ماهان شبکه ایرانیان

جهان معاصر ؛ همه چیز در ابهام ؛ گفت وگو با آیت الله تسخیری

تحلیل اوضاع سیاسی فرهنگی عراق ما را با بخشی از واقعیتهای منطقه آشنا می سازد که از هم اکنون تاثیرات آن بر تاریخ کشورمان مشهود است. شهادت آیت الله حکیم، معرفی کابینه حکومت موقت، اشغال عراق توسط نیروهای امریکایی و نابسامانی حوزه های علیمه در عراق و بخصوص حوزه نجف زمینه ساز فعالیت گروه هایی است که تا دیروز هیچ داعیه ای نداشتند.

تحلیل اوضاع سیاسی فرهنگی عراق ما را با بخشی از واقعیتهای منطقه آشنا می سازد که از هم اکنون تاثیرات آن بر تاریخ کشورمان مشهود است. شهادت آیت الله حکیم، معرفی کابینه حکومت موقت، اشغال عراق توسط نیروهای امریکایی و نابسامانی حوزه های علیمه در عراق و بخصوص حوزه نجف زمینه ساز فعالیت گروه هایی است که تا دیروز هیچ داعیه ای نداشتند.

باخبر شدیم آیت الله تسخیری؛ رییس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی؛ اخیرا سفری به عراق و عتبات عالیات داشته و با مراجع و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی عراق دیدار و گفت وگو نموده اند.

تحلیل اوضاع مبهم نابسامان عراق، پیش بینی آینده این کشور و روابط آتی آن با ایران از نکاتی است که در گفت وگو با ایشان به آنها پرداخته ایم. از آقای حمید امیرچقماقی که در انجام این گفت وگو ما را یاری نمودند سپاسگزاریم.

تشکر می کنم از حضرتعالی که این وقت را در اختیار ما گذاشتید. ابتدا می خواستیم با توجه به سفر اخیرتان به عراق و عتبات عالیات تحلیلی درباره اوضاع سیاسی اجتماعی عراق داشته باشید؟

بسم الله الرحمن الرحیم

ابتدا آرزوی موفقیت برای این مجله دارم. در سفری که به عراق داشتیم واقعا چند نکته جالب توجه بود، یکی حالت متناقضی بود که در احساس مردم عراق نمایان بود. از یک طرف خوشحالی مردم را از حذف کابوس صدام و آزاد شدن تفکر و اظهار نظر و باز شدن راه ایجاد موسسات و بنیادهای دینی و فکری و ادبی شاهد بودیم. صدام طبیعتش و طبیعت نظامش ضد همه اینها بود و برای دهها سال این مردم را تحت فشار حزبی، الحادی و حتی قبیله ای و منافع خانوادگی خودش قرار داده بود. این خوشحالی بزرگی بود که در مردم عراق احساس می شد و از طرف دیگر ناراحتی مردم از اشغال کشورشان و عدم امنیت و فقدان قانون و نظم در همه زمینه ها آشکار بود. این دو احساس متناقض در ذهن مردم عراق وجود داشت و امیدواریم که اشغال ازبین برود و مردم عراق بتوانند به یک امنیت اجتماعی برسند و در سایه این امنیت رشد جامعه و تعالی فکری و توسعه فرهنگی بدست بیاید.

نکته قابل توجه دیگر مساله امید به آینده بود، مردم عراق واقعا امید زیادی را به آینده داشتند. امید به داشتن یک قانون اساسی منسجم با طبیعت و اعتقادات و مردم و منافع کشور عراق و تامین کننده آزادیهای انسانی و حقوق بشر. نیاز به کمک های فکری جمهوری اسلامی در زمینه تدوین یک قانون اساسی مترقی کاملا احساس می شد و ما این مساله را در ملاقات با مراجع، ملاقات با شخصیتها و حتی ملاقات با بعضی از نویسندگان قانون اساسی عراق احساس کردیم و امیدواریم جمهوری اسلامی به این روند موثر کمک کند. البته امید به آینده در نزد مردم عراق بدون پشتوانه هم نیست. نیروهای خوبی که در عراق هستند، یا نیروهایی که تبعید شده بودند واقعا عناصر قوی نیروهای فکری، سیاسی و اجتماعی موثری هستند. این نیروها می توانند نقش عظیمی در ساختن آینده عراق ایفا کنند. به ویژه خود عراق یک کشور غنی و ثروتمند است، منابع و امکاناتش، تاریخ چند هزارساله آن و خدماتی که به اسلام و تمدن اسلامی تقدیم کرده همه اینها کمک می کنند به یک آینده روشن و انسان ساز.

نکته سومی که جلب توجه می کرد مساله احساس به ضرورت وحدت اسلامی و اجازه ندادن به تفرقه براساس مذهب یا براساس نژاد یا براساس جغرافیایی بود. این سه محور اساس تفرقه هایی است که دشمنان سعی می کنند بوجود بیاورند. این احساس، احساس قویی بود، هم بین شیعیان و هم بین سنیها.

باتوجه به مسایلی که به خصوص در زمینه آینده عراق مطرح فرمودید، به نظر شما فقدان بزرگانی همچون آیت الله حکیم در جامعه شیعه عراق تا چه میزان تاثیرگذار است و تبعات بلندمدت این قضیه در عراق چیست؟

ابتدا این را ذکر کنم که ما در تشییع جنازه آن فقید سعید از طرف مقام معظم رهبری شرکت کردیم و جدا علاقه شدید مردم به این شخصیت و تعبیرات گوناگونی که برای ابراز این علاقه به کار می بردند بسیار جالب توجه بود. ابتدای مسیر تشییع پیکر ایشان در مسیر کوفه بود و این راه از کوفه تا نجف کیلومترها است، مردم در گرمای عراق بر سر و سینه می زدند و اظهار محبت می کردند نظیر مردم ایران که در زمان شهادت شهید بهشتی می گفتند، دشمن در چه فکری است ایران همه بهشتی است، اینها هم می گفتند که همه مردم عراق سپاه بدر هستند. سپاه بدر سمبل مقاومت است و با این تشبیه می گفتند ای دشمنان و ای بعثیها بروید و در غصه خودتان بمیرید چرا که همه مردم عراق سپاه بدر هستند. مردم به سر و سینه می زدند و تا کیلومترها می رفتند تا برسند به مرقد حضرت امیر(ع). این محبت و عشق مردم واقعا برای ما گرانبها بود. دشمن هم مکر و هدفش این بود که یک رهبر سیاسی، یک رهبر عالم و دینی، یک رهبر واقع نگر و یک انسان تقریبی و وحدتی را از بین ببرد و هم ضربه به گرایش دینی مردم عراق بزند و هم به حرکت سیاسی دقیق و واقعی ضربه وارد کند و با ایجاد یاس در نهایت بتواند بین مردم عراق ایجاد تفرقه و فتنه کند. لکن به نظر من ازباب و یمکرون و یمکرالله والله خیر الماکرین ازباب اینکه کید دشمن به خودش برمی گردد، این حرکت سبب همبستگی بیشتر مردم عراق و حتی وحدت بیشتر رهبران شیعه و آگاهی بیشتر توده های مسلمان و بالاخره سبب رشد دید واقع نگر در بین رهبران عراقی خواهد شد.

بعد از شهادت آیت الله حکیم برادر ایشان آقای عبدالعزیز حکیم به سمت رهبری مجلس اعلای عراق انتخاب شدند، در مورد شخصیت ایشان و جایگاهشان در عراق و تاثیری که در جامعه عراق دارند و همچنین رابطه ایشان با جمهوری اسلامی بفرمایید.

به نظرمان آقای عبدالعزیز حکیم شخصیتی است وارسته و محبوب و درحقیقت خلاصه آن خانواده اصیل حکیم و خانواده علم و تقوا و جهاد در راه تعالی دین و مذهب و تعالی مردم عراق می باشد. ایشان برای من خلاصه ای از آن خانواده ای است که دهها شهید داد و خیلی از آنها شهید اعدامی هستند. همانگونه که این خانواده ده ها عالم و مجتهد به جامعه ارایه کرده است. آقای عبدالعزیز حکیم خلاصه این مسیر است. شخصیتی است آگاه، عالم، متقی و مطلع و در کنار مرحوم برادرشان جهاد کرد و به ایجاد مجلس اعلا و سپاه بدر کمک کرد. ایشان در مذاکرات گوناگون از خودش یک شخصیت قوی نشان داده و به جمهوری اسلامی هم علاقمند است و محب به رهبری و ولایت است. من خیلی امیدوارم این شخصیت بتواند نقش طبیعی در آینده عراق داشته باشد و اخیرا هم به عنوان رییس مجلس اعلا انتخاب شد. امیدوارم وجود چنین شخصیتی در رسیدن به آن آینده روشن خیلی کمک کند.

از برنامه های ایشان و یا به طور کلی برنامه های آینده مجلس اعلا اطلاعی دارید و آیا آقای حکیم راهکارهایی برای آینده مجلس اعلا اعلام کرده اند؟

عرض کردم که ایشان اصلا از ابتدا با مجلس اعلا بوده اند و در تشکیل مجلس اعلا در کنار برادرشان حضور داشته اند و کاملا در جریان مسیر این مجلس و هدف های بزرگ آن قرار دارند و بالاجماع ایشان به عنوان رییس مجلس اعلا انتخاب شده اند. سعی ایشان به این است که مجلس اعلا نقش اجتماعی سیاسی قوی داشته باشد و در کنار ایشان هم شخصیتهای وارسته ای هستند. در این شرایط جای امیدواری است که اهداف استراتژیک این مجلس محقق شود.

اخیرا شاهد بودیم که کابینه موقت عراق معرفی شدند، شما چه تحلیلی در مورد این کابینه و میزان حضور شیعیان در آن دارید.

این کابینه موقت است و به طور طبیعی دست بسته است. کابینه ای که مساله امنیت را بدست ندارد، نمی تواند خواسته های خودش را به طور کامل محقق کند. هم موقت بودن و هم دست بسته بودن، و هم به طور طبیعی سلطه اشغالگر، در همه تصمیمات دخالت دارد. با همه اینها به نظرم گاهی می تواند برای تعدیل اوضاع و هدایت اوضاع به مرحله خاتمه دادن به اشغال و همچنین برگشت نظم عمومی کمک کند و اوضاع را تا حدی ترتیب بدهد. به هرحال شما می دانید که شیعیان از سال 1920 تا آخر حکومت صدام سهم طبیعی خودشان را بدست نیاورده بودند و حالت عدم توازن طبیعی در عراق برقرار بود. این کابینه می تواند شرایطی ایجاد کند که نه حق کسی از بین برود و نه حقی بر حق دیگر غلبه پیدا کند. به نظرم یک کابینه معتدل است. من با بعضی از شخصیتهای این کابینه آشنا هستم و می دانم این بعضی که می شناسم افراد متقی و مخلص و کارشناس هستند. با بعضی از این افراد هم در سفرمان به عراق ملاقات داشتیم. در رابطه با نقشه های آنها مذاکره شده و به آنها قوت قلب دادیم که با دقت کامل کار کنند تا بتوانند اهدافشان را محقق کنند. در این سفر هم با بعضی از افراد مجلس اعلا ملاقاتی شد و در رابطه با آینده عراق و نحوه فعالیتها صحبت و مذاکره شد.

شما در ابتدا اشاره داشتید به اینکه به هرحال دست هایی در کار است تا تفرقه های مذهبی را در عراق دامن بزند. شما بعنوان رئیس بزرگ ترین مرکز در کشور که به هرحال در جهت تقریب مذاهب اسلامی فعالیت می کند تحرکات تفرقه افکنانه قومی مذهبی در عراق را در چه راستایی می بینید و به هرحال فکر می کنید که این مساله به سود چه کسانی تمام می شود؟

ما در همه جا دشمنان شبیه هم داریم. در عراق هم استثنایی نیست. ما در سطح جهان اسلام با این مساله مواجهیم. افراد متعصب را یکی از علل این درگیری می دانیم. افرادی که به نظرم تعصبشان نتیجه جهلشان است حتی اگر به نام عالم مطرح هستند. جهلشان به حقیقت، دیدگاه های اسلام و برنامه های اسلام برای ایجاد وحدت امت اسلامی به رغم اختلافات اجتهادی و به رغم اختلافات در زاویه های نظر در بین علما موجب اعمال تفرقه انگیز آنهاست. اختلاف نظر طبیعی است ولی اینها از برنامه های اسلام برای وحدت این امت و داشتن موضع گیری عملی واحد مطلع نیستند. نتیجه جهلشان آن است که گاهی قربتا الی الله به تفرقه اندازی وادار می شوند. گاهی قربتا الی الله سعی می کنند امت اسلامی را پاره پاره کنند و نتیجه آن تضعیف این موضع گیری واحد در قبال دشمنان استراتژیک امت است. عامل دیگر در این مساله منابع شخصی است. بعضی از متنفذین و بعضی از احزاب، برای اینکه منافعشان را حفظ کنند شعارهای تفرقه انگیز می دهند. شعارهای دفاع دروغین از این طایفه یا آن طایفه را مطرح می کنند. استکبار جهانی هم به طور طبیعی هدفش ایجاد تفرقه است تا بتواند اهداف خود را محقق کند. به نظرم در این مساله، به خصوص صدامیها و بعثیهای متعصب و بعثیهای ضد خلق و ضد خدا بسیار موثرند. به خصوص در ایجاد تفرقه بین شیعیان و اهل سنت و بین عربها با کردها، بین شمالیها و جنوبیها، حتی بین مسلمانان و مسیحیان.

ولی به نظر بنده همه این فعالیتها بی اثر خواهد بود. در سطح جهان اسلام حرکت تقریب پیشرفت می کند. روزبه روز، گروه گروه از علما وارد این حرکت می شوند و روزبه روز آگاه تر می شوند. به رغم حرکتهای تند نظیر سپاه صحابه و وهابیه، سلفیه و قشریه و نظیر بعضی از افرادی که کورکورانه از مرام هایشان دفاع می کنند این حرکت پیش می رود و کشورها روزبه روز متوجه اهمیت این موضوع می شوند به گونه ای که شاهد برگزاری کنفرانسهای تقریب در بیروت، دمشق، قاهره، الجزایر، مغرب، لیبی و در کشورهای خلیج فارس و کشورهای جنوب شرق آسیا و حتی کشورهای غیراسلامی هستیم. در این کشورها مسلمانان اجلاسهایی برای تاکید بر وحدت برپا می کنند. در عراق هم همین طور است و به نظر من حرکت دشمنان اثری در وحدت مردم عراق نخواهد داشت و ما شاهد پیشرفت حرکت وحدت اسلامی خواهیم بود. حتی حرکتهایی نظیر به شهادت رساندن مرحوم شهید حکیم که هدفی جز ایجاد تفرقه نداشت، به عکس سبب پیوستن بیشتر مردم به هم و همبستگی بیشتر و بالا رفتن شعار وحدت اسلامی شد. تاریخ عراق با حذف مقاطعی کوتاه شاهد اتحاد مردم عراق است و همبستگی آنجا حالت طبیعی است.

بنابراین شما معتقد نیستید که الان در بین شیعیان عراق درواقع رقابتی وجود داشته باشد؟

عرض کنم که رقابت در داخل شیعه به طور طبیعی گاهی هست. بین نظرات متفاوت و بین بعضی از مراکز نفوذ این اختلاف و رقابت طبیعی است. ولی به نظرم بعد از این حادثه (شهادت آیت الله حکیم) این رقابتها نه تنها کم شده بلکه احساس به لزوم داشتن موضعگیری مشترک و کنار گذاشتن اختلافات و سعی در تقویت منافع مشترک شیعه در این برهه حساس تشدید شده و من هم معتقدم که همه چشم امید به جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم انقلاب دارند تا با هدایتها و کمک های معنویشان بتوانند هم وحدتشان را به طور کامل بدست بیاورند و هم حقوق طبیعی و وحدت کل ملت عراق را به وجود آورند.

وضعیت حوزه های علمیه عراق خصوصا حوزه نجف را شما چگونه تحلیل می کنید؟

شما می دانید که این حوزه آماج حملات صدام بود و صدام به نیابت از استکبار جهانی این حملات را انجام می داد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل(ره)، استکبار عظمت این انقلاب را درک کرد، تاثیر این انقلاب و تاثیر این مکتب در سطح جهان را بیشتر شناخت و لذا سعی کرد هم به انقلاب اسلامی ضربه بزند و هم هرجا که حوزه مشابهی هست مورد حمله قرار دهد.

چنان که شیعیان در نقاط مختلف جهان، حتی آنهایی که رابطه ای با انقلاب اسلامی نداشتند، مورد حمله استکبار جهانی قرار گرفتند. صدام هم چنگال استعمار بود. در رابطه با حمله به حوزه علمیه نجف و چه در رابطه با تبیعد بزرگان و علما از این حوزه و چه در رابطه با ترور و کشتن مراجع، همچون مرحوم غروی، مرحوم بروجردی، مرحوم شهید صدر اول، مرحوم شهید صدر ثانی، و چه در رابطه با بستن موسسات فرهنگی و علمی و خاموش کردن چراغ این حوزه علمیه در زمینه های دینی و تبلیغی صدام همچون چنگ و دندان استعمار عمل می کرد. حتی محافل ادبی این حوزه را سرکوب کردند و نهضت عظیم ادبی را که در نجف بود و اثراتش در کل جهان اسلام نمایان بود از بین بردند. انتشارات حوزه را محو کردند. کتابهای دینی را ممنوع کردند. کتابهای مرحوم شهید صدر مدرک جرم بودند و مردم از ساده ترین کتاب های دینی مرحوم بودند. حتی کتاب مفاتیح در بین مردم عراق کم بود و پیدا نمی شد. خوب این حوزه با فعالیت چهل ساله بعثیها مورد تهاجم بی رحمانه و سکوت متاسفانه کشورهای عربی و به طور طبیعی کشورهای دیگر مواجه شد. طبیعی است که این حوزه امروز آثار این ضربه ها را می بیند و به علاوه وضعیت بی قانونی نیز ضربه ای بزرگ به حوزه است. نابسامانی حاکم بر حوزه از مشکلات اساسی آن است. هیات مدیره مشترکی نیست که این حوزه را نظم بدهد، ضوابطش را برقرار کند و ضعفها را مرتفع کند و در زمینه های علمی آن را تقویت کند. اصلا یکی از نقص های حوزه نجف این است که امروز مدعیان زیادی پیدا کرده. خیلی ها مدعیان مرجعیت هستند با اینکه لیاقت این را ندارند. خیلی ها در این حوزه مدعیان ولایت امر مسلمین هستند حال آنکه هیچ لیاقتی در این زمینه ندارند. بنابراین هیات مدیره ای برای اداره و هدایت این حوزه و اجرای ضوابط باید باشد. از نقص های دیگر حوزه نبودن امنیت است. نبودن امنیت شامل همه طلاب، مدارس، مدرسین و حتی بعضی مراجع است و این خطرناک است و باید فکری برای این مساله امنیت حوزه کرد. یکی دیگر از نقصها کمی مدرسین است. آن هم مدرسین آگاه، مدرسین روشنفکر که هم اصالت اسلامی داشته باشند و هم وضعیت سیاسی امروز را درک کنند و هم مساله بیداری اسلامی را در دلشان داشته باشند. مساله دیگر هم کمبود مواد فرهنگی است. کتاب خیلی کم است، حتی کتابهای تدریسی خیلی کم است. کتابخانه ها، فضاهای درسی و موسسات فرهنگی خیلی کم است. خیلی از موسسات دانشگاهی نیز از بین رفته است، مثلا جامعة الکوفه یکی از دانشگاه های بزرگ بود که الان بسته شده است. جامعه فقه اصلا محتوایش را عوض کرده اند. البته ما شاهد شخصیتهایی بودیم که به فکر احیای موسسات فرهنگی هستند. همچنین شاهد شروع حرکت های فرهنگی، دانشگاهی و حوزوی در این منطقه بودیم. امیدواریم با کمک خیرین و با پشتیبانی حوزه های علمیه دیگر بخصوص حوزه علمیه قم که بزرگ ترین حوزه های علمیه شیعیان جهان است این حوزه بتواند از این نابسامانی ها خارج شود و به مرحله بهتری برسد.

من به عنوان آخرین سوال می خواستم شما نظر خودتان در مورد آینده روابط ایران و عراق با توجه به اینکه ایران و عراق هم علایق مذهبی مشترک دارند و هم از نظر موقعیت های سیاسی و منطقه ای به گونه ای هستند که منافع سیاسی و منطقه ای مشترکی دارند شما آینده روابط ایران و عراق را چطور می بینید؟

من خیلی امیدوارم و به آینده رابطه این دو قطعه عزیز در دل جهان اسلام خیلی خوشبین هستم. چرا که مشترکات ما خیلی زیاد است، یعنی هم مشترکات دینی زیاد است و هم مشترکات مذهبیمان بسیار است. هر دو ملت از دوستداران اهل بیت هستند و هر دو کشور در خودشان عتبات مقدس را که نزد همه مسلمانان و بخصوص شیعیان مقدس است جای داده اند. به اضافه اینکه بین ایران و عراق یک ارتباطات خانوادگی برقرار است. همگرایی فرهنگی نیز بین عراق و ایران قوی و نزدیک است و ارتباطات تاریخی شان به گونه ای است که این دو کشور را اصلا از هم جدا نمی سازد. تاریخشان خصوصا در تاریخ اسلامی تاریخ مشترکی است. آخرین ارتباطی که این دو کشور را به هم پیوند می دهد شرکت در مصیبتها است. هم مردم ایران و هم مردم عراق مصیبت بودن حکومتی نظیر حکومت بعث عراق و ظلمی نظیر ستم صدام را چشیده اند و ضربه های صدام را در وجودشان کاملا احساس می کنند. براین اساس من معتقدم که زمینه تقارب و همکاری این دو ملت و دو کشور و همگرایی آنها خیلی زیاد است و معتقدم که یک آینده زیبا و روشن در انتظار روابط ایران و عراق است. این نکته را فراموش نکنیم که مردم عراق عاشق امام(ره) و عاشق مقام معظم رهبری هستند و حاضر بودند در شکنجه گاه ها مصیبتها ببیند و عکس امام را از خودشان دور نکنند. اکنون هم حرف اول و آخرشان امام و اهداف امام و قانون اساسی جمهوری اسلامی است. محبت رهبری، تمجید از خدماتی که ایران به مهاجرین عراقی تقدیم کرد و زحماتی که در این رابطه کشید و پشتیبانی مداوم از حرکت جهانی برعلیه صدام کاملا مورد توجه آنهاست. این حقایق در ملاقات هایی که با مراجع یا رهبران سیاسی و اجتماعی و همچنین با روسای عشایر نجف و اساتید دانشگاه ها داشتیم، منعکس بود.

مجددا سپاسگزاری می کنم از اینکه زمانی را در اختیار ما گذاشتید.

برای شما و همه همکارانتان آرزوی موفقیت دارم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان