ماهان شبکه ایرانیان

رائول گونزالس؛ پسر خوبِ سانتیاگو برنابئو

۲۷ ژوئن ۱۹۷۷ در مادرید پسری به دنیا آمد که همچون تاریخ تولدش تمام زندگی خود را به عدد هفت گره زد. کسی که خودش هم در خاص کردن این عدد در مادرید نقش داشت.

هفته نامه همشهری جوان - عطیه همتی: 27 ژوئن 1977 در مادرید پسری به دنیا آمد که همچون تاریخ تولدش تمام زندگی خود را به عدد هفت گره زد. کسی که خودش هم در خاص کردن این عدد در مادرید نقش داشت. تاریخ فوتبال رائول های زیادی را به خود دیده اما تنها یک نفر این اسم مرسوم در اسپانیا را گل درشت پشت پیراهنش نوشت تا تمامی اهالی فوتبال او را با نام کوچکش صدا بزنند؛ «رائول».
 
مهاجم سر به زیری که در زمان خودش تمام رکوردها را جا به جا کرد و آن قدر محبوب شد که ماتادورها «پسر نیک برنابئو» صدایش بزنند.

محبوبیت رائول میان اهالی فوتبال مرز نداشت، رائول حتی برای کاتالان ها که به خون مادریدی ها تشنه بودند، مورد احترام بود. ستاره ای که در هر ورزشگاهی تشویق شد و حتی اگر دروازه بارسلونا را باز می کرد، هیچ کاتالانی جرئت اهانت به او را نداشت. اگر ستارگان محبوب دنیای فوتبال هر کدام به دلیل خاصی محبوب شدند، رائول همه دلایل محبوبیت را با هم به هوادارانش هدیه داد.
 
 رائول گونزالس؛ پسر نیکِ سانتیاگو برنابئو
 
رائول حتی اگر عضو تیم ملی اسپانیا در قهرمانی های متوالی جام ملت ها و جام جهانی نباشد، بی شک باز هم محبوب ترین است و هنوز هواداران قدیمی تیم شهر مادرید تصویر کاپیتان رائول را به فرزندانشان نشان می دهند و می گویند: این مرد داغ کارت قرمز را به دل همه داوران فوتبال گذاشت و حالا چهلمین تولد اسطوره رئال مادرید، بهانه ای است تا مرور کنیم چرا رائول این قدر محبوب شد؟

اگر می خواهی اسطوره شوی تا در یادها بمانی، باید دنبال کسب «ترین»ها باشی. وقتی بسیاری از اهالی فوتبال بر سر «پولدارترین» و «گرانترین» و «پولسازترین» و حتی «خبرسازترین»ها با هم رقابت می کردند و هر روز ماشین و خانه گران قیمت جدیدشان را در رسانه ها به رخ هم می کشیدند و صفرهای قراردادشان را بالا می بردند، رائول بی سر و صدا مثل یک اسطوره زندگی می کرد تا میان رقابت بر سر «ترین ها» ناخودآگاه تبدیل به «محبوب ترین» شود و زیر سایه این محبوب ترین، رکوردها را جا به جا کند. آنقدر که هواداران دوآتشه رائول و رئال به دلیل تشابه اسم این دو تیم محبوب شان را «رائول مادرید» صدا بزنند.

اگر به من بازی ندهی؛ می بازی!

وقتی «خورخه والدانو» رائول هفده ساله را از تیم سوم رئال مادرید به تیم اصلی دعوت کرد، رائول آمد تا قصه شگفت انگیزش را در رئال مادرید آغاز کند اما دالدانو به او نگاهی انداخت و گفت که به او در بازی با اتلتیکو بازی نمی دهد. رائول سرش را بالا می گیرد و می گوید: «اگر می خوای بازی را ببازی، به من بازی نده.» این جمله جاه طلبانه، رائول را در لحظات پایانی در ترکیب تیم قرار داد تا او داستان خود در مادرید را با یک گل زببا آغاز کند و بعد از آن مقتدرانه پیش رفت تا برترین گل زن تاریخ باشگاه رئال مادرید و تیم ملی اسپانیا شد.
 
بعد از آن به لیگ قهرمانان رحم نکرد و نام خود را در صدر فهرست گلزنان این باشگاه قرار داد. کاش رائول کمی دیرتر به دنیا می آمد تا می توانست افتخارات تیم ملی را هم در کنار افتخارات باشگاهی اش بگذارد.
 
رائول گونزالس؛ پسر نیکِ سانتیاگو برنابئو

سر به زیر دوست داشتنی

پسر سر به زیر و جنگنده رئال مادرید مهم نیست چطور بازی می کند، برای هواداران، او پرچم رئال مادرید است. تعصب و وفاداری رائول به تیمش برای همه اثبات شده است. رائول اول برای رئال می جنگید و بعد برای خودش. بارها اعلام کرد دوست دارد همه رائول را به عنوان یک بازیکن در خدمت تیم به یاد بیاورند. سربازی مادریدی که هرچه در چنته دارد، برای تیمش می گذارد.

در ال کلاسیکوی فصل 2004- 2005، کارلوس پویول مدافع متعصب بارسلونا در محوطه جریمه بارسا ناخواسته با سر به صورت کاپیتان رائول ضربه زد و صورتش را شکافت. اما کاپیتان با صورتی زخمی و بانداژ شده به بازی برگشت و در آن دیدار گلزنی  کرد و هیجانش را فریاد کشید؛ تصویر این لحظه، این تعصب همان چیزی بود که رائول را دوست داشتنی می کرد.این تعصب برای همه آشکار بود.
 
«فرناندو هیه رو» کاپیتال متعصب رئال وقتی مجبور شد برای همیشه از باشگاه خداحافظی کند، کفش هایش را به رائول داد و از او خواست هر روز یک دور با آن ها دور ورزشگاه بدود و رائول هر روز به وعده اش عمل کرد؛ تا روز خداحافظی. برای همین وقتی «رومن آبراموویچ» برای خرید به رائول دست به جیب شد تا ستاره سانتیاگو برنابئو را به استنفورد بریج بیاورد، خیلی ها رد این پیشنهاد را دیوانگی می دانستند اما او اعلام کرد: «به آبراموویچ احترام می گذارد اما آبراموویچ با این پیشنهاد می خواهد زندگی را از او بخرد و او زندگی اش را نخواهد فروخت.»
 
رائول گونزالس؛ پسر نیکِ سانتیاگو برنابئو

سبک زندگی ساده رائول

رائول سال ها در تیم پادشاهی اسپانیا بازی کرد و سال ها کاپیتان این تیم بود. اما هیچ گاه نخواست یک زندگی لاکچری و حسرت برانگیز داشته باشد. با این که محبوب ترین بازیکن زمین بود، از بسیاری از بازیکنان تیم دستمزد کمتری می گرفت. ساده لباس می پوشید و مدل موهای عجیب و متنوعی نداشت. او این سادگی را به ازدواجش هم برد و با زنی ازدواج کرد که مثل خودش پایبند به همین اصول باشد. برای همین سال ها یک ماشین داشت و هیچ گاه وارد رقابت های مالی با دیگر فوتبالیست ها نشد و معتقد بود در زندگی چیزهای باارزش تری نسبت به پول وجود دارد. به همین دلیل با سیاست کهکشانی شدن رئال زیاد موافق نبود و این حواشی را مانعی برای پیشرفت تیم می دانست.

از رفتن «فرناندو مورینتس»، «استیو مک منمن» و «فرناندو دوندو» حسابی غصه خورد و تا پایان پای حرف هایش ایستاد. با این که باشگاه قدر این همه وفاداری را ندانست و خودش هم قربانی اسطوره کشی مادریدی ها شد.

خانواده هفت نفره آقای هفت

رائول هیچ گاه نخواست خانه و زندگی گران قیمت و حسرت برانگیزی داشته باشد؛ اما زندگی شخصی و خارج از زمین او به اندازه فوتبالش حسرت برانگیز و بی همتا بود. او در بیست و یک سالگی با همسرش «مامن سانز» ازدواج کرد و بعد از آن هر بار که توپش را به تور دروازه حریف می چسباند، با بوسیدن حلقه ازدواجش این گل را به همسرش تقدیم می کرد تا این شادی بعد از گل منحصر به فرد برای همیشه در دنیای فوتبال به نام او ثبت شود. او تا پایان دوران فوتبال خود این شیوه را ادامه داد و در مصاحبه هایش اعلام کرد تمام گل هایی را که می زند، به همسرش تقدیم می کند.

رائول باید توی زمین باشد

محبوبیت رائول میان هواداران همواره با اتفاقات عجیبی همراه بود. رائول باید توی زمین باشد و این را هر سرمربی که اختیار او را دارد، باید بداند. در سال 1996 رائول 19 سال داشت و تنها دو سال بود که  ماشین گلزنی اش را در رئال روشن کرده بود. اما خاویر کلمنته، سرمربی وقت تیم ملی اسپانیا، سن کم رائول را بهانه می کند و از او برای شرکت در یورو 96 دعوت نمی کند تا اعتراض هواداران مادریدی تبدیل به یک تظاهرات خیابانی شود و بعدها دعوت نشدنش به تیم ملی اسپانیا در یورو 2008 و جام جهانی 2010، خبر ول رسانه ها شود.
 
با این که ایکر کاسیاس برای همه اسپانیای ها یک قدیس بزرگ است. عده ای همچنان در دنیایشان آرزو می کردند کاش جام های قهرمانی را در دستان رائول می دیدند تا او این قدر بی سر و صدا از تیم ملی خداحافظی نمی کرد.
 
 رائول گونزالس؛ پسر نیکِ سانتیاگو برنابئو

رائول یک بار دیگر هم آتش به دل هوادارانش زد. در ال کلاسیکوی تلخ فصل 2005-2006 رائول هنگام ضربه زدن به توپ، مچ پایش بدجوری پیچ می خورد و مقابل همه چشم هایی که منتظر بودند رئال بازی باخته را تغییر دهد، روی زمین می افتد و از زمین خارج می شود.
 
همه هواداران می فهمند که مصدومیت کاپیتان جدی است اما رسانه ها چند روز بعد اعلام می کنند مصدومیت رائول به قدری جدی است که ممکن است کاپیتان افسانه ای رئال در بیست و هشت سالگی کفش هایش را آویزان کند. این خبر تلخ هواداران رئال را شوکه می کند تا رائول در روزهایی که مجبور به استراحت بود، این دلدادگی را هر چه بیشتر احساس کند. در نهایت رائول بیش از سه ماه بعد میان تشویق هواداران به میدان می آید تا محبت هایشان را در زمین جبران کند.

مهاجمی که هیچ گاه کارت قرمز نگرفت

او هیچ گاه اهل تمارض نبود. خود را در محوطه جریمه حریف روی زمین نمی انداخت. هنگام درگیری ها جلوتر از داور حاضر بود و اجازه درگیری نمی داد تا علاوه بر یک رهبر مقتدر کمک حال داوران در بازی های دشوار هم باشد. او حتی زمانی که پویول صورتش را با ضربه سر شکافت، سکوت کرد و تا پایان بازی دست در دست پویول زمین را ترک کرد. رائول در آمار کارت زرد و قرمز هم عجیب است.
 
او هیچ گاه از داوران کارت قرمز نگرفت و هیچ گاه به خاطر دریافت کارت از بازی محروم نشد. کارت های زرد او اغلب یا اشتباه داوران بودند یا اعتراض هایش به عنوان کاپیتان که در چندین مورد بخشیده شد تا پرونده اخلاقی اش در دنیای داوری پاک پاک بماند و رکورددار بیشترین فاصله زمانی بین دو کارت بماند.

اگرچه رائول تنها بازیکنی نیست که در دوران فوتبالش از داوران کارت قرمز نگرفته است و بازیکنانی چون «رایان گیگز» و «کریم بنزما» هم کارت قرمز و اخراج نداشته اند، اما قطعا تعداد کارت زردهای هیچ ستاره ای در قواره رائول با او قابل قیاس نیست. حالا رائول در چهل سالگی می تواند با خیال راحت در خانه بنشیند و مربیگری را با تربیت پسرانش آغاز کند. هیچ بعید نیست خورخه و هوگو روزی با لباس رئال دوباره نام پدر را برای هواداران مادریدی زنده کنند.
 
رائول گونزالس؛ پسر نیکِ سانتیاگو برنابئو

رئال هیچ گاه قدر اسطوره هایش را ندانست

اسطوره کشی  مادرید

اسطوره کشی یکی از قوانین نانوشته مادریدی هاست. شاید بزرگ ترین حسرت اسطوره های این تیم بازنشستگی با پیراهن رئال باشد که برای بسیاری از آن ها هم تحقق نیافت. فرناندو هیه رو کفش هایش را به رائول داد و از رئال راهی قطر شد. گوتی از نوجوانی تا سی و چهار سالگی در تمام رده های سنی رئال بازی کرد اما در بشیکتاش با فوتبال وداع کرد. ایکر کاسیاس مقدس با چشمانی اشکبار کنفرانس مطبوعاتی پایانی اش را تمام کرد و راهی پورتو شد و اعلام کرد با وجود پیشنهادهای بسیار هیچ گاه به لالیگا باز نخواهدگشت، چون توان بازی مقابل رئال مادرید را نخواهدداشت.

داستان برای رائول هم این گونه پیش رفت و با آمدن مورینیو فهمید جایی در مادرید ندارد و باید برود. رائول، هفت مقدس، پسر نیک و ستاره دوست داشتنی مادریدی ها به همین راحتی بعد از 17 سال فرزندخواندگی به شالکه رفت. محبوبیت رائول میان آلمانی ها هم ادامه پیدا کرد. محبوبیت در سرزمین ژرمن ها چیزی نیست که هر ستاره ای فرصت و شانس پیداکردنش را داشته باشد. مردمی که اعتقاد دارند هر چیزی با پسوند «ژرمن» جذاب تر است، به احترام رائول کلاه از سر برداشتند.
 
شالکه ای ها خوشامدگویی باشکوهی برای رائول گرفتند و خداحافظی ای که باشکوه تر از زمان ورودش بود. از همان اول هوای ستاره شان را داشتند و رائول هم جواب محبت هایشان را با گلزنی هایش داد تا به دنیای فوتبال ثابت کند آقای شماره هفت حرف های زیادی برای گفتن دارد. رائول در شالکه مدتی همبازی علی کریمی بود و در نهایت بعد از دو سال حضور در شالکه در مراسم باشکوهی با این تیم خداحافظی کرد و سران شالکه برای آن که ثابت کنند ارزش رائول را بیشتر از مادریدی ها می دانند، شماره هفت خود را به احترام تنها دو سال حضور رائول در این تیم بازنشسته کردند.

بعد از آن رائول به السد قطر رفت و حتی برای یک بازی مقابل فولاد خوزستان به ایران آمد. رفتن به لیگ MLS آمریکا و حضور در «نیویورک کاسموس» در سال 2015 او را آن قدر به دوردست ها فرستاد که برای همیشه از دنیای فوتبال خداحافظی کند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان