نفیسه زائری : با توجه به حوادث دردناک اخیر در رابطه با بزه دیده واقعشدن کودکان بر آن شدیم تا تحلیل جرمشناختی از این حوادث با تأکید بر پرونده آتنا اصلانی داشته باشیم.
به گزارش ، شهروند نوشت: در رابطه با بزهدیدگی کودکان و نوجوانان باید اذعان داشت که آنان بیشتر قربانیان بزرگسالان واقع میشوند؛ زیرا بزرگسالان به دنبال افرادی هستند که نتوانند به خوبی از خود دفاع کنند. پروندههای اخیر در رابطه با بزهدیدگی کودکان در ایران موکد این مطلب است و کودکان حوادث اخیر توسط آشنایان، همسایگان مورد بزه قرار گرفتهاند.
بعد از پرونده ستایشها اینبار نوبت دختر هفت ساله دیگری به نام آتنا در شهرستان پارسآباد است. در 28 خرداد دختربچهای به نام آتنا اصلانی برای کمک به پدر دستفروشش همراه او میشود و پدر که مشغول کار بوده، از غیبت آتنا آگاه میشود و به گمان اینکه فرزندش به خانه بازگشته به ادامه کار میپردازد؛ غافل از اینکه آتنا به خانه بازنگشته و نهایتا بعد از ناامیدشدن از یافتن او به پلیس اطلاع داده میشود و با تلاش نیروهای انتظامی معمای گمشدن کودک مشخص میشود.
متاسفانه آتنا دخترک معصوم ماجرا، توسط شخص مغازهداری در نزدیکی بساط پدر که او را عمو مینامیده و گهگاهی برای نوشیدن آب یا دستشویی به آنجا میرفته به قتل رسیده است. قاتل دارای 5 سابقه کیفری بوده و انگیزه خود را از قتل النگوهایی میداند که آتنا به همراه داشته است. با توجه به شرح ماوقع برای تحلیل بزهدیدگی آتنا از دو نظریه همجواری و سبک زندگی استفاده میکنیم.
در وهله اول لازم است به اختصار با این دو نظریه آشنا شویم. طرفداران نظریه همجواری معتقدند که قربانیان نقشی در ترغیب مجرم ندارند و صرفا به سر بردن در مکان نامطلوب بدون آنکه دخالتی در قضایا داشته باشند، سبب بزهدیدگی آنان میشود؛ مانند رفتوآمد با افراد سابقهدار، معتاد، مست، پرخاشگر شخص را در معرض بزهدیدگی قرار میدهد و نظریه سبک زندگی در یکی از زیرمجموعههای جرمشناسی، یعنی بزهدیدهشناسی ظهور کرده است.
در این شاخه از جرمشناسی، با مقایسه ویژگیهای بزهدیدگان و غیربزهدیدگان، به تشخیص مخاطرات جرم فردی پرداخته میشود. مطابق این رویکرد، برخی افراد به شیوهای زندگی میکنند که بزهدیدگی برای آنها افزایش مییابد. بنابراین در این حالت، برخی سبکهای زندگی فرصتهای جرم را ایجاد میکنند و احتمال قربانیشدن را نیز افزایش میدهند. ادعای اصلی نظریه سبک زندگی این است که سبکهای زندگی گوناگون افراد، آنها را در نزدیکی بیشتر با بزهکاران قرار میدهد، پس آنها خود بر احتمال بزهدیدگیشان میافزایند.
همچنین افراد با سبکهای زندگی ویژه ممکن است گزینههای بهتری برای بزهکاران باشند؛ زیرا داراییهای باارزشتری دارند یا تمایلی به پاسداشتن مناسب از خود یا داراییشان ندارند. بر طبق این دو نظریه بزهدیدگی آتنا را میتوان اینگونه تحلیل کرد که همراهشدن آتنا با پدر دستفروش و قرارگرفتن در معرض افراد مختلف، رفتوآمد کودک به مغازه همجوار برای نوشیدن آب یا رفتن به دستشویی بدون شناخت کافی از فرد مغازهدار که دارای 5 سابق کیفری بوده، براساس نظریه همجواری کودک را در معرض خطر بزهدیدگی قرار داده است.
از سوی دیگر به همراه داشتن النگو و انگشتر که با نظریه سبک زندگی گره خورده، سبب شده که توجه افراد مستعد بزهکاری مانند این مرد مغازهدار را به سوی خود جلب کند و موجب وقوع این جنایت هولناک علیه آتنا شود. به همراه داشتن طلا برای کودکی که توان دفاع از خود را ندارد براساس این نظریه چه بسا افراد بزه ناکرده را ترغیب به ارتکاب جرم کند.
بنابراین نخستین راه پیشگیری را باید معطوف به محیط خانواده دانست. با برگزاری دورههای آموزشی میتوان مهارتهای والدین را برای تمامی خانوادهها بالاخص خانوادههایی که در فقر آموزشی به سر میبرند، افزایش داد تا راه محافظت از فرزند خود و سبک فرزندپروری صحیح را جهت پیشگیری از بزهدیده یا بزهکار واقع شدن فرزندانشان آموزش ببیند. از سوی دیگر اولیای مدارس علاوه بر آموزش تحصیلی باید به واقعیتهای امروز اجتماع توجه ویژهای داشته باشند و مهارتها و آگاهیهای لازم را در رابطه با حفاظت کودکان در اختیار آنان قرار دهند.
قاطعانه میگویم با توجه به حوادث تلخی که شاهد آن هستیم بیش از پیش نیاز به یک برنامه مدون و جامع برای ارتقای آگاهی کودکان از خطرات و چالشهای پیش رو آنان احساس میشود. در بسیاری از کشورها وزارت دادگستری و آموزش و پرورش ارتباط دوسویهای با یکدیگر دارند و حتی قضات ساعاتی را در مدارس به تدریس به کودکان در رابطه با حقوقشان و جرایمی که در کمین آنهاست، میپردازند.
*عضو کمیته حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان