ماهان شبکه ایرانیان

شهیدان و توحید سبز رضوی

شیعه معتقد است که خداوند در هر عصر و زمانی، حجتی را بر اهل زمین نگه داشته و جهانِ بی«خلیفه الله» مغز و معنایی ندارد و هم اینک حضرت حجت(عج) محور آفرینش و قطب عالم امکان است

شیعه معتقد است که خداوند در هر عصر و زمانی، حجتی را بر اهل زمین نگه داشته و جهانِ بی«خلیفه الله» مغز و معنایی ندارد و هم اینک حضرت حجت(عج) محور آفرینش و قطب عالم امکان است. حتی اندیشمندان غیرمسلمان بر این باورند که تنها مکتب اهل بیت(علیهم السلام) است که با چنین اعتقادی رابطه اش با خالق قطع نشده است و به واسطة امام منتظر(عج) متصل به خداست. تفاوت مکتب تشیع با مکاتب دیگر الهی و حتی مذاهب دیگر مسلمان در همین است؛ در اتصال به منبع فیض به واسطة امام معصوم (ع).

 

مکتب تشیع جدای از یگانه بودن در اندیشة «ارتباط مخلوق با خالق هستی به واسطة امام معصوم(ع)»، مزیت دیگری بر سایر مکاتب و مذاهب دارد و آن تعریف درست این مکتب از «توحید» و ذات مقدس باری تعالی است. کافی است هر جستجوگر و پژوهشگر حقیقت طلب و حقیقت جویی، نهج البلاغه یا صحیفه سجادیه را به روی خود بگشاید و یا احادیث نورانی امامان معصوم(علیهم السلام) را دربارة خداوند سبحان نظاره کند و این تعریف و نگرش را با تعریف و نگرش مکاتب و مذاهب دیگر مقایسه کند، آنگاه به این مهم دست می یابد که فاصله از کجا تا به کجاست و «توحید ناب» را تنها می توان از پنجرة نگاه کدام مکتب، و زبان چه خاندانی جستجو کرد.

 

در مسیر حرکت امام رضا(ع)، از مدینه تا مرو، تنها در نیشابور بود که حضرت فرصت یافت تا در محفل جمعی از محبان و شیعیان خود، آشکارا سخنی را بر زبان مبارکش جاری کند، جمله ای کوتاه اما ژرف و نورانی:

«کلمه لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی»؛ کلمة توحید، دژ من است و هر کس به آن وارد شود از عذاب من دور خواهد ماند.

حضرت، پس از مکثی کوتاه چند کلمه بر آن جملة نورانی افزودند که به حدیثی «سلسله الذهب» شهرت یافت: «به شرطها و شروطها و انا من شروطها»؛ «توحید به شرط پذیرش ولایت من».

حضرت خواستند تا رابطة کلمة توحید و نماز و روزه و هر آنچه را که فعل خیر به شمار می آید با مقام «ولایت» بر همگان آشکار سازند، تا هر حرکت و سکونی، هر جنگ و صلحی و هر عبادتی را که در خلوت و جلوت برای خدا انجام می گیرد، معنا کند.

حضرت خواستند تا تفاوت «سبز رضوی» را با «سبز مأمونی» را آشکار سازند و به همه بگویند اینکه مأمون به خاطر نشان دادن «محبت» خود به اهل بیت(علیهم السلام) لباس سبز را لباس رسمی خود قرار می دهد، تنها زمانی مورد قبول درگاه الهی است که «طاعت» از مقام «ولایت» را هم نصب العین خویش قرار دهد؛

حضرت خواستند تا به همه بشناسانند که منزلگه توحید کجاست و قرارگاه شرک و نفاقی که به نام اهل بیت(علیهم السلام) پرچم سبز برافراشته کجا؟!

حضرت خواستند تا به همه بگویند که نه «الله اکبر» گفتن نشانه توحید است و نه «نماز» ملاک عبودیت و نه «ساده پوشی» تابلو زهد است و نه «شال سبز» نشانه «ولایت مداری». تنها کسی که سر بر فرمان «ولایت» بگذارد «الله اکبر» و نماز و ساده زیستی و «سبزپوشی» او معنا پیدا می کند و متصل به ریسمان امن الهی است و هر کس از ولایت صورت برگرداند، همه چیزِ او حتی «الله اکبر» گفتن او و پوشیدن لباس سبزش صورتی بیش نخواهد بود.

 

امام رضا(ع) پیش از بیان حدیث سلسله الذهب در نیشابور و در زمان ورود به سرزمین ایران، «شلمچه» را اولین قدمگاه و منزلگاه خود قرار داد؛ درست همان جایی که هزاران فریادگر توحید ناب، چند قرن بعد، در شب های رزم با فریاد «الله اکبر» نردبانی به سوی آسمان برافراشتند.

همان جایی که «لا اله الا الله» گویانیی که به خاطر پذیرش شرط و به خاطر تبیینِ مرز «توحید ناب» و طاغوت در زر ورق توحید، خون خویش را فدای به «شرطها و شروطها» خمینی که همان پذیرش ولایت فقیه بود کردند. درست در سرزمینی که «سید خراسانی» این خلف صالح «روح خدا» با قرار گرفتن در آن، دستور بنای یادمانی را دادند تا پیوند بین «توحید رضوی» و «توحید خمینی» و یاران به خون خفتة آن سفر کرده به جرم لبیک گویی به «انا من شروطها» را برای همیشة تاریخ ماندگار کند.

 

همة آنانی که در رکاب امام راحل به خون خود غلطیدند از کفن پوشان محرم 1342 که خون پاکشان پل ورامینِ تهران را رنگین کرد تا قطرات خونی که هم اینک در نقطه ای از جهان به عشق «خامنه ای» بر زمین می ریزد و سبز رضوی را آبیاری می کند، همه فریادگر توحیدی بوده و هستند که شرط پذیرش آن را تنها «ولایت ِفقیهِ» دانسته و می دانند!

همة آنانی که در قدمگاه امام رضا(ع) در شلمچة سرخ به خاطر سبزی مکتب امام رضا(ع) پیشانی خود را بوسه گاه گلوله کردند، هرگز تسلیم تزویر مأمون های سبزپوش زمان نشدند، نه در «دارالعلم» ها و «دارالحکمه »های آنان به نسخه خوانی و تعلیم و تعلم پرداختند و نه در «مساجد» و «معابد» شان به عبودیت نشستند. از منظر آنان، توحید بی«ولایت» توحید نبوده و نیست و «حج» بی خمینی و حج بی برائت از مشرکان تنها گردش به دور خود است و هر کس بخواهد با سبز مأمونی «ولایتِ فقیه» را دور بزند، سزاوار رمی است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان