بخش هایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
* ساماندهی کار تشکیلاتی اصلاح طلبان بعد از انتخابات ریاست جمهوری باید چگونه باشد، برخی معتقد به حفظ شورای عالی سیاستگذاری هستند اما در مقابل آقایان رهامی، منتجب نیا، کواکبیان، حکیمی پور و هادی خامنه ای می گویند باید احزاب در قالب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات محور تصمیم گیری ها باشند؟
-اصلاح طلبان باید نظر آقای خاتمی را دریافت کنند چون آقای خاتمی به تصمیم گیری شورایی با حضور همه اصلاح طلبان قائل است. در واقع اصلاح طلبان باید اختلافات تاکتیکی، مقطعی و موردی خود را در قالب آن شورا با مشورت و نهایتا رأی گیری حل و فصل و براساس اصول مشترک اصلاح طلبی توافق کنند. اکثر این آقایان را می شناسم. کسی نباید براساس مصالح شخصی بگوید «حقی دارم»، «سرجای خودم نیستم» یا «سهمم اینقدر است». کسی که حاضر نباشد با مشورت و رأی گیری جامع اصلاح طلبان خود را هماهنگ کند و به رأی گیری و نظر جمع تن ندهد اصلاح طلب نیست بلکه فرد خودخواه و مستبدی است که منفعت و مصلحت شخصی خودش را دنبال می کند. چنین کسی را باید کنار زد.
*در واقع منظورتان از تصمیم گیری شورایی همین شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان است؟
- بله، شورایی متشکل از همه احزاب و شخصیت های مستقل اصلاح طلب باید برای حرکت های سیاسی و انتخاباتی این جریان تصمیم بگیرد که دیگر کسی حرفی نداشته باشد و شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان تصمیمات را با رأی گیری و مشورت جمعی اتخاذ کند. اما اگر کار دست احزاب بیفتد وحدتی حاصل نمی شود چون هر حزبی دیدگاه خود را دنبال می کند و موقع انتخابات با جنگ و دعوا می خواهد لیست خاص خودش را بدهد چنین رویکردی به جایی نمی رسد. اصلاح طلبان باید بتوانند در انتخابات با اتحاد حرکت کنند که تا حدودی این مشی از سال 92 تاکنون رعایت شد. البته در چهار سال گذشته اصلاح طلبان مجبور بودند که متحد عمل کنند اما اگر مقداری دست شان باز باشد و اختلافات اوج گیرد احزاب و شخصیت های سیاسی با هم اختلاف خواهند کرد که قطعا در انتخابات بازنده می شوند. یعنی همان اتفاقی که سال 84 افتاد و کشور و اصلاح طلبی را برای نیم قرن به عقب انداخت تکرار خواهد شد.
* اوایل دهه 80 یک اصطلاحی در عرصه سیاسی کشور وارد شد و به کسانی که نظر جمع را نمی پذیرفتند غضنفر و بدلی می گفتند آیا می توان گفت کسانی که خود را اصلاح طلب می نامند اما نظر جمع را نمی پذیرند اصلاح طلب بدلی هستند؟
- یک زمانی برخی واژه بدلی را درباره برخی افراد به کار می بردند. مثلا آقای پورنجاتی در یک تشکیلات خاصی بود ولی بعداً نظرش برگشت اما به او اصلاح طلب بدلی می گفتند در حالی که به نظر من وقتی خود افراد اعلام اصلاح طلبی و همراهی می کنند هرگز نباید متهم شوند و گذشته شان را به آنها یادآوری کرد، منتها این افراد باید به معیارها و مقررات جریان سیاسی تن دهند. اگر کسانی تغییر جریان سیاسی دادند و به جریان اصلاح طلبی وارد شدند اما اینجا هم بخواهند خرابکاری و شلوغ کاری کنند و به اختلاف ها دامن بزنند استفاده تعبیر «بدلی» درباره آنها صدق می کند چون کسانی هستند که درست نمی شوند.
کسانی که دنبال ایجاد سازوکارهای موازی در کنار شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان هستند، آیا روحیه خرابکاری دارند؟
بعد از تشکیل شورای جامعی با حضور همه اصلاح طلبان، اگر کسانی بکوشند دکان دیگری مقابل این شورا به اسم اصلاح طلبی باز کنند معتقدم بله چنین کسانی صلاحیت حضور در جریان اصلاحات را ندارند.
2929