شخصی از مردم شهر انبار بر آن حضرت وارد شد و خبر داد که سفیان بن عوف غامدی به فرماندهی سپاه معاویه به شهر انبار وارد شده و کارگزار آن حضرت حسّان بن حسّان بکری را به شهادت رسانده است.
حضرت با شنیدن این خبر ناگوار به منبر رفت و خطاب به مردم فرمود: برادر شما حسان بکری در شهر انبار دچار مصیبت و گرفتاری شد. او با وجود اینکه سخت درمانده شده بود از حادثه نهراسید، نعمت های آماده نزد خداوند را بر زندگی دنیا ترجیح داد و آخرت را برگزید.
سپس به سوی دشمن بشتابید، آنان را تعقیب کنید و اگر بر آنها دست یافتید چنان گوشمالی شان دهید که برای همیشه از زندگی در عراق قطع امید کنند. پس از ادای این جملات به امید شنیدن پاسخ مناسب ماند، اما مردم خاموش ماندند. سکوتی مرگبار همگان را فرا گرفت؟ هیچ کس حتی کلمه ای بر زبان نراند.
حضرت که با سکوت آنان روبرو شد از منبر پایین آمد و پیاده به سوی اردوگاه نخیله به راه افتاد.
مردم پشت سر آن حضرت آمدند و در محل اردوگاه سپاه برخی از بزرگان کوفه اطرافش را گرفتند و از آن حضرت درخواست کردند به منزل باز گردد و سپس معروض داشتند که امر جنگ را بر عهده خواهند گرفت.
حضرت با ناراحتی فرمود: شما نه به درد خود می خورید و نه مرا به کار می آیید، ولی آنان همچنان بر تقاضای بازگشت آن حضرت اصرار ورزیدند تا سرانجام به منزل بازگشت و یکی از فرماندهان خود به نام سعید بن قیس همدانی را با هشت هزار نفر به تعقیب سفیان بن عوف غامدی فرستاد.
سعید بن قیس آنها را تا محلی به نام اَدانی تعقیب کرد، اما بر آنان دست نیافته بازگشت.
نقل شده است هنگامی که حضرت سخنان خود را به پایان رساندند. مردی از جای برخاست در حالی که به برادرزاده اش اشاره می کرد عرضه داشت: یا علی علیه السلام من و همین پسر برادرم مصداق این آیه کریمه قرآنیم که حق تعالی فرموده است: «ربّ انی لااَمْلِک اِلاّ نَفْسی وَ اَخی.» (مائده: 25) (پروردگارا! من جز اختیار شخص خود و برادرم را ندارم.) بنابراین فرمان مبارک را صادر فرما به خدا سوگند به سوی دشمن خواهیم رفت. هر چند میان ما و دشمن سنگ های سخت و خارهای تیز قرار داشته است. حضرت برای آنان دعای خیر کرد و فرمود: شما دو نفر کجا و خواست من که گوشمالی دشمن و تنبیه دائمی آنهاست کجا؟
تشویق به جهاد
گفتار حضرت تذکری است بر امر جهاد و بزرگداشت آن و بیان اشتباه آنان که از رفتن به جهاد کوتاهی می کنند.
لحن کلام حضرت چنان است که گویا قصددارد شنوندگان را به پیکار دشمنانشان بسیج کند. بنابراین پیکار در راه خدا را به اوصافی می ستاید از آن جمله اینکه دری از درهای بهشت به نام جهاد است.
در توضیح و تشریح فرموده حضرت، باید گفت: گاهی مقصود از جهاد پیکار با دشمن ظاهری است. چنان که از ظاهر عبادت همین معنی استفاده می شود و گاه جهاد با دشمن نهانی، یعنی نفس اماره مورد نظر می باشد. هرکدام از این دو نوع جهاد دری از درهای بهشت است؛ زیرا جهاد با نفس از جهاد با دشمن ظاهری حاصل می شود چه اینکه لازم جهاد با دشمن ظاهری آمادگی نفسانی است. بیان مطلب اینکه شما به خوبی می دانید که ملاقات خداوند سبحان و باریابی به مشاهده حضرت حق نتیجه آفرینش و ثمره کوشش بندگان نیک خداوند است.
و از طرفی به ضرورت ثابت شده که پیکار در راه خدا یکی از عبادت های پنج گانه آیین حضرت محمد صلی الله علیه و آله است و در علم طریقت و سلوک به سوی خداوند نیز مسلّم شده است که انجام عبادات شرعی جلوگیری از سرکشی نفس اماره نفس مطمئنه را موجب می شود و یا آن را تسهیل می کند.
رام سازی و فرمان برداری نفس به هر طریق حاصل شود موجب ورود به بهشتی می شود که پرهیزکاران بدان وعده داده شده اند.
از مجموع این مقدمات روشن شد که جهاد مشروع دری از درهای بهشت همان در با عظمتی است که پیکارگران سالک الی الله به بهشت ریاضت نفسانی و مغلوب کردن شیطان ورود می یابند.
با توجه و دقت در مطالب فوق بر این راز آگاهی یافتیم و دانستیم که نماز روزه و امور عبادی دیگر هر یک دری از درهای بهشت می باشند؛ زیرا انجام فرایض دینی بدان سان که خداوند مقرر فرموده موجب ورود به بهشت می شود.
چرا که باب ورود در هر چیزی آن است که انسان از آن طریق وارد آن عمل می شود. معنای فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره نماز: «انّها مفتاحُ الجَنَّة.» (نماز کلید بهشت است) نیز همین است و مضمون عبارت دیگر آن حضرت درباره فضیلت روزه: «انَّ لِلْجَنَّه بابا یُقالُ لَها الرَّیانُ لایدخُلَها الا الصّْائِمون.» «برای بهشت دری است به نام ریّان که جز روزه داران از آن وارد نمی شوند) نیز بیان همین حقیقت است.
دوستان خاص
دومین صفتی که حضرت برای جهاد آورده اند این است که جهاد دری است که خداوند برای دوستان مخصوصش گشوده است.
منظور از دوستان مخصوص آنهایی هستند که در محبت و پرستش به خلوص رسیده باشند. با این توضیح روشن شد که جهاد تنها برای رضای خدا بی هیچ هدف دیگری از ویژگی های دوستان خداست. دلیل درستی این ادعا این است که مرد مسلمان هنگامی که به قصد جهاد ترک خانواده فرزند مال و منال می کند و به ستیز با دشمنی که می داند به یقین نیرومندتر از اوست اقدام می نماید ـ وظیفه ایستادگی یک نفر در برابر ده نفر مشرک ـ و با علم به اینکه اگر مغلوب دشمن کافر شود زن و فرزندش را به اسیری می برند و امثال این پیشامدها و در هر حال شکیبا، شکرگذار، معترف به بندگی خدا و تسلیم فرمان حق باشد، در حقیقت چنین کسی دوست خداست و از غیر خدا هر که و هرچه باشد دوری جسته و شیطانش را مغلوب و ابلیس را ناامید ساخته است.
زره تقوی
سومین توصیفی که برای جهاد ذکر فرموده اند این است که جهاد، پوشش پرهیزکاری، زره محکم خداوندی و سپر مطمئن است. امام علیه السلام به عنوان استعاره لفظ لباس زره و سپر را برای جهاد به کار گرفته و سپس زره و سپر را به دو صفت محکم و مورد اعتماد ستوده است.
جهت مشابهت جهاد به اوصاف مذکور این است که همچنان که انسان با پوشیدن لباس از رنج گرما و سرما رها می شود با جهاد از شر دشمن و یا عذاب آخرت در امان می ماند و با زره سپر حمله دشمن را دفع می کند.
حضرت به دنبال توصیف جهاد و ویژگی های آن ترک کنندگان جهاد را توبیخ می کند و می فرماید: بر حذر باد که جهاد را از روی بی میلی و بدون عذر رها کند که ترک جهاد پیامدهای نفرت بار خواهد داشت از آن جمله:
1 ـ رها کننده جهاد آماده می شود که خداوند لباس ذلت و خواری را بر وی بپوشاند.
حضرت عبارت «ثوب»، یعنی جامه را برای ذلت و خواری استعاره آورده و لباس را به لحاظ شمول و فراگیریی خواری به عاریه و استعاره بیان داشته است.
جهت تشبیه فراگیری همه جانبه خواری و ذلت است بدان سان که جامه بدن را از همه سو می پوشاند بلای دشمن از همه سو ترک کنندگان جهاد را فرا می گیرد و ذلیل و خوارشان می گرداند و خرد آنان را در مصلحت اندیشی کارشان زایل می سازد. توضیح مطلب اینکه خواری و ذلت به سراغ آنها می آید به دلیل یورش مکرر دشمن و غارت مال و منال که این خود سبب ایجاد این گمان می شود که دشمن بسیار قوی و نیرومند است و از این رو در دل ها ترس شکست و خواری پدید می آید.
بدین هنگام فراگیری برای دشمن امری یقینی می گردد و تفکر باطنی انسان را در به دست آوردن راه های درست مقابله با خصم در عقب راندن دشمن و مقاومت در برابر او از میان می برد.
دلیل درماندگی در برابر دشمن یا امیدوار نبودن به مقاومت کم، اهمیتی را در آنان به وجود می آورد و یا نگرانی به دلیل ترس از نیافتن جنبه مصلحتی، درماندگی را سبب می گردد.