علائم و نشانه ها:
-گریزان بودن از معاشرت و قرار گرفتن در گروه،
-بسیار مغرور و خودخواه بودن،
-بدگمانی نسبت به دیگران(به صورتی که فکر می کند همه می خواهند به او صدمه برسانند)،
-حسادت شدید،
-خود را انسان موفقی ندانستن،
-به سر بردن دائمی در رقابت و منازعه شدید با دیگران،
-قیافه اش عبوس و گرفته،
-سعی در فریب خود و دیگران،
-شکست در اغلب اوقات،
-بسیار خودپسند،
-بی علاقه به تحصیل و مطالعه،
-بروز واکنش قوی و سخت در برابر یک امر ساده و کم اهمیت،
-گریزان از مدرسه و کارهای درسی،
-افسردگی و ناراحتی شدید،
-مخفی داشتن انگیزه ی عمل خود،
-ترس از همه چیز،
-پافشاری در رفتار نادرست خود،
-عدم قبول واقعیات دور و برخود،
-تردید و وسواس خسته کننده در رفتار،
-بی قرار و عدم توان قرارگرفتن در جایی ساکت و آرام،
-عدم برخورداری از پختگی لازم و برخورداری واقع بینانه و صحیح،
-انتظارات و توقعات نامعقول و غیرمنطقی،
-نداشتن برخوردی صادقانه با مسائل مختلف،
-توسل به حیله در بعضی از موارد،
-اشکال در تماس و برخورد با آنها،
-عدم توان به تغییر انگیزه و اهداف خود،
-رفتارهای غیرطبیعی و غیرعادی،
-عدم توان به هماهنگی خود با محیط و افراد دور و برخود،
-سرباز زدن از مقررات اجتماعی،
-پرخاشگری و عصبانیت،
-قهر با کوچکترین مسئله ای،
-دائماً در پی آزار اطرافیان بودن، تعرض و کتک کاری با دیگران،
-اعتراض های بی جا و بدون دلیل،
-رفتارهای موذیانه، ناشایست و غیرطبیعی،
-سرپیچی و تمرد از والدین،
-بی تفاوتی های غرورانگیز و کناره گیری از دوستان.
عوامل پدیدآورنده:
-کمبود امکانات در محیط خانوادگی،
-عدم توجه والدین و اعضای دیگر خانواده به کودک،
-به هم خوردن موازین عدالت و برابری برای کودک،
-عدم آموزش سازگاری به کودک،
-مقایسه وی با دیگران و رجحان دیگران،
-شاید وضعیت فیزیکی نامناسب،
-به خطر افتادن حس مالکیت،
-گاه وجود محیط همراه با رعب و وحشت،
-مداخله بی جای والدین در اختلافات جزئی بین کودکان،
-بیکاری و بلاتکلیفی،
-دیدن بی عدالتی و تبعیض،
-نامناسب بودن رفتار والدین،
-احساس عدم امنیت کودک،
-وارد شدن فشارهای درونی شدیدی به کودک،
-سرمشق های ناسازگار،
-بهره مند نبودن از مهر و محبت والدین،
-ناکام بودن از دستیابی به اهداف تعیین شده،
-ولادت کودکی جدید در خانه،
-عدم وجود وضعیت تربیتی مناسب،
-وجود بگو و مگو و درگیری در خانواده کودک،
-متارکه یا طلاق کودک،
-ناامنی ناشی از وضعیت خانوادگی،
-مورد قبول و پذیرش همسالان و والدین قرار نداشتن،
-طرد کودک به وسیله والدین و دیگران،
-نااستواری عاطفی در خانواده،
-برآورده نشدن امیدها و آرزوهای کودک،
-ضایعات روانی،
-میل شدید به استقلال در کودک،
-احساس ناکامی در دستیابی به اهداف مورد علاقه،
-احساس بی ارزشی و پوچی در زندگی،
-تحمیل انضباط و نظم به کودک،
-برآورده نشدن نیازهای اولیه مانند محبت، وابستگی، تعلق، کنجکاوی، خودشکوفائی، دوست داشته شدن از طرف دیگران و...
-سقوط اخلاقی،
-مناسب نبودن نظام تربیتی خانواده،
-فقر و محرومیت اقتصادی،
-احساس بی پناهی در کودک،
-نقص جسمانی و تمسخر دیگران،
-وجود فشارهای شدید و خارج از تحمل کودک،
-کشمکش های روزمره زندگی و احساس ضعف کودک در مقابل آن،
-مضیفه در غذا، لباس و امکانات رفاهی دیگر،
-سلب آزادی های لازم و ضروری از کودک،
-عدم احساس استقلال در کارهای مربوط به خود،
-گاهی عقده های روانی.
چگونگی عملکرد:
-شناسایی علت ناسازگاری کودک،
-تشویق کودک برای گسترش سازگاری و دوستی های خود،
-آموزش چگونگی ارتباط و درک بهتر خانواده و دیگران،
-تشویق کردن کودک به فعالیت های گروهی،
-دادن فرصت خودنمایی و رهبری در کارهای جمعی به کودک،
-آموزش چگونگی ارزیابی رفتار به کودک،
-ارجاع به روان شناس در صورت لزوم،
-برخورد متناسب با نوع و شدت رفتار کودک،
-شناخت و از بین بردن علل و عوامل ناسازگاری،
-از بین بردن موانع و مشکلات بر سر راه رشد،
-برآورده کردن معقول و معتدل خواسته ها، نیازها و آرزوهای کودک،
-تقویت قدرت تفکر، تصمیم و اراده در کودک،
-دقت در بازسازی و اصلاح کودک،
-فراموش نکردن گذشت نسبت به کودک،
-سرگرم کردن کودک تا جای ممکن،
-ایجاد احساس ارزش در کودک،
-ایجاد و تقویت زمینه اعتماد به خویشتن در کودک،
-واگذار کردن مسئولیت های در خور ظرفیت کودک، برای ایجاد
احساس ارزشمندی در او،
-تشویق و تایید کودک تا کودک قادر شود حل کند مشکلاتش را،
-راهنمایی و هدایت کودک تا بفهمد که چگونه کنترل کند رفتارش را،
-سرگرم کردن کودک با کارهای مورد علاقه اش،
-خودداری از سرزنش و تنبیه های غیرضروری،
-عدم ملامت و مهرورزی افراطی،
-ایجاد محیط آرام و به دور از جنجال، درگیری، اضطراب و نابسامانی.
منبع: نجاتی، حسین، (1388)، روانشناسی کودک، تهران، نشر بیکران، چاپ دهم.