ماهان شبکه ایرانیان

پیدایش و تطور کتابهای فقه القرآن

از این روی، بایدمنبع اصلی فقیه را، در استنباط و ارائه احکام شرعی، قرآن دانست. اهمیت این امر، در صدر اسلام، که جمع آوری و نوشتن حدیث از سوی برخی، ممنوع شد، بیش تر از هر زمانی، احساس می شد

بخش درخوری از آیات قرآن،بازگو کننده احکام شرعی و آموزه هایی است که پیوند با مسائل و مصالح فردی و اجتماعی مسلمانان دارد. پاره ای از آیات الهی نیز، گرچه پیوندی مستقیم با احکام فقهی ندارند، ولی از آنها نیز می توان در مسیر استنباط این احکام بهره جست و کمک گرفت.

از این روی، بایدمنبع اصلی فقیه را، در استنباط و ارائه احکام شرعی، قرآن دانست. اهمیت این امر، در صدر اسلام، که جمع آوری و نوشتن حدیث از سوی برخی، ممنوع شد، بیش تر از هر زمانی، احساس می شد. مسلمانان صدر اسلام و کسانی که مخاطبان نخست این آیات بودند، با همان سلیقه و طبیعت عربی خود، معانی این آیات را درک می کردند و اگر هم گاهی دچار ابهام می شدند، برای رفع آن به شخص پیامبر(ص) رجوع می کردند. گاهی نیز، صحابه با گفت وگو با یکدیگر، مشکل خود را حل می کردند.

به هر حال، در این برهه از تاریخ اسلام، اختلاف برداشت از آیات و برخورد با مشکل فهم قرآن، نمود چندانی نداشت.

پس از درگذشت پیامبر(ص) مسلمانان مدتی بر همین شیوه ماندند. آنان در گاه نیاز، به ظاهر آیات، تمسک می جستند و اگر هم در موردی، پاسخی از قرآن دریافت نمی کردند، به سراغ سنت و سیره پیامبر می رفتند.

ولی به مرور زمان و با فاصله گرفتن از دوران وحی، کم کم شاهد پیدایش اختلاف در برداشت از آیات از جمله آیات احکام هستیم.

این اختلاف دربرداشت، گرچه در میدان عمل، مشکل آفرین می شد، ولی خوبیی که داشت، زمینه ساز بحثهای تفسیری و پیدایش آثاری در علوم قرآنی، از جمله تفسیر آیات احکام شد.

تاریخ علوم قرآنی در قرن نخست، تدوین کتابی مستقل در آیات احکام را در این قرن، نشان نمی دهد; زیرا نخستین کتابی را که تاریخ در این زمینه، ثبت کرده، کتاب «احکام القرآن » از محمدبن سائب کلبی، (م.146) است. از این روی، باید ابن سائب را پایه گذار و نخستین نگارنده فقه القرآن، گرچه به گونه ساده آن، دانست.

ابن ندیم درباره او می نویسد:

«هو ابوالنصر محمد بن السائب الکلبی... من علماء الکوفه بالتفسیر والاخبار وامام الناس ویتقدم الناس بالعلم بالانساب... و توفی محمد بن السائب بالکوفة سنة ست واربعین وماته وله من الکتب کتاب تفسیرالقرآن.» (1)

او ابونصر محمدبن سائب کلبی، از عالمان تفسیر و اخبار و تاریخ درکوفه است و در دانش نسب شناسی، بر دیگران پیشی دارد... سال 146 در کوفه وفات یافت و در میان کتابها، کتاب تفسیرالقرآن، از آن او است.

ابن ندیم، در جای دیگری از فهرست خود، آن گاه که کتابهای احکام القرآن را بر می شمارد، به این که کتاب تفسیری محمدبن سائب در زمینه فقهی و احکام بوده است، اشاره روشن دارد:

«... کتاب احکام القرآن للکلبی رواه عن ابن عباس.» (2)

اسماعیل پاشا بغدادی، درباره وی می نویسد:

«محمد بن سائب بن بشربن عمرو بن حارث، ابونصر کوفی، نسب شناس، معروف به ابن کلبی و منسوب به کلب بن وبره و آن قبیله بزرگی است از قضاعه، متوفای سال 146 و کتاب تفسیر القرآن از او است.» (3)

محمدبن سائب، از شیعیان ثابت قدم و صاحب نام بوده است و رجال شناسانی چون برقی و شیخ طوسی او را از اصحاب امام باقر(ع) و یا امام باقر و امام صادق(ع) شمرده اند. (4)

نجاشی، زیر عنوان ابان بن تغلب، در اشاره به کتاب محمدبن سائب می نویسد:

«جمع محمدبن عبدالرحمن بن فنتی بین کتاب التفسیر لابان وبین کتاب ابی روق عطیة بن الحارث و محمدبن السائب و جعلها کتابا واحدا.» (5)

محمد بن عبدالرحمن اقدام به یکی کردن کتابهای ابان و ابی روق و محمدبن سائب نموده.

چنانکه از پاره ای کتابهای تراجم استفاده می شود، او افزون بر کتاب احکام القرآن، کتاب یا کتابهای تفسیری دیگری نیز داشته است.

مدرس یزدی در این باره می نویسد:

«محمدبن سائب، یا محمدبن مالک بن سائب بن بشر، یا مبشر بن عمرو بن حارث کلبی کوفی، مکنی به ابونصر یا ابوالنضر، از مشاهیر علمای کوفه قرن دوم هجرت و از اصحاب حضرت باقر و صادق(ع) که مفسری نسابه، در تفسیر، اخبار، و وقایع و انساب دستی توانا داشت. روزی عبدالله بن حسن مثنی، نام اصلی حضرت سکینه بنت الحسین(ع) را از وی استفسار کرد. گفت: امیمه بوده است. عبدالله نیز تصدیقش نمود. آثار او:

1. آیات الاحکام که نامش احکام القرآن است و او اولین کسی است که در آیات الاحکام تالیف کتاب مستقل نموده است.

2. تفسیر کبیر که تفسیر کلبی نیز گویند و به تصدیق سیوطی ابسط تفاسیر است.

3 . تفسیر القرآن.» (6)

سید حسن صدر، درباره او می نویسد:

«اول من صنف فی احکام القرآن، هو محمدبن السائب الکلبی.» (7)

نخستین کسی که در احکام القرآن، کتاب نگاشته، محمدبن سائب کلبی است.

براساس آن چه گفتیم، اشتباه نویسندگانی مانند: جلال الدین سیوطی در کتاب الاوائل، و حاجی خلیفه در کشف الظنون و میرزا حسین نوری در مستدرک الوسائل و... روشن می شود.

سیوطی، نخستین نویسنده در موضوع احکام قرآن را امام شافعی دانسته، (8) با این که وی در سال 204 ه.ق. وفات یافته است.

صاحب کشف الظنون می نویسد:

«احکام القرآن للامام المجتهد محمد بن ادریس الشافعی، المتوفی بمصر سنة 204 و هو اول من صنف فیه.» (9)

احکام القرآن، نوشته پیشوای مجتهد، محمدبن ادریس شافعی، متوفای سال 204 در مصر و او نخستین کسی است که در این زمینه، کتاب نوشته است.

مگر این که بگوییم مقصود این دو، نخستین نویسنده احکام قرآن درمیان اهل سنت است. بی گمان، صاحب طبقات النحاة که نخستین نویسنده احکام قرآن را قاسم بن اصبغ بن محمدبن یوسف دانسته، (10) اشتباه کرده; زیرا این شخصیت در سال 304 فوت کرده است و از محمد بن سائب نزدیک به دو قرن و از امام شافعی نزدیک به یک قرن، واپس تر می زیسته است.

صاحب مستدرک نیز، پس از نقل این سخن از صاحب ریاض:

«قطب راوندی نخستین شارح نهج البلاغه و نخستین کسی است که در آیات احکام، تفسیر نوشت.»

می نویسد:

«اما الثانی فالظاهر انه کما ذکره واما النهج فاول من شرحه ابوالحسن البیهقی وهو حجة الدین فرید خراسان ابوالحسن بن ابی القاسم زیدصاحب لباب الالباب.» (11)

اما بخش دوم سخن صاحب ریاض که: نخستین نویسنده تفسیر در آیات الاحکام، قطب راوندی است، درست است، ولی این سخن که نخستین شارح نهج البلاغه، ابوالحسن بیهقی صاحب لباب الالباب باشد، درست نیست.

مگر این که بگوییم مقصود محدث نوری در این سخن، نخستین تدوین کننده آیات احکام به شیوه استدلالی و مبسوط و همراه با نقد و بررسی اقوال باشد، که در این فرض هم، سخن او تنها در محدوده جهان شیعه، درست است.

به هرحال، باید با توجه به مجموع قراین و شواهد، محمدبن سائب کلبی شیعی را نخستین نویسنده کتاب آیات احکام، در شکل ساده و بسیط آن دانست. گرچه وی مانند بسیاری دیگر از شیعیان و اصحاب ائمه اهل بیت(ع) مورد بی مهری شماری از صاحبان تراجم و علمای اهل سنت واقع شده، از جمله محمدبن حیان بستی می نویسد:

«کان الکلبی سبتیا من اصحاب عبدالله بن سبا من اولئک الذین یقولون ان علیا لم یمت وانه راجع الی الدنیا قبل قیام الساعة فیملؤها عدلا کما ملئت جورا، وان راوا سحابة قالوا: امیرالمؤمنین فیها.» (12)

کلبی از اصحاب عبدالله بن سبا و از کسانی بود که می گفتند:

«علی از دنیا نرفته است و او پیش از رستاخیز به دنیا بر می گردد و آن را پر از عدل و داد می کند، همان گونه که از ستم پر شده است. این گروه، هرگاه قطعه ابری ببینند می گویند علی درمیان آن است.»

نیز وی به سند خود از احمدبن هارون نقل می کند:

«سالت احمدبن حنبل عن تفسیر الکلبی فقال: کذب; قلت: یحل النظر فیه؟ قال: لا.» (13)

از احمدبن حنبل درباره تفسیر کلبی پرسیدم، گفت: دروغ گفته است. گفتم: نگریستن در آن جایز است؟ پاسخ داد: خیر.

این که چه امر یا اموری، سبب تضعیف محمدبن سائب از سوی بستی شده، چندان روشن نیست. شمردن او از پیروان عبدالله بن سبا نیز با واقع سازگاری ندارد; زیرا بنابر تصریح بسیاری از دانشمندان رجال، مانند شیخ و برقی، او از اصحاب امام باقر و صادق(ع) بوده است. افزون بر این، بنابر تحقیقات فراوانی که انجام گرفته، اصل وجود عبدالله بن سبا مورد تردید، بلکه انکار است.

بله، شاید بتوان سبب تضعیف محمدبن سائب را از سوی نویسنده یاد شده، تا اندازه ای از عبارت زیر که او به سند خود از شخصی به نام زائده نقل می کند، به دست آورد:

«اما الکلبی فقد کنت اختلف الیه فسمعته یوما یقول: مرضت فنسیت ما کنت احفظ فاتیت آل محمد علیه الصلاة والسلام فتفلوا فی فی فحفظت ما کنت نسیت، فقلت: لا والله لا اروی عنک بعد هذا ابدا شیئا فترکته.» (14)

من پیش کلبی آمدوشد داشتم. روزی شنیدم می گوید: من به سبب بیماری، آن چه را در حافظه داشتم، فراموش کردم. خدمت خاندان پیامبر(ص) رسیدم. درنتیجه آب دهانی که ایشان در دهانم انداختند امور فراموش شده را به یاد آوردم.

من پس ازاین سخن کلبی گفتم: نه به خدا سوگند، دیگر پس از این چیزی از تو روایت نمی کنم و او را رها کردم.

راوی یاد شده این سخن ابن کلبی را نشانه افراطی و غالی بودن او در مورد اهل بیت(ع) دانسته و به همین سبب سوگند خورده پس از این گفت وگو، دیگر از او نقل روایت نکند و حال آن که وی در این سخن، تنها به ذکر یکی از کرامات اهل بیت(ع) اشاره کرده است. به هر حال، کتاب احکام القرآن محمدبن سائب، در دست نیست و از چگونگی گردآوری و شیوه تدوین آن آگاهی نداریم، احتمال می دهیم او در کتاب خود اقدام به گردآوری آیات احکام به ترتیب سوره های قرآن کرده باشد; زیرا نوشتن تفسیر فقهی به ترتیب ابواب معروف فقه، مربوط به دوره های بعداست که فقها به تدوین فقه و باب بندی آن پرداخته اند.

به جز کتاب ابن سائب کلبی، وضعیت چند کتاب دیگر نیز، به دلیل در دست نبودن آنها، روشن نیست. در زیر به ترتیب تاریخی، به معرفی اجمالی این کتابها و دیگر کتابهای فقه القرآن شیعه که از نظر شیوه نگارش، وضعیتی روشن دارند، می پردازیم:

قرن دوم

تفسیر الخمسماة ایة فی الاحکام، از ابوالحسن مقاتل بن سلیمان بن بشر بن زید بن ادرک بن بهمن خراسانی، متوفای سال 150. (15)

شیخ، گاهی وی را از اصحاب امام باقر(ع)، و گاهی از اصحاب امام صادق(ع) شمرده است. (16)

تفسیر آیات الاحکام، از هشام بن محمد بن سائب کلبی (م.206 یا 204) (17) ولی چون بیش تر زندگانی وی در قرن دوم بوده است، کتاب او را جزء کتابهای نگاشته شده در این قرن قرار دادیم.

صاحب تذکرة الحفاظ، درباره او می نویسد:

«هشام بن محمدبن سائب، اهل کوفه و رافضی و نسابه است. ابو الاشعث و خلیفة بن خیاط و محمد بن سری و محمدبن سعد، از او نقل حدیث کرده اند. از او روایت شده که قرآن را سه روزه، حفظ کرده است.» (18)

شماری از علمای رجالی اهل سنت، این شخصیت شیعی را نیز مانند پدرش محمدبن سائب، ضعیف شمرده اند، به این دلیل که او از راه اعتدال بیرون رفته و در شیعه گری، تندروی کرده است:

«کان غالیا فی التشیع.» (19)

او در شیعه بودن غلو می کرد.

قرن چهارم

در قرن سوم، به کتابی در موضوع مورد بحث بر نخوردیم. در قرن چهارم نیز تنها می توان به احکام القرآن، نگاشته عبادبن عباس بن عباد دیلمی قزوینی طالقانی، پدر صاحب عباد، (م. 334 یا 335) اشاره کرد.

صاحب اعیان الشیعه، درباره او و کتابش می نویسد:

«عباد، وزیر حسن بن بابویه (ملقب به رکن الدوله) بود.... از ابوالعلاء احمدبن طاهرمقدسی شنیدم می گفت: من در کتابخانه پسر ابوالقاسم اسماعیل در شهر ری کتابی دراحکام القرآن دیدم که آن را ابوالحسن عبادبن عباس طالقانی پدر صاحب، نگاشته بود. وی در این کتاب به یاری مذهب اعتزال برخاسته است. هر کس کتاب یاد شده را دیده آن را نیکو شمرده است.»

صاحب اعیان در ادامه می نویسد:

«به حسب ظاهر، احکام القرآن عباد، برابر با مذهب شیعه بوده است، به دلیل این که سمعانی و یاقوت گفته اند: او در این کتاب مذهب اعتزال را یاری کرده است. به این بیان که بگوییم: مقصود ایشان، مذهب اعتزال در جبر و خلقت افعال و آفرینش قرآن و رؤیت خدا و هر آن چیزی است که معتزله در آنها با شیعه موافق و با اشاعره ناسازگاری دارد. یعنی جهتی که بسیاری از دانشمندان شیعه، به سبب آن، به معتزلی بودن، نسبت داده شده اند، مانند صاحب بن عباد و شریف مرتضی.» (20)

قرن ششم

در قرن پنجم، به کتابی درموضوع مورد بحث بر نخوردیم، ولی در قرن ششم به کتابی پر اهمیت در این موضوع، به نام:

فقه القرآن فی شرح آیات الاحکام، نگاشته قطب الدین ابوالحسن سعید بن هبة الله راوندی کاشانی (م.573) بر می خوریم. این کتاب که به گونه ای به سامان وخوش آیند، نگارش یافته، در بردارنده همه بابهای معروف و متداول فقه است. یعنی از کتاب طهارت آغاز و به کتاب دیات، پایان می پذیرد.

نویسنده در این کتاب، با بهره گیری از لغت و شعر عرب و با نقل پاره ای از فتاوای اهل سنت، با ژرف کاوی وژرف اندیشی در خور ستایش، به بررسی احکام فقهی قرآن می پردازد.

در پاره ای از این نوشته ها (21) ، به کتاب دیگری از راوندی در موضوع مورد بحث، موسوم به آیات الاحکام، اشاره شده است. صاحب مستدرک الوسائل، پس از این که کتاب یاد شده را همان فقه القرآن او می داند، در بیان اهمیت و ارزش آن می نویسد:

«هو من نفایس الکتب النافعه الجامعة الکاشفة عن جلالة قدر مؤلفه و علو مقامه فی العلوم الدینیه.» (22)

این کتاب، از جمله کتابهای نفیس، سودمند وجامعی است که از مقام بزرگ و جایگاه بلند نویسنده آن درعلوم دینی، پرده بر می دارد.

قطب الدین راوندی، در آغاز فقه القرآن، انگیزه خود را از نوشتن این اثر، چنین بیان می کند:

«... فان الذی حملنی علی الشروع فی جمع هذا الکتاب ان لم اجد من علماء الاسلام قدیما و حدیثا من الف کتاب مفردا یشتمل علی الفقه الذی نطق به کتاب الله... فرایت ان اولف کتابا فی فقه القرآن، یغنی عن غیره بحسب مبانیه، ولایقصر فهم القاری عن فهم معانیه.» (23)

آن چه مرا وا داشت گردآوری این کتاب را آغاز کنم این بود که در میان علمای قدیم وجدید اسلام، کسی را که به نگارش کتابی مستقل براساس فقه قرآن مبادرت ورزیده باشد، نیافتم... از این روی، به صلاح دیدم کتابی در فقه القرآن تالیف کنم، کتابی که به حسب مبانی آن، از دیگر کتابها بی نیاز کننده باشد و خواننده آن، معانی آن را بفهمد.

او همچنین شیوه کار خود را توضیح می دهد و در آغاز کتاب طهارت، این نکته را خاطر نشان می سازد که خداوند در دو جای قرآن، احکام طهارت را به شرح بیان فرموده و در جاهای گوناگونی، احکام آن را به صورت خصوص یا عموم و به راحت یا اشاره، مطرح کرده است. سپس هدف خود را در کتاب طهارت، گردآوری همه آن احکام، یا بیش تر آنها، به گونه فشرده و اشاره به دلیل وجهت آنها و نیز یادآوری دیدگاههای علما و مفسران و بیان قول صحیح و فتوا در زمینه های مورد بحث می داند.

او، در همین جا، تعهد خودرا به دوری کردن از قیاس و اجتهاد نادرست، یادآور می شود. و در پایان کتاب، خود را در انجام هر آن چه که در آغاز بدان متعهد شده، موفق می بیند. و می نویسد:

«وقد وفیت بعون الله بما شرطت فی صدر الکتاب.»

به یاری و کمک خدا، به آن چه در آغاز کتاب شرط کردم، جامه عمل پوشاندم.

یکی از فضلای معاصر، در مقدمه ای که بر این کتاب نگاشته، به میزان تاثیرگذاری آرای دیگر فقها بر مطالب این کتاب اشاره می کند:

«قطب راوندی در این کتاب، به شدت تحت تاثیر آرای شیخ طوسی (م.460) در دو کتاب التبیان فی تفسیر القرآن و الاستبصار فیما اختلف فیه من الاخبار، قرار دارد. چنان که تاثیر پذیری فراوان او از آرای شریف مرتضی (م. 436) در الانتصار فی انفرادات الامامیه، و برخی از پاسخهای او به مسائل نیز، نمایان است.

قطب راوندی در بسیاری مسائل از دو فقیه یاد شده، بویژه شیخ، پیروی می کند، بلکه گاه عبارت آن دو را بی هیچ کم وکاستی، ذکر می کند. البته این بدان معنا نیست که قطب در این کتاب، از خود رای و نظر جدیدی ندارد، بلکه او در مسائل بزرگ، دیدگاهها و تحلیلهای ارجمندی دارد که از توان بزرگ علمی او سرچشمه گرفته است. از جمله ویژگیهای این کتاب، کوشش نویسنده آن در گردآوری میان آرا و دیدگاهها، بویژه دیدگاههای تفسیری است. او کوشش می کند تا حد توان میان دیدگاههای گوناگون جمع کند; از این روی، می بینیم پاره ای از آرا که درکتابهای فقهی، مورد اختلاف و تضارب افکار است، ولی وقتی در این کتاب از آنها بحث می شود، به نقطه جمع می رسند و اختلاف آنها بر طرف می گردد.

ویژگی دیگر کتاب فقه القرآن، این است که در آن مسائل مورد اختلاف میان شیعه و سنی گردآمده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند. (24)

قرن هشتم

النهایه فی تفسیرخمسمائة آیة، نوشته شیخ احمدبن عبدالله بن سعید متوج بحرانی (م. حدود: 800ه.ق.) بنا به گفته صاحب اعیان الشیعه، او معاصر با فاضل مقداد، صاحب کنزالعرفان است و مقصود او از قال المعاصر در کتاب نهایه نیز همین فقیه است. (25) بعضی نیز احتمال داده اند کتاب یاد شده، نگاشته پدر او، سعید بن متوج باشد.

صاحب امل الآمل درباره نویسنده این کتاب می نویسد:

«عالم فاضل ادیب شاعر عابد له رسالة سماها کفایة الطالبین و له شعر کثیر قرا علی الشیخ فخرالدین بن العلامه و روی عنه.» (26)

او، دانشمندی فاضل و ادیبی شاعر و عابد بود. او رساله ای دارد به نام کفایة الطالبین و شعر نیز زیاد گفته است، وی نزد فخرالمحققین، فرزند علامه، حلی، درس خوانده و از او روایت کرده است.

قرن نهم

منهاج الهدایه، نوشته شیخ جمال الدین احمدبن عبدالله بن محمدبن متوج بحرانی (م.820)

شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره وی، به نقل از رساله شیخ سلیمان ماحوزی، به نام: تراجم علماء البحرین، می نویسد:

«او از بزرگ ترین شاگردان فخرالمحققین درحله بود که با شهید بحث و مناظره زیادی داشت و در بیش تر بحثها نیز چیرگی با اوبود. وی، پس از تحصیل درحله، به بحرین بازگشت، و فتاوای او در شرق و غرب، مشهور شد. منهاج الهدایه فی تفسیر آیات الاحکام الخمسمائة آیه، نگاشته اوست که اثری خوب و مختصر و نشانه ای است بر فضل ودانش او.» (27)

سال وفات نویسنده دو کتاب اخیر، یعنی نهایه و منهاج الهدایه، به هم نزدیک است و می توان آن دو را معاصر هم شمرد.

بعضی به سبب همانندی میان نام، نام پدر و جد این دو عالم، به اشتباه افتاده و آنان را یکی حساب کرده اند و در نتیجه، دو کتاب یاد شده را نوشته یک نفر دانسته اند، ولی با اندکی درنگ روشن می شود احمدبن عبدالله بن متوج، نام دو شخص است.

صاحب الذریعه، در معرفی یکی از آن دو می نویسد:

«شیخ جمال الدین احمدبن عبدالله بن محمد بن علی بن حسن بن متوج بحرانی، استاد احمدبن فهد حلی و معاصر با شهید اول است و منهاج الهدایه نگاشته او.»

و در معرفی دیگری می نویسد:

«شیخ فخرالدین احمدبن عبدالله بن سعیدبن متوج، از اساتید احمدبن فهد احسائی و صاحب کتاب النهایه فی تفسیر الخمسمائة آیة است.» (28)

صاحب اعیان الشیعه نیز، درتایید گفتار یاد شده به اختلاف لقب آن دو «فخرالدین و جمال الدین » اشاره می کند و این که دو کتاب یاد شده نگاشته یک شخص باشد، بعید می شمارد.

کنزالعرفان، نوشته شیخ مقدادبن عبدالله بن محمدبن حسین حلی شیوری، معروف به فاضل مقداد و سیوری (م. 826)

این کتاب در دو جزء تدوین شده است: جزء نخست آن بابهای زیر را در بر دارد: طهارت، صلات، صوم، زکات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر. و جزء دوم آن، در بردارنده بابهای زیر است: مکاسب، بیع، دین، رهن، ضمان، صلح، وکالت، عقود، نکاح، طلاق، مطاعم و مشارب، مواریث، حدود، جنایات، قضا و شهادات. (29)

فاضل مقداد، پیش از شروع کتاب طهارت، بحثی کوتاه درباره پاره ای از واژگان دارد و نص، ظاهر، مرجوح، مؤول، مجمل، محکم، متشابه و... را به گونه فشرده شرح می دهد.

این کتاب، از لحاظ نظم و نسق مطالب و سازمان دهی و باب بندی آنها،دقیق و زیبا به نظر می رسد.

شیوه بحث بدین گونه است: نخست موضوع مورد نظر از لحاظ لغوی به بوته بررسی نهاده می شود، سپس آیات مربوط به آن، یکی پس از د یگری، مورد بررسی قرار می گیرد. از باب نمونه، نویسنده درکتاب جهاد، پس از بحث لغوی درباره واژه جهاد، می نویسد:

«والمقصود هنا ذکر آیات متعلق به، وهی انواع:

النوع الاول: فی وجوبه، و فیه آیات....

النوع الثانی: فی کیفیة القتال و وقته و شئی من احکامه، و فیه آیات...

النوع الثالث: فی انواع اخر من الجهاد، و فیه آیات...»

صاحب ریاض العلماء درباره فاضل مقداد می نویسد:

«اوعالمی فاضل و متکلمی محقق و مدقق بود. چندین کتاب دارد، از جمله: شرح نهج المسترشدین در اصول الدین، و کنزالعرفان در فقه القرآن.» (30)

مدرس تبریزی می نویسد:

«مقداد بن عبدالله یا عبید الله ... حلی سیوری الاصل، اسدی القبیله، ابوعبدالله الکنیه، شرف الدین اللقب، غروی الموطن و المدفن، عالمی است فقیه، متکلم، محقق، مدقق، معقولی، منقولی، از اکابر علمای امامیه که در کتب فقهیه اواخر متاخرین به جهت انتساب او به قریه سیور بر وزن نزول نامی از قرای حله، به فاضل سیوری، شهرت داشته و از اجلای تلامذه شهید اول و مجازین وی بوده... تالیفات منیفه دارد:

1. آداب الحج 2. آیات الاحکام که ذیلا به نام کنزالعرفان، مذکور است....» (31)

و آیت الله شهید مطهری در بیان اهمیت کتاب وی، می نویسد:

«در شیعه و سنی، کتابهای زیادی در آیات الاحکام نوشته شده است و کنزالعرفان فاضل مقداد، بهترین و یا از بهترین آنهاست.» (32)

معارج السؤل فی مدارج المامول فی تفسیر خمسمائة آیة من آیات الاحکام، نوشته شیخ کمال الدین حسن بن شمس الدین محمدبن حسن استرآبادی. سال وفات او به دست نیامد.

صاحب ریاض نوشتن این کتاب را پس از نوشتن کنزالعرفان، دانسته است; از این روی، احتمال داده وی شاگرد فاضل مقداد باشد.

آقا بزرگ تهرانی درباره این اثرمی نویسد:

«این کتاب بزرگ، در شرح آیات احکام و در دو جلد نوشته شده است. نویسنده آن، آن را از تفسیر معروفش; یعنی عیون التفاسیر، استخراج کرده است. این کتاب، به شیوه کنزالعرفان، نگارش یافته، ولی از آن گسترده تر و سودمندتر است. از مطالب این کتاب، گرایش نویسنده آن به صوفیه، ظاهر می شود.» (33)

قرن دهم

تفسیر شاهی، نوشته سید امیر ابی الفتح بن میرزا مخدوم حسینی عرب شاهی جرجانی، (م. 976)

این کتاب به زبان فارسی است و با این عبارت آغاز می شود:

«طهارت در لغت به معنی نظافت و نزاهتست و در شرع عبارتست از استعمال طهور مشروطبه نیت.»

مباحث این کتاب، از لحاظ باب بندی خوش آیند نیست.

زبدة البیان فی احکام القرآن، نوشته مرحوم احمدبن محمدمعروف به مقدس اردبیلی (م.993)

مرحوم اردبیلی، پیش از ورود درمباحث فقهی، طی یک مقدمه کوتاه درباره تفسیر و تاویل و ممنوع بودن تفسیر به رای، بحث می کند. نخستین مبحث این کتاب، باب طهارت، و آخرین آن، باب شهادات است. وی در مباحث پایانی این کتاب، در ذیل آیه: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم » (34) بحثی درباره ولایت و حکومت و شرایط حاکم اسلامی ارائه می دهد.

کتاب زبدة البیان، با این عبارت شروع می شود:

«بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام علی رسوله و آله اجمعین اما بعد اعلم ان هنا فائدة لابد قبل الشروع فی المقصود من الاشارة الیها وهی ان المشهور بین الطلبه انه لایجوز تفسیر القرآن بغیر نص واثر.»

قرن یازدهم

آیات الاحکام، نوشته محمدبن علی بن ابراهیم استرآبادی (م. 1028) وی در آغاز این کتاب، به تفسیر سوره حمد می پردازد و پس از آن، مباحث فقهی خود را بر حسب معمول، از کتاب طهارت، آغاز می کند.

مشرق الشمسین، نوشته شیخ بهاءالدین عاملی، (م.1031).

وی در این کتاب، پیش از ورود در مباحث فقهی، درباره اقسام خبر و شرایط راوی، به شرح سخن می گوید و در توضیح قسمتهای کتاب می نویسد:

«قد رتبت هذا الکتاب المسمی بمشرق الشمسین علی اربعة مناهج. اولها فی العبادات وثانیها فی العقود وثالثها فی الایقاعات ورابعها فی الاحکام.»

این کتاب که نام آن مشرق الشمسین است، به چهار بخش، مرتب کردم: بخش نخست در عبادات، بخش دوم در عقود، بخش سوم در ایقاعات و بخش چهارم در احکام.

مباحث این کتاب، ناتمام و در پایان آن سوره فاتحة الکتاب، تفسیر شده است. این کتاب، اگر چه از کتابهای فقه القرآن، شمرده شده، ولی نگاهی به مطالب آن نشان می دهد، آن چه در آن آمده، فروعی است همراه بااستدلالات قرآنی، روایی و غیر آن و نامیدن آن به کتاب فقه القرآن، چندان صحیح به نظر نمی رسد.

مسالک الافهام الی آیات الاحکام، نوشته شیخ جواد کاظمی، شاگرد شیخ بهائی، متوفای اواسط قرن یازدهم.

صاحب روضات الجنات درباره این فقیه و مفسر می نویسد:

«او از دانشمندان مورد اعتماد و صاحب فضل و از مجتهدان و صاحب تحقیقات ارزشمند و آثار گرانبها در فقه و اصول و در زمینه معقول و منقول و ریاضی و تفسیر و... است.» (35)

همو درباره کتاب مسالک الافهام، نوشته است:

«من اکبر ما کتب فی شانه و اتمها فائدة.» (36)

این کتاب از بزرگ ترین و سودمندترین کتابهایی است که در فقه القرآن، نگاشته شده است.

صاحب ریحانة الادب نیز درباره او می نویسد:

«جواد بن سعید یا سعدالله بن جواد بغدادی کاظمی، عالمی است فاضل محقق جلیل القدر از معتمدین علمای قرن یازدهم هجرت که حاوی فروع و اصول، جامع معقول و منقول بود... آیات الاحکام، نام اصلیش مسالک الافهام فی شرح آیات الاحکام می باشد و آن بهترین کتابی است که در این موضوع، تالیف شده است.» (37)

این کتاب، با مبحث طهارت آغاز و با مبحث شهادات، پایان می پذیرد. مقدمه ای دارد درباره تفسیر وشرایط آن.

آیت الله مرعشی نجفی، در مقدمه ای که بر این کتاب نوشته، زبان به ستایش آن گشوده و نوشته است:

«وایم الله و انه لابر قسم هو من احسن ما رایته فی هذا العلم الشریف قد حوی التحقیقات الدقیقه و النکات العلمیة، حول تلک الآیات الکریمه و شرح معاضلها، و حل مشاکلها بالفاظ جزلة وقوالب سهلة، استفاد اکثرها من افادات استاذه المذکور.» (38)

سوگند به خدا (که نیک ترین سوگند است) این کتاب، از نیکوترین کتابهایی است که من در این علم شریف دیده ام. این اثر، در بردارنده تحقیقهای دقیق و نکته های علمی در اطراف آیات احکام و شرح معظلات وحل مشکلات آنها با الفاظی بلند و قالبهایی آسان است. نویسنده، بیش تر این نکات و مطالب را از محضر استادش شیخ بهائی، بهره برده است.

مفاتیح الاحکام فی شرح آیات الاحکام، نوشته سید محمد سعیدبن سراج الدین طباطبائی قهبائی (1012 1092)

این کتاب، در شرح زبدة البیان محقق اردبیلی است و نویسنده مطالب مورد نظر خودرا با تعبیر «قوله » شرح و توضیح می دهد. (39)

قرن دوازدهم

تحصیل الاطمینان فی شرح زبدة البیان، نوشته سید محمد ابراهیم بن امیر معصوم حسینی تبریزی قزوینی (م.1149).

شیخ آقا بزرگ تهرانی که مجلدی بزرگ از این کتاب را دیده، می نویسد:

«این مجلد، تا اواسط کتاب صلات پیش رفته است ونسخه اصلی این کتاب که تقریظ استادش آقا جمال الدین خوانساری نیز در آن به چشم می خورد، نزد نوه های مؤلف در قزوین است.» (40)

مدرس یزدی، در بیان ملکات فاضله و مراتب علمی نویسنده این کتاب می نویسد:

«امیر ابراهیم قزوینی والد معظم سید حسین نیز عالمی است کامل از اجلای علمای امامیه اواسط قرن دوازدهم هجرت، بسیار عابد و زاهد وقانع و محتاط و متعبد و فقیه حکیم و بحری بوده است مواج و متلاطم که از تمامی علوم متداوله حظی وافر داشت. تمامی عمر خود را درتحصیل علم بگماشت... از تلامذه آقا جمال خوانساری و مجلسی ثانی و شیخ جعفر قاضی و پدر خود امیر محمد معصوم بوده... و از تالیفات اوست: 1. اجوبة المسائل الفقهیة والعقلیة. 2.تتمیم امل الآمل. 3. تحصیل الاطمینان فی شرح زبدة البیان، که شرح آیات الاحکام اردبیلی است و به نظر استادش آقا جمال رسیده و مورد تحسین وی بوده و تقریظی هم بر آن نوشته است.» (41)

قلائدالدرر فی بیان آیات الاحکام بالاثر، نوشته شیخ احمدبن شیخ اسماعیل جزائری نجفی (م.1151).

چنان که از نام کتاب پیداست، نویسنده آن سعی می کند آیات احکام را با اثر و حدیث، تفسیر کند. خود او در مقدمه این کتاب می نویسد:

«از آن جا که قرآن به زبان عربی، نازل شده، چنان که خداوند می فرماید: «انا جعلناه قرانا عربیا» و در این زبان، حقیقت و مجاز، اضمار، اشتراک، ترادف، امر و نهی با معانی متعدد عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین و... کاربرد دارد و قرآن نیز در بردارنده همه این امور است و از سوی دیگر این کتاب الهی، از جهت واژگان ادبی و قواعدعربی، در بالاترین درجه فصاحت و بلاغت و از این جهت در حد اعجاز قرار دارد. با توجه به این امور، برای انسان متدین دشوار است در شناخت احکام قرآن، به فهم و دیدگاه خود تکیه کند... از این روی، سزاوار است در مسیر شناخت احکام قرآن، از روایات اهل عصمت(ع) و آن چه ایشان به ما آموخته اند، فراتر نرویم.» (42)

شیخ آقا بزرگ در بیان ارزش این کتاب، می نویسد:

«کتابه هذا من اجل الکتب و انفع ماکتب فی هذا الباب وابسطه.» (43)

این کتاب وی، از بزرگ ترین، سودمندترین و مبسوطترین کتابهایی است که در این باب نگارش شده است.

قرن سیزدهم:

تقریب الافهام فی تفسیر آیات الاحکام، نگاشته سید محمد قلی بن محمد نیشابوری کنتوری (م.1260ه.ق.).

بنا به نوشته صاحب الذریعه، این کتاب، به زبان فارسی است و باجمله: «الحمد لله الذی بعث فی الامیین رسولا فی آخر الزمان » آغاز می شود. (44)

دلائل المرام فی تفسیر آیات الاحکام، نوشته محمد جعفر شریعتمدار، مؤلف کتاب «آب حیات ». (45)

مدرس یزدی درباره شخصیت و مقام علمی وی می نویسد:

«حاج ملا جعفر یا محمد جعفر بن ملاسیف الدین استرآبادی تهرانی، از فقها و مجتهدین امامیه قرن سیزدهم هجرت می باشد که صاحب تحقیقات دقیقه، بسیار متقی و محتاط، در کثرت ورع و احتیاطی که در امور دینیه داشته، ضرب المثل بوده و گاهی به وسواس منتسب می داشتند. او از اکابر تلامذه صاحب ریاض به شمار می رفت. سالها در کربلای معلی با عزت و احترام تمام می زیست تا موقعی که آن ارض اقدس از طرف داود پاشا محاصره گردید، به تهران رفت و تا بیست سال به تدریس و امامت و فتوی و قضاوت اشتغال داشت. در نزد درباریان و دیگر طبقات مختلفه، بسیار محترم و تخم رعب و هیبتش در دلهای جهال و اهل فسق کاشته شده بود و همواره از وی اندیشناک بوده اند. حاجی کرباسی، با این که بعد از حاج سید محمد باقر حجة الاسلام رشتی، به اجتهاد کسی تصریح نمی نمود، اجتهاد شریعتمدار را تصدیق کرده و احکام او را تنفیذ می نمود.» (46)

همو، کتابهای تفسیر القرآن (از اول سوره کهف تا آخر سوره احزاب) و «حل مشاکل القرآن » را نیز از نوشته های او ذکر کرده است.

بنابر آن چه در الذریعه آمده، فرزند ایشان، شیخ علی شریعتمدار نیز، در فقه القرآن اثری نگاشته به نام الدرر الایتام که در آن، پاره ای از آیات احکام، به عنوان نمونه، تفسیر شده است و برابر آن چه شیخ آقا بزرگ، از کتاب غایة الآمال، نقل می کند، این کتاب از کتاب بزرگ تر و گسترده تری به نام نثر الدرر الایتام استخراج شده است. (47)

قرن چهاردهم و دوران معاصر

لب اللباب فی تفسیر آیات الاحکام، نوشته عبد علی موسوی خوانساری (م. 1336). (48)

مرحوم میرزا محمد علی مدرس، درباره این شخصیت می نویسد:

«از اکابر علمای امامیه عصر حاضر به شمار می رود. عالم عامل، محقق مدقق، فقیه اصولی، محدث رجالی، معقولی منقولی، عابد زاهد، سخی ومتقی، و کریم النفس، علاوه بر علوم شرعیه و معارف دینیه، جامع فنون متنوعه و درحساب و جغرافیا و ریاضیات وهندسه، متبحر بود.» (49)

الجمان الحسان فی احکام القرآن، نوشته سید محمود موسوی اصفهانی.

این کتاب در 198 صفحه، چاپ سنگی شده است و در آغاز آن آمده:

«این کتاب، به لحاظ عنوان، دربردارنده سیصد و چهل و هشت آیه و به لحاظ معنون، مشتمل بر چهار صدوشصت و هفت آیه است. آن را از کتاب طهارت آغاز و به کتاب قضا و شهادات پایان می دهیم.»

نگارش این اثر، به این صورت است که آیات احکام، در میان صفحه های آن آمده و در حواشی آن، به اختصار به تفسیر و توضیح آنها پرداخته شده است.

احکام القرآن، نوشته سید ابوالفضل برقعی قمی.

این کتاب، به سبک رساله های عملیه رایج نگارش شده و در آن 2664 مساله عنوان گردیده و به همراه بسیاری از این مسائل، استدلال و وجه فقهی آنها نیز ذکر شده است.

نویسنده در آغاز، به بررسی و بحث درباره مسائل اعتقادی می پردازد و سپس مسائل فقهی مورد نیاز را به بوته بررسی می نهد.

از باب مثال در مساله 2660 آمده است:

«قمه زدن... مدرک اسلامی ندارد و جایز نیست.»

در مساله 2664 آمده است:

«مسجدی را که دولت خراب کند و در خیابان افکند، آن مقدار که جزء سطح خیابان شده از مسجدیت خارج و حکم مسجد ندارد.»

احکام قرآن، نوشته دکتر محمد خزائلی.

این اثر به زبان فارسی و با مطالب و مباحثی گسترده و برخلاف روال معمول کتابهای فقهی نگاشته شده است. بدین گونه:

بخش اول: احوال شخصی. در این بخش از ازدواج، طلاق، روابط خانواده، نذر، عهد، سوگند، وصیت، ارث، احکام برده، حجر و اطعمه و اشربه بحث می شود.

بخش دوم: دادوستدها و معاملات. دراین بخش، از مالکیت، بیع و معاوضه، ربا، اجاره، هبه و صلح، دیون و توابع آن، و دیعه و عاریه، وکالت، شرکت، شفعه، سبق و رمایه و غصب، بحث می شود.

بخش سوم: عبادات. در این بخش، از طهارت، نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر بحث می شود.

بخش چهارم: احکام اجتماعی در قرآن مجید. این بخش مشتمل است بر: احکام اساسی یا احکام سیاسی، احکام انتظامی یا مقررات جزایی، قضا و شهادات، احکام نفسانی، احکام اصولی و قواعد کلی فقه.

فقه القرآن، نوشته شیخ محمد یزدی.

این کتاب در دو جزء نگارش یافته و دربردارنده چهار جزء است: جزء نخست، عبادات: طهارت، صلاة، صوم، زکات، خمس، انفال، حج و عمره.

جزء دوم، مسائل حکومتی: ولایت، حکومت، جهاد، دفاع، هجرت، امر به معروف و نهی از منکر، حدود، قصاص، قضا و شهادت.

جزء سوم، عقود و ایقاعات: نکاح، طلاق، تجارت، اجاره، رهن، ضمان، کفالت، وکالت، امانت، قرض، عهد و قسم.

جزء چهارم، «اجتماعیات: المحرمات، الاطعمه والاشربه، المجتمع والاداب، الوصیه، الارث، الدعاء والابتهال.

کتابهای فقه القرآن اهل سنت

شماری از علمای اهل سنت نیز، به نگارش فقه القرآن پرداخته اند که مطالعه تاریخ تدوین این کتابها و بررسی شیوه یا شیوه های نگارش آنها در جمال این مقال نیست. در این جا به معرفی و ارائه مهم ترین کتابهای آنان به گونه فشرده، بسنده می کنیم: (50)

1. احکام القرآن، محمدبن ادریس شافعی، متوفای سال 204.

2 . احکام القرآن، شیخ ابوالحسن علی بن حجر سعدی، متوفای سال 244.

3. احکام القرآن، قاضی ابو اسحاق اسماعیل بن اسحاق ازدی بصری، متوفای سال 282.

4. احکام القرآن، شیخ علی بن موسی بن یزداد قمی حنفی، متوفای سال 305.

5. احکام القرآن، شیخ احمد بن محمد طحاوی حنفی، متوفای سال 321.

6. د، قاسم بن اصبغ قرطبی نحوی، متوفای سال 340.

7 . احکام القرآن، ابوالفضل بکر بن محمد قشیری بصری مالکی، متوفای سال 344.

8. احکام القرآن، منذر بن سعید بلوطی قرطبی، متوفای سال 355.

9 . د، احمدبن محمد جصاص رازی حنفی، متوفای سال 370.

10. احکام القرآن، احمدبن علی بن احمد باغان مقری، متوفای سال 401.

11. مختصر احکام القرآن، محمد مکی بن ابی طالب قیسی، متوفای سال 437.

12. احکام القرآن، از احمد بن حسین بیهقی متوفای سال 458.

13. احکام القرآن، شیخ علی کیاهراس سانعی بغدادی، متوفای سال 504.

14. احکام القرآن، قاضی ابوبکر محمدبن عبدالله، مشهور به ابن عربی مالکی، متوفای 543.

15. احکام القرآن، از عبدالمنعم بن محمد غرناطی، متوفای سال 597.

16. جامع احکام القرآن و المبین لما تضمنه من السنن وآی القرآن، محمدبن احمد اندلسی قرطبی مالکی، متوفای سال 671.

17. تفسیر آیات الاحکام، شمس الدین محمدبن ابی بکر دمشقی زرعی حنبلی، معروف به ابن قیم جوزیه، متوفای سال 751.

18 . تلخیص احکام القرآن، جمال الدین محمودبن احمدبن سراج قونوی حنفی، متوفای سال 770.

19. تفسیر آیات الاحکام، احمدبن علی بن حجر عسقلانی شافعی مصری، متوفای سال 852.

20 . احکام القرآن، جلال الدین بن ابی بکر سیوطی شافعی مصری، متوفای سال 911.

21. انوار القرآن فی آیات الاحکام، محمد کافی بن حسن حنفی بسنوی انحصاری، متوفای سال 1025.

22. انوار القرآن فی آیات الاحکام، شمس الدین ابوبکر هروی حنفی، متوفای سال 1109.

23 . مدارک الاحکام و انوارالقرآن، عبدالله بلخی حنفی، متوفای سال 1189.

24. آی احکام القرآن، سید عبدالله ابومحمد حسین، هندی الاصل، متوفای سال 1270.

25. نار الاسلام فی شرح آیات الاحکام، سید احمد حسنی شافعی مفتی مکه، متوفای سال 1304.

پی نوشتها:

1. فهرست ابن ندیم/108.

2. همان مدرک/41.

3. «هدیة العارفین »، اسماعیل باشا بغدادی، ج 6/7.

4. معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئی، ج 1/107.

5. «رجال نجاشی »/12.

6. «ریحانة الادب » مدرس تبریزی، ج 5/74، زیر عنوان کلبی.

7. «تاسیس الشیعه » /321.

8. همان مدرک.

9. «کشف الظنون » ج 1/20.

10. «تاسیس الشیعه »/321.

11. «مستدرک الوسائل » ج 3/326، چاپ سنگی.

12. «المجروحین »، ج 2/253.

13. همان مدرک /254.

14. «المجروحین »، ج 2/254.

15. «مسالک الافهام »، کاظمی، مقدمه.

16. «معجم رجال الحدیث »، ج 18/311.

17. «اعیان الشیعه » ج 10/265.

18. «تذکرة الحفاظ »، ذهبی، ج 10/265.

19. «المجروحین »، ج 3/91.

20.«اعیان الشیعه »، ج 7/410.

21. «الذریعه »، ج 16/295.

22. «مستدرک الوسائل » ج 3/326، چاپ سنگی.

23. «فقه القرآن » ج 1/4-3.

24. «فقه القرآن »، قطب راوندی، مقدمه، انتشارات کتابخانه آیت الله نجفی مرعشی.

25. «اعیان الشیعه »، ج 3/10.

26. «امل الآمل »، ج 2/16.

27. «طبقات اعلام الشیعه »، ج 5/7.

28. «الذریعه » ج 4/241-146.

29. دیگر آثار فاضل مقداد بنابر آن چه یکی از فضلای معاصر درمقدمه کتاب کنزالعرفان ارائه داده است، عبارتند از: آداب الحج، الادعیة الثلاثون، الاربعون حدیثا، ارشاد الطالبین، شرح الفیة شهید، الانوار الجلالیه، تجوید البراعة، التنقیح الرائع، الجامع الفوائد، اللوامع الالهیة، النافع یوم الحشر، نضد القواعد الفقهیة، نهج السداد، شرح مبادئ الاصول و مغمضات القرآن.

30. «ریاض العلماء» ج 5/216.

31. «ریحانة الادب » ج 4/283-282.

32. «خدمات متقابل اسلام و ایران »، مرتضی مطهری، صدرا، ص 490.

33. «الذریعه »، ج 21/182.

34. سوره «نساء» آیه 59.

35. «روضات الجنات »، ج 2/251.

36. همان مدرک/216.

37. «ریحانة الادب »، ج 4/280.

38. «مسالک الافهام »، ج 1/4.

39. الذریعه »، ج 21/299.

40. «الذریعه »، ج 3/396.

41. «ریحانة الادب »، ج 3/450.

42. «قلائد الدرر»، مقدمه/3.

43. «الذریعه »، ج 17/162.

44 . همان مدرک، ج 4/366.

45. همان مدرک، ج 8/252.

46. «ریحانه الادب »، ج 3/208.

47. «الذریعه »، ج 8/119.

48. همان مدرک، ج 18/283.

49. «ریحانة الادب » ج 2/188.

50. درمعرفی و ارائه این آثار، از کتابهای: «کشف الظنون »، حاجی خلیفه، ج 1/20; «ایضاح المکنون فی الذیله علی کشف الظنون »، اسماعیل باشا بغدادی، ج 3/36; «منهج الرشاد فی ترجمة الفاضل الجواد»، آیت الله نجفی مرعشی که به عنوان مقدمه «مسالک الافهام »، کاظمی، چاپ شده است،استفاده کرده ایم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان