آیا از جنگیدن بر سر مشکلاتی یکسان خسته شدهاید؟ استفاده از تمرکز حواس (Mindfulness ) می تواند کلیدی برای حل اندوههای رابطه شما باشد.
شما در وسط ماجرایی هستید که منتهی به یک جرو بحث تمام عیار با شریک زندگیتان بر سر یک موضوع قدیمی خواهد شد. عصبانی هستید و احساسات شما در آستانه منفجر شدن است. ولی به جای نبرد، در چشمان یکدگیر نگاه میکنید، احساساتتان را به اشتراک میگذارید و آرام میشوید تا در آرامش درمورد آن سوژه خاص با هم بحث کنید.
غیرممکن به نظر میرسد؟ نه. این کار با "تمرکزحواس" غیرممکن نیست. راه جدیدی در حل مشکلات رابطه که مانع از مقصر دانستن یکدیگر می شود.
"تمرکز حواس" به معنای واقعی « زندگی در لحظه» است. دفعه بعد وقتی که سوژه ای برای نبرد میان شما و همسرتان داغ شد، این روش را امتحان کنید. توجه کنید که چه چیزهایی شما را به سرحد انفجار می رساند. دقت کنید که واکنشهای شما، تحت تاثیر چه چیزهایی هستند. وقتی این حالت احساسی را پذیرفتید، میتوانید مسئولیت واکنش هایتان را برعهده گرفته و بعد از آن کنترل واکنشهای بدتر ناخودآگاهتان را در دست بگیرید و بدین ترتیب با بی طرفی به مسائل نگاه خواهید کرد.
همه اینها در تئوری خوب به نظر میرسند ولی در وسط یک داد و دعوای داغ بر سر قبضها و ظرفهای کثیف و یا بر سر اینکه چه کسی آخرین بار ماشین را بنزین زده هم میتوان این را به یاد داشت. این مقاله را بخوانید تا با هنر "تمرکز حواس" و شش توصیه برای کنترل احساساتتان و در نتیجه حل صلح آمیز مشکلات، آشنا شوید.
چطور مطلع و متمرکز باشیم
این را بپذیرید که شما نمیتوانید در همه لحظات شاد باشید. دکتر آدریان وانگ، مشاور روانپزشک در مرکز پزشکی گلن ایگلز میگوید: «گاهی وقت ها، زوج ها با هم دعوا میکنند، به این دلیل که از رابطه یا همسرشان توقع دارند تا تمام و کمال باشد. البته یک رابطه نمیتواند همیشه آرام و بیتلاطم باشد. این کاملا طبیعی است که با موانعی برخورد کرده و طرفین برسر مسائلی با هم موافق نباشند.»
او ادامه داد:« تنها این مهم نیست که مطلع باشید که یک فرد نمی تواند همیشه شاد و خوشحال باشد. در عین حال باید مطلع و مراقب احساسات خودتان و همسرتان هم باشید.»
دکتر وانگ در ادامه گفت:« به عنوان مثال اگر شما بعد از یک روز سخت کاری خسته یا زودرنج هستید، باید بدانید که این زمان، زمان ایده آلی برای مشغول شدن به یک بحث جدی با همسرتان نیست. وقتی هر دوی شما حس میکنید که ناراحت و حساس هستید، توافق کنید که برای مدتی با هم، همدلی نکنید. مسائلی که در آن زمان خیلی مهم به نظر می آیند، بعد از آنکه آرام شدید، شاید کم اهمیت تر شوند.»
به پیغامهای بدنتان توجه کنید
اگر همسرتان به شما سکوت درمانی را ارائه می کند یا وسط یک جرو بحث، آنجا را ترک می کند، به حسهای فیزیکی تان توجه کنید و به طورآگاهانه آن را با احساسات خود مرتبط کنید. شاید شما از تنها گذاشته شدن میترسید. ببینید که حستان چطور پیش میرود: در ابتدا، شاید به شدت عصبانی شوید و بعد احساس تنگی و گرفتگی آشنایی در سینه تان احساس کنید و بترسید و با خودتان فکر کنید که این مشکل، برای حل کردن بیش از حد بزرگ است و شاید همسرتان دیگر برنگردد.
اما به صورت آگاهانه فکر میکنید: "وقتی تنها گذاشته می شوم، احساس تنگی در قفسه سینه به من دست میدهد." میتوانید یک کم به عقب برگردید و ببینید که شرایط به چه ترتیب بوده و درک کنید که چرا اینگونه واکنش نشان داده اید. بعد، از طریق تکنیکهای ریلکسیشن با خودتان تمرین کنید و بالاخره میتوانید بیاموزید که وقتی واکنشهایتان مثل یک ماشه تفنگ شده اند، چطور آنها ا کنترل کنید.
کاملا مشخص موضوع را مطرح کنید
به جای گفتن جملات کلی مثل: " تو هیچ وقت نیازهای مرا جدی نمیگیری"، مشخصا بگوئید که چه حسی دارید. به عنوان مثال اگر همسرتان زمان بیشتری را به دوستانش، در مقایسه با شما اختصاص میدهد، به او بگوئید:" وقتی تو بدون دعوت کردن من، برنامههای خودت را میگذاری، حس میکنم که تنها رها شده ام."
به جای آنکه موضوع را به صورت یک قضیه بزرگ و پیچیده که هردوی شما را میترساند، مطرح کنید، سعی کنید شرایط را تکه تکه، در هم بشکنید. بعد از آنکه تکنیکهای ریلکسیشن و یا مدیتیشن را تمرین کردید، با همسرتان مذاکره و گفتگو کنید.
به یاد داشته باشید، این نقطه نظر شماست.
حتی اگر شما به صورت منطقی مشکلی که با آن روبرو هستید را دسته بندی کرده اید، خیلی مهم است بدانید که شما این را از دید خودتان میبینید و ممکن است که نیمه اشتباه ماجرا را دیده باشید.
اگر شما در وسط یک دعوا هستید، بپذیرید که صحبتهای شما در واقع تعابیر شما از واقعیت است. این به شما کمک میکند تا از وخامت اوضاع بکاهید. دکتر فرانسوا روسئآ، یکی از بانیان موسسه رفتارشناختی و رفتار تراپی اوتاوا در کانادا در این باره میگوید: «همسر شما شاید موضع تدافعی داشته باشد. پس اذعان های شما ممکن است اشتباه باشند. شاید تعبیر شما غلط باشد ولی یک دلیل وجود دارد که چرا شما این بحث را پیش کشیده اید. پس نیازها وخواسته هایتان را مطرح کنید. شما میتوانید چنین چیزی به او بگوئید: "من از تو میخواهم که زمان بیشتری را با من بگذرانی و مشغول به انجام کاری شویم که با هم برای انجام آن تصمیم گرفته ایم"
مالکیت واکنشهایتان را داشته باشید
درک و پذیرش واکنش ها، «مالکیت تجربی» نامیده می شود. به صورت خلاصه: تنها کسی که می تواند شما را مجبور به فکر کردن یا حس کردن یا واکنش نشان دادن در یک مسیر خاص نماید، خود شما هستید. این درمورد همسر شما هم صدق می کند. وقتی شما مالکیت واکنش هایتان را در اختیار داشته باشید واز خودتان بپرسید که چرا این واکنش ها را دارید، قطعا از سرزنش کردن اطرافیانتان دست خواهید کشید.
به حرف یکدیگر گوش کنید
حل مشکلات، معمولا دربرگیرنده نبرد خودخواهی ها ومنیت هاست که باعث می شود شما حس کم توجهی و بی توجهی، دست کم گرفته شدن یا مورد انتقاد قرار گرفتن بکنید ولی شما می توانید با توجه کردن به حرفهای همسرتان تغییراتی را در این زمینه حاصل کنید. دکتر روسئآ در این باره می گوید:«سعی کنید درک کنید که طرف مقابل چه حسی را تجربه میکند. خیلی وقتها ما برای دفاع از منیت و شخص خودمان، خیلی حساس میشویم. سریع گارد دفاعی میگیریم و حتی نمیخواهیم بشنویم که طرف مقابلمان چه میگوید. بیشتر برروی شرایط برونی تمرکز کنید و حرف طرف مقابلتان را بشنوید و یک قدم جلوتر رفته و خودتان را جای او بگذارید.» وقتی این کار را بکنید، می توانید مهربانی و درک بیشتری ایجاد کنید. دکتر روسئآ ادامه داد:«اگر بتوانید ازنیازتان برای لزوم برد شما در این جروبحث دست بکشید، میتوانید تمرکزتان را برروی حل کردن مشکلات دیگر قرار دهید.»
مؤدب باشید
یکی از آسان ترین و مهمترین راه ها برای آنکه همسرتان را مشتاق و متعهد به تلاش برای حل مشکلات نمائید، این است که مودب باشید؛ حالا چه او با شما موافق باشد و چه نباشد.
از او به خاطر گوش دادن به حرفهایتان تشکر کنید. این نه تنها لحن احترام آمیز میان شما را حفظ میکند، بلکه او را ترغیب میکند که در آینده دوباره به حرفهایتان گوش دهد.
اگر او با تعابیر و برداشتهای شما از این مسئله مخالفت کرد و این مخالفت روی شما تاثیرگذاشت، شما بگوئید:« میبینم که با هم توافق نداریم و نیاز داریم تا در آینده دراین باره صحبت کرده و این مشکل را حل کنیم ولی ممنون از اینکه به حرفم گوش دادی.»
توجه کنید که همسرتان در چه شرایطی است
به واکنش های همسرتان توجه کنید و بیاندیشید که چرا او چنین حسی دارد و به یاد داشته باشید که بحث فقط عصبانیت شما نیست و بحث خشم او نیز هست. به عنوان مثال در جریان یک دعوا که برسر زمان زیادی که او صرف کار کردن میکند و دور از شما و فرزندان است، او شاید به سختی نفس بکشد و پریشان حال و مضطرب شود. شما شاید این را به عنوان یکی از علائم عصبانیت خوانده باشید ولی شاید هم او در موقعیت شغلی اش احساس نارسایی یا عدم اطمینان شغلی داشته باشد.
دکتر وانگ دراین باره می گوید: "یک قدم به عقب بردارید و اجازه بدهید که در جریان جرو بحث، احساساتتان فروکش کند" . سعی کنید تا خودتان را در موقعیت همسرتان تصور کنید، حتی اگر با حرفهای او موافق نیستید. نشان دهید که آسیب وارد شده به او یا خشم او را درک میکنید و نشان دهید که آماده اید تا همراه با او به دنبال یک راه حل باشید. این به او کمک میکند تا بهتر درک کند که دراین میان به سازش و مصالحه نیاز است.