زیر آسمان این شهر شلوغ، خانوادههای زیادی زندگی میکنند. اما خانوادهای که قرار است در موردش صحبت کنیم یک خانوادهی کاملا معمولیست. یک خانوادهی 4 نفره، یعنی آقا شاپور، محبوبه خانم و فرزندانشان که ابراهیم و آذر هستند. درست است که این خانواده معمولی هستنند اما کمی با ما فرق دارند! این خانواده، از پارچه و نخ و دکمه و کلی وسایل معمولی که اطراف ما هستند، ساخته شدهاند.
میدانیم که عروسکها چه نقش مهمی در زندگی و روان کودکان دارند، عروسکها آنقدر مهم هستند که هر ساله جشنوارهی بینالمللی تئاتر عروسکی هم در تهران برگزار میشود. این مطلب را میتوانید در بنیتا بخوانید.
زهرا محسنی 29 سال دارد و دانشآموختهی رشتهی گرافیک است و در گرافیک و مجسمه سازی هنرجوی استادان بزرگی مانند قباد شیوا و پرویز تناولی و سیاوش مظلومیپور بودهاست. او هم اکنون مدیر گروه هنری زادوک و خالق یک خانواده معمولی است! به سراغش رفتیم تا از خودش بگوید و این خانواده معمولی را به شما معرفی کند.
خانم محسنی از فعالیتهایتان هنریتان برای ما بگویید.
تا به حال چندین نمایشگاه نقاشی و مجسمهسازی داشتهام که اغلب این نمایشگاهها جمعی بودهاند. یکی از موفقترین نمایشگاهها «من هم یک رویا را دیدهام» نام داشت که موضوع آن انسان امروزی بود. این نمایشگاه در مورد ترکیب شدن زندگی انسان با ماشین بود و این که جدا کردن انسان امروز از ماشین کار دشواریست. مجسمههای موجود در نمایشگاه پیچیده، بزرگ و سنگین واز قطعات بلااستفاده ی خودرو ساخته شده بودند. به طور کلی علاقمند به کارهای هنری هستم و هنر را به عنوان حرفه هم پذیرفتهام. متاهل هستم و یک پسر دو سال و نیمه دارم.
چطور شد که به عروسکسازی گرایش پیدا کردید؟
وقتی در بازار قدم میزنیم اغلب اجناس چینی و بیکیفیتی را میبینیم که به راحتی وارد خانه و زندگی ما میشوند. به فکر کاری بودم که هم جدید باشد و هم ساده و همچنین بتوانم به اشتغالزایی کمک کنم و مصرف کالای داخلی را هم به نوعی رواج بدهم. با این ترفند هم میشد به هموطنانم کمک کنم و هم از تکرار پرهیز کنم. بعد از این ایده شروع به طرح زدن کردم.
تفاوت مجسمهسازی با عروسکسازی در چیست؟
ببینید مجسمهسازی با این پروژه تفاوت زیادی ندارد و هر دو دارای طرح اولیه هستند. البته ساختن عروسکهای پولیشی با این کار متفاوت است اما طرح من بسیار ساده است و نیاز به آموزش خاصی ندارد.
آیا افراد دیگری را هم مشغول به کار کردهاید؟
من مدتیست با انجمن اماس همکاری میکنم و این موضوع باعث شد به این فکر بیافتم که برای اجرای طرح از بیماران اماس کمک بگیرم. بیماری به جز درد، هزینه هم دارد و این کار به بیماران کمک میکند که هم حرکت بدنی داشته باشند که برایشان مفید است و هم منبع درآمدشان خواهد بود. بنابراین طرح اولیه را طوری زدم که دوخت آن برای خیاطان اماسی سخت نباشد. به علاوه این پروژه باعث شد افراد مستعد بسیاری شناسایی و به کار گرفته شوند. علاوه بر بیماران اماس برای، زنان بی سرپرست، بد سرپرست و سرپرست خانوار بسیاری اشتغالزایی صورت گرفت.
چند وقت است که در حال عملی کردن این ایده هستید؟
حدود 2 ماه و نیم است که از زمان زدن طرح میگذرد.
چطور توانستید محصول را معرفی کنید؟ تا به حال فروشی داشتهاید؟
بعد از طراحی، فرآیند دوخت کمی زمانبر بود چون با کار تولیدی و سریدوزی فرق دارد و تکتک عروسکها دستساز هستند و تزئینات هم با دست انجام میشود. پس از تولید 2000 عروسک، به شهر کتاب مرکزی مراجعه کردیم و محصول را معرفی کردیم. طی مذاکره با مهدی فیروزان مدیر عامل شهر کتاب، توانستیم نظر ایشان را جلب کنیم و محصول در تمام شعب در سراسر کشور پخش شد. حتی روی محصول عبارت «I & bookcity» درج شده که به این معناست که محصول به سفارش شهر کتاب تولید شده. چون پروژه جوان است، هنوز فرصت زیادی برای تبلیغات نبوده ولی در گام بعدی سعی کردیم که محصول را در مهد کودکها و کافهها هم معرفی کنیم. مبالغ به دست آمده از پروژه هنوز قابل ملاحظه نیست اما دستمزد تمام عزیزان در هر مرحله و پیش از فروش، به طور کامل تسویه میشود.
آیا از این راه کسب درآمد می کنید؟
من یک شرکت دارم و به طور کلی در این شرکت کارهای هنری انجام میشود و تنها منبع درآمد، پروژه ی زادوک نیست. کارهای دیگر ما به طوری کلی طراحی و حتی دکوراسیون داخلی و هر کار هنری هم هست.
وقتی این پروژه را شروع کردید، عکس العمل خانوادهتان چگونه بود؟
خانواده همیشه مشوق من بودند، پدر و مادرم همیشه حمایتم میکنند و علاوه بر این همسرم هم هنرمند هستند و در این زمینه مرا تشویق و حمایت میکنند. در پروژه ی زادوک میتوانم بگویم که خانواده نقش موثری داشتند خصوصا نگین صریحی، خواهر شوهرم که همیشه به عنوان خواهر از ایشان یاد میکنم. به طور کلی این شرکت علاوه بر اشتغالزایی برای افراد دیگر، این بستر را هم فراهم آورده که خانواده در قالب کاری هم در طول روز با هم باشند. اکثر اعضای خانواده در کنار هم کار میکنیم.
عکسالعمل پسرتان در مورد عروسکها چطور است؟
نسبت به تکتک عروسکها احساس مالکیت میکند و وقتی عروسکها را در هر فروشگاهی میبیند میگوید «مال من»!
در مورد نقش نگین صریحی در این پروژه بگویید.
نگین مثل خواهر من میماند و دست راست من است. نمیتوانم بگویم این پروژه را به تنهایی انجام دادهام چون نگین هم به اندازهی من زحمت کشیده. نگین دانشآموختهی رشتهی معماریست و 24 ساله است. اما خیلی سریع وارد بازار کار شد و بسیار موفق است.
کار کردن و تحصیل همزمان با مادری و همسری کار دشواریست؟
وقتی که هدف داشته باشیم و در کنار هدف عشق وجود داشته باشد، خیلی چیزها تفاوت خواهد داشت. همسر من همواره مشوق من بودهاند و همیشه تقسیم وظایف صورت گرفته. با وجود سختیهایی که وجود دارد، شیرینی هم هست و من سعی می کنم جنبه مثبت مسائل را ببینم. ضمن این که همسرم در تمام مراحل زندگی من را حمایت کرده است. به طوری کلی باید سعی کنیم بین همه چیز تعادل برقرار کنیم.
از سختیها و مشکلات کارتان بگویید.
هر کاری سختی خودش را دارد اما من سعی میکنم به سختیها مانند یک تجربه نگاه کنم و از مشکلات درس بگیرم و اینگونه سختیها تبدیل به تجربههای شیرین میشوند.
با توجه به این که جنس چینی در بازار ایران بسیار زیاد شده، و با توجه به ارزان بودن کالای چینی، معرفی محصول کمی سخت است. کیفیت اجناس چینی بسیار کم است و با تولید داخل قابل مقایسه نیست. ضمن این که طرحها بیگانه و تکراری هستند.
اغلب افراد حاضر نیستند جنس ایرانی را با کیفیت بالاتر تهیه کنند چون قیمت کار کمی بالاتر از اجناس چینی است. معمولا به این مساله توجه نمیکنیم که کالای ایرانی را هموطن ما تولید میکند و کیفیت بهتری هم دارد و ما با مصرف کالای ایرانی از اقتصاد و هموطن خودمان حمایت میکنیم.
مشکل بعدی که در تمام زمینهها وجود دارد، کپی و حقوق تولید کننده است. موقع ثبت طرح یکی از نگرانیهای بزرگ من کپی شدن طرح بود.
زادوک یعنی چه و چرا این اسم را برای پروژه انتخاب کردهاید؟
زادوک یعنی زاده شده از نخ و از طرفی نام من هم زهراست و حرف اول نام خودم را هم شامل میشود.
چرا عنوان «خانواده ی معمولی» را انتخاب کردید؟
«خانوادهی معمولی» را به این خاطر انتخاب کردم که کاملا معمولی هستند و از نخ و پارچه و دکمه و وسایل کاملا معمولی ساخته شدهاند.
این خانواده متشکل از «شاپور» پدر خانواده، محبوبه «همسر خانواده»، «ابراهیم» یا «اِبی» پسر خانواده، «آذر» دختر خانواده، «سپهر» برادر محبوبه خانم و «ساناز» همسر سپهر و بسیاری شخصیتهای دیگر است که بعدا اضافه میشوند.
برای این خانواده شخصا داستانی نوشتم که ادامهدار است و به صورت کتابچه چاپ شده و به صورت رایگان همراه محصول ارائه میشود. همچنین در این مورد انیمیشنی هم ساخته شده که علاوه بر صفحهی اینستاگرام زادوک در صفحات اینستاگرام و سایتهای شعب مختلف شهر کتاب نیز قرار گرفته است.
شخصیتها بنا به داستان و موقعیتهای پیشآمده تغییر میکنند و لباسهای مختلف و تزئینات مختلفی دارند و تنوع و خلاقیت برای من بسیار مهم بوده است.
فکر میکنید آیندهی خانوادهی معمولی چه خواهد شد؟
دوست دارم مثبت فکر کنم و به امید خدا پروژه موفق باشد. دوست ندارم روزی به تمام کسانی که با من کار میکنند بگویم دیگر کاری برای انجام دادن وجود ندارد. دلم میخواهد زندگی این عزیزان هم بچرخد و رو به رشد باشد. روزیرسان خداوند است اما دوست ندارم روزی کسی قطع شود. به هر حال امید ما به خداست و میخواهم مثبت فکر کنم.
تلخترین و شیرینترین خاطرهی شما چیست؟
تلخترین خاطرهام در طول این پروژه، ترس دائمی از این بوده که نکند کارم را کپی کنند. شیرینترین خاطره هم مربوط به نمایشگاه خودم بود. پسرم رایان در آن زمان 17 روزه بود و من او را همراه خودم به گالری و کارگاه خودم میبردم. شیرینترین لحطات زمانی بود که پسرم را در آغوش میگرفتم و کار میکردم.
به عنوان یک بانوی خلاق و کارآفرین چه توصیهای به بانوان ایرانی دارید؟
توصیه من این است که بسمالله بگویند و جلو بروند و از چیزی نترسند. هرکاری ممکن است با سختیهای فراوانی همراه باشد اما به هر حال باید جلو رفت. هر اتفاقی در مقطعی که باید، اتفاق خواهد افتاد و نباید نگران فرآیندهای مختلف بود. تمام حرف من این است که نترسند و کار را شروع کنند. یک خانم خانهدار میتواند با دومتر پارچه و یک ایده، کارهای فراوانی انجام بدهد. البته نیاز به پول را نمی توان در نظر نگرفت. اما این عامل بازدارنده نیست. توصیه دیگر من این است که خودشان را محدود به کار منزل نکنند و به اقتصاد خانواده هم کمک کنند و امیدوارم که همسران هم در راستای تحقق این امر به بانوان ایرانی کمک کنند چون حمایت همسر نقش مهمی دارد.
زیر آسمان این شهر شلوغ، یک همسر، یک مادر و یک هنرمند خانوادهای را به این دنیا اضافه کرد. یک خانوادهی کاملا معمولی!
برای دیدن عکسهای بیشتر از خانوادهی معمولی میتوانید به صفحه اینستاگرامی zadook مراجعه کنید.