ماهان شبکه ایرانیان

آثار فقهی سید مرتضی علم الهدی(ره)

 مسائلی که امامیه درآنها منحصر به فرد است و موافقی از دیگر مذاهب ندارد. عناوین راهنما درشناخت این دسته از مسائل عباراتی چون: ومماانفردت به الامامیه مما تفردت به الامامیه الانو است. تعداد این مسائل بیش از اقسام دیگر است.

الانتصار

بیشتر، نام کتاب را الانتصار ضبط نموده اند اگرچه با عناوین متفردات الامامیه 1 و یا المسائل التی تفردت بها الامامیه نیز آمده است. این کتاب تقریبا در برگیرنده همه ابواب فقه است و درهر باب به ذکر مسائل مهم مورد اختلاف بین شیعه امامیه و دیگر مذاهب اسلامی پرداخته است. نویسنده در مقدمه به انگیزه تالیف و بعضی تذکرات درباره اختلافات کلی امامیه و مذاهب دیگر به دفاع کلی از مذهب امامیه پرداخته است و بعد از مقدمه،وارد ابواب و مسائل فقهی می شود و تصریح می کند که نظم مشخصی را در ترتیب ابواب فقهی این کتاب رعایت نکرده است. تعداد کل مسائل کتاب براساس شماره گذاری چاپ جامعه مدرسین 329 مساله می باشد. نام ابواب به ترتیب و تعبیر خود کتاب و تعداد مساله مورد بحث در هر باب عبارت است از: 1- کتاب الطهاره،30 مساله. 2- کتاب الصلاه،47 مساله. 3- کتاب الصیام،22 مساله. 4- کتاب الزکاه،19 مساله (یک مساله درباره خمس است). 5- کتاب الحج،26 مساله. 6- کتاب النکاح،21 مساله. 7- کتاب الطلاق،9 مساله. 8- کتاب الظهار،6 مساله. 9- کتاب الایلاء،3 مساله. 10- کتاب اللعان،3 مساله. 11- کتاب العدد و اکثر الحمل،6 مساله. 12- کتاب الایمان و النذور و الکفارات (الایمان،25مساله النذر،5 مساله الکفارات، 8 مساله). 13- کتاب مسائل البیوع و الربا و الصرف،10 مساله. 14- کتاب الشفعه،5 مساله. 15- کتاب فیه مسائل شتی(الهبه، الضمان، الوقف)،10 مساله. 16- کتاب القضاء و الشهادات،7 مساله. 17- کتاب الحدود و القصاص و الدیات،31 مساله. 18- کتاب الفرائض و المواریث و الوصایا،24 مساله. 19- کتاب مسائل الصید و الذباحه و الاطعمه،12 مساله. 20- کتاب مسائل الاشربه و اللباس،6 مساله. این کتاب دو بار چاپ سنگی شده است: یک بار درسال 1275 ه.ش. درضمن الجوامع الفقهیه و دیگری در 1315 ه.ش. به صورت جدا. اخیرا چاپ جدید آن توسط انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین تحقیق شده است که نسخه مورد استفاده دراین نوشتار همین چاپ می باشد.

انگیزه و هدف تالیف

چنان که از مقدمه مولف برمی آید، نویسنده دو هدف اساسی داشته است: 1- با تحقیق و تفحص درفقه عامه و ارائه اقوال موافق با امامیه، فقه شیعه را از معرض اتهام انفراد دراقوال، بیرون بکشد. 2- دیدگاه های منحصر به فرد امامیه را با حجت های قاطع علمی تبیین کند و رای مخالف را با نقض و ابرام، رد کند. مولف خود را اولین کسی می داند که به این مهم دست زده است و می فرماید: وها انا ذا مبتدئا بذلک و معتمدا من الایجاز و الاختصار مالایخل بمهم)()او برای تامین اهداف فوق به عرضه نسبتا گسترده آراو اقوال فقهای عامه پرداخته است و این امر، کتاب را در شمار کتب علم الخلاف قرارداده است.

 روش فقهی

 روش فقهی کتاب درراستای رهنمودهای اصلی مولف، جهت تامین اهداف و انگیزه های تالیف کتاب است و این راهکردها که عمدتا برای پاسخ گویی به مخالفان طراحی شده، عبارتند از: 1- اثبات این که صرف مخالفت بااجماع مسلمانان، موجب ملامت کسی نمی گردد مگردرمورد اقوالی که برحجتی قاطع استوار نباشند.() 2- نقض اشکالات مخالفان، با ارائه متقابل مخالفت های فقهای عامه با اجماع مسلمانان.() 3- تاسیس ادله ای که عام و مورد قبول همه فرقه ها باشد و استوار نمودن اقوال شیعه برآن ادله. با این وجود کتاب انتصار را تنها نباید در شمار نخستین آثار علم الخلاف و فقه تطبیقی قلمداد کنیم بلکه درآن به دفاع از فقه امامیه پرداخته شده است. مسائل مطرح، در سه دسته قابل تقسیم هستند:

دسته اول:

 مسائلی که امامیه درآنها منحصر به فرد است و موافقی از دیگر مذاهب ندارد. عناوین راهنما درشناخت این دسته از مسائل عباراتی چون: ومماانفردت به الامامیه مما تفردت به الامامیه الانو است. تعداد این مسائل بیش از اقسام دیگر است.

دسته دوم:

 مسائلی که به گمان فقهای عامه، ازدیدگاه های انحصاری شیعه است درحالی که درمیان فقهای عامه نیز آرای موافق با نظر امامیه وجود دارد. عناوین راهنما: (مما ظن ان الامامیه منفرده به )،(مما یشتبه انفراد الامامیه به)،(مما شنع به علی الامامیه)و.

دسته سوم:

 آنچه عامه به دروغ، به شیعه نسبت داده و پنداشته اند امامیه چنین نظریه ای دارد.() عملکرد نویسنده در دسته اول و دوم عبارت است از:

1- طرح قول امامیه

مولف، بحث درهر مساله را با بیان نظریه ء امامیه آغاز می کند. گاه یک مساله حاوی چند فرع و یا قید است که فصل ممیز آرای امامیه و عامه شده اند. موارد زیر از این قبیل است: ومما انفردت به الامامیه القول بان مسح الراس انما یجب ببله الید فان استانف ماء جدیدا لکملا یجزئه و حتی انهم یقولون: اذا لم یبق فی یده بله اعادالوضوء.() القول بوجوب مسح الرجلین علی طریق التضییق و من غیر تخییر بین الغکسل و المسح.()ان حق الشفعه لا یسقط الا بان یصرح الشفیع باسقاط حقه، ولایکون مسقطا بکفه فی حال علمه عن الطلب.() برخی مسائل، حکم اثباتی نیست بلکه سلب حکمی فقهی است که عامه معتقد به آن هستند و بالطبع به خاطر تناقض میان رای امامیه و عامه، به حکمی انحصاری نزد امامیه تبدیل شده است مانند وجوب ترک آمین بعد از قرائت سوره حمد در نماز.() دربرخی مسائل محور بحث، موضوع آن است زیرا کیفیت تبیین موضوع باعث تمایز آرا شده است. پس تکیه گاه بحث نیزبراساس چگونگی تبیین موضوعات قرار گرفته است.()

2- نقل دیدگاه های عامه

به منظور تامین هدف مقارنه میان قول امامیه و فقهای عامه: در دیدگاه های انحصاری شیعه برای اثبات انفراد امامیه. در دیگر مسائل، برای بیان موافقان عامه. به طور کلی برای مقایسه میان اقوال فرق و مذاهب مختلف فقهی و تعیین محل اختلاف آنها. مولف از ثابت شدن انفراد امامیه در مساله ای فقهی هراس ندارد بلکه می فرماید: تفرد نسبت به آن مساله ای که متکی برحجت آشکار و دلیل گویاست، اصلاباعث ترس ووحشت نیست...()پس برای اثبات انفراد دریک مساله، به موشکافی و بررسی جوانب مختلف اقوال عامه درآن،می پردازد.() درمواردی که امامیه منفرد نیست، با ذکر موافقان و مخالفان و بررسی اقوال آنها، میان دوقول(یعنی قول امامیه و موافقان عامه) اتحادبرقرار می کند.() درنقل اقوال دردرجه اول پیشوایان چهار گانه عامه و بعد اصحاب و تلامذه آنها قرار دارند، آن گاه قول کنونی فقهای یک مذهب فقهی. از قرائن و تعابیر مولف پیداست که منبع وی کتب اصلی فقهای عامه بوده است و گاه نیز به کتاب های علم الخلاف اهل تسنن استناد می کند. مهم ترین آنهااختلاف الفقهاء تالیف طحاوی و اختلاف الفقهاء تالیف ساجی می باشد.() گاهی اقوال مختلف یک فقیه یا اقوال قدیم و جدید او را نقل می کند.() و در مواردی نیز اختلاف یکی از اصحاب ائمه چهارگانه عامه با دیگر پیروان او را متذکر گردیده و رای اورا از دیگران متمایزمی نماید.() نویسنده درنقل اقوال به فقهای متقدم یعنی صحابه پیامبر(ص) و تابعین نیز نظر داشته هرچند قول آنها را ملاک اختلاف یا توافق میان مذاهب قرار نداده است. مانند آن جا که می فرماید: کان ایجاب المسح تضییقا من غیر بدل یقوم مقامه هو الذی انفردت به (الامامیه) فی هذه الازمنه،لانه قد روی القول بالمسح عن جماعه من الصحابه و التابعین،کابن عباس و عکرمه و انس و ابی العالیه و الشعبی و غیرهم.() ونیز درمساله شهادت خویشاوندان می فرماید: مما انفردت الامامیه به فی هذه الاعصار و ان روی لها وفاقا قدیما و قد رویت موافقه الامامیه فی ذلک عن عمر الخطاب و شریح والزهری و عمربن عبدالعزیزوالحسن البصری والشعبی و ابی ثورو.()درمواردی دیدگاه های برخی فقهای امامیه نیز در کنار اقوال عامه به چشم می خورد خصوصا اقوال ابن جنید()و شیخ مفید بدون ذکر نام او.

3- استدلال برقول امامیه

با تعابیری نظیر الذی یدل علی صحه ما ذهبنا الیه یا دلیلنا به بیان ادله امامیه می پردازد. مهم ترین بخش فقه سید مرتضی،منهج استدلالی او است. او درادله خود دو ویژگی کلی را لحاظ کرده است : 1. موجب علم و یقین باشند به طوری که خبر واحد به دلیل علم آور نبودن از این مقوله خارج می گردد. 2. فراگیر و مورد توافق جمیع فرکق اسلامی باشند یعنی متناسب با اسلوب فقه تطبیقی و علم الخلاف. این ادله و قواعد برحسب کارکردهای فقهی آنها دراین کتاب عبارتند از:

الف) اجماع امامیه:

 به نظر مولف، اجماع اساسی ترین و قاطع ترین دلیل است. ایشان درمقدمه کتاب می نویسد: مما یجب علمه ان حجه الشیعه الامامیه فی صواب جمیع ما انفردت به او شارکت فیه غیرها من الفقهاء هی اجماعها علیه لان اجماعها حجه قاطعه ودلاله موجبه للعلم.()سپس درمورد دیگر ادله می نگارد: فان انضاف الی ذلک ظاهر کتاب اللّه جل ثناوه او طریقه اخری توجب العلم و تثمر الیقین فهی فضیله ودلاله تنضاف الی اخری والا ففی اجماعهم کفایه.()وجه حجیت اجماع امامیه رااین گونه بیان می کند: انما قلنا ان اجماعهم حجه لان فی اجماع الامامیه قول الامام الذی دلت العقول علی ان کل زمان لایخلومنه و انه معصوم لایجوز علیه الخطا فی قول و لافصل. فمن هذا الوجه کان اجماعه حجه و دلیلا قاطعا.() بنابراین از نظر او اجماع امامیه،از دو جهت، متفاوت با اجماع عامه است: 1. علت حجیت اجماع، اشتمال آن برقول معصوم (ع) است. 2. دلیل صحت اجماع و حجیت آن درهرعصری، حکم عقل بر وجود امام معصوم(ع) درهر زمان است.() بحث مفصل راجع به مبانی مولف و نظریات ایشان درمورد اجماع که در رساله ها و کتب بسیاری به آن پرداخته()موکول به مجال دیگری است. ذکر دو نکته خالی از فایده نیست: 1. با توجه به این که مولف در مرکز خلافت اسلامی و در میان فقها و مذاهب مختلف به سر می برده، به طور کامل به نظریات فقهی و اصولی آنها آشنا بوده است. درک این واقعیت که چگونه دلیل اجماع با آن شرایط به وسیله او پرورانده می شود، کاردشواری نیست خصوصا با توجه به این که مهم ترین ابزار عامه برای ملامت کردن امامیه سوء استفاده از تفرد آنها در احکام شرعی و مخالفت با اجماع مسلمانان بوده است. تنقیح و تهذیب اجماع وجواب به شبهات وارد برآن بر طبق مبانی امامیه کاری بسیار مهم بوده که مولف را قادر ساخته است: اولا درجواب اشکال مخالفان براقوال انحصاری امامیه، اصل اجماع یعنی مستند اصلی مخالفان را به کلی منکر نشود و ثانیا به عنوان دلیل مفید علم، آن را زیر بنای احکام شرعی قرار دهد. 2. مولف بدون استثنا درهمه مسائل این کتاب، دلیل اجماع را مطرح می کند و از آن با تعابیری نظیر الاجماع المتقدم ذکره یاد می کند. مقصود از تقدم ذکراجماع، احتمالا بیانی است که ایشان درخصوص حجیت و شرایط اجماع، درمقدمه کتاب اظهار داشته است، یا این که مربوط به تعبیری می شود که دراول هرمساله آورده و آن قول را به شیعه امامیه منسوب کرده است.

ب) ظواهر آیات:

 مولف درمقام استدلال، نقش بسیار مهمی به ظواهر کتاب داده است حتی درمقام استشهاد و تبیین موضوع نیز در ابتدا سراغ آیات رفته است. ایشان ظاهر کتاب را حجت وموجب علم دانسته() و فهم عرف را ملاک استظهار قرارداده است و برای تبیین مفردات آیات، مباحث لغوی بسیاردقیقی را مطرح کرده است. تمسک به عموم یا اطلاق آیات حتی درغریب ترین فروعات، امری شگفت و از ویژگی های بارز فقه سید مرتضی (ره) است. در مساله جواز نیت روزه مستحبی بعد از زوال،به آیه شریفه وک اکنلا تکصوموالا خکیلارء لککملا تمسک نموده و می فرماید: کل ظاهر لقرآن او سنه یقتضی الامر بالصوم و الترغیب فیه، لااختصاص له بزمان دون غیره فهو یتناول ما بعد الزوال و غیره.()دراثبات بخشیده بودن خون کمتر ازدرهم درلباس یا بدن نمازگزار به آیه یا ایهاالذین آمنوااذاقمتم الی الصلاة،فاغسلوا... احتجاج می کند و می فرماید: فجعل تعالی ذکره تطهیر الاعضاء الاربعه مبیحا للصلاه، فلو تعلقت الاباحه بغسل نجاسه لکان ذلک زیاده لا یدل علیها الظاهر،لانه بخلافها، ولایلزم علی هذا مازاد عی الدرهم و ما عدا الدم من سائر النجاسات لان الظاهر و ان لم یوجب ذلک فقد عرفناه بدلیل اوجب الزیاده علی الظاهر ولیس ذلک فی یسیرالدم.()جزتمسک به ظواهر و عمومات آیات، درمواردی نیز به تاویل و تفسیر و تخصیص عموم آیات با ادله قطعی دست می زند مثلا درموردنجاست سور کافر می فرماید: فان قیل: فقد قال اللّه جل ثناوه: وطعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم و هو عموم فی جمیع ما شربوا او عالجوه بایدیهم، قلنا: یجب تخصیص هذا الظاهر بالدلاله علی نجاستهم()اما ایشان اخبار(عامه و خاصه) را هرچند بتوانند مخصص ظواهر باشند، به خاطر واحد بودن آنها کنار می گذارد مثلا دراستدلال برجواز شهادت عبید می فرماید: و ظواهر آیات الشهاده فی الکتاب و لایلتفت الی ما یروی مما یخالف هذه الظواهر من الطرق الشیعیه و لا الطرق العامیه و ان کثرت لانها تقتضی الظن ولا تنتهی الی العلم و هذه الظواهر التی ذکرناها توجب العلم.()

ج) اخبار:

 ازدیدگاه مولف خبری حجیت دارد که مفید علم و یقین باشد و آن اخبار متواتر ازجهت مضمون یا سند است و یا آنچه همراه قرائن علم آور باشد.()دراین کتاب استدلال به اخبار امامیه بسیار کم است که در بعضی موارد باعباراتی مثل تظاهر الاثار فی الروایات از آن نام برده است. دو موردی که دیده شده، عبارت است از: 1. دراثبات عدم جواز استنجا از بول با سنگ می فرماید: حجه الشیعه علی مذهبها هذا، هی ما تقدم ذکره من اجماعها علیه و تظاهر الاثار فی روایاتهم به.() 2. دربیان استدلال برجواز گرفتن زکات توسط هاشمی، درموقع نبودن خمسمی فرماید: و تقوی هذا المذهب تظاهرالاخبار() ایشان بسیاری از اخبار مورد استدلال عامه را به خاطر واحد بودن رد میکند و مبنای خویش را دراین زمینه یاد آور می شود. 

شاید ر بدو امر به نظر بیاید اتخاذ این مبنا به خاطر احتجاج با عامه است و درمورد اخبار ا مامیه،به حجیت خبر واحد معتقد باشد لیکن رجوع به کتب ورسائل اصولی ایشان این امر را به شدت رد می کند و حتی دراین کتاب نیز مواردی به چشم می خورد که اخبار امامیه را به خاطر واحد بودن،از درجه حجیت ساقط نموده است.()اما درمورد مطرح نکردن اخبار امامیه درمقام استدلال باید گفت: عموما مبنای مولف گذشته ازاین که خبر واحد را حجت نمی دانسته درکتاب های علم الخلاف، براین بوده است که آنچه عامه را درمقام احتجاج قانع می کند، ذکر نماید از این رو روایات شیعه را بسیار کم نقل نموده است. او دراین زمینه می فرماید: لان الذی ترویه الشیعه و تختص به من الروایات فی هذا الباب، یمکنهم(ای العامه) ان یقولوا:انا لانعرف هولاء و لانثق بروایتها.()

د ) اصول عقلی ولفظی:

 تمسک به دلیل عقل و اصول لفظی و عملی، نقش بسیار مهمی درروش فقهی سید دارد. این امر خصوصا درکتاب انتصار به دلیل اسلوب علم الخلافی آن بسیار حائز اهمیت است.برخی از این اصول و قواعد و موارد کار برد آنها به شرح زیر است:

یک - قواعد عام و خاص:

 ایشان قواعد عام و خاص را در تخصیص ظواهر آیات با ادله قطعی و نیز تخصیص ادله مخالفان درمقام رد مناقشات آنها به کارمی برد. اگرچه با رد حجیت خبر واحد نیاز چندانی به این قاعده واصل نیست و نویسنده درمقام نظریه پردازی درابحاث اصولی چندان بدان نپرداخته، ولی درتمسک به آیات و بحث های استدلالی مربوط به آنها بسیار از این قاعده استفاده کرده است.() مثلا درمساله نجاست سور کفار می گوید: فان قیل: فقد قال اللّه جل ثناوه: (وطعام الذین اوتواالکتاب حل لکم) و هو عموم فی جمیع ما شربوا او عالجوه بایدیهم، قلنا: یجب تخصیص هذا الظاهر بالدلاله علی نجاستهم و نحمل هذه الایه علی ان المراد بها طعامهم الذی هو الحبوب و ما یملکون()... .

دو - اشتغال یقینی، برائت یقینی میخواهد (قاعده اشتغال):

موارد استفاده از این قاعده قابل توجه است. به عنوان مثال دراستدلال بروجوب تولی وضو گیرنده درافعال وضو و بطلان وضو با کمک غیر می گوید:وایضا فان الحدث متیقن ولایزول الا بیقین و اذا تولی تطهیر اعضائه زال الحدث بیقین ولیس کذلک اذا تولاه له غیره.()همچنین درخصوص استدلال برمقدار کفاره شکستن تخم شتر مرغ درحال احرام می گوید: ان الیقین ببراءه الذمه بعد العلم باشتغالها لایحصل الا بما ذکرناه و ایضا فهو احوط فی منفعه الفقراء فیجب ان یکون اولی.()

سه - اصل برائت :

 درمورد ناقض وضو نبودن مذی و وذی و دلیل آن می گوید: ان نقض الطهر حکم شرعی لامحاله، لایجوز اثباته الا بدلیل شرعی و لا دلیل علی انهما ینقضان، و الرجوع الی اخبار الاحاد فی ذلک غیر مغنک لانا قد بینا فی مواضع ان اخبار الاحاد لایعمل علیها فی الشریعه.() جز این، درموارد معدود دیگری نیز این اصل را مستند حکم قرار می دهد.()گاهی عبارتبرائه الذمه را به کار می برد، ولی مقصود قاعده اشتغال است. مثلا درمورد دلیل عدم جواز سجود بر آنچه از زمین می روید، می گوید:(ثم دلیل براءه الذمه)() که مقصود اشتغال ذمه به نماز است که با سجده براین گونه اشیاء بری نمی گردد.

چهار - احتیاط:

 گاه به عنوان دلیل و با تعابیری مثل (ارجحیت) و (اولویت) یک حکم شرعی به کار گرفته می شود و گاه درتایید حکمی شرعی احتیاط رامطرح می کند. درخصوص تثویب (دوبار(الصلوه خیرمن النوم) گفتن در اذان صبح می فرماید: فلا خلاف فی ان من ترک التثویب لا ذم علیه و مالاذم فی ترکه و یخشی فی فعله ان یکون معصیه و بدعه فا لاحوط فی الشرع ترکه.() دراستدلال برقول بنای براکثر هنگام شک درعدد رکعات می فرماید: لان الاحتیاط ایضا فیه لانه اذا بنی علی النقصان لم یامن ان یکون قد صلی علی الحقیقه الازید فیکون ما اتی به زیاده فی صلاته.() ایشان اصل احتیاط را به همین شیوه دربسیاری از مسائل شرعی مطرح کرده است.()

پنج - عدم قول به فصل:

 دراستدلال برحد مسح پا مینگارد: ان کل من اوجب من الامه فی الرجلین المسح دون غیره، یوجب المسح علی الصفه التی ذکرناها.()دراستدلال بروجوب ترتیب درشستن دست ها دروضو می گوید: کل من قال من الامه: ان الابتداء بالاصابع و الانتهاء الی المرافق مکروه او هو خلاف الواجب، ذهب الی وجوب ترتیب الیمنی علی الیسری فی الطهاره، و الفرق بین المسالتین خروج عن الاجماع.() درکتاب، مستند شماری از احکام این اصل قرار گرفته و گاهی از میان ادله موردتمسک امامیه به همان اکتفا شده است مانند مثال سابق.() در ضمن نویسنده درمواردی از برخی اصول و قواعد فقهی نیز نام می برد مانند اصل عدم تزکیه.()

احاطه سید مرتضی برمباحث لغوی و ادبی

مهم ترین ابزار فرعی مولف دراستدلال های فقهی، قواعد و اصول ادبی ولغوی است. نیاز به این فن درمباحث اختلافی دامنه داری مثل حلیت متعه،وجوب مسح پا دروضو، جایز نبودن شستن دستها دروضو از پایین به بالا و بیشتر احساس می گردد. نویسنده ضمن استدلال بر نظر امامیه، با احاطه کم نظیری که به این فن داشته، از این مباحث درنقض ادله مخالفان یا جواب مناقشات آنها، بهره برداری نموده است. دراستدلال ها و بحث های فقهی استشهاد به قواعد ادبی و شعر عرب و آیات شریفه قرآن،درحد گسترده ای به چشم می خورد.به عنوان نمونه درمساله کم ترین زمان برای عده طلاق درمورد این که قرء به معنای طهر است، می گوید: والذی یدل علی ذلک بعد الاجماع المتکرر،ان لفظه القرء فی وضع اللغه مشترکه بین الحیض و الطهر و قد نص القوم علی ذلک فی کتبهم، و مما یوضح صحه الاشتراک انها مستعمله فی الامرین بغیر شک و لادفاع، وظاهر الاستعمال للفظه بین شیی ءین یدل علی انها حقیقه فی الامرین الی ان یقوم دلیل یقهر علی انهامجاز فی احدهما. واذا ثبت انها حقیقه فی الامرین،فلوخلینا و الظاهر لکان یجب انقضاء عده الطلاق بان یمضی علیها ثلاثه اقراء من الحیض و الطهر معا لوقوع الاسم علی الامرین.()

4. رد اقوال و مناقشات عامه

جهت تحکیم دیدگاه خود وبه اقتضای اسلوب تطبیقی و علم سید مرتضی الخلافی کتاب، به رداقوال عامه و جواب مناقشات آنها می پردازد. طرح مناقشات وجواب آنها با تعبیری نظیرفان قالوا: قلنا: انجام می گیرد. استفاده از قواعد عقلی واصول لفظ ی محور اصلی درجواب مناقشات است. به طور کلی اصول و ابزار به کار گرفته دراین بخش از مباحث، درامور زیر خلاصه می شود:

الف) نفی حجیت خبر واحد:

آن جا که دلیل عامه مبتنی برادله سمعی و اخبار باشد، با این تذکر که خبر واحد مفید علم و عمل نیست و درمقام استدلال نمی تواند دلیل باشد، ادله آنها رانفی می کند.()

ب) درتعارض قراردادن اخبار مورد استدلال عامه با دیگر اخبار آنها:

درمساله 239،ص 418 علت ذکر اخبار عامه را این گونه بیان می کند: مما یعارض به المخالفون ما یروونه عن ثقاتهم و رجالهم من تحریم الفقاع،لان الذی ترویه الشیعه و تختص به من الروایات فی هذا الباب یمکنهم ان یقولوا:انا لانعرف هولاء و لانثق بروایتها.()

ج) قیاس :

از آن جا که قیاس مورد قبول عامه است، گاهی درمقام رد اقوال آنها به آن احتجاج نموده است.درمساله آب کر می فرماید: رددنا علی کل مخالف لنا فی هذه المساله بما یعم و یخص،من ابی حنیفه و مالک و الشافعی بما فیه کفایه، وسلکنا معهم ایضا طریق القیاس الذی هو صحیح علی اصولهم، و بینا ان القیاس اذا صح کان شاهدا لنا فی هذه المساله.()

د) رد مبانی فقهی عامه:

درمواردی که حجت عامه، مبانی ضعیف وبی اعتبار آنهااست، با رد آن مبانی، دلیل و قول آنها را نیز از اعتبار می اندازد.()

ه) توضیح و تفسیر قول امامیه:

سید مرتضی دربرخی متفردات امامیه که اعتراض عامه را برانگیخته درصدد برآمده است علاوه براستدلال فقهی، آن نظر را تفسیر و توجیه علمی و کلامی بنماید و حکمت احکام را تبیین کند. نمونه ای از این گونه مباحث، مساله عدم پذیرش شهادت ولدالزنا است که در جواب اعتراض و مناقشه عامه که به نقض این رای با ظواهر آیات دست زده اند،می فرماید: والذی نقوله: ان طائفتنا مجمعه علی ان ولد الزنا لایکون نجیبا ولامرضیا عند اللّه تعالی و معنی ذلک ان یکون اللّه تعالی قد علم فیمن خلق من نطفه زناان لایختارهو الخیر والصلاح فاذا علمنا بدلیل قاطع عدم نجابه ولدالزنا و عدالته و شهد و هو مظهر للعداله مع غیره لم یلتفت الی ظاهره المقتضی لظن العداله به، و نحن قاطعون علی خبث باطنه و قبح سریرته فلا تقبل شهادته لانه عندنا غیر عدل و لامرضی. در ادامه این بحث دلیل ابن جنید را که برای اثبات این حکم آن را با مرد و زن زناکار و عدم پذیرش شهادات آنها قیاس کرده است رد می کند. در مورد مسائل دسته سوم یعنی مواردی که نسبتشان به امامیه نادرست است، تاجایی که ما استقصا نمودیم جز یک مساله چیز دیگری درخصوص این گونه مسائل درانتصار نیافتیم و آن مساله اعاره فروج و اباحه انتقال آن با لفظ عاریه است. از آن جا که این محور از بحث می تواند یکی از عنوان های مهم درکتب علم الخلاف تلقی گردد و ما نیز درصدد کشف شیوه های به کار گرفته شده در این کتاب برای الگو قراردادن آنها هستیم، آن را تحت یک عنوان مستقل آورده ایم.شیوه ای که سید دراین مساله به کار گرفته، به ترتیب زیر است: 1. طرح عنوان مساله با تعبیرمما شنع به علی الامامیه. 2. تحقیق آن که این مساله به غلط منسوب به امامیه است وآن به ترتیب زیر انجام شده است : لف) اثبات این که این مطلب ( جواز اعاره فروج) درفتاواو کتب فقهای امامیه نیامده است و تنها چیزی که متضمن این حرف است، اخباری نادر درکتب روایی آنها می باشد. ب) تاویل و تفسیر احادیثی که دال براین حکم است. استفاده مولف از فقه الحدیث و فقه اللغه درتاویل این احادیث و تفسیر و توجیه آنها، قابل تامل ودقت است.()

ابتکارات و نوآوریها:

قبل ازتوضیح این قسمت، ذکر دو مطلب به عنوان مقدمه لازم است:

یک -

 چنان که درانتصار نیز بارها سید متذکر شده()، قبل از انتصار کتابی دربیان مسائل خلاف میان امامیه وعامه نوشته و در آن به طور مبسوط به استیفای مطالب پرداخته است که این کتاب اکنون مفقود است. شیوه بحث های مقارنه ای و تطبیقی که سید دربین امامیه از مبتکران آن است نیز اول بار درهمان کتاب بروز نموده است. پس اگر بخواهیم انتصار را منهجی ابتکاری درفقه مقارن و فقه الخلاف بدانیم، اشتباه است. اما به هرحال درانتصار نیز سید به تبع روش غالب خویش ابتکاراتی داشته است هرچند درکتب دیگرنیز همان را به کار گرفته است. ما به خاطر رعایت هماهنگی و انسجام دربیان مطالب ودسترسی نداشتن به کتب مفقود ایشان،مجبور به درج همه این ابتکارات درضمن همین کتاب شناسی انتصار هستیم.

دو -

 سید مرتضی (ره) شاگرد مکتب کلامی فقهی شیخ مفید است. بدین سبب درپاره ای از مبانی و مناهج فقهی وکلامی نیز تابع ایشان بوده است. اما از آن جاکه تصنیف و تحلیل وبسط آن مبانی و اندیشه ها درکل فقه امامیه عموما به دست سید صورت گرفت، شایسته است او را اگر آغازگر آن ابتکارات ندانیم دست کم مبتکری برجسته در فقه امامیه قلمداد کنیم. با حفظ این دو نکته ابتکارات سید را درزمینه اسلوب فقهی و شیوه استدلال وبیان مباحث، از نظر می گذرانیم: 1. کتاب انتصار نخستین کتاب موجود فقهی بر شیوه دفاعی مقارنه ای است ودربرگیرنده تقریبا همه ابواب فقه و امهات مسائل آن می باشد. سید نیز اولین مبتکر آن روش است که دفاع از مسائل فقهی را به وسعت تمام فقه در برابر عامه به عهده گرفته است. هرچند مرحوم مفید نیز با همین روش به دفاع از فقه امامیه پرداخت، اما فرصت نیافت جز به بررسی و دفاع از پاره ای احکام فقهی دست یازد. سید مرتضی همه ابواب فقه و مهم ترین مسائل آنها را از نظر گذراند.وی با ابزارهای عام استدلال که مورد توافق طرفین باشد و دلیل های مورد توافق خصم (عامه) به دفاع واحتجاج درمقابل آنان برخاست. 2. سید مرتضی مبتکر منهجی کارآمد و منسجم دربحث دفاعی مقارنه ای فقهی بود که اصول آن منهج به ترتیب عبارت است از: الف) بیان دیدگاه امامیه و آرای مخالفان وپی جویی دیدگاه موافقان با امامیه اگر باشد و درحقیقت تبیین صورت نزاع و محل آن. ب) ارائه دلیل بر دیدگاه امامیه با تکیه برادله ای که خصم همه آنها را به عنوان دلیل های فقه (اصول فقه) پذیرفته است. ج) رد و مناقشه قول و ادله عامه واحتجاج با آنها به وسیله اصول متعارف خودشان. این شیوه بحث درخصوص روش دفاعی مقارنه ای، ابتکار سید درفقه امامیه است که هنوز هم نو و قابل گسترش و دقت است و پس از او به رشد و گسترش علم الخلاف انجامید و جایگاهی رفیع درفقه امامیه یافت. 3. به کارگیری () قواعد عامه اصولی و اصول لفظیه و عملیه از دیگر ابتکارات سید جهت استدلال فقهی و تفریع مسائل است.کمتر حکمی رادر انتصار می یابیم که به نحوی دلیل لفظ ی یا عملی برآن نیاورده باشد. این شیوه استدلال از خصایص فقه سید مرتضی است که توسط پیروانش ادامه پیدا کرد. 4. وارد نمودن اجماع امامیه به عنوان محکم ترین وقاطع ترین حجت شرعی براثبات احکام شرعی نزد امامیه. این نیز از ابتکارات سید درنحوه استدلال فقهی است اما این که چه کسی درفقه شیعه اولین بار اجماع امامیه را تبیین نمود و آن را به عنوان یکی از ادله فقهی مطرح و تفاوت آن را با اجماع عامه بیان کرد، به نظر می رسد قبل از سیدمرتضی (ره) بدین نحو که او در الذریعه و دیگر رسائلش به آن پرداخته، کسی متعرض این مطلب نشده است.() به هر حال اثبات مطلب نیاز به بحث و کاوش دقیق آثار پیشینیان دارد. البته شیخ مفید(ره) درمستندات احکام گاه اجماع را ذکر نموده اما این مقدار هیچ گاه قابل مقایسه با عملکرد سید نیست. 5. تمسک به عمومات کتاب و آیات درمقام استدلال برفروعات فقهی و کشف احکام از ظواهر آیات. او بر خلاف منهج رایج خصوصا بین اهل حدیث ضمن تبیین نظری حجیت ظواهر، درعمل و تطبیق نیز به نحو گسترده ای به اثبات احکام از روی ظواهرآیات دست یازید و این منهج استنباط را در فقه امامیه پی ریزی نمود.()

دیدگاه های مهم و نادر درانتصار

1.در وضو شروع از آرنج درشستن دست ها واجب نیست بلکه مسنون و مستحب است ووضوی کسی که از پایین به بالا بشوید، باطل نیست. ایشان می فرماید: مما انفردت به الامامیه الابتداء فی غسل الیدین للوضوء من المرافق، والانتهاء الی اطراف الاصابع، وفی اصحابنا من یظن وجوب ذلک حتی انه لایجزی ءخلافه، وقد ذکرت فی کتاب مسائل الخلاف وفی جواب مسائل اهل الموصل الفقهیه ان الاولی ان یکون ذلک مسنونا و مندوبا الیه و لیس بفرض حتم، فقدانفردت الشیعه علی کل حال بانه مسنون علی هذه الکیفیه.() 2. اگر کسی نماز عشا را نخواند و بخوابد تا آن که نیمه اول شب سپری شود،قضای نماز بر او واجب بوده ونیز واجب است فردا را به عنوان کفاره تفریط درادای نماز روزه بگیرد: ...القول بان من نام عن صلاه العشاء الاخره حتی یمضی النصف الاول من اللیل وجب علیه ان یقضیها اذا استیقظ و ان یصبح صائما کفاره عن تفریطه.() 3. اعتکاف فقط درمسجدی منعقد میگردد که امامی عادل نماز جمعه در آن خوانده باشد و آن فقط مسجد الحرام، مسجد مدینه،مسجد کوفه و مسجد بصره است. مما انفردت به الامامیه القول بان الاعتکاف لاینعقد الا فی مسجد صلی فیه امام عادل بالناس الجمعه، وهی اربعه مساجد: المسجد الحرام، ومسجد المدینه،ومسجد الکوفه ومسجد البصره.() 4. چنانچه کسی ماهی ای را درساحل دریا یا نهر بیابد و نداند که مرده است یا تذکیه شده، از نظر سید مرتضی باید آن را درآب رهاکند اگر برپشت خود بالا آمد، بداند که مرده است و اگر برصورت خود بالا آمد، تذکیه شده است: من وجد سمکه علی ساحل بحر او شاط ی ء نهر،ولم یعلم هل هی میته اوذکیه فیجب ان یلقیها فی الماء، فان طفت علی ظهرها فهی میته،وان طفت علی وجههافهی تذکیه.() 5.وجوب عقیقه برای مولود پسر باشد یا دختر: مما ظن انفراد الامامیه به القول بوجوب العقیقه،وهی الذبیحه التی تذبح عن المولود ذکرا او انثی.() 6. جواز نوشیدن بول حیوان حلال گوشت به طور مطلق برای تداوی باشد و یاغیر آن: مما یظن قبل القائل انفراد الامامیه به القول بتحلیل شرب ابوال الابل، وکل ما اکل لحمه من البهائم اما للتداوی اولغیره.() 7. دربیع حیوان برای خریدار و فروشنده سه روز خیار می باشد: ومما انفردت به الامامیه ان الخیار یثبت للمتبایعین فی بیع الحیوان خاصه ثلاثه ایام و ان لم یشترط.()

جایگاه تاریخی انتصار

اگر انتصار را نسبت به گذشته آن درنظر بگیری، ازچند جهت شاهد تطور ورشد فقه هستیم: 1. تشکیل جبهه ای علمی وفقهی جهت دفاع از حریم فقه تشیع. درحالی که درگذشته به طور گسترده و منسجم چنین عملی صورت نگرفته بود.() 2. شروع به تالیف درباب فقه مقارن و علم الخلاف. انتصار سید را باید آغازگر این روش فقهی درامامیه دانست اگرچه تبلور بیشتر این منهج درکتاب مفقود شده مسائل الخلاف ایشان می باشد. کار او شاید دنباله و مکمل تالیفات خلافی ابن جنید است که اکنون مفقود شده است. 3. ایجاد تحول درشیوه استدلال فقهی و تهذیب و تنقیح اصول علمی استدلال فقهی رایج میان قدما. وی نه آن طور که محدثان با قبول برخی اخبار آنها رامستند قول خود و نص برمطلوب می دانستند بدون آن که مبنای حکم را برپایه دیگر ادله مانند کتاب و عقل قرار دهند عمل نمود و نه مانند ابن جنید راه افراط را پیش گرفت و به رای و قیاس دست زد ()،بلکه ضمن تکامل بخشیدن به شیوه های استدلال و طرح ابتکارات جدید، راه میانی را برگزید. همین تحول سید با کتب فقهی خود خصوصا انتصار، آغاز راهی برای آیندگان شد. کتاب انتصار از چند جهت، مورد توجه متاخرین سید قرار گرفت و به دست آنها به سمت تکامل پیش رفت: 1. سبک علم الخلاف. شیخ طوسی، علامه و دیگران برهمان سبک وبا دقتی بیشتر کتب فقهی خلافی خود را تالیف نمودند و با مقارنه آراو انظار میان عامه وخاصه، ازحریم تشیع و فقه امامیه دفاع نموده و ضمنا به کاری علمی و فنی درعرضه آرای فریقین دست زدند. هرچند بعد ازعلامه،دراین زمینه رکودی نسبی مشاهده می گردد،لیکن زمینه های تعامل فرهنگی که درعصرهای متاخرتر و عصر معاصر پیش آمده، انگیزه وزمینه بروز چنین فعالیت های علمی درزمینه فقه خلافی را بسیارکرده است. به حق شیوه سید (ره) هنوز هم می تواند الگویی نو برای چنین حرکت هایی قلمدادشود.() 2. به کارگیری اصول عملیه و ادله فقهی جز کتاب و سنت دراستدلال. با نفی حجیت اخبار ازیک سو و زمینه ای که بحث های علمی تطبیقی مبنی برعدم استفاده از اخبار ایجاد کرد، شاهد بروز خلاقیت هایی دراستدلال و ابزارهایی نو در فقه شدیم واصول فقه شیعه توسط سید، منسجم وفراگیر عرضه شد و پس از او فقها درتمام دوره های فقهی متاخر نیز به طور متناوب به غنی تر کردن و استحکام آن پرداختند. وارد نمودن مباحث عقلی(باتنقیح و اصلاح افراط وتفریط های آن) وبحث اجماع و اصول عملیه زمینه حرکت علمی فقها را با سرعت بسیار فراهم آورد ودریچه ای تازه را برعالم فقاهت گشود. اما این حرکت و شتاب از عصر علامه به بعد کاسته شد و بیش از آن که به طور مستقل درباب اصول فقه کار شود، مباحث عقلی واصول فقه جای خود را درخلال مباحث فقهی باز نمود تا این که بالاخره مجال بیشتر استقلال اصول فقه درحرکت های بعدی خصوصا اززمان وحیدبهبهانی تا امروز بروز نمود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان