نیاز به دکترین عدالت اقتصادی

عدالت هدف نهایی نظام [1] اجتماعی فرهنگی اسلام تعیین شده است. عدالت از فضایلی است که به وسیله اسلام حیات و زندگی را از سر گرفت و ارزش فوق العاده یافت. اسلام به عدالت، تنها توصیه نکرد و یا تنها به اجرای آن قناعت نکرد بلکه ارزش آن را بالا برد و آن را هدف نهایی نظام اجتماعی فرهنگی خود در سطح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی اعلام کرد. البته تحقق عدالت در سطوح جهانی، به وجود آمادگی جهانی و رهبر جهانی مشروط خواهد بود. از مصادیق بارز آمادگی جهانی، یأس و نومیدی از پارادایم غالب سرمایه سالارانه جهانی است؛ همان طوری که یأس از نظام کمونیستی، به فروپاشی ابرقدرت شرق انجامید، با وجود این، رهبری جهانی باید عظمتی داشته باشد که فقط در امام زمان(عج) متحقق است.
اما آمادگی جهانی در صورتی امکان می پذیرد که مردم دنیا با آموزه های عادلانه آن امام همام آشنا شوند. در مبحث اقتصاد، مهم ترین آموزه که رفاه اقتصادی را به ارمغان می آورد، بحث رشد عادلانه موافق فقراست، چرا که اگر رشد اقتصادی تحقق یابد، نابرابری به طور مداوم کاهش یابد، فقر ریشه کن شود، و البته، مصرف متعادل و بهینه گردد عدالت اقتصادی تام و تمام در جوامع حاکم می شود؛ این همان آرمان اسلام و اولیای الهی در طول تاریخ در قلمرو اقتصاد است. این آرمان امروزه در کشور ما امکان تحقق نسبی را دارد، و می توان آن را اجرایی کرد. و از این طریق، باید آن را به عنوان دکترین مهدویت در قلمرو اقتصاد به جهانیان عرضه کرد و به عنوان دکترین رقیب در مقابل دکترین تعدیل اقتصادی یا اجماع واشنگتنی و همین طور در مقابل دکترین اجماع فراواشنگتنی مطرح نمود.
آموزه هایی که با آموزه های جهانی شدن سرمایه داری بتوانند مقابله کنند، چیستند و چگونه می توان بین رشد اقتصادی پایدار و عادلانه هم آهنگی و هم سویی ایجاد کرد؟ اینها پرسش هایی است که در این مرحله از مقاله باید بدانها پرداخته شود. از این جهت، به نظر می رسد که باید مراد از دکترین و آموزه های عدالت اقتصادی مهدوی را تبیین کرد و سپس اجزای آن را تشریح نمود.
مفهوم دکترین
واژه دکترین[2] در فرهنگ غربی مسیحی به معنای آموزه، و دستور العمل، اصل یا مجموعه اصول در یک شاخة دانش یا یک نظام اعتقادی (اعتقاد دینی) اصل حقوقی که از طریق تصمیمات گذشته اخذ شده، اعلان سیاست بنیادین حکومت به ویژه درعرصة روابط بین الملل است.[3] در مورد سیاست خارجی و روابط بین الملل، در دائرة المعارف ویکی پدیا آمده است:
دکترین عبارت است از مجموعه اصول بنیادینی که در سیاست خارجی یک کشور به کار گرفته می شود. از این رو، دکترین بیان گر توافق گسترده ای است که آن چه حقیقت تلقی شده را در طول یک سلسله اقدامات و اعمال، محقق می کند. دکترین در این معنا همواره بیان گر ابتکارات یک رهبر سیاسی خاص است که به نام وی خوانده می شود، مثل دکترین مونروئه و دکترین آیزنهاور. در امریکا این رسم رایج است که هر رئیس جمهور دکترین خود را داشته باشد.
نکته مهم در این مفهوم سیاسی آن است که رئیس جمهورهای ایالات متحده از آن در جنگ سرد علیه شوروی سابق استفاده می کرده اند. امروزه نیز دکترین بوش در مورد مبارزه با تروریسم او در جنگ سرد با اسلام به کار می رود. ویکی پدیا همین طور معانی ذیل را برای واژه دکترین ذکر می کند:
گاهی دکترین تنها یک واژه بلندپروازانه است برای یک شعار؛
دکترین هم چنین در فرآیند عملیات پیچیده در جنگ به کار می رود. نمونه بارز این معنا از دکترین، تاکتیکی است که در آن مجموعه ای از مانورها، نیروها و تسلیحات خاص به مثابه یک ره یافت پیش فرض در حمله خاص به کار گرفته می شود.
در نسخه کینگ جیمز عهد عتیق واژه آموزه شش بار و معمولاً در ترجمه واژه عبری leqakh به معنای دستورالعمل یا در معنای دقیق تر آن چه باید دریافت شود، به کار رفته است. این واژه در متن عهد جدید جیمزکینگ نیز بیش از پنجاه بار به کار رفته است که اغلب در مورد تعلیم یا دستورالعمل های عیسی مسیح و کمتر در مورد تعالیم دیگران به کار رفته است. دکترین در کاربرد مفرد خود تنها به تعالیم مسیح اطلاق شده است و در کاربرد جمع خود در مورد تعالیم دیگران که از نظر مسیحیان باطل محسوب می شوند، به کار رفته است.[4]
با توجه به معانی واژه دکترین که در فرهنگ مسیحی غربی، میبایست بر نقش آموزههای دینی در معنای این واژه تأکید کرد. ریشه این لغت نیز به معنای دستورالعمل و راه نماست. با چنین محتوایی، واژه دکترین در زندگی غیر دینی نیز رواج می یابد. در عرصه سیاسی اجتماعی، واژه دکترین بیشتر بیانگر دیدگاه های اعلامی و سیاست های رهبران سیاسی در جنگ سرد با دشمن واقعی یا خیالی است.[5]
حال اگر ما در عصر غیبت بخواهیم از دکترین مهدویت سخن بگوییم، می توانیم به دو گونه از آن استفاده کنیم:
اول این که میبایست آن را به صورت آموزه های بنیادین اسلام، همانند سنت مسیحی به کار ببریم. از این حیث دکترین مهدویت شامل آموزههای اسلامی درباره منجی موعود و زندگی در مدینه فاضله اسلامی خواهد بود. طبیعی است با توجه به ویژگی کلان آموزه مهدویت اسلامی، ابعاد مختلفی از آن را میتوان استخراج و تبیین نمود.
گونه دوم استفاده از این واژه، می تواند این باشد که به طور مثال، رهبری سیاسی ایران اسلامی در جنگ سرد علیه شیطان بزرگ و علیه راهبردهای اقتصادی رشد ناعادلانه، از دکترین عدالت اقتصادی مهدوی فقر است که حامل رشد اقتصادی پایدار، عادلانه، و موافق استفاده کند البته، زمان استفاده از این واژه مهم است. به نظر می رسد، زمان استفاده از این واژه وقتی است که نسیمی از این نوع رشد عادلانه در ایران وزیده باشد، و مردم ایران موفقیت نسبی آن را احساس کرده باشند. در آن صورت، هنگامی که این دکترین اقتصادی در روابط بین الملل مطرح می شود، هم مردم ایران احساس صداقت و افتخار خواهند داشت و از آن با جان و دل حمایت می کنند، و هم این متاع در بازار دنیای اسلامی و غیراسلامی مشتری فراوان خواهد داشت. در نتیجه، آن آمادگی جهانی برای ظهور حضرت (عج) فراهم خواهد شد.
به نظر می رسد، دکترین مهدویت اگر بخواهد اثربخش باشد، باید به همین معنای دوم به کار برود. بنابراین، لازم است که ابعاد این دکترین بسط داده شود تا نخبگان فکری مستقر در جایگاه های رهبری و کارگزاری شیعه به شناخت عملیاتی از آن رسیده باشند و تحقق آن را سیاست اصلی خود قرار دهند. این امر باعث می شود تا زمینه سازی برای تحقق این ایده جدی گرفته شود. چگونگی انتقال از وضع موجود به وضع موعود و مطلوب، که در تعبیر امروزی ها چشم انداز نامیده می شود، رسالت اصلی دکترین مهدویت است.
 


[1] . مجله انتظار پاییز و زمستان 1384، شماره 17.

[2] . doctorine.

[3] . فرهنگ وبستر.

[4] . httP://web.linix.ca/Pedia/index.PhP/Doctrine.

[5] . httP://www.lihtPlanet.com/mormons/basic/doctrines/doctrine_eom.htm.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان