ماهان شبکه ایرانیان

قلمرو مسلمانان مقاوم

شمال قفقاز منطقه پرتراکم کوهستانی با رشته ارتفاعات سربه فلک کشیده می باشد که عوارض ناهموار و خشن طبیعی بین گروههای قومی این سرزمین جدایی افکنده است

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

(نگاهی به سرزمین چچن)

تیر توطئه

شمال قفقاز منطقه پرتراکم کوهستانی با رشته ارتفاعات سربه فلک کشیده می باشد که عوارض ناهموار و خشن طبیعی بین گروههای قومی این سرزمین جدایی افکنده است. با وجود گوناگونی اقوام این قلمرو در ساختار اجتماعی، سنن قومی، تاریخی و جهات جغرافیایی واقتصادی اکثریت آنان مسلمان بوده و اعتقاد به آیین اسلام وجه مشترکشان می باشد که این عامل وحدت فرهنگی را سبب گشته و این گروهها برای مقابله با دشمن مشترک خود یعنی روس های مهاجم ازگذشته چنین ویژگی را به وحدت سیاسی تبدیل کردند.

وقتی مقامات شوروی سابق روی کارآمدند، در آغاز; برای رسیدن به مقاصد شوم خود، ظاهرا با این اتحاد مذهبی، سیاسی هم آوازگردیده و در 20 ژانویه سال 1919 میلادی یک جمهوری خودمختارکوهستانی (1) بنا نهادند که کلیه ملیت های مسلمان مابین دریای سیاه تا مرزهای داغستان را شامل می شد (2) . اما این تشکیلات عمرکوتاهی داشت و پس از خاتمه جنگ های داخلی و سرکوب قیام چچن،داغستان در سال 1921 میلادی مقامات شوروی به تجزیه ملیت های این ناحیه پرداختند و با ایجاد خرده ملیت هایی از طوایف گوناگون اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن » را تحقق بخشیدند. در این راستاپنج حوزه اداری ملی مجزا به انضمام هشت ملیت کوچک دیگر که هرکدام زبان مکتوب خویش را داشتند، پدید آوردند که از جمله آنها جمهوری خودمختار چچن اینگوش بود.

ویژگی های جغرافیائی و جمعیتی

چچن اینگوش در پنجم دسامبر1936م از ادغام منطقه خودمختارچچن(که در سال 1921م تاسیس شده بود)و ناحیه خودمختاراینگوش(بناشده در سال 1924م)پدید آمد.

این سرزمین با 19300 کیلومتر مربع وسعت از جنوب شرقی به داغستان از جنوب غربی به گرجستان و از شمال به روسیه محدودمی باشد. به دلیل موقعیت کوهستانی، زمستانهایی بسیار سرد وتابستان های معتدل و کوتاه دارد. گرچه منابع آب آن غنی است ومی توان از آنها برق آبی(انرژی هیدروالکتریک)تهیه کرد، ولی رودخانه هایش برای کشتیرانی مناسب نمی باشند. مراتع سرسبز،چراگاههای غنی و پوشش گیاهی نسبتا متراکم از مشخصات این قلمرومی باشد که چنین شرائطی موجب رونق دامپروری و کشاورزی در این سامان شده است.

غلات، آفتابگردان، نیشکر، انواع سبزی، انگور و میوه های دیگراز مهمترین محصولات زراعی آن هستند، نفت و گاز از ثروت های سرشارآن است و صنایع استخراجی و تصفیه نفت، ماشین سازی و پتروشیمی نیز در آن رواج دارد.

قلمرو این جمهوری براساس تقسیمات گروههای نژادی مشخص گشته است (3) .

مرکز حکومت آن، شهر گروزنی (GROZNY) است که حدود نیم میلیون نفر سکنه دارد و دارای پنج شهر و چهار شهرک می باشد.

چچنی ها اکثرا در نواحی مرکزی و شرقی سکونت دارند، پیرو مقاصدشوروی سابق مبنی بر سیاست صنعتی شدن، در سال 1989م حدود13 سکنه چچن اینگوش و 34 تمامی شهروندان در مرکز حکومت زندگی می کردند (4) .

منشا چچن ها از نظر خاستگاه جغرافیایی مشخص نمی باشد ولی محققان عقیده دارند بومی قفقاز شمالی هستند که ابتدا کوه نشین بوده ولی در اواخر قرن چهاردهم رفته رفته به دشت های اطراف نقل مکان نمودند. چچن ها که نظام قبیله ای و زندگی عشایری داشتند، دراوایل به قدرت رسیدن مارکسیست ها با تشکیلات اشتراکی مخالفت نمودند و با تصفیه های وسیع و قتل عام های شدید از سوی حکومت مرکزی وضع این ناحیه رو به وخامت رفت و در سال 1944م تمام مردم این نواحی به آسیای میانه تبعید شدند و جمهوری آنان دو سال بعدمنحل شد و اراضی آنان به کوچ نشینان تازه واگذار و اسامی مکانهای تحت قلمرو این قوم به روسی تبدیل شده بود. در سال 1957م از چچن ها رسما اعاده حیثیت شد و جمهوری آنها به حال اول باز گردید ولی تلفات جانی این قوم طی سالهای 1939 -1959م درحدود 22% کل سکنه بود.

پس از مراجعت سکنه آنان رو به فزونی نهاد و درسالهای 1959 -1979م جمعیت روسهای ساکن در آن به نحو قابل ملاحظه ای کم شده و از 45 % به 29 % تنزل یافت (5) در سال 1926م 3%چچن ها با سواد بودند که در سال 1970م به 99 % بالغ گردید.

با فروپاشی شوروی و ایجاد فضای باز سیاسی بخش عمده ای ازچچن اینگوش در اواخر سال 1991م به جمهوری چچن تبدیل شد.

پس از اعلام استقلال چچن، مسکو تلاش نمود تا بار دیگر آن را به تصرف درآورد و تحریم اقتصادی را در این قلمرو پیاده کرد اماموفق نشد و بازارهای این سرزمین از مواد غذایی و کالاهای اروپائی پر شد. در عین حال طی چند سال اخیر برخی اختلافات داخلی،مشکلات اقتصادی و نابسامانیهای اجتماعی روند سیاسی این سرزمین را دچار مخاطراتی نموده و به عنوان نمونه در مارس 1993م رئیس جمهوری چچن با پارلمان اختلاف پیدا کرد و در پی منازعات سیاسی آن را منحل و حکومت خویش را در این کشور اعلام کرد ولی چندی بعدنمایندگان مجلس در صدد برکناری وی برآمدند (6) .

در عین حال از نظر سیاست خارجی در مقابل روسیه مقاومت کرده وخاطرنشان ساخته هرگز با روسها در مورد ادغام، در فدراسیون موافقت نخواهیم کرد و اگر چنین برنامه ای تحقق پذیرد، به گفته مقامات چچنی دوران مشقت باری فرا می رسد که نوعی سلطه گری بر چچن چنگ می اندازد و منابع ارزشمند آن را به یغما می برد و هویت سیاسی آن را متزلزل می سازد (7) .

مسائل مذهبی و فرهنگی

اقوام آواره و کومیک ها در قرن شانزدهم میلادی اسلام را به میان چچن ها بردند. و چون در این منطقه، داغستان از مراکز مهم فرهنگی و آموزشی معارف دینی به شمار می آمد، عده ای از چچن ها برای فراگیری تعلیمات دینی به این ناحیه عزیمت نمودند.

بعدها اینگوش های مسیحی تحت تاثیر تبلیغات قوم چچن مسلمان شدند. چچن ها مسلمان و سنی مذهب بوده و پیرو فقه حنفی هستند ودر قلمرو مذهبی مرکز روحانی قفقاز شمالی و داغستان قرار دارندکه تعداد سکنه آنان به حدود 900000 نفر بالغ می گردد.

در سال 1837م 310 باب مسجد در چچن وجود داشت که مساجد ومراکز مذهبی آن در دهه 1930م به حدود 2700 باب و تعداد مدارس مذهبی به 140 باب بالغ گشت و 850 روحانی تعلیمات دینی را به مردم ارائه می نمود.

در سال 1944م که این قوم تبعید شدند، تمامی بناها و اماکن مذهبی آنان تخریب و یا بسته شد و برخی از آنها به اداره، گاراژ، تماشاخانه و حتی اصطبل تبدیل گشت!

کلیه منابع شوروی سابق اذعان دارند که این استراتژی نه تنهانتیجه مطلوب نداد، بلکه باعث رشد و توسعه گروههای مخفی دینی واشاعه فرهنگ مذهبی در میان چچن ها گشت و از گذشته مذهبی تر شدندو دیدند این ماجرا بیش از کلاسهای درس و مراکز تبلیغی آنان رامتمایل به اسلام و قرآن ساخت و گرایشهای دینی چچن ها در این حرکت منفی خیلی قوی تر و ریشه دارتر گشت.

به همین دلیل در سال 1978م مقامات شوروی اجازه بازگشایی تعدادی محدود مسجد را در چچن دادند.

مبارزان مذهبی از دیرباز دست اندرکار جهاد با روسها بوده و درنهضت های ضد شوروی شمال قفقاز دخالت عمده داشته اند.

از رهبران مذهبی چچن «کونتاحاجی » نام دارد که در اواخر قرن نوزدهم دست گیر شده و سپس به روستایی در شمال چچن که حدود 4000نفر از پیروان وی استقرار یافته بودند، یورش بردند که طی آن نیمی از هواداران وی به قتل رسیدند و خودش در زندان روسها کشته شد (8) .

«شیخ منصور اشورما» نیز از دیگر رهبران مذهبی سیاسی چچن بود که نیروهایش با روسها درگیر بودند و نهضت وی در چچن،داغستان و مناطق قوبان گسترش یافت چون روسها از روش مستقیم مبارزه با مسلمانان چچن موفقیتی به دست نیاوردند، سازمان جاسوسی مخفی تشکیل دادند، که در امور زیر تلاش می کرد:

1 - اشاعه فحشاء و تشکیل مجالس عیش و نوش و بی تفاوت نمودن جوانان نسبت به دین و باورهای مذهبی و اخلاقی.

2 - درهم شکستن مقاومت مردم غیور و مذهبی از طریق شکنجه های شدید همچون در آوردن حدقه از چشم، شکستن پا و خرد نمودن استخوان ها!

3 - اجیر کردن افرادی برای در نظر گرفتن فعالیت مساجد وتبلیغات علما و کنترل تمامی حرکت های دینی.

روحانیان چچن در وضع فعلی نیز در امور سیاسی و مسایل اجتماعی نقش مهمی را ایفا می کنند آنان در دسامبر سال 1993م در نامه ای خطاب به هفتمین کنگره مردمی روسیه با انتقاد شدید از سیاست تجاوزکارانه روسیه در قبال این جمهوری نسبت به وقوع جنگی سخت هشدار دادند و خواستار خروج نیروهای نظامی و قطع محاصره نظامی روسها گردیدند (9) مدارس دینی و مراکز آموزشهای مذهبی نیز با تلاش علمای دینی در سراسر این جمهوری در حال گسترش می باشد (10) .

با روی کار آمدن کمونیست ها، نهضت مسلمانان چچن طی سالهای 1941 - 1942م روی داد که جلوه های این حرکت اسلامی بر علیه شوروی انجام پذیرفت، با وقوع جنگ جهانی دوم و درگیری آلمان ها باروسها، مردمان ساکن چچن فرصت را غنیمت شمرده و با ورود ارتش آلمان با آغوش باز آنان را پذیرفتند (11) در فوریه سال 1944م این قوم به اتهام همکاری با قوای مزبور بازداشت و تبعید شدند و درسوم مارس همان سال جمهوری چچن منحل و قلمرو آن به جمهوری فدراتیو روسیه ضمیمه گردید.

به این وضع هم اکتفا نشد، بلکه برای از بین بردن نسل مسلمانان به هر کس که کوچکترین علامتی از اسلام و دیانت داشت،تهمت همکاری با فاشیست ها و مخالفت با دولت شوروی زده و بدون هیچ مدرکی این گونه افراد را اعدام می کردند.

در ماجرای تبعید، نیم میلیون نفر از مردم چچن به صورت پیاده و بعضی هم توسط قطار به نقاط مختلف روسیه از جمله سیبری وآسیای میانه کوچانیده شدند، مردمانی که تبعید گردیدند، دردسته های هزار نفری قرار گرفتند و اعضای هر خانواده ای در یکی ازاین دسته ها بودند که هرکدام از آنها لااقل هزار کیلومتر از هم دور بودند، مسلمانان مقاومی که به قزاقستان تبعید شدند، گرچه بهترین مراتع، اراضی کشاورزی، زندگی سنتی و روابط اجتماعی راازدست داده بودند و در غم از دست دادن برخی بستگان که در بین راه از بین رفته و یا در چچن اعدام شده بودند، آشفته به نظرمی رسیدند، نه تنها از هویت مذهبی خود دست بر نداشتند، بلکه مذهبی تر شدند و تبعید و آوارگی موجب آن گردید که اسلام به مبنای هویت این قوم تبدیل گردد و اعتقاداتشان ریشه دارتر و عمیق ترشود. آنان در تبعیدگاه نگران کننده و نومید کننده قزاقستان به صورت پرچمداران و مبلغان اسلامی درآمدند و به آثار و علایم وشعائر مذهبی که نزد قزاق ها در شرف انهدام و فراموشی بود، حیات تازه ای بخشیدند (12) .

دکتر سرگئی پانارین (SERGEI PANARIN) از اعضای آکادمی روسیه اعتراف می کند که «این قابلیت تحسین برانگیز جوامع مسلمانان درتطبیق با شرایط نامساعد طبیعی عامل امیدوارکننده ای در آینده آنان به شمار می رود» (13) .

همچنین کلیه منابع شوروی بازگشت به هویت دینی در نزد قزاق هاو قرقیزها را ناشی از حضور چچن ها و اینگوش ها در این نقاطمی دانند. اصولا این دو قوم درک عمیق و درستی از اسلام نداشتند،ولی با تبلیغات قوم های تبعید شده مزبور، اسلام در میان آنان به نحو بارزی ریشه دوانیده و گرایش های مذهبی آنان شکوفا شد (14) .

مسلمانان چچن پس از تبعید و آوارگی، از حامیان سرسخت مذهب شده و در ضمن ضد روسی تر شد و جو روانی بیگانه ستیزی در بین آنان شدت یافت و با به دست آوردن روحیه مقاومت در سخت ترین شرایط به مبارزه ادامه دادند. رژیم شوروی که دید برخورد خشن با مسلمانان چچن اثر عکس دارد، طبق فرمانی از این قوم اعاده حیثیت نمود ومناطق ملی آنها از نو تشکیل گردید و کار بازگشت مسلمانان مزبوربه سرزمین اصلی و زادگاه خود، حدود سه سال به طول انجامید.

تکرار تجاوز و خشونت

به رغم سوابق درخشان اما پرمخاطره چچن ها در طول تاریخ در جهت مقاومت و پایداری و عدم تسلیم در برابر سلطه روسها، نیروهای روسی در سال 1996م به این ناحیه یورش آوردند اما بازهم شکست سختی را متحمل گردیدند.

چچن ها که فاتح این برنامه بودند، امتیازاتی را به عنوان حکومت خودمختار به دست آوردند و مقرر گردید این جمهوری در حالی که همچنان به عنوان بخشی از حاکمیت جمهوری فدراتیو روسیه می باشد، تعهداتی از جمله خودداری از ورود در حیطه سیاست خارجی و نیز حفظ وابستگی کامل به نظام اقتصادی و مالی روسیه را قبول کند اما به ادعای مسکو با وجود این که چچن به عنوان بخشی ازسرزمین های تحت حاکمیت روسیه ملزم به تبعیت از سیاست های ملی آن کشور است، تحت فشارهای سیاسی خاصی در صدد زمینه سازی برای جدایی کامل و کسب استقلال حقوقی می باشد، همچنین روسها اصرار می ورزندکه احساسات دینی مسلمانان این مناطق توسط نیروهایی غیر بومی وخارجی و تحت لوای استقرار حکومت های دینی به بازی گرفته شده وپاکستان و عربستان از آب گل آلود ماهی می گیرند اما در ورای این برنامه روسها از استقلال احتمالی چچن احساس خطر می کنند و باتوجه به سوابق مبارزاتی آنان نگران روزی هستند که این جمهوری بتواند مستقل شود و به حاکمیت و تسلط روسها پایان دهد واقدامات روسیه در چچن بعد از سال 1996م در سرکوب کامل حکومت داخلی چچنستان تا حدودی ازمسایل سیاسی داخلی روسیه و نوسانات غیر مترقبه از جمله حضور فعالتر نیروهای ملی گرا و کمونیست تاثیر می پذیرد و در واقع نیروهای میانه رو کنونی که زمام روسیه را عهده دارند، می خواهند خود را از اتهام ناتوانی در حفظ منافع کشور تبرئه نمایند. نگاهی به نحوه برخورد نظامی ارتش روسیه بانیروهای چچنی و اجتناب از درگیر ساختن قوای زمینی روسی درتسخیر گروزنی و اکتفا به بمباران و گلوله باران از دور می تواندبه عنوان شاهدی بر این مدعا ذکر شود که هدف اصلی نشان دادن عزم و اقتدار دولت روسیه می باشد.

بهانه اصلی حملات کنونی روسیه به چچن موج گسترده بمب گذاری درماههای سپتامبر و اکتبر سال جاری در مسکو و دیگر شهرهای روسیه می باشد. پس از چند هفته که از بحران دردناک و تاثرآور تهاجم ارتش روسیه به چچن می گذرد، متاسفانه نه تنها دولت روسیه درصدد حل و فصل موضوع در چهارچوب مکانیسم های سیاسی و گفتگوی سازنده منطقی نبوده، بلکه با تقویت ارتش و انباشت ذخیره تسلیحاتی خود و حمله به مردم بی دفاع چچن باعث آوارگی متجاوز از250000 نفر و کشته و زخمی شدن صدها نفر شده است. این درحالی است که مقررات بین المللی در زمینه حقوق بشر دوستانه به تفکیک میان نظامیان و غیر نظامیان در صحنه جنگ پافشاری می کند. آوارگی مردم چچن و هجوم آنان به مرزهای اینگوش، داغستان و گرجستان برای رهایی از آتش جنگ که متاسفانه همراه با بی توجهی فزاینده،نخبگان سیاسی و نظامی روسیه جهت تامین و فراهم نمودن ابتدایی ترین وسایل زندگی صورت می گیرد، قلب متجاوز از یک میلیارد مسلمان را در سراسر گیتی به درد واداشته و آنان را ازاین زخم خونچکان جهان اسلام نگران ساخته است. این عملکرد منفی وتاسف انگیز دولت روسیه و به ویژه دولت «ولادیمیرپوتین » که جهت کسب شهرت و اعتبار سیاسی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری وانحراف افکار عمومی برای خرید رای آنان صورت می گیرد، به شدت مخالف حقوق بین الملل است.

روس ها با تعیین ضرب الاجلی برای خروج غیر نظامیان از«گروزنی » خواستند چنین وانمود کنند که عملیات آنان از این پس تنها متوجه نظامیان خواهد بود و با خاتمه این مهلت در تشدیدحملات هوایی و زمینی به این شهر آزادترند. درحالی که به دلیل سرمای شدید، ارتفاعات صعب العبور اطراف گروزنی، عدم تضمین جانی و فقدان مواد غذایی عملا برای مردمان مسلمان این سامان ترک وطن امکان پذیر نخواهد بود و در حملات جدید که با شدت بیشتری صورت می گیرد، این غیر نظامیان مسلمان هستند که در خاک و خون می غلطند.

از این ضعف تبلیغی روسها منابع سیاسی آمریکا و اروپا نهایت سوء استفاده را به عمل می آورند که به بهانه حفظ جان مردمان این دیار دائما بر لزوم تخلیه چچن از وجود نظامیان روسی تاکیدمی کنند و اهداف سوء خود را در این ماجرا دنبال می نمایند. آنان می خواهند پایگاههای سیاسی و نظامی خویش را به راحتی در گروزنی مستقر کنند و اهداف تجزیه طلبی را پی گیرند. در نگاه غرب ونظرگاه روسها جان، مال، هستی و هویت چچن ها ارزشی ندارد. زیرااولی توسعه طلبی خود را دنبال می کند و دومی عاجز از شناسایی مخالفین مسلح خود، انسانهای عادی را آماج حملات سنگین خویش قرارداده است و مردم مظلوم و مسلمان چچن در لبه این قیچی خونین وخشن تاوان سختی را پرداخت می کنند.

پیشروی نظامیان به سوی گروزنی پس از پایان مهلت تعیین شده برای تخلیه آن، به دلیل میادین مین و تله های انفجاری بسیار به کندی پیش می رود و از نبردهای شدید در تقاطع استراتژیک شهرمزبور گزارش می شود. مبارزان چچنی در نقاط حساس شهر مواضع محکمی برقرار کرده و هنوز هزاران مسلح چچنی به همراه حدود پنجاه هزارنفر نیروی غیر نظامی در مرکز چچن حضور دارند و مقاومت آنان همچنان ادامه دارد و پیشروی ارتش و گلوله باران شهر هنوز برای مهاجمان روسی موفقیتی به دنبال نداشته است، روسها باید بدانندکه فاجعه چچن یقینا نقطه آغازی برای بسیاری از بحرانهای قومی ومذهبی در قفقاز خواهد بود منطقه ای که مردمانش به دلیل تفاوت های قومی، نژادی، مذهبی و زبانی از انگیزه های فراوانی برای جدایی واستقلال برخوردارند و ادامه این روند، روسیه را به سمت فروپاشی افزون تر هدایت می کند. دولتمردان روسی باید بدانند که تجزبه وپیشینه تاریخی این مطالب را خصوصا در مورد چچن به اثبات رسانیده که اتخاذ شویه های میلیتاریستی و نظامی گرانه نه تنهااین معضل را حل نمی کند، بلکه به طور قطع و یقین این شیوه و نیزجنگ طلبی و آتش افروزی و بی خانمان نمودن انسانهای مسلمان، جهان اسلام را نسبت به روسها بیش از گذشته متنفر می کند و آنان به طرح های صلح جویانه این کشور به دید یاس و ناامیدی نگاه خواهندکرد.

جهان اسلام و خصوصا سازمان کنفرانس اسلامی و به ویژه ایران که ریاست این سازمان را عهده دار است، باید در حل این بحران بیش ازمجامع دیگر تلاش کند و اجازه ندهد این حرکت روند تاسف بار وجانگزایی را ادامه دهد. به علاوه هرگونه دگرگونی منفی در منطقه مزبور امکان دارد برای امنیت جمهوری اسلامی ایران تبعات نامطلوبی بر جای بگذارد.

پی نوشت ها:

1) Repulic Autonomus Miuntain.

2) مسلمانن شوروی، گذشته حال و آینده، الکساندر بنیگسن،ترجمه کاوه بیات، ص 74.

3) اصول و مبانی جغرافیای سیاسی، دکتر دره میرحیدری، ص 122.

4) محرک های قومی تاریخی جوامع مسلمان روسیه و جامعه مشترک المنافع کشورهای مستقل، سرگئی پانارین، مجله مطالعات آسیاسی مرکزی و قفقاز، سال اول، شماره سوم، ص 236.

5) اقوام مسلمان اتحاد شوروی، شیرین اکینر، ص 221.

6) روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 4019.

7) کیهان، شماره 14769.

8) مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، سال اول، زمستان 1370، شماره دوم.

9) روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 3914.

10) روزنامه کیهان، شماره 14770.

11) ملیت های آسیای میانه، حبیب الله ابوالحسن شیرازی، ص 221- 222.

12) ایران کانون زمین لرزه، پیترشولاتور، ج اول، ص 198.

13) مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال اول، شماره اول،ص 112.

14) مسلمانان شوروی، ص 66.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان