ماهان شبکه ایرانیان

عوامل تضعیف خودباوری فرهنگی(۲)

آنچه در پی می آید، حاصل تحقیقی است که به همت دو تن از محققان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی; در مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما تدوین یافته است

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

اشاره

آنچه در پی می آید، حاصل تحقیقی است که به همت دو تن از محققان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی; در مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما تدوین یافته است. به دلیل اهمیت موضوع، بخش دوم این تحقیق تقدیم ارباب معرفت می گردد. لازم به ذکر است از آنجایی که این تحقیق چند سال پیش نگارش یافته، لذا برخی آمارها و اطلاعات موجود از جمله وضعیت سیما و نیز مطبوعات تغییرات - اعم از مثبت و یا منفی - چشمگیری یافته اند. معرفت

د: رسانه های جمعی و نقش آن ها در تضعیف خودباوری فرهنگی

بدون تردید، در هیچ دوره ای از تاریخ بشریت، جریان اطلاع رسانی همانند امروز سریع و گسترده نبوده است. به همین دلیل، برخی از مهم ترین ویژگی های این دوره تاریخی را سرعت، گسترش و اهمیت فوق العاده اطلاعات دانسته، دوره معاصر را «عصر انفجار اطلاعات » می نامند. به راستی، امروز وفور اطلاعات و حضور گسترده آن در همه جا و همه وقت، حیرت آور است. اکنون یک آسیایی با; گرفتن یک شماره می تواند با شخص مورد نظر خود در امریکا، اروپا و یا هرجای دیگر مستقیما ارتباط برقرار نماید، یک افریقایی با نگاه به صفحه اول روزنامه خود، خبرهای مربوط به تمام جهان را بخواند، یک اروپایی با روشن کردن تلویزیون خود، مناظر زیبای جنگل ها، حیوانات وحشی و یا اقوام بدوی افریقا را تماشا کند و بالاخره، یک امریکایی به وسیله رایانه شخصی خود، از آخرین تحقیقات انجام شده در مراکز تحقیقاتی اروپا، ژاپن و یا هر جای دیگر آگاه شود.

امروز اطلاعات نه تنها در مراکز معینی قابل دست رسی است، بلکه حتی از درهای بسته و دیوارهای ضخیم خانه ها نیز به داخل نفوذ می کند. تمام امواج صوتی و نوری اطراف ما حامل پیام ها و اطلاعات است و هیچ جایی از نفوذ آن ها در امان نیست.

اطلاعاتی که از طریق رسانه های جمعی به دست مردم می رسد، آن ها را با دنیای اطرافشان آشنا می سازد، بر دانش و آگاهی آن ها می افزاید و آن ها را با آداب، رسوم و فرهنگ ملت های دیگر آشنا; می کند. رسانه های گروهی انسان ها را به سرعت، در جریان مسائل عمده روز قرار می دهند: اتفاقات و رویدادهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و هنری و... علاوه بر خبررسانی، رسانه های گروهی از طریق ارائه تفسیر رویدادها و حوادث و پخش مطالب دلخواه، می توانند به روشنگری مردم بپردازند و آن ها را به تصمیم گیری های مطلوب هدایت نمایند. رسانه ها می توانند در خدمت رشد و شکوفایی دینی و فرهنگی ملت ها قرار گیرند و به بالندگی معنوی آن ها کمک نمایند. وظیفه مهم دیگری که برای رسانه ها ذکر کرده اند ایجاد سرگرمی برای مردم و پرکردن اوقات فراغت آن هاست.

آنچه بدان اشاره شد تنها یک طرف قضیه است. طرف دیگر قضیه چهره خطرناک و زیانبخش رسانه های گروهی است. رسانه های گروهی، - به خودی خود - ابزاری هستند که می توان از آن ها برای برقراری ارتباط و ارائه پیام استفاده نمود و در این حد، از هیچ گونه بار ارزشی برخوردار نیستند و کاملا خنثی می باشند. اما در مورد محتوای پیام و انگیزه های به کارگیری این وسایل، مفید و مضر بودن و نیز خوب و بدن بودن آن ها مطرح می شود. به عبارت دیگر، در مورد وسایل ارتباط جمعی تنها می توان گفت کدام یک رساناتر از دیگری است و چرا، و از این حیث، یکی را بهتر از دیگری دانست. اما پیامی که توسط این وسایل ارتباطی پخش می شود - براساس ارزش ها و باورها - می تواند مفید و خوب یا بد و مضر باشد.

در این جا، منظور بحث درباره ویژگی ها و کارکردهای رسانه های گروهی - که خود بحث های مفصل و دامنه داری دارد - نیست، بلکه طبق مقتضای موضوع مورد بررسی، تنها جنبه های منفی و ا ثرات مخرب رسانه ها مورد توجه است. این مساله نخست با تاکید بر انگیزه های استعمارگرانه قدرت های بزرگ و سوء استفاده های آن ها از این وسایل برای تسلطهمه جانبه برملل ضعیف تر، مورد بحث قرار می گیرد و سپس رسانه های داخلی پس از انقلاب از این زاویه بررسی خواهد شد که علی رغم خدمات شایان توجه و بی بدیلی که به اسلام، انقلاب و شکوفایی فرهنگی انجام داده و می دهند، چه نقشی - به صورت ناخودآگاه - در تضعیف فرهنگ خودی و ترویج فرهنگ بیگانه دارند. در برخی نخست بحث، اشاره به مطالبی چند ضروری است تابتوان باروشن بینی بیش تر، به نتیجه دست یافت:

1- توزیع وسایل ارتباط جمعی در جهان

وسایل ارتباط جمعی - مانند رادیو، تلویزیون، ویدئو، سینما، مطبوعات و... - به عنوان محصولات صنعتی جدید، مانند تمام صنایع دیگر، در چند کشور پیشرفته اروپایی و امریکایی متراکم و انباشته شده، به گونه ای که سهم این چند کشور در میان کشورهای دنیا بسیار چشمگیر است. بنا بر اصل تمرکز در جهان صنعتی نوین، وسایل ارتباط جمعی نیز هر روز به سوی تمرکز بیش تر به پیش می رود. امروز چهار خبرگزاری بزرگ بیش ترین سهم را در ارائه گزارش اخبار و اطلاعات در سطح جهان بر عهده دارند. این غول های خبری (یونایتدپرس و آسوشیتدپرس در امریکا، رویتر در انگلیس و فرانس پرس در فرانسه) از پیشرفته ترین وسایل ارتباطی، بیش ترین نیروهای تخصصی، بهترین سازمان دهی و مدیریت، بالاترین امکانات مالی و عالی ترین نفوذ و اعتبار بین المللی برخوردار می باشند. همچنین این چهار خبرگزاری از پشتیبانی همه جانبه کشورهای متبوع خود - که از قدرتمندترین کشورهای جهان به شمار می روند - برخوردند. « این خبرگزاری ها بیش از %90 خبرهای دنیا را تهیه و پخش می کنند (1)

این خبرگزاری ها، که به نام «چهار غول خبری » معروف شده اند، روزانه قریب 000/850/32 واژه (آسوشیتدپرس 000/000/17، یونایتدپرس 000/000/11، فرانس پرس 000/350/3 و ، رویتر 5/1 میلیون واژه) به جهان مخابره می کنند، در حالی که کل تولید خبرگزاری های آلمان (115 هزار)، ایتالیا (300 هزار)، اسپانیا (500 هزار)، تاینوگ یوگسلاوی (75 هزار)، واینترپرس (100 هزار) فقط به 000/90./1 واژه در روز می رسد. (2)

قریب چهل کشور از کشورهای عضو سازمان ملل خبرگزاری ملی ندارند. (3) کشورهایی هم که خبرگزاری دارند وابستگی شدیدی به اطلاعات و اخبار خبرگزاری های بزرگ دارند. دلیل این وابستگی آن است که تهیه اخبار و اطلاعات برای این کشورها معمولا مقرون به صرفه نیست. بنابراین، آن ها علی رغم خطرات و مضرات بسیاری که این کار برایشان دارد، به استفاده و دریافت گزارش های خبری از خبرگزاری های بزرگ متکی هستند.

در زمینه تلویزیون نیز سلطه قدرت های بزرگ همچنان مشهود است. بر اساس گزارش یک تحقیق، که در سال 1974 از سوی یونسکو انتشار یافت، بسیاری از کشورهای جهان سوم وابستگی شدیدی به فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی امریکایی و اروپایی دارند. بر اساس این گزارش، «امریکا سالانه در حدود 200 هزار ساعت و انگلستان و فرانسه و آلمان غربی هرکدام به ترتیب، در حدود 30، 25 و 15 هزار ساعت برنامه تلویزیونی به کشورهای دیگر دنیا صادر می کنند». (4) تحقیق دیگری که یونسکو در سال 1985 انتشار داد نیز نشان می دهد که علی رغم افزایش تولیدات تلویزیونی کشورهای جهان سوم، سلطه جهانی برنامه های تلویزیونی امریکا همچنان پابرجاست. (5)

پرده های سینمایی کشورهای جهان سوم نیز به وسیله برنامه های کشورهای بزرگ، به ویژه امریکا پر می شود. «فیلم های سینمایی امریکایی بیش از نصف تمام پرده های سینماهای جهان را اشغال کرده اند و هر هفته حدود یک صد و پنجاه میلیون نفر در کشورهای مختلف، فیلم های امریکایی می بینند». (6)

علاوه بر وابستگی شدیدی که رسانه های گروهی کشورهای جهان سوم به منابع غربی دارند، رسانه های غربی با استفاده از ماهواره و فن آوری پیش رفته، به صورت مستقیم نیز جهان را زیر پوشش گرفته، به طور وسیعی اقدام به پخش برنامه های دلخواه خود می کنند. به عنوان نمونه، در این زمینه به فعالیت های شبکه C.N.N امریکا توجه کنید:

60 درصد از 92 میلیون امریکایی صاحب تلویزیون، برای شبکه مشترک اند.

6 میلیون خانه در سطح جهان از طریق ماهواره به این شبکه متصل اند.

120 ایستگاه تلویزیونی در سطح جهان از این شبکه تغذیه می کنند.

250 هزار اتاق از هتل های جهان به این شبکه وصل است. علاوه بر این، در همه جهان فقط یک آنتن بشقابی به راحتی می تواند بینندگان را زیر چتر این شبکه ببرد. (7)

رادیو امریکا نیز با برنامه های متنوعی که به زبان های گوناگون جهان ارائه می دهد، حضور بسیار فعالی در سطح جهانی دارد: بیش از 5 هزار ایستگاه رادیویی در بخش های جهان سخن پراکنی های رادیویی امریکا را تقویت می کنند. (8)

چنان که مشهود است، استعمارگران غربی، به ویژه امریکا، به دلیل دارا بودن فن آوری پیش رفته رسانه ای، در اختیار داشتن نیروهای انسانی متخصص و همچنین پشتوانه سیاسی - اقتصادی بسیار نیرومند، توانسته اند به طور مستقیم یا غیر مستقیم، بر روابط اطلاعاتی و رسانه های گروهی جهان مسلط شوند. آن ها به مرجع و منبع تام نرم افزاری و سخت افزاری اطلاعات تبدیل شده اند.

از سوی دیگر، کشورهای جهان سوم به دلیل ضعف اقتصادی، نداشتن فن آوری پیشرفته و نیروی انسانی متخصص و کافی، نه تنها در سطح جهانی، بلکه در سطح منطقه ای و حتی در سطح کشور خویش نیز نمی توانند حضور فعالی داشته باشند. ضعف و نقصی که بر این کشورها حاکم است زمینه مساعدی برای رشد و گسترش رسانه های نیرومند غرب به شمار می رود. بدین ترتیب، برای استیلای جهانی رسانه های غربی مقتضی موجود است و مانع نیز مفقود بنابراین همان گونه که می بینیم آن ها بدون هیچ مزاحمتی، بلکه غالبا با تشویق و همکاری برخی کشورها - بر رسانه های جمعی جهان مسلط می شوند. کشورها، بر رسانه های جمعی جهان مسلط می شوند.

2- جریان آزاد اطلاعات

مدت هاست که دو نظر متفاوت در سطح جهانی وجود دارد؟ یکی از آزادی کسب و انتشار اخبار و اطلاعات بدون مراعات مرزها حمایت می کند و دیگری به عکس، خواستار آن است که جریان جهانی اطلاعات تحت قوانین و ضوابطی در آید تا به کشورهای قدرتمند اجازه هرگونه تاخت وتازی داده نشود. کشورهای پیش رفته غربی (به استثنای فرانسه) و در راس آن ها ایالات متحده امریکا، از نظریه نخست و بیش تر کشورهای در حال توسعه و عقب نگه داشته شده بلوک شرق (سابق) و فرانسه از نظریه دوم پشتیبانی می کنند.

