ماهان شبکه ایرانیان

نقش جوان مسلمان در اصلاح الگوی مصرف

بدون تردید، جوانان، از مهم ترین سرمایه های بشری در هر جامعه ای هستند و آثار مادی و معنوی فراوانی بر جای گذاشته اند. همواره انقلاب های مهم جهان با پشتوانه جوانان به وقوع پیوسته است و نقش برجسته و ماندگاری دارند.
 
جوانان، بازوی قدرتمند سازندگی هر جامعه هستند. قدرت طلبان داخلی و خارجی برای رسیدن به اهداف جاه طلبانه خود می کوشند نیروی بزرگ جوانان را تسخیر کنند. امروز برخی تلاش می کنند ذهن جوانان را به امور واهی و پوچ مشغول سازند تا به فکر سازندگی و آبادانی کشور خود نباشند. در همین راستاست که بسیاری از افراد، کشور را با دام مصرف و خرید لباس ها و کالاهای لوکس فریفته اند. جوان ایرانی اگر بخواهد، می تواند در این دام نیفتد و سرمایه کشور را به بیگانگان تقدیم نکند، اما راه کارهای این امر:
الف) تقویت ایمان و روح پرهیزکاری
 
به اعتراف بسیاری از روان شناسان، در آغاز دوران جوانی، میل به پرستش به شدت فعال می شود و رشد می یابد. توجه به سخنان پیشوایان دینی، به روشنی این واقعیت را بیان می کند که جوانان هرگاه در فقر دینی قرار گرفته اند، به طور وسیعی به دین گرویده اند؛ مانند ایمان آورندگان به حضرت موسی(ع) و عیسی(ع) و پیامبر اعظم(ص). افزون بر این، فطرت و سرشت انسان براساس دین خواهی و خداجویی است و این فطرت همراه دیگر نیروهای بشری در دوره جوانی رشد می کند و قدرت می یابد.
 
بر اساس آموزه های دینی، انسان از دوران نوزادی با زمینه فطری خداشناسی به دنیا می آید و ممکن است تحت تأثیر محیط در مراحل بعد گمراه شود. پیامبر اعظم(ص) می فرماید:
 
هر مولودی براساس فطرت خداشناسی به دنیا می آید، تا اینکه والدینش او را به دین یهودی یا نصرانی (تحریف شده) در می آورند.[1]
 
تمایل فطری جوانان به مذهب آن قدر شدید است که همه روان شناسان می گویند: بین بحران تکلیف و جهش های مذهبی، ارتباط انکارناپذیری وجود دارد.[2]
 
اگر ایمان و باور مذهبی در دل و جان جوان ریشه کند، آثار مفیدی بر جای می گذارد. چنین فردی به ارزش های اخلاقی گرایش خواهد یافت. کسی که ایمان مذهبی دارد و باورمند است که انسان اشرف مخلوقات است و اعتقاد دارد که انجام کارهای ارزشمند اخلاقی گرچه گاهی با محرومیت مادی همراه است نزد خداوند پاداش دارد.
 
چنین فردی در خود شادی و نورانیت احساس می کند و جهان را هدف دار می داند و از لذت های عالی بهره مند می شود. جوان مسلمان نعمتی را که خداوند در اختیار او قرار داده است، به هر شکل و شیوه ای که خواست مصرف نمی کند، بلکه می داند که یا باید آن را در راه خدا یا در راه تحصیل رضای الهی مصرف کند. خداوند فرمان داده که از مال و ثروتی که در اختیار دارید، به اندازه نیاز معیشت، آسایش و رفاه خود و خانواده مصرف کنید. پیامبر اعظم(ص) نیز می فرماید:
 
از ما نیست کسی که به او توسعه مالی داده شده است، ولی او بر خانواده اش تنگ می گیرد.[3]
 
در روایتی نقل شده است فردی پیش از آنکه از دنیا برود، تمام اموالش را در راه خدا انفاق کرد. پس از مرگ او به رسول خدا(ص) خبر دادند که او چنین کرده است. حضرت فرمود: پس به فرزندان او چه رسیده است؟ آیا چیزی باقی گذاشته است؟ عرض کردند: خیر یا رسول الله! حضرت فرمود: اگر پیش تر به من خبر داده بودید، اجازه نمی دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید.[4]
 
بنابراین، جوان مسلمان نباید تصور کند هرچه را به دست می آورد، فقط باید به دیگران بدهد و خودش را از حاصل زحمتش محروم کند. امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید:
 
نافع ترین مال آن است که واجبات زندگی انسان به وسیله آن فراهم آید.[5]
 
انسان نباید تصور کند که تمام مال متعلق به اوست و می تواند آن را در راه هوس ها و امیال خود صرف کند. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید:
 
بدترین مال آن است که انسان در راه خدا هیچ چیزی از آن را مصرف نکند و زکات مالش را نپردازد.[6]
 
بدترین مال، مالی است که حق خداوند از آن مال ادا نشده باشد.[7]
 
قرآن کریم از مالی که در اختیار انسان قرار می گیرد به «مال الله» تعبیر می کند و می فرماید: «آتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ». (نور: 33)
 
حال که اموال، همه مال خداست، باید آن گونه که او فرمان داده و مورد رضایت اوست، مصرف شود.
ب) پرداخت صدقه
 
زمانی که انسان به توصیه های اخلاقی درباره رسیدگی به نیازمندان می نگرد، به این باور می رسد که اگر به این قوانین و توصیه ها ترتیب عمل داده شود، هیچ نیازمند و فقیری در جامعه اسلامی یافت نخواهد شد. امام صادق(ع) در این باره می فرماید:
 
اگر مردم زکات مال خود را ادا می کردند، هرگز در جامعه اسلامی فقیری یافت نمی شد.[8]
 
همچنین دقت در این دستورها روشن می کند که فایده رسیدگی به حال نیازمندان، بیشتر و پیش تر از آنکه به فرد نیازمند برسد، به بخشنده خواهد رسید؛ زیرا او با این عمل خود به خداوند نزدیک تر می شود. پیامبر اعظم(ص) می فرماید:
 
صدقه پیش از آنکه به دست نیازمند برسد، به دست خداوند می رسد.[9]
 
این سخن به آیه 104 سوره توبه اشاره دارد که خداوند می فرماید:
 
آیا نمی دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش می پذیرد و صدقات را می گیرد؟ و خداوند توبه پذیر و مهربان است.
 
با وجود این، افرادی هستند که بدون داشتن نیاز، به درخواست و تکدّی می پردازند و در جامعه سوءظن ایجاد می کنند. کم ترین اثر این رفتار این است که فرد بخشنده در برابر محتاجان دچار تردید شود و از کمک به آنها امتناع کند.
 
کسی که چنین عملی را مرتکب شود، از ناحیه پیشوایان طرد شده است؛ زیرا از رأفت و رحمت دین اسلام سوءاستفاده کرده و عزت و آبروی خود را به مال دنیا فروخته است. از همین روست که در روایت می خوانیم:
 
دست نیاز به سمت این و آن دراز کردن، طوق ذلت و بردگی است که مسائل به گردن خود می افکند. بنابراین، با این کار انسان عزیز، عزت خود را سلب کرده است و انسان شریف، شرافت خود را.[10]
 
از سوی دیگر، خداوند به توانمندان توصیه می کند که حق نیازمندان بر آنان این است که هرگز آنان را از خود نرانند. خداوند در قرآن به پیامبر اعظم(ص) می فرماید: «آیا تو را یتیم نیافت و پناه داد؟ و تو را گم شده یافت و هدایت کرد».[11]
 
در مقابل از او می خواهد: «و درخواست کننده را از خود مران».[12]
 
در حدیث قدسی آمده است که خداوند به موسی(ع) فرمان داد: «هرچند کم و ناچیز، باید به سائل کمک کنی و او را دست خالی برنگردانی و اگر هم نمی توانی، با لطافت و سخن نیکو او را جواب گویی.»[13] حتی در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که: «نیازمند را رد نکنید، هرچند با دادن نیمی از خرما».[14]
 
در هر صورت، انسان بخشنده از چنان جایگاهی برخوردار است که دست عطاکننده در کنار «یدالله» ذکر شده است. رسول خدا(ص) فرمود:
 
دست ها سه نوعند: دست خد که فوق همه دست هاست؛ دست عطاکننده که در کنار «یدالله» است و دست نیازمند که در مرتبه پایین تر قرار دارد.[15]
 
ای جوان مسلمانی که می دانی صدقه تو، ودیعه و امانت در پیشگاه پروردگار است و آن را در جایگاه مطمئنی ذخیره می کنی، بهتر است این کار را به صورت پنهانی انجام دهی و کسی از این راز آگاه نشود. امام صادق(ع) می فرماید:
 
فضیلت و کمال صدقه پنهانی، بیشتر از صدقه آشکار و علنی است.[16]
 
اسحاق بن عمار از یاران امام صادق(ع) می گوید: روزی امام به من فرمود: برای پرداخت زکات مال، چگونه عمل می کنی؟ عرض کردم: فقرا را خبر می کنم، به خانه می آیند و حقشان را می دهم. امام فرمود:
 
تو با این کار موجبات ذلت و خواری مؤمنان را فراهم می کنی. اسحاق مراقب باش و از این کار بپرهیز. خداوند متعال می فرماید: کسی که ولیّ ای از اولیای مرا ذلیل کند، در حقیقت به جنگ من آمده است.[17]
 
افزون بر این، خداوند در آیه 264 سوره مبارکه بقره می فرماید که صدقات خود را با منت گذاری باطل نکنید. در حدیث آمده است:
 
کسی که صدقه می دهد و اعتقاد دارد که کاری برای خودش انجام داده، معنا ندارد که از دیگری توقع اجر و پاداش داشته باشد. نباید انتظار داشته باشی که دیگران به خاطر کاری که به نفع خود انجام داده ای، از تو شکرگزاری کنند.[18]
ج) پرداخت زکات
 
عنوان صدقه در شرع مقدس اسلام، هم بر حقوق واجب مالی مانند زکات اطلاق می شود و هم بر انفاق ها و اعانه های مستحبی. در بحث گذشته درباره صدقه و انفاق مستحبی سخن گفتیم و اکنون درباره زکات که یکی از حقوق واجب مالی است، سخن خواهیم گفت.
 
اسلام بر پنج چیز بنیان نهاده شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت اهل بیت(ع).[19] در آیات قرآن و در روایات، هر جا سخنی از نماز به میان آمده، از زکات نیز یاد شده است: «أَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ». (بقره: 43، 83 و 110)
 
امام باقر(ع) می فرماید:
 
خدا زکات و نماز را قرین هم قرار داده و کسی که نماز بخواند و زکات مالش را ندهد، درست مانند این است که نماز هم نخوانده است.[20]
 
در برخی از روایات نیز تصریح شده است فردی که زکات مالش را نمی پردازد، اصلاً مسلمان نیست:
 
کسی که یک قیراط از زکات را نپردازد، نه شیعه است و نه مسلمان.[21]
 
پرداخت زکات، موجب رونق، برکت و رحمت الهی می شود. امام موسی کاظم(ع) می فرماید:
 
اموال خود را به وسیله زکات از نابود شدن حفظ کنید.[22]
 
در سخنی از امام صادق(ع) آمده است:
 
به یقین، شایسته است خداوند رحمتش را از کسانی که حقوق واجب مالی خود را ادا نمی کنند، دریغ کند. قسم به خدایی که همه آفریده ها را خلق کرد و روزی آنها را تقسیم فرمود، هیچ مالی در خشکی و دریا از بین نمی رود، مگر اینکه در کنارش زکات تعطیل شده باشد.[23]
 
نپرداختن زکات، اثر وضعی بر روی شخصی که آن را پرداخت نمی کند، می گذارد. از امام صادق(ع) نقل شده است:
 
کسی که یک درهم از حقوق واجب الهی را نپردازد، او دو برابر آن را در غیر حق مصرف می کند. اگر کسی یک درهم از حقوق الهی را نپردازد، خداوند در قیامت طوقی از آتش به گردن او می اندازد.[24]
 
اگر افراد حقوق واجب خود را پرداخت نکنند، زمین هم برکاتش را از بندگان برمی دارد و فقر عمومی به صورت بلای الهی نمایان می شود؛ در حالی که اگر زکات پرداخت شود، همه انسان ها در خیر و سعادت زندگی می کنند.
د) الگوگیری از سخنان و رفتار پیشوایان دینی و بزرگان
 
جایگاه فرهنگ مصرف در مکتب اهل بیت، از مناجات امام زین العابدین(ع) با خداوند به خوبی نمایان است. آن حضرت در یکی از دعاهای خود می فرماید:
 
پروردگارا! بر محمد و آل او درود فرست و پرده ای بین من و اسراف و افزون طلبی حایل کن و با در پیش گرفتن انفاق و میانه روی، به زندگی من قوام بخش و راه های صحیح مصرف و اندازه گیری در معیشت را به من تعلیم فرما و به لطف خود مرا از ارتکاب تبذیر برکنار دار.
 
پیامبر اعظم(ص) و معصومان(ع) که بالاترین نمونه های عینی الگوی مصرف در اسلام هستند، همواره کناره گیری راهبانه از لذت های مشروع را محکوم می کردند و خود نیز هیچ گاه به رهبانیّت روی نیاوردند. از دیگر سو، آنان در بالاترین مرتبه قناعت و مناعت نفس قرار داشتند و درباره رعایت اعتدال و پرهیز از اسراف و تبذیر در زندگی حساسیت فراوانی داشتند. در ادامه به چند نمونه مختصر از رفتارهای بزرگان درباره مصرف می پردازیم:
 
عثمان بن حنیف از طرف امیر مؤمنان علی(ع) فرماندار بصره بود. روزی ثروتمند اسراف کاری او را به ناهار دعوت کرد. او این دعوت را پذیرفت و به خانه او رفت و در کنار سفره بسیار رنگین او نشست. امام علی(ع) از این ماجرا آگاه شد و نامه تندی به عثمان بن حنیف نوشت و او را به شدت سرزنش کرد. در قسمتی از این نامه آمده است:
 
من گمان نمی کردم تو دعوت جمعیتی را بپذیری که نیازمندانشان ممنوع و ثروتمندانشان دعوت شوند. به آنچه می خوری بنگر که آیا حلال است یا حرام؟ آنگاه آنچه حلال بودنش برای تو مشتبه بود، از دهان بینداز و آنچه را به حلال بودنش یقین داری، بخور. ...هیهات! که هوا و هوس بر من غلبه کند تا غذاهای لذیذ را برگزینم، در حالی که ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه کسی باشد که حتی از دسترسی به یک قرص نان عاجز باشد! آیا من با شکمی سیر بخوابم، در حالی که در اطرافم شکم های گرسنه و جگرهای سوزانی باشند؟[25]
 
بشر بن مروان می گوید: با گروهی به محضر امام صادق(ع) رفتم. حضرت خرما طلبید و با هم به خوردن آن مشغول شدیم. دراین میان، یکی از ما هسته خرما را به دور افکند. در این حال، امام دست از خوردن کشید و به او فرمود:
 
چنین نکن! همانا این کار از تبذیر و اسراف به شما می رود و خداوند تباهی را دوست ندارد.[26]
 
مردی از انصار رسول خدا(ص) درختی داشت که شاخه های آن در خانه مرد مستمندی بود. گاهی که آن مرد بالای درخت می رفت، دانه های خرما در خانه آن مستمند می افتاد. او از روی درخت پایین می آمد و دانه های خرما را از دست اطفال آن مرد مستمند می گرفت. آن مرد نزد رسول خدا(ص) رفت و ماجرای خود و صاحب درخت را بیان کرد. حضرت به دنبال صاحب درخت فرستاد و فرمود: ای مرد! درخت خرمای خود را بفروش، من در عوض ضامن می شوم که در بهشت خداوند درخت خرمایی به تو عنایت کند.
 
مرد راضی نشد. حضرت فرمود: به من بفروش، در عوض ضامن می شوم که خداوند باغی در بهشت به تو عنایت کند. مرد باز هم امتناع کرد و بهانه آورد که این درخت خرمایش اعلاست و من آن را نمی فروشم.
 
ابوالدحداح که مردی انفاق کننده و بخشنده بود، عرض کرد: یا رسول الله (ص) اگر این درخت را من از آن مرد خریداری کنم در اختیار شما بگذارم، آیا آن باغ را که در بهشت وعده فرمودید، برای من ضامن می شوید؟ حضرت فرمود: آری.
 
ابوالدحداح نزد آن مرد رفت و آن درخت را به چهل درخت خریداری کرد و به رسول خدا(ص) بخشید. آن حضرت نیز آن درخت را به آن مرد مستمند و کودکانش انفاق کرد.[27]
 
فقیه بزرگوار، مرحوم آیت الله اسماعیل صالحی مازندرانی، در استفاده از نان بسیار دقت می کرد تا اسراف نشود. به همین دلیل، هیچ گاه در خانه، نان خشکی جمع نمی شد و اگر گاهی نان، بیات می ماند، می فرمود: امروز، آبگوشت درست کنید تا این نان ها استفاده شود. ایشان بسیاری از اوقات، نان هایی را که خشک می شد، با نم آب، نرم می کرد و استفاده می نمود.[28]
 
مشهور است که رئیس جمهور شهید، محمدعلی رجایی، برای یادداشت های کوچک، برگه های سفید را از کاغذهای باطله جدا می کرد تا در جای خود و به تناسب موقعیت از آنها استفاده کند. همچنین در ایامی که نخست وزیر بود، تعویض موکت فرسوده دفتر نخست وزیری را نپذیرفت و گفت: من چگونه نخست وزیری باشم که روی موکت با کفش راه بروم، اما باشند مردمی که چیزی نداشته باشند روی آن بخوابند؟[29]
 
علامه میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، نویسنده کتاب ریحانة الادب، از شخصیت های درخشنده علم و ادب معاصر است که یکی از آثار گران بهای خود را درباره مترادفات زبان فارسی، هنگام صرف صبحانه نوشت.[30]
 
یکی از اعضای دفتر استفتائات مرحوم امام خمینی می گوید: من دو مرتبه وضو گرفتن امام عزیز را دیدم. درست مثل وضوی رسول خدا(ص) که در روایات آمده بود. ایشان فقط برای هر یک از صورت و دست ها به یک مشت آب بسنده می کرد و با یک مرتبه شستن، وضو می گرفت.[31]
 
یکی از فرزندان آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی می گوید: ایشان هنگام وضو گرفتن، با آب یک قوری معمولی، دو و گاهی سه بار وضو می گرفت و از اسراف جداً پرهیز داشت. باقی مانده آب وضویش هم در ظرفی جمع می شد و می فرمود آن را در باغچه خانه بریزید.[32]


[1] .  بحارالانوار، ج 3، ص 279.

[2] .  محمدتقی فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، تهران، نشر فرهنگ، ج 1، ص 343.

[3] .  محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، 1407 ه .ق، ج 15، ص 256.

[4] .  وسائل الشیعه، ج 9، ص 432.

[5] .  عبدالواحد محمد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ص 367.

[6] .  همان، ص 369.

[7] .  همان.

[8] .  وسائل الشیعه، ج 9، ص 12.

[9] .  محمد بن علی بن ابراهیم احسایی، عوالی اللئالی، قم، انتشارات سیدالشهداء، 1403 ه.ق، ج 2، ص 70.

[10] .  تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 361.

[11] .  ضحی: 6 و 7.

[12] .  ضحی: 9.

[13] .  کافی، ج 1، ص 45.

[14] .  محمد بن محمد شعیری، جامع الأخبار، قم، آل البیت(ع)، 1414 ه.ق، ص 385.

[15] .  شیخ صدوق، الخصال، قم، نشر جامعه مدرسین، 1403 ه .ق، ج 1، ص 133.

[16] .  شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1390 ه .ق، ج 2، ص 38.

[17] .  شیخ مفید، امالی، قم، نشر جامعه مدرسین، 1403 ه .ق، ص 177.

[18] .  کافی، ج 4، ص 28؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 305.

[19] .  کافی، ج 2، ص 18.

[20] .  کافی، ج 3، ص 506؛ وسائل الشیعه، ج 9، ص 22.

[21] .  کافی، ج 3، ص 503؛ وسائل الشیعه، ج 9، ص 32.

[22] .  کافی، ج 4، ص 61؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 40.

[23] .  عوالی اللئالی، ج 1، ص 370.

[24] .  کافی، ج 3، ص 504.

[25] .  نهج البلاغه، نامه 45.

[26] .  بحارالانوار، ج 75، ص 303.

[27] .  عوالی اللئالی، ص 251.

[28] .  نک: محمدعلی صالح مازندرانی، فقیه صالح، قم، اشارات صالحان.

[29] .  نک: حسن عسکری راد، رمز جاودانگی، قم، بوستان کتاب.

[30] .  رضا باقی زاده، رمز موفقیت بزرگان، قم، گاه سحر، ص 178.

[31] .  حسین دیلمی، هزار و یک نکته درباره نماز، قم، حرم، 1381، چ 7، ص 72.

[32] .  همان، ص 59.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان