باب طهارت
بررسی دیدگاه های قدما نتایج متعدد در استنباط احکام فقهی دارد، از جمله:
الف) قدما در بیان فتوای خود مقید بودند که متن یا مضمون روایت را نقل کنند. می توان گفت: گردآوری فتاوی آنها درواقع جمع آوری مجموعه ای از روایات است.
ب) ازجمله منابع استنباط احکام فقهی اجماع قدما است. بنابراین یکی از راه های بررسی صحت و سقم اجماع،بررسی دیدگاه های آنها است.
ج) براساس دیدگاه بسیاری از فقها، اعراض قدما از روایتی سبب ضعف سند آن و عمل آنها به یک روایت موجب تقویت و جبران ضعف آن می شود.
د) در پاره ای نصوص ابهام هایی وجود دارد که درک معنا و مفهوم آنهارا دشوار می کند. چگونگی برداشت قدما از این گونه نصوص به جهت نزدیکی آنهابه عصر ائمه(ع) در فهم این قبیل روایات موثر است.
متاسفانه بسیاری از آثار قدما در طول تاریخ از بین رفته است و آنچه از آنهاباقی مانده، نقل های پراکنده توسط پیشینیان در آثارشان است. نظر به اهمیت آنهابرخی از پژوهشگران درجمع آوری و تنظیم نظریات قدما همت گماردند و در این زمینه آثار ارزنده متعدد گردآوری و عرضه کردند.
ازجمله قدمایی که دیدگاه های او همواره مورد توجه فقها بوده ابو علی محمد بن احمد بن جنید اسکافی (م 381) است و براساس اطلاع ما تاکنون نظریات او در دو مجموعه گرد آمده و هر دو برگرفته از کتاب مختلف الشیعه تالیف مرحوم علامه حلی (648 726 ق) است:
1- مجموعه فتاوی ابن الجنید، شیخ علی پناه اشتهاردی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1416ق.
2- الفتاوی لابن الجنید الاسکافی، شیخ باقر محسنی خرمشهری، قم، چاپ اول، 1412ق.
تفاوت دو کتاب فوق در این است که آیت الله اشتهاردی عین عبارات مختلف را نقل کرده اما نویسنده کتاب الفتاوی لابن الجنید الاسکافی با تغییر در عبارات مختلف، کتاب را از زبان ابن جنید نگاشته است.
برخلاف آنچه برخی تصور می کنند که علامه همه آراء ابن جنید را در کتاب مختلف آورده با بررسی ای که دراین زمینه انجام دادیم روشن شد که فقهای دیگر، بسیاری از آراء او را نقل کرده اند که در مختلف ذکر نشده. حتی موارد متعددی را در این مقاله نشان خواهیم داد که دیگران حتی خود علامه در آثار دیگرش دیدگاه های ابن جنید را مغایر با مختلف نقل کرده اند که ظاهرا منشا آن استنساخ متون است و این احتمال وجود دارد که آراء ابن جنید عوض شده باشد. پیش از بیان فتاوای ابن جنید در باب طهارت که درمختلف نیامده یا با آن مغایر است نکاتی را یاد آور می شویم:
الف) کتاب «مجموعة فتاوی ابن الجنید» جامع تر و به جهت دست نبردن در عبارات مختلف، قابل اطمینان تر از کتاب الفتاوی لابن الجنید الاسکافی» است. لذا آن را مبنای کار قرار دادیم.
ب) مسائل را تقریبا به ترتیب کتاب «مجموعه فتاوی ابن الجنید» می آوریم.
ج) برای جستجو جهت دست یابی به آراء ابن جنید از برنامه کامپیوتری معجم فقهی نسخه سوم استفاده کردیم وبدین منظور آثار فقهی فقهای شیعه تا آثار شهید اول را مورد جستجو قرار دادیم.
د) از آنجا که در برنامه معجم فقهی از چاپ سنگی کتاب ذکری استفاده شده، همه عبارات آن را با نسخه تحقیق شده مقایسه و عبارات را از آنجا می آوریم و پاورقی هایی که از این کتاب می آید نیز از نسخه محقق است.
ه) گاهی فتوایی از ابن جنید در مختلف بدون دلیل آمده اما در کتاب های دیگر همان فتوا با دلیل آمده است. از آنجا که احتمال دارد دلیل توسط ابن جنید گفته شده باشد، این موارد را هم می آوریم.
و) گاهی دیدگاه ابن جنید را در یک فرع فقهی، گوناگون نقل کرده اند. در این موارد همه آنها را آورده و با «الف»، «ب» و...مشخص کرده ایم. اگر نقلی با کتاب مختلف تفاوت داشته باشد، عبارت مختلف را در پاورقی می آوریم.
نقض کننده های وضو
مساله1- زایل کننده عقل
قال ابن الجنید: کلما غلب علی العقل کالغشوة والقرعة من القرع اذا تطاول().
مساله2- مس فرج
الف) قال ابن الجنید فی المختصر: ان من مس ما انضم علیه الثقبان نقض وضوءه، وقال ایضا من مس ظاهر الفرج من غیره بشهوة تطهر اذا کان محرما، و من مس باطن الفرجین فعلیه الوضوء من المحرم و المحلل().
ب) المشهور عند علمائنا عدم النقض به، سواء القبل والدبر، منه او من غیره، رجلا او امراة، باطنا او ظاهرا، بشهوة اوبغیرها. خلافا لابن بابویه حیث نقضه بمس باطن ذکره او باطن دبره ولابن الجنید حیث نقضه بمسهما وبمس ظاهر فرج غیر المحرم، و سواء مس فرجه فرج المراة او غیره من الاعضاء، سواء مس براحته او بطرف الاصابع اوبغیرهما().
ج) وقول ابن بابویه: من مس باطن ذکره باصبعه، او باطن دبره انتقض وضوءه وقول ابن الجنید: من مس ما انضم علیه الثقبان نقض وضوءه ومن مس ظاهر الفرج من غیر شهوة تطهر اذا کان محرما، ومن مس باطن الفرجین فعلیه الوضوء من المحلل والمحرم، بعیدان من الصواب().
مساله3- حقنه، مذی، تقبیل، مس فرج و...
درس: یجب الوضوء بالبول والغائط... والحق بعض خروج الریح من الذکر وابن الجنید الحقنة و المذی عن شهوه والتقبیل عنها ومس الرجل فرجها().
تخلی
مساله4- رو و پشت به قبله و... بودن
الف) قال ابن الجنید فی المختصر: یستحب للانسان اذا اراد التغوط فی الصحراء ان یجتنب استقبال القبلة او الشمس اوالقمر او الریح، بغایط او بول().
ب) الثانی: یحرم علیه استقبال القبله واستدبارها بالبول والغائط فی الصحاری والبنیان، خلافا لابن الجنید فیهما،وللمفید وسلار فی الاخیر().
ج) و[قال] ابن الجنید: یستحب تجنب القبلة، لانه کان فی منزل الرضا(ع) کنیف مستقبل القبلة() ولقول جابر:
نهی النبی(ص) ان نستقبل القبلة ببول، ورایته قبل ان یقبض بعام یستقبلها() فیکون فعله ناسخا().
مساله5- تنحنح
وظاهر الاستبصار وجوب الاستبراء. والتنحنح ثلاثا، قاله سلار وذکره ابن الجنید فی المراة().
کیفیت وضو
مساله 6 کیفیت شستن اعضا ومسح
السادسة: ذکر ابن الجنید فی کیفیة غسل الوجه ان یضع الماء من یمینه علی وسط الجبهة بحیث یعلم ان الماء قد ماس القصاص ویکون راحته مبسوطة الاصابع حتی تاخذ الراحة جبهته ویجری الماء من العضو الاعلی الی الذی یلیه والراحة تتبع جریان الماء علی الوجه الی ان یلتقی الابهام والسبابة اسفل الذقن وتمر الید قابضة علیه او علی اللحیة الی اطرافها.
وفی غسل الیدین ان یملا یده الیمنی ماء ثم یضعه فی الیسری وقد رفع مرفقه الایمن وحدر ذراعه وکفه وبسط اصابعهاوفرقها فیضع الماء من کفه الیسری علی اعلی مرفقه الایمن لیستوعب الغسل المرفق ثم یسکب الماء بها ینقله بیساره وقد قبض بها علی مرفقه الایمن من المرفق الی اطراف اصابعه تبعا للماء حتی یعلم انه لم یبق من ظاهرها وباطنها ممایلی الارض شی ء الا وقد جری علیه الماء. ویکون ظاهر الیسری مما یلی السماء من ذراعه الیمنی ثم یرفع یده الیسری من آخر یده الیمنی بعد مرورها علی اصابع کفه الیمنی الی اعلی مرفقه الایمن فلیقم بطن راحته الیسری و ظهرها ممایلی بطن ذراعه الیمنی حتی یسکب الماء الی اطراف اصابعه الیمنی. ولو اخذ لظهر ذراعه غرفة ولبطنها اخری کان احوط. ثم ذکر غسل الیسری کذلک.
وقال فی مسح رجلیه: یبسط کفه الیمنی علی قدمه الایمن ویجذبها من اصابع رجله الی الکعب ثم یرد یده من الکعب الی اطراف اصابعه فمهما اصابه المسح من ذلک اجزاه وان لم یقع علی جمیعه، ثم یفعل ذلک بیده الیسری علی رجله الیسری.
وهذه الهیئات لم یذکرها الاصحاب و لکنها حسنه الا المسح فان فیه تکرارا نفاه الاصحاب().
مساله7- رساندن آب به پوست صورت
الف) قال ابن الجنید: متی خرجت اللحیة ولم تکثر فعلی المتوضی ء غسل الوجه حتی یستیقن وصول الماء الی بشرته لانها لم تستر موضعها().
ب) قال ابن الجنید: وکل ما احاط به الشعر وستره من بشرة الوجه، اعنی شعر العارضین والشارب والعنفقة والذقن،فلیس علی الانسان ایصال الماء الیه بالتخلیل و انما علیه اجراء الماء علی الوجه و الساتر له من الشعر.
وظاهر هذه العبارات وجوب غسل العذار().
ج) الرابع: المشهور عدم وجوب تخلیل الشعر النابت علی الوجه، خف کله او کثف کله او تبعض، لرجل کان او لامراة حتی لایجب تخلیل لحیة المراة. نص علی ذلک کله الشیخ فی المبسوط وصاحب المعتبر، لان «الوجه» اسم لما یواجه به ظاهرا فلا یتتبع غیره ولصحیح زرارة عن ابی جعفر(ع) رواه الصدوق:
کل ما احاط به الشعر فلیس علی العباد ان یطلبوه ولا ان یبحثوا عنه لکن یجری علیه الماء. و هو شامل للمدعی.
وصحیح محمد بن مسلم عن احدهما(ع) فی الرجل یتوضا ایبطن لحیته؟ قال: «لا»() ولما یاتی ان شاء الله من حدیث المراة فی الوضوء وما رووه: ان رسول الله(ص) توضا غرف غرفة غسل بها وجهه() ولا یبلغ ماء الغسله الواحدة اصول الشعر وخصوصا مع الکثافة مع ان رسول الله(ص) کان کث اللحیة کما وصفه به علی(ع)() ولان کل شعره تستر ما تحتها ضرورة فلایجب غسله کالساتر للجمیع لقیام المواجهة فیه.
وابن الجنید ذکر ما مضی ثم قال: و متی خرجت اللحیة فلم تکن تتواری بنباتها البشرة من الوجه فعلی المتوضی ء غسل الوجه کما کان قبل ان ینبت الشعر حتی یستیقن وصول الماء الی بشرته التی یقع علیها حس البصر اما بالتخلیل او غیره،لان الشعر اذا ستر البشره قام مقامها فاذا لم یسترها کان علی المتطهر ایصال الماء الیها().
مساله8- کشیدن دست برصورت هنگام شستن آن
ویلوح من کلام ابن الجنید وجوب امرار الید علی الوجه لحکایة وضوء رسول الله(ص)() ولانه المعهود فی الغسل().
مساله9- شستن دوم
قال ابن الجنید: وانما استحبت الثانیة لیکمل بها ما لعله نقص فی الاولی().
مساله10- شستن سوم
تنبیه: المشهور تحریم الثالثة... وقال ابن الجنید وابن ابی عقیل بعدم التحریم، لقول الصادق(ع) فی روایة زرارة: «الوضوءمثنی مثنی من زاد لم یؤجر علیه()»().
مساله11- معنای «کعب»
قال ابن ابی عقیل: الکعبان ظهر القدم وابن الجنید: الکعب فی ظهر القدم دون عظم الساق لاشتقاقه من قولهم: «کعب» اذا ارتفع ومنه «کعب ثدی الجاریة» اذا علا، قال:
قد کعب الثدی علی نحرها
فی مشرق ذی صبح نایر()
مساله12- مسح با آب جدید
الف) قال ابن الجنید: واذا کانت بید المتطهر نداوة یستبقها من غسل یده مسح بیمینه راسه ورجله الیمنی وبیده الیسری رجله الیسری وان لم یستبق ذلک اخذ ماءا جدیدا لراسه ورجلیه وکذا یستحب ان وضا وجهه ویده مرتین مرتین.
وهذا تصریح منه بجواز الاستیناف().
ب) فلاتجب تجفیف الراس والرجلین فی المسح اذا غلب ماء الوضوء واکتفی ابن الجنید وابن ادریس بمطلق المسح وتوغل ابن الجنید فجوز ادخال یده فی الماء والمسح علی الرجلین.
وهو شاذ کما شذ قوله بغسل اللمعة وحدها اذانسیها ونقصت عن سعة الدرهم().
ج) السادسة: یجب المسح بفضل نداوه الوضوء فیبطل بالماء الجدید ولو لضروره فی الاشهر واستقر علیه اجماعنا بعدابن الجنید اذ جوز الماء الجدید عند عدم بلة الوضوء، قال: کذلک استحب اذا کان وضا وجهه مرتین مرتین().
مساله13- رعایت ترتیب در مسح پا
الخامسة: هل یجب البداة بالیمنی من الرجلین؟ المشهور العدم لاطلاق الایة والاخبار وظاهر ابنی بابویه وابن ابی عقیل وجوبه وبه افتی ابن الجنید وسلار عملا بالوضوء البیانی واخذا بالاحتیاط().
مساله14- مسح بر حائل
قال ابن الجنید: روی یحیی بن الحسین: ان آل رسول الله(ص) اجمعوا علی ذلک وقال به خلق کثیر من الصحابة والتابعین().
مساله15- مسح بر نعل
قال ابن الجنید فی النعال: و ما کان منها غیر مانع لوصول الراحة والاصابع او بعضها الی مماسة القدمین فلا باس بالمسح علیهما. قال: وقد روی المسح علیهما عن امیرالمؤمنین(ع) والباقر(ع) والصادق(ع) وان رسول الله(ص) توضا ومسح علی نعلیه، فقال له المغیرة: انسیت یا رسول الله؟ قال: «بل انت نسیت هکذا امرنی ربی».
قال: وروی الطبری والساجی وغیرهما ان رسول الله (ص) مسح علیهما، عن امیرالمؤمنین(ع) وعبدالله بن عباس وعبدالله بن عمر واوس بن اوس وروی عن ابی ظبیان وزید الجهنی ان امیرالمؤمنین(ع) توضا ومسح علیهما().
مساله16- موالات
ابن الجنید اعتبر الجفاف واشترط بقاء البلل علی جمیع الاعضاء الا لضرورة فلایضر الجفاف().
مساله17- خشک ماندن قسمتی از اعضای وضو
السابعه: قال [ابن الجنید] ایضا: لو بقی موضع لم یبتل فان کان دون الدرهم بلها وصلی وان کانت اوسع اعاد علی العضووما بعده وان جف ما قبله استانف وذکر انه حدیث ابی امامه عن النبی(ص) وزرارة عن ابی جعفر(ع) وابن منصور عن زید بن علی().
غسل جنابت
مساله18- وطی در دبر
اقول: اوجب المصنف والمرتضی وابن الجنید وابن حمزه وابن ادریس والشیخ فی المبسوط، بالوطی فی دبر المراة والغلام من غیر انزال، الغسل علی الفاعل والمفعول، لقوله تعالی: «او لامستم النساء»() فدل بعمومه علی وجوب الغسل بوط ی المراة فی الدبر من غیر انزال، والاجماع المرکب، فان کل من اوجب الغسل بوط ی المراة فی الدبر من غیرانزال اوجب الغسل بوط ی الغلام من غیر انزال، من نفی الوجوب عن احدهما نفی الوجوب عن الاخر، ولروایة زرارة الصحیحة عن الباقر(ع)، فی قضیه اختلاف الصحابة فی الجماع فی القبل من غیر انزال وانکار علی(ع) علی الانصار،حیث لم یوجبوا الغسل فیه بقوله(ع): «اتوجبون علیه الرجم، والجلد، ولاتوجبون علیه صاعا من ماء()»().
مساله19- کفایت غسل از وضو
وفی مرسل حماد بن عثمان عن الصادق(ع) فی الرجل یغتسل الجمعة او غیر ذلک ایجزیه عن الوضوء؟ فقال(ع): «وای وضوء اطهر من الغسل»(). وهی دلیل ابن الجنید والمرتضی علی اجزاء الغسل فرضه ونفله عن الوضوء وحملت علی سلب الوضوء بالنسبة الی غایاتها لان سلبه لاجل الصلاة().
مساله20- شرط نیت درطهارت
مساله: (النیة) شرط فی صحة الطهارة وضوءا کانت او غسلا او تیمما، وهو مذهب الثلاثة واتباعهم وابن الجنید().
مساله21- چگونگی غسل
وابن الجنید اجتزا مع قلة الماء بالصب علی الراس وامرار الید علی البدن تبعا للماء المنحدر من الراس علی الجسد، قال:و یضرب کفین من الماء علی صدره و سائر بطنه وعکنه، وهی جمع «عکنه» بضم العین و سکون الکاف وهی الط ی الذی فی البطن من السمن وتجمع ایضا علی «اعکان» ثم یفعل مثل ذلک علی کتفه الایمن ویتبع یدیه فی کل مرة جریان الماء حتی یصل الی اطراف رجل الیمنی ما سحا علی شقة الایمن کله ظهرا وبطنا ویمر یده الیسری علی عضده الایمن الی اطراف اصابع الیمنی وتحت ابطیه وارفاغه ولاضرر فی نکس غسل الید هنا. والارفاغ: المغابن من الاباط و اصول الفخذین واحدهما رفغ بفتح الراء وضمها وسکون الفاء ویفعل مثل ذلک بشقة الایسر حتی یکون غسله من الجنابة کغسله للمیت المجمع علی فعل ذلک به. فان کان بقی من الماء بقیة افاضها علی جسده واتبع یدیه جریانه علی سائرجسده. ولو لم یضرب صدره وبین کتفیه بالماء الا انه افاض ببقیة مائه بعد الذی غسل به راسه و لحیته ثلاثا علی جسده او صب علی جسده من الماء ما یعلم انه قد مر علی سائر جسده اجزاه. ونقل رجلیه حتی یعلم ان الماء الطاهر من النجاسة قد وصل الی اسفلها. وهذا الکلام ظاهره سقوط الترتیب فی البدن().
مساله22- غسل ارتماسی با باران
وابن الجنید الحق المطر ایضا بالارتماس، قال: ولو امر یدیه عقیب ذلک علی سائر بدنه کان احوط().
مساله23- استبرا با بول
قال ابن الجنید: یتعرض الجنب للبول واذا بال تخرط ونتر().
مساله24- روغن زدن جنب
یکره للجنب الدهن قاله ابن الجنید، لخبر حریز عن الصادق (ع) ().()
مساله25- استحباب تکرار شستن
وابن الجنید حکم بغسل راسه ثلاثا واجتزا بالدهن فی البدن، قال: ولا اختار ایثار ذلک مع امکان الماء. واستحب ابن الجنید ایضا للمرتمس ثلاث غوصات، یخلل شعره ویمسح سائر جسده بیدیه عقیب کل غوصة. ولا باس به لما فیه من صورة التکرار ثلاثا حقیقة وان کان الارتماس یاتی علی ذلک().
مساله26- کمک گرفتن در غسل
الحادی عشر: ترک الاستعانة، لما ذکر فی الوضوء. و قول ابن الجنید هنا یناسب قوله فی الوضوء، حیث قال: وان کان غیره یصب علیه الماء من اناء متصل الصب او کان تحت انبوب قطع ذلک ثلث مرات یفصل بینهن بتخلیل الشعر بکلایدیه. فظاهره جواز مباشرة الغیر().
مساله27- غسل های مستحب
قال ابن الجنید: یستحب لکل مشهد او مکان شریف او یوم ولیلة شریفة وعند ظهور الاثار فی السماء وعند کل فعل یتقرب به الی الله ویلجا فیه الیه().
حیض
مساله28- عبور حائض از مشاهد
یکره حمل المصحف ولمس هامشه و قراءة غیر العزائم الا السبع والحضاب والادهان والاجتیاز فی المساجد اذا امنت التلویث وکذا یجوز للسلس والمبطون والمجروح مع الامن وکذا الصبی المنجس والحق المفید وابن الجنید المشاهد بالمساجد، وهو حسن().
مساله29- نشانه های حیض و استحاضه
قد قال ابو علی بن الجنید من فقهائنا: دم الحیض اسود غلیظ تعلوه حمرة حار یخرج من الجانب الایمن، و دم الاستحاضة بارد رقیق تعلوه صفرة یخرج من الجانب الایسر().
مساله30- اجتماع حیض وحمل
قال المفید و ابن الجنید: لایجامع الحمل لقوله(ع): «ما کان الله لیجعل حیضا مع حبل»() ولانه یصح طلاقها مع رویة الدم ولایصح طلاق الحائض اجماعا فلایکون حیضا ولما روی عن النبی(ص)انه قال: «الا توطا الحبالی حتی یضعن ولا الحیالی حتی یستبرئن بحیضة»() جعل الحیض علامة فراغ الرحم، فدل علی انه لایتصور مع الحمل().
مساله31- حکم مبتداه و مضطربة
حکم ابن الجنید فی المبتداه والمضطربة بعشرة اولا ثم ثلاثة فیما بعد وبقضاء عشرة من شهر رمضان للاحتیاط().
مساله32- حکم صاحب عادت کمتر از ده روز در صورت استمرار خون.
والمرتضی وابن الجنید: تستظهر الی العشرة، لانها ایام الحیض ولخبر یونس بن یعقوب عن الصادق(ع): تنتظر عدتها ثم تستظهر بعشرة ایام().
...وابن الجنید: الاحتیاط ان تتطهر بعد عادتها، وتسبح بقدر صلاتها الی العشرة، مع حکمه بالاستظهار الی العشرة، وکذاتصنع من یقدم الدم عادتها بیوم او یومین عنده().
مساله33- حیض شدن در مسجد الحرام یا مسجد پیامبر(ص)
لو حاضت فی احد المسجدین ففی افتقارها الی التیمم فی خروجها منه اشکال واوجبه ابن الجنید وبه روایة مرسلة سلفت().
مساله34- اجتماع تمیز و عادت
قال دام ظله: ولو اجتمع التمیز والعادة فالاقوی العادة ان اختلفا زمانا.
اقول: هذا مذهب المرتضی والمفید وابن الجنید والشیخ فی الجمل، لقوة العادة ولقوله(ع): «دعی الصلاة ایام ا قرائک»() وایام العادة هی ایام اقرائها، ولان العادة قد تفید العلم کالعلوم العادیة، او تفید الظن الغالب().
استحاضه
مساله35- حکم مستحاضه مضطربه ای که دارای تمیز نیست ووقت را فراموش کرده
ثم المستحاضة اما ذات عادة مستقیمة معلومة او مبتداة وقد ذکرتا واما مضطربة ذات تمییز فتعمل علیه واما فاقدته وهی ثلاث:
الاولی: ذکرت العدد ونسیت الوقت فتخصص بالاجتهاد ایامها ولا اعتراض للزوج ومع عدم الامارة تتخیر واول الشهراولی، لامکان الحیض فیه مع سبقه و لقول الصادق(ع): «تترک الصلاة عشرة ایام ثم تصلی عشرین یوما() واختاره فی التذکرة».
ووجه التخصیص انها لاتقصر عن ناسیتها وهو منصوص ابن الجنید والفاضل. والقول بالاحتیاط عسر بالایة() والخبر() ().
مساله36- جماع با مستحاضه
السابع: ظاهر الاصحاب توقف حل الوط ء علی ما توقف علیه الصلاة والصوم من الوضوء والغسل لقولهم: یجوز وطوهااذا فعلت ما تفعله المستحاضة، قاله المفید وابن الجنید والمرتضی والشیخ لوجود الاذی فیه کالحیض ولخبر عبدالملک بن اعین عن الصادق(ع): «ولا یغشاها حتی یامرها فتغتسل()» ().
مساله37- اکثر ایام نفاس
قال دام ظله: «وفی اکثره روایات، اشهرها انه لایزید عن اکثر الحیض». قال المرتضی وابن الجنید و ابنا بابویه: ثمانیة عشریوما وهو اختیار المفید فی المقنعة.
والاستناد ما رواه محمد بن مسلم، قال: سالت ابا جعفر عن النفساء کم تقعد؟ فقال: «ان اسماء بنت عمیس، امرهارسول(ص) ان تغتسل لثمان (لثمانیة خ ل) عشرة، ولا باس بان تستظهر بیوم او یومین()»().
احکام اموات
مساله38- نشانه مرگ
قال ابن الجنید: ومن علامته زوال النور من بیاض العین وسوادها وذهاب النفس وزوال النبض().
مساله39- قرائت قرآن پس از مرگ
قال ابن الجنید: یقرا عنده من غیر ان یرفع صوته بالقراءة وقال عقیب تلقینه: ولایکثر علیه عند احوال الغشی لئلا یشغل بذلک عن حال یحتاج الی معاینتها().
مساله40- کشیدن دست و پای میت
مساله: وتمد یداه الی جنبیه وساقاه ان کانتا منقبضین ولم یمتنعا. ذکر ذلک الشیخان وابن الجنید().
مساله41- مستحبات غسل میت
الخامسة عشر: یستحب تقدیم غسل یدیه وفرجیه مع کل غسلة کما فی الخبر() وفتوی الاصحاب. وتثلیث غسل اعضائه کلها من الیدین والفرجین والراس والجبینین بالاجماع.
وحصرها الجعفی فی کل غسله خمس عشرة صبة لاتنقطع.
وابن الجنید والشیخ قالا بعدم الانقطاع ایضا حتی یستوفی العضو().
مساله42- آوردن لوح نزد میت برای غسل
وقال ابن الجنید: یقدم اللوح الذی یغسل علیه الی المیت ولایحمل المیت الی اللوح. وکره ان یحضر الغسل جنب اوحائض او نفساء().
مساله43- کمترین مقدار کافور برای حنوط
وابن الجنید: اقله مثقال وبه روایة مرسلة عن الصادق(ع)() وفی مرسلة عنه(ع): «مثقال ونصف()»().
مساله44- جواز غسل همسر
یشترط المساواة فی الذکورة والانوثة مع الاختیار اتفاقا، لتحریم النظر واسلام الغاسل الا فی مواضع:
احدها: الزوجیة فلکل من الزوجین تغسیل صاحبه اختیارا فی الاقوی وهو قول ابن الجنید والجعفی صاحب الفاخر، والمرتضی وظاهر المبسوط والخلاف لاشتهار ذلک فی الصدر الاول من تغسیل علی(ع) فاطمه(ع)() واسماء زوجها() وقول ابنته: لو استقبلنا من امرنا ما استدبرنا ما غسل رسول الله(ص) الا نساؤه() وقول النبی(ص)لبعض نسائه: «لو مت قبلی لغسلتک»() ولم ینکر ذلک کله احد وروی المفضل عن الصادق(ع): «ان علیا(ع) غسل فاطمه لانها صدیقه لم یکن یغسلها الا صدیق»() وعن محمد بن مسلم، قال: سالته عن الرجل یغسل امراته. قال:«نعم انما یمنعها اهلها تعصبا()»().
مساله45- اگر شوهر یا زنی برای غسل زن نباشد
الثانی عشر: اذا فقد الزوج والنساء فی المراة ووجد الاب والجد، فالاب اولی، لقول علی(ع) السالف(). وقال ابن الجنید:
الجد اولی، لصلاحیته لولایة الاب ولتقدیمه فی النکاح().
مساله46- شستن فرج هنگام غسل دادن رحم یا همسر
الثانی: قال ابن الجنید: الاحوط ان یقیم الرجل کتابیة تغسل فرج رحمه ویغسل هو الباقی وکذا تقیم الزوجة کتابیا یغسل فرج زوجها().
مساله47- غسل خنثی
الثالث: الخنثی المشکل لثلاث [سنین] امره ظاهر، وفوقها یغسله محارمه من الرجال والنساء من فوق الثیاب، لانه موضع ضرورة. و علی ما تقدم یجوز للاجانب بطریق الاولی عند عدم المحارم. وقال ابن البراج لایغسله رجل ولا امراة ویمم. وقال ابن الجنید: تغسله امته. و شراء امته من ترکته او بیت المال، او استصحاب حاله فی الصغر بعیدان، لانتفاءالملک عن المیت مع الشک فی جواز تغسیل الامة المملوکة کما مر وانتفاء الصغر المزیل للشهرة().
مساله48- غسل جسدی که نمی توان روی آن آب ریخت
مساله: ولو خیف من تغسیله تناثر جلده یتیمم، ویستحب امراره ید الغاسل علی جسد المیت، فان خیف من ذلک لکونه مجدورا او محترقا اقتصر الغاسل علی صب الماء من غیر امرار، ولو خیف من الصب لم یغسل ویتیمم. ذکر ذلک الشیخان فی المبسوط والمقنعه والنهایة، و ابن الجنید().
مساله49- جنس کفن
قال ابن الجنید: ولا یمکن فی الوبر().
مساله50- تعداد پارچه های کفن
قال ابن الجنید: لاباس ان یکون الکفن ثلاثة اثواب یدرج فیها ادراجا او ثوبین وقمیصا، و ان اعوز الثلاثة فالثوب الواحداذا کان یجمع المیت، وان کان صغیرا استر به العورة.
...واختلف الاصحاب فی القمیص، فاوجبه الشیخان فی المبسوط والنهایة والمقنعة وعلم الهدی فی المصباح، والوجه ما ذکره ابن الجنید: من التخییر بین الاثواب الثلاثة یدرج فیها المیت والقمیص مع ثوبین.
...ومع الضرورة تجزی اللفافة الواحدة، کذا قال ابن الجنید وعلم الهدی فی شرح الرسالة، لانه حال ضرورة فیقتصر علی الممکن، ولان مع عدم الکفن تدفن عاریا، فالاقتصار علی بعضه اولی().
مساله51- چگونگی حمل جنازه
ویدل علی جواز الحمل کیف کان مکاتبه الحسین بن سعید الرضا(ع): یساله عن سریر المیت: اله جانب یبتدا به فی الحمل من جوانبه الاربع او ما شاء الرجل؟ فکتب: «من ایها شاء»(). وعلی هذا عمل ابن الجنید().
مساله52- چگونگی حمل جنازه
قال ابن الجنید بعد ذکر النعش للنساء : ولاباس بحمل الصبی علی ایدی الرجال، والجنازة علی ظهور الدواب.
قلت:«النعش» لغة السریر علیه المیت، او السریر وهنا یراد المظلل علیه().
مساله53- تشییع صاحب جنازه
وابن الجنید قال: یمشی صاحب الجنازة بین یدیها والقاضون حقه ورائها وروی الحسین بن عثمان: ان الصادق(ع) تقدم سریر ابنه اسماعیل بلاحذاء ورداء().
...وابن الجنید قال: لایرکب فیها صاحب الجنازة ولا اهله ولا اخوان المیت.
...اما صاحب الجنازة فیخلعه لیتمیز عن غیره لمامر ولخبر ابن ابی عمیر المرسل عن الصادق(ع)() وخبر ابی بصیرعنه() وذکره الجعفی وابن حمزة والفاضلان. و ذکر ابن الجنید ایضا التمییز بطرح بعض زیه وبارسال طرف العمامة او اخذ مئزر من فوقها علی الاب والاخ ولایجوز علی غیرهما().
تیمم
مساله54- تیمم بر زمین شوره زار
الف) منع ابن الجنید من السبخ، لشبهه بالملح().
ب) حکی عن بعضهم المنع من التیمم بالسبخ وبه قال ابن الجنید لقوله تعالی: «صعیدا طیبا()»().
مساله55- تیمم بر آجر و سفال
وابن الجنید لایختار الاجر والخزف الا ان یلابسه طین او تراب یابس().
مساله56- تیمم بر زمین یخ زده
مسالة: قال علم الهدی فی المصباح: من کان فی ارض وکحل او ثلج لایتمکن من غیره جاز ان یضرب یدیه ویتیمم بنداوته وظاهر هذا یعط ی التیمم بالثلج والیه او ما ابن الجیند فی المختصر().
مساله57- تعداد ضربه
اختلف الاصحاب فی عدد الضرب فاجتزا ابن الجنید وابن ابی عقیل والمفید فی العزیة والمرتضی بالضربة الواحدة فی الوضوء والغسل محتجا بحدیث عمار فان النبی(ص) بینه بضربة واحدة وکان عمار جنبا().
مساله58- مسح پیشانی با دست راست
یجب مسح الجبهة من قصاص الشعر الی طرف الانف الاعلی، بادئا باعلاها ملصقا باطن کفیه بها ویجزی الواحدة اختیارا وان کانت یمنی خلافا لابن الجنید().
مساله59- دست یافتن به آب در میان نماز
قال فی المبسوط والخلاف: لایرجع، ولو تلبس بتکبیرة الاحرام. وهو حسن معول علیه، لانه شرع فی الصلاة شروعامامورا به، فلا یحل الرجوع، حذرا من ابطال العمل، وهو مذهب المرتضی فی خلافه وشرح الرسالة والمفید فی المقنعة وابن الجنید().
مساله60- اعاده نماز توسط متیمم اگر مانعی نگذارد به آب برسد
لواحدث فی الجامع یوم الجمعة ومنعه الزحام عن الخروج للطهارة تیمم وصلی، لعدم تمکنه من استعمال الماء وخوف فوت الجمعه ولا یعید للامتثال. وقال الشیخ، وابن الجنید: یعید، لقول علی(ع) وقد سئل عن رجل یکون فی الزحام یوم الجمعة او یوم عرفة لایستطیع الخروج من المسجد لکثرة الناس: «یتیمم ویصلی معهم ویعید اذا انصرف()» ().
مساله61- تیمم برای تشییع جنازه
قال ابن الجنید: ولاباس بالتیمم فی المصیر للجنازة اذا خاف فوتها().
مساله62- چگونگی تیمم دادن نایب
هل یضرب المعین بیدی نفسه او بیدی المؤمم؟ قال ابن الجنید: یضرب الصحیح بیدیه ثم یضرب بهما یدی العلیل().
مساله63- اعاده نماز متیمم اگر آب را در وقت بیابد
وثانیها: من تیمم فی اول الوقت اذا قلنا به ثم وجد الماء فی الوقت فاوجب ابن الجنید وابن ابی عقیل الاعادة، لروایة یعقوب بن یقطین السالفة()»().
مساله64- تیمم در صورت گرانی زیاد آب
مساله: اذا لم یوجد الا ابتیاعا وجب مع القدرة وان کثر الثمن...
وقال ابن الجنید منا: اذا کان الثمن غالیا تیمم وصلی واعاد اذا وجد الماء().
مساله65- تیمم در صورت گرانی کم آب
فروع: اختلف علماؤنا فی اشتراط عدم الزیادة علی ثمن المثل، فالمشهور العدم، فیجب الشراء بای ثمن کان ما لم یجحف به...
وقال ابن الجنید منا والشافعی: لایجب الشراء وان زاد یسیرا، لانه یجوز له التیمم لحفظ المال فلا یناسب وجوب الشراء باکثر من ثمن المثل لانه تضییع له. والقلیل والکثیر واحد، ولهذا یکفر مستحله ویفسق غاصبه ویجوزالدفع عنه().
احکام نجاسات
مساله66- ازاله نجاست از بدن و لباس اگر کمتر از درهم باشد
الف) قال ابن الجنید: ان قلت عن الدرهم فمعفو، کالدم().
ب) وقول ابن الجنید بعدم نجاسه الثوب بدم کعقد الابهام الاعلی لما روی عن عایشة انها قالت: «کان لاحدانا درع تری فیه قطرا من دم فتقصعه بریقها» ای تمضغه ولقول الصادق(ع): «ان اجتمع قدر حمصة فاغسله والا فلا()» آضعیف().
مساله67- پاک کردن خون با آب دهان
ولایطهر الدم بالبصاق خلافا لابن الجنید().
مساله68- پاک کننده بودن زمین
قال ابن الجنید: لو وطی ء برجله او ما هو وقاء لها نجاسة ثم وطی ء بعدها علی الارض طاهرة یابسة طهر ما ماس النجاسة من رجله والوقاء ولو مسحها حتی یذهب عین النجاسة، واثرها بغیر ماء اجزاه اذا کان ما مسحها به طاهرا().
مساله69- مقدار راه رفتن برای پاک شدن
ولاحصر فی المشی، و ابن الجنید: نحو خمس عشرة ذراعا وهو مروی عن الصادق (ع)()»().
مساله70- خشک شدن بول توسط خورشید
مسالة الشمس اذا جففت البول من الارض والبواری والحصیر جازت الصلاة علیه وطهر وهو اختیار الشیخین فی المقنعة والمبسوط والخلاف. و قال ابن الجنید: الاحوط تجنبها الا ان یکون ما یلاقیها من الاعضاء یابسا().
مساله71- پاک شدن کنیف و مانند آن با خورشید
الخامس: لایطهر الکنیف وشبهه بالشمس. قاله ابن الجنید، لاختصاص ازالة الشمس بالاجزاء الرطبة اما الاجزاء الترابیة النجسة فلا().
مساله72- طریق پاک شدن ظرفی که سگ از آن آب خورده
الف) الثانی: الاناء ویجب غسلها من ولوغ الکلب ثلاث مرات اولاهن بالتراب. ذهب الیه اکثر علمائنا... وقال ابن الجنید: یغسله سبعا وبه قال الشافعی واحمد وهو مروی عن ابن عباس وابی هریره وعروة وطاوس، لقوله(ع): «طهور اناء احدکم اذا ولغ الکلب فیه ان یغسله سبعا()»().
ب) اما الاناء فالاجماع علی الثلاث فی ولوغ الکلب... وابن الجنید اوجب سبعا للخبر عن النبی(ص)() ولقول الصادق(ع): «یغسل من الخمر سبعا وکذا الکلب()»().
مساله73- استفاده از غیر خاک برای پاک کردن ظرفی که سگ از آن آب خورده است
فروع: الاول: قال الشیخ فی المبسوط: اذا لم یوجد التراب اقتصر علی الماء وان وجد غیره کالاشنان وما یجری مجراه اجزا وبه قال ابن الجنید ووجه ما ذکراه ان الاشنان ابلغ فی الانقاء فاذا طهر بالتراب، فبالاشنان اولی، و فیه تردد. منشاه اختصاص التعبد بالتراب وعدم العلم بحصول المصلحة المرادة منه فی غیره، علی انه لو صح ذلک لجاز مع وجود التراب().
مساله74- تطهیر ظرف
متنجس با غیر ولوغ ویغسل الاناء من سائر النجاسات مرة والثلاث احوط وقال الشیخ فی الخلاف والمبسوط وابن الجنید: یجب غسله ثلاثا().
مساله75- تطهیر ظروف چوبی و مانند آن از خمر
مساله: ما کان من آنیة الخمر صلبا لایشتف الخمر کالصفر والرصاص والحجر والمغضور، یطهر بالغسل اجماعا وما لیس بصلب کالقرع والخشب والخزف غیر المغضور فیه قولان:
احدهما: لایطهر، اختاره ابن الجنید، لما روی محمد بن مسلم عن احدهما قال: «نهی رسول الله(ص) عن الخشب والمرقب». قال: وسالته عن الجرار الخضر و الرصاص. قال:
«لاباس بها()» ولان للخمر حدة ونفوذا فتستقر اجزاوه فی باطن الاناء فلا ینالها الماء. والاخر: یکره، وهو الاشبه وبه قال الشیخ فی المبسوط().
مساله76- تطهیر پوست مردار با دباغی
والشلمغانی وابن الجنید طهرا بالدبغ ما کان طاهرا فی حال الحیاة، لما روی عن النبی(ص): «ایما اهاب دبغ فقدطهر»() ولخبر شاة میمونة() وعن الصادق(ع) فی جلد المیتة: «یدبغ ویتوضا منه و لا یصلی فیه»() والصدوق ارسل عن الصادق(ع) فی جلود المیته: «تجعل فیها ما شئت من لبن او سمن وتتوضا منه وتشرب ولا تصل فیها()»().