شاید وقتی واژه ی «جاسوس» را می شنوید اولین چیزی که به ذهنتان خطور می کند فیلم «جیمز باند» و شخصیت اصلی آن باشد. اما این شخصیت جاسوسی تنها در داستان ها و فیلم ها بوده و واقعیت خارجی ندارد. جاسوس ها همواره افراد مرموز و جالبی بوده و نقش مهمی در منازعات و روابط خصمانه ی کشورها به خصوص در دوران جنگ ایفا کرده اند. حضور جاسوس ها در دنیای امروزی را نیز نمی توان نادیده گرفت و هر از چند گاهی اسمی از جاسوسان بزرگ و بدنام در رسانه های منتشر می شود که برای سال ها و حتی دهه ها با موفقیت و بدون این که شکی برانگیخته شود برای کشور متبوع خود یا کسانی که آن ها را اجیر کرده اند مشغول جاسوسی و جمع آوری اطلاعات بوده اند.
با این وجود شاید بتوان گفت که جاسوس های بریتانیا و شوروی سابق از بدنام ترین و معروف ترین جاسوس های تمام دوران به شمار می آیند. شاید بتوان گفت که جاسوسی در دوران جنگ سرد به اوج خود رسید و هر یک از دو کشور ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای آگاهی از برنامه های سری طرف مقابل و نقش بر آب کردن آن ها به طور گسترده از جاسوس های زبده استفاده می کردند.اما با قطعیت می توان گفت که اتحاد جماهیر شوروی در این زمینه گوی سبقت را از ایالات متحده و هر کشور دیگری ربوده و جاسوسانی را در کشورهای غربی به کار گرفت که سال ها برای این کشور جاسوسی می کردند بدون آن که کسی کوچک ترین شکی به آن ها پیدا کند. در ادامه قصد داریم شما را با تعدادی از جاسوس های زبده و مرموز دوران جنگ سرد آشنا کنیم. با ما همراه باشید.
1- جولیوس و اتل روزنبرگ
اتل و جولیوس روزنبرگ (Julius and Ethel Rosenberg) دو شهروند آمریکایی ساکن نیویورک بودند که در سال 1939 با هم ازدواج کردند. آن ها کمونیست هایی بسیار معتقد بودند که یک حلقه ی جاسوسی را برای انتقال اطلاعات نظامی از کشور ایالات متحده به شوروی سابق رهبری می کردند. برنامه ی جاسوسی آن ها در دوران جنگ جهانی دوم و بعد از سال 1940 آغاز شد. در آن دوران جولیوس به عنوان مهندس راه و ساختمان در ارتش ایالات متحده مشغول به کار گردید.
اما جولیوس بعد از فاش شدن تمایلات کمونیستی اش در سال 1945 از ارتش اخراج شد. این کار زمانی انجام شد که جولیوس توانسته بود برادر همسرش، اتل را که به عنوان مکانیک در ارتش ایالات متحده و به ویژه در پروژه ی ساخت بمب اتمی موسوم به «پروژه منهتن» فعالیت می کرد وارد حلقه ی جاسوسی خود کرده و دست نوشته ها و طراحی هایی در مورد این پروژه را بدست مقامات شوروی برساند. در همین مدت دیگر افراد حاضر در حلقه ی جاسوسی روزنبرگ هزاران صفحه از مدارک مربوط به جزییات ساخت رادارها و هواپیماهای جدید ایالات متحده را در اختیار او قرار داده بودند.
این دو در سال 1950 به جرم جاسوسی برای شوروی دستگیر شده و برادر اتل علیه آن ها شهادت داد. بعد از محرز شدن جاسوسی این دو، اتل و جولیوس به مرگ محکوم شدند و قاضی پرونده اعلام کرد که جاسوسی آن ها «بدتر از قتل» بوده است. در ادامه پرزیدنت دوایت دی آیزنهاور درخواست آن ها برای بخشش و دادخواهی را رد کرده و هر دو در 19 ژوئن 1953 در زندان سینگ سینگ شهر نیویورک با صندلی الکتریکی اعدام شده و به اولین شهروندان غیرنظامی ایالت متحده تبدیل شدند که به جرم جاسوسی اعدام شده بودند.
اعدام این دو اعتراضات گسترده ای را در پی داشت و بسیاری از آن ها بر این باور بودند که این اعدام منصفانه نبوده و روزنبرگ ها قربانی سیاست و جریان موسوم به «Red-baiting» شده اند که در آن افراد دارای تفکرات و ایده های سوسیالیستی و مارکسیستی در ایالات متحده مورد محاکمه قرار گرفته و از سمت های دولتی منع می شدند. اما مدارکی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در مورد پیام های رمز گذاری شده جاسوسان این کشور منتشر شد به وضوح نشان می داد که جولیوس روزنبرگ نیز در برنامه های جاسوسی این کشور نقش عمده ای داشته است. با ین وجود اتهامات و مدارک علیه اتل روزنبرگ هنوز نیز مورد اختلاف بوده و برخی او را بیگناه می دانستند.
2- کلاوس فوکس
کلاوس فوکس (Klaus Fuchs) پس از به قدرت رسیدن آدولف هیتلر و حزب نازی در سال 1933، آلمان را به مقصد بریتانیا ترک کرد و در این کشور مدرک دکترای فیزیک را بدست آورد که متعاقب آن شهروندی این کشور نیز به وی اعطا شد. با وجود آگاهی از تمایلات کمونیستی او، در دوران جنگ جهانی دوم از کلاوس فوکس خواسته شد که در برنامه ی سری ساخت بمب اتمی بریتانیا حضور داشته باشد. بعد از موافقت با حضور در این پروژه، فوکس به ایالات متحده فرستاده شد تا در تکمیل پروژه منهتن که در مورد ساخت بمب اتمی بود حضور شرکت کند.
بعد از بازگشت به بریتانیا یک پست معتبر در مرکز تحقیقات انرژی هسته ای این کشور به وی اعطا شد. با این وجود در سال 1950 و پس از آن که یک مأمور مخفی ایالات متحده دریافت که وی برای سال ها اطلاعات سری مربوط به تحقیقات هسته ای ایالات متحده و بریتانیا را در اختیار شوروی سابق قرار داده است، کلاوس فوکس دستگیر شد. در آن دوران اتحاد جماهیر شوروی اولین بمب اتمی خود را ساخته بودند و اسناد و اطلاعات محرمانه ای که کلاوس فوکس در اختیار آن ها قرار داده بود سهم زیادی در ساخت این بمب داشتند.
فوکس در اعترافات خود اعلام کرد که ” به سیاست های روسیه اعتماد کامل دارد” و این که ” متحدان غربی عمداً اجازه دادند که روسیه و آلمان تا سر حد نابودی کامل با هم بجنگند”. اگر چه فوکس ادعا می کرد که اسم واقعی رابط آمریکایی خود را نمی داند اما مأموران اف بی آی ارتباطاتی را بین وی و حلقه ی جاسوسی روزنبرگ کشف کردند که در نهایت به دستگیری روزنبرگ ها و تعدادی دیگر از حلقه ی جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی در خاک ایالات متحده منجر شد. فوکس در مقایسه با روزنبرگ ها محکومیت بسیار کمتری را دریافت کرد و بعد از گذراندن 9 سال در زندان های بریتانیا سرانجام آزاد شد و بلافاصله به آلمان شرقی نقل مکان نمود.
وی در این بخش از آلمان به عنوان استاد فیزیک هسته ای به کارش ادامه داد تا اینکه در سال 1979 بازنشسته شد. فوکس که مدال لیاقت کارل مارکس به عنوان بالاترین مدال لیاقت و خدمت در آلمان شرقی را دریافت کرده بود در سال 1988 در سن 76 سالگی درگذشت.
3- ری ماوبی
ری ماوبی (Ray Mawby) که قبلاً یک متخصص حوزه ی برق بود، بین سال های 1955 تا 1983 در مجلس عوام بریتانیا حضور داشت و به خاطر مخالفت شدید با قانونی سازی روابط همجنس بازان در این کشور شناخته می شد. برای کسانی مثل او که از اعضای حزب محافظه کار بودند تنفر بی چون و چرا از کمونیسم و عقاید کمونیستی یک پیش نیاز اساسی به شمار می آمد اما در سال 2012 و سال ها پس از مرگ ری ماوبی یکی از گزارشگران بی بی سی ادعا کرد که ماوبی سال ها برای دولت چکسلواکی که در دوران جنگ سرد یکی از بلوک های اتحاد جماهیر شوروی به شمار می رفت جاسوسی می کرده است.
بر اساس مدارکی که این خبرنگار ارائه داد وی با اسم رمز «لاوال» (Laval) از سال 1960 و بعد از برقراری تماس با مامورین سازمان جاسوسی چکسلواکی در یک مهمانی شبانه اطلاعات سری را در اختیار این افراد قرار می داده است. ماوبی که به اطلاعات طبقه بندی شده دسترسی مستقیم نداشت با متوسل شدن به شایعات سیاسی مانند وجود تحقیقات محرمانه در مورد همکاران خود در حزب سعی می کرد راه را برای دستیابی به این اطلاعات باز کند. علاوه بر این، وی نقشه هایی را از راهروهای دفتر کار نخست وزیر بریتانیا در پارلمان و جزییاتی در مورد تیم محافظان او تهیه کرده و در اختیار اربابان خود قرار داده بود.
بر اساس مدارک فاش شده وی برای هر اطلاعات خوبی 100 پوند دریافت می کرد که قسمت اعظم آن صرف خرید مشروبات الکلی و قماربازی می شد. در سال های بعذ این مبلغ به 400 پوند افزایش پیدا کرد. ماوبی ماهی چند بار با رابط خود ملاقات کرده و در نهایت به نظر می رسد که همکاری های آن ها در سال 1971 به پایان رسیده است. جالب این که در آن دوران برخی از اعضای حزب کارگر به داشتن رابطه با جاسوس های چکسلواکی متهم شده بودند.
4- پنج کمبریجی
مقامات ارشد بریتانیا که به جاسوس بودن اعضای محافظه کار پارلمان باور نداشتند، به همان شکل نیز تحصیلات عالیه و تاریخچه و نجابت خانوادگی افراد موسوم به «پنج کمبریجی» (Cambridge Five) را دلیل بر پاک بودن آن ها از جاسوسی برای کمونیست ها می دانستند و البته کاملاً در اشتباه بودند. در واقع این پنج نفر افرادی بودند که در همان روزهای اول ورود به دانشگاه کمبریج در دهه ی 1930 به عضویت حلقه ی جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی درآمدند.
دونالد مکلین، گای بورگس، کیم فیلبی، آنتونی بلانت و جان کایرنکراس به مدت یک دهه حضور در دانشگاه کمبریج به سمت های بالایی در سرویس امنیتی بریتانیا رسیده و اطلاعات محرمانه زیادی را در اختیار کمونیست های شوروی سابق قرار دادند. برای مثال به لطف این حلقه ی جاسوسی متشخص که انگیزه های ایدئولوژیکی و نه مالی داشتند، اتحاد جماهیر شوروی از برنامه ی متحدین برای فرستادن شورشیان ضد کمونیسم به آلبانی و سیاست ها و استراتژی های این کشورها در دوران جنگ دو کره مطلع شدند.
بعد از این که فیلبی که به شکل خنده داری به سمت بخش ضد شوروی سازمان اطلاعاتی MI6 منصوب شده بود دریافت که مقامات بریتانیایی به وی مشکوک شده اند، این موضوع را به اطلاع مکلین و بورگس رساند و باعث شد که این دو در سال 1951 به مسکو فرار کنند.
فیلبی نیز در سال 1963 به آن ها ملحق شد اما کایرنکراس از ایتالیا و بعدها فرانسه سر درآورد. در همین اثنا، بلانت در مقابل قول مقامات برای عدم دستگیری و مصون ماندن از پیگرد قانونی به جاسوسی های حلقه ی کمبریج اعتراف کرده و در بریتانیا ماند. در نهایت هیچ کدام از این پنج نفر به خاطر جاسوسی محاکمه نشدند.
5- آلدریچ ایمس
آلدریچ ایمس (Aldrich Ames) که فرزند یکی از تحلیل گران سیا و در ایالت ویسکانسین به دنیا آمده بود نیز در همان دوران نوجوانی علاقه ی خود را به حوزه ی اطلاعات محرمانه و فعالیت در بخش های اطلاعاتی نشان داد. وی در همان دوران دبیرستان برای مدتی به عنوان کارمند اداری پاره وقت در سازمان سیا مشغول به کار شد و بعدها به یک جاسوس تمام عیار تبدیل گردید. وی برای بیش از سه دهه به کشورهایی مانند مکزیک و ترکیه فرستاده می شد تا مقامات اتحاد جماهیر شوروی حاضر در این کشورها را به خدمت سازمان سیا درآورد.
علی رغم اعتیاد به الکل و کارنامه ی ضعیف کاری وی موفق شد تا مقام رییس شاخه ی ضداطلاعاتی بخش شوروی سازمان سیا ارتقا پیدا کند. با این وجود در سال 1985 و بعد از طلاق از همسرش که بار مالی فراوانی برای وی داشت، ایمس به سفارت اتحاد جماهیر شوروی رفت و اعلام کرد که حاضر است در قبال دریافت مبالغی اطلاعات سری خاصی را در اختیار آن ها قرار دهد. در نه سال آینده وی در قبال دریافت 2٫7 میلیون دلار اسناد محرمانه ای را در مکان های مشخص شده قرار داد تا ماموران کا گ ب بعدأ آن ها را بردارند. علاوه بر این وی هویت تمام جاسوسانی که در خاک اتحاد جماهیر شوروی برای ایالات متحده خبرچینی می کردند را نیز در اختیار آن ها قرار داد که به دستگیری و اعدام فوری دستکم 10 نفر از این افراد منجر شد.
بعدها یکی از مقامات سازمان سیا در این باره چنین گفت:” این افراد کشته شدند زیرا این خائن بدذات قاتل می خواست که یک خانه ی بزرگ تر و یک ماشین جگوار داشته باشد”. با وجود این که مقامات سازمان سیا متوجه حضور یک نفوذی در بین خودشان شده بودند اما ایمس تا سال 1994 توانست به برنامه های جاسوسی خود ادامه دهد تا این که مأمورین اف بی آی موفق شدند مدارکی دال بر جاسوسی وی برای روس ها را در سطل آشغال و کامپیوتر وی پیدا کنند. وی هم اکنون در حال سپری کردن دوران حبس ابد خود در زندان فدرال پنسیلوانیا است.
6- آدولف تولکاچف
هر پنج مورد قبلی که در این لیست آمده اند به نفع کمونیست ها و اتحاد جماهیر شوروی جاسوسی می کردند اما ادولف تولکاچف (Adolf Tolkachev) یک مهندس الکترونیک داهل شوروی بود که در اوایل سال 1977 یادداشت هایی را در داخل ماشین های دیپلمات های آمریکایی انداخت و از آن ها خواست که با یک مقام رسمی ایالات متحده دیداری داشته باشد. در ابتدا سازمان سیا تماس ها و یادداشت های او را نادیده می گرفت زیرا فکر می کرد که این دامی است که سازمان کا گ ب برای دیپلمات های آمریکایی پهن کرده اما تولکاچف که در یک موسسه ی هوانوردی نظامی در مسکو کار می کرد آن قدر به پیام های خود ادامه داد تا این که اعتماد سازمان سیا را به خود جلب کرد.
بین سال های 1979 تا 1985 وی اسناد محرمانه را در جیب خود می گذاشت و به خانه می برد و در آن جا با دوربینی که از طرف سازمان سیا برای وی تهیه شده بود از آن ها عکس می گرفت. سپس رابطان فیلم ها و نوشته های دستی او را بعد از مراقبت های فراوان برداشته و به مقامات سیا تحویل می دادند. از طریق همین اطلاعاتی که تولکاچف در اختیار مقامات سازمان سیا قرار داد مشخص شد که موشک های کروز و بمب افکن های ایالات متحده می توانند در سطوحی پرواز کنند که رادارهای اتحاد جماهیر شوروی متوجه حضور آن ها نشوند. در کل اطلاعات دقیق و بسیار مهمی از طریق تولکاچف در مورد سیستم های نظامی اتحاد جماهیر شوروی در اختیار مقامات آمریکایی قرار گرفت که مجموعاً در حدود 2 میلیارد دلار از هزینه های تحقیقات و ساخت ادوات نظامی ایالات متحده را کاهش داد.
سازمان سیا نیز در مقابل در مجموع بیش از یک میلیون دلار به وی پرداخت کرد که بخش عمده ی آن به عنوان وجه الضمان نگهداشته شده و از وی خواسته شد که برای مدت بیشتری در شوروی مانده و برنامه ی فرار از کشور را به تعویق بیاندازد. بخش دیگری از این پرداختی ها نیز صرف خرید آلبوم های گروه موسیقی «Led Zeppelin»، گروه «The Beatles» و دیگر گروه های راک غربی برای پسرش می شد. اما در نهایت مشخص شد که هدف او از جاسوسی انتقام و نه منفعت مالی بوده است زیرا وی با یکی از رابطانش در مورد قتل مادر همسر و زندانی شدن پدر او در دوران پاکسازی های استالین در دهه ی 1930 صحبت کرده بود. علاوه بر این تولکاچف از نحوه ی برخورد مقامات اتحاد جماهیر شوروی با مخالفانی که وی مورد تمجید قرار می داد رضایت نداشت.
این همکاری در سال 1985 و پس از این که ادوارد لی هاوارد،مامور سابق سازمان سیا، و البته آلدریچ ایمس هویت برخی از جاسوسان ایالات متحده در خاک شوروی را فاش کردند پایان یافت. تولکاچف در سال 1986 دستگیر و اعدام شد.