شناسه : ۳۵۸۸۰۵ - یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۰۹
پیامبر اعظم جلوه های قرآنی اخلاق فردی و اجتماعی پیامبر
پیامبر اکرم(ص) درمیان جمع، خندان و گشاده رو، و در تنهایی، سیمایی محزون و متفکر داشت.هرگز به چهره دیگران خیره نمی شد و بیشتر اوقات، چشم هایش را به زمین می دوخت
پیامبر اکرم(ص) درمیان جمع، خندان و گشاده رو، و در تنهایی، سیمایی محزون و متفکر داشت.هرگز به چهره دیگران خیره نمی شد و بیشتر اوقات، چشم هایش را به زمین می دوخت.در سلام کردن حتی به بردگان و کودکان پیشدستی می کرد.بیشتر دو زانو می نشست و پای خود را جلوی دیگران دراز نمی کرد.سخن همنشین خود را قطع نمی کرد.آرام و شمرده سخن می گفت و هیچ گاه زبانش را به دشنام و ناسزا آلوده نمی ساخت.از بیماران عیادت می کرد و در تشییع جنازه حضور می یافت آن حضرت حتی در برابر دشمن ادب را رعایت می کرد.خداوند برترین به پیامبرش فرمود:«اصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجراً جمیلاً؛با اینان که برخورد می کنی حتی وقتی طردشان هم می کنی، به زیبایی طردکن.صبر کن و تحمل داشته باش و از پامنشین».(سوره مزمل،آیه 10) و فرمود:«ادع إلی سبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة؛مردم را با حکمت و موعظه حسنه به راه خدا بخوان.».(سوره نحل، آیه 125)
پیامبر اعظم(ص) بر اساس آیه کریمه «قل هاتوا برهانکم».(سوره نمل، آیه 64)بشریت را به استدلال منطقی دعوت می کند و حجّیت عقل را ذاتی می داند.به حدّی پیامبر(ص) با منطق است که وسط جنگ با مشرکین یکی از آنان اجازه خواست و گفت:من پرسشی دارم و می خواهم راجع به اسلام پرسش کنم و پاسخی بشنوم.آیه آمد که به او فرصت و امنیت کامل بدهید و با احترام و امنیت او را همراهی کنید.(سوره توبه،آیه 6) و به دقت به پرسش هایش پاسخ بدهیدو بعد هم او را با امنیت و احترام دوباره به جبهه خودش برگردانید تا خودش هر تصمیمی که خواست بگیرد،اگر در جبهه دشمن ماند،با او می جنگیم و اگر به ما پیوست او را می پذیریم.
پیامبر(ص) به پاکیزگی بسیار علاقه داشت و درنظافت بدن و لباس بی نظیر بود.افزون بر آداب وضو بیشتر روزها خود را شستشو می داد و این هر دو را جزو عبادات قرار می داد.موی سرش را با برگ سدر می شست و شانه می کرد و روغن بنفشه می مالید و خود را با مشک وعنبر خوشبو می نمود، به گونه ای که از هر جا می گذشت بوی عطرش تا مدتی به مشام همگان می رسید.حضرت به پیروانش سفارش می نمود که سر و جامه و خانه هایشان را تمییز نگه دارند، به ویژه روزهای جمعه وادارشان می کرد که خود را بشویند و معطّر سازند که بوی بد آنها به مشام نرسد و آن گاه در نماز جمعه حضور یابند.
عایشه می گوید:روزی پیامبر در خانه بود، کسی در زد.حضرت خواست سر و صورتش را مرتب کند، ظرف آبی در خانه بود، درآن نگاه کردند و سر و صورتشان را آراستند و سپس برای گشودن در رفتند.گفتم:آقا دیگر تا دم در رفتن و به خود رسیدن؟!پیامبر اکرم(ص) فرمودند:«خداوند دوست می دارد که بندگان وی چون به نزد برادران خود می روند، آراسته باشند».1
شخصیت دادن به زن
به زنان نیز کاملاً توجه داشت و به آنان شخصیت و فرصت می داد،در جامعه ای که دختر را زنده به گور می کردند. قرآن می گوید:وقتی به کسی خبری می دادند که همسرت دختر زاییده، رنگ چهره اش سیاه می شد.(سوره نحل، آیه 58) در این جامعه پیامبر(ص) می فرماید:هرگز به زنان اهانت نمی کنند، مگر افراد پست و فرومایه.آن حضرت به قدری برای زنان هویت و شخصیت قائل بود که جداگانه به زنان فرصت بیعت داد. مردان بیعت کردند،سپس گفتند:خوب دیگر ما به جای زنان مان هم بیعت کردیم و اهل بیت ما هم پیرو هستند.آیه نازل شد که مردان به جای زنان بیعت نکرده اند، آنان باید جداگانه بیعت کنند.پیامبر(ص) دوباره مراسم بیعت مستقلی برای زنان گذاشت و حضور اجتماعی و سیاسی و تعهّد ومسئولیت پذیری را آموزش داد.
مشورت
«و شاورهم فی الامر» این هم از شئون اخلاق نرم و ملایم پیامبر(ص) بود.قرآن کریم می گوید:ای پیامبر(ص) در کارها با مسلمانان مشورت کن، در حالی که او پیامبر است و نیاز به مشورت ندارد ولی مشورت می کند.برای این که اولا دیگران یاد بگیرند، و ثانیاً مشورت کردن شخصیت دادن به همراهان و پیروان است و وقتی افراد در تصمیم گیری شرکت نمودند، احساس شخصیت می کنند و درنتیجه بهتر پیروی می کنند.
«و شاورهم فی الأمر فإذا عزّمت فتوکّل علی اللّه».(سوره آل عمران،آیه 159) ای پیامبر! ولی کار مشورتت به آنجا نکشد که مثل آدم های دو دل باشی، قبل از این که تصمیم بگیری، مشورت کن،ولی رهبر همین که تصمیم گرفت.تصمیمش باید قاطع باشد.به خدا توکّل کن و کار خودت را شروع کن و از خدای متعال هم مدد بخواه.
آن بزرگوار در جنگ بدر در سه مرحله اصحاب خود را به مشاوره دعوت نمود و فرمود که نظر خودتان را ابراز کنید،در جنگ احد، جنگ احزاب و در جنگ تبوک جلسه شورا تشکیل داد.
کار وتلاش
در جنگ تبوک که از جبهه برمی گشتند.مردم به استقبال آمده بودند.از جمله آنان، سعد انصاری بود که به استقبال پیامبر(ص) و مجاهدان آمده بود.او پیش رفت و با حضرت مصافحه کرد پیامبر(ص) دید که دستش خیلی زبر و پینه بسته است.پیامبر(ص) فرمودند:چه آسیبی به دستهایت رسیده است؟گفت:«اضرب بالمرّ والمسحاة، فأنفق علی عیالی» من کارگرم، کار می کنم، بیل می زنم و با درآمدش خانواده ام را تأمین می کنم.«فقبّل رسول الله یده»:پیامبر دستش را گرفت و به گونه ای که همه دیدند، بوسید و سپس خطاب به همه حاضران فرمودند:«هذه ید لاتمسّه النّار»:این دستی است که آتش جهنّم آن را لمس نخواهد کرد2.درباره رباخواران نیز فرمود:در شب معراج کسانی را دیدم که شکم هایشان پر از مار بود و از بیرون دیده می شدند، پرسیدم:جبرئیل! اینان با چنین عذابی کیستند؟گفت:سرمایه داران مفت خور و رباخوار جامعه هستند که مثل انگل به جامعه آویزان شده اند و فرمود:کسی که از دسترنج خویش بخورد روز رستاخیز در ردیف پیامبران قرار می گیرد و پاداش آنان را دریافت می کند.