تفسیر و تفصیل شریعت اسلا می آگاه می سازد; چیزی که دیگر افراد از آن آگاه نیستند و در نتیجه باید مرجعیت علمی او را پذیرا گردند.
شیخ مفید‚ متکلم بزرگ شیعه‚ در این باره سخن جامع و روشنگری دارد که حاصل آن چنین است: نزول وحی (فرشته) به غیر نبی‚ استحاله عقلی ندارد و پس از احراز شرط تحقق نزول وحی بر غیر نبی - که همان عبد صالح است - ممکن است‚ ولی آن چه از نظر دین اسلا م قابل پذیرش نیست‚ نزول فرشته به نحو وحی تشریعی است‚ لیکن در اصطلا ح علم کلا م و نیز در اصطلا ح متشرعه‚ وحی پیامبران مراد است قهراً چنین وحی ای بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله منقطع شده‚ اما باب الهامات و اشراقات‚ مذاکره و مشافهه با ملا ئکه هم چنان مفتوح می باشد‚ لذا هر کس گمانه زنی کند که وحی بر غیر انبیا‚ وحی تشریعی است‚ بی گمان اشتباه کرده و از راه صواب دور افتاده است.
امکان مسئله تحدیث و شواهد آن
همان طور که از نظر عقلی‚ تحدیث غیر نبی با فرشته وحی امکان دارد‚ شواهد به وقوع پیوستن آن نیز موجود است. داستان حضرت مریم و گفت وگوی ملا ئکه با وی‚ آن جا که قرآن می فرماید: و اذ قالت الملا ئکة یا مریم ان اللّه اصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء العالمین یا مریم اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین; آل عمران / 42 - 43‚ بر این مسئله دلا لت می کند که مریم عذرا‚ با فرشته سخن گفته و نه فقط به عنوان هاتف غیب و سروش نهان‚ بلکه برای او مشهود بودند; هم مریم سلا م اللّه علیها آن ها را می دید و هم آن ها در مرآی مریم قرار گرفتند و نیز جریان ساره‚ همسر حضرت ابراهیم علیه السلا م که قرآن بازگو می کند‚ نشانگر این است که وی نیز‚ سخن ملا ئکه را شنیده و هم آنان را مشاهده کرده است.
قرآن می فرماید: و لقد جاءت رسلنا ابراهیم بالبشری قالوا سلا ماً قال سلا م هود/ 69 و امراته قائمة فضحکت فبشّرناها باسحاق و من وراء اسحاق یعقوب; هود / 71.
در متون دینی ما‚ باب مهمی از علم امام‚ تحت عنوان تحدیث باز شده است. در همه این گزارش ها‚ کوشش اصلی این بوده که علم امام و وسعت آگاهی معصومین و در یک کلمه مرجعیّت علمی آنان را به مسلمانان گوشزد کنند. مفاد این روایات‚ آگاهی امامان اهل بیت علیهم السلا م از شریعت پیامبر گرامی اسلا م صلی اللّه علیه وآله است‚ نه برخورداری از شریعتی جدید‚ تا با خاتمیت نبوت ناسازگار باشد. از امام محمد باقر علیه السلا م سوœال شد: جایگاه شما چیست و قبل از شما (در امت های پیشین) چه کسی منزلت شما را داشته است حضرت فرمودند: صاحب موسی و ذوالقرنین کانا عالمین و لم یکونا نبیّین; اصول کافی /1 269; موقعیت ما‚ همانند همدم موسی‚ هارون و ذوالقرنین است که هر دو عالم بودند‚ ولی پیامبر نبودند.
در بیانی دیگر‚ امام محمد باقر علیه السلا م در وصف مولا ی متقیان علی علیه السلا م فرمودند: ان علیّاً کان محدّثاً فقلت فتقول نبیٌّ قال فحرّک بیده هکذا‚ ثم قال او کصاحب سلیمان او کصاحب موسی او کذی القرنین...; اصول کافی 1 269/; علی علیه السلا م‚ محدّث بود. شخصی از آن حضرت پرسید: آیا او پیامبر بوده است امام محمد باقر علیه السلا م با دست خود پاسخ منفی دادند و سپس فرمودند: علی علیه السلا م مانند همدم سلیمان یا همدم موسی یا همانند ذوالقرنین می باشد.
تحدیث جبرئیل با حضرت زهرا سلا م اللّه علیها‚ از نظر روایات معتبر شیعه‚ امری مسلم و غیر قابل تردید است تا آن جا که امام خمینی قدس سره در فرازی از وصیت نامه سیاسی الهی خود فرموده است: ما مفتخریم... صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند به زهرای مرضیه است‚ از ما است. صحیفه انقلا ب / 23.
ایشان در جایی دیگر فرموده است: من راجع به حضرت صدیقه سلا م اللّه علیها خودم را قاصر می دانم. فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبر نقل شده و آن روایت این است...;
مجله تخصصی کلا م اسلا می‚ شماره 40 / 106 - 107.
آن گاه ایشان به روایت امام صادق علیه السلا م درباره نزول جبرئیل بر حضرت زهرا سلا م اللّه علیها پس از رحلت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله اشاره می کنند و در ادامه می فرمایند: مسئله آمدن جبرئیل برای کسی‚ یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید. بین روح آن کسی که می خواهد جبرئیل نزدش بیاید‚ تناسب لا زم است و مقام جبرئیل...; تا تناسب ما بین روح این کسی که جبرئیل پیش او می آید و بین جبرئیل که روح اعظم است‚ نباشد‚ این معنا امکان ندارد. در هر صورت‚ من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند‚ با این که آن ها هم فضایلی بزرگ است - این فضیلت را من بالا تر از همه می دانم; صحیفه نور 19 / 278.
باری‚ عنوان تحدیث و مسئله مصحف فاطمه در میان شیعه مطرح بوده است‚ ولی شواهد و قرائن‚ به وضوح نشان می دهد که علت اتصاف حضرت زهرا سلا م اللّه علیها به محدّثه‚ تنها جریان نزول فرشته وحی پس از رحلت پدر بزرگوارش نبوده است‚ بلکه پیش از آن واقعه‚ فرشتگان الهی با بانوی مکرّمه اسلا م پیوسته در ملا قات و مذاکرات در عالم بالا بوده اند و در مواطن مختلف‚ فرشتگان با حضرتش هم سخن شده اند.
اسحاق بن جعفر می گوید: از امام صادق علیه السلا م شنیدم که همواره می فرمودند: انما سمیّت فاطمة محدّثه لا ن الملا ئکة کانت تهبط من السماء‚ فتنادیها‚ کما تنادی مریم بنت عمران فتقول: یا فاطمة ان اللّه اصطفاک و طهرّک و اصطفاک علی نساء العالمین‚ یا فاطمة اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین; بحار الا نوار 43 / 78.
ابو جعفر محمد بن جریر طبری‚ از دانشمندان قرن چهارم‚ در کتاب دلا ئل الا مامه می نویسد: و تحدّثهم و یحدثونها فقالت لهم ذات لیلة: الیست المفضلّة علی نساء العالمین مریم بنت عمران فقالوا: ان مریم کانت سیدة نساء عالمها‚ و ان اللّه تعالی جعلک سیدة نساء العالمین من الا ولین و الا خرین; دلا ئل الا مامه / 10.
عقیده به نزول جبرئیل بر غیر پیامبر را پس از رحلت پیامبر‚ عقیده ای غلوآمیز پنداشتن و آن را از مختصّات شیعه شمردن‚ خلا ف واقع است‚ زیرا تحدیث بر غیر نبی‚ در مهم ترین متون اهل سنت نیز دیده شده و افرادی صریحاً یا تلویحاً جزء محدّثون به حساب آمده اند.
در این میان‚ گرچه برخی تلا ش کرده اند که معنای مکلّم و محدّث را تا›ویل کنند و مراد از این دو واژه را مطالب صحیح و استواری بدانند که بدون قصد و اراده شخص بر او جاری شود‚ لیکن با توجه به استعمال لغت عرب‚ این معنا خلا ف ظاهر این واژه هاست‚ لذا صاحب ارشاد الساری یکلّمون را به تکلّمهم الملا ئکة تفسیر کرده و معانی دیگر را شاذ دانسته است; ارشاد الساری‚ شرح صحیح البخاری /6 103.
همان گونه که در آغاز یادآور شدیم‚ روایات تحدیث و الهام به امامان اهل بیت علیهم السلا م یا صالحان از امت‚ با روایاتی که بیانگر این است که پس از پیامبر صلی اللّه علیه وآله‚ جبرئیل بر کسی نازل نخواهد شد‚ منافات ندارد‚ زیرا مقصود از نفی نزول جبریل بر کسی پس از پیامبر‚ نزول به کسی به عنوان پیامبر و به جهت آوردن شریعتی جدید است‚ نه به صورت مطلق; ر.ک: السیرة الجلیه / 3 / 353.