مارک پوتنزا یک روانشناس در دانشگاه ییل و مدیر برنامه ی تحقیق در مورد تمایل هوس گونه و کنترل بیماری های مربوط به میل و انگیزه شدید است که بیش از دو دهه در زمینه ی معالجه ی اعتیاد فعالیت کرده است. در ابتدای شروع این حرفه او نیز مانند هر تازه کاری در حوزه ی اعتیاد بر روی مشکلات ناشی از اعتیاد به مواد متمرکز بود؛ برای مثال افراد معتاد به مواد مخدر، مشروبات الکلی و غیره. با این وجود وی خیلی زود با بیمارانی مواجه شد که طبقه بندی آن ها بسیار مشکل بود برای مثال افرادی که به اختلال موسوم به «trichotillomania» مبتلا بودند. این اختلال باعث می شود که فرد آن قدر موهای خود را بکشد تا موهایش کنده شوند و جالب این که توان متوقف کردن خود را نیز ندارد.
برخی دیگر نیز به شدت به قمار معتاد شده بودند و حتی بدهی های فراوان نیز نمی توانست آن ها را از ادامه ی این کار باز دارد. به دلیل همین رفتارهای ثانویه اعتیادی بود که وی مسیر کاری خود را تغییر داد، هر چند در آن دوران نیز چنین رفتارهایی را به سادگی مانند دیگر وابستگی های جسمی «اعتیاد» می نامیدند. مارک پوتنزا با خود فکر کرد آیا این دو یکی هستند؟
جواب این است که از برخی جهات این دو کاملاً یا تا حدودی با هم متفاوتند. مواد شخص را از لحاظ فیزیکی چنان تحت تاثیر قرار می دهند که یک رفتار خاص چنین تاثیری نخواهد داشت، یعنی این که مهم نیست اختلال «trichotillomania» فرد چقدر حاد باشد و در این حالت چیزی از راه خون به بدن فرد اضافه نمی شود. اما نکته ی اساسی و بنیادین این است که این دو اشتراکات بسیاری دارند.
بر اساس مطالعاتی که پوتنزا و همکارانش در طول این دو دهه داشته اند شباهت ها و اشتراکات بسیاری بین این دو طبقه بندی اعتیاد وجود دارد. هم اعتیاد رفتاری و هم اعتیاد به مواد در واقع با عدم توانایی و موفقیت در کنترل یک رفتار شدید و نامعمول شناخته می شوند، حتی اگر عواقب ناگوار آن را درک و مشاهده کرده و خود به آن ها واقف باشید. هر دو با هوس و اشتیاق فراوان آغاز می شوند. به ناگاه حس ناتوان کننده ای برای شرط بندی و یا تزریق مقداری مواد در حین غذا خوردن به سراغ شما خواهد آمد. در هر دو این موارد کنترل کردن این هوس شدید و ناگهانی برای شما غیرممکن خواهد بود.
اعتیادهای رفتاری و موادی نیز اساس ژنتیکی داشته و این ژنتیک آن ها نیز اشتراکات بسیاری دارند. جهش های ژنی مشابهی در برخی از افراد الکلی و افراد معتاد به مواد مخدر دیده شده که مشابه جهش های ژنی افرادی است که به قمار کردن اعتیاد پیدا کرده اند. علاوه بر این در هر دو مورد یک نوع مشابه از نوروشیمی (neurochemistry) در مغز افراد به وجود می آید. برای مثال مواد مخدر مسیر مزولیمبیک هورمون دوپامین را تحت تاثیر قرار می دهند که مرکز شادی و خوشی در مغز است. رفتارهایی مانند قمار کردن نیز بخش های مشابهی از مغز مانند جریان جایزه ای مغز را فعال می کنند.
با این وجود، در سال های اخیر، پوتنزا به طور گسترده و فزاینده ای با درمان یک اعتیاد کاملاً جدید روبرو شده است و مشکل مربوط به بیمارانی بوده که به وی مراجعه کرده و اعلام می کنند که نمی توانند از فضای اینترنت خارج شوند. این اعتیاد نیز کاملاً یک اعتیاد رفتاری محسوب می شود که عواقب مشابهی نیز دارد.
به گفته ی پوتنزا:” ویژگی های اساسی و بنیادینی در تمامی این شرایط یکسان است. چیزهایی شبیه انگیزش برای دست زدن به رفتارهایی خاص و کنار گذاشتن دیگر فعالیت های مهم روزانه برای این که وقت کافی برای اشتغال به آن کار خاص فراهم شود”. به عبارت دیگر در این نوع اعتیاد، فرد رفتارهایی را برای یک رفتار خاص انجام می دهد یا رفتارهایی را به خاطر یک رفتار خاص کنار می گذارد.
در مورد اعتیاد به اینترنت یک تفاوت خاص و پیچیده وجود دارد. برخلاف اعتیاد به قمار و یا حتی اختلال روحی «trichotillomania» نمی توان مقدار اثر منفی و قابل اندازه گیری اعتیاد به اینترنت را محاسبه کرد. در مورد اعتیاد به قمار شما پول زیادی از دست می دهید و این موضوع باعث می شود که به خود و خانواده آسیب بزنید. اما در مورد افرادی که به اینترنت اعتیاد پیدا کرده اند چنین آسیب های مشخصی دیده نمی شود.
برای مثال دختری با اصرار والدینش به دکتر پوتنزا مراجعه کرد و گفت که علی رغم این که دختر سالم و کاملاً اجتماعی بوده مدتی است که به افسردگی دچار شده و در بسیاری از کلاس هایش حضور پیدا نمی کند. به جای آن به کلاس های فوق برنامه می رود و با افرادی که نمی شناسد مراوده ی زیادی دارد. از همه مهم تر این که بیشتر روابط او در دنیای مجازی و اینترنت بوده و زمان زیادی را در روز به حضور در فضای اینترنت می گذراند. سوال او این بود که آیا چنین رفتارهای زندگی اجتماعی و شخصی او را تحت تاثیر منفی قرار می دهد و آیا اینترنت برای او مشکل آفرین شده یا خیر؟ برای مثال اگر وی وقت زیادی را در اینترنت می گذراند اما از آن برای یادگیری زبان های خارجی یا خواندن مقالات درسی و غیردرسی مفید استفاده می کرد آن وقت تشخیص دکتر روانشناس چه می بود؟
در هر صورت اینترنت یک رسانه است نه یک فعالیت. اگر وقت زیادی را به قمار و شرط بندی به صورت آنلاین بگذرانید نیز شما به قمار معتاد شده اید نه به استفاده از اینترنت. اگر وقت زیادی را به خرید آنلاین اختصاص دهید شما به خرید معتاد شده اید نه به اینترنت.
در سال های دهه ی 1990 که هنوز گوشی های هوشمند و لپ تاپ های سبک فراگیر نشده بودند و مردم صرفاً از اینترنت خانگی استفاده می کردند نیز محققان بر روی پتانسیل اعتیادی اینترنت تحقیق می کردند. حتی در آن دوران نیز افراد رفتارهایی با نشانه های مشابه را از خود بروز می دادند که شباهت بسیاری با نشانه های دیگر رفتارهای اعتیادی داشت: مشکل در سر کار، انزوای اجتماعی و عدم توانایی در بازگشت به حالت سابق و دست کشیدن از رفتارهای اعتیادی.
بهرحال در مطالعات صورت گرفته روانشناسان به این نتیجه رسیدند که اعتیاد به اینترنت نیز مانند دیگر انواع اعتیاد مشکل زا بوده و باید درمان شود. برای مثال در مطالعه ای که در سال 2012 بر روی حدود 12٫000 شخص بالغ در 11 کشور اروپایی انجام گرفت در نهایت محققان به این نتیجه رسیدند که 4٫4 درصد از این افراد به اختلالی با عنوان «استفاده ی بیمارگونه از اینترنت» دچار بوده و یا به شیوه ای از اینترنت استفاده می کنند که سلامتی و زندگی آن ها را در معرض خطر قرار می دهد. با ترکیب حضور بیش از حد در فضای اینترنت و کم شدن زمان فعالیت های کاری و اجتماعی ضروری و لازم برای هر فرد، استفاده از اینترنت می تواند به اضطراب روحی و اختلالات بالینی منجر شود که با ناتوانی کارکردی در اعتیاد به قمار یکسان است.
درصد کسانی که به اختلال موسوم به «استفاده ناهنجار از اینترنت” مبتلا بودند- نوع خفیف تری از اعتیاد به اینترنت که اگر چه مشکل ساز می شد اما رفتارهای کاملاً ویرانگری محسوب نمی گردید_ 13٫5 درصد تشخیص داده شد. این افراد معمولاً از اختلالات روانی دیگری مانند افسردگی، اضطراب، بیش فعالی و اختلال وسواسی- اجباری رنج می بردند.
روی هم رفته اعتیاد به اینترنت صدمات مالی و روانی کمتری نسبت به اعتیاد به قمار دارد. با این وجود پوتنزا موارد بسیاری از افرادی را دیده که اعتیاد شدید به فضای اینترنت زندگی آن ها را به نحوی تغییر داده و مشکلات آن ها شباهت بسیاری با مشکلات افراد معتاد به قمار داشته است. در واقع این موضوع تنها در میان افراد دانشگاهی دیده نمی شود و یک موضوع همه گیر است که بسیاری از افراد نداشتن اینترنت را تحمل نمی کنند حتی اگر به هر دلیلی برای مدت زمان کوتاهی به دنیای اینترنت دسترسی نداشته باشند.
با این وجود هنوز بسیاری از محققان نمی دانند که آیا باید استفاده ی بیش از حد از اینترنت را جزو اعتیادهای رفتاری قرار دهند یا خیر. مشکل اصلی در مورد این رفتار اعتیادی این است که اعتیاد به اینترنت به شدت در حال تغییر بوده و محققان نمی توانند همپای این تغییرات حرکت کنند و اگر چه عواقب این استفاده ی ناهنجار به سرعت خود را نشان می دهند اما نمی توان تاثیر دراز مدت این رفتار را بر زندگی فرد مشحص کرد.
جالب این که افرادی که به دکتر پوتنزا برای مشکلشان با استفاده ی بیش از حد از اینترنت مراجعه می کنند معمولاً جوان بوده و تفاوت های جنسیتی نیز در میان آن ها دیده می شود، بدین معنی که احتمال اعتیاد پسران به بازی های آنلاین و اعتیاد زنان به فعالیت هایی شبیه حضور مداوم در شبکه های اجتماعی بیشتر از جنسیت مقابل است. اما در کل نمی توان اصول کلی را تدوین کرد زیرا ماهیت مشکل به سرعت در حال تغییر است . به گفته ی دکتر پوتنزا مشکل این است که نمی دانیم استفاده ی صحیح و طبیعی چه مقدار باید باشد و مانند اعتیاد به الکل نیست که برای افراد مقدار قابل تحملی تجویز شود. به عبارت دیگر تنها این که شما تمام روز را در دنیای اینترنت باشید به این معنا نیست که شما معتاد شده اید. هیچ حد هنجاری و یا اعداد خطرناکی که بتواند اعتیاد داشتن و نداشتن به اینترنت را برای ما مشخص کنند وجود ندارد.
با این وجود اعتیاد رفتاری کاملاً واقعی بوده و وجود دارد و در بسیاری از موارد اعتیاد به اینترنت ویژگی های دیگر اعتیادهای رفتاری مانند اعتیاد به قمار را نیز شامل می شود. اما تفاوت هایی نیز موجود است که راه ها و شیوه های درمانی این نوع از اعتیاد را با اعتیادهای رفتاری و موادی دیگر متفاوت می سازد. در مورد این اعتیادهای رفتاری مشخص یکی از موثرترین و ساده ترین راه های درمانی این است که محرک ها و تسریع کننده ها را حذف کرد. برای مثال کارت های بانکی و اعتباری را باطل نمود یا از مشروبات الکلی موجود در خانه خلاص شد.
از حضور در مکان هایی که معمولاً در آن جا به استعمال مواد یا مشروبات پرداخته می شود خودداری گردد. از افرادی که معمولاً این رفتارهای با ماهیت اعتیادی را با آن ها انجام می دهید اجتناب شود. به طور کلی باید از عواملی که فرد را به سمت این رفتارهای اعتیادی سوق می دهند خودداری شود. اما در مورد اعتیاد به اینترنت راه حل بسیار پیچیده تر است زیرا کامپیوتر و ارتباطات دیجیتال به جزئی اصلی و جدایی ناپذیر از زندگی روزمره ی انسان ها تبدیل شده اند. شما نمی توانید ارتباط خود را با دنیای اینترنت قطع کنید و همچنان بتوانید بدون مشکل به کارهای روزمره بپردازید. برای مثال یک دانش آموز برای انجام پروژه های درسی اش ناگزیر است که از اینترنت استفاده کند.
در واقع استفاده از اینترنت به طور همزمان هم مفید و هم مخرب است و استفاده نکردن از آن نیز صدماتی را به فرد وارد کرده و زندگی روزمره ی او را به نحوی منفی تحت تاثیر قرار می دهد. اما پوتنزا امیدوار است که روشی برای غلبه بر استفاده ی بی رویه از اینترنت وجود داشته باشد بدین صورت که خود رسانه ی اینترنت مقدار کافی و مقبولی را برای شما در نظر گرفته و به محض به پایان رسیدن آن مقدار اتصال شما قطع گردد؛ درست مانند یک کازینو که به محض وارد شدن شما به ضررهای فراوان، بدون دخالت شما برق ها را قطع کند و نگذارد بیش از پیش در خسارت پیش بروید.
به عبارت دیگر باید برای اینترنت نیز از لحاظ روانشناختی یک مهار مشخص در نظر گرفته شود؛ برای مثال از قبل نیز برنامه هایی وجود دارند که پس از مدتی مشخص اتصال اینترنت را قطع کرده یا دسترسی به سایت های مشخص را ممنوع می کنند. روش های جدید نیز باید طوری باشند که به محض احساس خطر شما را به کنار گذاشتن گوشی هوشمندتان مجبور کنند. بهترین کار استفاده از این ابزارها به کمک یک روانشناس است. به عبارت دیگر می توان از خود تکنولوژی برای فائق آمدن بر مشکلاتی که آن تکنولوژی باعث شده استفاده نمود.