علامت انسان دور اندیش
مبارزه با گرایش های غلط نفسانی از علایم دوراندیشی و کمال عقل آدمی محسوب می شود؛ چرا که از این طریق زمینه اصلاح نفس و کسب کمالات معنوی و پرورش فضیلت های اخلاقی مهیا می شود. علی علیه السلام می فرمایند: «انسان عاقل و دوراندیش کسی است که خود را به مبارزه با خواست های نفسانی مشغول سازد و از طریق مخالفت با لذّت جویی ها و هوس بازی هایش آن را مهار کند و به قدری در این راه خود را مشغول سازد که کوچک ترین توجّهی به زرق وبرق دنیا نکند».
ضرورت تداوم جهاد نفس
جهاد با نفس از تمام عبادت ها حتی جهاد مسلحانه با دشمنان دشوارتر است؛ چرا که در این مبارزه مسئله غلبه بر خواست های نفسانی و تسلیم محض حق شدن مطرح است که این کار در کوتاه مدت میسر نیست؛ بلکه تلاش سخت و مداوم لازم است تا تأییدات الهی زمینه پیروزی بر این دشمن بزرگ را فراهم کند. چه بسا کوچک ترین غفلت در این امر موجب شکست بزرگی بشود. علی علیه السلام در اشاره به اهمیت تداوم مبارزه با گرایش های نفسانی می فرماید: «بکوشید تا با استمرار بخشیدن به جهاد نفس بر آن پیروز شوید».
جهاد با نفس علی علیه السلام
در جنگ احزاب وقتی «عمروبن عبدود» از سپاه مسلمانان مبارزی طلب کرد، کسی جز علی بن ابی طالب علیه السلام جرئت روبرو شدن با او را پیدا نکرد و آن گاه که این دو جنگ جوی بزرگ با همدیگر به جنگ تن به تن پرداختند علی علیه السلام علی رغم این که با زحمت فراوان عمرو را به زمین افکنده بود ناگهان از نبرد کردن با او دست کشید و پس از مدتی دوباره به طرف او رفت و او را از پای درآورد. بعد از آن که علی علیه السلام به سوی سپاه اسلام برگشت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم علت تأخیر در کشتن عمرو را از آن حضرت پرسیدند. علی علیه السلام فرمود: «عمرو در اثنای مبارزه آب دهان به صورت من انداخت و بر اثر این کار خشم بر من غلبه کرد. دیدم اگر در آن حال او را بکشم به خواست نفس خود و بر اثر غلبه خشم به این کار دست زده ام. لذا صبر کردم تا خشم برطرف شود. سپس او را فقط برای رضای خدا از پای درآوردم».
علی علیه السلام در برخورد با طلا و نقره
علی علیه السلام همان گونه که در نبرد با دشمنان اسلام و کفّار سرآمد روزگار بود، در مبارزه با نفس نیز اسوه همگان و در طول 63 سال زندگی پر مشقتی که داشتند همواره مشغول جهاد با نفس بودند. نقل می کنند وقتی لشکریان آن حضرت در جنگ جمل پیروز شدند، آن حضرت وارد ساختمان بیت المال بصره شدند و با طلا و نقره های بسیار زیادی که ششصد هزار درهم می ارزید، مواجه شدند. امام علیه السلام فرمودند: «ای طلاها و نقره ها، دیگران را فریب بدهید». سپس همه آن پول ها را در بین دوازده هزار سرباز تقسیم کردند و به هر یک از آنها پانصد درهم رسید و پانصد درهم نیز برای آن حضرت باقی ماند. در این هنگام فردی جلو آمد و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین علیه السلام ، گرچه در جنگ با شما نبودم ولی قلبم با شما بود. به من هم از غنایم نصیبی بدهید». حضرت سهم خود را به ایشان دادند.
سفارش به مالک اشتر
از جمله اموری که علی علیه السلام به یاران خود به صورت مؤکد سفارش می کردند، مسئله جهاد با نفس بود. وقتی که مالک اشتر را به عنوان فرماندار مصر نصب کردند، فرمانی را برای ایشان نوشتند که در آن آمده بود: «[علی بن ابیطالب] پس از امر به تقوی و اطاعت از خدا و قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، به مالک دستور می دهد که نفس را از شهوات و خواسته های نابه جا باز دارد و به هنگام وسوسه و چموشی نفس خویشتن داری را پیشه خود سازد؛ زیرا نفس بسیار به بدی ها فرمان می دهد مگر آن نفس که خداوند رحم کند».
توصیه به شُریحِ بن هانی
در ماجرای جنگ صفین، وقتی علی علیه السلام شریح بن هانی را با هزاران سرباز به سوی لشکر معاویه ره سپار ساخت، توصیه هایی برای شریح نوشت و از جمله فرمود: «هرصبح و شب همواره به یاد خدا باش و لحظه ای در طول شبانه روز فریب دنیا را مخور. مواظب باش که دنیا تو را گول نزند و در هیچ حالی از فتنه های نفس ایمن مباش... ای شریح، بدان که اگر خویشتن را از بسیاری چیزها که دوست داری، از ترس عواقب ناگوار آن باز نداری، هوا و هوس و نفس سرکش تو را به ضررهای بسیاری دچار می سازد. ای شریح در مقابل شهوات نفس مانع ایجاد کن و به هنگام خشم بر نفس خویشتن غالب باش».
لزوم استمداد از خدا در مبارزه با نفس
در تحقق همه اهداف، پیش از هر چیز استمداد از خداوند و جلب عنایات و یاری های او ضرورت دارد؛ چرا که بدون توجهات خداوند عزّوجل هیچ سببی مؤثر واقع نمی شود. بر این اساس در جهاد با نفس و مبارزه با خواهش های نفسانی ـ که از آن در فرهنگ اسلامی به اکبر یاد می شود ـ استمداد از خداوند متعال اولین و در عین حال مهم ترین گام است؛ چون اگر در این نبرد بزرگ انسان از امدادهای الهی برخوردار نشود، هیچ گونه موفقیتی به دست نمی آورد. علی علیه السلام در دعای صباح در این باره می فرمایند: «پروردگارا، اگر به هنگام مبارزه با نفس و شیطان، از کمک و یاری های تو محروم شوم، این محرومیت مرا به رنج بسیار و حرمان گرفتار می سازد به گونه ای که دیگر امیدی به نجات من باقی نمی ماند».
تأثیر اعمال در سرنوشت نفس
انسان در حقیقت مجموعه ای از استعدادهاست که اگر در به دست آوردن اصول و ارزش های ماندگار از آنها بهره برداری شود، سعادت ابدی را برای انسان به ارمغان خواهد آورد، اما اگر در نتیجه جهل و عناد این توانمندی ها در راه تحصیل اهداف کوچک و زودگذر صرف شوند، جز پشیمانی و حسرت و خسران جاودان حاصلی در پی نخواهند داشت. علی علیه السلام در اشاره به این حقیقت می فرمایند: «بدون تردید آن نفسی که به دنبال خواست های فانی و زودگذر است، در مسیر تحصیل آنها به هلاکت رسیده، دچار بدبختی همیشگی می شود؛ اما نفسی که در پی کمالات ماندگارِ جاودان است علاوه بر دستیابی به آنها به سعادت ابدی نیز نائل می شود».
نکوهش خشنودی از نفس
علاقه مندان به کمالات انسانی و فضایل اخلاقی علاوه بر مواظبت دائم از نفس، تمام گرایش های آن را تحت تدبیر معیارهای صحیح عقلی و دینی راه بری می کنند و از هرگونه افراط و تفریط در برخورد با آن می پرهیزند؛ چون همان گونه که بی توجهی به نفس و توانمندی های آن کار درستی نیست، اعتماد کامل به نفس و رها ساختن آن به حال خود و خشنود بودن به تمام عمل کردهای آن عملی ناصواب و غیرمنطقی است. حضرت علی علیه السلام در ذم خشنودی از نفس می فرمایند: «بدترین کارها خشنودی از نفس است».
بزرگ ترین دام شیطان
شیطان، این دشمن قسم خورده آدمی، همواره در کمین انسان است تا او را غافل ساخته، به بیراهه بکشاند. از مهم ترین عوامل فراهم کننده زمینه نفوذ شیطان در نفس آدمی اعتماد کردن آدمی به نفس خود است. گاهی انسان در نتیجه بی توجهی به آموزه های اعتقادی و اخلاقی از یک طرف و غافل شدن از دسیسه ها و فریب کاری های نفس از طرف دیگر، آن چنان تحت تأثیر ظاهرسازی ها و خیال بافی های نفس قرار می گیرد که به طور کامل به نفس اعتماد پیدا می کند و زمام امور خود را به دست آن می سپارد. در چنین حالتی زمینه عملی شدن همه نقشه های شیطان در وجود انسان فراهم می شود. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «بر حذر باش از اعتماد و اطمینان کردن به نفس. به درستی که این کار از بزرگ ترین دام های شیطان است».
علت و ریشه خشنودی از نفس
علی رغم ضررهای زیادی که در نتیجه رضایت از نفس متوجّه انسان می شود، چه عواملی باعث می شود که فرد نه تنها در مقابل کشش و گرایش های آن مقاومتی از خود نشان نمی دهد، بلکه از عمل کردهای آن خشنود هم می شود؟ به این پرسش، پاسخ های بسیاری داده شده که کامل ترین آن ها این است: رضایت از نفس نتیجه نقصان عقل و نادیده گرفتن اصول عقلانی است. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «خشنودی انسان از نفس نشانه سبکی عقل اوست».
وضع انسان از خود راضی
انسان ازخودراضی نشانه هایی دارد که مهم ترین آنها ناتوانی از تشخیص عیب های رفتاری است. چنین فردی بر اثر فریب نفس تمام اعمال خود را خوب می بیند و کردار نیک دیگران را ندیده می گیرد و حتی برای توجیه عمل کرد غلط خود تلاش می کند که کمالات و توانمندی های دیگران را انکار نماید و در مرحله قضاوت درباره رفتار سایر مردم، از حدود انصاف عدول کند. علی علیه السلام در توصیف ویژگی های انسان ازخودراضی می فرماید: « وقتی انسان از نفس خود راضی شد، عیبش از او پوشیده می ماند و به سبب نقصانی که دارد، اگر فضیلت و کمالات دیگری را تشخیص بدهد آن را می پوشاند».
آثار از خود راضی بودن
از آن جا که انسان ازخودراضی تحت تأثیر وسوسه های نفس، دست به اعمالی می زند که اغلب با زیر پا نهادن اصول اخلاقی و حقوق دیگران همراه است و برای فرد آثار نامناسبی در پی دارد، اوّلین دست آورد منفی این کار خشمگین ساختن خداوند متعال است. گذشته از آن چون ازخودراضی بودن اغلب عیب های اخلاقی نظیر خودخواهی، ظلم به دیگران و تکبّر و دروغ گویی را در پی دارد؛ انسان را از جاده مستقیم سعادت دور ساخته، مردم را نیز نسبت به او بدبین می سازد. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «هر که از نفس خود راضی باشد، خدا را به خشم می آورد و سرزنش کنندگان بیشتری پیدا می کند».
عاقبت اعتماد به نفس اماره
چون نفس امّاره همیشه به بدی امر می کند، اعتماد به آن و پیروی از خواست هایش انسان را نه تنها از نیل به کمالات و برخورداری از زندگی سالم باز می دارد، بلکه او را به آلودگی های اخلاقی گرفتار می سازدو گاهی آن چنان به سراشیب سقوط از منزلت انسانی می کشاند که به طور کلی تمام زمینه های نجات و رستگاری از وجود آدمی رخت بر می بندد. علی علیه السلام در روایتی تصریح دارند: «نفس اماره همیشه به پلیدی ها فرمان می دهد. هر که به آن اعتماد کند نفس به او خیانت می کند و... کسی که از آن راضی شود او را به همه کارهای بد و رفتارهای ناپسند آلوده می سازد».
اهمیّت عزّت نفس
خودِ واقعی انسان که گوهر گران بهای حقیقت اوست از سنخ ماورای ماده است و با تمام زشتی ها و آلودگی ها ناسازگاری دارد و حفظ سلامت آن از تمام پلیدی ها و پستی ها وظیفه اصلی انسان است. در فرهنگ اسلامی از این وظیفه تحت عناوین حفظ عزّت و کرامت نفس یاد می شود و اگر در روایات اهل بیت علیه السلام توصیه و تأکید می شود که نفس خود را بشناسید و آن را عزیز بدارید و شرافت آن را حفظ، و از سلامت و حرّیت آن پاسداری کنید، به این بعد از حقیقت انسان اشاره می شود که نفس انسان بارقه الهی است و حفظ سلامت آن سعادت ابدی آدمی را تضمین می کند. علی علیه السلام زندگی بدون عزّت نفس را زندگی نمی دانند و تصریح می کنند که «برای جوان مرد تحمّل مرگ پسندیده تر از تن دادن به پستی است».
مبارزه با نفس و ارتباط آن با عزت نفس
گاهی به غلط گمان می رود که عزّت نفس با جهاد با نفس هم خوانی ندارد. لذا تن دادن به هر نوع پستی را به اسم نفس کشی و مخالفت با نفس توجیه می کنند، در حالی که در اسلام چنین کاری نه تنها مجاهده با نفس محسوب نمی شود، بلکه با این قبیل اعمال که با اصل عزّت نفس تعارض دارند مخالفت شده است. به عنوان مثال علی علیه السلام در تقبیح طمع وروزی می فرمایند: «آن که طمع را شعار خود قرار دهد و به آنچه در دست مردم می بیند طمع بورزد، نفس خود را پست ساخته است».
عوامل حفظ عزّت نفس
علی علیه السلام راه های حفظ عزّت را این گونه توصیف می کنند: «اگر می خواهی آزاد باشی هم چون بندگان کوشش کن و امید خود را از ثروت دیگران قطع کن. هرگز چشم طمع به اندوخته ها و امکانات دیگران ندوز. اگر کسبی به تو پیشنهاد شد، نگو که این کار با شأن و منزلت من هم خوانی ندارد و از موقعیت اجتماعی من می کاهد؛ زیرا هیچ کار به اندازه درخواست مال از دیگران انسان را پست نمی سازد. اگر بی نیازی از مردم را پیشه خود سازی و از کسی توقع نداشته باشی از همه مردم برتر و ارزشمندتری».