ماهان شبکه ایرانیان

روایات و پیامهایی از حضرت علی(ع)

ترسناکترین تنهایی خودپسندی است.

فرمایشات حضرت علی(ع)

ترسناکترین تنهایی خودپسندی است.

زبان خردمند در پس دل اوست و دل نادان در پس زبان اوست.

دل بی خرد در دهان او، و زبان خردمند در دل اوست.

ارزشِ مرد به اندازه همت اوست.

شجاعت و دلیری مرد باندازه حمیت و ننگی است که از کار زشت دارد.

عفت و پاکدامنی مرد باندازه غیرت اوست.

پیروزی به دوراندیشی است.

قناعت، مالی است که پایان نیابد.

زبان، درنده ای است که اگر بخود واگذار شود می گزد.

بزرگی آفریننده در اندیشه ات، آفریده را در دیده ات خُرد می نمایاند.

دنیا سرایی است که از آن بگذرند، نه خانه ای که در آن به سر برند.

آن که میانه روی گُزید، درویش نگردید.

دوستی ورزیدن نیمی از خرد است.

اندوه خوردن نیمِ کهنسال شدن است.

موجهای بلا را با دعا برانید.

کمیل! دانش به از مال است که دانش تو را پاسبان است و تو مال را نگهبان. مال با هزینه کردن کم آید و دانش با پراکنده شدن بیفزاید.

آدمی در زیر زبان خود پنهان است.

گناه نکردن از درخواست توبه آسانتر است.

مردم دشمن آنند که نمی دانند.

با پاداش دادن به نیکوکار، بدکار را بیازار.

بدی را از سینه دیگری با کندن آن از سینه خود دور کن.

مردم! از خدایی بترسید که اگر گفتید می شنود و اگر در دل نهفتید، می داند.

آن که حساب نفس خود کرد، سود بُرد و آن که از آن غافل ماند، زیان دید.

بدترین توشه برای آن جهان، ستم بر بندگان ا ست.

تندخویی دیوانگی است؛ چرا که تندخو پشیمان می شود و اگر پشیمان نشود دیوانگی او پابرجاست.

اعتماد و دلبستگی به دنیا با آنچه از آن بچشم می بینی نادانی است.

کوتاهی در کار نیک با یقین به پاداش آن زیان است.

اطمینان به هرکس پیش از آزمودن او، کار مردم ناتوان است.

بدانید که از نعمتها فراخی مال است و بهتر از فراخی مال، تندرستی است و بهتر از تندرستی، دل از گناه محفوظ داشتن است.

کار نیک را به جای آرید و چیزی از آن را خرد مشمارید.

پیامهایی در ارتباط با فرمایشات گوهر بار حضرت علی(ع)

ارزش لحظه ه

لحظه ها، از غنی ترین و پُربهاترین سرمایه هایی هستند که تنها برای یکبار آدمی می تواند آن ها را شکار کند، اگر این فرصتها درگذرد و از آن ها استفاده ای نگردد، خسارتِ بی شماری برای آدمی بدنبال دارد، پس عاقلانه آن است که زمان را از دست ندهیم و در نهایت توان، از آن بهره برداری نماییم.

امام علی(ع) در این باره فرموده اند: «فرصت چون ابر گذران است، پس فرصتهای نیک را غنیمت بشمارید».

برترین بی نیازی

آرزوها و امیال آدمی پرده های حجاب غفلتند و آنانکه بیشتر بر آرزوهای محال خود پا می فشرند، بیشتر در دام گرفتاریها، اسیر خواهند شد. انسانهای آرزومند، همیشه احساسِ نیازمندی می کنند و برای رفع این نیاز، به هر سویی سر می کشند امّا غافل از آنکه بی نیازی در ترک نیازمندی هاست و ترک آزمندی، شریف ترین بی نیازی است. همان عبارتِ بلندی که حضرت علی(ع) فرمودند: «شریف ترین بی نیازی، وانهادن آرزوهاست».

دوست و توانایی

داشتن دوستانِ خردمند و راهنما، به آدمی احساسِ قدرت و توانایی می بخشد؛ آنانکه دوستانِ بیشتری دارند کمتر در معرض خطا و خطرند و آنانکه دوستان راستینی دارند بیشتر پشتوانه و توانمندی دارند، پس کسانی که از دوستانِ نیکو محروم مانده اند عجز و ناتوانی شان را به نمایش گذاشته اند. چه آنکه امیرالمؤمنین علی(ع) فرموده اند: «ناتوان ترین مردم کسی است که توان دوست یابی ندارد».

سرمایه سودمند

برای انسان سرمایه ای پُرارج است که بتواند او را به نیکبختی و سعادت رهنمون سازد. سرمایه های مادی هرچند فرح انگیزند اما هیچ ذخیره ای چون عقل و خرد نمی تواند پُربها باشد. زیرا عقل، چراغ دانستن و دانایی است و هرکه بیشتر از خرد بهره گیرد، بیشتر سودمند خواهد شد چه حکیمانه امیرالمؤمنان(ع) بدان اشارت نموده اند که:

«هیچ ثروتی پُرسودتر از خرد نیست».

اهل دنیا

دنیا، محل گذر است و دنیائیان کاروانیان این راه. امّا آنانکه اهل دنیایند بسان غفلت زدگانی هستند که همواره در خواب نوشین دنیایی فرو می غلتند و از عاقبت امور غفلت می ورزند و در این حال آنان به راهی دیگر ره می سپرند؛ امیر کلام و بیان چه زیبا فرموده اند:

«اهل دنیا، مانند کاروانی هستند که ایشان را در حالی که خوابند می برند».

بهره وری از خِرد

خرد، دلیل دانایی و عقل، نشان وقار و وزانت است؛ هرکس از عقل و خرد خویش بهره مند گردد و بر اندوختن و آموختن همت ورزد و به اراده و اختیار راه نوردد؛ دیگر از گفتن و اظهار کردن دست می شوید تا بیشتر بشنود و تحصیل کنند، و چنین است خاصیت و خصوصیت هر عالم عاملی که هرچه بیشتر داند، کمتر نمایاند. از لسان مبارک حضرت علی(ع) نیز نقل است: «چون عقل و خرد به مرتبه کمال رسد، گفتار کم شود».

آموختن برتر از آموزاندن

ادب آموختن و ادب اندوختن زیباترین و عالی ترین فعلی است که انسان را شایسته تکریم و تعظیم می کند و نیز چنین است قدر و منزلت آنکه می آموزاند و تعلیم می دهد امّا متعلم بودن بسی گران تر و پُربهاتر از معلم بودن است چرا که چشمه سار همیشه جاری آموختن آدمی را از سکون و رکود باز می دارد و به حرکت و سیّال شدن در مسیر کشف خود و سرمایه های درونی خویش وادار می کند.

حضرت علی(ع) می فرمایند: «آن که خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایسته تر به تعظیم است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد».

آخرت مقدّم بر دنی

زندگی پلی است به سوی آخرت و آخرت بازتاب افعال و کردارها و غایت و نهایتی است جاودان برای آدمیان. پس باید در کار آخرت اندیشه کرد و زاد و توشه این سفر را هموار ساخت؛ هرکه بدنبال سامان دادن امور آخرتش باشد، بی گمان دنیایش نیز سامان یافته خواهد بود و چه زیبا بیان نموده است رهبر آزادگان جهان امیرمؤمنان(ع):

«آن که کار آخرت خود درست کند، خدا کار دنیای او را سامان دهد».

دین

دین انسان را از عذاب دوزخ و پشیمانی در جهان آخرت حفظ می کند. علاوه بر این، رعایت مسائل دینی، در دنیا هم، آدمی را از معصیت خداوند و در افتادن به لغزش ها و خطاها نگاه می دارد، هم چنان که او را از خواری دنیا هم حفظ می کند؛ چرا که دین دار نزد مردم هم عزیز و محترم است و اگر در راه دین آزاری به او برسد، در نظرها خوار و بی اعتبار نمی شود. حضرت امیر(ع) می فرمایند: «دین، نگاه دارنده است».

دنیاطلبی

اگر تلاش اقتصادی برای به دست آوردنِ مایحتاج معمول خانواده یا کمک به فقرا و مصرف کردن در راه های خیر باشد، کار پسندیده ای است؛ چرا که در حقیقت، نه طلب دنیا، که کوشش برای به دست آوردن ثواب اُخروی است. امّا کوشش برای به دست آوردن مال دنیا اگر از روی حرص و دلبستگی به دنیا باشد، کار منفی و نکوهیده ای است. صرف تمام اوقات در به دست آوردن مال دنیا، اسباب خواری انسان را در دنیا و آخرت فراهم می کند. حضرت علی(ع) می فرماید: «دنیاخواهی موجب خواری و ذلت است».

دین و دنی

رعایت شئون دینی انسان را نزد خداوند عزیز و گرامی می کند. از آن جا که نفوذ در دل ها به دست اوست، محبوب خدا در نزد بندگان خدا نیز محبوب خواهد بود. به همین سان، گناه، هواپرستی و دنیاخواهی منزلت اجتماعی شخص را پایین می آورد و او را در چشم دیگران کوچک می کند. حضرت امیر(ع) می فرماید: دین [انسان را] ارجمند، و دنیا [او را] خوار و ذلیل می سازد».

دنیا و آخرت

فراموش نکنیم که زندگی دنیا دو روزی بیش نیست و هرکس سرانجام، باید روزی این سرای فانی را به قصد زندگی جاوید اُخروی ترک کند. هرکس اندک بصیرتی داشته باشد، درمی یابد زندگی کوتاه دنیا ارزش این را ندارد که انسان تمام سرمایه خود را صرف آن کند و باید کوشش اساسی خود را در جهت امر آخرت به کار برد و عمر و جوانی را صرف آخرت و زندگی جاوید آن کند. حضرت امیر(ع) می فرماید: «دنیا دمی گذرنده و آخرت روزگاری پاینده است».

علم و حکمت

فطرت آدمی گواهی می دهد که انسان برای خور و خواب آفریده نشده است. برآوردن نیازهای طبیعی لازم است، اما افزون بر خوراک جسم، بی شک، جان آدمی نیز نیازمند خوراک معنوی است. حکمت خوراک معنوی انسان و موجب تعالی و لطافت روح است و جان های تاریک به پرتوِ دانش روشنی می یابند. به ویژه دانش های معنوی که سبب رشد و راه یابی به سعادت ابدی می باشد. امام علی(ع) می فرماید: «دانش یاری گر، و حکمت راه بر است».

عدل و جور

عدل و داد نزد هر روح آزاده دلپذیر، و ستم و بیداد بر جان ها گران و ناخوشایند است. همچنان که مردم عدل و انصاف را می پسندند و نسبت به دادگران رغبت نشان می دهند، از ظلم و ستم متنفّرند و از ستمگران دوری می گزینند. می توان گفت عدل و انصاف پنجره ای به سوی الفت و دوستی با مردم است و ستمگری باعث انزوا و خارج شدن از جادّه سلوک با مردم است. مولای متقیان(ع) می فرمایند: «عدالت دوست داشتنی و ستم نخواستنی است».

دوراندیشی و کاهلی

احتیاط و دوراندیشی انسان را از لغزش ها نگه می دارد و خطاها را کاهش می دهد. این صفت، به خصوص در تصمیم ها و اقدامات مهم لازم است. امّا برخی از کارها زمان مند هستند و طبیعتشان به گونه ای است که اقدام نکردن به موقع و سستی کردن در انجام آنها، موجبِ از دست رفتن فرصت و پشیمانی می شود.

این که کجا باید دوراندیشی پیشه کرد و کجا باید بدون فوت وقت اقدام نمود، چیزی است که به مرور زمان و با کسب تجربه فهمیده می شود. حضرت امام علی(ع) می فرماید:

«حزم و دوراندیشی سرمایه، و سستی و کاهلی تباه کننده مایه است».

حق گزاری

ادای حق مردم عین کرامت و بخشندگی است. هرکس حقوق و وظایفی که نسبت به خداوند دارد به جا آورد، و نیز حقوقی را که بندگان خدا بر گردن او دارند، ادا کند و جانب وفا نگه دارد، کریم است، هرچند بیش از این، کار دیگری نکند. در برخی احادیث آمده است که نهایت کرم و بخشش، ادای حقوق واجب است. مولای متّقیان می فرماید:

«حق گزاری، بخشندگی است».

مهربانی

وقتی بسیاری از مشکلات و تنش های روزمره ای که در محیط خانواده یا محلّ کار یا بین دوستان است ریشه یابی می شود، می بینیم اغلب به امور جزئی و پیش پا افتاده باز می گردد.

بیشتر اوقات اندکی گذشت و نرمخویی و بردباری راه حلّ مناسبی برای پیش گیری از اختلافات و کدورت هاست. مهربانی و محبت جوهره هر دوستی و رابطه سالمی است. قوام همه دوستی ها به محبّت است و با این نوشداروست که خارها گل می شود و دوستی ها پایدار می ماند. حضرت علی(ع) می فرماید: «دوستی، مهربانی و نرمخویی است».

تواضع و تکبّر

هرچند ممکن است در نگاه اوّل پذیرفتنی نباشد اما افراد فروتن، نزد مردم ارجمند و بلندمرتبه اند و مغروران و متکبران پیش خدا و بندگان او خوار و بی مقدارند. فروتنی کلید دوستی و کسب فیض است؛

افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است

خداوند انسان های متواضع را در دیده مردم رفعت می بخشد و متکبّران را پست می سازد. امام علی(ع) می فرماید: «فروتنی انسان را بلندمرتبه می سازد و تکبر از رفعتِ او می کاهد».

پیامهایی در مورد زندگی و ویژگیهای شخصیتی حضرت علی(ع)

مراسم نام گذاری مولود کعبه

از فاطمه بنت اسد مادر بزرگوار علی(ع) نقل شده است:

پس از آنکه در خانه خدا، فرزند خود را به دنیا آوردم، کم کم آماده رفتن می شدم که صدایی به گوشم رسید که خطاب به من می گفت: ای فاطمه، نام فرزندت را علی بگذار. من علیِّ اعلی هستم. او را به قدرت خویش آفریدم و نامش را نیز از نام خود برگرفتم.

علی(ع) در آغوش پیامبر(ص)

نقل می کنند یک روز پس از تولّد علی(ع)، پیامبر اکرم(ص) به خانه ابوطالب آمدند. فاطمه بنت اسد(س) نوزاد را خدمت آن حضرت آورد. وقتی که چشم علی(ع) به چهره مبارک پیامبر(ص) افتاد لبخندی زد. رسول اکرم(ص) او را در آغوش گرفتند و به سینه چسباندند و فرمودند:

«... خداوند متعال به برکت وجود این نوزاد، درهای زیادی از نعمت و رحمت را بر ما می گشاید».

مربّی و آموزگار علی(ع)

پیامبر اکرم(ص) نسبت به تربیت و پرورش علی(ع) توجّه و عنایت ویژه داشتند. نقل می کنند هر روز به خانه ابوطالب سر می زدند تا از وضع غذا و بهداشت و استراحت او مطمئن شوند. گاهی رسیدگی به این امو را شخصا به عهده می گرفتند و او را در آغوش یا کنار رختخواب خود می خواباندند و به او شیر می دادند. پس از آنکه علی(ع) به سنّ سه سالگی رسیدند، پیامبر او را به خانه خود بردند و از آن هنگام، رسیدگی به همه امور زندگی ایشان بر عهده رسول خدا(ص) بود. علی(ع) ضمن روایتی در این باره می فرمایند:

هُوَ اَدَّبَنی؛ یعنی پیامبر اکرم(ص) شخصا تربیت مرا به عهده گرفتند».

اولین مؤمن

به شهادت اسناد روشن و معتبر تاریخی، زنان، اولین کسی که به نبوّت پیامبر اکرم(ص) ایمان آورد، حضرت خدیجه(س) و اوّلین مردان، علی بن ابیطالب(ع) بودند. در خطبه هفتاد نهج البلاغه امیرالمؤمنین(ع) در این باره می فرمایند: ... فأنّا اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهِ... فَانَا اَوَّلُ مَنْ صَدَّقَةُ؛ من اولین کسی هستم که به خداوند ایمان آوردم و نبوت پیامبر اکرم(ص) را تصدیق نمودم.

نسبت علی(ع) به پیامبر(ص)

عمر بن خطاب خلیفه دوّم می گوید: روزی با عده ای از مسلمانان در حضور پیامبراکرم(ص) بودیم. از جمله افرادی که در آن مجلس حضور داشتند، علی بن ابیطالب(ع) بود. ناگهان رسول خدا(ص) دست مبارکشان را بر شانه علی(ع) گذاشتند و چنین فرمودند:

تو اوّلین کسی هستی که اسلام را پذیرفتی و به پیامبری من ایمان آوردی. نسبت تو به من، مانند نسبت هارون به موسی بن عمران(ع) است.

وصیّ رسول خدا(ص)

پس از آنکه آیه مبارک وَ أَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبینَ نازل شد، پیامبر اکرم(ص) خویشاوندان و بستگان نزدیک خود را، که بیش از چهل تن بودند، در مجلسی جمع کرد و رسالت خود را به آنان اعلام، و از آنان درخواست کرد او را در پیشبرد این امر بزرگ یاری نمایند. حضرت همچنین فرمودند: هریک از شما مرا در این مهمّ یاری کند، برادر و وصی و جانشین من خواهد بود و سه مرتبه این جمله را تکرار کردند، امّا جز علی بن ابیطالب(ع) که در آن زمان سن کمی داشتند، کسی به آن حضرت پاسخ مثبت نداد. آن گاه رسول خدا(ص)، در حالی که به علی(ع) اشاره می نمودند، چنین فرمودند: هذا اَخی وَ وَصیّی وَ خَلیفَتی؛ یعنی علی برادر و وصی و جانشین من است.

علی(ع) در رختخواب پیامبر(ص)

در سال سیزدهمِ بعثت در حالی که اسلام پیشرفت فراوانی کرده بود، فرشته وحی به آن حضرت خبر داد که کفّار و مشرکان قریش در دارالندوه تصمیم به قتل وی گرفته اند، لذا او باید هرچه زودتر از مکه خارج شود و علی(ع) را در جای خود بگذارد. وقتی پیامبر اکرم(ص) این موضوع را با علی(ع) در میان گذاشتند، به پیامبر عرض کردند: آیا با این کار من، خطر از وجود مبارک شما برطرف می شود؟ پیامبر(ص) فرمودند: آری. در این لحظه، بر لبهای مبارک علی(ع) لبخندی نشست و سجده شکر به جای آوردند. علی(ع) شب را در بستر پیامبر(ص) بسر بردند و با به خطر انداختن خود، جان رسول خدا(ص) را نجات دادند.

واقعه غدیر خُم

در سال دهم هجری، پس از انجام حجة الوداع، وقتی رسول اکرم(ص) به همراه مسلمانان به منطقه جُحفه رسیدند، به ایشان وحی شد: ای پیامبر، آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است برای مردم بیان کن، وگرنه رسالت خود را انجام نداده ای. آن گاه پیامبر(ص) دستور دادند همه مردم جمع شوند. سپس از جهاز شتران جای بلندی ساختند و آن حضرت بر بالای آن رفته، خطاب به مردم چنین فرمودند: ... مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلیٌّ مَوْلاهُ... کسی که من مولای او هستم، بعد از من، علی مولای اوست. کسی که ولایت او را بپذیرد، ولایت مرا پذیرفته است و هر که آن را رد کند، ولایت مرا رد کرده است.

علی(ع) و ندای فرشته وحی

پیامبر اکرم(ص) از چشمه فضایلِ خود به علی(ع) نوشانده بودند و قبل از برگزیده شدن به رسالت، مدت خاصّی از سال که برای عبادت و راز و نیاز با خداوند به غار حرا می رفتند، علی(ع) را نیز با خود به آنجا می بردند. همراهی علی(ع) با پیامبر(ص)، پس از بعثت نیز ادامه داشت و با عنایت و خواست خداوند عالمیان، به منزلتی رسیده بودند که خود درباره آن می فرمایند: وقتی فرشته وحی نازل می شد، من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوّت و پیامبری را احساس می کردم. حتی موقعی که وحی برای اولین مرتبه به آن حضرت نازل شد، صدای ناله شیطان را شنیدم. چون در این باره از پیامبر اکرم(ص) سؤال کردم، آن حضرت فرمودند: این صدای شیطان است که دیگر ناامید گشته است و سپس اضافه نمودند:

ای علی(ع)، آنچه من می شنوم، تو هم می شنوی و آنچه من می بینم، تو نیز می بینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی.

ارزش ضربتِ شمشیر علی(ع)

در سال پنجم هجری در ماجرای جنگ احزاب، وقتی عَمروبن عَبدُوَد از خندق عبور کرد و به وسط میدان آمد و مسلمانان را به مبارزه دعوت کرد، کسی حاضر به رویارویی با او نشد؛ چون همه از شجاعت و قوّت بازوی او باخبر بودند. تحمّل این وضع برای علی(ع) بسیار سخت بود. به ناچار علی(ع) خود آماده مبارزه با عمرو شد و از پیامبر اکرم(ص) اجازه گرفت تا با شجاع ترین پهلوان عرب مبارزه کند. پیامبر اسلام(ص) شمشیر خود را به علی(ع) دادند و قبل از رفتن او را دعا کردند. وقتی علی(ع) رودرروی عمرو بن عبدود قرار گرفت پیامبر(ص) فرمودند: اکنون تمام ایمان در مقابل تمام شرک قرار گرفت و آن گاه که علی(ع) پیروزمندانه از میدان بازگشت، حضرت فرمودند: ارزش ضربتِ شمشیر علی(ع) در این نبرد از عبادت جنّ و انس بیشتر است؛ چرا که موجب عزّت مسلمانان و خواری مشرکان شد.

اخلاصِ عمل

مولانا جلال الدین رومی، در دفتر اول مثنوی، با نقل ماجرای مبارزه علی(ع) با عمروبن عبدود اخلاص حضرت علی(ع) را در این حادثه تصویر کرده است. او می گوید:

از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان مُطهّر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت زود شمشیری برآورد و شتافت
او خَدو انداخت بر روی علی افتخار هر نبیّ و هر ولیّ

بعد مولوی توضیح می دهد که وقتی عمرو بر صورتِ علی(ع) آب دهان انداخت، حضرت شمشیر را کنار گذاشت و از روی سینه عمرو برخاست عمرو بن عبدود از این کار علی(ع) تعجب کرد و علّت آن را پرسید. حضرت در جواب او فرمود: وقتی به صورت من آب دهان انداختی ترسیدم که مبادا این کار در انگیزه من تأثیر بگذارد، لذا دست از جنگ کشیدم تا نَفْس من آرام گیرد.

گفت من تیغ از پی حق می زنم بنده حقّم، نه مأمور تنم
شیر حقّم، نیستم شیر هوا فِعل من بر دین من باشد گواه

عبادت علی(ع)

از ویژگی های مهم علی بن ابیطالب(ع)، عشق به عبادت و شب زنده داری است. علی بن الحسین(ع) که به سبب عبادت بسیار زین العابدین، یعنی زینت عبادت کنندگان نامیده شده است در این باره می فرماید: وَ مَنْ یَقْدِرُ عَلی عِبادةِ عَلیِّ بنِ ابیطالب(ع)؟ چه کسی می تواند همانند علی بن ابیطالب(ع) عبادت کند؟ نقل می کنند آن حضرت در هر شب هزار رکعت نماز به جای می آورد و گاهی از خوف و خشیت الهی حالت بی هوشی به او دست می داد. همچنین گفته اند وقتی تیری به پای آن حضرت فرو رفته بود در شرایط عادی نتوانستند آن را از پای حضرت در بیاورند، صبر کردند تا علی(ع) مشغول نماز شد، آن گاه تیر را از پای او بیرون کشیدند. در این حال حضرت چنان غرق در جذبه ربوبی بودند که متوجه خارج شدن تیر نشدند.

علی و شب زنده داری

درباره الفت علی(ع) به شب زنده داری سخن ها گفته اند.

مرحوم استاد محمدحسین شهریار در این باره می گوید:

علی آن شیر خدا شاه عرب الفتی داشت با این دل شب
شب زاسرار علی آگاه است دل شب محرم سرّاللّه است
شب علی دید به نزدیکی دید گرچه او نیز به تاریکی دید

تا آنجا که می فرماید:

فخر تا سینه آفاق شکافت چشم بیدار علی خفته نیافت

آن گاه از توصیف کامل شب زنده داری های حضرت مولی عاجز می شود. با این بیت سخن خود را به پایان می برد:

شیروان مست ولای تو علی جان عالم به فدای تو علی

فداکاری علی(ع) در شعب ابی طالب

وقتی که مشرکان مکه دیدند به هیچ وسیله ای نمی توانند جلو گسترش بعثت پیامبر اکرم(ص) را بگیرند، در آغاز محرّم سال هفتم تصمیم گرفتند که آن حضرت و بستگانش را در شعب ابی طالب، محاصره اقتصادی کنند و نگذارند کسی به آنها آذوقه برساند، تا آنها از گرسنگی و تشنگی از بین بروند. این کار را به مدت سه سال ادامه دادند. این دوره برای بنی هاشم مخصوصا به کودکان و زنان آنها بسیار سخت گذشت. از جمله کارهای بسیار مهمّ در این دوره حفظ جان پیامبر اکرم(ص) بود. چون احتمال آن بود که مشرکان شبانه حمله کنند یا از بالای کوه به طرف بستر و محل خواب آن حضرت سنگی پرتاب کنند و صدمه ای به ایشان برسانند. در اینجا حضرت علی(ع) به اشاره ابوطالب با شهامت، شب ها در جای پیامبر می خوابیدند و بدینوسیله خطر را از جان آن حضرت بر طرف می ساختند.

علی(ع) امین رسول اکرم(ص)

بعد از آنکه پیامبر اکرم(ص) به مکه هجرت کردند، علی(ع) مأموریت یافت تا پس از پرداختن بدهی های پیامبر و پس دادن امانات مردم، خانواده آن حضرت را به مدینه برساند. حضرت علی(ع) در آن شرایط سخت، مقدمات هجرت خانواده پیامبر(ص) را فراهم کرد. آن گاه به همراه مادر گرامی اش فاطمه بنت اسد آنها را به سوی مدینه حرکت داد. وقتی مشرکان مکه از این کار علی(ع) با خبر شدند در صدد برآمدند تا از رفتن او و خانواده پیامبر(ص) جلوگیری کنند لذا به تعقیب آنها پرداختند. در محلی به نام «ضَجْنان» به آن حضرت رسیدند. علی(ع) آماده نبرد شد چون (مشرکان) از شجاعت وی خبر داشتند، از حمله به آنها منصرف شدند. علی(ع) با هر زحمتی که بود خانواده پیامبر(ص) را به مدینه رساند. وقتی رسول اکرم(ص) در دهکده قبا به استقبال آنها آمدند، چون چشمشان به پاهای زخمی علی(ع) افتاد او را در آغوش گرفتند و گریه کردند.

باز بودن در خانه علی(ع) به مسجد رسول الله(ص)

اولین کاری که پیامبر(ص) پس از مستقر شدن در مدینه انجام دادند، ساخت مسجد بود. بعضی از یاران آن حضرت در کنار مسجد برای خود خانه ای ساختند و دری از اتاق خود به طرف مسجد باز کردند. تا در موقع نماز از آنجا به مسجد وارد شوند. مدتی بعد پیامبر اکرم(ص) دستور دادند: «به جز در خانه علی(ع)، همه درهای دیگر را ببندند.» برخی از اصحاب اعتراض کردند که چرا همه درها را می بندید ولی در خانه علی را باز می گذارید؟ آن حضرت فرمودند: «من خود تصمیم به این کار نگرفته ام، بلکه خداوند متعال در خانه علی را باز گذاشتند و در خانه های شما را بستند.»

ازدواج علی(ع) با فاطمه زهرا(س)

یکی از حوادث سال اول هجری، خواستگاری علی(ع) از حضرت زهرا(س) است. افراد دیگری از حضرت زهرا(س) خواستگاری کردند، ولی پیامبر اکرم(ص) به آنها پاسخ مثبت ندادند تا اینکه روزی علی(ع) (که در این تاریخ حدودا 23 ساله بودند) به خواستگاری دختر پبامبر(ص) آمدند. آن حضرت پاسخ مثبت دادند و فرمودند: «یا علی خوش آمدی انشاءالله مبارک است.» امام صادق(ع) در مورد ازدواج علی(ع) با حضرت فاطمه(س) فرمودند: اگر خداوند متعال علی(ع) را نمی آفرید، در روی زمین کسی لیاقت همسری حضرت فاطمه را نداشت.

علی(ع) برادر پیامبر اکرم(ص)

چند ماهی از ورود پیامبر(ص) به مدینه نمی گذشت که رسول اکرم(ص) مأموریت یافتند، جهت ایجاد صمیمیت بیشتر بین مسلمانان، مراسم پیمان برادری را اجرا نمایند. در این مراسم حدود سیصد نفر از مهاجرین و انصار با هم پیمان برادری بستند.

رسول الله(ص) برای علی(ع) کسی را به عنوان برادر معرفی نکردند. پس از پایان مراسم، علی بن ابیطالب(ع) در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، به پیامبر(ص) مراجعه کرد و فرمود: «یا رسول اللّه یاران خود را با یکدیگر برادر نمودید ولی برای من برادری انتخاب نکردید.» جابر انصاری می گوید: در این هنگام رسول خدا(ص) رو به علی(ع) کردند و سپس فرمودند: «انت اخی و انا اخوک؛ یعنی تو برادر من و من برادر تو هستم. هر کس منکر آن شد بگو من بنده خدا و برادر رسول خدا(ص) هستم.»

علی(ع) در جبه های جنگ

پیامبر اکرم(ص) پس از هجرت به مدینه حدود بیست و یک غزوه با مشرکان و یهود داشتند که در اغلب آنها حضرت علی(ع) شرکت نموده و رشادتهای غیر قابل توصیفی نشان دادند:

در اولین غزوه پیامبر اکرم(ص) که در سال دوم هجری به وقوع پیوست، تعداد سپاهیان مشرکان حدود سه برابر سربازان اسلام بود و از نظر امکانات جنگی نظیر اسب، شمشیر و زره قابل مقایسه با مسلمانان نبودند و این موضوع سبب نگرانی مسلمانان و غرور و تکبر مشرکان شده بود. با این همه وقتی که نبرد تن به تن آغاز گشت علی(ع) نخست رقیب خود ولید بن عقبه را شکست داد و سپس عبیدة بن حارث را در شکست دادن رقیب خود یاری نمود و آن گاه که آتش جنگ شعله ور شد، علی(ع) برخی از پهلوانان قریش نظیر حنظلة بن ابی سفیان و عبدالله بن منذر و عاص بن سعید را به هلاکت رساند. خالد بن اعلی حاضر به نبرد با آن حضرت نشد و روحیه لشکر مشرکان تضعیف شد و صفوف آنها به هم ریخت و پیروزی در این جنگ با نام مبارک علی بن ابیطالب(ع) به ثبت رسید.»

علی(ع) در جنگ احد

در سال سوم هجری به پیامبر اکرم(ص) خبر رسید که مشرکان قریش به منظور انتقام شکست بدر و با هدف نابودی مسلمانان، با لشکری آماده و مجهز به سوی مدینه در حرکت هستند. رسول الله(ص)، به همراه تعداد کمی از مسلمانان از شهر خارج شدند و در کنار کوه احد با مشرکان روبرو شدند. ولی متأسفانه در اثناء جنگ گروهی از مسلمانان برای جمع آوری غنیمت، سنگر خود را ترک کردند. این کار موجب شد تا لشکر مشرکان آرایش مجدد پیدا کرده و با حمله ای شدید ضربه سختی به مسلمانان وارد ساختند. از طرف دیگر شایع شد که پیامبر(ص) در جنگ جان خود را از دست داده است. عده ای با دیدن این وضع دست از جنگ کشیده و فرار کردند ولی علی(ع) پروانه وار گرد شمع وجود رسول خدا(ص) می گشت در حالیکه بدن مبارکش مجروح شده بود.

د این هنگام صدایی از طرف آسمان به گوش رسید که «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» جوانمردی چون علی و شمشیری مثل ذوالفقار وجود ندارد.»

اعتراف دشمن به شجاعت علی(ع)

وقتی خبر شهادت علی(ع) در بلاد اسلامی پخش شد، عمرو بن عاص خود را به معاویه رساند، در حالیکه بسیار شاد بود و به او گفت: ای معاویه مژده بده تا خبر مهمی را به تو بدهم. معاویه گفت: آن خبر چیست؟

عمروعاص گفت: آن شیری که سرزمین عراق را زیر چنگال خود داشت، از دنیا رفت.

معاویه شعری را بدین مضمون زیر لب زمزمه کرد:

«به خرگوش ها و آهوان بگو بعد از این هر جا که دلشان می خواهد گردش کنند.» یعنی دیگر شیری نیست تا خطر او متوجه آنها باشد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان