فاطمیان! عیدی بگیرید
ما مردگانیم ... نفخه قدسی ما را زنده می سازد
ما خفتگانیم ... صراط مستقیمت ما را بیدار می سازد
ما غافلانیم ... یادت ما را هشیار می سازد
ما خودپرورانیم ... خط الهیت ما را خداپروران می سازد
ما خودکامگانیم ... مناجات شبانه ات ما را خداکامه می سازد
نور تویی ... روح تویی جان تویی جانان تویی لطف تویی بحر تویی روضه امید تویی راه ده، یار تویی حاصل دیدار تویی!
ای نور خدایی راه های ظلمت زا را از پیش پای ما بردار و پرده را از رازهای الهی بردار!
قطره ای از دریای بی کران جود و کرمت به تشنه کامان ولایتت ارزانی ده ; روزنه ای از امید در قلب های تاریک ما بتابان تا تو را بشناسیم و از راه تو به خدا پی ببریم.
ای اسم اعظم پروردگار ... ای پرتو نور ذوالجلال ... ای فیض الهی ... ای تفضل رحمانی، ای انگیزه هستی ... ای پاره تن رسول الله ... ای روح و روان محمد!
ای کسی که خردها و عقول خردمندان و اندیشمندان را شگفت زده ساختی و دیده های جهانیان را خیره ساختی; هنگامی که خواستند به عظمت و جلال تو بنگرند و از اوج مقام تو - که کروبیان به آن راه نیافته اند - آگاه گردند تا سرانجام بدانند: فاطمه کیست؟
نه! هرگز جز پروردگارت، پدرت، شویت و فرزندان پاکت، کسی از راز شناختت پی نبرده و نخواهد برد .
به خدا اگر مردان و زنان جهان از تو الگو بگیرند و راه تو را بپیمایند، جهان گلستانی شود عطرانگیز و روح افزا که بوی خوش عطرش تمام کژی ها و بدی ها را بزداید و به جای آن همه غل و غش و رین و زیغ، صفا و خلوص و پارسائی و تقوا جای گزین شود; نه راه تو، که گامی کوتاه در راه تو ای صراط و ای میزان حق و باطل و ای محور دایره وجود.
مقام و جاه فاطمه هم چون قبر مقدسش، پنهان و ناپیدا است از دید عوام و حتی خواص . خانه اش فرودگاه وحی و جای گاه خیر و برکت و برترین خانه ای است که مورد تمجید و ستایش پیوسته پروردگار است.
«فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه، یسبح له فیها بالغدو و الآصال رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله » (نور، آیه 36) در خانه هایی که خداوند اجازه داده تا برافرازد و نامش در آن ها یاد شود هر صبح وشام ; مردانی که در آن تسبیح وی می گویند و هرگز تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداختن زکات باز نمی دارد.
فاطمه، واسطه رسالت و امامت و اصل و مام امامان و اولیای خداست. او در دید پدر ام ابیهاست و در دید فرزندان بهترین و برترین انسان هاست; همان گونه که امام حسین (ع) در کربلا به خواهرش زینب (س) فرمود:
او از برای پیروان راهش دژ است و سپری از آتش دوزخ. او برای موالیان و شیعیان قطب دایره وجود و برای دوستان و محبان، مبدل سیئات است به حسنات و برای مخلصان، محور است که پیوسته گویند: فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها.
و باز هم فاطمه ناشناخته است. شاید روزی پرده از دیدگان ما برداشته شود «لقد کنت فی غفلة من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید» و بتوانیم زهرا را بشناسیم و این کار در این دنیای مادی برای ما میسر نیست، ملکوتیان در شناختش حیران و سرگردان شده اند چه رسد به ناسوتیان.
چو عبد و چون عرفه، عارفان این عرفات
به هر که قدر تو دانست می دهند برات
تو خود جانی و خود جهانی ما را چه به جان و جهان
تو خود گنج روانی ما را چه به سود و زیان
اگر ذرات جهان از تو نشان یابند، نام و نشان نخواهند اگر در شهوار از پرتو تلالؤ تو قیمت یابد، نرخ بازار مادیان را نخواهد که هر کلمه ای گهربار از زبان مقدست برآید، عین حق و حقیقت است و میزان شناخت راستی و درستی از کژی و نادرستی.
و ما امروز که در روز ولادتت ای روح پدر و ای محدثه مادر گرد هم جمع شده ایم و به یاد زادروزت هم گام با فرشتگان و ملکوتیان جشن سرور می گیریم تا ذره ای از نور آن خورشید عالمتاب درون قلب های تاریکمان بتابد و قطره ای از دریای جود یقت سایت بر افکار پوسیده و تفتیده ما برسد و آن ها را چنانکه تو خواهی و خدایت، دگرگون سازد.
و اینک ما در این مجلس بی ریا نشسته ایم تا در محفل ولادتت همراه رسول الله، خدیجه کبری، ملائک و اولیای خدا جشن شادی بگیریم. و اینک نسیم بهاری از زاویه خانه کوچک رسول الله که به سترگی تمام افلاک است، ترانه خوانان می وزد تا بهاران کند خزان را و خندان کند جهان را.
هر دم ز باغ روح افزای نبوت، پیک بشارتی به آسمان ها بر می خیزد که امروز دوستان را صلا زنید و یاران را فراخوانید که غنچه برگشود سر سوسن را و گل سرخ محمدی به طرب آورد بید و ارغوان را و عندلیبان نواخوان بر شاخه های طوبا به ترانه خوانی مشغولند، تا میوه دل ها را برسانند و با مشک و عنبر از زنگارهای سالیان دراز جهالت و نادانی بشویند و با آب حیات معنویت وضو دهند.
دل را مجال نیست که از ذوق دم زند
جان سجده می کند که خدایا مبارک است
اینک ای محب ! و ای دوست! اندوه را از دل برگیر که عید وصال است امروز.
دست دل را بگشای تا پای عشق کوبد که در امن و امان است امروز.
بر بام عشق بالا رو و اذان محبت را عاشقانه بر گنبد دوار بخوان که گاه عشق ورزیدن است امروز.
از شاخه های درخت ولایت زهرا و علی خود را آویز که هنگام گل چیدن است امروز.
و از دست پر اقتدار محمد گذرنامه ورود به فردوس برین را بگیر که وقت عیدی گرفتن است امروز.
عیدی شیعیان:
در روایت آمده است که فاطمه هنگام ازدواج از پدر بزرگوارش خواست که مهریه اش را شفاعت گنه کاران امت پدر قرار دهد، پس جبرئیل امین نازل شد و مکتوبی از سوی پروردگار متعال برای حضرت رسول (ص) آورد که: «جعل الله تعالی مهر فاطمة الزهراء ابنة محمد المصطفی، شفاعة امته العصاة » کابین فاطمه زهرا دختر محمد برگزیده خدا، شفاعت گنه کاران از امت است.
از خود حضرت زهرا نقل شده که روزی رسول خدا (ص) به من فرمود: «یا فاطمة! من صلی علیک غفر الله له و الحقه بی حیث کنت من الجنة » ای فاطمه! هر که بر تو درود فرستد خداوند او را بیامرزد و به من در بهشت برین ملحق سازد» . (کشف الغمه، ص 230)
محمد بن مسلم گوید: از امام باقر (ع) شنیدم که فرمود:
فاطمه را در برابر درب دوزخ توقفی است، همان جا که میان دیدگان هر انسانی نوشته شده که مؤمن است یا کافر و هنگامی که دستور داده می شود که محب گنه کار را به دوزخ روانه سازند فاطمه بین دو چشمانش می خواند که او محب است، ولی گناه زیادی دارد، پس عرض می کند:
«الهی و سیدی سمیتنی فاطمة و فطمت بی من تولانی و تولی ذریتی من النار و وعدک الحق و انت لا تخلف المیعاد» بار خدا و مولای من! مرا فاطمه نامیدی و دوستداران و دوستان ذریه ام را از دوزخ بریدی و جدا ساختی، و وعده ات حق است و تو هرگز
از وعده خویش تخلف نمی کنی » .
خدای عزوجل در پاسخش می فرماید: «صدقت یا فاطمة، انی سمیتک فاطمة و فطمت بک من احبک و تولاک و احب ذریتک و تولاهم من النار و وعدی الحق و انا لا اخلف المیعاد. و انما امرت بعبدی هذا الی النار لتشفعی فیه فاشفعک لیتبین لملائکتی و انبیائی و رسلی و اهل الموقف موقفک منی و مکانتک عندی، فمن قرات بین عینیه مؤمنا، فخذی بیده و ادخلیه الجنة; راست می گویی فاطمه، من تو را فاطمه نامیدم و هر که تو را دوست دارد و ولایت فرزندانت را می پذیرد از آتش جهنم جدا ساختم و وعده من حق است و تخلف ناپذیر. ولی من به این دلیل دستور دادم که بنده گنهکارم را به جهنم ببرند تا تو شفاعتش کنی و من شفاعتت را بپذیرم تا برای فرشتگان و رسولان و پیمبرانم و تمام انسان هایی که در محشر جمع شده اند، جای گاه و مقام تو نزد من شناخته شود، پس هر که را دیدی که میان دو دیدگانش «مؤمن » نوشته شده دستش را بگیر و به بهشتش ببر» . (علل الشرایع، ص 179، ح 1)
دوستان! باید کاری کنیم که لا اقل میان دیدگانمان مؤمن نوشته شده باشد و گرنه ترس این است که از شفاعت زهرای مرضیه محروم گردیم.
فاطمه شب های تار در برابر ذو الجلال به راز و نیاز و نیایش می پردازد و پیوسته در دعای سحرگاهانش از خدایش می خواهد که شیعیانش را از آتش جهنم برهاند.
این چه مقام والائی است و این چه قدر عظمت است ؟
امام مجتبی (ع) به مادر عرض می کند: چرا پیوسته برای دیگران دعا می کنی و برای خودت هیچ درخواستی نمی کنی؟
جواب می دهد: «الجار ثم الدار; اول همسایه سپس خود! و گمان نمی کنم چیزی را از خدا برای خود می خواست که هرچه دعا می کرد برای ما گنهکاران امت پدرش بود» .
و آن جا که صحرای محشر برپا شده و تمام خلایق از اولین و آخرین گرد آمده اند و همه دیده به مقام شامخ اولیای خدا دوخته اند و فاطمه با آن فر و شکوه وارد محشر می شود و از صراط می گذرد و به بهشت برین نزدیک می شود، این آیه شریفه را تلاوت می کند:
«الحمد لله الذی اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شکور، الذی احلنا دار المقامة من فضله لا یمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب » (فاطر، آیه 34 و 35)
حمد و سپاس خدای را که حزن و اندوه ما ببرد و همانا پروردگار ما بسیار بخشنده و پاداش دهنده شاکران است. شکر آن خدای را که از راه لطف و کرمش ما را به جایگاه جاویدان بهشت وارد کرد که در اینجا هیچ رنج و دردی به ما نمی رسد و هرگز ناتوانی و خستگی نخواهیم داشت.
ناگهان خدای عزوجل بر او وحی می کند که: ای فاطمه! آنچه می خواهی از من بخواه. در پاسخ خداوند عرض می کند:
«اسالک ان لا تعذب محبی و محب عترتی بالنار; بارالها! از تو می خواهم که دوستانم و دوستان عترتم را به آتش جهنم نسوزانی »
پاسخ خداوند را می شنود که: «یا فاطمة و عزتی و جلالی و ارتفاع مکانی لقد الیت علی نفسی من قبل ان اخلق السموات و الارض بالفی عام ان لا اعذب محبیک و محبی عترتک بالنار; ای فاطمه! به عزت و جلالم و علو مقام و کبریایم سوگند همانا دوهزار سال پیش از آنکه آسمانها و زمین را بیافرینم بر خود واجب دانستم که دوستانت و دوستان فرزندانت را به آتش دوزخ نسوزانم.»
(تاویل الآیات، ص 473، حدیث 12، به نقل از ابوذر غفاری)
بازهم بگویم، یاران با وفای زهرای اطهر!
چه بگویم که هرجا دعا و درخواستی از خدا می کند به یاد شیعیان است. در روایتی طولانی در کتاب تفسیر الفرات، ص 171، از ابن عباس نقل شده که می گوید:
«... پس جبرئیل امین از سوی پروردگار نازل می شود و به فاطمه می گوید: حاجتت را از خدایت بخواه.»
فاطمه عرض می کند: «یا رب شیعتی; پروردگارا! شیعیانم.
خدای - عزوجل - می فرماید: «قد غفرت لهم; آنان را آمرزیدم » .
عرض می کند: «یا رب شیعة ولدی; خدایا پیروان فرزندانم » .
می فرماید: «قد غفرت لهم; آنان را آمرزیدم » .
باز هم حضرت زهرا دست بردار نیست، این بار عرض می کند: «یا رب شیعة شیعتی » خدایا! پیروان شیعیانم.
خداوند می فرماید: «انطلقی، فمن اعتصم بک فهو معک فی الجنة; بگذر، هرکس که به تو روی آورد و دست نیاز را به سوی تو دراز کند، با تو در بهشت خواهد بود» .
در ادامه روایت آمده است: «فعند ذلک یود الخلایق انهم کانوا فاطمیین; در آن جاست که تمام آفریدگان خداوند آرزو می کنند که ای کاش آن ها هم فاطمی بودند» .
آن گاه فاطمه زهرا روانه بهشت می شود و پشت سر حضرتش شیعیانش و شیعیان فرزندان پاکش و شیعیان امیرالمؤمنین (ع) در امن و امان به راه می افتند، در حالی که تمام سختی ها و نگرانی ها از آنان زدوده شده و راه برایشان هموار گشته و در حالی که تمام خلایق می ترسند، آن ها هراسی ندارند و آن گاه که تمام مردم تشنه اند، آن ها سیراب.
فرارسیدن سال روز مبارک ولادت حضرت زهرا (س) و فرزند صالح و خلفش بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) را به تمام یاران و فاطمیان عزیز تبریک می گوییم و امید داریم همه، که روز قیامت مورد شفاعت حضرتش قرار گیریم.
آمین رب العالمین.