تاریخ بشر، نهضت ها و حوادث خونینِ فراوانی به خود دیده است که بعضی بازتاب ها و تأثیرات کمتری را در زمان خود به وجود آورده اند، ولی برخی انقلابات، موج و طوفانی عظیم ایجاد کرده و دنیایی را به خود متوجه کرده است; لیکن با گذشت زمان و سپری شدن ایام، به تدریج از موج آن ها کاسته شده و به فراموشی سپرده شده اند و تنها در زوایای تاریکِ تاریخ جای گرفته اند.
هردم از این جهانِ غم آباد می رو
آنان که هفته دگر از یاد می روند
ای زندگیِ جلالِ کسانی که در جهان
آزاد زیست کرده و آزاد می روند
مگر تهاجم لشکر مغول و قوم تاتار، فجایع دردناکی در ایران به بار نیاورد، مگر با اعمال ددمنشانه و کشتارهای وحشیانه، قساوت و بی رحمی را به اوج اعلا نرساندند، حتی از فرو بردن سرنیزه در دهان کودک شیر خوار هم دریغ نداشتند; ولی اکنون از آن رخدادهای دلخراش و تکان دهنده خبری نیست. مگر در نهضت آزادی بخش الجزایر، مجاهدان و آزادی خواهان به دست مزدوران فرانسوی به بدترین شکل شکنجه و شهید نشدند، مگر جمیله بوپا شاها مثله نشدند و لواء الحمدها به فجیع ترین وضع شهید نشدند!؟ با وجود این، از ماجرای آنان کمتر کسی اطلاع دارد . حتی نسل های جوان الجزایری از آن حوادث چندان آگاهی ندارند و کسانی که تاریخ می خوانند نیز در برابر آن بی تفاوت اند.
جنگ های صلیبی، جنگ جهانی دوم ، انقلاب کبیر فرانسه و ده ها حادثه مهم دیگر یکی یکی از خاطره ها محو شده اند، اما باید دید در نهضت عاشورا چه راز و رمزی نهفته است که بر خلاف سنت تاریخ، سال به سال بر شکوه و جلال آن افزوده و دامنه عزاداری ها گسترده تر و پر رونق تر می شود.
این نه خال است و زنخدان و سر زلفِ بُتان
که دل اهل نظر برده که سرّی است خدایی
همه ما باور داریم که کارها و افعال خدا بدون حکمت و فلسفه نیست. به قول علمای کلام وحکیمان الهی، افعال باری تعالی معلّل به اغراض است; یعنی خداوند عملی را بدون علت و بیهوده انجام نمی دهد. هر کاری را علتی است و هر چیزی را حکمتی، اگر چه ما از حکمت آن بی خبر باشیم;هم چنان که ممکن است از علل بقای نهضت حسینی و رمز و راز زنده ماندش به طور کامل خبر نداریم، ولی می دانیم که دوام و بقای هر چیزی همانند پیدایش آن، بی علت نیست.
شاید برخی تصور کنند علت بقای قیام کربل، تنها به دلیل خون های مقدسی بود که روی زمینِ تفتیده نینوا ریخته شد، در صورتی که وقتی رومیان به اسپانیا حمله کردند، رودخانه خون به راه انداختند و از بدن های کشته شده مسلمانان تلّ بزرگی ساختند. در جنگ جهانی دوم، پنجاه و پنج میلیون انسان به خاک و خون کشیده شدند، در هیروشیما و ناکازاکی در مدت چند دقیقه، هزاران نفر به خاکستر تبدیل شدند، ولی روزگار آن ها را به فراموشی سپرده است; اما در کربلا تعداد اندکی انسان آزاده شهید شدند، ولی شعله آن، هم چنان از کانون دل انسان های آزاده و با وجدان و خیل شیعیان زبانه می کشد. در هندوستان، زنان هندو ابزارهای زینتی خود را به پای سینه زن ها و زنجیر زنان عاشورا تبرک می کنند و گروهی عاشقانه روی آتش راه می روند.
بدون تردید رازماندگاری قیام کربلا در الهی بودن و ربانی بودن آن است. در این نهضت، هیچ انگیزه ای جز خدا و هیچ هدفی جز اجرای حدود الهی و حفظ ارزش های اسلامی در میان نبود . بنابراین، خونی که در چنین راهی به زمین ریخت ، همواره موّاج و متلاطم خواهد ماند و قیامی که دور ازریا و ازروی اخلاص انجام بگیرد، محو شدنی نیست. به فرموده قرآن (ما عندکم یَنْفَدُ و ما عندالله باق1; آن چه از نعمت های ظاهری پیش شماست، تمام شدنی است و آن چه پیش خداست، باقی است). در آیه ای دیگر می فرماید:( کل من علیها فان ویبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام2; تمام و صاحبان عقل و حیات از انسان ها و جنیان و موجودات زنده ای که بر پهنه زمین ایجاد می شوند، در معرض فنا و نابودی اند; تنها کسی، چیزی و حادثه ای که وجهه خدایی و رنگ الهی داشته باشد، می ماند.)
رهبر آزادگان در پایان خطابه ای که برای علما و صحابه و تابعین در سرزمین منا ایراد کردند، فرمودند: خداوند، تو خود نیک می دانی که این قیام و نهضت ما برای رقابت در قدرت و به دست آوردن مال و ثروت و افزودن حطام دنیا نیست، بلکه پیکار ما برای این است که پرچم های دین تو را بر افرازیم و معالم آن را آشکار سازیم و شهر و بلاد بندگان تو را آباد کرده و به ستم دیدگان از عباد تو امنیت بخشیم و احکام و سنت ها و فرایض دین تو را پیاده کنیم .
آری، امام حسین ـ علیه السلام ـ هدفی جز احیای دین و عمران و آبادی بلاد مسلمین و اجرای حدود و قوانین الهی نداشت. بدون شک پیاده کردن احکام و سنن دینی، بدون نابودی ظالمان و غاصبان حکومت اسلامی و احراز خلافت و به دست آوردن قدرت، میسور نبود و به همین دلیل است که دست به چنین نهضتی زد با این که می دانست افراد سپاهش شهید و خاندانش اسیر می شوند، اما او مأمور به تکلیف است نه در اندیشه نتیجه ; اصل، ادای تکلیف خالصانه است، نتیجه هر چه می خواهد باشد، زیرا خدا گاهی دین با کشته شدن و اسارت اهل بیت زنده می شود و ستمگران غاصب با غلبه خون بر شمشیر به نابودی کشیده می شوند .
اسارت اهل بیت، گرسنگی خاندان پیغمبر و پیام های آن ه، همگی مایه بقای عاشورا و عاشوراییان است، ولی روح و جوهره همه این ها به اخلاص و پیراستگی بر می گردد. تمام کاره، نقشه ها و سخنرانی های خاندان اهل بیت امام حسین (ع) عاری از هرگونه انگیزه بشری بود و فقط برای خدا و از ناحیه او بوده است:( کل شی ٌ هالک الا وجهه; هر چیزی فناپذیر و نابود است مگر وجه الهی). امام صادق (ع) نیز در ذیل این آیه فرمود: (کل شیء هالک الا من اخذ طریق الحق 3; هر چیزی در معرض هلاکت و فناست، مگر کسی که راه حق برگزیند و پیش برود.)
آری، مشیت حضرت الله تعلق گرفته تا این نهضت حسینی بماند.اگر چه امثال متوکل عباسی بخواهند بارگاه قدس حسینی را به آب ببندند و دستان زیارت کنندگان ابا عبدالله را قطع کنند; اما امروزه هزاران دلداده دلسوخته از سراسر جهان به ویژه ایران در عطش زیارت مرقد شریفش لحظه شماری می کنند.
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جان ها هم پروانه اوست
هر کجا می نگرم نور رخش جلوه گر است
هر کجا می گذرم جلوه مستانه اوست
هر دلی میل سوی کرب و بلایش دارد
من ندانم که چه سرّی است که در خانه اوست
در پاکستان عدهای عناصر جاهل و مزدور به دسته جات عزاداران حمله کرده و تعدادی را به خاک و خون می کشند، ولی سال بعد مراسم عزاداری با شکوه تر انجام می گیرد. این چه می تواند باشد جز:
ای خوش اندر راه حق بر کف سر و جان داشتن
دامن تقوا به خون خویش الوان داشتن
خانه تن می شود خواهی نخواهی زیرو رو
ای خوش اندر راه حق این خانه ویران داشتن
سردبیر