ظاهر قضیه امریکا و طرفدارانش را، که آزادی بیان و آزادی رسانه ها را یدک می کشند، ذی حق جلوه می دهد، ولی عملکرد آن ها نشان داده که در این ادعا صادق نیستند. همان گونه که ملاحظه می شود، اخبار واطلاعات جهانی تقریبا به طور انحصاری در دست امریکا و چند کشور اروپایی قرار دارد و آن ها بهترین و پیشرفته ترین فن آوری رسانه ای را در اختیار دارند. این کشورها با شرکت های پیشرفته اطلاعاتی که در اختیار دارند، علاوه بر منافع کلان اقتصادی، می توانند به منافع سیاسی - نظامی خود در سطح جهانی نیز دست یابند. آن ها برای دست یابی به اهداف مورد نظر خویش، به وضع یک قانون بین المللی نیاز دارند که دست آن ها را در هرگونه فعالیت اطلاعاتی و خبری باز بگذارد. بهترین قانونی که می تواند آن ها را در این زمینه یاری رساند «جریان آزاد اطلاعات » است. این مساله برای امریکا از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است; زیرا مکمل سلطه جهانی این کشور می باشد. از این رو، امریکا سال هاست تلاش می کند تا آن را به صورت یک قانون بین المللی درآورد. البته امریکا توانست آن را در اعلامیه جهانی حقوق بشر منعکس سازد، ولی تلاش های کشورهای جهان سوم، بلوک شرق سابق و فرانسه پس از سال ها امریکا، را مغلوب ساخت و این کشور نتوانست در مقابل این کشورها ایستادگی نماید و از یونسکو - که مجری نظریه جریان آزاد اطلاعات بود - بیرون رفت. (9)

آزادی جریان اطلاعات در شرایطی که اطلاعات در قبضه چند کشور استیلاطلب و سلطه جو قرار دارد و غالب کشورها قدرت رقابت قابل ملاحظه ای در صحنه های اطلاعاتی و خبری ندارند، شعار فریبنده ای بیش نیست. امریکا، که این موضوع را به عنوان یک حق انسانی در سطح بین المللی مطرح می سازد، در واقع می خواهد از آن برای استثمار انسان ها، پای مال کردن حقوق انسان های ضعیف و استیلای اقتصادی، سیاسی و نظامی خویش استفاده نماید. امریکایی ها در عمل، نشان داده اند که جریان آزاد اطلاعات را نمی خواهند، بلکه آزادی فعالیت رسانه های خود را می خواهند. امریکا علاوه بر خودسانسوری نیرومند و پیچیده ای که بر رسانه ها حاکم کرده است، هرگاه لازم بداند از سانسور مستقیم نیز خودداری نمی کند.

3- دروازه بان های خبری

شاید تصور شود اخبار و اطلاعاتی که از رسانه ها پخش می شود عین واقعیت است و باید آن ها را به همان صورت که عرضه می شود، پذیرفت. رسانه های غربی با ادعاهای فریبنده ای از قبیل آزادی بیان،عدم سانسور و مانند آن، این ذهنیت را برای افراد ایجاد می نمایند که در این رسانه ها، هیچ عاملی برای تحریف اخبار و اطلاعات وجود ندارد و رسانه های غربی در سایه یک وضعیت اجتماعی و سیاسی بسیار مطلوب به ارائه واقعیت های ناب مشغول اند و هیچ گونه فشار، زور و ترفندی برای لکه دار کردن آیینه صاف واقعیت ها وجود ندارد. ولی متاسفانه واقعیت چیز دیگری است. عوامل متعدد ذهنی، عینی، فردی و ساختاری وجود دارند که نمی گذارند خبرنگاران و تهیه کنندگان اخبار و اطلاعات واقعیت ها را بدون دخل و تصرف به سمع و بصر عموم برسانند.

هر چند در غرب، به ویژه امریکا، جز در مواقع اضطراری رسانه ها مستقیما مورد سانسور قرار نمی گیرند، ولی عدم سانسور مستقیم هرگز به معنای طرفداری دولت ها و سرمایه داران غربی از آزادی اخبار و اطلاعات - به معنای واقعی کلمه - نیست بلکه آن ها ساختاری را به وجود آوده اند که در آن، همه چیز بر وفق مرادشان به پیش می رود، بدون آن که نیازی به مداخله دولت و سانسور مستقیم باشد.این نوع مهار، که از آن، «خودسانسوری » یاد می شود، بسی بهتر و مطلوبتر از سانسور مستقیم عمل می کند. مهم تر از همه آن که در این وضعیت، مردم به گمان آن که قدرت ها در جریان اخبار و اطلاعات مداخله نمی کنند، به رسانه ها بیش تر اعتماد می نمایند و بدین ترتیب، مطلوب نهایی قدرت حاکم و گروه های ذی نفع حاصل می شود.

برخی از محققان عواملی را که موجب سلطه بر اخبار و اطلاعات می گردد «فیلترهای خبری » و برخی دیگر «دروازه بان های خبری » خوانده اند. اینان معتقدند که این عوامل مانند صافی (فیلتر) و یا دروازه بان در موارد گوناگون ساختن و پرداختن اخبار در کمین نشسته اند و تنها به اطلاعاتی اجازه عبور می دهند که قابلیت گذشتن از صافی را داشته و یا دارای ملاک های مورد نظر دروازده بان بوده باشد. نوآم چامسکی و ادوارد هرمان برای رسانه های امریکا پنج صافی ذکر می کنند. آن ها می گویند: خبری که نتواند از تمامی این پنج مرحله به سلامتی بگذرد، نمی تواند ارزش خبر شدن پیدا کرده، از رسانه ها برای عموم انتشار یابد. بنابراین، چنین نیست که هر واقعیتی در داخل یا خارج امریکا وجود دارد شانس آن را داشته باشد که به وسیله وسایل ارتباط جمعی منعکس گردد. این پنج صافی، به طور خلاصه، به قرار ذیل است:

الف. مالکیت: در امریکا، وسایل ارتباط جمعی در مالکیت شمار اندکی از شرکت های بزرگ مالی قرار دارد. طبق یک گزارش تحقیقی، که در سال 1983 انتشار یافت، بیش تر وسایل ارتباط جمعی امریکا تا اوایل دهه 1980 به وسیله پنجاه شرکت و مؤسسه بزرگ اداره می شده اند. همین محقق در سال 1987 گزارش دیگری منتشر کرد که همان رسانه ها در این سال، به وسیله 29 شرکت اداره می شدند. این شرکت ها مانند تمام مؤسسات اقتصادی دیگر، تنها دنبال به حداکثر رساندن سود خود می باشند و بنابراین، از وسایل ارتباط جمعی فقط به گونه ای استفاده می کنند که سود بیش تری به دست دهند. علاوه بر آن، فعالیت این شرکت ها به رسانه ها محدود نمی شود و آن ها در حوزه های دیگر اقتصادی از قبیل بیمه، توتون، تولید سلاح، و انرژی هسته ای نیز فعالیت دارند.

ب. تبلیغات: بخش اعظم درآمدهای وسایل ارتباط جمعی امریکا از طریق انتشار آگهی های تبلیغاتی به دست می آید. روزنامه ها قریب 75 درصد، مجلاتی که در سطح عموم توزیع می شود 50 درصد و رادیو تلویزیون 100 درصد درآمدهای خود را از طریق آگهی های تبلیغاتی به دست می آورند. رسانه ها از این طریق، زیر فشار قرار می گیرند تا به عنوان سازندگان سود عمل کنند و بدین ترتیب، اطلاعاتی باید انتشار یابد که سود داشته باشد.

ج. منبع: رسانه ها بخش زیادی از گزارش های خبری خود را از مراکز دولتی دریافت می کنند. آن ها باید با قدرت همکاری کنند، وگرنه از منابع خبری محروم می شوند. اطلاعاتی که دولت، به خصوص مقامات عالی رتبه، در اختیار آن ها قرار می دهند، بدون آن که در مورد صحت و سقم آن تحقیقی شود، انتشار می یابد; مثلا، وقتی که ریگان - رئیس جمهور وقت امریکا - در ماه مارس 1986 اعلام کرد که حکومت نیکاراگوئه به طور گسترده ای در قاچاق مواد مخدر دست دارد، رسانه ها بلافاصله آن را منتشر کردند. بدین ترتیب، رسانه های امریکا بدون آن که از نظر مالکیت، دولتی باشند، از لحاظ عمل کرد به بلندگوهای دولتی تبدیل شده اند.

د. ضدیت و اعمال فشار: مراد از «ضدیت » در این جا، واکنش منفی نسبت به برنامه های رسانه های گروهی است. افراد، سازمان ها و نهادها ممکن است علیه برنامه های یک روزنامه، رادیو و یا تلویزیون اعتراض کنند. این اعتراض نیز ممکن است به صورت فرستادن نامه، تلگراف، تماس تلفنی، دادخواست، دعوای قانونی و مانند آن باشد. این ضدیت ها وسایل ارتباط جمعی را، که هرگز دوست ندارند دچار دردسر و جنجال شوند، وادار می کند استانداردهای محاقطه کارانه را نقض نکنند، وگرنه باید دردسرهایی را، که کم و بیش پرهزینه اند، انتظار داشته باشند.

ه. ایدئولوژی ضد کمونیسم: ضدیت باکمونیسم جزء لاینفک فرهنگ سیاسی غرب است. (10)

پس از بیداری مسلمانان در سطح جهان و استقرار جمهوری اسلامی در ایران، که با فروپاشی قدرت کمونیسم هم زمان بود، ایدئولوژی ضد کمونیسم به ایدئولوژی ضد اسلام تبدیل شده و امروز ضدیت با اسلام ناب محمدی 9 به عنوان یک معیار عام، که تمام رسانه های امریکا و غرب باید در انتشار اخبار و اطلاعات، همواره آن را مد نظر داشته باشند، مطرح است.

به طور کلی، می توان گفت: مجموعه ای از عوامل دست به دست یکدیگر داده و ساختاری را به وجود آوده اند که در آن، افرادی که دست اندرکار تولید و پخش اخبار و اطلاعات اند آگاهانه یا ناخودآگاه، به نفع دولت و سرمایه داران غربی عمل می کنند. در این ساختار، چند عنصر مهم تر از بقیه به نظر می رسند: یکی از این عناصر، قوم مداری غربی هاست. «غرب مداری » شاید یکی از اساسی ترین معیارهایی است که در ساخت و انتشار اخبار و اطلاعات نقش دارد. هر خبری که در جهان با سلطه غرب، به ویژه امریکا، سازگار باشد خوب است و باید انتشار یابد (هر چند به فقر، گرسنگی و حتی کشتار یک ملت بینجامد.) و هر خبری که با سلطه آن ها در تضاد باشد و منافع آن ها را به خطر بیندازد بد است و باید مسکوت بماند و یا علیه آن شدیدا تبلیغ شود (اگرچه موجب آزادی، استقلال و پیش رفت یک ملت باشد.)قوم مداری غربیان اساس بسیاری از تحریف ها، دروغ پردازی ها و تبلیغات سوء علیه ملت ها و کشورهای دیگر است. آن ها اصیل ترین حرکت های سیاسی - اجتماعی جهان سوم را «ارتجاعی » می نامند و قیام های ضد استعماری آن ها را شورش، ترور و مانند آن می خوانند. ولی انواع فساد و فحشا را، که در جوامع غربی رواج دارد و قلم از ذکر آن ها شرمگین است، به نام آزادی و برابری تبلیغ می کنند.

یکی دیگر از عناصر مهم این ساختار حفظ منافع ملی است که از طریق سازمان ها و قوانین، نهادینه شده است و افراد به انحای گوناگون، به حفظ و حمایت از منافع ملی وادار می شوند. ویلیام ورثی، خبرنگار سیاه پوست امریکایی، در این باره معتقد است که در رسانه های امریکا، «معیار قضاوت در مورد کشورهای جهان سوم، میزان مخالفت یا موافقت این کشورها با سیاست های امریکاست (11)

در این مورد، به مثالی از نوآم چامسکی، جامعه شناس و زبان شناس امریکایی توجه کنید. وی می گوید: «زمانی که... مردم ایران برای انجام تظاهرات علیه رژیم وحشت و ارعاب شاه به خیابان ها ریختند، «مطبوعات آزاد» و سازش کار غرب این جبار سفاک را به عنوان یک «رهایی بخش » بزرگ، که کوشش می کند کشور عقب مانده خود را با وجود مخالفت مذهبی های متعصب و دانشجویان چپ، از تمام مزایای نوسازی برخوردار سازد، معرفی می کردند... در صفحات مطبوعات بزرگ امریکا حتی یک مقاله و نیز یک گزارش هم نمی توان یافت که در آن، برای معرفی شاه کلمه «دیکتاتور» به کار رفته باشد (12)

پنج صافی هرمان - چامسکی - که قبلا اشاره شد - از عناصر دیگر ساختار مورد نظر در این بحث است. این عناصر و عناصر دیگری که ممکن است با مطالعات دقیق تر تشخیص داده شوند ارتباط بسیار پیچیده ای با یکدیگر دارند، به گونه ای که این مجموعه ساختاری را می سازد که می تواند بر افرادی که دست اندرکار تولید و پخش اخبار و اطلاعات اند فشار وارد نماید تا انواع معینی از اطلاعات را پخش کنند، از پخش اطلاعات خاصی نیز خودداری به عمل آورند و اطلاعات دیگری را نیز وارونه جلوه دهند. ساختار موجود علاوه بر ایجاد انگیزه ها، علایق و تعصب ها در افراد، از بیرون نیز بر آن ها، که به عنوان انسان های حسابگر خواهان ازدیاد منافع و اجتناب از ضرر هستند، فشار وارد می کند تا به شیوه ای عمل نمایند که منافع افراد و سازمان های ذی نفع تامین شود. این مطلب را برای دست یابی به وضوح بیش تر، می توان به صورت نمودار نشان داد:

فنونی که این خبرسازان برای تولید و پخش اطلاعات و اخبار به کار می برند بسیار ظریف، پیچیده و گوناگون است. آن ها از مخالفان خود با عناوینی مانند ارتجاعی، متعصب، تروریست، شورشی، افراطی و مانند آن یاد می کنند، اما از طرفداران و حامیان خود هیچ گاه با عناوین و برچسب هایی که نشانگر ماهیت آن ها باشد نام نمی برند; مثلا، شیوخ خلیج فارس علی رغم آن که مصداق بارز ارتجاع در جهان امروزند، هرگز چنین عنوانی را از سوی رسانه های غربی دریافت نمی کنند. رژیم غاصب اسرائیل، که هیچ وقت سعی نکرده است حتی به ظاهر، خود را حامی حقوق بشر نشان دهد و سال هاست به کشتار و قتل عام فلسطینی های مظلوم مشغول است، در رسانه های غربی هرگز به نقض حقوق بشر و تعصب متهم نمی شود، اما جمهوری اسلامی ایران با وجود داشتن بسیاری از استانداردهای بین المللی در زمینه های حقوقی، سیاسی، اقتصادی و... در رسانه های غربی، غالبا با عناوینی مانند شورشی، تروریست، متعصب و ارتجاعی را به همراه دارد. دلیل آن نیز روشن است: تسلیم نشدن در برابر قدرت های بزرگ جهان و پیروی از اصول الهی و اسلامی.

غیر از روش برچسب، یکی دیگر از روش هایی که در رسانه های غربی به کار می رود «سکوت » است. آن ها که بخش اعظم تولید خبری دنیا را در دست دارند، در هر موردی که منافع شان اقتضا نماید سکوت اختیار می کنند و سکوت آن ها می تواند یک موضوع بسیار مهم جهانی را از اذهان جهانیان پاک و آن را خنثی نماید.

روش دیگری که با سکوت نیز سنخیت دارد این است که یک واقعه را بکلی مسکوت نگذارند، ولی آن را برعکس آنچه هست، بسیار کم اهمیت و یا بسیار پراهمیت جلوه دهند. این روش نیز در رسانه های غربی رواج دارد.

حاصل آن که در کشورهای صنعتی غرب، رسانه های گروهی جز در موارد اضطراری، به طور مستقیم سانسور نمی شوند، اما این به معنای آن نیست که این رسانه ها شب و روز تلاش می کنند تا واقعیت های جهان را بدون هیچ گونه غرض ورزی به جهانیان عرضه نمایند. عوامل گوناگونی وجود دارند که تهیه کنندگان اخبار و اطلاعات را جهت می دهند که چه نوع اطلاعاتی را منتشر سازند و کدام را منتشر نسازند. بدین ترتیب، بدون آن که نیازی به سانسور مستقیم باشد، رسانه ها به خودسانسوری وادار می شوند.

وضعیت کنونی رسانه های جهانی

تا این جا سه مساله را در مورد رسانه ها مورد بحث قرار گرفت. به عنوان نتیجه گیری از آنچه تا این جا ذکر شد، می توان گفت: بخش اعظم وسایل ارتباط جمعی در اختیار چند کشور قدرتمند قرار دارد و تولید و پخش اطلاعات و اخبار، تقریبا به طور انحصاری در اختیار آن هاست. کشورهای ضعیف تر به دلیل ضعف امکانات و فن آوری لازم، نه تنها در سطح جهانی حضور فعالی ندارند، بلکه در محدوده داخلی خود نیز غالبا قادر به رقابت با شرکت های بزرگ جهانی نمی باشند. این شرکت ها از طرفی، به رسانه های ملی این کشورها اطلاعات می دهند و از طرف دیگر، با استفاده از ماهواره و مراکز پخش محلی، به پخش مستقیم برنامه های خویش می پردازند. مهم تر آن که رسانه های غربی دقیقا در راستای سیاست های کلی کشورهای صنعتی غرب حرکت می کنند. آن ها با تلاش و هشیاری زیاد، سعی می کنند به تبلیغ ارزش های حاکم بر جوامع غربی بپردازند و به مردم جهان تلقین کنند که جهان به سوی یک رنگ شدن پیش می رود و فرهنگ های متعدد جای خود را به یک فرهنگ جهانی خواهند داد. این گونه تبلیغات و تلاش های فراوان دیگری که در این زمینه انجام می گیرد، نشان می دهد که اگر کشورهای جهان سوم از حریم فرهنگی خود دفاع نکنند، رسانه های غربی، که از پشتوانه عظیم سیاسی، اقتصادی برخوردارند، موجودیت فرهنگی آن ها را به طور جدی تهدید می کنند. اگر چه تاکنون اعتراض های رسمی و تظاهرات مردمی از سوی کشورهای گوناگون علیه تهاجمات فرهنگی رسانه های غربی صورت گرفته، ولی این واکنش ها تنها نشانگر آن است که ملت ها و دولت ها این تهاجم فرهنگی را احساس کرده اند، اما مبارزه با آن، روش های مخصوص خود را می طلبد.

باری، شرکت های بزرگ اطلاع رسانی غرب بر جریان جهانی اطلاعات کاملا مسلط گردیده اند و این تسلط، هم از یث سخت افزاری است و هم از حیث نرم افزاری. از سوی دیگر، آن ها از این وضعیت شدیدا سوء استفاده می کنند. چنین تسلطی که از سوی رسانه های غربی، مسلما فرهنگ و تمام ابعاد جوامع عقب نگه داشته شده را تهدید می کند، کم ترین اثرش آن است که افراد را نسبت به فرهنگ خویش بی اعتنا و نسبت به فرهنگ غرب متمایل می گرداند که آن را «خود باختگی فرهنگی » می نامند.

رسانه های داخلی

در این جا، رسانه های پیش و پس از انقلاب به طور جداگانه مورد بحث قرار می گیرد، ولی تمرکز بحث بیش تر بر رسانه های پس از انقلاب است.

1- رسانه های داخلی پیش از انقلاب اسلامی

در مورد رسانه های پیش از انقلاب و نقش آن ها در تضعیف فرهنگ ملی و دینی سخن بسیار است و بسیاری از مشکلات کنونی فرهنگی ملی و دینی، ناشی از رسانه های جمعی پیش از انقلاب، به ویژه تلویزیون، سینما و مطبوعات می باشد. ولی برای پرهیز از اطاله کلام، از میان رسانه های پیش از انقلاب، به اختصار، سینما و تلویزیون مورد بحث قرار می گیرد.

الف - تلویزیون: هر چند تنها حدود دو دهه از تاسیس تلویزیون در ایران گذشته بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، ولی تلویزیون توانست در این مدت جای خود را در جامعه باز کند. در فضایی که حکومت از هر نظر وابسته و مجری استعمار خارجی بود و مستشاران خارجی نیز در صحنه های فرهنگی و اقتصادی حضور فعال داشتند، طبیعی بود که رسانه های گروهی، به ویژه تلویزیون، نقش مهمی در ترویج و اشاعه فرهنگ بیگانه و تضعیف فرهنگ ملی و دینی ایفا نماید. در جامعه وابسته ای نظیر ایران آن زمان، که وسایل اطلاع رسانی و ارتباطی در حدی بسیار ضعیف بود، تلویزیون یکباره ظهور کرد و انفجار عظیمی در جامعه سنتی ایران ایجاد نمود. این رسانه نوظهور فرایند آموزشی نهاد تعلیم و تربیت و نظام سنتی جامعه و خانواده را به شدت تحت تاثیر قرار داد.

برنامه های تلویزیونی پیش از انقلاب به طور کلی دو هدف عمده را تعقیب می کردند: (13)

1- برخی از برنامه های تلویزیونی پیش از انقلاب به نحو اغراق آمیزی صحنه های عصیانگری، پرخاشگری، کشتار، خشنونت، قانون شکنی، بی بندوباری اخلاقی و هوس بازی را نمایش می دادند و این زمینه های فکری جوانان را آماده پذیرش هرگونه فساد می کرد.

2- ترویج و اشاعه فرهنگ و ارزش های غیر ملی و غیر دینی، بلکه هنجارهای ضد دینی از تلویزیون موجب می گردید که فرهنگ وارزش های دینی و ملی اهمیت خود را نزد جوانان از دست بدهد و نسل جوان به سوی پذیرش فرهنگ و ارزش های بیگانه سوق داده شوند.

با ترویج ارزش های فرهنگی بیگانه، که در جامعه سنتی و بسته ایران آن روز، عناصر نو و متجدد تلقی می شد، افراد، به ویژه جوانان، به آسانی آن ها را می پذیرفتند. عناصر فرهنگ دینی و ملی به دلیل عدم حمایت، مقاومت خود را به شدت از دست می داد و در فرهنگ بیگانه هضم می گردید. در اثر تضعیف عناصر فرهنگ خودی و ترویج فرهنگ بیگانه، خودباوری فرهنگی به شدت تضعیف گردید. به طور خلاصه، آثار عملکرد تلویزیون پیش از انقلاب هنوز در جامعه باقی است.

ب - سینما: سینما در ایران نسبت به تلویزیون از قدمت بیش تری برخوردار است. اولین بار مظفرالدین شاه قاجار در سفری که به فرنگ داشت، ایستگاه نمایش فیلم را به ایران آورد. (14) وضعیت سینمای پیش از انقلاب به مراتب بدتر از تلویزیون بود. سینما به عنوان یک وسیله سرگرمی و تفریحی، از بازارگرمی برخوردار بود و سالانه صدها فیلم مبتذل خارجی به بازار ایران وارد می شد و در ازای فساد جامعه، میلیون ها دلار از سرمایه ملی کشور خارج می گردید. فیلم های خارجی، که به وسیله شرکت های صهیونیستی منتشر می گردید، محور اصلی تلاش خود را ارائه آخرین مدها و الگوهای مبتذل رقاصان و متولیان آلودگی غرب قرار داده بودند. فیلم سازان داخلی نیز دقیقا در همان مسیر حرکت می کردند. در بیش تر فیلم ها، عریان پیکری، میگساری، قمار، چاقوکشی، سرقت و تجاوز محور اساسی بود و افراد دزد، جانی و ولگرد عموما افرادی خوش نیت، پاکدل، عفیف و با غیرت جلوه داده می شدند. (15)

از عمل کردهای مهم سینمای پیش از انقلاب می توان به انهدام فرهنگ دینی و ملی، ترویج و اشاعه فرهنگ مبتذل و مصرفی غرب و ترویج روحیه مصرف گرایی اشاره کرد. نتیجه کار چنین سینمایی، آن هم در طول چندین دهه، چیزی جز تهی کردن ملت، به ویژه جوانان، از فرهنگ دینی و ملی و ایجاد خودباختگی شدید در آن ها نسبت به فرهنگ مصرفی و مبتذل غرب نخواهد بود.

همانگونه که گذشت، عصر امروز «عصر ارتباطات » خوانده می شود. امروز ارتباطات رکن رکین جامعه بشری است و اهمیت فوق العاده ای در زندگی نوین دارد. ارتباطات در حکومت، مدیریت، اقتصاد و آموزش نقشی تعیین کننده ای دارد. تعدد، تنوع و اشکال گوناگون نظام های بسیار پیچیده ابزار و فن آوری اطلاع رسانی جهانی فوق العاده گسترده است، به گونه ای که انسان ها را در خود محصور نموده و آزادی، اختیار، انتخاب و گزینش آن ها را به شدت، محدود کرده است. متاسفانه جریان بین المللی اطلاعات بیش تر غرب مدار است و این کشورهای - به اصطلاح - جهان سوم هستند که تحت نفوذ امواج شدید جریان اطلاعات جهانی قرار دارند و از این طریق، ارزش ها و فرهنگ مصرفی غرب به آنان القا شده، فرهنگ ملی آن ها تضعیف می گردد. در بسیاری از کشورها، رسانه های غربی به شدت فعالیت می کنند، به گونه ای که نمی توان مرز دقیقی بین رسانه های بیرونی و درونی تعیین کرد.

2- رسانه های داخلی پس از انقلاب اسلامی

آنچه در این بخش مورد بحث قرار می گیرد، تاثیر منفی رسانه های پس از انقلاب بر خودباوری است. خدمات ارزنده و تلاش های پرارج رسانه های داخلی پس از انقلاب، جای هیچ تردیدی باقی نگذاشته و بر احدی پوشیده نیست. ولی برای پربارتر شدن این تلاش ها، باید سعی شود تا نقاط ضعف و اشکالات رسانه های پس از انقلاب، به ویژه سیما، مورد توجه قرار گیرد. البته در این جا، به مسائلی توجه می شود که تاثیری منفی برخودباوری می گذارند. همانگونه که گذشت، رسانه های ارتباط جمعی گروه بسیار بزرگی را تشکیل می دهند، ولی این بحث بیش تر بر سیما به عنوان یک وسیله بسیار مهم رسانه ای، متمرکز است:

الف - تلویزیون: تلویزیون در بین رسانه های جمعی و همگانی جایگاه بلند و ممتازی دارد. این بلندگوی همگانی ابزار بسیار مؤثری برای ارشاد و هدایت انسان ها محسوب می شود; زیرا مخاطبان کتاب و مطبوعات قشر خاصی از جامعه - یعنی: باسوادان و تحصیل کردگان - را تشکیل می دهند و مطالب آن باید به گونه ای باشد که برای مخاطبان خاص خود مفید باشد، در حالی که تماشاگران تلویزیون نیاز به سواد خواندن و نوشتن ندارند و فرد عامی و بی سواد هم می تواند جلوی تلویزیون بنشیند و از آن استفاده نماید. مطبوعات تنها با چشم سروکار دارند، رادیو فقط با گوش، ولی تلویزیون با چشم و گوش، - هر دو - در ارتباط است. بنابراین، پیام آن از حواس گوناگون جذب می شود. بر اساس تحقیقات به عمل آمده در امریکا، مردم بیش از %70 اطلاعات روزمره خود را از طریق تلویزیون به دست می آورند و به طور میانگین هر خانواده امریکایی در شبانه روز، قریب 5/7 ساعت وقت خود را صرف تماشای تلویزیون می کند. (16)

محققان پیش بینی می کنند که اگر روند جاری در تماشای تلویزیون ادامه یابد به طور متوسط، کودکی که امروز متولد می شود تا سن 18 سالگی بیش ترین وقت خود را، غیر از خوابیدن، صرف تماشای تلویزیون خواهد کرد. (17)

در جهان سیاست نیز نقش تلویزیون بسیار چشمگیر است. سیاست عملی و سیاست رسانه ای موضوعاتی که قرار است مقام های کشورها با یکدیگر مطرح کنند، چند ساعت پیش از دیدار، در رسانه ها مطرح می شود; یعنی: پیش از آن که مقام های کشورها با همدیگر صحبت ومذاکره کنند، از طریق رسانه های جمعی حرف های خود را زده اند. و یا به گونه ای رسانه ها آن ها را در جوی قرارمی دهند که چه موضوعاتی را مطرح کنند.

کارکردهای تلویزیون: عمده ترین کارکرد تلویزیون نقش آن در آموزش است و این ویژگی، آن را به صورت ابزاری ممتاز در میان دیگر وسایل ارتباط جمعی قرار داده است. تلویزیون در رابطه با فرهنگ ملی و جامعه پذیر کردن افراد می تواند دارای کارکرد مثبت، کارکرد منفی و بی کارکرد یا خنثی باشد. از جمله کارکردهای مثبت آن، می توان این موارد را نام برد: ایجاد وحدت ملی، تقویت فرهنگ عمومی، هنجارپذیر کردن افراد، الگودهی، آموزش همگانی، و پرکردن سالم اوقات فراغت. از جمله کارکردهای منفی آن هم می توان به تشعب اندیشه، ایجاد پرخاشگری و تنازغ در خانواده، ایجاد تعارض نقش ها، بحران هویت، و تبلیغ ارزش های بیگانه اشاره نمود.

وضعیت کنونی سیمای جمهوری اسلامی: به طور کلی، هر نظام، سازمان یا مؤسسه ای - اعم از آموزشی و غیر آموزشی - به منظور نیل به اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود، برنامه هایی تهیه و از ابزارها و شیوه های گوناگون برای رسیدن به آن ها استفاده می کند. صدا و سیما نیز از آن جا که یک سازمان مهم آموزشی پس از خانواده و مدرسه است، با عنایت به اهداف نظام اسلامی، برنامه هایی را برای بارور ساختن فرهنگ اسلامی تهیه و در قالب صوت و یا صوت و تصویر به مخاطبان ارائه می دهد. اصولا مطلوب این است که برنامه های ارائه شده در تلویزیون به نحوی، بخشی از اهداف نظام را تعقیب نماید. در دیگر کشورها نیز این هماهنگی میان رسانه ها و نظام سیاسی - فرهنگی وجود دارد. برای مثال، در امریکا توجه نظام حاکم به سوی مردم دیگر کشورها در تولید فیلم های سینمایی مورد توجه قرار می گیرد. امریکایی ها از طریق فیلم های خود، اقدام به اشاعه و ترویج فرهنگ خویش می کنند، در فیلم های تفریحی و خنده دار، خود را مردمانی با تربیت; در فیلم های انتظامی، مردمانی دلاور، بی باک و در عین حال، معصوم و بی گناه; و در فیلم های جنگی و جاسوسی، خود را ناجی انسان های سراسر جهان معرفی می کنند. (18) در این جا،نخست هر یک از برنامه های سیمای جمهوری اسلامی (تفریحی، خبری و آموزشی) و سپس آن دسته از کارکردهای منفی آن، که موجب تضعیف فرهنگ ملی و تضعیف خودباوری می گردد، مورد بحث قرار خواهد گرفت:

الف - برنامه های سرگرمی و تفریحی: با آن که یکی از وظایف رادیو و تلویزیون ایجاد سرگرمی در اوقات فراغت برای تماشاگران و شنوندگان است، ولی توجه به این مطلب نیز ضروری است که آموزنده بودن و داشتن محتوا و پیام یا دست کم، پیام منفی نداشتن، باید در همه برنامه های سیما و صدای جمهوری اسلامی مورد توجه قرارگیرد; زیرا هر برنامه تلویزیونی ملیون ها بیننده از اقشار گوناگون را در مقابل خود دارد، به ویژه برنامه های سرگرمی که مرزهای سنی را می شکند وبرای همه گروه های سنی و علمی قابل استفاده است. تفریح و سرگرمی اگرچه لازم و ضروری است، ولی نباید صرفا به دلیل سرگرمی بودن آن، به بی بند و باری و ابتذال گراید و به اصطلاح، از هر ابزاری برای ایجاد سرور و فرح در بینندگان استفاده کرد; چون جامعه اسلامی یک جامعه رها و بی بند و بار نیست، بلکه مقید به یک نظام ارزشی منظم است که نمی توان آن ها را در اعمال و رفتار خود نادیده گرفت.

سؤالی که مطرح است این که آیا می توان برنامه ای را صرفا برای ایجاد سرگرمی و بدون هیچ پیامی پذیرفت ؟ در پاسخ، باید گفت که برنامه ها از نظر پیام، سه نوع اند: خنثی، دارای پیام مثبت و دارای پیام منفی. این که برنامه های صدا و سیما نباید دارای پیام منفی باشد بر هیچ اهل فن و اندیشه ای پوشیده نیست; یعنی: مطلوب این است که برنامه ها دارای پیام مثبت و آموزنده باشند و برنامه ای با پیام منفی مطلوب هیچ عاقلی نیست.

اما برنامه خنثی چه ؟ آیا می توان برنامه ای را صرفا برای سرگرمی و از نظر پیام خنثی تولید کرد؟ اولا، این که عملا بتوان چنین برنامه ای تهیه کرد جای تردید دارد. ثانیا، در عقلایی بودن آن جای کلام و بحث است; زیرا از سویی، تهیه و پخش برنامه ها با بیت المال مسلمانان به قدر کافی گران تمام می شود و از سوی دیگر، با آن که وجود برنامه های تفریحی و سرگرم کننده در رسانه ها، به ویژه صدا و سیما، ضروری است، ولی می توان برنامه های شاد و مفرحی تهیه کرد که در عین حال، از لحاظ دینی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، مفید و آموزنده باشند. بنابراین هیچ عاقلی نمی پذیرد که از بیت المال مسلمانان، با صرف هزینه های گزاف، برنامه ای را صرفا برای خنداندن تهیه کرد. صدا و سیما دست کم، در نظام اسلامی، باید وسیله ای آموزشی و تربیتی برای القای ارزش ها و هنجارپذیر کردن افراد باشد و این هدف را باید در همه برنامه ها لحاظ کرد.

ب - برنامه های آموزشی: واضح است که در یک نظام اسلامی، از وظایف مهم وسایل ارتباط جمعی هنجارپذیر و جامعه پذیر کردن افراد جامعه براساس الگوها وارزش های دینی است. ارزش ها و الگوهای دینی و فرهنگی باید از طریق تلویزیون به بینندگان آموزش داده شود و تلویزیون نیز باید هماهنگ و همگام با خانواده و مدرسه و دیگرنهادهای تربیتی حرکت کند تا گیرندگان پیام دچار تعارض ارزشی نشوند. علاوه بر این، جدیدترین دستاوردهای علمی و تحقیقاتی و نیز پیش رفت های آموزنده و مفید کشورهای دیگر در زمینه تحقیقات، صنعت و مانند آن باید از طریق برنامه های آموزشی تلویزیون به جامعه القا شود. آموزش کودکان به دلیل آمادگی بسیاری که آن ها برای پذیرش دارند، از اهمیت فراوانی برخوردار است. کودکان بیش از هر گروه دیگر، از فیلم ها، مجموعه های تلویزیونی و کارتون ها تاثیر می پذیرند. بنابراین، در مورد برنامه های کودکان، باید دقت لازم و کافی انجام گیرد تا موجب بدآموزی آینده سازان این مرز و بوم نگردد.

ج - برنامه های خبری و اطلاعاتی: پس از انقلاب اسلامی، ایران یکی از خبرسازترین کشورهای جهان گردید. تا اواخر دهه هفتاد میلادی، مدت زمان خبری که از سوی امریکا و رسانه های آن به ایران اختصاص می یافت، به طور چشمگیری پایین بود. تنها سالی 5 دقیقه از برنامه های خبری هفتگی تلویزیون امریکا مربوط به ایران بود و عمدتا دراین برنامه ها، شاه به عنوان پادشاهی اندیشمند نشان داده می شد و هیچ توجهی به زندگی مردم عادی نبود. اما در زمان گروگان گیری، پوشش خبری در مورد ایران حتی بیش از جنگ ویتنام بود. (19) وقتی رسانه های جهانی این قدر به مسائل ایران علاقه نشان می دهند، رسانه های داخلی نیز متناسب با اهمیت مساله، باید به حوادث و روی دادهای ایران و جهان توجه نمایند و اطلاعات لازم را در اختیار هم وطنان قرار دهند. در جهانی که 34 مطبوعات، اخبار، کتب و مجلات آن به انگلیسی تهیه و توزیع می گردد، (20) وظیفه ما و لزوم حضور فعال رسانه هایمان در صحنه های بین المللی اخبار، بیش از پیش، جدی به نظر می رسد.

مشکل عمده کشورهای جهان سوم و از جمله کشور ما وابستگی نظام اطلاع رسانی آن ها به خبرگزاری های بزرگ غربی است. وظیفه اصلی رسانه های ما حضور فعال در صحنه های بین المللی و گزینش اخبار و کسب اطلاعات از منابع مستقل است. متاسفانه در این زمینه، اشکالات زیادی داریم. برای نمونه، نمایندگی خبرگزاری جمهوری اسلامی مستقر در لندن در حال حاضر، روزانه به طور متوسط 20 خبر و گزارش به تهران مخابره می کند که تا چندی پیش، این اخبار با فن آوری ضعیف خط مستقیم نقطه به نقطه (تلکس) نمابر می شد. (21)

حاصل آن که از نظر خبری، صدا و سیمای ما همانند دیگر کشورهای جهان سوم وابسته به خبرگزاری های بزرگ غربی است. بنابراین، در انتخاب و گزینش اخبار و اطلاعات باید دقت کافی به عمل آورد.

نقایص برنامه های سیما: با توجه به مطالعات و تحقیقاتی که صورت گرفته و با نگاهی اجمالی به برنامه های سیمای جمهوری اسلامی، نقایصی چند به نظر می رسد که به اختصار بیان می گردد:

1- ترویج ارزش های بیگانه: علی رغم تلاش های زیادی که سیمای جمهوری اسلامی برای خدمت به فرهنگ و جامعه اسلامی انجام می دهد، ضعف هایی دارد که قابل توجه است. یکی از این ضعف ها آن است که به صورت ناخواسته، ارزش های فرهنگی بیگانه را در جامعه اسلامی ترویج می کند. برای روشن شدن این مساله نخست به دو گزارش از برنامه های سیما و تفسیر آن ها توجه کیند:

1- از میان 27 فیلم و مجموعه تلویزیونی برنامه های کودک، در مدت یک ماه (15 مهر سال 74 - 15 آبان همین سال) از شبکه های اول و دوم سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، تنها سه فیلم از تولیدات داخلی بوده و بقیه (24 فیلم و سریال) همگی خارجی بودند، یعنی: 1/11 درصد داخلی و9/88 درصد خارجی. (22)

2- بررسی انجام شده در میان کودکان و نوجوانان تهرانی (23) نشان می دهد که مجموعه های تلویزیونی و کارتون های خارجی بیش ترین بیننده را در میان کودکان و نوجوانان داشته است. در میان برنامه های تلویزیونی فیلم ها، مجموعه های تلویزیونی و کارتون های داستانی بیش از دیگر برنامه ها بر افراد تاثیر می گذارند. تاثیر فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی بر افراد، هم وسیع و گسترده است و هم ژرف و عمیق; زیرا فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی، هم موضوعات دقیق و حساب شده ای دارند و هم در آن ها از پیش رفته ترین فنون تاثیر بر مخاطب استفاده می شود.

از سوی دیگر، نویسندگان، کارگردانان، بازیگران و تمام کسانی که در تولید فیلم نقش دارند، به طور آگانه و ناآگاهانه، ارزش ها و هنجارهای فرهنگی خویش را در فیلم ها منعکس می سازند. تمام مراحل ساخت و تولید فیلم متاثر از ارزش های فرهنگی سازندگان آن است.

با در نظر گرفتن این مطالب - وسعت و ژرفایی تاثیرات فیلم و متاثر بودن پیام های فیلم از ارزش ها و هنجارهای فرهنگی تولید کنندگان آن - می توان به اهمیت موضوع بیش تر پی برد. گزارش ها نشان می دهد که تعداد فیلم های خارجی، که از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود، بسیار زیاد می باشد. همچنین پربیننده ترین فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی برنامه کودک را فیلم ها و مجموعه های خارجی تشکیل می دهد. روشن است که برنامه هایی با بیش ترین بیننده، بیش ترین جذابیت و تاثیر را دارند. بنابراین، مردم ما، به ویژه کودکان، هر روز از طریق سیمای جمهوری اسلامی ایران در معرض تبلیغات فرهنگی غرب قرار می گیرند، بدون آن که کسی متوجه باشد و یا اعتراضی بکند. این تبلیغات مستمر در تضعیف فرهنگ خودی و جذب مردم بسوی فرهنگ بیگانه اثرات غیر قابل انکاری دارد.

یادآوری این نکته ضروری است که فیلم های خارجی، که از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شوند، با دقت فراوان انتخاب شده و احیانا با سانسور ومراقبت لازم پخش می شوند. اما با وجود این، اثرات تبلیغی آن ها همچنان باقی است. حتی اگر هیچ اثر منفی هم نداشته باشند - که قطعا چنین نیست - و بهترین موضوع و پیام را هم داشته باشند، کم ترین اثر منفی آن بر تماشاگران ایرانی این خواهد بود که بگویند: «این آدم خوب و این رفتار خوب، که در فیلم وجود دارد، مربوط به فرهنگ غرب است » و «این فرهنگ غرب است که از چنین مزیت هایی برخوردار می باشد»!

همچنین باید توجه کرد که باتوجه به کمبود تولیدات داخلی و لزوم ارتباطات فرهنگی با کشورهای دیگر و نیز برخی دلایل دیگر، نمی توان پخش فیلم های خارجی را بکلی مذموم دانست. ولی باتوجه به خطراتی که یادآوری گردید، مسؤولان امر باید مراقبت و دقت بیش تری مبذول دارند.

ب - ارائه الگوهای غلط: یکی از وظایف مسؤولان سیما ارائه الگوهای مناسب است. کودکان به دلیل روحیه تقلیدپذیری، الگوهای ارائه شده در تلویزیون را به عنوان الگوهای مورد نظر خود می پذیرند و در آن ها ابراز هویت می کنند و چون بیش ترین و پربیننده ترین برنامه های کودک، از تولیدات خارجی است، بنابراین، قهرمانان کارتونی خارجی الگوهای مورد پسند کودکان ما قرار می گیرند. از این گذشته، در فیلم های داخلی هم یکی از برنامه های سرگرمی که بیش ترین بیننده را از کودکان و نوجوانان به خود اختصاص داده بود، برنامه «ساعت خوش » بود که %82 بیننده کودک و نوجوان داشت. (24) متاسفانه همین برنامه ازبدترین برنامه هایی بود که تاکنون از سیما پخش شده است. این برنامه سراسر بی ادبی، بدزبانی و رکیک گویی بود.

در مورد فیلم های آموزشی برای خانواده ها نیز سخن برای گفتن بسیار است. تحقیقی که در این مورد انجام گرفته نشان می دهد در این فیلم ها، الگوهای رفتاری منفی زیاد بوده است. این الگوهای رفتاری ممکن است برای بیش تر زنان و مردان بی سواد و کم سواد جامعه به عنوان الگوهای درست زندگی تلقی گردد. این تحقیق نشان می دهد که در فیلم های مورد بررسی، این الگوها در خصوص نقش مادران ارائه شده است: بی توجهی نسبت به فرزند، تفاوت فکری با فرزند، روش تربیتی غلط، پرخاشگری و مانند آن، الگوهای رابطه خواهران و برادران نیز غالبا منفی بوده است: حسادت آمیز، فاصله فکری زیاد و مانند آن. (25) برادری خواهر خود رابه طلاق و جدایی از شوهر تشویق می کند. خواهری به خواهر خود، که دارای زندگی آرام و ساکتی است، فشار می آورد تا از شوهرش تقاضای پول و رفاه بیش تری کند. رابطه یک خواهر نازا با خواهر حامله خود مملو از حسادت و ناراحتی است. کودکان خانواده با همدیگر پرخاشگری می کنند و قادر به تحمل یکدیگر نیستند. تنها رابطه خوب زن و شوهری در این فیلم ها مربوط به خانواده ای است که متشکل از یک زن خانه دار (دبیربازنشسته) و شوهر معلول و بازنشسته اش می باشد که معلولیت شوهر از ناحیه هر دو پا این مساله را تداعی می کند که فقط در اثر معلولیت و ضعف جسمانی یکی از زوجین، تفاهم امکان پذیر می گردد، البته آن هم از باب ترحم و دل سوزی. (26)

بسیاری از فیلم ها و مجموعه های تلوزیونی داخلی نسبت به ارزش های دینی و فرهنگی شدیدا بی مهری از خود نشان می دهند; مثلا، افرادی با موقعیت های اقتصادی - اجتماعی، بالا کم تر اهل نماز و عبادت نشان داده می شوند و غالب افرادی که در فیلم ها و نمایش های تلویزیونی، نماز، قرآن و دعا می خوانند، به مسجد می روند و یا صبح زود برای نماز از خواب بلند می شوند، سال خوردگان، فقرا، بی سوادان و از این قبیل اند. تحصیل کرده ها، پزشک ها، مهندس ها و مانند آن ها هرگز در حال انجام نماز و دیگر اعمال دینی دیده نمی شوند و این گونه افراد صبح که آفتاب طلوع می کند، از خواب بیدار می شوند (مانند مجموعه تلویزیونی «پدر سالار» چادر. که از بهترین حجاب های اسلامی و نشانه فرهنگ ملی ایران به شمار می رود، در فیلم ها و نمایش های داخلی موقعیت بسیار پایینی دارد; زنانی در نقش های پایین و حتی نقش های پست - مانند زنان بی سواد، پرخاشگر، و حتی بزهکار - با چادر در صحنه ظاهر می شوند (مانند مجموعه تلویزیونی «آوای فاخته ») ولی زنانی با نقش های مثبت - مانند زنان تحصیل کرده و اهل کارهای سیاسی و اجتماعی - با مانتو و روسری دیده می شوند. این گونه برخوردها با ارزش های دینی و ملی باعث می شود که مردم از آن ها فاصله بگیرند.

البته آنچه در این فیلم ها و نمایش ها نشان داده می شود تا حدی با واقعیت منطبق است، ولی وظیفه رسانه ای مانند تلویزیون اقتضا می کند که به نقش هدایتگری و ارشاد خود بیش از این، توجه کند و با استفاده از فنون و روش های هنری، به بالندگی و شکوفایی ارزش های دینی و ملی کمک نماید.

ج - زبان فارسی: در تلویزیون، مساله غلطخوانی کلمات و اشتباهات دستوری، در سطوح گوناگون، یک مساله جدی و قابل توجه است. آیات قرآن کریم، احادیث واصطلاحات دینی و فقهی به وفور، غلط خوانده می شوند. حتی «بسم الله الرحمن الرحیم » را غالبا اشتباه می خوانند. در شان سیمای جمهوری اسلامی نیست که قرآن و اصطلاحات دینی را اشتباه تلفظ کنند. زبان فارسی نیز مشکلات مخصوص خود را دارد. به عنوان مثال، در یکی از برنامه ها دیده شد که مجری، برنامه را با جمله «فتح بابی را باز کنیم » شروع کرد و روشن است که هنر زبان فارسی در ثقیل گویی - به خصوص که اشتباه باشد - نیست، بلکه در روان گویی است. اصطلاحات خارجی نیز در سیما زیاد مورد استفاده قرار می گیرد.

د - اغراق گویی: اغراق گویی هایی که همه چیز را بر وفق مراد جلوه می دهد از جمله بیماری هایی است که دامنگیر سیمای جمهوری اسلامی نیز می باشد; مثلا، برای نشان دادن رشادت های یک رزمنده، به جای آن که از واقعیت ها بهره گیری شود، مکرر مشاهده شده که در فیلمی، یک نفر به تنهایی بسیاری از نیروهای دشمن را از پای درآورده است و بدون این که کوچک ترین جراحتی بردارد، به پیروزی های بسیار بزرگی دست یافته است. یا در برنامه «اخلاق در خانواده »، که از شبکه اول سیما پخش می شد، فقط به جنبه های مثبت زندگی، آن هم در حد بسیار اغراق آمیز، پرداخته می شد، به گونه ای که همه چیز در آن، بر وفق مراد جلوه داده می شد; گویا هیچ خانواده ای دچار مشکل و آسیب نیست.

تبلیغات یک هنر بسیار ظریف و پیچیده است که اغراق ها هم در آن باید حساب شده باشد. مخاطب، اغراق های بی جا را باور نمی کند و از این رو، اعتماد خود را نسبت به سیما از دست می دهد. بهتر است مشکلات جامعه نیز در سیما مطرح گردد و به وسیله افراد متخصص و در خور فهم مردم، حلاجی شود و در عین حال، الگوهای مناسب ارائه شود و بر جنبه های مثبت تاکید گردد.

ه.- مصرف گرایی: در مورد ترویج روحیه مصرف گرایی در سیما، حرف های گفتنی بسیار است. برای دوری از اطاله کلام، تنها به چند مورد اشاره می شود: برنامه های تبلیغاتی سیما حجم بزرگی را تشکیل می دهد. البته تبلیغات سالم و سازنده، که موجب رقابت سالم و رشد و شکوفایی اقتصادی می شود، بسیار بجا و حتی ضروری است. آنچه مذموم است و باید از آن دوری گزید ترویج روحیه مصرف گرایی و رفاه طلبی است.

طبق تحقیقات به عمل آمده، از مجموع پنج هزار ساعت سالانه پخش شبکه اول و دوم %9/18 آن آگاهی های عمومی بوده که بخش اعظم آن تبلیغات بازرگانی و اقتصادی است. (27) تبلیغات صنعتی وبازرگانی به این سبک هرچند موجب رشد و شکوفایی اقتصادی گردد، موجب ترویج روحیه مصرف گرایی و رفاه زدگی می شود که خود ضایعه اقتصادی - فرهنگی بزرگی است. تبلیغ وسایل خانگی شیک اگر چه فروش شرکت های تولیدی را افزایش می دهد و این افزایش فروش به نوبه خود، در رشد و افزایش تولید مؤثر است، ولی فرهنگ مصرف گرایی را از این طریق در جامعه ترویج می کند و این بهای گزافی است که جامعه می پردازد.

علاوه بر تبلیغات بازرگانی، بعضی از برنامه های دیگر نیز موجب ترویج مصرف گرایی می گردد.برای نمونه، در «برنامه خانواده » شبکه اول و یا برنامه «تصویر زندگی » شبکه دوم، در بخش آشپزی، غذاهایی آموزش داده می شود که عملا تبلیغ و ترویج مصرف گرایی است; غذاهایی که علاوه بر مواد گوناگون و گران قیمت، به وسایل و دستگاه های گران قیمتی چون فرگاز، هم زن برقی و مانند آن نیازمند است. منازلی هم که برای آموزش این برنامه ها مورد استفاده قرار می گیرند بسیار شیک، وسیع و مجهز به لوازم خانگی جدید می باشند.

و - کیفیت نامناسب ارائه برنامه های دینی: ارائه برنامه های دینی از کیفیتی بسیار پایین برخوردار است. بنابراین، برنامه های مزبور نه تنها موجب اشاعه فرهنگ دینی در جامعه نمی شود، بلکه عاملی در جهت روی آوری مردم، به خصوص جوانان، به برنامه های خارجی و فیلم های ویدئویی می گردد; مثلا، گاهی سخنرانی های طولانی و حتی کلاس های درس تخصصی به طور کامل، از تلویزیون پخش می شود - البته اخیرا کمی بهتر شده است.

ارائه مطالب و حقایق دینی بدین صورت دو پیامد ناگوار در بردارد: یکی دور شدن و روی گردان شدن مردم از مطالب دینی و دیگری روی آوردن بسیاری از آن ها به برنامه های مبتذل ویدئویی و ماهواره ای; چون باتوجه به حدودیت شبکه های تلویزیونی در کشور، اگر برنامه های این شبکه ها نیز گیرایی کافی نداشته باشد، کسانی که امکانات بیش تری در اختیار دارند به برنامه های غیر مجاز و فیلم های مبتذل روی خواهند آورد.

ز - موسیقی غربی: در تلویزیون جمهوری اسلامی، انواع موسیقی، اعم از ایرانی و غربی پخش می شود. موزیک 4/53% آگهی های بازرگانی را موسیقی های غربی تشکیل می دهد. (28) در این اواخر،برای تبلیغات بازرگانی، آوازهای کوتاهی خوانده می شود که دقیقا به تقلید از آهنگ های غربی است. این نکات به ظاهر کوچک، پیامدهای بس بزرگی به دنبال دارد.

بیرون از صدا و سیما، در سطح جامعه نیز موسیقی رواج زیادی پیدا کرده است. اخیرا مراکزی در سطح کشور، به خصوص تهران، برای آموزش موسیقی دایر می گردد. این روند آسیبی جدی به فرهنگ اسلامی وارد خواهد کرد. رهبر معظم انقلاب در پاسخ به استفتایی در این خصوص فرمودند: «آموزش موسیقی و نوازندگی به نونهالان و نوجوانان موجب انحراف انسان و ترتب مفاسد است و جایز نیست. به طور کلی، ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام اسلامی منافات دارد... .» (29)

ح - خشونت: وجود خشونت در بسیاری از فیلم های خارجی، به خصوص نوع امریکایی آن و برنامه های کارتونی خارجی و برخی از مجموعه های تلویزیونی داخلی، در برنامه های سیما جلب توجه می کند. محتوای برخی از فیلم های کارتونی از جمله مجموعه تلویزیونی «دژ فضایی »، «جنگجویان کوهستان »، «سه برادر» و بعض دیگر که اختلافات خانوادگی و بگو مگوهای زن و شوهر در آن ها نمایش داده می شود، مانند برخی قسمت های مجموعه «همسران » یا فیلم سینمایی «همسر» موجب ترویج خشونت است. بجاست صدا و سیما به جای تقلید از سینما و تلویزیون غرب و تبلیغ خشونت، از ملایمت، انسانیت و نوع دوستی تبلیغ کند. خشونت، فرهنگ و جامعه را به تباهی می کشاند. بنابراین، تمام تلاش ها باید برای از بین بردن آن صرف شود، نه ترویج آن.

ب - سینما: سینما یکی دیگر از وسایل ارتباط جمعی بسیار مهم است. سینما از قدرت نفوذ فوق العاده ای برخوردار است، به گونه ای که می تواند افکار و اذهان عمومی را در جهت مثبت یا منفی به شدت تغییر دهد. برخی از ویژگی هایی که به سینما قدرت یاد شده را اعطا می کند عبارت است از:

1- تمرکز فکری شدید تماشاگران نسبت به فیلم: تاریکی فضای سینما و توجه شدید افراد به پرده سینما وضعیتی مانند هیپنوتیزم به وجود می آورد و افراد در این وضعیت، آمادگی کاملی برای درک و پذیرش محتوای فیلم پیدا می کنند.

2- وجود انبوه تماشاگران: مطالعات علمی و جامعه شناختی نشان می دهد که احساسات و هیجانات در انبوه خلق به راحتی انتشار می یابد. احساساتی که به طور دسته جمعی نسبت به حوادث فیلم ابراز می شود، می تواند به تاثیر فیلم بر افراد عمق بیش تری بدهد.

3- ویژگی تصویری سینما: تصاویر سینمایی به دلیل بزرگ و طبیعی بودن، افراد را بیش از رسانه های تصویری دیگر تحت تاثیر قرار می دهد.

ویژگی های مزبور تاثیر فوق العاده سینما را در تثبیت و یا تغییر افکار، عقاید و نگرش ها نشان می دهد. باتوجه به اهمیت فوق العاده سینما باید مواظت بود تا از این وسیله تبلیغی برای شکوفایی فرهنگ دینی - ملی به نحو احسن استفاده گردد.

پس از انقلاب اسلامی، در سینما همانند سایر رسانه های گروهی، تحولات عمیق و چشمگیری به وجود آمد. امروز فیلم های خارجی با کمال دقت انتخاب و پس از حذف بخش های نامطلوب آن ها، نمایش داده می شوند. در ساخت فیلم های داخلی نیز بسیاری از ملاک های اجتماعی - فرهنگی موجود مراعات می گردد. با وجود همه این تلاش های شایسته و درخور توجه، نواقص و کاستی هایی وجود دارد که می تواند به مرور زمان، اثرات نامطلوبی بر فرهنگ و خودباوری فرهنگی بگذارد. برخی از این مشکلات را در این جا مورد توجه قرار می دهیم:

در مورد فیلم های خارجی، مساله مهمی وجود دارد که توجه بدان لازم است: از سویی، به دلایل متعدد اقتصادی و فرهنگی، لازم است فیلم های خارجی در سینمایی جمهوری اسلامی نمایش داده شود. از سوی دیگر، نمایش آن ها در هر حال مشکل آفرین است. این فیلم ها یا محتوای مطلوب دارند و یا محتوای نامطلوب و در هر صورت، مشکلات ویژه خود را دارند; یعنی: اگر این فیلم ها محتوای نامطلوب داشته باشند، نمایش آن ها مستقیما به تخریب فرهنگ خودی و ترویج فساد، فحشا و خشونت می انجامد و چنین چیزی هرگز برای مردم مسلمان ونظام جمهوری اسلامی قابل تحمل نیست. بر همین اساس، مسؤولان از میان فیلم های خارجی دست به گزینش و انتخاب می زنند و فیلم هایی خریداری می کنند که از محتوای بهتری برخوردار باشد.

وقتی فیلم های خوب و پسندیده را برای نمایش در بازارهای داخلی گزینش و انتخاب کردند، آیا مشکل بکلی حل می شود؟ البته مشکل بدآموزی کاهش می یابد، ولی به طور کامل، حل نمی شود; زیرا تفاوت فرهنگی میان جوامع اسلامی و جوامع غربی به حدی زیاد است که حتی صحنه های عادی زندگی غربی می تواند برای یک جامعه اسلامی نامطلوب بوده و جنبه بدآموزی داشته باشد. بر فرض این که فیلم های انتخاب شده از هر حیث مطلوب بوده و هیچ گونه اشکالی در محتوای آن ها وجود نداشته باشد، مشکل دیگری پدید می آید که حل آن بسی دشوارتر است. این مشکل با خودباوری فرهنگی ارتباط نزدیکی دارد: نمایش فیلم های خوب خارجی - یعنی: فیلم هایی که رفتار افراد در آن ها مؤدبانه، محبت آمیز، آمیخته با حس انسان دوستی، دستگیری از بیچارگان و... می باشد - از نظر محتوا ضرری به فرهنگ خودی نمی رساند، ولی نتیجه ای که بینندگان ایرانی از آن ها می گیرند این است که «فرهنگ غرب پیش رفته و عالی است و رفتارهای آن ها انسانی، ملایم و مؤدبانه است »! سپس آنچه را در فیلم مشاهده کرده اند با فرهنگ خود - یعنی: با آنچه خودشان درک و لمس کرده اند - مقایسه می کنند و نتیجه می گیرند که «فرهنگ غرب بسی بهتر و مطلوبتر از فرهنگ ماست »! این همان چیزی است که آن را «خودباختگی فرهنگی » می نامیم. یافتن راه حل این مشکل کار ساده ای نیست، ولی مشکل بودن ارائه راه حل هرگز نمی تواند دلیلی برای اغماض از اصل مشکل باشد.

فیلم های داخلی علی رغم تلاش های زیادی که پس از انقلاب برای بهبودی آن ها به عمل آمده، با اشکالات عدیده ای مواجه است. این فیلم ها از نظر برخورد با فرهنگ خودی به سه دسته تقسیم می شود:

1- فیلم هایی که بیش تر به ارزش های فرهنگ خودی توجه دارد;

2- فیلم هایی که ارزش های فرهنگ بیگانه در آن ها نفوذ قابل توجهی دارد;

3- فیلم هایی که بیش تر جنبه سرگرمی داشته و نسبت به فرهنگ خودی جهت گیری قابل توجهی (مثبت یا منفی) ندارد.

فیلم های نوع اول، که تعدادشان نیز قابل توجه است، از عوامل بسیار مؤثر در تقویت خودباوری فرهنگی است. فیلم های پس از انقلاب، که غالبا از این دسته اند، هرکدام به بخشی از نقاط قوت فرهنگ و جامعه اسلامی پرداخته و تماشاگران را با غنای فرهنگ ایران اسلامی آشنا می سازد. از آن جا که بررسی عوامل تضعیف خودباوری فرهنگی مورد نظر می باشد، از بحث در این نوع فیلم ها خودداری می شود و تنها به برخی از مشکلات فیلم های نوع دوم و سوم اشاره می شود.

فیلم هایی که از فرهنگ غربی تبلیغ و یا فرهنگ خودی را به نحوی تحقیر می کند، به طور مستقیم فرهنگ خودی را تضعیف و باورهای مردم را نسبت به آن کاهش می دهد. اما فیلم های از نوع سرگرمی و تفریحی، اگر هیچ پیامی جز فراهم ساختن اوقات خوش برای تماشاگران نداشته باشد - هرچند در واقع چنین چیزی عملی نیست - تاثیری مثبت یا منفی بر خودباوری فرهنگی نخواهد داشت. ولی از آن جا که هزینه های ملی هر کشوری محدود است و معمولا مبالغ معینی صرف این گونه کارهای فرهنگی می شود، به نظر نمی رسد تولید این گونه فیلم ها، که هیچ هدفی جز خنداندن افراد ندارد، عاقلانه باشد. علاوه بر آن، می توان فیلم های شاد و تفریحی را با پیام های مثبت و مطلوب نیز تولید کرد.

ج - مطبوعات و نقش آن در خودباوری فرهنگی

مطبوعات یکی از عوامل مهم و اساسی در رشد و توسعه فرهنگ ملی و تقویت باورهای دینی است، همان گونه که می تواند در تضعیف فرهنگ خودی نیز مؤثر باشد. پیش از انقلاب، که ساختار حاکم بر جامعه ساختاری وابسته بود و استعمار نیز به انحای گوناگون در مسائل فرهنگی و اجتماعی ما دخالت می کرد، همه وسایل ارتباط جمعی و از جمله مطبوعات، تماما در راستای سیاست های نظام حاکم و به طور کلی، در جهت ترویج عناصر فرهنگی بیگانه و تضعیف فرهنگی ملی - دینی عمل می کرد. اما پس از انقلاب وضعیت بکلی دگرگون شد و مطبوعات نیز مانند سایر رسانه ها در جهت ترویج و اشاعه ازرش های دینی و ملی به کار گرفته شد. با وجود تغییرات و اصلاحات عمیقی که در مطبوعات به وجود آمد، برخی اشکالات و نقایص هنوز هم در آن به چشم می خورد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به عدم باروری و یا تضعیف فرهنگ خودی منجر می شود. در این جا به تعدادی از آن ها اشاره می شود:

الف. عدم حضور فعال

مطبوعات در ایران نسبت به برخی دیگر از کشورهای در حال توسعه، از نقش و اهمیت فروتری در اطلاع رسانی برخوردار است و در زندگی روزانه مردم جای کم تری برای خود باز کرده است. عدم حضور فعال مطبوعات یا به دلیل شمارگان پائین آن هاست یا به دلیل توزیع نامتعادل آن ها و یا به دلیل عدم حضور فعال در صحنه های جهانی و به روز نبودن محتوای آن ها:

1- کم شمارگان بودن: در ایران شمارگان مطبوعات نسبت به جمعیت باسواد بسیار کم تر است. برای روشن شدن این مطلب، به مقایسه ایران با کشور همسایه خود - یعنی: پاکستان - توجه کنید: در پاکستان، تنها روزنامه جنگ قریب 000/200/1 نسخه منتشر می شود، (30) در حالی که شمارگان کل 28 روزنامه کشور ما حدود 000/200/1 نسخه است. (31) این درحالی است که میزان با سوادان ایران بیش تر از پاکستان می باشد.

2- توزیع نامتعادل: مشکل دیگری که امروز گریبانگیر مطبوعات ماست توزیع بسیار ناعادلانه آن (البته از نظر انتشار) در سطح کشور است. برای روشن شدن توزیع مطبوعات در سطح کشور، به آمار ذیل توجه کنید: آذربایجان شرقی 11 مورد، آذربایجان غربی 4، اصفهان 12، چهارمحال بختیاری 3، خراسان 12، شهرستانهای استان تهران 10، زنجان 5، فارس 6، کردستان و کرمانشاه و هرمزگان 3، گیلان 12، لرستان 1، همدان 5، یزد 4. (32)

در شرایطی که فرهنگ غرب به شیوه ها و وسایل پیش رفته نظیر رادیو، تلویزیون، ماهواره، الگوهای لباسی، انواع وسایل رفاهی و... تبلیغ می شود و به همه اقشار ملت و در تمام نقاط جغرافیایی می رسد، کم ترین اثر عدم حضور فعال مطبوعات در صحنه های فرهنگی کشور این است که صحنه را برای فعالیت های تبلیغی بیگانگان خالی گذارد و آن ها با خیال راحت و موفقیت بیش تر، به تهاجم فرهنگی خود ادامه دهند.

ب. نداشتن جذابیت کافی

یکی از مسائل بسیار مهم در موفقیت مطبوعات، جذابیت محتوا و شکل ظاهری آن است. مطالب مفید و جذاب، یفیت خوب چاپ و پردازش صفحات از ویژگی هایی است که از نظر روانی، تاثیر عمده ای بر خواننده می گذارد. متاسفانه این ویژگی ها در مطبوعات ما کم تر به چشم می خورد.

یکی از دلایل عمده راه نیافتن مطبوعات در زندگی روزمره مردم، جذابیت نداشتن و ناتوانی در ارضای خوانندگان است. وقتی مطلبی هرچند بسیار مهم، را در قالبی خشک، بی روح و بدون جذابیت به خواننده ارائه دهیم، قطعا توجه خواننده را جلب نخواهد کرد. اما اگر موضوعات، پردازش زیبایی داشته باشد، افراد به سوی آن کشیده شده و مطبوعات به تدریج، بخشی از زندگی آن ها خواهد شد. در آن صورت، مطبوعات می تواند بر عقاید و آراء آن ها تاثیرات بسیاری بگذارد و به عنوان یک وسیله بسیار مفید در خدمت فرهنگ خودی درآید.

ج. عدم استفاده کافی از متخصصان

تردیدی نیست که مطبوعات مانند زمینه های دیگر، به متخصصان و کارشناسان مخصوص به خود نیاز دارد. متاسفانه آمارها نشان می دهد که بسیاری از دانشجویان رشته روزنامه نگاری پس از اتمام تحصیلات خود، به کار اصلی اشتغال ندارند و در مقابل، افرادی غیر متخصص وارد کارهای مطبوعاتی می شوند. طبق یک آمار، از سال 1345 -1373، حدود 900 نفر در رشته روزنامه نگاری از دانشگاه های داخل کشور فارغ التحصیل شده اند، ولی در سال 1373 قریب %93 آن ها در مطبوعات اشتغال نداشته اند. (33) البته دلیل این مساله یا عدم تناسب مواد درسی رشته روزنامه نگاری با نیازها و شرایط اجتماعی کشور است و یا این که اشتغال در مطبوعات از لحاظ اقتصادی برای آن ها مقرون به صرفه نیست. در هر صورت، باید در این مورد اقدامی اساسی صورت گیرد و این مشکل جدی حل شود.

موارد مزبور بخشی از مشکلاتی است که دامنگیر مطبوعات پس از انقلاب اسلامی است. نقایص مذکور از طرفی، مانع آن می شود که مطبوعات نقش خویش را در باروری و بالندگی فرهنگ خودی ایفا نماید و از طرف دیگر، موجب می شود تا صحنه برای تاخت و تازهای مهاجمان فرهنگی باز و بدون رقیب گردد.

برایند بحث

آنچه گذشت عمده ترین عوامل پیدایش خودباختگی فرهنگی در طی دهه های اخیر و نیز چگونگی رشد و توسعه آن بود. می توان چنین برداشت کرد که:

1- در دهه های گذشته، عوامل متعددی (از قبیل حکومت های وابسته، دخالت های استعمارگران، روشن فکران خودباخته، رسانه های گروهی، مدرسه و...) دست به دست هم داده و موجب تضعیف خودباوری فرهنگی گردیده است.

2- اقشار گوناگون مردم به طور یکسان از عوامل یاد شده متاثر نیستند بلکه میزان تاثیرپذیری و نحوه واکنش اقشار و افراد گوناگون در مقابل عوامل یاد شده متفاوت است.

3- بسیاری از آنچه به عنوان عوامل تضعیف کننده خودباوری مورد بحث قرار گرفت اکنون در جامعه، یا حضور ندارند و یا به طور اساسی، تغییر کرده اند; مثلا، کشورهای استعماری اینک دیگر بر کشور اسلامی ما تسلط ندارند و حکومت و نهادهای مربوط به آن نیز نسبت به سابق بکلی تغییر ماهیت داده است. با روی کار آمدن جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت دینی و مردمی، تمام سازمان ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی، که در گذشته به انحای گوناگون، ارزش ها و عناصر فرهنگی غرب را ترویج و در نتیجه، فرهنگ و باورهای فرهنگی خودی را تضعیف می کرد، تغییر جهت داده و به طور مؤثری اقدام به اشاعه فرهنگ ملی و دینی از فرهنگ خودی می کنند.

4- تغییرات ناشی از انقلاب اسلامی به معنای امحای کامل خودباختگی و عوامل تضعیف کننده خودباوری فرهنگی در میان اقشار گوناگون جامعه نیست; زیرا:

اولا، با وجود تغییرات اساسی، که پس از انقلاب در سطح جامعه به وجود آمده و سازمان های گوناگون در راستای رشد و تعالی خودباوری و اجتناب از بیگانه پرستی و پایمال به فرهنگ بیگانه به کار گرفته شد، هنوز هم کم و بیش عوامل داخلی تضعیف خودباوری که به صورت نقص ها و کاستی ها در سازمان ها و نهادهای گوناگون بروز می یابد، وجود دارد و این نقایص به طور ناخواسته بر خودباوری فرهنگی تاثیر منفی می گذارد.

ثانیا، عوامل برون مرزی نیز به اشکال و صور گوناگون (از قبیل رسانه ها، ارائه الگوها، فن آوری و مانند آن) وجود دارد و به شدت عوامل داخلی را تحت تاثیر قرار می دهد.

ثالثا، همان گونه که بیان شد، خودباوری فرهنگی نوعی نگرش است و تغییر نگرش ها علاوه بر وجود عوامل، نیاز به زمانی نسبتا طولانی دارد. بنابراین، نگرش ها به محض تغییر در عوامل ایجاد کننده خود، تغییر نمی کنند، بلکه همان گونه که در طی زمانی نسبتا طولانی ایجاد می شوند، برای از بین بردن و یا تغییر آن ها نیز به زمان کافی نیاز است.

رابعا تا زمانی دیگر کاملا تغییر نکرده است و بمعنای فرهنگی خودی را باور نکرده ایم، عوامل ناخواسته و غیرمستقیم به راحتی می تواند نگرش افراد را تغییر دهد و به حالت سابق برگرداند.

راهکارها

عملکردهای مثبت صدا و سیما در انقلاب اسلامی و پس از آن بسیار بوده و این سازمان زبان گویای انقلاب و جمهوری اسلامی در تمام دوره های سخت انقلاب، به خصوص جنگ تحمیلی و پس از آن، بوده است. ولی از آن جا که بنای کار بر رفع اشکالات و ارائه خدمات بیش تر است، مواردی چند که به رفع نقایص موجود می پردازد، یادآوری می گردد تا سازندگان محترم برنامه های صدا و سیما بیش از پیش، در انجام وظایف خطیر خود در قبال فرهنگ و جامعه اسلامی موفق باشند و نقش خویش را در بالندگی و شکوفایی فرهنگ اسلامی به نحو احسن ایفا نمایند.

الف - رعایت احکام و شؤونات اسلامی و اشاعه فرهنگ دینی

صدا و سیما در تمامی برنامه های خود، باید احکام، دستورات و ارزش های شرع مقدس اسلام را مراعات نماید و تبلیغ و ترویج تعالیم و ارزش های اسلامی را همواره در سرلوحه کارهای خویش قرار دهد. فراموش نکنیم که نظام جمهوری اسلامی براساس دستورات سعادت بخش اسلام بنا نهاده شده و صدا و سیما، که مبلغ این نظام است، باید برنامه های خود را بر محور این معیار اساسی تنظیم نماید. به عنوان نمونه، موارد ذیل به طور مداوم و در تمام برنامه ها مورد توجه قرار گیرد:

1- احتراز از پخش موسیقی هایی که متناسب با مجالس لهو و لعب است;

2- ظاهر شدن بازیگران فیلم ها و نمایش ها، اعم از مرد و زن، با پوشش کامل اسلامی;

3- در نمایش ها، به زنان چادری، نقش های مثبت داده شود;

4- پرهیز از دادن نقش ها و موقعیت های اجتماعی پایین و پست، به چهره های افراد مذهبی;

5- در نمایش ها و فیلم ها همان گونه که معمولا به همه جنبه های زندگی توجه می شود، مسائل دینی نیز مورد توجه قرار گیرد; مثلا، نماز خواندن، مسجد رفتن،قرآن خواندن و مانند آن نیز نشان داده شود (هرچند به صورت کوتاه).

6- بی توجهی نسبت به اعمال دینی به صورت یک موضوع عادی نشان داده نشود;

7- نقش هایی که نشان دهنده افراد جاهل، بی سواد و کهنه گرا است نباید همراه با اعمال و مناسک دینی باشد; گاهی در فیلم ها مشاهده می شود که در میان افراد گوناگون و متفاوت، مثلا پیر مردی بی سواد یا پیرزنی خرافه پرست (گاهی هم به شدت بداخلاق) و یا دهاتی بی سواد، نماز می خواند، مسجد می رود ویا تسبیح به دست گرفته و ذکر می گوید. روشن است که این گونه برخوردها با عقاید و اعمال دینی، مردم را نسبت به دین بدبین خواهد کرد.

8- آموزش احکام، عقاید و معارف دینی به صورت جذاب و با استفاده از فنون پیشرفته هنری انجام گیرد. متاسفانه در مورد معارف دینی از هنر بسیار کم استفاده می شود و غالبا سخنرانی ها و مرثیه ها به صورت خام پخش می شود.

9- مسائل دینی و اخلاقی تا حدی که ممکن است، به صورت فیلم و نمایش نامه در آیند; اگر هنرمندان به سوی دریای بی کران معارف اسلامی کشیده شوند، موضوعات ناب و قابل طرح بسیاری خواهند یافت که نه تنها در جامعه اسلامی، بلکه در تمام جهان طرفداران زیادی خواهد یافت; موضوعاتی که انسان ها را به سعادت، سلامت و کرامت دعوت می کند.

10- در مسابقات اطلاعات عمومی، که از صدا و سیما پخش می شود، مطالب دینی به قدر کافی گنجانده شود; مسابقات معارف دینی به صورت جداگانه نمی تواند جای این ترکیب را بگیرد; زیرا مسابقات معارف مشتریان خاص و معدودی دارد، در حالی که مسابقات اطلاعات عمومی مخاطبان بیش تر دارد.

11- به تصویر کشیدن نقش ائمه اطهار: در تاریخ اسلام;

12- تبیین جنبه های گوناگون زندگی از دیدگاه ائمه:;

13- تشویق کودکان به حفظ روایات قرآن;

14- احیای نماز وتبیین نقش معنویت در زندگی فردی، اجتماعی و اخروی;

15- ترویج امر به معروف و نهی از منکر ونقش اجتماعی آن و احیای عملی آن در ساختار خانواده;

16- احیای فرهنگ اسلام در مورد صدقه، وقف و...

ب - تکیه بر عناصر مثبت فرهنگ خودی

فرهنگ هر جامعه ارتباط نزدیک و تفکیک ناپذیری با دین آن جامعه دارد. دین در تمام بخش های حیات انسانی نفوذ می کند و آن را تحت تاثیر قرار می دهد. غالب ملت ایران را مسلمانان و اکثریت بالایی از آن ها را شیعیان تشکیل می دهند. بنابراین، مذهب شیعه در فرهنگ این ملت نقش فوق العاده ای ایفا کرده است. بر سازمان صدا و سیما لازم است نکات و عناصر مثبت این فرهنگ غنی را بازشناسی کند و آن ها را با شیوه های صحیح و مناسب فرهنگی اشاعه دهد. در این جا، به برخی از عناصر مثبت فرهنگ خودی اشاره می شود:

1- صله رحم;

2- احترام به والدین و بزرگترها;

3- احترام به کهن سالان و دستگیری از آن ها;

4- روابط حسنه و عاطفی با همسایگان;

5- دستگیری از تهی دستان;

6- اهمیت دادن به دانش;

7- ارزش قایل شدن برای نقش معلمی و تشویق آن ها;

8- تقویت روحیه مهمان نوازی (به صورت ساده و بدون تکلف);

9- ارزش دادن به مشاغل فرهنگی;

10- احیای فرهنگ صدقه;

11- ضد ارزش جلوه دادن سودجویی و گران فروشی;

12- احترام به کودکان و رعایت حقوق آن ها;

13- توصیه به نظم و برنامه ریزی در زندگی و...

ج - تاکید بر جنبه های درخشان تاریخ ملی - اسلامی

گذشته چراغ راه آینده است و ملتی که گذشته روشن و درخشانی در تاریخ دارد بسان درخت تنومندی است که ریشه در اعماق خاک دوانیده، و هیچ طوفانی آن را تهدید نمی کند. ملت ما در تاریخ پرشکوه خود، حوادث مهم، خاطرات به یاد ماندنی و مردان بزرگ بسیاری دیده است که یادآوری آن ها به آحاد ملت احساس غرور، افتخار و بزرگی می دهد. تاکید بر آن حوادث تاریخی که به مردم احساس بزرگی و عظمت می بخشد و از خودباختگی آن ها جلوگیری می کند ضروری است. تشخیص حوادث و شخصیت های مهم تاریخی برای ارائه در صدا و سیما وظیفه مورخان است. به عنوان نمونه، به چند مورد اشاره می شود:

1- مبارزه مردم ایران علیه استعمار;

2- نهضت مشروطیت وعلل وعوامل شکست وپیروزی آن

3- نهضت تنباکو;

4- نهضت سربداران;

5- قیام جنگل;

6- نهضت روشن فکری و نقش آنان در مبارزه با استعمار;

7- نقش روحاینت در تاریخ سیاسی ایران;

8- قیام امام خمینی; و نقش آن در احیای اسلام;

9- شخصیت های علمی و ادبی و تاثیر آن ها بر تمدن جدید;

10- جنگ تحمیلی و رشادت های هشت سال دفاع مقدس،... .

د - تاکید برجنبه های مثبت دستاوردهای انقلاب اسلامی

دستاوردهای انقلاب اسلامی بسیار گسترده، متنوع و چشمگیر است و تمام رسانه های گروهی وظیفه دارند آن ها را برای مردم بازگو نمایند. انقلاب، تحولات عمیقی در تمام بخش های جامعه (سیاست، اقتصاد، آموزش، حقوق و...) به وجود آورد و این تحولات، ملت ایران را از وابستگی های همه جانبه به غرب نجات داد و به یک ملت زنده و سرافراز در جهان مبدل ساخت. یادآوری این دستاوردها ملت را بر استمرار این راه مصمم تر می سازد و بر خودباوری آن ها می افزاید. دستاوردهای انقلاب بسیار است. در این جا، تنها به مواردی چند اشاره می گردد:

1- توسعه کمی و کیفی امکانات و خدمات آموزش عمومی و آموزش عالی;

2- سرمایه گزاری های زیر بنایی و اصولی در زمینه اقتصاد;

3- اتکا به متخصصان داخلی در روند توسعه اقتصادی;

4- خدمات و دستاوردهای سپاه و وزارت دفاع در زمینه صنایع نظامی;

5- خدمات جهاد سازندگی در دفاع مقدس و سازندگی مناطق روستایی;

6- افزایش چشمگیر شاخص های توسعه (از قبیل بهداشت، مرگ و میر کودکان، سوادآموزی و...);

7-تلاش های مخلصانه رزمندگان اسلام در طول هشت سال جنگ;

8- خدمات و جان فشانی های شهدا، اسرا و جانبازان در طول جنگ;

9- ارزش دادن به زن و احیای احترام اجتماعی آنان;

10- اتحاد شیعه و سنی;

11- احیای عدالت اجتماعی;

12- مشارکت دادن مردم در تصمیم گیری های سیاسی - اجتماعی و... .

ه - پرهیز از به کار بردن نمادهای فرهنگ غرب

هر فرهنگی دارای ویژگی های خاصی است که برای دیگران تا حدودی شناخته شده است. این ویژگی ها و علایم ممکن است اشیای خارجی باشد; مانند لباس و لوازم و وسایل خانگی; ممکن است از نوع گفتاری باشد; مانند شیوه های سخن گفتن و اصطلاحات مشخص; ممکن است از نوع رفتاری باشد; مانند شیوه های معینی در پذیرایی از مهمان، برخورد با اعضای خانواده، طرز نشستن در منزل و نحوه غذا خوردن و... .تبلیغ الگوهای فرهنگ غرب از صدا و سیما موجب می شود مردم آن ها را عادی و خودی تلقی کرده و در نهایت، بپذیرند. (روشن است که منظور عناصر مفید فرهنگ غرب نیست. به عنوان نمونه، مواردی از عناصر فرهنگ غرب را که نباید در صدا و سیما استعمال شود، ذکر می گردد:

1- شیوه های معاشرت;

2- الگوهای لباسی و آرایشی;

3- اصطلاحات و عبارات گفتاری و... .

و - تاکید بر جنبه های ناسالم فرهنگ غرب

تمدن جدید غرب دو جنبه کاملا متفاوت و ناهماهنگ دارد: یکی جنبه علمی و صنعتی و دیگری جنبه انسانی و معنوی. غرب در بعد نخست، بیش ترین ترقی و پیشرفت را در تاریخ بشریت به خود اختصاص داده، ولی در بعد دوم، بر عکس، به چنان انحطاطی رسیده که تاریخ بشر کم تر به خود دیده و یا اصلا ندیده است. توضیح هر یک از این دو جنبه و رابطه آن دو در فرهنگ و تمدت غربی بحث وسیع و گسترده ای می طلبد که باید در جای خود مطرح شود. اما آنچه در این جا لازم است مورد اشاره قرار گیرد این که صدا و سیمای جمهوری اسلامی باید به مردم نشان دهد که تمدن غرب تنها در زمینه صنعت درخشیده و در زمینه انسانی و معنوی نه تنها کار مثبتی برای بشریت انجام نداده، بلکه مشکلات عدیده ای نیز آفریده است. به عنوان مثال، به چند نمونه اشاره می شود:

1- خشونت;

2- خلا معنویت در زندگی فردی و اجتماعی;

3- فساد جنسی و پیامدهای ناگوار فردی و اجتماعی آن;

4- ناپایداری روابط خانوادگی و....

پی نوشت ها

1- مجله رسانه، سال اول، ش 10، ص 27.

2- حمید مولانا، جریان بین المللی اطلاعات، ترجمه یونس شکرخواه، تهران، 1371، ص 47

3- اکبر نصراللهی، «جهان سوم و امپریالیسم خبری و ارتباطی »، مجله رسانه، سال چهارم، ش 3، ص 31

4- 5 -6-7-8- همان، سال سوم، ش 1، ص 22/ سال چهارم، ش 3، ص 32/ ش 1، ص 10 / ش 3، ص 33

9- یونس شکرخواه، «ارتباطات در خدمت جنگ روانی »، مجله رسانه، سال چهارم، ش 1، ص 9

10-11-12- همان، سال سوم، ش 3، ص 29-32/ ش 1، ص 41/ ص 29

13-14- فرهت قائم مقامی، مقدمه بر جامعه شناسی ارتباط جمعی، سازمان نشر فرهنگ انسانی، 1355، ص 111/ ص 127

15- احمد رزاقی، عوامل فساد و بد حجابی و شیوه های مقابله با آن، چ دوم، سازمان تبلیغات اسلامی،1369، ص 42.

16- مجله رسانه، سال پنجم، ش 2، ص 2

17- آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، چاپ مهارت،1373، ص 475

18- مجله سروش، ش 233، ص 42

19- روزنامه ابرار، یکشنبه، 30 مهر 74، ص 10

20- رحمت الله صدیق، جامعه شناسی صنعتی (جزوه)، تهران، دانشکده علوم اجتماعی، 72-1371، ص 54

21- روزنامه ایران، یکشنبه 2 مهر 74، ص 8.

22- بر اساس برنامه های اعلام شده سیما در مطبوعات و نگاهی اجمالی به برنامه های نمایش داده شده از سیما این مطلب به دست آمده است. لازم به ذکر است که منظور از27 فیلم، فقط فیلم های قابل توجه است.

23-24- مرکز تحقیقات و مطالعات سنجش برنامه صدا و سیما، نظرات پیام گیران کودک و نوجوان درباره برنامه های صدا و سیما جمهوری اسلامی، زمستان 73، ش 61، ص 32 -36/ ص 55

25-26- شهلا اعزازی، خانواده و تلویزیون،1373، ج 1، ص 114 -167

همان، ص 100 -193/ ص 134

28- مجله سروش، ش 735، ص 52

29- نشریه پیام صادق علیه السلام، ش 1، (مهر و آبان 1374)، ص 8

30- روزنامه ایران، ش 193، یکشنبه 9/7/74، ص 11

31- شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی، اخبار ساعت 14، مورخ 4/8/74

32-33- مجله رسانه، سال پنجم، ش 2، ص 14

سایر منابع

- تغییرات اجتماعی، گی روشه، ترجمه منصور وثوقی، چاپ سوم (تهران، نشر نی، 1370)

- توسعه اقتصادی درجهان سوم، مایکل تودارو، ترجمه غلامعلی فرجادی (تهران، وزارت برنامه و بودجه، 1364)

- زمینه فرهنگ شناسی، محمودروح الامینی، چاپ دوم(تهران،عطار، 1368)

- اندیشه اصلاحی در نهضت های اسلامی، محمد جواد صاحبی (تهران، کیهان، 1370)

- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، چاپ دوم (تهران، صدا و سیما،1363)

- مبانی جامعه شناسی، منصور وثوقی، ترجمه علی اکبر نیک خلق

- جامعه شناسی عمومی، چاپ نهم، منوچهر محسنی

- کنش اجتماعی، گی روشه، ترجمه هما زنجانی زاده

- فرهنگ علوم اجتماعی، آلن بیرو، ترجمه باقر ساروخانی، چاپ دوم (تهران، کیهان، 1370)

- نیروی پیام، ژان لویی سروانشرابیر، ترجمه سروش حبیبی (تهران، سروش، 1371)

- جامعه شناسی آموزش و پرورش، مصطفی عسکریان (تهران، انتشارات توس، 1368)

- مجموعه مقالات انجمن ها، بررسی مسائل ایران شناسی، چاپ دوم (تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1371)

- شش گفتار درباره دین و جامعه، حمید عنایت، چاپ دوم (تهران، دفترنشر فرهنگ اسلامی، 1361)

- فرهنگ و تهاجم فرهنگی، سید علی خامنه ای (رهبر معظم انقلاب)

- مبانی جامعه شناسی، هانری مندراس، ترجمه باقر پرهام (تهران، امیرکبیر،1369)

- اقتصاد سیاسی ایران، محمد علی همایون کاتوزیان، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی (تهران، نشر مرکز، 1372) - جامعه شناسی ماکس وبر، ژولین فروند، ترجمه عبدالحسین نیک گهر چاپ دوم (تهران، چاپخانه اسلامیه، 1368) - در خدمت و خیانت روشنفکران، جلال آل احمد، چاپ دوم (تهران، داور پناه، 1374)

- جامعه وتاریخ از دیدگاه قرآن، محمد تقی مصباح (تهران، سازمان تبلیغات اسلامی،1368)

- تلویزیون و دکترین های آن در غرب بیریوک، ترجمه محمد حفاظی (تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، 1372)

- فرهنگ مهاجم و فرهنگ مولد، جلال رفیع (تهران، اطلاعات، 1374)

- مجله 15 خرداد، ش 8 -9 (پاییز 71) و ش 18 (بهار 74)

- کیهان هوایی، ش 992

- رونامه همشهری 20/11/71 -16/11/72

- کلمه دانشجو، ش 12 (خرداد 74) و ش 6، (مهر 72)

- مجله حوزه و دانشگاه، ش 1، دکتر احمد صدری

- روزنامه کیهان، 15/12/70

- مجله رسانه، سال دوم، ش 1 -3 / سال اول، ش 1 - 4 / سال چهارم، ش 1 -3 / سال سوم، ش 3 - 4

- مجله سروش، ش 750

- مجله معرفت، ش 14 (پاییز 1374)

- روزنامه ایران، سال اول، ش 193،9/7/74

- روزنامه جمهوری اسلامی، پنج شنبه 20 مهر 74

- روزنامه ایران، سال اول، ش 187 (یکشنبه 2 مهر 74)

- روزنامه ابرار، یکشنبه 30 مهر 74

- مفخر شرق، سید جمال الدین اسدآبادی، سیدهادی خسروشاهی (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی)

- شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، مهدی انصاری (تهران، امیر کبیر،1369)

- تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، سیدجلال الدین مدنی (قم، انتشارات اسلامی،1369)، ج 2

- تاریخ معاصر ایران، پیتر آوری، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی

- روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر به فرنگستان، محمد اسماعیل رضوانی و فاطمه قاضی (عرصه خدمات فرهنگی رسا،1369)

- میرزا تقی خان امیرکبیر، عباس اقبال آشتیانی، بی تا

- تعلیم وتربیت در خدمت امپریالیسم فرهنگی، مارتین کارنوی، ترجمه حسن پاشا شریفی (تهران، نشر روشن نو، 1365)

- سیر فرهنگ وتاریخ تعلیم وتربیت در ایران واروپا، مرتضی راوندی (تهران، انتشارات پگاه، 1368)

- جغرافیای سیاسی (جزوه)، مصطفی ملکوتیان، (تهران، دانشکده حقوق دانشگاه تهران،1366)

- روابط سیاسی ایران و امریکا، آبراهام سیلسول، ترجمه محمدباقر آرام (تهران، امیرکبیر،1369)

- ایرانیان مهاجر در ایالات متحده، عبدالمعبود انصاری، ترجمه ابوالقاسم سری (تهران، نشر آکه،1369)

- سیری در خاطرات سیاسی رجال ایران، محمود کلیمی، (نشر پیدایش، 1371) ج 1

- فرهنگ علوم سیاسی، علی بخشی (تهران، تندر،1363)

- حیرت نامه، میرزا ابوالحسین شیرازی (ایلچی)، تصحیح حس مرسلوند

- درون جهان سوم، پل هریسون، ترجمه شاداب وجدی (تهران، فاطمی، 1364)

- نگرشی جدید به علم سیاست، مونتی پالمر و دیگران، ترجمه منوچهر شجاعی (تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی،1367)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان