احترام در فقه به معنای حرمت نگاه داشتن و ارج نهادن است.
از احترام در بیشتر ابواب فقه اعم از عبادات، عقود، ایقاعات و احکام سخن رفته است. در این نوشتار در صدد هستیم نمایی از مباحث طرح شده در کتب فقهی در این باره را ارائه نموده و در مقاله های بعدی به تفصیل مباحث طرح شده بپردازیم، پیش از شروع، یادآوری چند نکته ضروری است:
نخست: در کتاب های فقهی از این واژه با عناوینی بسان نفس محترم، عرض محترم، مال محترم، عمل محترم، دم محترم، وطی محترم،منی محترم، حیوان محترم، ید محترم، ناظر محترم، مطعوم محترم و مانند آنها یاد شده است.
دوم: در کتاب های قواعد فقهی، قاعده هایی به نام های «قاعده حرمت اهانت به محترمان»()، «قاعده احترام»()و «قاعده حرمت اهانت به شعائر و رجحان تعظیم و بزرگداشت آنها»() آمده است، لیکن به تمام موارد مطرح در فقه پرداخته نشده است. ما در این مجموعه سعی در گردآوری و دسته بندی و ارائه مطالب آمده در سراسر فقه، داریم.
سوم: در کتاب های فقهی در موارد زیادی، عناوین احترام و تعظیم و هتک حرمت به عنوان علت یا حکمت برخی از احکام ذکر شده است، مانند حرمت استقبال و استدبار قبله هنگام تخلی، وجوب ازاله نجاست از مسجد و ...() که در این موارد از باب: «العلة تعمم» می توان به یک قانون و قاعده کلی دست یافت.
چهارم: طلاب محترم در کتب درسی فقهی مانند شرح لمعه واژگانی همچون نفس محترم، مال محترم، عمل محترم و مانند آن را زیادشنیده اند و بیشتر آنها معنای این کلمه را کما هو حقه نمی دانند و این نوشتار کمکی برای آنان در درک معنای این کلمه است.
پنجم: مدرک قاعده احترام: بر این قاعده به ادله اربعه تمسک شده است مانند روایات زیر:
«لا یحل لمؤمن مال اخیه الا عن طیب نفس منه»().
«حرمة مال المسلم کحرمة دمه»().
«لا یصلح ذهاب حق احد»().
به طور کلی اشیای دارای احترام به چهار قسم تقسیم می شوند: انسان، حیوان، گیاه و جماد.
احترام در انسان
انسان ها از جهت احترام و عدم احترام و چگونگی آن دو دسته اند:
الف) برخی دارای احترام ذاتی و بالاصاله می باشند و آن مسلمان مؤمن است.
ب) برخی انسان ها دارای احترام عرضی می باشند، و آن شامل برخی از کافران می شود که در سایه عقد ذمه یا امان یا هدنه (آتش بس) برای آنها ثابت می شود().
در انسان های محترم چهار چیز دارای احترام است: 1 جان، 2 عرض (آبرو و ناموس)، 3 مال، 4 عمل.
مرحوم صاحب جواهر فرموده است: «الاصل احترام مال المسلم کدمه و عرضه»().
جان محترم: احترام جان در کسانی که دارای احترام ذاتی اند به این معنا است که هم رساندن آسیب به آنها حرام است و حتی واردکردن خراش بر او موجب ثبوت قصاص یا دیه می شود و هم حفظ جان او و نیز دفاع از او واجب است.
احترام جان در کسانی که احترامشان عارضی است برین معناست که قتل آنها جایز نیست و اگر به دست مسلمان کشته شوند یا جراحتی به آنها وارد آید تنها دیه ثابت می شود، لیکن حفظ آنها از خطرات و دفاع از آنها واجب نیست.() به این عبارت صاحب جواهر توجه کنید: «اذ اقصی اقتضاء محقونیة دمه (ذمی و معاهد) حرمة قتله، لا ایجاب حفظه من المهلکات.»()
نتیجه:
1- آسیب رساندن به برخی انسان ها حرام و حفظ آنها از خطرات و دفاع از آنها واجب است و آن در کسانی است که دارای احترام ذاتی اند مانند مؤمن.
2- آسیب رساندن به برخی انسان ها حرام است ولی حفظ و دفاع از آنها واجب نیست و آن درباره کسانی است که دارای احترام عارضی اند مانند اهل ذمه و معاهد.
3- برخی نفوس غیر محترمند و آسیب رساندن و قتل آنها با شرایطی واجب و حفظ و دفاع از آنها حرام است، مانند کافر حربی.
4- برخی نفوس غیر محترمند هرچند ممکن است احترام ذاتی داشته باشند ولی عدم احترام آنها عارضی است و قتل آنها جایزاست نه واجب، مانند قاتل عمد که ولی مقتول بین دیه و قصاص مخیر است().
بنابراین انسان های محترم به دو قسم واجب الحفظ و الدفاع و جایز الحفظ و الدفاع تقسیم می شوند و انسان های غیر محترم نیز به دوقسم واجب القتل و جایز القتل قابل تقسیمند.
از ویژگی های دیگر مؤمن این است که مرده او مانند زنده اش محترم است، لذا میت مؤمن احکام ویژه ای دارد، بسان وجوب غسل وکفن و دفن، حرمت نبش قبر و نقل میت مگر در موارد استثنا شده، چنان که مرحوم صاحب جواهر گفته است:
ظهر من بعض الاخباران التغسیل احترام للمیت و تکرمة له و لا یصح له الا المؤمن.()
در این زمینه به چند حکم فقهی توجه کنید:
1- اگر نفس محترمی که حفظ او واجب است، اضطرار به طعام داشته باشد، اطعام او واجب است مگر خودش هم اضطرار داشته باشد().
2- بیع مملوک مسلمان به کافر جایز نیست().
3- قطع عضو محترم موجب قصاص یا دیه می شود().
4- اگر ذمی، مرتد را بکشد، قصاص می شود، چون مرتد نسبت به ذمی محقون الدم است().
5- سیراب کردن و غذا دادن به اسیر مستحب است اگرچه انسان قصد قتل آنها را داشته باشد().
نکته: در بین نفوس مؤمنان که حفظ آنها واجب است حفظ برخی نفوس مانند انبیا و اولیای الهی بر سایر نفوس مقدم است()، چنان که بر احترام برخی اشخاص مانند پدر و مادر، معلم، همسایه و دوست در روایات و کتب فقهی تاکید شده است. به عنوان نمونه به این حکم فقهی توجه کنید:
«اگر مکلف مقداری آب همراه خود دارد می تواند تیمم کند و آب را به رفیق خودکه تلف شدن او یا ضعف او مضر به حال او است، بدهد اگرچه محترم نباشد بسان کافر حربی.()» تفصیل این مطالب در مقاله های بعد خواهد آمد.
احترام عرض: بعد از نفس آدمی، عرض (شرف، حیثیت، آبرو و ناموس) او دارای احترام و اهمیت بسزایی است و اهمیت مال در رتبه بعد قرار دارد().
به برخی احکام فقهی در این زمینه توجه کنید:
کسی که ترس از عرض خود یا عرض انسان مؤمنی دارد، در صورت ظن غالب بر سلامت خود، دفاع بر او واجب است().
خواستگاری زن در حال عده رجعی جایز نیست، چون موجب هتک عرض محترم می شود().
در صورت نداشتن نفقه خود یا نزدیکان، درخواست از مردم در صورتی که موجب هتک عرض شود، جایز نیست، مگر سؤال، تنها راه حفظ نفس باشد().
احترام مال: () مال مؤمن دارای احترام ذاتی و بالاصاله است، ولی اموال انسان های دیگر در سایه قرارداد ذمه یا معاهده یاامان و یا صلح، احترام عرضی پیدا می کند، اگرچه از نظر ضامن بودن تلف کننده تفاوتی بین محترم ذاتی و عارضی نیست().
مال آدمی محترم است و لذا مصرف کردن آن در غیر اغراض دنیوی و اخروی جایز نیست().
مال انسان به قدری اهمیت دارد که برای حفظ آن قطع کردن نماز جایز است().
مال مسلم و معاهد محترم است و مال کافر حربی اگرچه محترم نیست و انسان می تواند به هر وسیله ای آن را به دست آورد ولی بعد ازامان دادن به آنها و همچنین در حال صلح، سرقت اموالشان جایز نیست().
تصرف در مال محترم بدون اذن صاحب آن جایز نیست و موجب ضمان است().
برخی فقیهان فرموده اند: بر کسی که بر مال خود می ترسد، در صورت ظن غالب به سلامت، دفاع از مال واجب است هرچند صاحب جواهر فرموده در این فرض نهایتا، دفاع جایز است().
در غنیمت شرط است که از مسلمان و ذمی و معاهد غصب نشده باشد().
ربا بین دو انسانی که مالشان محترم است جایز نیست ولی مؤمن می تواند از کافر حربی ربا بگیرد چون مال او محترم نیست().
یادآوری: همان طور که در بین نفوس، برخی احترام ویژه ای دارند، در بین اموال نیز ودیعه احترام خاصی دارد تا جایی که ودیعه کافرحربی و کسی که علیه او حق مقاصه وجود دارد نیز باید به او برگردانده شود().
نتیجه: در نفس، احکام محترم ذاتی با محترم عرضی تفاوت دارد ولی در مال محترم، ذاتی و عرضی تفاوتی ندارند.
احترام عمل: عمل مسلمان تا وقتی که قصد تبرع نکرده باشد محترم است، بنابراین دلال مستحق اجرت است().
و در صورت فسخ مزارعه و مساقات و مضاربه، عامل مستحق اجرة المثل است.() همچنین در بیع فاسد و اجاره فاسد().
احترام حیوان
حیواناتی که انسان از آنها برای خوردن، سواری، بارکشی و نگهبانی استفاده می کند محترمند و بر صاحب خود حقوقی دارند. برخی ازحقوق مانند آب و علف دادن واجب و برخی نیز مستحب می باشند که در روایات به آنها اشاره شده است، از قبیل:
1- نزدن سیلی به صورت حیوان،
2- بیش از اندازه توان بار نکردن و راه نبردن،
3- پشت حیوان را مجلس حرف زدن با دیگران قرار ندادن().
برخی فقها فرموده اند: حیوان محترم چه حلال گوشت و چه حرام گوشت عبارت است از حیوانی که اتلاف آن با غیر تذکیه جایزنیست و غیر محترم حیوانی است که اتلاف آن به غیر تذکیه جایز است، مثل خوک و سگ ولگرد().
البته از روایات استفاده می شود که نسبت به حیوانات، صرف نظر از مال بودن آنها، باید شدت رافت را به خرج داد و لذا فرقی بین حیوان خود شخص و حیوان دیگران نیست.
حیواناتی که در حرم مکه و مدینه زندگی می کنند احترام دارند از این رو شکار آنها جایز نیست، اگرچه برخی، شکار حیوانات حرم مدینه را مکروه می دانند().
همچنین فقیهان در کتاب جهاد فرموده اند: تعرقب دابه (زدن پیه حیواناتی چون اسب) مکروه است() و عباراتی از این دست به چشم می خورد: «لاحترام روح الحیوان»()، «ان للحیوان حرمة فی نفسه»().
قابل ذکر است که در کتب فقهی و روایی در چند جا به مناسبت، سخن از حقوق حیوانات به میان آمده است:
1 پایان کتاب نکاح در بحث نفقه ()،
2 در کتاب حج بحث آداب سفر، باب حقوق الدابة المندوبة و الواجبة ()،
3 جواز تیمم در فرض خوف عطش بر دابه محترمه ().
احترام گیاه()
اگر کسی مالک زراعت یا درخت و مانند آنها باشد که به آبیاری و رسیدگی های دیگر نیاز دارند، در وجوب این هزینه ها دو قول وجود دارد:
1) علامه در قواعد می نویسد: «ترک آبیاری مکروه است، زیرا تضییع مال است، ولی در عین حال بر آبیاری اجبار نمی شود، زیرا آبیاری کردن گیاهان، زیاد کردن مال است و همان طور که بر انسان تملک مال واجب نیست زیاد کردن آن هم واجب نیست.»
شهید در مسالک نیز آورده است: «اشهر اقوال عدم وجوب سقی و حرث است.»
2) فاضل هندی در کشف اللثام در شرح عبارت قواعد، به علامه اشکال کرده می نویسد: «سقی و حرث گیاهان ابقای ملک و صیانت آن از تباهی است و ابقا و صیانت واجب است اگرچه می توان گفت که اگر به گیاهان رسیدگی نکرد حاکم شرع او را اجبار نخواهد کرد ولی در عین حال چون به گیاهان رسیدگی نمی کند و آنها را تباه می کند، با این عمل خود داخل در انسان های سفیه شده و جزء انسان های محجور می شود.»
همچنین علامه در قواعد می گوید: «گیاهانی که با رسیدگی نکردن تلف می شوند، حاکم شرع می تواند مالک آنها را بر رسیدگی الزام نماید، زیرا رسیدگی نکردن تباه ساختن مال است و نباید او را بر این کار تایید و امضا نمود.»
نتیجه: در این مساله سه قول است:
1- کراهت ترک آبیاری و مانند آن،
2- وجوب آبیاری و مانند آن، که خود قائلین به وجوب هم دو دسته شده اند:
الف) برخی گفته اند: حاکم شرع نمی تواند او را بر رسیدگی به گیاهان اجبار کند.
ب) برخی دیگر گفته اند: می تواند اجبار کند.
قول سوم: مرحوم صاحب جواهر نیز فرموده است:
تا وقتی که رسیدگی نکردن به گیاهان سفاهت و اسراف شمرده نشود، به سه دلیل حرام نیست، چنان که اتلاف مالی که حفظ آن نیازمند هزینه کردن باشد سفاهت شمرده نمی شود:
1- اصل.
2- سیره.
3- عموم «الناس مسلطون علی اموالهم»().
درختان و گیاهان حرم احترام دارند و بریدن و کندن آنها جز در موارد استثنا شده جایز نیست().
و بنا بر قول مشهور، در صورت قطع درخت حرم، کفاره ثابت است().
همچنین درختان حرم مدینه احترام دارند اما در حرمت یا کراهت بریدن آنها اختلاف است، اگرچه بنا بر قول به حرمت نیز بریدن درخت موجب کفاره نیست().
احترام جماد
برخی اشیاء از نظر اسلام محترمند، بسان قرآن، کعبه معظمه، مساجد به ویژه مسجد الحرام، قبور ضریح های مقدس، کتاب های حدیث و دعا و انواع خوراکی های محترم به ویژه نان. و برخی اشیاء نیز نزد امامیه محترمند، مثل تربت معصومین(ع) به ویژه تربت امام حسین (ع) که احکام ویژه ای دارد().
اهانت و کوچک شمردن محترمات شرعی حرام است. احترام برخی اشیاء واجب است بدون این که قصد و نیت در آن مدخلیت داشته باشد مانند قرآن، ولی در برخی اشیاء جهت احترام وجود ندارد مگر آن که به قصد تبرک و استشفاء و تعظیم برداشته شوند مانندکاسه ای که از گل کربلا درست شده باشد().
برخورد انسان با محترمات شرعی از سه حال بیرون نیست:
الف) آن عمل عرفا ظهور در اهانت دارد بدون نیاز به نیت، مانند انداختن نجاست بر ضریح و مساجد. چنین عملی قطعا حرام است.
ب) آن عمل ظهور در تعظیم دارد مانند بوسیدن ضریح یا قرآن. این افعال اگر به نیت استهزا و مسخره کردن انجام شود حرام است.
ج) آن عمل بین اهانت و غیر اهانت، یا اهانت و تعظیم مشترک است، مثل دراز کردن پا پیش قرآن یا پشت کردن به ضریح امام معصوم که ممکن است به قصد اهانت باشد و ممکن است به خاطر عادت یا عجله کردن باشد، این افعال به قصد اهانت، حرامند().
بین تعظیم و اهانت واسطه وجود دارد و ترک تعظیم اعم از اهانت است چون ترک بعضی افراد تعظیم، اهانت شمرده نمی شود.بنابراین تعظیم بر دو قسم است:
1- رعایت کردن مرتبه و جایگاه یک چیز، ترک چنین تعظیمی اهانت است و حرام می باشد.
2- رعایت کردن مرتبه و جایگاه یک چیز بیش از مقدار فوق، ترک چنین تعظیمی حرام نیست، مثلا در صورت ورود یک عالم، ایستادن به احترام او و قرار دادن مکان مناسب برای او، رعایت کردن مرتبه او است و باید انجام شود و ترک آن اهانت است، ولی بوسیدن دست او و نشستن روبه روی او در نهایت ادب تعظیم زائد است که ترک آن اهانت شمرده نمی شود().
اهانت به برخی مقدسات مثل قرآن و کعبه موجب قتل اهانت کننده می شود، چون کاشف قطعی از کفر یا ارتداد او است و مرتد باشرایطی که در بحث ارتداد ذکر شده اعدام می شود().
موارد تطبیق قاعده احترام در این بخش، در جمیع ابواب فقه پراکنده است.()
برخی از آن فروعات بدین قرار است:
اهانت به قرآن، کعبه معظمه، مسجد الحرام و دیگر مساجد، ضریح مقدس، قبور شهدا و صالحین و علما و فقها، کتب حدیث و دعا، تربت معصومین (ع) به ویژه امام حسین(ع)، منبرها و انواع خوراکی های محترم، حرام است().
استنجا با مقدسات حرام است().
اخراج محترمات از بیت الخلا و برطرف کردن نجاست از تربت امام حسین(ع) و سایر معصومین(ع) واجب است().
از دیدگاه اسلام برخی اماکن مانند مساجد و مشاهد مشرفه و برخی ازمنه مانند ماه رمضان دارای احکام ویژه ای می باشند به گونه ای که انجام گناه در این امکنه یا ازمنه علاوه بر حد شرعی، از جهت هتک حرمت محترمات موجب تعزیر می شود().
بر احترام مسجد احکامی مترتب است:
حرمت نجس کردن آن ()،
کراهت خوابیدن در آن ()،
استحباب ساختن وضوخانه در درب مساجد()،
کراهت عبور از مساجد برای جنب و حائض ()،
حرمت داخل شدن کفار در مساجد()،
واجب فوری بودن برطرف کردن نجاست از مسجد()،
کراهت خارج کردن باد معده در مساجد()،
محفوظ بودن احترام مسجد حتی بعد از خراب شدن مسجد یا خراب شدن شهر و روستایی که مسجد در آن قرار دارد().
نکته: چون بحث در واژه احترام است، خوب است بدانیم همانطور که ایمان، ذمه، امان، صلح و... سبب احترام می شود، داشتن قوه تشخیص و تمییز نیز گاه از اسباب و عوامل احترام است. در بحث پوشاندن عورت از ناظر محترم، مراد فقیهان از ناظر محترم کسی است که دارای قوه تمییز و تشخیص است، به این حکم فقهی توجه کنید: «پوشاندن عورت از ناظر محترم واجب است.»()
مراد از بیننده محترم هر انسانی است به جز بچه غیر ممیز، همسر و کنیز نسبت به مالک و نسبت به کسی که برای او تحلیل شده است.() در عروه آمده است:
فصل فی احکام التخلی: مسالة 1: یجب فی حال التخلی بل فی سائر الاحوال ستر العورة عن الناظر المحترم، سوا کان من المحارم ام لا، رجلا کان او امراة حتی عن المجنون و الطفل الممیز().
از این عبارت فهمیده می شود که مراد از ناظر محترم کسی است که قوه تشخیص و تمییز داشته باشد، در اینجا بر خلاف معنای اول احترام مسلمان بودن یا مؤمن بودن و مانند آن مطرح نیست.
آنچه در این چند صفحه گذشت ارائه نمایی از بحث احترام بود و در شماره های بعدی مطالب فراوان دیگری را به ترتیب و در اثنای مباحث ذکر خواهیم کرد. برخی از آنها عبارت است از:
1- حرمت تربت سید الشهداء (ره) و احکام مربوط به آن،
2- احترام قرآن،
3- احترام والدین،
4- اکرام صاحب مصیبت و عزا،
5- اکرام نعمت های الهی به ویژه نان،
6- اکرام هاشمی،
7- اکرام برادر مؤمن،
8- اکرام مهمان.
مباحث یاد شده می تواند سرفصلی برای ارائه نظریات فقهای امامیه در زمینه حقوق بشر، حقوق حیوانات و حقوق گیاهان باشد.